درگذشت فاطمه زهرا

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۱۳ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
زندگی
نام‌ها و القاب · زندگی زناشویی · اختلاف مالی فاطمه و عباس با خلافت · خطبه فدکیه · رویداد خانهٔ فاطمه · درگذشت
در قرآن
سوره انسان · سوره قدر · سوره کوثر · آیه مباهله · آیات نور · آیه تطهیر · آیه مودت · آیه اطعام
جای‌ها
در مکهمحله بنی‌هاشم · شعب ابی‌طالب
در مدینهبقیع · بیت‌الاحزان · درخت کنار · روضه نبوی · سقیفه · مسجد النبی
در شمال حجازفدک
افراد
خانوادهمحمد · خدیجه · علی
فرزندانحسن · حسین · زینب · ام‌کلثوم · محسن
همراهانفضه · ام ایمن · اسماء  · سلمان
دیگرانقنفذ · مغیره · عمر · ابوبکر
آثار
خطبه فدکیه · خطبه عیادت · دعای نور · مصحف فاطمه · لوح فاطمه
مرتبط
تسبیحات فاطمه · رویداد مباهله · ایام فاطمیه

درگذشت فاطمه زهرا یکی از چالش‌های تاریخی-اعتقادی میان منابع مسلمان است.

فاطمه دختر محمّد ملقّب به زهرا (به عربی: فاطِمَةُ الزَّهراء بنت محمّد؛ ۲۰ جمادی‌الثانی بین ۳۵ تا ۴۵ عام‌الفیل برابر ۱۸ تا ۸ پیش از هجرت – ۱۳ جمادی‌الاول یا ۳ جمادی‌الثانی ۱۱ هجری قمری) دختر محمّد و خدیجه، همسر علی بن ابی‌طالب، و مادر حسن بن علی و حسین بن علی است. او کوچک‌ترین دختر محمّد و تنها فرزندش بود که از خود فرزندانی باقی گذاشت.

زمینه تاریخی

زندگی فاطمه زهرا مقارن با دورهٔ تبلیغ اسلام توسط محمّد بوده است. محمّد ۱۳ سال به تبلیغ اسلام در مکّه پرداخت. شمار اندکی به وی گرویدند که با مخالفت قبیلهٔ قُرَیش و بعضی دیگر از قبیله‌های عرب روبه‌رو شدند و آزار دیدند.[۱] محمّد همراه با پیروانش برای رهایی از این وضع، در سالی که بعدها مبدأ تقویم هجری خورشیدی و هجری قمری شد، به شهر یَثرِب — که مَدینَةُالنَّبی («شهر پیامبر») نامیده شد — هجرت کرد.[۲][۳] او در مدینه قبایلِ در حال ستیزِ اوس و خَزرَج را متّحد کرد و برپایهٔ مسلمانان مهاجر مکّه و ساکنان اصلی مدینه اجتماع و دولتی نوین را تأسیس کرد، که آن را اُمَّت نامید.[۴] سپس، میان مسلمانان و قبایل مکّه و هم‌پیمانانشان جنگ درگرفت و سرانجام پس از هشت سال محمّد با پیروانش، که تا آن زمان به بیش از ده‌هزار می‌رسیدند، شهر زادگاهش را فتح کرد.[۵] پس از فتح مکّه رفته‌رفته بیشتر اهالی شبه‌جزیره عربستان به اسلام گرویدند و امّت اسلام به سراسر این سرزمین گسترش یافت.[۶]

