ابوریحان بیرونی
ابوریحان بیرونی | |
---|---|
متولد | ۳ ذیحجه ۳۶۲ کاث، خوارزم |
وفات | بعد از سال ۴۴۲ ه.ق غزنی |
آرامگاه | غزنی |
محل زندگی | خوارزم، ری، غزنی |
دیگر نامها | ابوریحان محمد بن احمد بیرونی |
آثار | التفهیم، قانون مسعودی، تحقیق مالِلْهِند |
دین | اسلام |
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی (۳ ذیحجه ۳۶۲ – بعد از سال ۴۴۲ ه.ق)، دانشمند و همهچیزدان، ریاضیدان، ستارهشناس، تقویمشناس، انسانشناس، هندشناس، تاریخنگار، گاهنگار و طبیعیدان مسلمان در سدهٔ چهارم و پنجم هجری است.
بیرونی را از بزرگترین دانشمندان مسلمان و یکی از بزرگترین دانشمندانِ ایرانی در همهٔ اعصار میدانند. همچنین، او را پدرِ انسانشناسی و هندشناسی میدانند. او به زبانهای خوارزمی، فارسی، عربی، و سانسکریت مسلط بود و با زبانهای یونانی باستان، عبری توراتی و سُریانی آشنایی داشت. بیرونی یک «نویسندهٔ بیطرف» در نگارشِ باورهای مردمِ کشورهای گونهگون بود و بهپاسِ پژوهشهای قابلِ توجهش، با عنوانِ اُستاد شناخته شده است.[یادداشت ۱]
در خصوص مذهب و دین ابوریحان اختلاف وجود دارد، برخی با توجه به آثار ابتدایی او، وی را به تشیع نسبت دادهاند و گروهی با توجه به برخی مدعاهایش در آثاری پسیناش وی را سنی دانستهاند۔ خود او به صراحت از فرقهای اسلامی دفاع نکردهاست و تنها به اشاره از شیعیان زیدی حمایتهایی داشته است۔ به هر روی، آنطور که منابع از آثارش برداشت کردهاند؛ او در گیر و دار مذاهب اسلامی نبوده است۔
نام و تبار
منابع نام او را ابوریحان محمد بن احمد ملقب به ابوریحان بیرونی گزارش کردهاند۔[یادداشت ۲][۱][۲] علت شهرتش به بیرونی، تولد او در حومه شهر کاث از مرکز امارت خوارزم بوده که بیرون از شهر محسوب میشد۔ برخی عربینویسان نظیر یاقوت حموی از او با نام «خوارزمی» هم یاد کردهاند اما جهت جلوگیری از اشتباه گرفتهشدن او با دیگر دانشمند ایرانی اهل خوارزم، محمد بن موسی خوارزمی، از این نام کمتر استفاده میشود.[۳]
محتمل است که بیرونی از سلسله امرای خوارزم، آلآفریغ که در سال ۳۸۵ ه.ق/ ۹۹۵ م توسط سلسله رقیب در گرگانج (آلمأمون) از قدرت خلع شدند، طرفداری میکرده و شاید با آنان نسبت خانوادگی داشته است.[۴] هر چند خود در شعری به اغراق میگوید که حتی نمیداند پدرش کیست، چه برسد به اجدادش. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی از این بیت برداشت میکند که او از خانوادهای اشرافی نبوده است.[۵]
سرگذشت
سالهای اولیه زندگانی
ابوریحان بیرونی ۳ ذیحجه ۳۶۲ هجری قمری، برابر ۴ سپتامبر ۹۷۳ میلادی در حومه کاث، پایتخت امارت آلآفریغ در خوارزم متولد شد.[۶] تاریخ تولد ذکر شده را غضنفر تبریزی که علاقه زیادی به بیرونی داشت، گزارش کرده است. بیرونی در سال ۴۲۷ ه.ق سن خود را ۶۵ سال قمری نوشته است که بدین ترتیب باید به سال ۳۶۲ ه.ق متولد شده باشد.[۷]
او ۲۵ سال اول زندگی خود را در همان شهر سپری کرد و به یادگیری علوم مختلفی چون فقه، کلام، زبان عربی، ریاضیات، نجوم، طب و غیره مشغول بود.[۸] در این مدت از تعالیم دانشمندانی چون بونصر منصور بن علی بن عراقی جیلانی بهرهمند شد و نیز برخی از آثار اولیهاش را تألیف کرد. او در این دوره از زندگیاش با ابنسینای نوجوان که تنها ۷ سال از او کوچکتر بود مکاتبه و تبادل نظر داشت که برخی نامههایشان در ربط با فلسفه طبیعی ارسطو و فلسفه مشاء باقی مانده است.[۹]
هجرت از خوارزم
با سقوط آلآفریغ در اثر حمله امیر مأمون بن محمد از گرگانج، واقعهای که بیرونی آن را «نزاع بین دو بزرگ خوارزم» یاد کرده است، زادگاهش را با عجله بسیار و به گونهای که حتی نتوانست پژوهشهایش را با خود ببرد،[۱۰] به مقصد بخارا، پایتخت امارت آلسامان، ترک کرد تا با امیر منصور ثانی بن نوح ثانی سامانی (حکومت در ۳۸۷–۳۸۹ ه.ق/ ۹۹۷–۹۹۹ م) دیدار کند و به خدمت دربار او در آید.[۱۱] او این امیر را به عنوان یکی از اولین حامیان خود ستوده است. مقصد بعدیاش گرگان و دربار امیر قابوس بن وشمگیر از آل زیار بود. ظاهراً در ۳۸۸ ه.ق/ ۹۹۸ م بخارا را ترک کرد و مدت زیادی در گرگان ماند. اولین اثر مهم ابوریحان بیرونی به نام آثار الباقیه عن القرون الخالیه در زمان اقامت او در گرگان و به تاریخ ۳۹۰ ه.ق/ ۱۰۰۰ م تألیف و به قابوس تقدیم شد؛ البته بعداً اصلاحاتی بر کتاب اعمال کرد.[۱۲] سفر بیرونی به ری نیز در همین خلال اتفاق افتاده است.[۱۳] ابوریحان در زمان رسیدن به ری فقیر و پریشان شده بود اما امرای آلبویه حمایت قابل توجهی از او نکردند، البته اوضاعش قدری سامان گرفت. بیرونی در آثار الباقیه بعد از ذکر شعری اندر مصائب فقر، شرح میدهد که یکی از منجمان ری ابتدا نظر او در ربط با یک مسئله فنی در نجوم را به سخره گرفت اما پس از بهبود اوضاع او، با وی از در دوستی وارد شد. نیز در همین شهر با دو ریاضیدان و منجم ایرانی، به نامهای کوشیار بن لبان گیلانی و ابومحمود حامد بن خضر خجندی، دیدار کرد. بیرونی رساله حکایه آله المسماه بسدس فخری را در شرح سدس فخری، دستگاهی ساختهٔ خجندی جهت رصد دقیق ستارگان، نوشته است. سپس راهی دربار اسپهبد ابوالعباس مرزبان بن رستم بن شروین[یادداشت ۳] از آلباوند شد و آنجا بود که اثر مهم مقالید علم الهیئه ما یحدث فی سطح بسیط الکره را تألیف کرد. مدتی بعد به گرگان نزد امیر قابوس بن وشمگیر بازگشت.[۱۴]
