خیام
خیام | |
---|---|
نام اصلی | غیاثالدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری |
زاده | ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ ۴۴۰ قمری ۱۸ مه ۱۰۴۸ |
محل زندگی | حیره، نیشابور |
درگذشته | ۱۲ آذر ۵۱۰۵۳۶ قمری ۱۱۳۱ میلادی نیشابور |
آرامگاه | نیشابور ۳۶°۹′۵۷٫۲۱″ شمالی ۵۸°۴۹′۲۰٫۲″ شرقی / ۳۶٫۱۶۵۸۹۱۷°شمالی ۵۸٫۸۲۲۲۷۸°شرقی |
نام(های) دیگر | خیامی، خیام نیشابوری، خیامی النّیسابوری |
لقب | حکیم، حجة الحق |
تخلص | خیام |
زمینه کاری | ریاضیات، اخترشناسی، شعر، فلسفه، تاریخ، گاهشماری |
ملیت | ایرانی |
دانشگاه | نظامیهٔ نیشابور |
در زمان حکومت | سلجوقیان |
سبک نوشتاری | غزلیات |
رویدادهای مهم | سقوط دولت آلبویه، قیام دولتِ سلجوقی، جنگهای صلیبی، ظهور باطنیان |
کتابها | کتابشناسی خیام |
دیوان اشعار | رباعیات خیام |
شاگرد | ابن سینا، امام موفق نیشابوری، ناصرالدین محمدمنصور، ابوالحسن انباری |
استاد | احمد غزالی، عین القضاة همدانی و علی بن محمد حجازی قاینی |
دلیل سرشناسی | تدوین گاهشماری جلالی، رباعیات و نظریات ریاضی |
پدر و مادر | ابراهیم خیام نیشابوری (پدر) |
آثار |
---|
فهرست آثار |
هنر و اندیشه |
عُمَر خَیّام نیشابوری (نام کامل: غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خَیّام نیشابوری) (۱ ذیالحجه ۴۳۹ – ۵۱۷ ه.ق) که با نامها و القاب خیامی، خیام نیشابوری، عمر خیام و خیامی النّیسابوری هم نامیده شده است، حکیم، ریاضیدان، شاعر، موسیقیدان، کلامی، پزشک، فیلسوف، منجم، الهیپژوه، عالم به علوم قرآنی، فقیه و تاریخدان ایرانی است که در دوره سلجوقیان و در ایران زندگانی میکرد.
از زندگانی خیام اطلاعات کمی در دست است و در بسیاری از منابع، زندگانی او توامان با افسانهسرایی گزارش شده است. آنطور که مشخص است، وی در نیشابور زاده شده است و در همانجا زندگانی کرده و درگذشت او نیز در همانجا بر اثر بیماری گزارش شده است. مشهور است که او در ۳ خرداد ۴۲۷ ه. ش به دنیا آمده است و در سال ۵۱۷ ه.ق درگذشته است. به نظر میرسد او در دوران حیات خود، مورد بیمهری پادشاهان، زمامداران و عالمان دینی قرار گرفته است و از این رو چندین بار به سفر مجبور شده است. او مدت زیادی را در اصفهان ساکن بوده است. در منابع برای او حداقل یک دختر گزارش شده است. مدفن خیام در نیشابور، در محوطه باغی در نیشابور قرار دارد که امروزه بنایی به یادبود او بر آن ساخته شده است.
خیام خود را شاگرد ابنسینا گزارش میکند هرچند به نظر میرسد منظور وی از شاگردی نزد ابنسینا، تحت تأثیر بودنش از آثار وی بوده است. تذکرهنویسان خیام را شاگرد امام موفق نیشابوری، ابوالحسن انباری و ناصرالدین محمدمنصور خواندهاند. برای خیام شاگردانی گزارش نکردهاند. بیهقی او را دارای روحیه خساست در تعلیم توصیف کرده است و از همین رو آثار کمی برای خیام گزارش میکند؛ اما امروزه آثار فراوانی به خیام منسوب است. در میان آثار منسوب به خیام، صحت انتساب بسیاری از رباعیات او محل نزاع محققان و پژوهشگران است.
هرچند جایگاه علمی خیام، خصوصاً در علم ریاضیات، برتر از جایگاه ادبی اوست، اما شهرت او در جهان و ایران بیشتر به واسطه رباعیات منسوب به اوست. این رباعیات به بیشترِ زبانهای زنده ترجمه شده است. آوازهٔ وی در غرب بهطور مشخص بیشتر مدیون ترجمهٔ ادوارد فیتزجرالد[یادداشت ۱] از رباعیات او به زبان انگلیسی است. یکی از برجستهترین کارهای وی را سر و سامان دادن و سرپرستی محاسبات گاهشماری ایران (مشهور به گاهشمار جلالی) در زمان وزارت خواجه نظامالملک در دورهٔ پادشاهی ملکشاه سلجوقی (۴۲۶–۴۹۰ هجری قمری) دانستهاند. وی در ریاضیات، نجوم، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجهٔ سوم و مطالعاتش دربارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضیدانی برجسته در تاریخ علم ثبت کرده است.
پیشینه تاریخی
دوران زندگانی خیام با سلطه سلجوقیان همراه بود و اغلب شاهان این سلسله، مردانی فاسد، بیرحم و عیاش توصیف شدهاند که بر ایران حکومت داشتند و توانسته بودند تا حوزه سلطنت خویش را از ایران و ممالک اسلامی، به ترکستان و سواحل مدیترانه برسانند.[۱] پیش از آن در قرن چهارم، رشد علمی دانشمندان مسلمان سبب شد تا عصر طلایی اسلام شکل بگیرد. دانشمندان مسلمان در زمینههای مختلفی دست به نگارش آثار علمی زدند و فضای عقلگرایانه بر جامعه اسلامی سیطره یافت. عصر طلایی اسلام، در قرن پنجم رو به افول نهاد.[۲]
عبدالحسین زرینکوب گزارش میکند که در زمان خیام فرقههای گوناگون سنی و شیعه، اشعری و معتزلی مشغول بحثها و مجادلات اصولی و کلامی بودند و قشرهای مختلف، فیلسوفان را پیوسته به کفر متهم میکردند.[۳] در قرن پنجم و ششم ه. ق، فقیهان نسبت به عقلگرایان و فیلسوفان جبهه میگرفتند و از این رو فیلسوفان و عقلگرایان در قالبهای مختلفی از جمله شعر ابراز عقاید میکردند. در این دوران، کسانی چون فارابی، ابوریحان بیرونی و زکریای رازی، با وجود داشتن جایگاه والایی اجتماعی، به الحاد و ارتداد متهم میشدند.[۴][۵] خواجه نظامالملک در اثرش به نام سیاستنامهٔ، همهٔ باورمندان به مذهبی خلاف مذهب خود (تسنن) را به شدت میکوبد و همه را «منحرف از راه حق» و «ملعون» میداند. در این دوران، جنگی فرقهای بین شیعیان و اشعریان در منطقه نیشابور درگرفته بود و میان حنفیان و شافعیان نیز درگیری وجود داشت. اشاعره نیز هرگونه آزادی فکری را از بین برده بودند. همین فضا سبب شد تا محمد غزالی از تدریس در نظامیه استعفا دهد. به عقیده زرینکوب، خیام در چنین شرایطی، یک مخالفت بزرگ در برابر «این سختگیریهای متعصبانه» بود.[۶]
نام و تبار
نام وی در متون عربی «ابوالفتح عمر بن ابراهیم الخیام» است.[۷] برای او نام کامل «غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خَیّام نیشابوری» را گزارش کردهاند.[۸][۹] در فارسی از او معمولاً به عنوان «عمر خیام» یاد میکنند،[۱۰] اما به نامهای خیامی،[۱۱][۱۲] خیام نیشابوری، عمر خیام و خیامی النّیسابوری نیز شناخته میشود.[۱۳] ابوالفضل بیهقی خیام را «حجة الحق» لقب دادهاند.[۱۴] نظامی عروضی نیز که کتابش را بیش از ۳۰ سال پس از مرگ خیام نوشته است، به لقب «حجة الحق» اشاره میکند.[۱۵] یکی دیگر از القابی که برای او به کار رفته است «دستور» است که نشانه جایگاه سیاسی او مشابه با یک وزیر بوده است. سنایی غزنوی نیز در نامهای او را با القاب «جوهر نبوت»، «پیشوای حکیمان» و «موثق» یاد کرده[۱۶] و زبان خیام را به «ذوالفقار علی» تشبیه نموده است.[۱۷] منابع متقدم عموماً برای نام بردن از او، واژه «امام» را به کار بستهاند.[۱۸]
در زبان عربی، واژه «خیام» به معنای خیمهدوز است[۱۹] و به معنای خیمهفروش نیز به کار رفته است.[۲۰] هرچند مشخص نیست که چرا او را خیام نامیدهاند اما احتمال داده شده که اجداد وی حرفهٔ خیمهدوزی را دنبال میکردند.[۲۱][۲۲] در سده پنجم ه.ق (دوران حیات خیام) نیشابور مرکز اصلی دین زرتشت بود.[۲۳] تمام نیاکان خیام را متعلق به نیشابور گزارش کردهاند.[۲۴][۲۵]
