بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

ابومسلم خراسانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات حاکم
{{جعبه اطلاعات حاکم
| نام              = بهزادان پور ونداد هرمزد
| نام              = ابومسلم خراسانی
| عنوان              = صاحب‌الدعوه
| عنوان              = صاحب‌الدعوه
| تصویر            =  
| تصویر            =
| اندازه تصویر      =
| اندازه تصویر      =
| زیرنویس تصویر      =  
| زیرنویس تصویر      =
| succession              = امیر [[خراسان]]
| succession              = امیر [[خراسان]]
| دوران            = ۷۴۸–۷۵۵
| دوران            = ۷۴۸–۷۵۵
خط ۵۰: خط ۵۰:


=== قیام ابومسلم خراسانی ===
=== قیام ابومسلم خراسانی ===
داستان [[قیام ابومسلم خراسانی|قیام ابومسلم]] در اصل از مسلمات تاریخی است اما برخی منابع همچون ''[[تاریخ طبری]]''، ''[[تاریخ ابن‌اثیر]]''، [[حبیب السیر|''حبیب السیر'']] و ''[[روضة الصفا]]''، کیفیت آن را توام با افسانه‌سرایی گزارش کرده‌اند. ابومسلم در حدود سال 127 ه.ق در دوران حکومت [[مروان حمار]]، آخرین خلیفه مروانی، به انگیزه خوان‌خواهی [[آل‌محمد]] از [[بنی‌امیه]] و [[بنی‌مروان]]، دست به قیام زد. وجود شرایط مناسب برای قیام و تضعیف شدن حکومت مرکزی به واسطه قیام‌ها و شورش‌های متعدد در آن روزگار و همراهی خراسانی‌های عموما [[شیعه]] با اهداف ابومسلم، همگی از دلایل رغبت او به این قیام بود. گفته شده است که ابومسلم 19 یا 20 ساله بود که اقدام به قیام کرد. شعار او «رضای آل‌محمد» بود و همکاران او عموما شیعیان ناحیه خراسان و [[مرو]] بودند. او در سال 127 ه.ق به اتفاق جمعی از همفکران خود، عازم [[حج]] شد و در آنجا [[ابراهیم بن محمد بن علی|ابراهیم بن محمد بن علی بن عبدالله عباس]] را ملاقات کرد و آنها او را شایسته زعامت دیده و او را به رهبری قیام نصب کردند. وی به هنگامی که به مرو بازگشتند، چون [[نصر بن سیار]] والی خراسان با [[خدیع کرمانی]] درگیر جنگ بود، ابومسلم زمینه را فراهم دید که علنی مردم را به قیام دعوت کند و به تفصیلی که در تواریخ آمده بر نصر پیروز شد و ولایت خراسان، برای او مسلم شد. او ظرف سه یا چهار سال، اکثر مناطق [[ایران]] و [[عراق]] را به تصرف درآورد و [[ابوسلمه خلال]] را به جای خود در کوفه نصب کرد. در این مدت، [[مروان بن محمد|مروان دوم]] از داعیه قیام ابراهیم خبردار شد او را دستگیر و به شام احضار و در آنجا او را به قتل رساند. ابراهیم هنگامی که دستگیر شد، برادرش [[سفاح|عبدالله بن محمد]] را که به سفاح شهرت داشت، ولیعهد خود کرد و سفاح محض شنیدن فتح عراق با همراهی برادرش، ابوجعفر منصور و جمعی از خویشان خود را به کوفه رساند و ابوسلمه آنها را در جائی پنهان داشت چه او را داعیه این بود که یکی از [[فرزندان علی بن ابی‌طالب]] را به زعامت مسلمین نصب کند و لذا در ضمن مدت اختفاء آنها، وی سه نامه به [[مدینه]] فرستاد. یکی را خطاب به [[جعفر صادق]]، یکی را خطاب به [[عبدالله بن حسن مجتبی|عبدالله بن حسن]] و سومی را خطاب به [[عمر بن علی بن حسین]] ارسال کرد. جعفر صادق نامه را در آتش سوزاند و آن را رد کرد. دو تن دیگر نیز به تبعیت از جعفر صادق، این نامه را جواب ندادند. پیش از بازگشت قاصد، خراسانیان از مخفیگاه سفاح و همراهان با خبر شدند و به نزد آنها رفته با سفاح [[بیعت]] نمودند و ابوسلمه خود نیز به ضرورت از آنها متابعت نمود. سفاح نیز پس از خطبه، گروهی را به جنگ با مروان فرستاد که سرانجام مروان کشته شد. گفته شده است که [[علی بن ابی‌طالب]] در میانه [[جنگ صفین]]، از ظهور ابومسلم خراسانی و انقراض بنی‌امیه خبر داده بود.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=ابومسلم خراسانی}}</ref>