در زمان اقامت در گرگان، بیرونی کوشید مانند اصحاب ممتحن[یادداشت ۴] قطر زمین را اندازه بگیرد و اختلاف نظر موجود در ربط با حاصل کار آنان — ۵۶ میل بنا به یک روایت، دو سوم میل بیش از مقدار قبلی مطابق گفته فرغانی — را از میان بردارد. ظاهراً این مسئله برای بیرونی از اهمیتی بسیار داشت، اما قابوس، حامی او، در میانه راه علاقه خود به این موضوع را دست داد و نتیجتاً بیرونی نتوانست کار را به سرانجام برساند. این یک ناامیدی بزرگ برای ابوریحان بود و او تلاش کرد از حمایت امیر دیگری برخوردار شود. نیز امیدش به بازگشت آلآفریغ به قدرت در خوارزم را از دست داده بود و دربار آلمأمون در گرگانج هم به پرورش علم و هنر مشهور شده بود. بازگشت به زادگاهش و همنشینی با دانشمندان بزرگ عصر چون ابوسهل مسیحی، ابوالخیر خمار، ابنسینا، ابوعلی حبوبی و غیره برایش جاذبهای داشت که نمیتوانست نادیده بگیرد.[۱۵] در نتیجه، تصمیم گرفت که با امرای آلمأمون صلح کند.[۱۶]
بازگشت به خوارزم
بیرونی دو خسوف ۱۴ ربیعالثانی و ۱۳ شوال ۳۹۳ را در گرگان و خسوف ۱۴ رمضان ۳۹۴ را در گرگانج رصد کرد؛ در نتیجه عزیمت او به دربار خوارزم در این بازه زمانی اتفاق افتاده است. با توجه به اشاره ابوریحان در تسطیح الصور و تبطیح الکور — کتابی که بیرونی آن را به «ملک العادل ولی النعم خوارزمشاه»[یادداشت ۵] تقدیم کرده است — به برگزاری جشن سده، ریچر-برنبورگ تاریخ دقیق ورود او به خوارزم را ۲۰ ژانویهٔ ۱۰۰۴ یا ۱۹ ژانویهٔ ۱۰۰۵ م میداند. بعد از درگذشت علی بن مأمون و به قدرت رسیدن برادرش ابوالعباس مأمون بن مأمون (حکومت در ۳۹۹–۴۰۷ ه.ق/ ۱۰۰۹–۱۰۱۷ م) بر ارج و قرب بیرونی در دربار خوارزم افزوده شد.[۱۷] ابوریحان، مطابق گفته ابوالفضل بیهقی، با «زبان زرین و سیمین خود» هفت سال به عنوان ندیم و مشاور به آن امیر خدمت کرد و حتی به ماموریتهای سیاسی فرستاده میشد.[۱۸] مانند زمانیکه خلیفه القادر بالله به واسطهٔ سالار حاجیان خوارزم، برای مأمون بن مأمون هدایا و لقبی فرستاد و امیر که تصور میکرد ارتباط مستقیمش با خلیفه سبب خشمگینشدن سلطان محمود غزنوی خواهد شد، به بیرونی مأموریت داد که پنهانی این هدایا را در بیابان غرب گرگانج بستاند و با هیچکس سخنی در ربط با این موضوع نگوید. چنان به نظر میرسد که بیرونی علاقهای به این نوع فعالیتهای سیاسی نداشته است و مقصود او از کارهایی که «مایهٔ رشک نادانان و دلسوزی خردمندان» است، احتمالاً مواردی از این دست بوده است زیرا او را از «خدمت به علم» بازمیداشت.[۱۹]
بیرونی ۴۰۶ و ۴۰۷ ه.ق را به کار رصد مشغول بود و برخی از این ارصاد را در کاخ مأمون بن مأمون انجام داد. او با حمایت مالی امیر دستگاهی رصدی به نام حلقهٔ شاهیه ساخت و برای آخرین مرتبه در جمعه ۴ رجب ۴۰۷ در گرگانج آسمان را رصد کرد. در همان سال مأمون توسط سربازانش کشته شد و سلطان محمود غزنوی سال بعد گرگانج را تصرف کرد.[۲۰] نظامی عروضی سمرقندی در چهارمقاله حکایتی نقل میکند که جلال دربار مأمون حسادت سلطان محمود غزنوی را برانگیخت و او نیز به امیر هشدار داد که عالمان بزرگ دربارش را به سوی غزنی روانه کند. مطابق همین حکایت، دانشمندانی چون ابنسینا و ابوسهل عیسی بن یحیی المسیحی الجرجانی برای روبرو نشدن با سلطان به گرگان هجرت کردند، اما بیرونی راه غزنی در پیش گرفت.[۲۱] بر اساس دانشنامه اسلام، بیرونی و چندی دیگر از علمای دربار ابوالعباس مانند بونصر منصور، بعد از فتح خوارزم توسط سلطان محمود غزنوی در واقع به عنوان اسیر به غزنی برده شدند.[۲۲] ابوریحان ۳ دهه آینده از عمرش را در دربار سلطان محمود، سلطان مسعود، مودود و احتمالاً عبدالرشید سپری کرد و همانجا درگذشت. اطلاعات موجود از اتفاقات زندگی بیرونی در غزنی خیلی کم است، به گونهای که تاریخ درگذشت او نیز مشخص نیست.[۲۳]
این زمان وضعیت مالی بیرونی به شدت بد بود، دورهای که مصادف است با نگارش اثر تحدید نهایات الاماکن توسط ابوریحان. بعد از مدتی زندگی در قلمروی محمود، رابطهاش با او و نیز وضعیت زندگیاش بهتر شد اما آن دو هرگز ارتباط نزدیکی برقرار نکردند. بیرونی در مقدمه تحدید نهایات الاماکن که در اوایل ۴۰۹ ه.ق/ ۱۰۱۸ م نوشته شده است، مفصلاً از نامرادیهای زندگی گله کرده است. در جمادیالثانی ۴۰۹ ه. ق، زمانی که در کابل بود، وضعیتش به گونهای پیش میرفت که آن را با نوح و لوط مقایسه کرده است و امید داشت بتواند با پشت سر گذاشتن این «آزمون الهی» رستگار شود. نیز در پایان مقدمه تحدید نهایات الاماکن، به صورت تلویحی، به اسارت خود در دربار غزنوی اشاره کرده است و حضور اجباری خود در آنجا را به کنایه «تقدیر بشری» خوانده است. بیرونی خورشیدگرفتگی ذیقعده ۴۰۹ ه.ق را در لمغان (بین قندهار و کابل) رصد کرد. نیز از جمادیالاول ۴۱۰ تا ۴۱۲ ه.ق مشغول یک سلسله رصدهای مختلف در غزنی بود. آخرین این ارصاد، رصد انقلاب تابستانی ۴۱۲ ه.ق بود.[۲۴] بعد از این بود که به همراه سلطان محمود غزنوی در لشکرکشی سلطان مذکور به هند راهی شبهقاره شد. این سفر یکی از چند سفر متناوب او به هند به همراه محمود بود.[۲۵] در این عهد هنوز زندگی بیرونی به سختی میگذشت زیرا از رنجهای بیشمار خود بعد از پنجاه سالگی (بعد از ۴۱۲ ه.ق) یاد کرده است.[۲۶]