در پایان سال دهم (۶۳۲ میلادی) پس از هجرت، محمّد آخرین حج و اولین حج کامل را انجام داد[۷] و از این طریق تمام جزئیات مراسم حج را به پیروانش توضیح داد. طی این واقعه (حجةالوداع و تعلیم اعمال حج) رخ داد،[۸] در بازگشت به مدینه و در بین راه، محمد به صورت ناگهانی به مدت سه روز در محلی به نام غدیر خم توقف کرد و با جمع‌کردن حجاج خطبه‌ای خواند و در آن جمله «هر که من مولای اویم پس علی مولای اوست» را با بلندکردن دست علی در برابر جمعیت گفت. واژهٔ «مولا» در عربی به دو معنای «دوست» و «رهبر» است.[۹] تفاسیر شیعه آیهٔ ۳ سورهٔ مائده را به انتصاب علی (به عنوان جانشین محمّد) در این قضیه نسبت می‌دهند.[۱۰] اهل سنت معتقدند که عده‌ای از تقسیم غنایم در اردوکشی به یمن که توسط علی انجام شده ناراضی بودند و محمد در پاسخ به آن‌ها علی را دوست خویش معرفی کرد تا ناخشنودی آنان را فرونشاند.[۱۱] محمّد ده سال پس از هجرت، چند ماه پس از بازگشت از حَجَّةُالْوِداع، بیمار شد و درگذشت.[۱۲] برخی روایات و منابع علت بیماری محمد را مسمومیت بر اثر زهر دانسته‌اند.[۱۳]

به گزارش منابع اسلامی، عباس، فضل بن عباس، قثم بن عباس، اسامه بن زید بن حارثه و یک غلام نیز در مراسم غسل و کفن پیامبر شرکت داشتند و به علی در این امر کمک کردند. با این وجود مرتضی عاملی این گزارش‌ها را با واقع مطابق نمی‌داند و به آنها خدشه وارد می‌کند و مدعی است علی، به تنهایی پیامبر را غسل و تدفین کرد.[۱۴] در همان هنگام، گروهی از صحابه در سقیفه بنی ساعده جمع شدند تا جانشین محمد را تعیین نمایند. انصار در سقیفه بنی ساعده از سعد بن عباده حمایت می‌کردند، اما مهاجران این را نپذیرفتند و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیک‌تر به محمد می‌دانستند.[۱۵] عمر بن خطاب، ابوبکر را به عنوان جانشین در سقیفه نامزد کرد و بقیه حمایت خود را افزودند و ابوبکر به عنوان اولین خلیفه مسلمین انتخاب شد. پوناوالا می‌نویسد تاریخ‌نگاران مسلمان اتفاق نظر دارند که بحران موجود در این برهه، توسط سه تن از مهاجران مشهور به نام‌های ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح برطرف گردید. آنان انصار را جمع کرده و به آن‌ها ابوبکر را تحمیل کردند. حسادت بین دو قبیلهٔ مهم انصار به نام اوس و خزرج و عدم فعالیت بنی‌هاشم در تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.[۱۶][۱۷][۱۸] در میان مهاجران عده‌ای نیز به رهبری علی و شامل زبیر، طلحه، عباس بن عبدالمطلب، مقداد، سلمان فارسی، ابوذر غفاری و عمار بن یاسر، علی را وارث مشروع محمد می‌دانستند.[۱۹] این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند که علی توسط شخص محمد به جانشینی منصوب شده است و بنابراین مقام خلافت باید از آن وی باشد.[۲۰][۲۱] علاوه بر آن، طبری در تاریخ خود نقل کرده است که گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر در خانهٔ فاطمه گرد آمدند و عمر با تهدید به آتش زدن خانه، آن‌ها را بیرون کشاند. علی بعداً مکرر می‌گفت که اگر چهل یاور داشت قیام می‌کرد.[۲۲] به نوشته پوناوالا علی و بنی‌هاشم تا قبل از درگذشت فاطمه (حدود شش ماه) از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا که تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد.[۲۳]

تاریخ درگذشت

دربارهٔ تاریخ درگذشت فاطمه زهرا تاریخ‌نویسان قول‌های مختلفی نقل کرده‌اند. به‌نوشتهٔ ولیری فاطمه شش ماه پس از درگذشت پدرش از دنیا رفت.[۲۴] برخی منابع سی یا سی و پنج روز پس از درگذشت محمّد گفته‌اند. برخی دیگر چهل و پنج روز یا هفتاد و پنج روز از آن تاریخ ذکر کرده‌اند؛ و دیگر منابع قول نود و پنج روز را نقل کرده‌اند.[۲۵]

