اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(فعلا برای شروع....)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:لا اله الا الله.png|بندانگشتی|219x219پیکسل]]
[[پرونده:لا اله الا الله.png|بندانگشتی|219x219پیکسل]]
'''اسلام،''' [[دین]]ی توحیدی و [[دین‌های ابراهیمی|ابراهیمی]] است که عمدتاً پیرامون و حول کتاب [[قرآن]] و آموزه‌های پیامبر اسلام، محمد، متمرکز شده‌است، اسلام دومین دین پرجمعیت جهان پس از [[مسیحیت]] است و پیروان آن بین ۱ تا ۱٫۸ میلیارد نفر در سراسر جهان یا حدود یک چهارم [[جمعیت جهان]] را شامل می‌شوند.<ref>{{پک|Jomier|۱۹۸۶|ف=ISLAM|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref>
'''اسلام،''' [[دین]]ی توحیدی و [[دین‌های ابراهیمی|ابراهیمی]] است که عمدتاً پیرامون و حول کتاب [[قرآن]] و آموزه‌های [[پیامبر اسلام]]، محمد، متمرکز شده‌است، اسلام دومین دین پرجمعیت جهان پس از [[مسیحیت]] است و پیروان آن بین ۱ تا ۱٫۸ میلیارد نفر در سراسر جهان یا حدود یک چهارم جمعیت جهان را شامل می‌شوند.<ref>{{پک|Jomier|۱۹۸۶|ف=ISLAM|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref>


== زمینه تاریخی ==
== زمینه تاریخی ==
خط ۱۰: خط ۱۰:


=== در لغت ===
=== در لغت ===
اسلام در لغت به معنای «انقیاد» و «گردن‌نهادن» به حکم است. کاربرد دینی این لغت، تسلیم در برابر فرمان خداست. در آیه‌هایی از قرآن همچون آیات ۲، ۱۱۲ و ۱۲۸ بقره، اسلام به معنای همین معنا به کار رفته‌است.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۸|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=اسلام}}</ref> این واژه از ماده «سلم» است که خود به معنای «تسلیم کامل»<ref>{{پک|Jomier|۱۹۸۶|ف=ISLAM|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref> «سالم شدن» و «رهایی یافتن از آفات» است. در ''معجم الوسیط'' آمده‌است که «إسلام» در لغت به معنای اظهار خشوع و پذیرش دین محمد است. در این خصوص به کسی که دین اسلام را پذیرفته‌است، «مُسلِم» (در فارسی: مسلمان) گفته می‌شود و «أسلم» به معنای کسی است که در دین خود خالص باشد.<ref>{{پک|مصطفی|الزیات|عبدالقادر|النجار|۱۹۸۹|ک=معجم الوسیط|ج=۱|ص=۴۴۶}}</ref> این واژه هشت مرتبه در قرآن و در سوره‌های آل عمران، مائده، انعام، زمر، صف، حجرات و توبه به کار رفته‌است.<ref>{{پک|Jomier|۱۹۸۶|ف=ISLAM|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref>
اسلام در لغت به معنای «انقیاد» و «گردن‌نهادن» به [[حکم]] است. کاربرد دینی این لغت، تسلیم در برابر فرمان [[خدا|خداست]]. در [[آیه|آیه‌هایی]] از [[قرآن]] همچون آیات ۲، ۱۱۲ و ۱۲۸ [[سوره بقره|بقره]]، اسلام به معنای همین معنا به کار رفته‌است.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۸|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=اسلام}}</ref> این واژه از ماده «سلم» است که خود به معنای «تسلیم کامل»<ref>{{پک|Jomier|۱۹۸۶|ف=ISLAM|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref> «سالم شدن» و «رهایی یافتن از آفات» است. در ''[[معجم الوسیط]]'' آمده‌است که «إسلام» در لغت به معنای اظهار [[خشوع]] و پذیرش دین محمد است. در این خصوص به کسی که دین اسلام را پذیرفته‌است، «مُسلِم» (در فارسی: [[مسلمان]]) گفته می‌شود و «أسلم» به معنای کسی است که در دین خود [[اخلاص|خالص]] باشد.<ref>{{پک|مصطفی|الزیات|عبدالقادر|النجار|۱۹۸۹|ک=معجم الوسیط|ج=۱|ص=۴۴۶}}</ref> این واژه هشت مرتبه در قرآن و در سوره‌های [[سوره آل‌عمران|آل عمران]]، [[سوره مائده|مائده]]، [[سوره انعام|انعام]]، [[سوره زمر|زمر]]، [[سوره صف|صف]]، [[سوره حجرات|حجرات]] و [[سوره توبه|توبه]] به کار رفته‌است.<ref>{{پک|Jomier|۱۹۸۶|ف=ISLAM|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref>