داستان [[قیام ابومسلم خراسانی|قیام ابومسلم]] در اصل از مسلمات تاریخی است اما برخی منابع همچون ''[[تاریخ طبری]]''، ''[[تاریخ ابن‌اثیر]]''، ''[[حبیب السیر]]'' و ''[[روضة الصفا]]''، کیفیت آن را توأم با افسانه‌سرایی گزارش کرده‌اند. ابومسلم در حدود سال ۱۲۷ ه‍.ق در دوران حکومت [[مروان حمار]]، آخرین خلیفه مروانی، به انگیزه خوان‌خواهی [[آل‌محمد]] از [[بنی‌امیه]] و [[بنی‌مروان]]، دست به قیام زد. وجود شرایط مناسب برای قیام و تضعیف شدن حکومت مرکزی به واسطه قیام‌ها و شورش‌های متعدد در آن روزگار و همراهی خراسانی‌های عموماً [[شیعه]] با اهداف ابومسلم، همگی از دلایل رغبت او به این قیام بود. گفته شده است که ابومسلم ۱۹ یا ۲۰ ساله بود که اقدام به قیام کرد. شعار او «رضای آل‌محمد» بود و همکاران او عموماً شیعیان ناحیه خراسان و [[مرو]] بودند. او در سال ۱۲۷ ه‍.ق به اتفاق جمعی از همفکران خود، عازم [[حج]] شد و در آنجا [[ابراهیم بن محمد بن علی|ابراهیم بن محمد بن علی بن عبدالله عباس]] را ملاقات کرد و آنها او را شایسته زعامت دیده و او را به رهبری قیام نصب کردند. وی به هنگامی که به مرو بازگشتند، چون [[نصر بن سیار]] والی خراسان با [[خدیع کرمانی]] درگیر جنگ بود، ابومسلم زمینه را فراهم دید که علنی مردم را به قیام دعوت کند و به تفصیلی که در تواریخ آمده بر نصر پیروز شد و ولایت خراسان، برای او مسلم شد. او ظرف سه یا چهار سال، اکثر مناطق [[ایران]] و [[عراق]] را به تصرف درآورد و [[ابوسلمه خلال]] را به جای خود در کوفه نصب کرد. در این مدت، [[مروان بن محمد|مروان دوم]] از داعیه قیام ابراهیم خبردار شد او را دستگیر و به شام احضار و در آنجا او را به قتل رساند. ابراهیم هنگامی که دستگیر شد، برادرش [[سفاح|عبدالله بن محمد]] را که به سفاح شهرت داشت، ولیعهد خود کرد و سفاح محض شنیدن فتح عراق با همراهی برادرش، ابوجعفر منصور و جمعی از خویشان خود را به کوفه رساند و ابوسلمه آنها را در جائی پنهان داشت چه او را داعیه این بود که یکی از [[فرزندان علی بن ابی‌طالب]] را به زعامت مسلمین نصب کند و لذا در ضمن مدت اختفاء آنها، وی سه نامه به [[مدینه]] فرستاد. یکی را خطاب به [[جعفر صادق]]، یکی را خطاب به [[عبدالله بن حسن مجتبی|عبدالله بن حسن]] و سومی را خطاب به [[عمر بن علی بن حسین]] ارسال کرد. جعفر صادق نامه را در آتش سوزاند و آن را رد کرد. دو تن دیگر نیز به تبعیت از جعفر صادق، این نامه را جواب ندادند. پیش از بازگشت قاصد، خراسانیان از مخفیگاه سفاح و همراهان با خبر شدند و به نزد آنها رفته با سفاح [[بیعت]] نمودند و ابوسلمه خود نیز به ضرورت از آنها متابعت نمود. سفاح نیز پس از خطبه، گروهی را به جنگ با مروان فرستاد که سرانجام مروان کشته شد. گفته شده است که [[علی بن ابی‌طالب]] در میانه [[جنگ صفین]]، از ظهور ابومسلم خراسانی و انقراض بنی‌امیه خبر داده بود.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=ابومسلم خراسانی}}</ref>