زندگی
تولد و کودکی
منابع در خصوص تاریخ زندگانی عمر خیام سخنی به میان نیاوردهاند و گزارش شده است که وی در سدهٔ پنجم هجری قمری در نیشابور زاده شد.[۲۶] در این مورد که در نیشابور متولد شده یا در دهی به نام شمشاد در حوالی افغانستان اختلاف است، اما بیشتر منابع او را متعلق به نیشابور دانستهاند.[۲۷][۲۸] بیهقی که با وی آشنا بود، مینویسد: «طالعش جوزا بود و آفتاب و عطارد بر درجهٔ طالع در حـ از جوزا و عطارد صمیمی و مشتری از تثلیث ناظر بر آن دو».[۲۹] گوویندا تیرته — پژوهشگر هندی — بر اساس زایچهای که بیهقی گزارش کرده است، تاریخ تولد خیام را ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ ه. ش، مصادف با ۱ ذیالحجه ۴۳۹ ه.ق یا همان ۱۸ می ۱۰۴۸ میلادی میداند.[۳۰] یوسف کرامتی — تاریخپژوه ایرانی — بر این باور است که قول صحیح در روز تولد خیام، با توجه به زایچه منقول از بیهقی، تاریخ ۳ خرداد سال ۴۲۷ ه.ش است.[۳۱] رشیدی تبریزی (متوفی در قرن نهم) سال تولد خیام را ۴۴۵ ه.ق دانسته است که با وجود نوشته شدن برخی از آثار خیام در سال ۴۷۰ ه. ق، اشتباه در نظر گرفته شده است.[۳۲]
همکاری با دستگاه حکومتی
بهطور کلی، تاریخ زندگانی عمر خیام ابهامات بسیاری دارد و زندگانی او با روایات افسانهگونه در هم آمیخته شده است.[۳۳][۳۴] گفته میشود که خیام هنگامی که سلطان سنجر، پسر ملکشاه در کودکی به آبله گرفتار بوده وی را درمان نموده است.[۳۵] با این وجود سلطان سنجر با او رابطه خوبی نداشته است.[۳۶] برخی منابع مدعی شدهاند که خیام به دعوت جلالالدین ملکشاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک به اصفهان میرود تا سرپرستی رصدخانهٔ اصفهان را برعهده گیرد. او هجده سال در آنجا مقیم میشود. او در این مدت خود را وقف کارهای علمی کرد.[۳۷] گزارش شده است او در سال ۴۶۷ ه.ق مصادف با ۱۰۷۰ میلادی، به سمرقند سفری داشته است.[۳۸] منابع معتقدند که او به هرات، ری،[۳۹] شیراز[۴۰] و عراق نیز سفر کرد.[۴۱] بعد از مرگ شاه، او مجبور شد تا اصفهان را به قصد مکه ترک کند و پس از آن به نیشابور بازگشت.[۴۲] جرج جرداق دلیل سفر خیام به مکه را، فرار از دست کسانی میداند که به دنبال آزار او به واسطه عقایدش بودند.[۴۳]
خیام در دورانی زندگی میکرد که آزاداندیشی رو به افول بود و سختگیری کلامی رو به افزایش. از این رو احتمال دادهاند که کمگویی او در آثار و تعداد کم شاگردانش، به سبب محافظهکاری او در برابر مخالفان عقلگرایی بوده است.[۴۴] او نسبت به محدودیتهای برای ادامه فعالیتهای علمی خود در دوره سلجوقیان معترض بود به این مطلب در مقدمه کتابی که در موضوع جبر نوشته بود، اشاره کرده است.[۴۵]
همسر و فرزندان
گروهی از نویسندگان، خیام را بدون زن و فرزند میدانند. آنان بر این عقیده هستند که خیام مشرب فلسفی داشته است و این مشرب، توصیه به زن و فرزند نمیکند. همچنین برای تأیید این قول، به سخن یاراحمد شاطری — نویسنده عصر قاجار — مبنی بر عدم ازدواج خیام نیز استناد شده است. این دسته، امام محمد بغدادی را که منابعی چون بیهقی، او را داماد خیام گزارش کردهاند، شوهرِ خواهرِ خیام میدانند. با این وجود صراحت لهجه بیهقی در داماد بودن بغدادی برای خیام، حاکی از داشتن حداقل یک دختر برای خیام است. همچنین برخی منابع چون دولتشاه سمرقندی در تذکرة الشعرا نسب محمد اشهری نیشابوری را به عمر خیام نیشابوری میرساند.[۴۶] وی سالهای پایانی زندگانی خویش را در منطقه خراسان گذراند.[۴۷]
درگذشت و مدفن
در تاریخ مرگ خیام اختلاف است و تاریخی بین ۵۱۵ تا ۵۲۶ ه.ق برای آن در نظر گرفته شده است.[۴۸] آخرین گزارشها مبنی بر حیات او به سال ۵۰۷ ه.ق و اولین گزارش از مرگ او، گزارشی است که ۵۳۰ ه.ق از قبرش داده شده است.[۴۹] با این وجود مستدلترین تاریخ برای مرگ خیام را سال ۵۱۷ هجری قمری دانستهاند.[۵۰] گفته شده است که او در روزهای پایانی زندگیاش، چهل روز در مشهد معتکف بود و پس از مراجعت به نیشابور، به فاصله سه روز درگذشت.[۵۱] داماد او، لحظات پایانی خیام را چنین گزارش میکند: «او از خوردن و آشامیدن اعراض کرد تا اینکه نماز خفتن به جای آورد، روی بر زمین گذاشت و چنین بگفت: اللهم (إنک) تعلم أنی عرفتک علی مبلغ امکانی، فاغفر لی، فإن معرفتی إیاک وسیلتی إلیک، و سپس جان داد.»[۵۲]
دفن و آرامگاه
نظامی عروضی گزارشی را در خصوص پیشبینی محل دفن خیام توسط خودش، نقل کرده است.[۵۳] بر پایه گفته نظامی عروضی، محل دفن عطار، در قبرستان حیره، خارج از ناحیه نیشابور بوده است. آرامگاه وی هماکنون در شهر نیشابور، در باغی که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع میباشد، قرار گرفته است.[۵۴]
در گزارشی از سیمپسن که مربوط به اکتبر ۱۸۸۴ میلادی مصادف با مهر ۱۲۶۳ ه.ش آمده است که بر قبر خیام، بنایی ساده، ناهموار و خشن وجود داشت که دارای سه هلالی و سقفی گچی بود. در داخل مقبره و بر روی قبر نیز چهارگوشی مسطیل مربع ساخته شده از آجر و گچ وجود داشت. لرد جُرج ناتانیل کرزن — ایرانشناس بریتانیایی — نیز در همان دوران، اوضاع قبر خیام را آشفته و آن را در میان باغی متروک توصیف کرده است. بر اساس گزارشها، اولین بار مظفرالدین شاه اجازه و به نقلی دستور ساخت بنایی بر روی قبر خیام را داد.[۵۵] بر قبر خیام، در دوران حکومت رضاشاه، بنایی ساده با استفاده از سنگ مرمر وجود داشت که در مرکز آن، یک سنگ مرمر بزرگ به شکل مناره قرار گرفته بود. بعدها در دهه ۱۳۴۰ ه.ش و دوران حکومت محمدرضا پهلوی، بنای جدیدی بر روی مقبره ساخته شد که تا امروزه بر آن قبر، پابرجاست.[۵۶] ساخت این بنای جدید، در سال ۱۳۳۹ آغاز و در سال ۱۳۴۱ ه.ش افتتاح شد.[۵۷]
باورهای مذهبی
باورهای مذهبی و عرفانی خیام، همواره مورد اختلاف خیامپژوهان بوده است. محمدتقی جعفری در این خصوص گفته است که: «شخصیت خیام، در مجرای داوریهای قرون متمادی تا روزگار ما، از کفر مطلق تا عرفان والای ملکوتی در نوسان بوده است.» بنابراین شناخت شخصیت دینی و عرفانی خیام، در حالهای از ابهام است که تردیدها در انتساب برخی از اشعار به او، بر این ابهام افزوده است. در این میان، کسانی چون فیتز جرالد، خیام را شخصی لاادری و لذتگرا توصیف کرده است. امام محمد بغدادی — که داماد خیام بود — نیز وی را مسلمانی مؤمن گزارش میکند. صادق هدایت نیز با استناد به اشعار خیام، بر این باور است که او بیاعتنا به شریعت، دهری و شرابخوار بوده است. در مقابل صدیقی نخجوانی نیز با استناد به رباعیات خیام، او را عارفی دیندار توصیف میکند.[۵۸] در میان این دیدگاهها گروهی نیز خیام را با توجه به مضامین برخی اشعارش همچون سماع، قلندری و…، به تصوف متهم کردهاند.[۵۹] هرچند وی در کتاب در علم کلیات وجود، صوفیان را در ضمن فیلسوفان و متکلمان، از طالبان خدا میداند ولی با این وجود هیچ گزارشی مبنی بر ورود او به طریقتهای صوفیانه وجود ندارد.[۶۰] او در گزارشش در این کتاب، طریقه صوفیان را بهترین راه از میان دیگر راهها دانسته است.[۶۱] در این میان صوفیانی نیز نسبت به خیام ابراز انزجار و مخالفت داشتند که عبارتند از نجمالدین رازی، عطار نیشابوری و شمس تبریزی.[۶۲] به هر صورت اگر او صوفی نیز باشد، به اندازه صوفیان زمانه خود چون حلاج و احمد غزالی، به صوفیه گرایش نداشته است.[۶۳]
