ابراهیم ینال

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
ابراهیم ینال
حکمران موصل و اذربایجان
متولد۱۰۰۰ م
درگذشته۱۰۶۰ م
بغداد
همسر(ان)اوکه خاتون
فرزند(ان)نامعلوم
دودمانسلجوقی
پدریوسف بن سلجوق
دین و مذهباسلام، سنی

ابراهیم اینال یا ابراهیم ینال برادر مادری طغرل، از سران قدرتمند سلجوقی و فاتح قسمت اعظم متصرفات اولیهٔ آنان است. وی در جریان فتوحات، نقش سرداری لایق و جنگاور را ایفا نمود، که همواره در تاخت‌وتاز و محاصره و تصرف مناطق گوناگون بود و رهبری بسیاری از لشکرکشی‌های طغرل‌بیگ را بر عهده داشت که به همین سبب، نقش مهمی در گسترش قلمروی سلجوقیان ایفا کرد. لازم است ذکر شود که او خود را از مدعیان تخت سلجوقی می‌دانست و به همین دلیل بارها به مخالفت با آلپ ارسلان پرداخته بود.[۱]

لشکرکشی‌ها و متصرفات ابراهیم ینال

در ابتدای کار سلجوقیان، ابراهیم ینال، نیشابور را به وسیلهٔ دویست سوار و انجام رایزنی‌هایی، فتح کرد و در نخستین جمعهٔ پس از ورود به نیشابور، در مسجد جامع، به نام طغرل خطبه خواند و مدتی بعد نیز، طغرل در میان استقبال بزرگان نیشابور وارد آن شهر شد و پس از اقامت در باغ شادیاخ، بر تخت سلطنت مسعود غزنوی تکیه زد.[۲][۳] برخی نیز تاریخ این حوادث را مصادف با سال ۲۹–۱۰۲۸ م می‌دانند.[۴] او در سال ۴۳۳ ه‍. ق به ری هجوم برد و خواستار اطاعت فرامرز از سلجوقیان شد اما فرامرز که حاضر به اطاعت از آنان نبود و قدرت هماوردی با سپاه ابراهیم را نیز نداشت، از ری خارج شد و ابراهیم نیز پس از تصرف ری و اصلاح امور آن، سرزمین‌های مجاور آن شهر را نیز به تصرف درآورد و پس از آن بروجرد را تسخیر کرد و سپس به سوی همدان لشکرکشی نمود. مصادف با لشکرکشی ابراهیم به همدان، ابوکالیجار گرشاسب، برادر فرامرز، بر همدان مسلط بود[۵] در سال ۴۳۴ ه‍. ق، طغرل بیک وارد ری شد[۶] و ابراهیم ینال نیز با رها کردن تاخت و تازهای خود در مناطق ذکر شده، به منظور دیدار با طغرل، به سمت ری رهسپار شد و گرشاسب به همدان بازگشت. طغرل نیز در همین دوره، کلیه متصرفات ابراهیم ینال را — که مشتمل بر ری و سرزمین‌های ولایت جبال بود — از او گرفت.[۷]

در بیان علت این اقدام طغرل دو فرضیه را مطرح نموده‌اند:[۸]

  1. طغرل در جهت نیل به اهداف بلندمدت خویش، به ری و جبال — که از نظر جغرافیایی دارای ظرفیت مناسب و قابل اطمینانی به عنوان پایگاه مرکزی بودند — نیاز داشت.
  2. رفتار نامناسب ابراهیم ینال و غزهای همراهش در تسخیر شهرها به‌خصوص ویرانی ری و غارت شاپورخواست، مغایر با اهداف بلندمدت طغرل بود؛ زیرا او برای نیل به مقاصدش، نیاز به همراهی مردم و اهالی هر سرزمین داشت و قصد داشت از شکل‌گیری تصورات نامطلوب در رابطه با سلجوقیان تازه‌وارد جلوگیری کند و اقدامات ابراهیم و همراهانش می‌توانست اهداف او را دچار خدشهٔ جدی نماید، بنابراین متصرفات ابراهیم را از او گرفت.