در سال 136 ه.ق، ابومسلم از خراسان عازم حج شد و وارد کوفه شد. در همین حین، سفاح درگذشت و [[عبدالله بن علی]] در [[شام]] اعلام استقلال کرد. از سوی دیگر [[منصور]] که جانشین سفاح بود، ابومسلم را به جنگ عبدالله فرستد. ابومسلم ظرف مدت پنج ماه جنگ، بر عبدالله پیروز شد و پس از انجام کار، در راه بازگشت به خراسان به دعوت خلیفه به بغداد آمد و منصور با توطئه از پیش طرح شده، ابومسلم را به قتل رساند. گفته شد است که ابومسلم 36 سال داشت که به قتل رسید.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=ابومسلم خراسانی}}</ref>
در سال ۱۳۶ ه‍. ق، ابومسلم از خراسان عازم حج شد و وارد کوفه شد. در همین حین، سفاح درگذشت و [[عبدالله بن علی]] در [[شام]] اعلام استقلال کرد. از سوی دیگر [[منصور]] که جانشین سفاح بود، ابومسلم را به جنگ عبدالله فرستد. ابومسلم ظرف مدت پنج ماه جنگ، بر عبدالله پیروز شد و پس از انجام کار، در راه بازگشت به خراسان به دعوت خلیفه به بغداد آمد و منصور با توطئه از پیش طرح شده، ابومسلم را به قتل رساند. گفته شد است که ابومسلم ۳۶ سال داشت که به قتل رسید.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=ابومسلم خراسانی}}</ref>


==پانویس==
== پانویس ==
===ارجاعات===
=== ارجاعات ===
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}}
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}}


===منابع===
=== منابع ===
*{{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=اختری|نام=عباسعلی|پیوند نویسنده=|ویراستار=|مقاله=ابومسلم خراسانی|دانشنامه=[[دایرةالمعارف جامع اسلامی]]|عنوان جلد=دایرةالمعارف جامع اسلامی|سال=۱۳۹۰|ناشر=آرایه|مکان=تهران}}
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=اختری|نام=عباسعلی|پیوند نویسنده=|ویراستار=|مقاله=ابومسلم خراسانی|دانشنامه=[[دایرةالمعارف جامع اسلامی]]|عنوان جلد=دایرةالمعارف جامع اسلامی|سال=۱۳۹۰|ناشر=آرایه|مکان=تهران}}


{{فرماندهان خونخواه ابومسلم خراسانی}}
{{فرماندهان خونخواه ابومسلم خراسانی}}
خط ۸۱: خط ۸۱:
[[رده:فرمانداران عباسیان در خراسان]]
[[رده:فرمانداران عباسیان در خراسان]]
[[رده:فرماندهان نظامی مسلمان]]
[[رده:فرماندهان نظامی مسلمان]]
[[رده:مخالفان بنی‌امیه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۴

ابومسلم خراسانی
صاحب‌الدعوه
امیر خراسان
دوران۷۴۸–۷۵۵
پیشیننصر بن سیار (به عنوان والی اموی)
متولد۱۰۰ (قمری)
توابع مرو- ولایت سرپل
درگذشته۱۳۳ خورشیدی (۲۴ شعبان ۱۳۷ قمری)
بغداد
محل زندگیخراسان
دیگر نام‌هاابومسلم خراسانی
شناخته‌شده برایبراندازی امویان و روی کار آوردن عباسیان
جنبشسیاه‌جامگان
مخالف(ها)بنی‌امیه، بعدها بنی‌عباس
دین و مذهبمزدیسنا یا اسلام

ابومسلم عبدالرحمن بن مسلم مروزی خراسانی که به اختصار ابومسلم خراسانی مشهور است، بنیان‌گذار دولت بنی‌عباس است. او در به قدرت رسیدن بنی‌عباس و انقراض بنی‌امیه نقش بسیار مهمی داشت و سرانجام در پی توطئه منصور دومین خلیفه عباسی کشته شد.