خیام از خدا، با عنوان «وجود واجب» یاد میکند و دلایلی برای وجود او در رسالهٔ فی الوجود بیان میکند. مباحث دیگری دربارهٔ خداوند که خیام به آن میپردازد اعم است از علم خدا به کلیات و جزئیات و ماهیت پیچیدهٔ ذات الهی است.[۶۴] باور به وجود خدا و سخن از لطف الهی در حق بندگان، در اشعار او نیز وجود دارد. به عقیده خیام، دینپذیری یعنی متخلق شدن به اخلاق عالیه. خیام در اشعارش از عقلگرایی سخن گفته و با این وجود از ناکارآمدی عقل در برخی موضوعات یاد کرده است.[۶۵] از نظر خیام، سختترین مشکل فلسفی شرح درجهبندی موجودات و طرز رتبهبندی آنها از نظر اشراف است. او بر این باور بود که معاد انکارناپذیر است و در آثار فلسفی خود، انتقال روح به دنیا (تناسخ) را رد کرده است. اما در رباعیات منسوب به او، اشعاری در تأیید تناسخ وجود دارد. بسیاری از خیامپژوهان او را جبری دانستهاند اما در این موضوع مخالفانی نیز وجود دارند.[۶۶]
اساتید و شاگردان
شماری از تذکرهنویسان، خیام را شاگرد امام موفق نیشابوری[۶۷] و شماری نیز او را شاگرد ابنسینا خواندهاند.[۶۸] خود او در کتاب کون و تکلیف به شاگردی نزد ابنسینا تصریح کرده است. صحت این فرضیه که خیام شاگرد ابنسینا بوده است، بسیار دور از ذهن مینماید؛ زیرا از نظر زمانی با هم تفاوت زیادی داشتهاند. خیام در جایی ابنسینا را استاد خود میداند،[۶۹] ولی این استادی ابنسینا، جنبهٔ معنوی دارد.[۷۰] گفته میشود که او نزد بهمنیار — ریاضیدان زرتشتی و شاگرد ابنسینا — تعلیم دیده است. منابع از شاگردی خیام و تحصیل کتاب مجسطی نزد ابوالحسن انباری یاد کردهاند و گفتهاند که نزد ناصرالدین محمدمنصور نیز تعلیم دیده است. این احتمال داده شده است که آشنایی سنایی و خیام، به مناسبت همدرسی در کلاس محمدمنصور بود.[۷۱] برخی نوشتهاند که او فلسفه را مستقیماً از زبان یونانی فرا گرفته بود.[۷۲]
زمخشری در کتاب الزاجر للصغار، خبر از مباحثه میان خود و خیام میدهد و از خیام با عبارات احترامآمیزی چون «امام» یاد میکند.[۷۳] نظامی عروضی نیز از ملاقاتش با خیام یاد کرده است.[۷۴] از احمد غزالی و عین القضاة همدانی به عنوان شاگردان خیام یاد شده است. ناصر خسرو قبادیانی یکی از تأثیر پذیرفتهها از خیام بوده است.[۷۵] بیهقی علاوه بر عینالقضات، از علی بن محمد حجازی قاینی نیز به عنوان شاگرد خیام یاد کرده است. بیهقی در جای دیگری، خیام را به بخل در تعلیم و تألیف متهم کرده است.[۷۶] عبدالرفیع حقیقت و دهخدا نیز با اشاره به این موضوع و ضمن رد کردن آن، معتقدند که خیام به کمگویی باور داشته و به همین جهت آثار کم حجم و شاگردان کمی را تربیت کرده است.[۷۷][۷۸]
در افسانهها
در مورد زندگانی خیام، گزارشهای افسانهگونه بسیاری نقل شده است.[۷۹][۸۰] یکی از مشهورترین آنها، داستان همکلاسی او با حسن صباح و خواجه نظامالملک است. بنا به روایتی، خیام و حسن صباح و خواجه نظامالملک به سه یار دبستانی معروف بودهاند که هریک در بزرگسالی به راهی رفتند.[۸۱] منتقدان به این ماجرا گزارش کردهاند که این داستان سند معتبری ندارد. علاوه بر این، در صورت صحت، لزوماً باید حسن صباح و خیام، بیش از ۱۰۰ سال عمر کرده باشند تا تحقق این داستان برایشان صحیح باشد. از آنجا که در منابع برای این دو سن بلندی گزارش نشده است، این ماجرا استبعاد عقلی دارد.[۸۲] این ماجرا را نخستین بار رشیدالدین فضلالله همدانی در کتاب جامع التواریخ گزارش کرده است و ارکان این افسانه هیچ سازگاری با هم ندارد.[۸۳] بعد از او، منابع مختلفی به شرح و توضیح این ماجرا پرداختند که از نظر غالب مستشرقان، افسانه تلقی شده است.[۸۴]
دیگر افسانه موجود در منابع با موضوع خیام، ماجرا سخن گفت او با الاغی است که از رفتن به مدرسه امتناع میکرد. بر اساس این افسانه، یکی از آن چارپایان از وارد شدن به مدرسه برای بردن باری، میترسید و هیچکس نمیتوانست آن را وارد مدرسه کند. خیام جلو رفته در گوش خر چیزی میخواند و چارپا آرام شد و داخل مدرسه میشود. خیام بعداً توضیح میدهد که آن خر، یکی از محصلان همین مدرسه بوده و پس از مردن، به این شکل درآمده و دوباره به دنیا بازگشته است و میترسید که وارد مدرسه بشود و کسی او را بشناسد، از این رو در گوشش گفتم که: و شرمنده گردد. من این موضوع را فهمیدم و در گوشش چنین خواندم:[۸۵]
ای رفته و بازآمده بَل هُم گشته | نامت ز میان مردمان گم گشته | |
ناخن همه جمع آمده و سم گشته | ریشت ز عقب درآمده، دُم گشته |
میراث
در ریاضیات
ابداع مثلث پاسگال در حساب، بیان دو جملهای نیوتن و کشف کمیتهای متصل و منفصل برای نخستین بار در جبر، به خیام نسبت داده شده است. حل معادلات درجه ۲ و ۳ در ریاضیات آن هم پیش از دکارت، دیگر موردی است که در حیات علمی ریاضی خیام بسیار مورد توجه منابع قرار گرفته است.[۸۶] در این میان کار خیام در درجهبندی معادله درجه سوم را بیهمتا و یکی از اوجها در تاریخ ریاضیات اسلامی دانستهاند.[۸۷] خیام خودش را اولین کسی میداند که به تمام روشهای حل معادله درجه سوم راه یافته است.[۸۸]
تمام آثار نوشته شده توسط خیام در حوزه ریاضی، به عربی است.[۸۹] پیش از کشف رسالهٔ خیام در جبر، شهرت او در مشرقزمین بهواسطهٔ اصلاحات سال و ماه ایرانی و در غرب بهواسطهٔ ترجمهٔ رباعیاتش بوده است. اگر چه کارهای خیام در ریاضیات (به ویژه در جبر) به صورت منبع دست اول در بین ریاضیدانان اروپایی سدهٔ ۱۹ میلادی مورد استفاده نبوده است،[۹۰] یکی از اختراعات او را قسطاس المستقیم گزارش کردهاند که نوعی ترازو بوده است.[۹۱]
در نجوم
به گزارش برخی منابع، یکی از برجستهترین کارهای خیام را میتوان سروسامان دادن گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظامالملک، که در دورهٔ پادشاهی ملکشاه سلجوقی بود، دانست.[۹۲] با این وجود به فعالیتهای نجومی خیام با دید تردید نگریسته شده است. در آثار منسوب به خیام که امروزه در دسترس هستند، اطلاعات نجومی به شدت اندک هستند و حتی در رباعیات وی (حتی اگر وسیعترین مجموعه رباعی را به او منسوب دانست) اطلاعات نجومی وجود ندارد. این در حالیست که منجمین در اشعار خود به اطلاعات نجومی خود به دفعات استناد میکردند.[۹۳]
بیشتری مطالب در حوزه نجوم از خیام در کتاب نوروزنامه است که در انتساب این اثر به خیام، تردید وجود دارد. غیر از این اثر، کتاب زیج ملکشاهی نیز به وی منسوب است که مهمترین و تنها اثر منسوب به خیام در زمینه نجوم است. در انتساب این کتاب به خیام، تردید وجود دارد و احتمال میرود که منجمی این اثر را برای اعتبار بخشی به خیام نسبت داده باشد.[۹۴]
در فلسفه