=== در اصطلاح ===
=== در اصطلاح ===
اسلام یکی از ادیان توحیدی<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۸|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=اسلام}}</ref><ref>{{پک|Gimaret|۱۹۸۶|زبان=en|ک=Encyclopaedia of Islam|ف=TAWHID}}</ref> و همچون مسیحیت و یهود، دینی نبوی است.<ref>{{پک|گریگوریان|۱۳۸۶|ک=اسلام|ص=۱۸}}</ref> بنابر تعریف قرآن از اسلام، اسلام تعلیم مشترک تمام پیامبران بوده‌است و هر پیامبر دین جدایی را تبلیغ نمی‌کند؛ بلکه همگی یک دین مشترک به نام اسلام را تبلیغ می‌کردند. بنابر این تعریف، اسلام دین مشترک توحیدی است که با عبارت «دین الله» مورد اراده خدا قرار گرفته‌است که والاترین نمونه از این، دینی است که محمد به تبلیغ آن مبعوث شده‌است.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۸|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=اسلام}}</ref> با وجود آنکه محمد در اسلام به عنوان خاتم پیامبران شناخته می‌شود، اسلام نیز خاتم ادیان خواهد بود این شریعت هرگز نسخ نخواهد شد.<ref>{{پک|گذشته|۱۳۸۸|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=تعالیم و نهادهای اساسی اسلام‌}}</ref>
اسلام یکی از ادیان توحیدی<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۸|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=اسلام}}</ref><ref>{{پک|Gimaret|۱۹۸۶|زبان=en|ک=Encyclopaedia of Islam|ف=TAWHID}}</ref> و همچون مسیحیت و [[یهود]]، دینی نبوی است.<ref>{{پک|گریگوریان|۱۳۸۶|ک=اسلام|ص=۱۸}}</ref> بنابر تعریف قرآن از اسلام، اسلام تعلیم مشترک تمام پیامبران بوده‌است و هر پیامبر دین جدایی را تبلیغ نمی‌کند؛ بلکه همگی یک دین مشترک به نام اسلام را تبلیغ می‌کردند. بنابر این تعریف، اسلام دین مشترک توحیدی است که با عبارت «دین [[الله]]» مورد [[اراده الهی|اراده خدا]] قرار گرفته‌است که والاترین نمونه از این، دینی است که محمد به تبلیغ آن [[بعثت|مبعوث]] شده‌است.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۸|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=اسلام}}</ref> با وجود آنکه محمد در اسلام به عنوان [[خاتم الانبیاء|خاتم پیامبران]] شناخته می‌شود، اسلام نیز خاتم ادیان خواهد بود این [[شریعت]] هرگز [[نسخ]] نخواهد شد.<ref>{{پک|گذشته|۱۳۸۸|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=تعالیم و نهادهای اساسی اسلام‌}}</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۴:۵۴

اسلام، دینی توحیدی و ابراهیمی است که عمدتاً پیرامون و حول کتاب قرآن و آموزه‌های پیامبر اسلام، محمد، متمرکز شده‌است، اسلام دومین دین پرجمعیت جهان پس از مسیحیت است و پیروان آن بین ۱ تا ۱٫۸ میلیارد نفر در سراسر جهان یا حدود یک چهارم جمعیت جهان را شامل می‌شوند.[۱]