مشهود است که این سفرها سبب علاقهاش به فرهنگ هند شده است زیرا او در آثار الباقیه اشارات خیلی کمی به هندیان کرده است.[۲۷] بیرونی آنجا به عالمان هندی علوم یونانی آموخت و در عوض تعلیم سانسکریت و علوم هندی دید.[۲۸] یادگیری سانسکریت به او امکان میداد که شخصاً به صورت مستقیم آثار هندوان را مطالعه کند. در ۴۱۵ ه.ق بیرونی مجدداً در غزنی بود و با سفیران خان ترکان ولگا (در شمال روسیه امروزی) دیدار کرد. اینان به سلطان محمود گفتند که در شمال (نواحی داخل دایرهٔ قطبی) خورشید برای روزهای پیدرپی غروب نمیکند. سلطان محمود این حرف را کفرآمیز یافت و آشفته شد اما بیرونی به او توضیح داد که سفیر درست میگوید. سفر بعدی بیرونی به هند در رجب ۴۱۶ ه.ق به پایان رسید. او هفت روز قبل از تمامشدن این ماه، بعد از حداقل ۷ سال تحقیق کتاب تحدید نهایات الاماکن را تکمیل کرد. در این کتاب، بیرونی از اقامت خود در قلعهٔ نندنه هند یاد کرده است. همانجا بود که او شیوه ابتکاری خود برای اندازهگیری قطر زمین با استفاده از اسطرلاب را اولین بار به صورت عملی آزمود. احتمالاً مقالهٔ فی استخراج قدر الارض برصد انحطاط الافق عن قلل الجبال را نیز در همین زمان نوشته است. او کار نوشتن رسالهٔ استخراج الاوتار را نیز در ۴۱۸ ه.ق به پایان برد. همزمان با هیئتهایی از چین و ترکان اویغور در دربار محمود دیدار کرد. با خواهش ریحانه بنت حسین خوارزمی کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم را در ۴۲۰ ه.ق به فارسی و عربی نوشت. مدت کوتاهی بعد سلطان محمود غزنوی درگذشت و پسرانش درگیر نزاع جانشینی شدند.[۲۹]
در همان خلال که سلطان مسعود بر برادر غلبه میکرد، بیرونی کتاب فوقالعاده مهم تحقیق ما للهند من مقوله مقبوله فی العقل او مرذوله که بر اساس مشاهداتش از مسافرتهای هند نوشته شده است را در ۴۲۱ ه.ق/ ۱۰۳۰ م تکمیل کرد.[۳۰] در عهد سلطنت مسعود، شرایط بیرونی بسیار بهتر شد و سلطان جدید حمایت بیشتری از او نشان داد. نتیجتاً بیرونی دائرةالمعارف نجومی القانون المسعودی را به نام او تألیف کرد. او در ۴۲۷ ه.ق رسالهای دربارهٔ آثار زکریای رازی نوشت که در پایان آن، فهرست آثار خود را نیز ثبت کرده است. احتمالاً سفر کوتاهی به زادگاه خود، خوارزم، نیز در همین زمان داشته است زیرا اشاره کرده است که بعد از ۴۰ سال جستجو، موفق به یافتن جُنگی از آثار مانویان شده است. او در دوره سلطنت مودود بن مسعود (حکومت در ۴۳۳–۴۴۱ ه.ق) نیز از حمایت دربار غزنوی برخوردار بود. بیرونی دستور و الجماهر را به او تقدیم کرده است.[۳۱]
درگذشت
دربارهٔ سال درگذشت بیرونی اختلافاتی وجود دارد. به گفته دانشنامه ایرانیکا او بعد از سال ۴۴۲ ه.ق/ ۱۰۵۰ م درگذشته است،[۳۲] اما غضنفر تبریزی به نقل از ابوالفضل سرخسی (یکی از مریدان بیرونی) زمان آن را ۳ رجب ۴۴۰ ه.ق/ ۱۲ دسامبر ۱۰۴۸ م روایت کرده است. همو با استناد به منبعی دیگر سن بیرونی در زمان مرگ را ۷۷ سال و ۷ ماه دانسته است اما بیرونی در مقدمه الصیدنه فی الطب نوشته است حال که عمرش از ۸۰ سال گذشته، دچار ضعف بینایی و شنوایی شده و دستیاری به نام نهشعی در تألیف کتاب او را یاری رسانده است. در نتیجه او باید تا عهد سلطنت عبدالرشید زندگی کرده باشد و همان تاریخ بعد از سال ۴۴۲ ه.ق/ ۱۰۵۰ م صحیح مینماید. بعد از این زمان دیگر هیچ اطلاعی از بیرونی در تاریخ وجود ندارد و احتمالاً مدت زیادی نزیسته است.[۳۳]
دین و مذهب
ابوریحان را مسلمان گزارش کردهاند اما درباره اینکه وی به کدام فرقه اسلامی باور داشته است، منابع دچار اختلافند۔ با توجه به کتاب آثارالباقیه او که در دوران نخستین سالهای فعالیتهای علمیاش نوشته شدهاست، وی گرایشی عمیق به تشیع داشته است۔ وی در این اثر، به دعاهایی پس از ذکر نام اهلبیت پیامبر پرداخته و ذکر تفصیلی وقایعی چون رویداد غدیر خم، نبرد کربلا و رویداد مباهله را داشته است که گواهی برای شیعه بودن او محسوب میشود۔ او در جایی از کتابش، از زید بن علی به عنوان «امام» یاد میکند و برای حفاظت شیعیان زیدی، دعا میکند۔ در آثار بعدی او، کمتر از عقاید شیعی یاد شده است و این موضوع با توجه به حضورش در دربار غزنویان سنی مذهب، توجیه شده است۔[۳۴]