تاکنون از خیام پنج رساله فلسفی یافت شده است که عبارت اند از: فی الکون و التکلیف، فی الوجود، الضیاء العقلی فی موضوع العلم الکلی، الجواب عن ثلاث مسائل؛ ضروره التضاد فی العالم، الجبر و البقا و در علم کلیات وجود. از این میان تنها رساله در علم کلیات وجود به فارسی بوده و سایرین به زبان عربی میباشند.[۹۵] گفته شده است که خیام در سال ۴۷۳ ه.ق سفری به شیراز داشته و در پی آن نامهای از ابونصر محمد بن عبدالرحیم سفری — قاضی القضات فارس و از شاگرد ابن سینا — دریافت میکند. مفاد نامه سبب میشود تا خیام کتابی را با عنوان رساله الکون و التکلیف به رشته تحریر درآورد. این اثر را چکیده آرای بسیاری از فیلسوفان دوره اسلامی در دو مقوله مذکور دانستهاند. گویا این اولین اثر فلسفی خیام بوده است.[۹۶]
در ادبیات
خیام زندگیاش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالیکه ادیبان همدوره او از جمله نظامی عروضی، ابوالقاسم زمخشری، عبدالرحمان خازنی، سمرقندی و ابوالحسن بیهقی، از رباعیات او گزارشی را نقل نکردهاند.[۹۷] صادق هدایت در این باره معتقد است که خیام، اشعارش را از ترس «تعصب مردم زمان» پنهان کرده است و تنها در اختیار دوستانش قرار داده است تا چندین سال بعد از مرگش منتشر کنند.[۹۸] پیش از ترجمه اشعار منسوب به خیام توسط ادوارد فینز جرالد به زبان انگلیسی، خیام به عنوان شاعر در جهان ناشناخته بود اما پس از این ترجمه، در غرب و حتی در ایران، خیام به عنوان شاعری رباعی سرا شناخته شد.[۹۹][۱۰۰] رباعیات خیام به سرعت در فضای آن موقع جهان، که ملتهب از جنگ جهانی اول بود، مورد استقبال قرار گرفت.[۱۰۱] از او به عنوان مشهورترین شاعر ایرانی در غرب یاد شده است.[۱۰۲]
قدیمیترین کتابی که در آن از خیام شاعر، یاد کرده، خریدة القصر از عمادالدین اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ ه.ق یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شده است و در آن چهار بیت عربی منسوب به خیام گزارش شده است. فخر رازی نیز در رسالهای در تفسیر قرآن، یک رباعی فارسی از خیام گزارش کرده و به خیام نسبت داده است. بهطور کلی در آثار منتشر شده تا قرن هشتم ه. ق، تنها ۱۲۰ رباعی یافت میشود که به خیام نسبت دادهاند. از اوایل قرن نهم به بعد (۳۰۰ سال پس از درگذشت خیام)، آثار متعددی به عنوان دیوانهای منسوب به خیام نوشته شدند.[۱۰۳]
بهطور کلی در خصوص تعداد رباعیاتی که بهطور واقعی توسط خیام سروده شده است، اختلاف نظر وجود دارد.[۱۰۴] حتی در راه شناخت رباعیات اصیل از غیر اصیل خیام، اختلاف وجود دارد و برخی با استناد به سبک رباعیات و دیگران با بررسی متن و محتوای رباعیات و گروهی نیز با استناد به زبان و و مضمون آنها، صحت انتساب رباعی به خیام را بررسی میکنند. در این بین، تعداد ۱۶ رباعی که در منابع بسیار کهن همچون مرصاد العباد، تاریخ جهانگشای جوینی، تاریخ گزیده و مونس الاحزان گزارش شدهاند، بهطور قطع به خیام متعلق دانسته شده است. با اضافه کردن منابع دیگری چون نزهة المجالس به این منابع، تعداد رباعیهای قطعی به ۳۱ قطعه میرسد. با این همه، کسانی چون دشتی، شیوه محاسبه خاصی برای تشخیص رباعیات اصیل داشتهاند و از میان این رباعیات، تعدادی را حذف کردهاند.[۱۰۵] به عقیده دشتی، هرچه از عصر خیام فاصله گرفته میشود، منابعی که اشعار خیام را گزارش میکنند، بیشتر از مفاهیم میگساری و شرابخواری در ابیات استفاده شده است از این رو دشتی باور دارد که اشعاری که در آن از مفاهیم شراب و می استفاده شده است، همگی ساختگی هستند و نمیتوان منسوب به خیام در نظر گرفت.[۱۰۶] صادق هدایت اما در کتاب ترانههای خیام، ۱۴۳ رباعی را به خیام نسبت میدهد.[۱۰۷] در میان منابع، تا ۱۲۶۷ رباعی به خیام منسوب شده است.[۱۰۸]
از نظر وزنی، بیش از ۹۵ درصد از رباعیهای منسوب به خیام، در چهار وزن مشخص سروده شدهاند. در نسخه فروغی از رباعیات خیام، ۷۱۲ بیت گزارش شده است که به خیام منسوب شده است.[۱۰۹] مضمون بیشتر رباعیهای منسوب به او، شک و حیرت، توجه به مرگ و اغتنام عمر است.[۱۱۰]
آثار
خیام آثار علمی و ادبی بسیاری تألیف کرده است که با گفته بیهقی در خصوص بخل او در تألیف، سازگاری ندارد. از خیام در موضوعات متنوعی از جمله ریاضیات، جبر، هندسه، فیزیک، موسیقی و فلسفه آثاری نقل شده است. آثار خیام بارها به صورت جدا از هم و گاهی به صورت تجمیعی، چاپ شده است.[۱۱۱] از مجموعههای تجمیعی چاپ شده در خصوص آثار خیام میتوان به دانشنامه خیامی اشاره کرد که ۱۳ رساله منسوب به خیام را در خود جای داده است. این اثر را رحیم رضازاده ملک تألیف کرده است. پیش از او نیز آثاری اینچنینی با نامهای آثار پارسی عمر خیام اثر محمد عباسی، احوال و آثار خیام اثر سلیمان ندوی، رسائل خیام اثر مهرداد اوستا و خیامینامه اثر جلال همایی اشاره کرد.[۱۱۲]
موضوع | ردیف | نام اثر | تاریخ تألیف | توضیحات | منبع |
---|---|---|---|---|---|
ریاضیات و هندسه | ۱ | رسالة فی شرح ما اَشْکَل من مُصادَرات کتاب اقلیدس | جمادیالاول ۴۷۰ | کتابی است به زبان عربی که توسط جلالالدین همایی در کتاب خیامینامه به فارسی ترجمه و منتشر کرده است.[۱۱۳] | [۱۱۴] |
۲ | رسالة فی قسمة ربع الدائرة | این اثر به زبان عربی است که ترجمه ای فارسی از آن نیز منتشر شده است.[۱۱۵] | [۱۱۶] | ||
۳ | رسالهٔ مشکلات الحساب | از این اثر تنها صفحه اول آن باقی مانده است و خود او در کتاب جبر به این اثر اشاره کرده است.[۱۱۷] | [۱۱۸] | ||
۴ | رساله حل مسئله جبری یا مقطوع مخروطی | [۱۱۹] | |||
۵ | رسالهای در صحت طرق هندسی برای استخراج جذر و کعب | [۱۲۰] | |||
۶ | میزان الحکم و القسطاس | [۱۲۱] | |||
۷ | القول علی اجناس الذی بالاربعة | پیش از ۴۷۰ | از این اثر با نام شرح المشکل من کتاب الموسیقی نیز یاد شده است.[۱۲۲][۱۲۳] در این اثر، تلفیقی بین ریاضی در موسیقی شکل گرفته است.[۱۲۴] اثری از این کتاب باقی نمانده است.[۱۲۵] | [۱۲۶] | |
۸ | رسالة فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابلة | ۴۷۳ | مهمترین و مفصلترین اثر خیام در ریاضیات است که به زبان عربی نوشته و به قاضیالقضات ابوطاهر محمد هدیه شده است.[۱۲۷] | [۱۲۸] | |
فلسفه | ۹ | رسالةٌ فِی الکَوْنِ و التکلیفِ | ۴۷۳ | این کتاب در پاسخ به پرسشهای امام ابونصر محمدبن عبدالرحیم نَسَوی نوشته است.[۱۲۹] | [۱۳۰] |
۱۰ | رسالة ضرورة التضادّ فی العالم و الجبر و البقاء | این اثر، دنبالهای بر رساله فی الکون و التکلیف است که همچون آن اثر خطاب به ابونصر نسوی نوشته شده است.[۱۳۱] | [۱۳۲] | ||
۱۱ | رسالة فی الوجود | به نظر میرسد که این رساله، در ادامه دو رساله قبل بوده است و شامل دیدگاههای کلامی و فلسفی خیام بوده است.[۱۳۳] | [۱۳۴] | ||
۱۲ | رسالة الضیاء العقلی فی موضوع العلم الکلّی | به عقیده برخی، این رساله، ادامه رساله فی الوجود است.[۱۳۵] | [۱۳۶] | ||
۱۳ | رساله در علم کلیات وجود | ۵۰۰ | این اثر، تنها اثر فلسفی خیام به زبان فارسی است که به درخواست فخرالملک ابوالفتح مظفر، وزیر سلطان سنجر، نوشته است.[۱۳۷]
نام دیگر این اثر «سلسله الترتیب» است و تنها اثر فارسی باقی مانده از خیام است.[۱۳۸] |
[۱۳۹] [۱۴۰] | |
۱۴ | رساله در وقوع خیر و شر | [۱۴۱] | |||
