سلفی‌گری

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو

سَلَفی به گروهی از مسلمانان اهل سنت گفته می‌شود که به تفسیر خاصی از دین اسلام تمسک جسته و خود را پیرو سلف صالح می‌دانند و در عمل و اعتقادات خود از پیامبر اسلام، صحابه و تابعین تبعیت می‌کنند. سلفی‌ها تنها قرآن و سنت را منابع احکام و تصمیمات خود می‌دانند.[۱]

عقائد

سلفی‌های معاصر بر معنی خاصی از توحید تأکید زیادی دارند که باعث می‌شود افراد بسیاری «نامعتقد» به آن تلقی گردند.[۲] سلفی‌گری دارای ابعاد مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، و سیاسی است و تأثیری بنیادین بر متفکران مسلمان در گوشه و کنار جهان اسلام گذاشته است.

در تاریخ معاصر دست کم سه گونه سلفی‌گری قابل تفکیک است. سلفی‌گری ظاهرگرا پیرو آرای اهل حدیث‎‎ و به‌خصوص ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب است.

سلفی‌گری جدید، رویکردی متمایز از سلفی‌گری ظاهرگراست که در آغاز قرن بیستم و در واکنش به پیشرفت‌های غرب توسط سید جمال‌الدین اسدآبادی و محمد عبده با هدف آزادسازی امت اسلام از تقلید و جمود و احیای اخلاقی، فرهنگی، و سیاسی بنیان‌گذاری شد. سلفیان بر بازگرداندن تفکر اسلامی به اصل خالص آن، تبعیت از قرآن و سنت، مردود دانستن تفسیرهای جدید، و حفظ اتحاد امت اسلامی تأکید دارند. آنان تقلید را نفی می‌کنند و تلاش می‌کنند سازگاری اسلام و دانش جدید را نشان دهند. مشهورترین گروه‌های الهام گرفته از سلفی‌گری اخوان‌المسلمین و جماعت اسلامی هستند. در اواخر قرن بیستم، این اصطلاح به اصلاح‌گران سنت‌گرا اطلاق می‌گردد.[۳]

ایدئولوژی جهادگرایی سلفی الهام‌بخش بسیاری از گروه‌های مسلح مانند القاعده در آغاز قرن ۲۱ بوده‌است. این گروه‌ها دیدگاه‌های سلفی‌گری علمی (سلفی‌گری سنتی) را رد کرده و خشونت را راهی مناسب و ضروری برای مقابله با حملات غرب علیه اسلام می‌دانند.[۴] این گروه‌ها متون اسلامی و تاریخ را بازتفسیر نموده و بر آیات نظامی قرآن و تاریخ نظامی اسلام تأکید بسیار دارند.[۵]

سلفی‌گری ارتباط نزدیکی با وهابیت و خاندان آل سعود دارد.[۶]

سلف صالح

سَلَف یا سلف صالح (عربی: السلف الصالح) به معنی پیشگام شایسته است. در اصطلاح خاص اسلامی، سلف به سه گروه زیر اطلاق می‌شود:[۷]

  • صحابه ( در عربی الصحابه به معنی «یاران»): کسانی که محمد را دیده و در زمان زندگی او به دین اسلام گرویده‌اند.
  • تابعین (در عربی التابعین به معنی «پیروان»): کسانی که محمد را ندیده‌اند اما صحابهٔ محمد را دیده و در زمان زندگانی آن‌ها اسلام آورده‌اند و مسلمان مرده‌اند.
  • تابع تابعین (در عربی تابع التابعین به معنی «پیروِ پیروان»): کسانی که محمد و صحابه را ندیده‌اند اما تابعین را دیده و مسلمان شده‌اند.