در نقطه مقابل، وی در بیان حوادث پس از درگذشت پیامبر اسلام، از سه دوره خلافت، امارت و امامت یاد میکند و خلفای اسلام را به ترتیب ابوبکر، عمر، عثمان، علی و حسن میداند۔ او امویان را ملوک و عباسیان را امام عنوان کرده است۔ این موضوع نیز به عنوان گواهی بر شیعه نبودن او در نظر گرفته شده است۔ اینطور به نظر میرسد که بیرونی چون چند تن دیگر از عالمان قرن چهارم، دلبستگی شدیدی به علی بن ابیطالب داشته است و این دلبستگی را با پذیرش خلیفه اول و نیز تا حدی با پذیرش خلافت عباسیان، در هم آمیخته است۔ او در بیان مطالب مورد اختلاف شیعه و سنی، نظر هر دو را گزارش میکند۔ او در جایی از آثارش از معتزله در برابر تحریف دروغآمیز عقایدشان دفاع میکند۔[۳۵]
از عبارتی که وی در کتاب الجماهر خود در خصوص استفاده دو فرقه شیعه و سنی از سنگهای مختلف در بیان عقایدشان و تمایز از دیگر فرقهها میآورد: «شیعیان گونة سفیدرنگ این سنگ (خُماهن) را برای تمایز از مخالفانشان (نواصِبُهُم) در نگین انگشتری خود به کار میبرند و مخالفانشان از گونة سیاه رنگ این سنگ استفاده می کنند.» او سپس تصریح میکند که: «من یک انگشتری با دو نگین از هردو رنگ برای فریفتن هر دو گروه (و اجتناب از منسوب شدن به هریک از دو گروه) داشتم»۔ این مطلب گواهی برای اینکه وی علاقهای به درگیری فرقهای نداشته در نظر گرفته شده است۔[۳۶]
خود او در کتاب خود الصیدنه درباره اسلام مینویسد:
دین ما و دولت به لحاظ گذشته خود عربی است. [آنها] توأمان اند که بر فراز یکی از آنها نیروی الهی در اهتزاز است و بر فراز دیگری دست آسمانی [گسترده است]. بارها طوایف گوناگون از زیردستان بهویژه گیلانیان و دیلمیان گرد هم آمدند تا جامه توحش به دولت بپوشند اما آرزوی آنها برآورده نشد. روزانه پنج بار تا اذان در گوشهایشان به صدا در میآید، صف اندر صف پشت سر امامان به نماز [میایستند] و قرآن عربی کریم را میخوانند. در مسجدها پارسایی را به این زبان [عربی] برایشان موعظه میکنند- «[گسترده] بمانند بر دستها و دهن»، ریسمان اسلام پاره نشود و دژ آن ویران نگردد.[۳۷]
جایگاه و نظریات علمی ابوریحان
بیرونی که بر زبانهای یونانی، هندی و عربی چیره بود۔[۳۸] منابع او را دانشمند و همهچیزدان، ریاضیدان، ستارهشناس، تقویمشناس، انسانشناس، هندشناس، تاریخنگار، گاهنگار و طبیعیدان مسلمان در سدهٔ چهارم و پنجم ه۔ق گزارش کردهاند است.[یادداشت ۶][یادداشت ۷][یادداشت ۸][یادداشت ۹][۳۹] بیرونی را از بزرگترین دانشمندان مسلمان و یکی از بزرگترین دانشمندانِ ایرانی در همهٔ اعصار میدانند.[۴۰] همچنین، او را پدرِ انسانشناسی و هندشناسی میدانند.[۴۱]
به گزارش دانشنامه جهان اسلام، وی در فلسفه، جایگاهی بس رفیع داشتهاست، اما به خاطر غلبه فلسفه مشایی کسانی چون فارابی و ابنسینا، مقام او مورد غفلت قرار گرفته است۔ از وی در این موضوع آثاری چند گزارش شده است که مطالب آن، گواه تسلط او بر این علم است۔ او در موضوعات فلسفی، آثار هندیان را خوانده و به آنها مسلط بوده و به مقایسه آنان پرداخته است۔ او را میتوان استادی ماهر در زمینه فلسفه تطبیقی دانست۔ او به فلسفه یونانی و اسکندرانی مسلط بود۔ او همچنین به فلسفه تاریخ نیز توجه داشته است۔[۴۲]
ابوریحان را به عنوان ادامه دهنده تصورات و آرای دانشمندان یونانی همچون مارینوس صوری، تئون اسکندرانی و بطلمیوس گزارش کردهاند۔ او غیر از یونانیان، از دانشمندان هندی، ایرانی و سیاحان و جغرافینگاران دوره اسلامی نیز بهره برده است۔ معاصران درباره پیشگامی او در علم جغرافیا، وی را ستودهاند و ارزش بالایی برای او قائل هستند۔ تعیین دقیق قبله، تبیین شکل کروی زمین و تعیین طول و عرض جغرافیایی بسیاری از مکانها، از اقدامات وی در علم جغرافیا در روزگاران خود بوده است۔ او در کتاب تحدید خود، مسائلی چون زمان پیدایش عالم، چگونگی سطحبندی لایههای زمین، پیدایش دریاها، تبدیل دریا به خشکی و تغییر مکان عوارض زمین را تبیین کرده است۔ وی با توجه به حادثِ زمانی بودنِ هستی، بر این باور است که هیچ راهی برای فهم زمان خلقت و عمر هستی در نظر گرفت و تنها میتوان امیدوار بود که در وحی الهی، خدا از این راز پر برداشته باشد که به گزارش همو، در متون اسلامی چنین چیزی گزارش نشده است۔ او همچنین در ترسیم نقشه نیز ابتکاراتی به خرج داده است۔[۴۳]
نوشتههایی از بیرونی در دست است که به وضوح در آنها از گردشِ زمین به دورِ خودش نام برده میشود. در کتابِ «استیعاب الوجوه الممکنة فی صنعة الاسطرلاب» ابوریحان میگوید: «از ابوسعید سجزی، اُسطرلابی از نوع واحد و بسط دیدم که از شمالی و جنوبی مرکّب نبود و آن را اسطرلاب زورقی مینامید و او را به جهت اختراع آن اسطرلاب تحسین کردم چه اختراع آن متکی بر اصلی است قائم به ذات خود و مبنی بر عقیدهٔ مردمی است که زمین را متحرّک دانسته و حرکت یومی را به زمین نسبت میدهند و نه به کرهٔ سماوی. بدون شک این شبههای است که تحلیلش در نهایتِ دشواری؛ و قولی است که رقع و ابطالش در کمال صعوبت است.»[۴۴] علاوه بر اصلاحات و بهبودهایی که او در ریاضیات محاسباتی و تجربی و همچنین روشهای تجربی ارائه داد، مشارکتهای چشمگیر بیرونی شامل محاسبات علمی خاص و فنی گسترده است. او با استفاده از روشهای پذیرفته شده برای محاسبه ارتفاع یک کوه، راهی برای محاسبه شعاع زمین ارائه کرد. میزانی که او به دست آورد، تنها ۱۷٫۲ کیلومتر کمتر از تخمین فعلی ناسا از شعاع قطبی زمین است.[۴۵]