۱۵ | رسالة جواباً لِثَلثِ مسائلَ | ۴۹۲ | این اثر از آخرین آثار خیام است که در آن به بیماری خود نیز اشاره کرده است. این کتاب در پاسخ سؤالات جمالالدین عبدالجبار مشکوی نوشته شده است.[۱۴۲] | [۱۴۳] | |
فیزیک | ۱۶ | رسالة فی الاحتیالِ لِمعرفة مقدارَیِ الذهَبِ و الفضّةِ فی جسمٍ مرکّبٍ منهما | این اثر به عربی است و با نام میزان الحکمه نیز شناخته میشود.[۱۴۴] خیام در این اثر به کتاب شرح کتاب اقلیدس اشاره میکند.[۱۴۵] | [۱۴۶] | |
۱۷ | مختصر فی الطبیعیات | بیهقی از وی این اثر را گزارش کرده است. از این اثر نسخه خطیای باقی نمانده است.[۱۴۷] | [۱۴۸] | ||
نجوم | ۱۸ | زیج ملکشاهی | از جمله آثار منسوب به خیام است که توسط حاجیخلیفه در کشف الظنون گزارش شده است. از این اثر هیچ نسخهای باقی نمانده است.[۱۴۹] | [۱۵۰] | |
۱۹ | نوروزنامه | این اثر، به زبان فارسی است که در آن به موضوع نوروز و آیین پادشاهان ایرانی پرداخته شده است. در صحت انتساب این کتاب به خیام، اختلاف است.[۱۵۱] این کتاب شامل مطالب فراوانی در نجوم، و مطالبی در تاریخ و فرهنگ برخی نکات پزشکی است.[۱۵۲] | [۱۵۳] | ||
ادبیات | ۲۰ | ترجمة خطبة الغرّاءِ ابن سینا | ۴۷۲ | این اثر به زبان فارسی است و به درخواست جمعی از دوستان خیام در اصفهان نوشته شده است.[۱۵۴] | [۱۵۵] |
۲۱ | رباعیات | این کتاب در مناطق مختلف ایران و هند به زبان فارسی و ترجمه آن به زبانهای انگلیسی، روسی، آلمانی و دانمارکی منتشر شده است.[۱۵۶] | [۱۵۷] | ||
جغرافیا | ۲۲ | رساله لوازمالامکنه | اثری است که صاحب کتاب تاریخ الفی آن را به خیام نسبت داده است. این اثر در موضوع هواشناسی و دلیل تغییر آب و هوا و اقلیم مناطق نوشته شده است. از این اثر نسخهای خطی باقی نمانده است.[۱۵۸] | [۱۵۹] | |
سایر | ۲۳ | رساله مشکلات ایجاب | [۱۶۰] | ||
۲۴ | عیون الحکمه | [۱۶۱] | |||
۲۵ | رساله معراجیه | [۱۶۲] |
جایگاه و اهمیت
جایگاه علمی و ادبی
منابع او را حکیم، ریاضیدان، شاعر،[۱۶۳] موسیقیدان، کلامی، پزشک، فیلسوف، منجم، الهیپژوه،[۱۶۴] عالم به علوم قرآنی،[۱۶۵] فقیه و تاریخدان میدانستند.[۱۶۶] بهطور کلی، جایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی اوست. لقب او را «حجّةالحق» دانستهاند که نشانه جایگاه رفیع علمی اوست.[۱۶۷] وجود لقب «حجة الحق» برای او، بیانگر جایگاه بالای دینی او بوده است. بیهقی همچنین گزارشهایی در خصوص تسلط خیام بر مباحث قرآنی اعم از قرائت و علوم قرآنی آورده است.[۱۶۸] بر خلاف دیدگاه عموم که خیام را در نجوم، برتر از دیگر شاخههای علمی میداند، اطلاعات موجود از دانش وی در زمینه نجوم و زیرشاخههای آن، بسیار اندک است.[۱۶۹] به گزارش برخی منابع، خیام در نجوم جزء بزرگترین دانشمندان زمان خود بود. او با همکاری سه تن از منجمان زمان خود، توانست گاهشمار جلالی را تنظیم کند.[۱۷۰] این گزارش را ابناثیر نقل کرده است و در صحت ادعای ابناثیر، تردیدهایی وجود دارد.[۱۷۱] او به زبان یونانی مسلط بود[۱۷۲] و بیهقی، وی را متبحر در لغت، فقه و تاریخ دانسته است.[۱۷۳] از خیام به عنوان یکی از مدافعان حکمت مشاء در حوزه فلسفه یاد شده است.[۱۷۴]
بعضی او را به عنوان یک فیلسوف حکیم و عارفمنش میدانند. از این میان میتوان به جلالالدین همایی، غلامحسین یوسفی و محمد روشن اشاره کرد. در مقابل کسانی چون نجمالدین رازی با توجه به محتوای برخی از رباعیات خیام، اظهار نظرهایی منفی دربارهٔ او دارد.[۱۷۵]
برداشتی که فیتزجرالد از یکی از رباعیهای منسوب به خیام داشته است، امروزه بر دیواره بنای مؤسسهٔ مطالعات منطقهای لیدن (LIAS) در دانشگاه لیدن، قرار دارد.[۱۷۶] برای بزرگداشت خیام، نام او بر یکی از حفرههای ماه[۱۷۷] و همینطور یکی از سیارکها گذاشته شده است.[۱۷۸]
در هنر و رسانه
در سال ۱۹۵۶ میلادی فیلمی با عنوان عمر خیام به کارگردانی ویلیام دیترل در آمریکا ساخته شد.[۱۷۹] میراثدار: افسانهٔ عمر خیام، فیلمی آمریکایی ساختهٔ سال ۲۰۰۵ میلادی است که توسط کیوان مشایخ کارگردانی شده است.[۱۸۰] از دیگر فیلمهای ساخته شده با موضوع خیام، فیلم مستند جام شکسته: مناظره خیام با کالیگولا و کتابی به همین نام است که هر دو اثر آرمین نادری است.[۱۸۱] بهروز غریبپور در اپرای عروسکی عمر خیام، اجرا شده در سال ۱۳۹۷، به دوران زندگی، افکار و اشعار وی و تأثیر او در تاریخ پرداخته است.[۱۸۲]
همچنین خیام شخصیت اصلی رمان سمرقند نوشتهٔ امین معلوف است.[۱۸۳]
دولت جمهوری اسلامی ایران در ژوئن ۲۰۰۹ م به عنوان نشانی از پیشرفت علمی صلحآمیز ساختمان-مجسمهای به شکل چهارتاقی که ترکیبی از سبکهای معماری و تزئینات هخامنشی و اسلامی در آن دیده میشود را به دفتر سازمان ملل متحد در وین هدیه داد که در محوطهٔ آن در سمتِ راستِ ورودی اصلی قرار داده شده است. در این چهارتاقی مجسمههایی از چهار دانشمندِ ایرانی خیام، ابوریحان بیرونی، زکریا رازی و ابوعلی سینا قرار دارد.[۱۸۴] همچنین، در فروردین ۱۳۹۵ ه. ش، به همت انجمن بینالمللی فرهنگ ایران، طی مراسمی از مجسمهٔ خیام نیشابوری، ساخت حسین فخیمی در دانشگاه اوکلاهما آمریکا پردهبرداری شد.[۱۸۵]
منبعشناسی
منابع دست اول
در کتابهای کهنی که زندگی خیام و کارهای او را بیان کردهاند، اختلافهای بسیاری، بهویژه در تاریخ تولد و مرگ او وجود دارد. نخستین منبعی که بهطور گسترده خیام را معرفی کرده است، چهار مقالهٔ نظامی عروضی، نوشتهشده نزدیک ۵۵۰ قمری است.[۱۸۶] دومین زندگینامهٔ خیام را ابوالحسن علی بیهقی، در ۵۵۶ قمری،[۱۸۷][۱۸۸] در کتاب تتمهٔ صوان الحکمه یا تاریخ الحکما نوشته است.[۱۸۹][۱۹۰] این اثر معتبرترین منبعی است که در خصوص زندگی خیام در دسترس است.[۱۹۱] نظامی عروضی و ابوالحسن بیهقی، هردو هم دوره خیام بوده و او را از نزدیک دیدهاند.[۱۹۲] بدیعالزمان فروزانفر رسالهٔ نحو القلوب قشیری (درگذشتهٔ ۴۶۵ قمری)، و رسالهٔ الزاجر للصغار زمخشری را کهنترین بن مایهها دربارهٔ خیام و زندگی او میداند.[۱۹۳] دیگر متون کهنی که کم و بیش مطالبی دربارهٔ خیام و آثارش در آنها یافت میشود عبارتند از:[۱۹۴][۱۹۵][۱۹۶]
- میزان الحکمه از عبدالرحمان خازنی (۵۱۵ قمری)
- رسالهٔ الزاجر للصغار فی معارضة الکبار از زمخشری (۵۱۶ق)
- خریدة القصر از عمادالدین کاتب اصفهانی (۵۷۱ق)
- نزهة الروح از شهرزوری (۵۸۶ق)
- مرصادالعباداز نجمالدین رازی (۶۱۹ق)
- تاریخ الحکما از قفطی (۶۲۶ق)
- الکامل فی التاریخ از ابن اثیر
- شذرات الذهب از ابن العماد حنبلی
- آثار البلاد و اخبار العباد از قزوینی (۶۷۴ق)
پیشینهٔ خیامپژوهی