احمد بن حنبل را جزو واپسین نسل از سلف صالح می‌دانند. دلیل گزینش این سه نسل، همراهی با پیامبر یا نزدیکی زمانی به او و درک دین و عمل به مذهب و خدمت به اسلام دانسته می‌شود. تعریف سلف صالح بر اساس زمان زندگی آن‌ها ممکن است کامل نباشد زیرا اهل سنت برخی از شخصیت‌های برجسته متأخر مانند ابوحامد غزالی و ابن تیمیه را نیز سلف صالح شمرده‌اند.[۸]

بنیان‌های سلفی‌گری

تعریف دقیق سلفی‌گری کاری دشوار است. «سلفی‌گری» نامی است که گروهی از اهل سنت به حرکتی اصلاحی برای بازگرداندن اسلام به اصل آن اطلاق می‌کنند. برای آنکه از خالص‌بودن اسلام‌شان مطمئن گردند، سلفی‌های معاصر بر معنی خاصی از توحید تأکید زیادی دارند که باعث می‌شود افراد بسیاری «نامعتقد» به آن تلقی گردند. آنان همچنین تعریف بسیار مفصلی از بدعت دارند که باعث می‌شود اعمال دینی قابل قبول بسیار محدود شود. آنان به تأثیرات منابع دانش غیر از کتب مذهبی در کسب معلومات مذهبی بسیار با احتیاط می‌نگرند.[۹]

خاستگاه اولیه

پس از مرگ عثمان و درگیری‌هایی که پس از آن در میان مسلمانان رخ داد، مناقشاتی در مورد مباحث کلامی پدید آمد و گروه‌هایی پدید آمدند که تلاش کردند این مناقشات را به کمک قیاس، فلسفه، و برداشت شخصی از قرآن حل کنند. برخی از این گروه‌ها خطری را متوجه برداشت ارتودوکس از توحید کردند. اختلافات در نظرهای مسلمانان باعث به‌وجود آمدن روندی فکری شد که مسلمانان را دعوت به اسلام ساده و برداشتی که براساس قرآن و حدیث سلف صالح بود کند. احمد بن حنبل، پایه‌گذار چهارمین مذهب اهل سنت، از مهم‌ترین تبیین کنندگان این رویهٔ فکری بود که بعدها سلفی‌گری را به‌وجود آورد. ابن حنبل قرآن را بر عقل برتری می‌داد (و تناقضی میان قرآن و عقل نمی‌دید) و تاویل و کلام را رد می‌کرد. او قوانین سختی را برای اجتهاد وضع کرد و استفاده از قیاس را محدود کرد. بعدها ابن تیمیه، از فقهای مکتب حنبلی، در تحول سلفی‌گری تأثیر فراوانی داشت. او به مخالفت با بدعت پرداخت، به ویژه نوآوری‌های صوفیان.[۱۰]

در قرن ۱۸، محمد بن عبدالوهاب براساس آموزه‌های ابن حنبل و ابن تیمیه شروع به ایجاد حکومتی کرد که براساس حکومت پیامبر شبیه‌سازی شده بود. عثمان بن فودی در نیجریه، احمد سربندی، شاه ولی‌الله دهلوی، و سید احمد شهید در شبه قارهٔ هند نیز حرکت‌هایی مشابه انجام دادند. همهٔ این‌ها از خالص کردن دین، اصلاح اخلاقی و اجتماعی، و اتحاد میان مسلمانان دم می‌زدند.[۱۱]

سلفی‌گری جدید

بنیان‌گذاری سلفی‌گری معاصر به سید جمال‌الدین اسدآبادی و محمد عبده در اوایل قرن بیستم نسبت داده می‌شود. سلفی‌گری دارای ابعاد مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، و سیاسی است و تأثیری بنیادین بر متفکران مسلمان در گوشه و کنار جهان اسلام گذاشته است.[۱۲]

سلفی‌گری جدید در آغاز قرن بیستم و در واکنش به پیشرفت‌های غرب توسط سید جمال‌الدین اسدآبادی و محمد عبده با هدف آزادسازی امت اسلام از تقلید و جمود و احیای اخلاقی، فرهنگی، و سیاسی بنیان‌گذاری شد. آنان ریشه‌های بدبختی را نه در تعلیمات اسلام، بلکه در نفوذ تعلیمات خارج از اسلام، نفاق جامعهٔ مسلمانان، و استبداد می‌دیدند. عبده اهداف سلفیه را چنین برمی‌شمرد:

تا تفکر را از بند تقلید برهاند و دین را همانگونه که مسلمانان اولیه قبل از پدیدآمدن نفاق می‌فهمدیدند بفهمد و دریافت علم دین را به منابع اولیهٔ آن بازگرداند و با معیار عقل بشری بسنجد.