در سال ۴۳۶ ه‍. ق، گرشاسب دگربار به همدان بازگشت و پس از بیرون راندن کارگزاران طغرل از آن شهر، خطبهٔ سلطنت به نام او جاری شد. طغرل پس از وقوف بر این امر، در جهت برقراری تسلط دوباره بر آن ناحیه، به تکاپو افتاد و در پی آن ابراهیم ینال را در سال ۴۳۷ ه‍. ق، مأمور به فتح جبال نمود. در جهت اجرای این فرمان، ابراهیم ینال رهسپار همدان شد و پس از فرار گرشاسب، آن شهر را تحت تسلط خویش درآورد.[۹]

شخصی به نام ابوشوک، که بر بعضی از نواحی غربی ایران سلطه داشت، دینور را با فرض حملهٔ ابراهیم ینال بدان شهر، ترک گفت و ابراهیم نیز با بهره‌گیری از فرصت موجود، بر دینور تاخت و آن را متصرف شد. ابراهیم اندک زمانی پس از بهبود اوضاع دینور، در تعقیب ابوشوک به سمت کرمانشاه لشکرکشی کرد، اما ابوشوک به سوی حلوان گریخت و ابراهیم ینال نیز پس از سلسله درگیری‌های خونبار با مدافعان کرمانشاه، در سال ۴۳۷ ه‍.ق توانست بر کرمانشاه تسلط یابد. ابراهیم در ادامه رهسپار حلوان شد و در طی مسیر خود بعضی از آبادی‌ها و دژهای موجود را به تصرف خویش درآورد تا سرانجام به حلوان رسید؛ اما پیش از آن، ابوشوک و مردم شهر، آنجا را ترک گفته بودند. بدین ترتیب ابراهیم بدون هیچ گونه مقاومت و درگیری، بدان شهر وارد شد و آن را غارت نمود.[۱۰]

مهلهل، برادر و جانشین ابوشوک پس از مرگ او در سال ۴۳۸ ه‍. ق، کارگزار ابراهیم ینال، بدر بن طاهر را — که بر کرمانشاه تسلط داشت — از آن ناحیه راند و خود بر آن شهر حاکم شد. محمد، فرزند مهلهل، نیز در همان سال بر دینور دست یافت و از آن پس مناطق مذکور در میان دستان سعدی، فرزند ابوشوک — که به ابراهیم ینال ملحق شده بود — و عموها و عموزادگانش جابجا می‌شد. از سوی دیگر، ابراهیم نیز در سال ۴۳۹ ه‍. ق، با بهره‌گیری از نزاع میان سعدی و سایر افراد خاندانش، دگرباره بر متصرفات قبلی خویش دست یافت و همچنین دژها و آبادی‌های دیگری را نیز بر متصرفاتش افزود که پس از تسلط او به شهرزور، وسعت قلمرواش بیش از گذشته افزایش یافت.[۱۱]

البته از ویژگی‌های نزاع‌های ابراهیم ینال با گردنکشان نواحی مختلف، غارتگری‌ها و اعمال ناپسند او در این راه را بیان می‌دارند، که به‌طور ویژه توسط غزهایی که او را همراهی می‌کردند، صورت می‌پذیرفت و این اعمال را جزو میراث این دسته و از سنت‌های رایج در جنگ‌های قبیله‌ای می‌دانند، که یادگاری از دوران صحرانشینی غزها بود و همچنان آنان را همراهی می‌کرد.[۱۲]

نخستین ورود منظم سلجوقیان به آناتولی

از مدت‌ها قبل از سلطنت طغرل، ترکمانان حملات متعددی به سرزمین آناتولی یا روم شرقی، بیزانس، داشتند اما در دورهٔ سلطنت او و برای نخستین بار در سال ۴۴۰ ه‍. ق، ترکمانان به سرکردگی ابراهیم ینال، بخش‌هایی از روم شرقی را آماج حملات خود قرار دادند.[۱۳] زمانی که گروهی از غزها تصمیم گرفتند که به قلمرو ابراهیم ینال وارد شوند، ابراهیم به این بهانه که سرزمین‌های تحت تصرف او ظرفیت سکونت آنان را ندارد، غزها را در جهت کسب غنیمت و جهاد در راه خدا، برای حمله به روم شرقی تحریص و دعوت نمود و وعدهٔ همراهی خود در این راه را به آنان داد. در نتیجه غزها، به سمت سرزمین روم گسیل شدند و ابراهیم ینال نیز به دنبال آنان رهسپار آن نواحی شد. آنان پس از وصول بدان مناطق، در نبردهای سختی که با سپاهیان پرتعداد رومی و اهالی آبخاز در مناطقی همچون ملازگرد (منازکرت)، ارزن روم (ارزنه‌الروم)، قالیقلا و طرابوزان داشتند، پس از تحمل شکست‌ها و کسب پیروزی‌هایی، سرانجام به همراه ابراهیم ینال، موفق به کسب پیروزی نهایی شدند و در طی آن بسیاری از رومیان در این کارزار کشته، اسیر یا متواری شدند.[۱۴] در طی این نبردها، بسیاری از پاتریک‌ها در کنار قاریط، پادشاه آبخاز، به اسارت درآمدند.[۱۵] پس از این رخدادها، ابراهیم ینال با دست‌اندازی بر مناطق متعدد در سرزمین روم، توانست حتی تا فاصلهٔ پانزده روزه از پایتخت سرزمین روم یعنی قسطنطنیه، پیشروی کند. همچنین پس از نبردهای مذکور، مهاجمان توانستند مقدار زیادی از مردمان آن نواحی را به همراه چهارپایان، اموال و تجهیزات جنگی به چنگ آورند.[۱۶]