زمینه تاریخی

بعد از فتح شاهنشاهی هخامنشی توسط اسکندر مقدونی زبان و فرهنگ یونانی در منطقه رواج پیدا کرد، هرچند زبان‌های خاورمیانه و مراکز سنتی دینی جایگاهشان را از دست ندادند. تا قرن چهارم میلادی دولت روم یک کلیسای رسمی مسیحیِ یونانی‌مآب ایجاد کرد و تلاش آن‌ها برای تحمیل این مسیحیت بر مسیحیان غیر یونانی زبان خاورمیانه، باعث مقاومت از جانب آن‌ها شد؛ این مقاومت بیشتر از نظر دینی و به خصوص دربارهٔ ماهیت شخص عیسی بود. اسقف‌های سوری و مصری[یادداشت ۱] بر الوهیت عیسی تأکید داشتند اما افرادی مثل تئودور موپسوئستی و نستوریوس معتقد بودند او جنبه‌های الهی و انسانی داشته‌است. سرانجام اینان نتوانستند به توافق برسند و سه کلیسای سریانی، قبطی و مشرق شکل گرفتند؛ کلیسای مشرق — که برخلاف آن دو کلیسا، پیرو نستوریوس بود — نه در روم که شاهنشاهی ساسانی واقع شده بود و شاهان ایران بنا به دلایل سیاسی از ایشان طرفداری می‌کردند. اکثر پیروان کلیسای مشرق در بین‌النهرین ساکن بودند. اعراب شمالی به مرور پیرو مسیحیتِ کلیساهای خاورمیانه شدند؛ در شام غسانیان کلیسای سریانی و در بین‌النهرین لخمیان کلیسای مشرق را انتخاب کردند.[الف] کلیسای مشرق تقریباً در هر نقطه‌ای که قدرت پادشاهان ایران می‌رسید، سکونتگاه‌های مسیحی ایجاد و کیش خود را تبلیغ می‌کرد؛ جمله در بحرین، عمان و یمن. یمن در واقع مهم‌ترین مرکز مسیحیت شبه‌جزیره عرب در قرون ۵ و ۶ میلادی بود اما به کلیساهای قبطی و سریانی نزدیکی بیشتری داشت. برخی از ساکنان عربستان نیز دین سنتی خود را حفظ کرده بودند. به علاوه، قبایل یهودی مثل بنی‌قریظه نیز در آن منطقه زندگی می‌کردند. در یمن دینی یکتاپرستانه با محوریت خدایی به نام «رحمانان» وجود داشت. «مشرکان» و بت‌پرستانی که قرآن از آن‌ها سخن گفته، احتمالاً پیرو ادیان گوناگونی بوده‌اند. قرآن تعدادی از این خدایان را نام برده: لات، عزی، منات، ود، سواع، یغوث و غیره؛ هبل مهم‌ترین خدای قریش بود. کعبه از جمله مراکز پرستش این خدایان بود. بسیاری از خدایان عرب (و دیگر خدایان سامی) با اجرام آسمانی مرتبط بودند.[۲]