سعید نفیسی[۱۹۷] و صادق هدایت نخستین کسانی در ایران دانسته شدهاند که برای تشخیص رباعیات اصیل خیام دست به کاری پژوهشی زدهاند.[۱۹۸] هدایت دو اثر دربارهٔ خیام منتشر کرده است: مقالهٔ «مقدمهای بر رباعیات خیام» در سال ۱۳۰۳ خورشیدی و کتاب ترانههای خیام در سال ۱۳۱۳ خورشیدی. تاکنون نوشتههای گوناگونی دربارهٔ این دو نوشته، و نقش هدایت در خیامشناسی پدید آمده است.[۱۹۹] در سال ۱۳۲۱ شمسی محمدعلی فروغی و قاسم غنی کتاب رباعیات حکیم خیام نیشابوری را منتشر کردند که شامل پیش گفتاری نسبتاً طولانی است و در آن ۱۸۷ رباعی از میان رباعیات منسوب به خیام، اصیل تشخیص داده شده است.[۲۰۰] در این کتاب، دیدگاه کسانی که رباعیات خیام را دلیل کفر او دانستهاند نقد شده و بر دینداری و حیرت او در کار جهان و معمای هستی تأکید شده است.[۲۰۱][۲۰۲] این رویکردهای فروغی و غنی در میان خیامپژوهان ایرانی جایگاه ویژهای یافت و پژوهشگرانی چون اسماعیل یکانی در عمر خیام نادرهٔ ایام (۱۳۴۲ خورشیدی)، علی دشتی در دمی با خیام (۱۳۴۴ خورشیدی)، محمدمهدی فولادوند در خیامشناسی (۱۳۴۷ خورشیدی)،[۲۰۳] جعفر آقایان چاووشی در سیری در افکار علمی و فلسفی حکیم عمر خیام نیشابوری (۱۳۵۸ خورشیدی)،[۲۰۴] علیرضا ذکاوتی قراگزلو در عمر خیام نیشابوری حکیم و شاعر (۱۳۷۷ خورشیدی) خیام را با همان رویکرد معرفی کردهاند.[۲۰۵]
برپایهٔ پژوهش حسنلی و حسامپور، از سال ۱۳۰۰ خورشیدی تا پایان سال ۱۳۸۰ خورشیدی ۴۲۵ مقاله دربارهٔ خیام در ایران منتشر شده است.[۲۰۶] از این شمار، بیشترین مقالهها دربارهٔ «زندگی، شخصیت و شعر خیام» بوده است (۱۶۶ مقاله) و به موضوعهایی مانند «زیباییشناسی شعر» (۱ مقاله)، «نسخهشناسی» (۸ مقاله)، و «بررسی آثار کلامی و فلسفی خیام» (۱۸ مقاله) کمتر پرداخته شده است. در همان بازهٔ زمانی ۷۰ کتاب در پیوند با خیام در ایران منتشر شده بوده است.[۲۰۷]
برای مطالعهٔ بیشتر
- ب. ل. وان در واردن (زمستان ۱۳۷۶)، تاریخ جبر، از خوارزمی تا امی نوتر، ترجمهٔ دکتر محمدقاسم وحیدی اصل، علیرضا جمالی، انتشارات مبتکران
- برگرن، جی.ال. (۱۳۷۳)، گوشههایی از ریاضیات دورهٔ اسلامی، ترجمهٔ محمد قاسم وحیدی و علیرضا جمالی، تهران: فاطمی
- روزنفلد، ب. آ؛ و یوشکویچ، آ.ب. (۱۳۵۲)، «نظریهٔ خیام دربارهٔ خطوط موازی»، ریاضیات در شرق، ترجمهٔ پرویز شهریاری، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی
- کانسوا، س. ا؛ و دیگران (۱۳۵۲)، «ریاضیات شرق میانه و نزدیک در سدههای میانه»، ریاضیات در شرق، ترجمهٔ پرویز شهریاری، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی
- حکیم عمر خیام به عنوان عالم جبر، به کوشش غلامحسین مصاحب.، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با همکاری کمیسیون ملی یونسکو در ایران، ۱۳۷۹، شابک ۹۶۴-۶۲۷۸-۵۶-۶
- «ریاضیات»، علم در اسلام، به کوشش احمد آرام.، تهران: سروش، ۱۳۶۶
- «خیّام، غیاثالدین ابولفتح عمر بن ابراهیم نیشابوری»، خلاصهٔ زندگینامه علمی دانشمندان، ترجمهٔ کیومرث مهاجر، به کوشش زیر نظر احمد بیرشک، ویراستار فریبرز مجیدی.، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴
پانویس
یادداشتها
- ↑ Edward Fitzgerald
ارجاعات
- ↑ ملاابراهیمی و زعیمیان، «آرای اعتقادی عمر خیام»، پژوهشهای اعتقادی کلامی، ۹۷.
- ↑ Aminrazavi, Wine of Wisdom, 71.
- ↑ بیات، «نگاهی خردورزانه به خیام»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ۱۶۱.
- ↑ Aminrazavi, Wine of Wisdom, 71.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۷۶.
- ↑ بیات، «نگاهی خردورزانه به خیام»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ۱۶۱.
- ↑ ملاابراهیمی و زعیمیان، «آرای اعتقادی عمر خیام»، پژوهشهای اعتقادی کلامی، ۹۷.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ The Editors of Encyclopaedia Britannica, “Omar Khayyam”, Encyclopaedia Iranica.
- ↑ Boyle, “Omar Khayyam”, Bulletin of the John Rylands Library.
- ↑ دهخدا، «خیام»، لغتنامه، ۶: ۸۹۳۸.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ دهخدا، «خیام»، لغتنامه، ۶: ۸۹۳۸.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۷۳.
- ↑ بیات، «نگاهی خردورزانه به خیام»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ۱۵۷.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۷۳.
- ↑ بیات، «نگاهی خردورزانه به خیام»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ۱۵۸.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ دهخدا، «خیام»، لغتنامه، ۶: ۸۹۳۸.
- ↑ Boyle, “Omar Khayyam”, Bulletin of the John Rylands Library.
- ↑ دهخدا، «خیام»، لغتنامه، ۶: ۸۹۳۸.
- ↑ Aminrazavi, Wine of Wisdom, 68.
- ↑ Boyle, “Omar Khayyam”, Bulletin of the John Rylands Library.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ملاابراهیمی و زعیمیان، «آرای اعتقادی عمر خیام»، پژوهشهای اعتقادی کلامی، ۹۷.
- ↑ کرامتی، «نکاتی دربارهٔ زندگی و زادروز خیام»، کتاب ماه علوم و فنون، ۸۶.
- ↑ Boyle, “Omar Khayyam”, Bulletin of the John Rylands Library.
- ↑ کرامتی، «نکاتی دربارهٔ زندگی و زادروز خیام»، کتاب ماه علوم و فنون، ۸۴.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ کرامتی، «نکاتی دربارهٔ زندگی و زادروز خیام»، کتاب ماه علوم و فنون، ۸۴.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ حقیقت، دانشمندان ایران، ۲۴۸.
- ↑ ملاابراهیمی و زعیمیان، «آرای اعتقادی عمر خیام»، پژوهشهای اعتقادی کلامی، ۹۷.
- ↑ حقیقت، دانشمندان ایران، ۲۴۸.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ Connor and Robertson, “Omar Khayyam”, MacTutor Index.
- ↑ Connor and Robertson, “Omar Khayyam”, MacTutor Index.
- ↑ Mousavian et al, “Umar Khayyam”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy.
- ↑ توکلی طرقی، «خیام و آثار او»، کیهان فرهنگی، ۶۳.
- ↑ حقیقت، دانشمندان ایران، ۲۴۸.
- ↑ The Editors of Encyclopaedia Britannica, “Omar Khayyam”, Encyclopaedia Iranica.
- ↑ جرداق، امام علی صدای عدالت انسانی، ۵: ۲۱۵۰.
- ↑ Aminrazavi, Wine of Wisdom, 73.
- ↑ Connor and Robertson, “Omar Khayyam”, MacTutor Index.
- ↑ آقایانی چاوشی، «آیا خیام و ابوالعلای معری زندیق بودهاند؟»، فرهنگ، ۴۷.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۷۲.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ حقیقت، دانشمندان ایران، ۲۵۴.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۷۲.
- ↑ بیات، «نگاهی خردورزانه به خیام»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ۱۵۹.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۷۳.
- ↑ بیات، «نگاهی خردورزانه به خیام»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ۱۵۷.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ یگانی، نادره ایام، عمر خیام، ۲۹۸–۳۰۱.
- ↑ توکلی نیشابوری، آخرین سقوط آریاها، ۱۰۷–۱۰۸.
- ↑ یگانی، نادره ایام، عمر خیام، ۳۰۱.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۶۳–۶۴.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۷۱.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۷۳–۷۴.
- ↑ Aminrazavi, Wine of Wisdom, 8.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۷۵.
- ↑ Aminrazavi, Wine of Wisdom, 8.
- ↑ Mousavian et al, “Umar Khayyam”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy.
