کوروش کبیر در قرآن
از کوروش بزرگ حداقل در تفاسیر قرآنی مربوط به دو واقعه یا دو سوره مختلف یاد شده است. شماری از فقیههای معاصر شیعه نیز کوروش را «ذوالقرنین» میدانند. علامه طباطبایی، صانعی و مرتضی مطهری از معتقدان این نظر هستند.
ذوالقرنین در قرآن
در کتاب تفسیر نمونه، نوشتهٔ ناصر مکارم شیرازی نوشتهشده، از آن جهت به کوروش، ذوالقرنین میگفتند که شرق و غرب مال او بود. ابوکلام بیشتر بر موضوع نقشبرجستهٔ انسان بالدار یکی از ستونهای بازمانده از کاخ بارعام در پاسارگاد است تأکید علمی دارد.[۱] دربارهٔ این نقش، تفسیرهای بسیاری انجام شده است که ابوکلام این نقش را، ذوالقرنین میداند. ابوالکلام آزاد با تفسیر آیات ۸۲ تا ۹۵ سوره کهف و با استناد به وجود احادیث و روایاتی در مورد کوروش دلایلی آورده است که ذوالقرنین موصوف، کوروش هخامنشی میباشد.[۲][۳] علامه طباطبایی دربارهٔ ذوالقرنین دانستن کوروش چنین نوشته است که «هر چند بعضی از جوانبش خالی از اعتراضاتی نیست، بلکه از هر گفتار دیگری انطباقش با آیات قرآنی روشنتر و قابل قبولتر است.» در تفسیر نمونه از نظریهٔ انطباق کوروش با ذوالقرنین به عنوان نظریهٔ برتر یاد شده است و بر تأیید این نظریه در تفسیر من هدی القرآن، تفسیر الفرقان و تفسیر المنیر اشاره شده است. در تفسیر المنیر با قاطعیت، ذوالقرنین، همان کوروش دانسته شده که دو طرف جهان را گشت و احتمالاً به خاطر شجاعتش به ذوالقرنین ملقب شد.[۴] ابوالکلام آزاد یکی از کسانیست که کوروش را ذوالقرنین مذکور در قرآن میداند و معتقد است که ذوالقرنین ذکرشده در قرآن، کوروش است. استدلالات آزاد را میتوان بهصورت زیر خلاصه کرد:
- نقش برجستهٔ انسان بالدار در پاسارگاد که شاخهای قوچ دارد و بالهای عقاب، نشاندهندهٔ کوروش است که او را همان ذوالقرنین، یعنی «صاحب دو شاخ» مشخص میکند. به ویژه که کوروش در تورات به عنوان «عقاب شرق» خوانده شده است.
- در قرآن (سورهٔ کهف، آیهٔ ۸۳ تا ۹۸) از «ذیالقرنین» بهصورت پادشاهی که خداوند همهگونه کامیابی بدو داد، سخن رفته است که از سوی مغرب تا جایی که آفتاب غروب میکند و از سوی مشرق تا جایی که خورشید سر برمیآورد، رفت و سپس از جنوب به شمال رفت و به پای دو کوه رسید که در کنارهٔ آن قومی میزیستند و آنها از او خواستند تا میان آنها و قبیلههای بیشمار یأجوج و مأجوج سدی بسازد و وی چنین کرد. مولانا آزاد میگوید کوروش کسی بوده که به غرب و شرق لشکر کشید و آنگاه به قفقاز رفت و در آنجا سدی ساخت تا جلوی قبیلههای آسیایی را بگیرد و این قبیلهها را چینیها یوئهچی خواندهاند که با «یاجوج» شباهت دارد و مغولان را هم فنکوک خواندهاند که با ماجوج همانند است.
- در کتاب تورات، بخش دانیال نبی (باب هشتم) از رؤیایی سخن رفته که طبق آن، قوچی دو شاخ از بز کوهی یک شاخی شکست میخورد. مولانا آزاد میگوید این قوچ دو شاخ کوروش بوده و آن بز کوهی، یونانیانند و این «دو شاخ بودن» کوروش را با ذوالقرنین نسبت میدهد.[الف][۵]
پانویس
یادداشتها
- ↑ در واقع قوچ دو شاخ نماد هخامنشیها و بز تک شاخ نماد یونانیها بود. چرا که کوروش از یونانیها شکست نخورد.
ارجاعات
منابع
- شهبازی، شاپور (۱۳۸۶). راهنمای جامع پاسارگاد. شیراز: بنیاد فارسشناسی. شابک ۹۶۴-۹۰۳۸۰-۴-۳.
- یزدانپرست، حمید (۱۳۸۶). ««ذوالقرنین» یا «کوروش» در متون مذهبی (۲)». مجله گزارش (۲۴۳ و ۲۴۴).
- پورپیران، عباس (دی ۱۳۸۴)، «نگرشی بر مقدمه کوروش کبیر (ذوالقرنین)»، مجله گزارش، ش. ۱۷۰
- دکتر النمر ذوالقرنین شخصیتی که علمای اسلام در مورد او سَردرگُم بودند و ابوکلام آزاد راز او را کشف کرد مجله العرب ۱۹۷۴ ترجمه محمدعجم۱۳۸۶. * کوروش بزرگ از نگاه قرآن کریم
- Mallowan, Max (1968). "CYRUS THE GREAT (558–529 b.c.)". In I. Gershevitch (ed.). The Cambridge history of Iran (به انگلیسی). Cambridge: Cambridge University Press.