نام و نسب

نام او را ابومسلم عبدالرحمن بن مسلم مروزی خراسانی که به اختصار ابومسلم خراسانی گفته می‌شود، گزارش کرده‌اند. بیشتر مورخان نژاد او را خراسانی و برخی اصفهانی دانسته‌اند. در هر صورت او ایرانی بوده است که در کوفه زندگانی می‌کرد. منابعی که او نژاد او را غیر خراسانی گزارش کرده‌اند مدعی هستند که چون قیامش از خراسان شروع شد به لقب خراسانی خوانده می‌شود. در برخی منابع با لقب مروزی نیز از او یاد شده است.[۱]

سرگذشت

برخی منابع مدعی هستند که ابومسلم در اصفهان متولد شد و در کوفه رشد نمود.[۲]

قیام ابومسلم خراسانی

داستان قیام ابومسلم در اصل از مسلمات تاریخی است اما برخی منابع همچون تاریخ طبری، تاریخ ابن‌اثیر، حبیب السیر و روضة الصفا، کیفیت آن را توأم با افسانه‌سرایی گزارش کرده‌اند. ابومسلم در حدود سال ۱۲۷ ه‍.ق در دوران حکومت مروان حمار، آخرین خلیفه مروانی، به انگیزه خوان‌خواهی آل‌محمد از بنی‌امیه و بنی‌مروان، دست به قیام زد. وجود شرایط مناسب برای قیام و تضعیف شدن حکومت مرکزی به واسطه قیام‌ها و شورش‌های متعدد در آن روزگار و همراهی خراسانی‌های عموماً شیعه با اهداف ابومسلم، همگی از دلایل رغبت او به این قیام بود. گفته شده است که ابومسلم ۱۹ یا ۲۰ ساله بود که اقدام به قیام کرد. شعار او «رضای آل‌محمد» بود و همکاران او عموماً شیعیان ناحیه خراسان و مرو بودند. او در سال ۱۲۷ ه‍.ق به اتفاق جمعی از همفکران خود، عازم حج شد و در آنجا ابراهیم بن محمد بن علی بن عبدالله عباس را ملاقات کرد و آنها او را شایسته زعامت دیده و او را به رهبری قیام نصب کردند. وی به هنگامی که به مرو بازگشتند، چون نصر بن سیار والی خراسان با خدیع کرمانی درگیر جنگ بود، ابومسلم زمینه را فراهم دید که علنی مردم را به قیام دعوت کند و به تفصیلی که در تواریخ آمده بر نصر پیروز شد و ولایت خراسان، برای او مسلم شد. او ظرف سه یا چهار سال، اکثر مناطق ایران و عراق را به تصرف درآورد و ابوسلمه خلال را به جای خود در کوفه نصب کرد. در این مدت، مروان دوم از داعیه قیام ابراهیم خبردار شد او را دستگیر و به شام احضار و در آنجا او را به قتل رساند. ابراهیم هنگامی که دستگیر شد، برادرش عبدالله بن محمد را که به سفاح شهرت داشت، ولیعهد خود کرد و سفاح محض شنیدن فتح عراق با همراهی برادرش، ابوجعفر منصور و جمعی از خویشان خود را به کوفه رساند و ابوسلمه آنها را در جائی پنهان داشت چه او را داعیه این بود که یکی از فرزندان علی بن ابی‌طالب را به زعامت مسلمین نصب کند و لذا در ضمن مدت اختفاء آنها، وی سه نامه به مدینه فرستاد. یکی را خطاب به جعفر صادق، یکی را خطاب به عبدالله بن حسن و سومی را خطاب به عمر بن علی بن حسین ارسال کرد. جعفر صادق نامه را در آتش سوزاند و آن را رد کرد. دو تن دیگر نیز به تبعیت از جعفر صادق، این نامه را جواب ندادند. پیش از بازگشت قاصد، خراسانیان از مخفیگاه سفاح و همراهان با خبر شدند و به نزد آنها رفته با سفاح بیعت نمودند و ابوسلمه خود نیز به ضرورت از آنها متابعت نمود. سفاح نیز پس از خطبه، گروهی را به جنگ با مروان فرستاد که سرانجام مروان کشته شد. گفته شده است که علی بن ابی‌طالب در میانه جنگ صفین، از ظهور ابومسلم خراسانی و انقراض بنی‌امیه خبر داده بود.[۳]

در سال ۱۳۶ ه‍. ق، ابومسلم از خراسان عازم حج شد و وارد کوفه شد. در همین حین، سفاح درگذشت و عبدالله بن علی در شام اعلام استقلال کرد. از سوی دیگر منصور که جانشین سفاح بود، ابومسلم را به جنگ عبدالله فرستد. ابومسلم ظرف مدت پنج ماه جنگ، بر عبدالله پیروز شد و پس از انجام کار، در راه بازگشت به خراسان به دعوت خلیفه به بغداد آمد و منصور با توطئه از پیش طرح شده، ابومسلم را به قتل رساند. گفته شد است که ابومسلم ۳۶ سال داشت که به قتل رسید.[۴]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «ابومسلم خراسانی». دایرةالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.