از برای ابوریحان، کتابی با عنوان الصیدنه گزارش شده است که در موضوع طب و داروشناسی نوشته شده است۔[۴۶] برخی از دانشمندان معاصر در زیستشناسی، ابوریحان را پیشگام چارلز داروین در موضوع بیان نظریه تکوین و تکامل — مشهور به فرگشت — میدانند۔ در این خصوص، به عبارتی از بیرونی در کتاب الجماهر وی استناد شده است که وی میگوید: «آدمی از (میان دیگر) انواع به سوی آدمیّت فراز رفت چنان که از (مرحله) سگی به خرسی و سپس بوزینگی ارتقاء یافت تا این که انسان شد۔»۔ به گزارش دانشنامه جهان اسلام، این تصور مبنی بر باور ابوریحان به فرگشت، با توجه به این متن؛ صحیح نیست، چرا که ابوریحان این عبارت را در نقد رسیدن حیوانات به مرحله کمال گزارش میکند و خود به اشتباه بودن آن، باور داشته و کمی بعد اذعان میکند۔[۴۷]
آثار
قریب به اتفاق تالیفات ابوریحان بیرونی تماماً به زبان عربی یعنی زبان علمی و همه کس فهم عالم اسلام و ایران بوده است. تنها اثر فارسی ابوریحان بیرونی کتاب التفهیم است.[۴۸] برخی معتقدند مشخص نیست که متن عربی کتاب التفهیم ترجمه متن فارسی است یا بالعکس.[۴۹] او، کتب و رسالات بسیار نوشته است که شمار آنها را بیش از ۱۴۶ عنوان، گزارش کردهاند۔ جمع سطور این آثار، بالغ بر ۱۳ هزار عنوان شده است. او خود در سال ۴۲۷ ق، در ۶۵ سالگی، در رسالهای در بیان مولفات محمد بن زکریای رازی، تألیفات خود را نیز شرح میدهد و تعداد کتابهایش را تا آن موقع ۱۱۳ عنوان میشمرد.[۳۸]
از میان ۱۸۰ اثری که در زمینههای تالیف، ترجمه، پیشنویس و آثار ناقص منسوب به ابوریحان بیرونی گزارش شدهاست، بیشترین آثار و دست کم ۱۱۵ عنوان از آنها، در موضوع علم ریاضیات و نجوم نوشته شدهاند۔ از مجموع این ۱۱۵ اثر، مجموعا ۲۸ عنوان برای روزگاران معاصر باقی ماندهاست و الباقی در طول تاریخ، مفقود شدهاند۔ از جمله آثار باقیمانده از وی در موضوع ریاضی میتوان به التفهیم، استخراج الاوتار فی الدائرة بخواص الخط المنحنی الواقع فیها، جمع الطرق السائرة فی معرفة اوتار الدائرة، مقالة فی النسب التی بین الفلزات و الجواهر فی الحجم، مقالید علم الهیئة مایحدث فی سطح بسیط الکرة، تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن و کتاب اِفرادُ المَقال فی امرِ الظِلال اشاره کرد۔ کتابهای استیعاب الوجوه الممکنة فی صنعة الاسطرلاب، تمهید المستقر لتحقیق معنی الممرّ، غرّة الزیجات، فی تسطیح الصُوَر و تبطیخ الکُوَر، مقالة فی استخراج قدرالارض برصد انحطاط الافق عن قلل الجبال، حکایة الا´لة المسماة السدس الفخری، مقالة فی التحلیل والتقطیع للتعدیل، کتاب الدرر فی سطح الاُکَر، رسالة فی معرفة سمت القبله، رسالة فی تصویر الکواکب و البلدان فی ای دائرتین اردنا، کتاب فی اخراج ما فی قوة الاسطرلاب الی الفعل، مقالة فی صنعة الاسطرلاب، رسالة فی الاسطرلاب، مقالة فی التطریق باستعمال فنون الاسطرلابات، مقالة فی تسهیل التسطیح الاسطرلابی و العمل بمرکباته من الشمالی و الجنوبی، مقیاس المرجع فی العمل باسطرلاب المسطح و کتاب دیگری با عنوان جوامع معانی کتاب ابیحامد الصاغانی فی التسطیح التام از دیگر آثار ابوریحان در موضوع ریاضیات و نجوم است۔ غیر از این آثار، کتابی نیز توسط سزگین با عنوان البرهان علی مسئلة من کتاب ارشمیدس به وی نسبت داده شده است که برگی از کتاب استخراج الاوتار است۔[۵۰]
از میان آثار فلسفی او، حسین نصر به کتابهای الشامل فی الموجودات المحسوسة و المعقولة، فی التوسط بین ارسطو طالیس و جالینوس فی المحرک الاوّل، ریاضة الفکر و العقل، مقالة البحث عن الا´ثار العلویّة، مقالة فی صفات اسباب السخونات الموجودة فی العالم و اختلاف فصول السنة، داستان قسیم السرور و عین الحیاة و داستان اورمزد و مهریار اشاره کرده است۔ با توجه به فهرستی که خود ابوریحان بیرونی از آثارش منتشر کرده است، دو داستان اخیر، که داستانهای فلسفی به شمار رفتهاند، به عنوان ترجمههای ابوریحان گزارش شدهاند و نام نویسنده آنها مشخص نیست۔[۵۱]
الصیدنة فی الطب، با نام دیگر الصیدلیه دیگر اثر نوشته شده به دست اوست۔ این کتاب دربارهٔ داروهای گیاهی و خواص و طرز تهیه آنها نوشته شده است. از این اثر تنها یک نسخه خطی با اغلاط فراوان گزارش شده است که در سال ۶۷۸ کتابت شده و در کتابخانه غورشونلیزاده در ترکیه نگهداری میشود۔[۵۲]
کتاب الجماهر فی معرفة الجواهر، از آثار مشهور ابوریحان است۔ بیرونی این کتاب را به نام ابوالفتح مودود بن مسعود تألیف کرد و موضوع کتاب معرفی مواد معدنی و مخصوصاً جواهرات مختلف است. ابوریحان در این کتاب فلزات را بررسی کرده و نوشته است. او نظریّات و گفتههای دانشمندانی مانند ارسطو اسحاق الکندی را دربارهٔ حدود سیصد نوع ماده معدنی ذکر کرده است. در این اثر، که در روزگار سلطان محمود غزنوی نوشته شده است، با نام الجماهیر و الجواهر نیز شناخته میشود۔ غیر از این کتاب، مقالة فی النِسَب الّتی بَینَ الفلزّات والجواهر فی الحَجْم نیز در موضوع کانیشناسی نگاشته شده است۔[۵۳]