علت درگذشت

جوینی عالم بزرگ اهل سنت در فرائد السمطین، این گونه روایت می‌کند: «روزی پیامبر نشسته بود، حسن بن علی بر او وارد شد، دیدگان پیامبر که بر حسن افتاد، اشک آلود شد، سپس حسین بن علی بر آن حضرت وارد شد، مجدداً پیامبر گریست. در پی آن دو، فاطمه و علی بر پیامبر وارد شدند، اشک پیامبر با دیدن آن دو نیز جاری شد، وقتی از پیامبر علت گریه بر فاطمه را پرسیدند، فرمود: زمانی که فاطمه را دیدم، به یاد صحنه‌ای افتادم که پس از من برای او رخ خواهد داد، گویا می‌بینم ذلت وارد خانهٔ او شده، حرمتش پایمال گشته، حقش غصب شده، از ارث خود ممنوع گشته، پهلوی او شکسته شده و فرزندی را که در رحم دارد، سقط شده؛ در حالی که پیوسته فریاد می‌زند: وا محمداه!؛ ولی کسی به او پاسخ نمی‌دهد، کمک می‌خواهد؛ اما کسی به فریادش نمی‌رسد. او اول کسی است که از خاندانم به من ملحق می‌شود؛ و در حالی بر من وارد می‌شود که محزون، گرفتار و غمگین و شهید شده است. و من در اینجا می‌گویم: خدایا لعنت کن هر که به او ظلم کرده، کیفر ده هر که حقش را غصب کرده، خوار کن هر که خوارش کرده و در دوزخ مخلد کن هر که به پهلویش زده تا فرزندش را سقط کرده و ملائکه آمین گویند.»[۲۶]

به گفته دانشنامه اسلام، فاطمه مدت کوتاهی بعد از درگذشت محمد بیمار شد. اغلب منابع می‌گویند رابطه او با ابوبکر تا پایان عمرش قهرآمیز باقی ماند، اما گروهی دیگر از آشتی میان آن دو روایت کرده‌اند. روایتی که معمولاً نقل می‌شود این است که او در آخرین لحظات عمر، با شستشوی بدن خود را برای مرگ آماده کرد و به اسما بنت عمیس که در آن لحظات به او کمک می‌کرد، سپرد که هیچ‌کس محل دفن او را نداند. سپس در تخت پاکیزه‌ای که در وسط اتاق بود دراز کشید و به استقبال مرگ رفت. منابعی که این روایات را نقل کرده‌اند قصد دارند نشان دهند فاطمه در آرامش درگذشت که این در تضاد با دسته دیگری از منابع است؛ در منابعی مانند یعقوبی آمده است که فاطمه همسران محمد و زنان قریش که در زمان بیماری به عیادتش رفته بودند را سخت ملامت کرد و از اَسما خواست به عایشه اجازه ورود ندهد.[۲۷]