مدتی بعد، طغرل امارت سنجار، موصل و نواحی اطراف آن را به ابراهیم ینال محول کرد و خود در اواخر سال ۴۴۹ ه‍.ق به بغداد مراجعت نمود.[۱۷]

رویارویی طغرل و ابراهیم ینال

منشأ اختلافات و نخستین درگیری

در نظام مبتنی بر کوچ‌نشینیِ ترکانِ آسیای مرکزی، خاقان، رهبر ترکان، از اختیارات نامحدود برخوردار نبود؛ اما پس از تسلط سلجوقیان بر ایران و آشنایی طغرل با قدرت مطلقهٔ پادشاهی، او این امر نظام را باب میل خود یافته و مایل به قبول اشخاصی هم‌پایهٔ خود نبود و دیگر بزرگان را همچون افراد تحت فرمان خویش به‌شمار می‌آورد. ابراهیم ینال که سرکردگی عده‌ای از ترکمانان، ینالیان، را بر عهده داشت و به واسطهٔ همین نیرو، نقش برجسته‌ای را در موفقیت‌های سلجوقیان ایفا می‌کرد و نیز تلاش‌های فراوانی در جهت گسترش قلمرو سلجوقیان در غرب ایران و هجوم به آسیای صغیر را کرده شده‌بود، تاب تکروی‌ها و فردگرایی‌های طغرل را نداشت و به همین علت از فرمان طغرل در سال ۴۴۱ ه‍.ق مبنی بر واگذاری همدان و دژهای مستقر در جبال به او، تمرد نمود و وزیر خود ابوعلی را — که مظنون به ایجاد توطئه میان او و طغرل در جهت ایجاد کدورت میان‌شان بود — به شدت تأدیب نمود و سپس به نبردی سخت با طغرل دست یازید که متحمل شکست شد و از برابر طغرل متواری شد و قلمرواش تحت تسلط طغرل قرار گرفت. ابراهیم با پناه جستن در دژ سرماج، واقع در سرزمین جبال، به تمرد و عصیان خویش بر ضد برادر ادامه داد اما با محاصرهٔ چهار روزهٔ دژ توسط سربازان پرشمار طغرل، سرانجام دژ فتح، و ابراهیم تسلیم شد. با وصول ابراهیم به طغرل، او مورد محبت طغرل قرار گرفت و بسیاری از متصرفاتش بدو بازگردانده، و نیز در مراجعت به سرزمین‌های تیول خود یا خدمت در رکاب طغرل، مختار شد که او دومین گزینه را برگزید.[۱۸]

افزایش اقتدار ابراهیم ینال

پس از سال ۴۴۱ ه‍. ق، ابراهیم ینال با خدمات ارزشمندی که در رکاب طغرل انجام داد، وجاهت زیادی کسب کرد. سند این مدعا را روایتی می‌دانند بدین مضمون که در هنگام محاصرهٔ جزیرهٔ ابن عمر توسط طغرل در سال ۴۴۸ ه‍. ق، ابراهیم پس از پیوستن به طغرل، به سرزنش عمیدالملک کندری در باب رفتار احترام‌آمیز و محافظه‌کارانهٔ او پرداخت و عمیدالملک نیز در پاسخ او گفت: دیگر تو خود هر چه خواهی کن که نایب سلطانی. این سخن نمایانگر درجهٔ مقام و مرتبت ابراهیم در آن زمان است که در حد قائم مقام طغرل بوده است.[۱۹]