قرةالزیجات دیگر اثر منسوب به بیرونی است که به صورت ترجمه نوشته شده است۔ این کتاب که از متون علم نجوم شمرده میشود و نام آن در سانسکریت «کرنه تلکه» است بیرونی آن را در اوایل قرن پنجم هجری از سانسکریت به عربی ترجمه کرده است.[۵۴]
اکتشافات و اختراعات
ابوریحان بیرونی در کتاب «الاسطرلاب» روشی برای محاسبهٔ شعاع زمین ارائه میکند (بوسیلهٔ افتِ افق وقتی از ارتفاعات به افق نگاه میکنیم). بعدها در کتابِ «قانون مسعودی» ابوریحان عملی کردن این روش توسط خود را گزارش میدهد.[۵۵] اندازهگیریِ او یک درجهٔ سطح زمین را ۵۸ میل بدست آورده است که با توجه به اینکه هر میل عربی ۱۹۷۳٫۳ متر است، شعاعِ زمین ۶۵۶۰ کیلومتر (بر حسبِ واحدهایِ امروزی) به دست میآید که تا حدِ خوبی به مقدارِ صحیحِ آن نزدیک است.[۵۶] ساختن کره جغرافیایی به عنوان یکی از دستاوردهای علمی بیرونی گزارش شده است۔[۵۷] ابوریحان بیرونی ترازویی برای اندازهگیری وزن مخصوص جامدات و نیز تعیین مقدار طلا و نقره در اجسام مرکب اختراع کرد. این ترازوی دقیق برای این اندازهگیریها به کار گرفته میشد. چگالیسنج از دیگر اختراعهای او میباشد. محاسبه وزن مخصوص هجده سنگ و فلز با استفاده از قانون ارشمیدس برای اولین بار در دوره اسلامی از اقدامات او در همین راستا بود۔[۵۸]
میراث
فیلمی از زندگی ابوریحان به نام ابوریحان بیرونی در سال ۱۹۷۴ در اتحاد جماهیر شوروی ساخته شده است.[۵۹] دانشگاه البیرونی واقع در شهر کوهستان در ولایت کاپیسای افغانستان، دهانهای در ماه به نام بیرونی و سیارکی به نام ۹۹۳۶ بیرونی به افتخار او نامیده شدهاند. یکی از جزیرههای جزایر شتلند جنوبی در جنوبگان نیز بیرونی نام دارد. یکی از پردیسهای وابسته به دانشگاه تهران واقع در پاکدشت و رصدخانهای در شیراز وابسته به دانشگاه شیراز نیز ابوریحان بیرونی نام دارند. یکی از بزرگترین تولیدکنندگان داروهای انسانی و دامی در ایران نیز داروسازی ابوریحان نام دارد.[۶۰] در ایران، زادروز ابوریحان بیرونی را بعنوان روز مهندس نقشهبردار گرامی میدارند.[۶۱]
دولت جمهوری اسلامی ایران در ژوئن ۲۰۰۹ به عنوان نشانی از پیشرفت علمی صلحآمیز ساختمان-مجسمهای به شکل چهارتاقی که ترکیبی از سبکهای معماری و تزئینات هخامنشی و اسلامی در آن دیده میشود را به دفتر سازمان ملل متحد در وین هدیه داد که در محوطهٔ آن در سمتِ راستِ ورودی اصلی قرار داده شده است. در این چهارتاقی مجسمههایی از چهار دانشمندِ ایرانی خیام، ابوریحان بیرونی، زکریا رازی و ابوعلی سینا قرار دارد.[۶۲]
در منظر دیگران
سزگین، ابوریحان بیرونی را نخستین فرد در تاریخ علم جغرافیای اسلامی میداند که اختلاف طول جغرافیایی غزنه و بغداد را بر اساس مثلثات کروی و محاسبات نجومی مشخص کرده است۔[۶۳]
پانویس
یادداشتها
- ↑ D.J. Boilot, "Al-Biruni (Beruni), Abu'l Rayhan Muhammad b. Ahmad", in Encyclopaedia of Islam (Leiden), New Ed. , vol.1:1236–1238. Excerpt 1: "He was born of an Iranian family in 362/973 (according to al-Ghadanfar, on 3 Dhu'l-Hididja/ 4 September — see E. Sachau, Chronology, xivxvi), in the suburb (birun) of Kath, capital of Khwarizm". Excerpt 2:"was one of the greatest scholars of mediaeval Islam, and certainly the most original and profound. He was equally well versed in the mathematical, astronomic, physical and natural sciences and also distinguished himself as a geographer and historian, chronologist and linguist and as an impartial observer of customs and creeds. He is known as al-Ustdadh, "the Master".
- ↑ Sachau, E. (1879). The chronology of ancient nations; an english version of the Arabic text of the Athâr-ul-Bâkiya of Albîrûnî, or "Vestiges of the past", (p. Vii). London: Pub. for the Oriental translation fund of Great Britain & Ireland by W.H. Allen.
« In our time the word is pronounced Biruni (or Beerooni), e.g. in Teheran. but the vowel of the first syllable is majhul, which means that in more ancient times it was pronounced Beron (or Bayroon)... That the name was pronounced in this way in Central Asia about the author's time, we learn from indisputable statement regarding our author from the pen of Alsam'ani, a philologist and biographer of high repute. » - ↑ بیرونی این امیر را با دو لقب جیلجیلان (گیلِ گیلان) و فذشوارجرشاه (پَتِشْخُوارگَر شاه) یاد کرده است. ممکن است این مرزبان بن رستم همان مؤلف مرزباننامه و جد مادری عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر، مؤلف قابوسنامه، باشد.