دربارهٔ سقط محسن و علت درگذشت فاطمه زهرا نقل‌ها و نظرات گوناگونی میان اهل سنت و شیعه درجریان بوده است. مجدالدین فیروزآبادی در اَلْقاموسُ الْمُحیط، مَجدِالدّین بن اَثیر به نقل از ابن‌عباس در جامِعُ الاُصول، ذَهَبی در سِیْرُ اَعْلامِ النُّبَلاء، عَسْقَلانی در الإصابه، ابن کثیر در اَلْبِدایَة و النَّهایَة، عبدالله بَحْرانی اصفهانی در عَوالِمُ الْعُلوم به نقل از مُوَفَّق بن احمد خوارزمی در مَقتَلُ الْحُسَیْن و ابن شهرآشوب در مَناقِب به بیان وجود محسن پرداخته‌اند بدون آن‌که سبب درگذشت را ذکر کنند.[۲۸] کُلِیْنی در الکافی، صَفوری شافِعی در نُزْهَةُالْمَجالِس و مُنْتَخَبُ‌النَّفائِس، شیخ مفید در الإرشاد خبر سِقطِ محسن را بدون بیان علت آن گزارش کرده‌اند. شیخ طَبْرِسی در إعْلامُ الْوَریٰ و علّامه حِلّی در اَلْمُسْتَجاد مِن کِتابِ الإرشاد مطلب مفید را نقل کرده‌اند. جمال‌الدّین مُحَدِّث هِرَوی در اَلاَربَعین، محمد بن طلحه شافعی در مَطالِبُ السَّئول، ابراهیم طِرابلُسی حَنَفی در نقل شجره‌نامهٔ علی بن ابی‌طالب در کتاب اُولادِ الإمام علی نیز سقط محسن را بدون بیان علت نقل کرده‌اند.[۲۹] مُطَّهَر بن طاهِر مَقْدِسی در اَلْبَدْءِ و التّاریخ در بخش ذکر نوادگان پیامبر، محسن را نام می‌برد و می‌گوید که محسن در کودکی مرد، اما به‌باور شیعه در اثر ضربهٔ عمر سقط شد.[۳۰] حُرِّ عامِلی در اِثباتُ الْهُداة از مقدسی خبر سقط محسن به‌خاطر ضرب و جرح فاطمه زهرا توسط عمر و انتساب آن به شیعه را نقل می‌کند و این‌که مقدسی به روایت بلاذری نیز اشاره می‌کند. عِمادُالدّین طَبَری در کامِل بَهائی، علی بن محمّد عُمَری در اَلْمَجدی، اِبن قُتَیْبه در المعارف، ابن سعد جزایری در الإمامه نیز مطلب را این‌گونه بیان می‌کنند. تاج‌الدّین حسینی در اَلتَّتِمَّةُ فی تَواریخِ الْأئِمَّة، علّت درگذشت فاطمه زهرا را نیز ضرب و جرح توسط عمر و سقط محسن می‌داند.[۳۱] باقر شریف قُرِشی با استناد به منابع اهل سنت و شیعه، سقط جنین فاطمه را — که در اثر صدمات و جراحات وارده در حین رویداد خانهٔ فاطمه اتفاق افتاد و منجر به شکستگی پهلو فاطمه زهرا شد — بیان می‌کند. به‌گزارش او، محمّد شهرستانی در اَلْمِلَلُ و النِّحَل، اِبنِ حَجَرِ عَسْقَلانی در لِسانُ الْمیزان، مسعودی در اِثباتُ الْوَصیَّة، شمس‌الدین ذهبی در میزانُ الإعتِدال، ابن شهرآشوب به نقل از المعارف ابن قتیبه در مَناقِبُ آلِ ابی‌طالب، صَلاح‌الدّین صَفْدی در اَلْوافی بِالْوَفَیات، طبری در دَلائِلُ الإمامَة، طَبْرِسی در اَلإحتِجاج و محمدباقر مجلسی در بحارالانوار این مطلب را بیان کرده‌اند.[۳۲] شیخ مفید در الاختصاص به نقل از جعفر صادق گزارش کرده است که عمر، فاطمه زهرا را در مسیر حرکت به خانه‌اش در حالی که قباله فدک در دست داشت، مورد ضرب و شتم قرار داد و با لگد به شکم او کوفت که سبب سقط جنین و مرگ او بر اثر بیماری عارض شده از این حمله بوده است. این روایت را مجلسی در بحارالانوار گزارش می‌کند. در روایتی دیگر در همین کتاب، علت مرگ، لگدی عنوان شده است که عمر به درب خانه فاطمه زده است.[۳۳]