بروز دوبارهٔ درگیری و سرانجام ابراهیم ینال

در سال ۴۵۰ ه‍. ق، ابراهیم به قصد جبال، موصل را ترک گفت. طغرل با تصور این حرکت به عنوان اقدامی عصیانگرانه علیه خود، بازگشت او به بغداد را خواستار شد و خلیفه نیز در این باب به نگارش نامه‌ای به ابراهیم اقدام نمود که در نتیجه ابراهیم به نزد طغرل مراجعت کرد و علاوه بر استقبال عمیدالملک کندری از او، خلعتی از جانب خلیفه نیز دریافت نمود.[۲۰] در هنگام ترک موصل توسط ابراهیم، ارسلان بساسیری و قریش بن بدران، بر آن منطقه مسلط شدند. طغرل نیز به دلیل روانه شدن اکثر سربازانش به سرزمین‌شان به علت فرارسیدن نوروز، تنها دوهزار سوارِ تحت فرمان داشت که پس از آگاهی از موضوع، به سمت موصل حرکت کرد اما پیش از وی، ارسلان و قریش، آن منطقه را ترک کرده‌بودند. طغرل با هدف تعقیب آنان، روانهٔ نصیبین شد اما در این بین، ابراهیم از همراهی با او امتناع کرد و عازم همدان شده و در رمضان ۴۵۰ ه‍. ق، بدان شهر وارد شد. طبق روایات، مصریان با او ارتباط برقرار کرده‌بودند و بساسیری نیز او را به طمع تاج و تخت گرفتار ساخته‌بود. طغرل در پی ابراهیم به همدان رسید اما به علت لشکریان فراوانی که در اختیار ابراهیم بود و همچنین همراهی محمد و احمد، برادرزادگان ابراهیم و پسران ارتاش، با او و همچنین اندک بودن یاران خود، با صرف نظر از رویارویی، به ری مراجعت کرد و با نامه‌نگاری و برقراری ارتباط با آلب ارسلان، یاقوتی و قاورد، برادرزادگانش و پسران چغری، از آنان استمداد طلبید. آنان نیز در پاسخ، با لشکری انبوه به طغرل پیوستند و در نتیجه در نوزدهم جمادی‌الثانی ۴۵۱ ه‍. ق، در نزدیکی ری میان طغرل و ابراهیم نبردی واقع شد که به شکست ابراهیم و اسارت او توسط آلب ارسلان و همچنین گرفتاری برادرزادگانش منجر شد. ابراهیم به طغرل تحویل داده شد و در همان روز به دستور او توسط زهِ کمان خفه شده و به قتل رسید و برادرزادگان وی نیز کشته شدند.[۲۱]

تبارنامهٔ سلجوقیان

دقاق تیمور یالیغ
سلجوق بیگ
ارسلان اسرائیلمیکائیلموسی
ابراهیم ینال
  سلیمان یکم
  منصور
سلیمانقرا ارسلان قاورد
تتشتکشارسلان ارغوان
  داود
  سلیمان‌شاه
  محمد دوم
  کیقباد دوم
  قلیچ ارسلان چهارم
  کیخسرو سوم