- ↑ ملاابراهیمی و زعیمیان، «آرای اعتقادی عمر خیام»، پژوهشهای اعتقادی کلامی، ۹۹–۱۰۱.
- ↑ Mousavian et al, “Umar Khayyam”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy.
- ↑ Aminrazavi, Wine of Wisdom, ؟.
- ↑ Mousavian et al, “Umar Khayyam”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۷۲.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ Aminrazavi, Wine of Wisdom, ؟.
- ↑ بیات، «نگاهی خردورزانه به خیام»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ۱۵۵.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ بیات، «نگاهی خردورزانه به خیام»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ۱۵۹.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ دهخدا، «خیام»، لغتنامه، ۶: ۸۹۳۹.
- ↑ حقیقت، دانشمندان ایران، ۲۴۸.
- ↑ ملاابراهیمی و زعیمیان، «آرای اعتقادی عمر خیام»، پژوهشهای اعتقادی کلامی، ۹۷.
- ↑ حقیقت، دانشمندان ایران، ۲۴۸.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ دهخدا، «خیامی»، لغتنامه، ۶: ۸۹۴۰.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ دهخدا، «خیامی»، لغتنامه، ۶: ۸۹۴۰.
- ↑ زرینکوب، با کاروان حله، ۱۰۲.
- ↑ حقیقت، دانشمندان ایران، ۲۶۲.
- ↑ باقری، «خیام: ریاضیات»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ Mousavian et al, “Umar Khayyam”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy.
- ↑ باقری، «خیام: ریاضیات»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ باقری، «خیام: ریاضیات»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ بیات، «نگاهی خردورزانه به خیام»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ۱۵۶.
- ↑ Mousavian et al, “Umar Khayyam”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy.
- ↑ قاسملو، «خیام: نجوم»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ قاسملو، «خیام: نجوم»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ Mousavian et al, “Umar Khayyam”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy.
- ↑ توکلی طرقی، «خیام و آثار او»، کیهان فرهنگی، ۶۳.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۱۲.
- ↑ دهخدا، «خیام»، لغتنامه، ۶: ۸۹۳۹.
- ↑ حقیقت، دانشمندان ایران، ۲۴۸.
- ↑ Aminrazavi, Wine of Wisdom, 2.
- ↑ Mousavian et al, “Umar Khayyam”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ جاهدپناه و رضایی، «سبک شناسی عروضی رباعیات خیام»، نقد ادبی، ۱۴۷.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۶۸.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۸۵.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۶۹.
- ↑ بیات، «نگاهی خردورزانه به خیام»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ۱۶۴.
- ↑ جاهدپناه و رضایی، «سبک شناسی عروضی رباعیات خیام»، نقد ادبی، ۱۶۷.
- ↑ حقیقت، دانشمندان ایران، ۲۵۰.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «کارنامه خیام پژوهی در سال ۱۳۷۷»، نشر دانش، ۳۹.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «کارنامه خیام پژوهی در سال ۱۳۷۷»، نشر دانش، ۴۰.
- ↑ باقری، «خیام: ریاضیات»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ Mousavian et al, “Umar Khayyam”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy.
- ↑ امینی و غنیزاده، «اندیشههای فلسفی خیام»، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، ۱۵۰.
- ↑ توکلی، «کارنامه تحلیلی خیامپژوهی در ایران»، کتاب ماه، ۶۶–۶۷.
- ↑ توکلی، «کارنامه تحلیلی خیامپژوهی در ایران»، کتاب ماه، ۶۶–۶۷.
- ↑ امینی و غنیزاده، «اندیشههای فلسفی خیام»، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، ۱۵۰.
- ↑ Mousavian et al, “Umar Khayyam”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy.
- ↑ توکلی طرقی، «خیام و آثار او»، کیهان فرهنگی، ۶۲.
- ↑ امینی و غنیزاده، «اندیشههای فلسفی خیام»، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، ۱۵۰.
- ↑ باقری، «خیام: ریاضیات»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ توکلی طرقی، «خیام و آثار او»، کیهان فرهنگی، ۶۲.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ توکلی طرقی، «خیام و آثار او»، کیهان فرهنگی، ۶۳.
- ↑ امینی و غنیزاده، «اندیشههای فلسفی خیام»، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، ۱۵۰.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ Mousavian et al, “Umar Khayyam”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ توکلی طرقی، «خیام و آثار او»، کیهان فرهنگی، ۶۲.
- ↑ توکلی طرقی، «خیام و آثار او»، کیهان فرهنگی، ۶۲.
- ↑ توکلی طرقی، «خیام و آثار او»، کیهان فرهنگی، ۶۲.
- ↑ قاسملو، «خیام: نجوم»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ قاسملو، «خیام: نجوم»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ دهخدا، «خیامی»، لغتنامه، ۶: ۸۹۴۰.
- ↑ توکلی، «کارنامه تحلیلی خیامپژوهی در ایران»، کتاب ماه، ۶۶–۶۷.
- ↑ توکلی طرقی، «خیام و آثار او»، کیهان فرهنگی، ۶۲.
- ↑ توکلی طرقی، «خیام و آثار او»، کیهان فرهنگی، ۶۲.
- ↑ خدایی، «شرح حال ریاضیدانان ایران و جهان»، کتاب ماه علوم و فنون، ۲۷.
- ↑ خدایی، «شرح حال ریاضیدانان ایران و جهان»، کتاب ماه علوم و فنون، ۲۷.
- ↑ خدایی، «شرح حال ریاضیدانان ایران و جهان»، کتاب ماه علوم و فنون، ۲۷.
- ↑ ملاابراهیمی و زعیمیان، «آرای اعتقادی عمر خیام»، پژوهشهای اعتقادی کلامی، ۹۷.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۷۲.
- ↑ بیات، «نگاهی خردورزانه به خیام»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ۱۵۸.
- ↑ The Editors of Encyclopaedia Britannica, “Omar Khayyam”, Encyclopaedia Iranica.
- ↑ دنیای نویسندگان و شعرا، خیام، حکیم عمر، ص۴۱
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۷۳.
- ↑ قاسملو، «خیام: نجوم»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۷۲.
- ↑ قاسملو، «خیام: نجوم»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ بیات، «نگاهی خردورزانه به خیام»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ۱۵۹.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۷۲.
- ↑ بیات، «نگاهی خردورزانه به خیام»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ۱۶۰.
- ↑ “Glimpses into the Life of a Persian Quatrain”, leiden medievalists blog.
- ↑ «دهانهای در ماه به نام شاعر ایرانی»، خبرآنلاین.
- ↑ “3095 Omarkhayyam Asteroid Facts”, Universe Guide.
- ↑ “Omar Khayyam”, IMDb.
- ↑ “The Keeper: The Legend of Omar Khayyam”, IMDb.
- ↑ «جام شکسته: مناظره خیام با کالیگولا»، خبرگزاری مهر.
- ↑ «اپرای خیام»، ایران تئاتر.
- ↑ «امین معلوف زندگی خیام را در «سمرقند» روایت کرد»، ایبنا.
- ↑ «تندیس ۴ تن از مفاخر ایران در سازمان ملل»، تابناک.
- ↑ «پرده برداری از مجسمه خیام»، ایرنا.
- ↑ محسنینیا، خیامپژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب، ۱–۲.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ محسنینیا، خیامپژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب، ۱.
- ↑ قربانی، زندگینامهٔ ریاضیدانان دورهٔ اسلامی از سدهٔ سوم تا سدهٔ یازدهم هجری، ۳۲۵.
- ↑ خیام، رباعیات خیام، ۲۷.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ خیام، رباعیات خیام، ۲۶.
- ↑ محسنینیا، خیامپژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب، ۲.
- ↑ محسنینیا، خیامپژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب، ۱ و ۱۸.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ دهخدا، «خیام»، لغتنامه، ۶: ۸۹۳۹.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ حسامپور و حسنلی، رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی، ۱۸۵.
- ↑ حسامپور و حسنلی، رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی، ۱۸۶.
- ↑ حسامپور و حسنلی، رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی، ۱۸۸.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ حسامپور و حسنلی، رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی، ۱۸۹.
- ↑ حسنلی و حسامپور، کارنامهٔ خیامپژوهی در سدهٔ چهاردهم، ۱۲۱.
- ↑ حسنلی و حسامپور، کارنامهٔ خیامپژوهی در سدهٔ چهاردهم، ۱۲۲.
- ↑ حسامپور و حسنلی، رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی، ۱۸۹.
- ↑ حسنلی و حسامپور، کارنامهٔ خیامپژوهی در سدهٔ چهاردهم، ۱۰۱.
- ↑ حسنلی و حسامپور، کارنامهٔ خیامپژوهی در سدهٔ چهاردهم، ۱۱۹.
منابع
آثار مکتوب
- امینی، علیاکبر؛ غنیزاده، پیام (۱۳۹۴). «اندیشههای فلسفی خیام». اطلاعات سیاسی - اقتصادی. تهران (۳۰۲): ۱۵۰–۱۶۳ – به واسطهٔ نورمگز.
- آقایانی چاوشی، جعفر (۱۳۸۴). «آیا خیام و ابوالعلای معری زندیق بودهاند؟». فرهنگ. تهران (۵۳ و ۵۴): ۴۱–۴۳ – به واسطهٔ نورمگز.