سید جعفر مرتضی عاملی در کتاب مَأساةُ الزَّهراء به بررسی اقوال مختلف در این‌باره می‌پردازد و می‌گوید که ابن قتیبه در المعارف این مطلب را آورده، اما در دوره‌های بعدی نوشتهٔ او تحریف شده است. در این راستا او به نقل ابن شهرآشوب و گنجی شافعی از المعارف اشاره می‌کند، که با مطلب اولیه تطابق دارد. عاملی ادامه می‌دهد که شهرستانی سخن نَظّام در این‌باره را نقل می‌کند، اما آن را دروغ و فریب می‌داند. بغدادی، مَقْریزی و صَفْدی نیز نقل نظّام را بیان می‌کنند؛ و این‌ها درحالی است که به‌قول جاحِظ، نظّام شدیدترین مردم در اعتراض به رافِضیان به‌خاطر طعن آنان بر صحابه بود. عاملی گزارش ابن سعد را نیز در این‌باره نقل می‌کند.[۳۴] عاملی می‌گوید ابن ابی الحدید ضرب و جرح فاطمه زهرا و سقط جنین او را از امور شنیع و زشتی می‌داند که فقط شیعه از آن‌ها نام می‌برد و از نظر دانشمندان اهل سنّت بی‌اساس است. اما خودش ماجرای سقط محسن را از استادش نقل کرده و با ذکر داستان هَبّار بن اَسوَد، از موضع پیامبر در این‌باره از وی پرسیده و استادش نیز در پاسخ گفته که این مسئله از نظرش متعارض است و در این‌باره نظر خاصی ندارد. ابن ابی الحدید رویداد خانهٔ فاطمه را تنها در برخی موارد درست می‌داند، اما آتش زدن و دیگر کارها را بعید و آن‌ها را تنها در نقل شیعه می‌داند، اما در همان‌حال می‌گوید که علاوه‌برآن عده‌ای از اهل حدیث هم مانند آن روایت کرده‌اند.[۳۵]

دفن و آرامگاه

بنابر روایات شیعه، فاطمه وصیت کرده‌بود دوست ندارد افرادی که به او ستم کردند و اسباب خشم و غضب او را فراهم کردند، بر پیکرش نماز بخوانند و در تشییع او حاضر شوند؛ ازاین‌رو خواسته‌بود او را مخفیانه تشییع و دفن کنند و محل دفن او مخفی بماند. علی به کمک اَسماء بِنت عُمِیس، همسرش را غسل داد و خود بر پیکرش نماز خواند. به‌جز علی چند نفر دیگر نیز در نماز شرکت کردند، که در مورد تعداد و نام افراد اختلاف وجود دارد. طبق نقل‌ها، حسن مجتبی، حسین، عباس بن عبدالمطلب، مِقداد، سلمان، ابوذر، عمّار، حُذَیْفه، عَقیل، زبیر، عبدالله بن مسعود، بُرَیْده و فضل بن عباس در این نماز شرکت داشتند.[۳۶]

به‌گفتهٔ ولیری، بیشتر منابع اوّلیه خاکسپاری فاطمه را شبانه، نهانی و بی حضور ابوبکر و عمر می‌دانند؛ ولی قول‌هایی نیز هست که ابوبکر در مراسم خاکسپاری حاضر بوده و نماز میت بر فاطمه خوانده است.[۳۷] دنیس سوفی بر آن است که به خاطر تواتر روایت‌های رنجش فاطمه از ابوبکر، چنین می‌نماید که مراسم کفن و دفن فاطمه به‌خواستهٔ خودش شب‌هنگام برگزار شده تا ابوبکر، به‌عنوان رئیس اجتماع اسلامی، نتواند در مراسم تشییعش دستی داشته‌باشد.[۳۸]