پانویس

ارجاعات

  1. کیوانی، «ابراهیم اینال»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  2. بازورث و دیگران، سلجوقیان، ۷۹.
    Bosworth, “Ṭoghri̊l (I) Beg”, Encyclopaedia of Islam.
    اقبال، تاریخ ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض قاجاریه، ۱۷۲، ۱۹۰.
    سرفراز و آورزمانی، سکه‌های ایران از آغاز تا دوران زندیه، ۲۰۸.
  3. باسورث، تاریخ ایران کمبریج، ۲۸، ۳۰.
  4. The Editors of Encyclopaedia Britannica, “Toghrïl Beg”, Encyclopædia Britannica.
  5. باسورث، تاریخ ایران کمبریج، ۴۴.
  6. The Editors of Encyclopaedia Britannica, “Toghrïl Beg”, Encyclopædia Britannica.
    Bosworth, “Ṭoghri̊l (I) Beg”, Encyclopaedia of Islam.
    اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ۲۲۶.
  7. فروزانی، سلجوقیان از آغاز تا فرجام، ۹–۶۸.
    اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ۲۳۱.
    اقبال، تاریخ ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض قاجاریه، ۲–۱۹۱.
    باسورث، تاریخ ایران کمبریج، ۳۸، ۴۸.
  8. فروزانی، سلجوقیان از آغاز تا فرجام، ۶۹.
  9. فروزانی، سلجوقیان از آغاز تا فرجام، ۷۱.
    Bosworth, “Ṭoghri̊l (I) Beg”, Encyclopaedia of Islam.
    اقبال، تاریخ ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض قاجاریه، ۱۹۲.
  10. فروزانی، سلجوقیان از آغاز تا فرجام، ۷۱.
    اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ۲۲۸.
    اقبال، تاریخ ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض قاجاریه، ۱۹۲.
  11. فروزانی، سلجوقیان از آغاز تا فرجام، ۲–۷۱.
    اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ۳۰–۲۲۹.
  12. فروزانی، سلجوقیان از آغاز تا فرجام، ۷۲.
  13. The Editors of Encyclopaedia Britannica, “Toghrïl Beg”, Encyclopædia Britannica.
  14. اشپولر و دیگران، ترکان در ایران، ۱۷.
  15. باسورث، تاریخ ایران کمبریج، ۵۰–۴۹.
  16. فروزانی، سلجوقیان از آغاز تا فرجام، ۳–۷۲.
    ستار زاده، سلجوقیان، ۴۹.
  17. فروزانی، سلجوقیان از آغاز تا فرجام، ۸۰.
    حلمی، دولت سلجوقیان، ۲۱.
    اقبال، تاریخ ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض قاجاریه، ۱۹۶.
  18. فروزانی، سلجوقیان از آغاز تا فرجام، ۳–۸۲.
    حلمی، دولت سلجوقیان، ۱۹.
    ستار زاده، سلجوقیان، ۴۸.
    اقبال، تاریخ ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض قاجاریه، ۱۹۳.
    باسورث، تاریخ ایران کمبریج، ۴۸.
  19. فروزانی، سلجوقیان از آغاز تا فرجام، ۸۳.
  20. اقبال، تاریخ ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض قاجاریه، ۱۹۶.
  21. فروزانی، سلجوقیان از آغاز تا فرجام، ۴–۸۳.
    حلمی، دولت سلجوقیان، ۲۱.
    ستار زاده، سلجوقیان، ۴۸، ۳–۵۲.
    اشپولر و دیگران، ترکان در ایران، ۱۹.
    The Editors of Encyclopaedia Britannica, “Toghrïl Beg”, Encyclopædia Britannica.
    اقبال، تاریخ ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض قاجاریه، ۱۹۶.
    باسورث، تاریخ ایران کمبریج، ۵۰.

منابع

  • کیوانی، مجدالدین (۱۳۸۰). «ابراهیم اینال». در سید محمدکاظم موسوی بجنوردی. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. دوم. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  • اشپولر؛ بازورث؛ سومر؛ کاهن؛ مینورسکی (۱۳۸۵). ترکان در ایران. ترجمهٔ یعقوب آژند. تهران: انتشارات مولی.
  • اشپولر، برتولد (۱۳۶۹). تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی. ترجمهٔ مریم میراحمدی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
  • اقبال، عباس (۱۳۹۲). تاریخ ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض قاجاریه. تهران: انتشارات دبیر.
  • بازورث، ک. ا؛ دران؛ دبلوا؛ راجرز؛ کاهن؛ لمبتون؛ هیلنبراند (۱۳۸۰). سلجوقیان. ترجمهٔ یعقوب آژند. تهران: انتشارات مولی.
  • باسورث، ک. ا (۱۳۸۱). تاریخ ایران کمبریج. ترجمهٔ حسن انوشه. تهران: انتشارات امیرکبیر.
  • حلمی، احمد کمال الدین (۱۳۹۰). دولت سلجوقیان. ترجمهٔ عبدالله ناصری طاهری. تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
  • ستار زاده، ملیحه (۱۳۸۶). سلجوقیان. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی.
  • سرفراز، علی‌اکبر؛ آورزمانی، فریدون (۱۳۸۹). سکه‌های ایران از آغاز تا دوران زندیه. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی.
  • فروزانی، ابوالقاسم (۱۳۹۴). سلجوقیان از آغاز تا فرجام. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی.
  • Bosworth, C.E. "Ṭoghri̊l (I) Beg". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. X (Second ed.). p. 54-553.
  • The Editors of Encyclopaedia Britcannica (1998). "Toghrïl Beg". Encyclopædia Britannica (به انگلیسی). {{cite encyclopedia}}: |نام خانوادگی= has generic name (help)