- ↑ اینان گروهی از دانشمندان (اغلب ایرانی چون یحیی بن ابیمنصور و خالد بن عبدالملک مرورودی) بودند که مأمون در سالهای آخر خلافت خود به آنان امر کرد طول یک درجه از کمان نصفالنهار را در نزدیکی بغداد اندازه بگیرند و از این طریق قطر زمین را به دست آوردند. اصحاب ممتحن دو گروه بودند و به صورت مستقل از هم چنین کردند، در نتیجه اختلاف اندکی در حاصل کارشان پدید آمد.
- ↑ منظور ابوالحسن علی بن مأمون است اما بیرونی نام دقیق او را ذکر نکرده است.
- ↑ D.J. Boilot, "Al-Biruni (Beruni), Abu'l Rayhan Muhammad b. Ahmad", in Encyclopaedia of Islam (Leiden), New Ed. , vol.1:1236-1238. Excerpt 1: "He was born of an Iranian family in 362/973 (according to al-Ghadanfar, on 3 Dhu'l-Hididja/ 4 September — see E. Sachau, Chronology, xivxvi), in the suburb (birun) of Kath, capital of Khwarizm". Excerpt 2:"was one of the greatest scholars of mediaeval Islam, and certainly the most original and profound. He was equally well versed in the mathematical, astronomic, physical and natural sciences and also distinguished himself as a geographer and historian, chronologist and linguist and as an impartial observer of customs and creeds. He is known as al-Ustdadh, "the Master".
- ↑ L. Massignon, "Al-Biruni et la valuer internationale de la science arabe" in Al-Biruni Commemoration Volume, (Calcutta, 1951). pp 217-219. “In a celebrated preface to the book of Drugs, Biruni says: And if it is true that in all nations one likes to adorn oneself by using the language to which one has remained loyal, having become accustomed to using it with friends and companions according to need, I must judge for myself that in my native Chorasmian, science has as much as chance of becoming perpetuated as a camel has of facing Kaaba. ”
- ↑ Al-Biruni (Persian scholar and scientist), Encyclopaedia Britannica:"A Persian by birth, a rationalist in disposition, this contemporary of Avicenna and Alhazen not only studied history, philosophy, and geography in depth, but wrote one of the most comprehensive of Muslim astronomical treatises, the Qanun Al-Masu'di." "al-Bīrūnī." Encyclopædia Britannica. Encyclopædia Britannica Online. Encyclopædia Britannica, 2011. Web. 16 May. 2011. <http://www.britannica.com/EBchecked/topic/66790/al-Biruni>.
- ↑ Gotthard Strohmaier, "Biruni" in Josef W. Meri, Jere L. Bacharach, Medieval Islamic Civilization: A-K, index: Vol. 1 of Medieval Islamic Civilization: An Encyclopedia, Taylor & Francis, 2006. excerpt from page 112: "Although his native Khwarezmian was also an Iranian language, he rejected the emerging neo-Persian literature of his time (Firdawsi), preferring Arabic instead as the only adequate medium of science.";
ارجاعات
- ↑ Boilot, “Al-Biruni”, The Encyclopaedia of Islam, 1236.
- ↑ MAcKENZIE, D. (1971). A Concise Pahlavi Dictionary (p. 18). OXFORD UNIVERSITY PRESS
- ↑ Boilot, “Al-Biruni”, The Encyclopaedia of Islam, 1236.
- ↑ Bosworth, “BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN i. Life”, Encyclopædia Iranica.
- ↑ کرامتی، «بیرونی»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Bosworth, “BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN i. Life”, Encyclopædia Iranica.
- ↑ کرامتی، «بیرونی»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Bosworth, “BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN i. Life”, Encyclopædia Iranica.
- ↑ Boilot, “Al-Biruni”, The Encyclopaedia of Islam, 1236.
- ↑ کرامتی، «بیرونی»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Boilot, “Al-Biruni”, The Encyclopaedia of Islam, 1236.
- ↑ Bosworth, “BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN i. Life”, Encyclopædia Iranica.
- ↑ Boilot, “Al-Biruni”, The Encyclopaedia of Islam, 1236.
- ↑ کرامتی، «بیرونی»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ کرامتی، «بیرونی»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Bosworth, “BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN i. Life”, Encyclopædia Iranica.
- ↑ کرامتی، «بیرونی»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Boilot, “Al-Biruni”, The Encyclopaedia of Islam, 1236.
- ↑ کرامتی، «بیرونی»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ کرامتی، «بیرونی»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Bosworth, “BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN i. Life”, Encyclopædia Iranica.
- ↑ Boilot, “Al-Biruni”, The Encyclopaedia of Islam, 1236.
- ↑ Bosworth, “BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN i. Life”, Encyclopædia Iranica.
- ↑ کرامتی، «بیرونی»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Boilot, “Al-Biruni”, The Encyclopaedia of Islam, 1236.
- ↑ کرامتی، «بیرونی»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Yano, “Bīrūnī”, Biographical Encyclopedia of Astronomers, 132.
- ↑ Boilot, “Al-Biruni”, The Encyclopaedia of Islam, 1236.
- ↑ کرامتی، «بیرونی»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Boilot, “Al-Biruni”, The Encyclopaedia of Islam, 1236.
- ↑ کرامتی، «بیرونی»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Bosworth, “BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN i. Life”, Encyclopædia Iranica.
- ↑ کرامتی، «بیرونی»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ دوبلوا، «بیرونی: مذهب»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ دوبلوا، «بیرونی: مذهب»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ دوبلوا، «بیرونی: مذهب»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ الصیدنة فی الطب، ترجمه: باقر مظفر زاده، فصل چهارم صفحهٔ ۱۶۸
- ↑ ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ آذر شب، فرشته، ابوریحان بیرونی و آثار او، مجله کیهان فرهنگی، فروردین و اردیبهشت 1385، شماره 234و235، در دسترس در سایت حوزه
- ↑ Berggren, J. L.; Borwein, Jonathan; Borwein, Peter (2014). Pi: A Source Book (به انگلیسی). Springer. p. 680. ISBN 978-1-4757-4217-6.
The Persian polymath, al-Birüni, a younger contemporary of Abu'l-Wafa', calculated the perimeters of inscribed and ...
- ↑ جرج سارتن (۱۳۵۷). تاریخ علم. ترجمهٔ احمد آرام. امیر کبیر.
- ↑ Akbar S. Ahmed (1984), "Al-Beruni: The First Anthropologist" , RAIN 60
- ↑ فنا، «بیرونی: آراء و آثار فلسفی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ قاسملو، «بیرونی: جغرافیا»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ بررسیهایی دربارهٔ ابوریحان بیرونی به مناسبت هزارهٔ ولادت او، شورای عالی فرهنگ و هنر، مرکز مطالعات و هماهنگی فرهنگی، ص ۳۶۹ و ۳۷۰
- ↑ Salim Ayduz, Caner Dagli (۲۰۱۴). The Oxford Encyclopedia of Philosophy, Science, and Technology in Islam. Oxford University Press. صص. ۱۰۵. شابک ۰-۱۹-۹۸۱۲۵۷-۸.
