جنگ سند

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۹ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۴ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
یک نقاشی مربوط به سدهٔ شانزدهم میلادی از جنگ رود سند. در این تصویر چنگیز و سپاهیانش در حال نظارهٔ جلال‌الدین و گذشت او از رود سند هستند.

جنگ سند جنگی بود که در هشتم شوال سال ۶۱۸ ه‍.ق مابین چنگیز خان و جلال‌الدین خوارزمشاه در کنار رود سند درگرفت.[۱]

شرح نبرد

پرونده:Jalal al-Din Khwarazm-Shah crossing the rapid Indus river, escaping Chinggis Khan and his army.jpg
یک نقاشی که جلال الدین را در حال گذشتن از رود خروشان سند برای فرار از دست چنگیزخان را به تصویر کشیده است.

چنگیزخان بعد از ۱۵ روز از ترک غزنین توسط سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه به این شهر رسید و با شتاب به عقب او راهی رود سند شد. جلال‌الدین قصد تهیه کشتی برای عبور از سند بود و تنها فرصت کرد یک کشتی برای عبور دادن مادر و زنان حرم خود بیابد ولی از قضا این کشتی نیز بر اثر امواج رودخانه شکست و غیرقابل استفاده شد. مغولان در کنار سند نزدیک معبر نیلاب به جلال‌الدین رسیدند. جلال‌الدین رشادت بسیار به خرج داد و قلب سپاه چنگیزخان را شکست اما پسرش که هفت یا هشت سال بیشتر نداشت به دست مغولان افتاد و به امر چنگیزخان کشته شد. مادر و همسران به شیون از جلال‌الدین خواستند که قبل از به چنگ افتادن آنان به دست سپاه چنگیز آنان را بکشد. جلال‌الدین نیز امر کرد که آنان را در آب سند غرق کنند. جلال‌الدین با تعدادی از یاران خود مدت‌ها جنگید و چون دید قدرت پایداری در او نمانده با اسب بر لشکریان چنگیزخان تاخت و همین‌که اندکی ایشان را عقب راند خود به آب سند زد و سلامت به خاک هند رسید و از این پس اسبی را که باعث نجات او شده بود بسیار گرامی می‌داشت و تا سال فتح تفلیس او را از سواری معاف کرده بود.

چنگیزخان از بقیهٔ لشکر جلال‌الدین هر کس که باقی مانده بود قتل‌عام کرد و از خاندان او نیز اطفال و ذکور را از دم تیغ گذراند و حتی طفل شیرخوار را نیز زنده باقی نگذاشت و بقیه حرم جلال‌الدین را هم اسیر کرده به مغولستان فرستاد همچنین حکم کرد که غواصان در آب سند فرورفته و آنچه اشیای قیمتی و نفیس که به دستور جلال‌الدین در رود غرق کرده بودند را بیرون آوردند و دو پسر خود اوگتای‌خان و جغتای را در آن حوالی گذاشت تا اگر سلطان بازگردد او را دستگیر کنند و خود به لب جیحون مراجعت کرد.[۲]

اثرات جنگ

بعد از مدتی خبر ظهور جلال‌الدین و فتوحات او شایع شد و مردم در خراسان و ماوراءالنهر در صدد تعریض به چنگیزیان برآمدند و به امید غلبهٔ او بسیاری از حکام و شحنگان مغول را کشتند. اما طغیان و شورش مردم بلاد جنوب ماوراءالنهر پس از خرابی مرو، هرات و نیشابور به زودی خوابید.[۳]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • اقبال آشتیانی، عباس (۱۳۸۹تاریخ مغول، تهران: موسسه انتشارات نگاه، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۵۱-۴۵۲-۵