بگفتهٔ قول غالب، مرگ او در آرامش بود. او خودش را با کمک همسرش شستشو می‌دهد و در آرامش به استقبال مرگ می‌رود. اما این در تضاد با روایتی است که در منابعی مانند یعقوبی آمده است. این منابع چنین می‌گویند که زنان قریش و همسران محمد به دیدن فاطمه می‌آیند. اما فاطمه به اسما بیوه جعفر ابن ابی طالب، می‌گوید که از ورود آنان جلوگیری کنند؛ زیرا فاطمه در وضع بسیار بدی بود و در اثر بیماری بسیار نحیف شده بود. به مانند سایر اتفاقات زندگی خصوصی فاطمه، درگذشت او نیز در هاله‌ای از ابهام است. به گفته دانشنامهٔ اسلام اکثریت منابع اولیه تدفین فاطمه را شبانه، مخفی و بدون حضور ابوبکر و عمر می‌دانند. اما نقل قول‌هایی نیز وجود دارد که ابوبکر در مراسم تدفین حضور داشته و نماز میت را او بر فاطمه خوانده است. تقریباً تمام منابع موافق هستند که فاطمه در قبرستان بقیع دفن شده است و به نوشته دانشنامهٔ اسلامی بعضی منابع محل قبر را نیز مشخص می‌کنند. به نوشته این منابع محل دفن فاطمه در کنار مسجد رقیه (نام زنی که مسجد را بنا کرده است) در گوشه‌دار عقیل (برادر علی)، به فاصلهٔ هفت ذراع از خیابان است. اما طبق گفته سایر منابع بعد از دفن یا مدتی بعد از آن دیگر محل دفن نامعلوم بود. المسعودی می‌نویسد که مقبره‌ای وجود داشته است که در کتیبه موجود در آن مقبره، نام فاطمه و سه نفر دیگر از خاندان علی به عنوان صاحبان مقبره نوشته شده بود (مسعودی تنها کسی است که چنین جزئیاتی را بیان می‌کند). اما المقدسی مقبرهٔ فاطمه را در فهرست مکان‌هایی قرار می‌دهد که در مورد آن اختلاف نظر وجود دارد اما محتمل است که فاطمه «فی الحجره» دفن شده باشد.[۳۹]

به‌گفتهٔ ولیری در دانشنامهٔ اسلام، تقریباً تمام منابع موافق هستند که فاطمه در قبرستان بقیع دفن شده است و بعضی منابع محل قبر را نیز مشخص می‌کنند. به‌نوشتهٔ این منابع محل دفن فاطمه در کنار مسجد رقیّه (نام زنی که مسجد را بنا کرده است) در گوشهٔ خانهٔ عقیل — برادر علی — به‌فاصلهٔ هفت ذِراع از خیابان است. اما طبق گفتهٔ سایر منابع بعد از دفن یا مدتی پس از آن، دیگر محل دفن نامعلوم بود. مسعودی می‌نویسد مقبره‌ای وجود داشته است که در کتیبهٔ موجود در آن مقبره، نام فاطمه و سه نفر دیگر از خاندان علی به‌عنوان صاحبان مقبره نوشته شده‌بود. اما مسعودی تنها کسی است که چنین جزییاتی را بیان می‌کند. در این مقبره سه امام شیعه آرمیده‌اند و قبر دیگر، امروزه به فاطمه بنت اسد منسوب است. مقدسی مقبرهٔ فاطمه را در فهرست مکان‌هایی قرار می‌دهد که دربارهٔ آن اختلاف‌نظر وجود دارد اما محتمل است که فاطمه «فِی الْحُجْره» (در خانه‌اش) دفن شده‌باشد.[۴۰] در منابع شیعه احتمال دفن در بقیع از اهمّیّت کمتری برخوردار است. به‌گفتهٔ سید مرتضی عسکری، آخرین احتمال دربارهٔ محل دفن فاطمه زهرا، خانهٔ اوست. این امکان با چندین سند معتبر پشتیبانی می‌شود. اسناد اصلی این ماجرا از اهل بیت دریافت می‌شود؛ زیرا آنان اعضای اصلی خانهٔ پیامبر هستند که دربارهٔ این موضوع بهتر از دیگران می‌دانند. برخی از پژوهشگران بر این باورند که براساس حدیثی از پیامبر، فاطمه در روضهٔ نبوی، میان منبر و مدفن محمد، دفن است. این احتمال با احادیثی از جعفر صادق و علی بن موسی الرضا تقویت می‌شود.[۴۱] درمجموع، فقهای شیعه برای زیارت فاطمه زهرا سه مکان را در اولویت دانسته‌اند: نخست در روضهٔ نبوی میان قبر و منبر پیامبر، دوم در خانهٔ خود فاطمه زهرا که اکنون در مسجد قرار گرفته است؛ و سوم در قبرستان بقیع.[۴۲]