پیش از اسلام نیز گرایش‌های مخالفت با بت‌پرستی و نمایش خدا در شمال غرب شبه‌جزیره عرب وجود داشت که البته بیشتر در قالب عدم‌نمایش خدا به صورت انسانی نمود پیدا می‌کرد و به عنوان مثال در برخی موارد قطعه سنگ‌هایی را نماینده خدای مدنظر خود می‌دانستند. به‌طور کلی مخالفت با بت‌پرستی و نمایش خدا پدیده رایجی در جهان باستان بوده‌است. گروهی در فنیقیه به سمت خدایی نامرئی که روی یک صندلی نشسته بود عبادت می‌کردند. حج نیز در عربستان پیش از اسلام وجود داشت و اغلب در ماه ذی‌الحجه از مکان‌های مقدس که یکی از مهم‌ترین آن‌ها کعبه بود، بازدید می‌کردند. در واقع پیش از اسلام در شبه‌جزیره عرب «کعبه‌های» زیادی که به کعبه مشهور واقع در مکه شباهت داشتند، وجود داشت. طواف مکان‌های مقدس و قبور اجداد نیز از دیگر از سنت‌های اعراب بود. طواف، گاه به نشانه کنار گذاشتن گناه، برهنه انجام می‌شد تا اینکه آن را در سال نهم هجرت ممنوع کردند. اعراب علاوه بر کعبه‌ها، معابد دیگری هم داشتند و قربانی‌کردن حیوانات از رسوم این معابد بود. علاوه بر یهودیان و تا حد کم‌تری مسیحیان و یکی از ادیان عربستان جنوبی، نشانه‌های دیگری هم از توحید در خاورمیانه باستان، به خصوص پالمیرا، یافت شده‌است. در سنت اسلامی نیز به گروهی یکتاپرست به نام «حنفا» (مفرد: حنیف) اشاره شده‌است. به‌طور دقیق مشخص نیست اینان که بودند اما در سریانی به مشرکان، «حنپا» گفته می‌شد، هر چند قرآن با لحن مثبتی از آن‌ها یاد کرده‌است. مسلمانان اعتقاد دارند محمد قبل از اسلام، «حنیف» بوده‌است.[۳]

اصطلاح‌شناسی

در لغت

اسلام در لغت به معنای «انقیاد» و «گردن‌نهادن» به حکم است. کاربرد دینی این لغت، تسلیم در برابر فرمان خداست. در آیه‌هایی از قرآن همچون آیات ۲، ۱۱۲ و ۱۲۸ بقره، اسلام به معنای همین معنا به کار رفته‌است.[۴] این واژه از ماده «سلم» است که خود به معنای «تسلیم کامل»[۵] «سالم شدن» و «رهایی یافتن از آفات» است. در معجم الوسیط آمده‌است که «إسلام» در لغت به معنای اظهار خشوع و پذیرش دین محمد است. در این خصوص به کسی که دین اسلام را پذیرفته‌است، «مُسلِم» (در فارسی: مسلمان) گفته می‌شود و «أسلم» به معنای کسی است که در دین خود خالص باشد.[۶] این واژه هشت مرتبه در قرآن و در سوره‌های آل عمران، مائده، انعام، زمر، صف، حجرات و توبه به کار رفته‌است.[۷]

در اصطلاح

اسلام یکی از ادیان توحیدی[۸][۹] و همچون مسیحیت و یهود، دینی نبوی است.[۱۰] بنابر تعریف قرآن از اسلام، اسلام تعلیم مشترک تمام پیامبران بوده‌است و هر پیامبر دین جدایی را تبلیغ نمی‌کند؛ بلکه همگی یک دین مشترک به نام اسلام را تبلیغ می‌کردند. بنابر این تعریف، اسلام دین مشترک توحیدی است که با عبارت «دین الله» مورد اراده خدا قرار گرفته‌است که والاترین نمونه از این، دینی است که محمد به تبلیغ آن مبعوث شده‌است.[۱۱] با وجود آنکه محمد در اسلام به عنوان خاتم پیامبران شناخته می‌شود، اسلام نیز خاتم ادیان خواهد بود این شریعت هرگز نسخ نخواهد شد.[۱۲]

پانویس

منابع

  • Jomier, Jacques (1986). "ISLAM". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. 4 (2rd ed.). Leiden: E. J. Brill. p. 174-177.


خطای ارجاع: برچسب <ref> برای گروهی به نام «یادداشت» وجود دارد، اما برچسب متناظر با <references group="یادداشت"/> یافت نشد.
خطای ارجاع: برچسب <ref> برای گروهی به نام «persian-alpha» وجود دارد، اما برچسب متناظر با <references group="persian-alpha"/> یافت نشد.