- ↑ اعلم، «بیرونی: داروشناسی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ اعلم، «بیرونی: کانیشناسی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ تحلیل نثر فارسی ابوریحان بیرونی و برخی از فواید لغوی التفهیم، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، زمستان 1380، صفحه 22
- ↑ بررسی فعالیت علمی-آموزشی ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم، ماهنامه آفاق علوم انسانی، شماره بیست و چهارم، صفحه 94
- ↑ صلیبا، «بیرونی: ریاضیات و نجوم»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ فنا، «بیرونی: آراء و آثار فلسفی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ اعلم، «بیرونی: داروشناسی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ اعلم، «بیرونی: کانیشناسی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ اسلامیک کالچر (مهر ۱۳۴۲). «نسخه واحد یک اثر نامعلوم». آریانا (۲۴۷).
- ↑ بررسیهایی دربارهٔ ابوریحان بیرونی به مناسبت هزارهٔ ولادت او، شورای عالی فرهنگ و هنر، مرکز مطالعات و هماهنگی فرهنگی، ص ۳۷۲
- ↑ تاریخ نجوم اسلامی، کرلو الفونسو نلینو، ترجمه احمد آرام، چاپخانه بهمن، ص ۳۶۱ و ص۳۶۵
- ↑ قاسملو، «بیرونی: جغرافیا»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ اعلم، «بیرونی: کانیشناسی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ Abbasov, Shukhrat (14 April 1975), Abu Raykhan Beruni, Pulat Saidkasymov, Bakhtiyer Shukurov, Razak Khamrayev, retrieved 4 July 2018
- ↑ «دربارهٔ ما». داروسازی ابوریحان.
- ↑ «به مناسبت روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی و مهندس نقشهبردار، مراسمی شهریور ماه سال جاری ازسوی جامعه صنفی مهندسان نقشهبردار ایران با حضور مقامات و مسئولین حوزه مهندسی و نقشهبرداری، مسئولین سازمان نقشهبرداری کشور، پیشکسوتان این رشته و اعضاء جامعه برگزار گردید». ۱۰ مهر ۱۳۹۶. دریافتشده در ۹ بهمن ۱۴۰۰.
- ↑ http://www.unis.unvienna.org/unis/pressrels/2009/unisvic167.html
- ↑ قاسملو، «بیرونی: جغرافیا»، دانشنامه جهان اسلام.
منابع
- آثار الباقیه عن القرون الخالیه: ابوریحان بیرونی، مصحح: عزیزالله علیزاده، تهران: فردوس، ۱۳۹۰، ۵۶۰ صفحه. شابک: ۸–۴۶۴–۳۲۰–۹۶۴–۹۷۸
- تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، جلد اول، صفحهٔ ۲۸۲
- تحلیل نثر فارسی ابوریحان بیرونی و برخی از فواید لغوی التّفهیم، اسماعیل حاکمی
- «زندگینامهٔ ابوریحان بیرونی». هوپا. دریافتشده در ۱۱ آبان ۱۳۸۷.
- دائرةالمعارف بزرگ زرین، بابک حقایق، بابک ریاحی پور، چاپ دوم، ۱۳۸۰، مؤسسه فرهنگی امید
- کرامتی، یونس (۱۳۸۳). «بیرونی». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. ۱۳. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- کویر، محمود، هزارهٔ ققنوس: ساسانیان تا سامانیان، صفحه ۳۱۴، انتشارات اچانداس مدیا، لندن، چاپ ۱۳۹۶
- مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۳
- اعلم، هوشنگ (۱۳۷۵). «بیرونی: کانیشناسی». دانشنامه جهان اسلام. به کوشش حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصر الله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- صلیبا، جورج (۱۳۷۵). «بیرونی: ریاضیات و نجوم». دانشنامه جهان اسلام. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- دوبلوا (۱۳۷۵). «بیرونی: مذهب». دانشنامه جهان اسلام. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- فنا، فاطمه (۱۳۷۵). «بیرونی: آرا و آثار فلسفی». دانشنامه جهان اسلام. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- قاسملو، فرید (۱۳۷۵). «بیرونی: جغرافیا». دانشنامه جهان اسلام. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- قاسملو، فرید (۱۳۷۵). «بیرونی: جغرافیا». دانشنامه جهان اسلام. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ابوریحان بیرونی
- اختربینان اسلام در قرون وسطی
- اختربینان سده ۱۱ (میلادی)
- اختربینان فارسیزبان قرون وسطی
- اختربینیان سده ۱۰ (میلادی)
- اخترشناسان اسلام قرون وسطی
- اخترشناسان اهل ایران
- اخترشناسان فارسیزبان قرون وسطی
- اشاعره
- انسانشناسان اهل ایران
- انسانشناسان
- اهالی ایران در سده ۱۰ (میلادی)
- اهالی خراسان
- اهالی خوارزم
- اهالی قرهقالپاقستان
- تاریخنگاران پاکستان
- تاریخنگاران سده ۱۱ (میلادی)
- تاریخنگاران هند
- جغرافیدانان اسلام در قرون وسطی
- جغرافیدانان سده ۱۱ (میلادی)
- جغرافیدانان فارسیزبان دوران قرون وسطی
- داروسازان سدههای میانه ایران
- دانشمندان مسلمان
- دانشمندانی که بر روی تعیین قبله کار کردهاند
- درگذشتگان ۱۰۴۸ (میلادی)
- درگذشتگان ۴۲۷
- ریاضیدانان اسلام قرون وسطی
- ریاضیدانان اهل ایران در قرون وسطی
- ریاضیدانان اهل ایران
- ریاضیدانان سده ۱۰ (میلادی)
- ریاضیدانان سده ۱۱ (میلادی)
- زادگان ۳۵۲
- زادگان ۹۷۳ (میلادی)
- ستارهشناسان سده ۱۱ (میلادی)
- شیمیدانان فارسیزبان
- فیلسوفان اسلامی
- فیلسوفان اهل ایران
- فیلسوفان فارسیزبان
- فیلسوفان مسلمان
- کاوشگران آسیا
- کاوشگران هند
- کیمیاگران قرون وسطی اسلام
- مترجمان اهل ایران
- محققان سامانیان
- مخترعان اهل ایران
- مخترعان در اسلام قرون وسطایی
- مسلمانان سده ۱۰ (میلادی)
- مسلمانان سده ۱۱ (میلادی)
- نقشهبرداران
- هندشناسان
- هواشناسان اهل ایران