همچنین ببینید

پانویس

یادداشت‌ها

ارجاعات

  1. Montgomery Watt, Muhammad at Mecca, 36.
  2. Momen, An Introduction to Shi'i Islam, 5.
  3. Hitti, Capital cities of Arab Islam, 33.
  4. Esposito, What everyone needs, 80.
  5. Montgomery Watt, Muhammad at Medina, 66.
  6. Lewis, The Arabs in History, 43–44.
  7. Donzel, Islamic Desk Reference, 283.
  8. Welch, “Muḥammad”, Encyclopaedia of Islam.
  9. Grewal, Project of History of Indian Science, 281.
  10. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، سوره مائده، آیات ۱–۳ بایگانی‌شده در ۲۱ اکتبر ۲۰۲۱ توسط Wayback Machine
  11. جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۳۴–۳۷.
  12. Madelung, The Succession to Muhammad, 24–27.
  13. سبحانی، فروغ ابدیت، ۷۴۸–۷۴۹.
  14. مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة الامام علی، ۹:‎ ۲۶–۳۰.
  15. Poonawala and Kohlberg, “ʿAlī b. Abī Ṭāleb”, Iranica.
  16. Holt, Lambton and Lewis, Cambridge History of Islam, 57.
  17. Madelung, Succession to Muhammad, 26–27, 30–43 and 356–60.
  18. Lapidus, A History of Islamic Societies, 32.
  19. Poonawala and Kohlberg, “ʿAlī b. Abī Ṭāleb”, Iranica.
  20. Holt, Lambton and Lewis, Cambridge History of Islam, 57.
  21. Madelung, Succession to Muhammad, 26–27, 30–43 and 356–60.
  22. Madelung, Succession to Muhammad, 43.
  23. Poonawala and Kohlberg, “ʿAlī b. Abī Ṭāleb”, Iranica.
  24. Veccia Vaglieri, “Fatima”, Encyclopedia of Islam.
  25. Shareef al–Qurashi, Fatima Az–Zahra', 247.
  26. «حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۲، ص۳۵».
  27. Veccia Vaglieri, “Fatima”, Encyclopedia of Islam.
  28. عاملی، مأساة الزهراء، ۲:‎ ۱۲۳–۱۲۸.
  29. عاملی، مأساة الزهراء، ۲:‎ ۱۲۸–۱۳۲.
  30. عاملی، مأساة الزهراء، ۲:‎ ۱۴۴–۱۴۷.
  31. عاملی، مأساة الزهراء، ۲:‎ ۱۳۲–۱۴۳.
  32. Shareef al–Qurashi, Fatima Az–Zahra', 220–222.
  33. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۱۵۵.
  34. عاملی، مأساة الزهراء، ۲:‎ ۱۹۶–۲۰۱.
  35. عاملی، مأساة الزهراء، ۲:‎ ۲۱۱–۲۲۲.
  36. عاملی، موسوعة المصطفی والعترة فاطمة الزهراء (س)، ۳۴۶–۳۵۰.
  37. Veccia Vaglieri, “Fatima”, Encyclopedia of Islam.
  38. Soufi, The Image of Fatima in Classical Muslim Thought, 126.
  39. Veccia Vaglieri, “Fatima”, Encyclopedia of Islam.
  40. Veccia Vaglieri, “Fatima”, Encyclopedia of Islam.
  41. الهامی، قبر گمشده، ۲۵–۳۵.
  42. الهامی، قبر گمشده، ۳۶.

منابع