سلفیه اصلاح سیاسی را برای احیای جامعهٔ اسلامی ضروری می‌دیدند و استعمار اروپایی رنگ ملی نیز به جنبش‌های آنان داده بود. گروه‌های امروزی سلفی بیش از آنکه به تفکرات مدرن سلفی‌گری جدید نزدیک باشند، بیشتر ادامه‌دهندهٔ روش سلفی‌گری قدیمی هستند.[۱۳]

ایدئولوژی جهادگرایی سلفی

ایدئولوژی سلفی–جهادی الهام بخش بسیاری از گروه‌های مسلح مانند القاعده در آغاز قرن ۲۱ بوده‌است. این گروه‌ها دیدگاه‌های سلفی‌گری علمی (سلفی‌گری سنتی) را رد کرده و خشونت را راهی مناسب و ضروری برای مقابله با حملات غرب علیه اسلام می‌دانند. هدف آنان پاک‌کردن جامعهٔ اسلامی از رفتارهای غیراسلامی است. ریشه‌های این دیدگاه را ممکن است در حرکت‌های رادیکال جهادی در دههٔ ۱۹۸۰ میلادی در مصر پیدا کرد.[۱۴] عربستان سعودی نیز به دلیل فعالیت‌های محمد بن عبدالوهاب نقش کلیدی در گسترش اسلام‌گرایی دارد.[۱۵]

رابطه با شیعیان

اگرچه برخی از گروه‌های سلفی مانند وهابیان مخالف روابط دوستانه با شیعیان هستند، برخی از آنان مانند اخوان المسلمین از تقریب مذاهب اسلامی حمایت می‌کنند.[۱۶] در دیدگاه جهادگرایی سلفی، شیعیان و صوفیان مسلمان نیستند و برای نابودی‌شان نشانه می‌روند.[۱۷]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • فرمانیان کاشانی، مهدی (۱۳۸۹). «سلفیه و تقریب». هفت آسمان (۴۷): ۱۳۱–۱۵۰.
  • Lauziere, Henri (2010). "THE CONSTRUCTION OF SALAFIYYA: RECONSIDERING SALAFISM FROM THE PERSPECTIVE OF CONCEPTUAL HISTORY". International Journal of Middle East Studies (به انگلیسی). Cambridge University Press (CUP). ۴۲ (۰۳): ۳۶۹–۳۸۹. {{cite journal}}: Unknown parameter |ماه= ignored (help)
  • Shahin, Emad el-Din (2014). "Salafīyah". The Oxford Encyclopedia of the Islamic World. Oxford Islamic Studies Online (به انگلیسی).
  • Esposito, John, ed. (2014). "Salafi". The Oxford Dictionary of Islam (به انگلیسی). Oxford Islamic Studies Online.
  • Meijer, Roel (2007). "Yūsuf al-'Uyairī and the Making of a Revolutionary Salafi Praxis". Die Welt des Islams (به انگلیسی). Brill Academic Publishers. 47 (3): 422–459. {{cite journal}}: Unknown parameter |ماه= ignored (help)
  • Lacroix, S.; Holoch, G. (2011). Awakening Islam (به انگلیسی). Harvard University Press.
  • Karagiannis, Emmanuel (2014). "Defining and Understanding the Jihadi-Salafi Movement". Asian Security (به انگلیسی). Informa UK Limited. 10 (2): 188–198. {{cite journal}}: Unknown parameter |ماه= ignored (help)
  • Figueira, D. (2011). Salafi Jihadi Discourse of Sunni Islam in the 21st Century: The Discourse of Abu Muhammad Al-Maqdisi and Anwar Al-Awlaki (به انگلیسی). iUniverse.

پیوند به بیرون

  • سبحانی، جعفر (۱۳۹۰). «سلف و سلفی گری - ۱». درسهایی از مکتب اسلام (۶۰۸): ۸–۱۳. دریافت‌شده در ۲۰۱۴–۰۷–۲۷. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازبینی= را بررسی کنید (کمک)
  • سبحانی، جعفر (۱۳۹۰). «سلف و سلفی گری (۲)». درسهایی از مکتب اسلام (۶۰۹): ۷–۱۹. دریافت‌شده در ۲۰۱۴–۰۷–۲۷. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازبینی= را بررسی کنید (کمک)