- باقری، محمد (۱۳۷۵). «خیام: ریاضیات». دانشنامه جهان اسلام. به کوشش حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصرالله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- بیات، محمدحسین (۱۳۸۶). «نگاهی خردورزانه به خیام». دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران. تهران (۵۸): ۱۵۳–۱۷۸ – به واسطهٔ نورمگز.
- توکلی، نیلوفر (۱۳۸۹). «نقد و بررسی کتاب: کارنامه تحلیلی خیام پژوهی در ایران». کتاب ماه. تهران (۱۵۹): ۶۶–۷۰ – به واسطهٔ نورمگز.
- توکلی طرقی، عبدالحسین (۱۳۹۰). «گنجینه مفاخر: «خیام» و آثار او». کیهان فرهنگی. تهران (۲۹۲ تا ۲۹۳): ۶۰–۶۴ – به واسطهٔ نورمگز.
- توکلی نیشابوری، نصرالله (۲۰۱۴). آخرین سقوط آریاها. مریلند: بتسدا. شابک ۹۷۸-۱-۵۸۸۱۴-۰۹۸-۲.
- جاهدپناه، عباس؛ رضایی، لیلا (۱۳۹۶). «سبک شناسی عروضی رباعیات خیام». نقد ادبی. تهران (۳۸): ۱۴۸–۱۷۰ – به واسطهٔ نورمگز.
- جرداق، جردج (۱۳۷۹). امام علی (ع) صدای عدالت انسانی. ترجمهٔ هادی خسروشاهی. تهران: کلبه شروق.
- خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/fa/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/fa/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- حقیقت، عبدالرفیع (۱۳۸۹). دانشمندان ایرانی از کهنترین زمان تاریخ تا پایان دوره قاجار. تهران: کومش.
- خدایی، فاطمه (۱۳۸۰). «نقد و معرفی: شرح حال ریاضیدانان ایران و جهان». کتاب ماه علوم و فنون. تهران (۴۶): ۲۴–۲۸ – به واسطهٔ نورمگز.
- خیام، عمر بن ابراهیم (۱۳۷۸). بهاءالدین خرمشاهی، ویراستار. رباعیات خیام. با تصحیح، مقدمه و حواشی محمدعلی فروغی و قاسم غنی. تهران: ناهید. شابک ۹۶۴-۶۲۰۵-۰۰-۳.
- دهخدا، علیاکبر (۱۳۷۳). لغتنامه. به کوشش جعفر شهیدی و محمد معین. تهران: روزنه.
- زرینکوب، عبدالحسین (۱۳۴۷). با کاروان حله. تهران: جاویدان.
- فاضلی، مهبود (۱۳۸۷). «نظام فکری خیام». پژوهشهای ادبی. تهران (۲۰): ۶۱–۹۰ – به واسطهٔ نورمگز.
- قاسملو، فرید (۱۳۷۵). «خیام: نجوم». دانشنامه جهان اسلام. به کوشش حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصرالله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- قربانی، ابوالقاسم (۱۳۷۵). زندگینامهٔ ریاضیدانان دورهٔ اسلامی از سدهٔ سوم تا سدهٔ یازدهم هجری. تهران: مرکز نشر دانشگاهی. شابک ۹۶۴-۰۱-۰۸۱۷-۰.
- کرامتی، یوسف (۱۳۹۱). «نکاتی دربارهٔ زندگی و زادروز خیام و لزوم بازنگری در سالروز بزرگداشت خیام و روز ملی ریاضیات». کتاب ماه علوم و فنون (۶۰): ۸۲–۹۰ – به واسطهٔ نورمگز.
- خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/fa/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ملاابراهیمی، عزت؛ زعیمیان، تغرید (۱۳۹۵). «مقایسه تطبیقی آرای اعتقادی عمر خیام و ابوالعلای معری». پژوهشهای اعتقادی کلامی. ساوه (۲۳): ۹۵–۱۱۲ – به واسطهٔ نورمگز.
- میرافضلی، علی (۱۳۷۸). «کارنامه خیام پژوهی در سال ۱۳۷۷». نشر دانش. تهران (۹۲): ۳۳–۴۱ – به واسطهٔ نورمگز.
- میرافضلی، علی (۱۳۷۵). «خیام». دانشنامه جهان اسلام. به کوشش حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصرالله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- هدایت، صادق (۱۳۴۲). ترانههای خیام. تهران: امیرکبیر.
- یگانی، اسماعیل (۱۳۴۲). نادره ایام حکیم عمر خیام و رباعیات او. تهران: انجمن آثار علمی.
- Boyle, John Andrew (1969). "Omar Khayyam: astronomer, mathematician and poet". Bulletin of the John Rylands Library (به انگلیسی). Manchester University Press.
- Mousavian, Seyed N; Sumner, Suzanne; Aminrazavi, Mehdi; Brummelen, Glen Van (2023). "Umar Khayyam". The Stanford Encyclopedia of Philosophy (به انگلیسی). plato.stanford.edu.
- Aminrazavi, Mehdi (2005). Wine of Wisdom: The Life, Poetry and Philosophy of Omar Khayyam (به انگلیسی). University of Mary Washington.
آثار آنلاین
- ایبنا (۱۳۹۰). «امین معلوف زندگی خیام را در «سمرقند» روایت کرد». ibna.ir. دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۴۰۲.
- ایران تئاتر (۱۳۹۷). «اپرای خیام؛ عظیمترین نمایشی است که تا امروز کار کردهام». theater.ir. دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۴۰۲.
- ایرنا (۱۳۹۵). «پرده برداری از مجسمه خیام در دانشگاه اوکلاهما امریکا». irna.ir. دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۴۰۲.
- تابناک (۱۸ خرداد ۱۳۸۸). «تندیس ۴ تن از مفاخر ایران در سازمان ملل». tabnak.ir. دریافتشده در ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲.
- خبرآنلاین (۱۳۹۱). «دهانهای در ماه که به نام شاعر ایرانی نامگذاری شده است». khabaronline.ir. دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۴۰۲.
- خبرگزاری مهر (۱۳۹۹). ««جام شکسته: مناظره خیام با کالیگولا» منتشر شد». mehrnews.com. دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۴۰۲.
- Universe Guide (۲۰۱۹). "3095 Omarkhayyam Asteroid Facts". universeguide.com (به انگلیسی).
- IMDb. "Omar Khayyam". imdb.com (به انگلیسی).
- IMDb. "The Keeper: The Legend of Omar Khayyam". imdb.com (به انگلیسی).
- Gohrab, Asghar Seyed (13 April 2018). "The Moving Finger: Glimpses into the Life of a Persian Quatrain". leidenmedievalistsblog.nl (به انگلیسی).
- Connor, J J O; Robertson, E F (1999). "Omar Khayyam". MacTutor Index (به انگلیسی) (1rd ed.). MacTutor Index.
- The Editors of Encyclopaedia Britannica (2023). "Omar Khayyam". Encyclopædia Britannica (به انگلیسی). britannica.com.
{{cite encyclopedia}}
:|نام خانوادگی=
has generic name (help)
- اخترشناسان اسلام قرون وسطی
- اخترشناسان اهل ایران
- اخترشناسان فارسیزبان قرون وسطی
- اهالی ایران در سده ۱۱ (میلادی)
- اهالی ایران در سده ۱۲ (میلادی)
- اهالی نیشابور
- خیام
- درگذشتگان ۱۱۲۲ (میلادی)
- درگذشتگان ۱۱۳۱ (میلادی)
- درگذشتگان ۵۱۷ (قمری)
- ریاضیدانان اسلام قرون وسطی
- ریاضیدانان اهل ایران در قرون وسطی
- ریاضیدانان اهل ایران
- ریاضیدانان اهل نیشابور
- ریاضیدانان سده ۱۱ (میلادی)
- ریاضیدانان سده ۱۲ (میلادی)
- ریاضیدانان فارسیزبان
- ریاضیدانان مسلمان
- زادگان ۱۰۴۸ (میلادی)
- زادگان ۴۲۷
- زادگان ۴۳۹ (قمری)
- ستارهشناسان سده ۱۲ (میلادی)
- ستارهشناسان مسلمان
- شاعران ادبیات فارسی قرون وسطی
- شاعران ایران بزرگ
- شاعران ایرانی سده ۱۱ (میلادی)
- شاعران دوره سلجوقی
- شاعران دوره سلجوقیان
- شاعران سده ۱۲ (میلادی) اهل ایران
- شاعران فارسیزبان سده ۵ (قمری)
- شاعران فارسیزبان سده ۶ (قمری)
- شاعران فارسیزبان
- شاعران مسلمان
- صوفیان اهل ایران
- فارسیزبانان
- فیزیکدانان فارسیزبان
- فیلسوفان اهل ایران
- فیلسوفان اهل نیشابور
- فیلسوفان فارسیزبان
- فیلسوفان مسلمان
- مدفونان در نیشابور
- ندانمگرایان اهل ایران
- نمادهای ملی ایران
- نویسندگان ادبیات فارسی دوران قرون وسطی
- نویسندگان دوران قرون وسطی
- نویسندگان مرد اهل ایران
- نویسندگان معنوی فارسیزبان