ابوحیان توحیدی
علی بن محمد بن عباس مشهور به ابوحیان توحیدی از ادیبان و فیلسوفان سده چهارم ه.ق بود. او را فاسدالعقیده و زندیق و برخی صحیح العقیده دانستهاند. به هر روی وی به خاطر عقایدش، مورد تعقیب حکومتهای مسلمان قرار گرفته و مدتی از زندگی خود را مخفیانه گذرانده است.
زندگی
علی بن محمد بن عباس مشهور به ابوحیان توحیدی، اصالتاً شیرازی و بنابر اقوال دیگر، نیشابوری، واسطی یا بغدادی بود. در اینکه چرا به او توحیدی گفته میشود اختلاف است. گویند که چون اجدادش خرمایی مشهور به خرمای توحیدی را میفروختند، به این لقب شهرت یافته است. گروهی او را به خاطر نسبت دادن به اهل عدل و توحید، به این نام معروف میدانند و برخی نیز دلیل این شهرت را کتاب او با نام التذکرة التوحیدیه میدانند.[۱]
یاقوت حموی ابوحیان را متفنن در همه علوم میدانست تبحر وی در نحو، لغت، شعر، ادب، فقه و کلام بر پایه مذهب معتزله را ستوده است. وی ابوحیان را «شیخ صوفیه و فیلسوف ادبا و ادیب فلاسفه و امام بلغا» توصیف میکند. او نزد ابوسعید سیرافی و علی بن عیسی رمانی تحصیل علم و ادب کرده و فقه شافعی را از ابوحامد مروزی و ابوبکر شافعی آموخته است و در درس یحیی بن عدی و ابوسلیمان محمد بن طاهر منطقی حاضر بود. گفته شده است که وقتی ابوحیان به ری رفت، ابوالفضل بن عمید و صاحب بن عباد را ملاقات کرد و آن دو وزیر را نپسندید و در بیان معایب آنان کتابی نوشت. در منابع آمده است که در اواخر عمر او، کتابخانهاش که مورد بیمیلی مردم بغداد بود، آتش گرفته است. منابع دربارهٔ درگذشت او دچار اختلاف هستند. درگذشت او به سال ۳۸۰ و برخی ۳۶۰ دانسته شده است. گروهی بر پایه برخی شواهد تاریخی، او را تا رجب سال ۴۰۰ زنده میدانند. سن او به هنگام مرگ را بیش از ۸۰ سال دانستهاند. گفتهاند که جسد او را در درب خفیف جنب مزار شیخ کبیر دفن کردهاند.[۲]
دین و مذهب
محبالدین بن نجار دربارهٔ او گفته است که وی «صحیح العقیده» بود اما متأخرین او را زندیق دانستهاند. ابنخلکان او را بد اعتقاد میداند و در خریده آمده است که او «کذاب و قلیل الدین و الورع» بود. صاحب بن عباد، از وزیران معزالدوله دیلمی، پس از آگاهی از عقاید او، در صدد کشتنش برآمد اما ابوحیان، از دست او گریخت. ابومحمد حسن مهلبی، وزیر دیگر معزالدوله دیلمی نیز او را ذم کرده و به جهت عقایدش، مورد تعقیب قرار داد که موفق به دستگیری او نشد. ابوحیان برای فرار از دست مخالفانش، مدتی را مخفیانه میزیست. ابنجوزی در تاریخ خود، ابوحیان را در کنار ابنراوندی و ابوالعلاء معری، سه تن از زنادقه اسلام معرفی میکند و ابوحیان را بدترین این سه تن میداند. وی در اینباره مینویسد: «ابنراوندی و ابوالعلاء، زندیقی آشکار بودند و ابوحیان زندقه خویش نهان میداشت».[۳]
آثار
از جمله آثار او میتوان به موارد زیر اشاره کرد: رد ابن جنی در شعر متنبی، المحاضرات و المناظرات، الامتاع و الموآنسهٔ، الحنین الی الاوطان، تقریظ الجاحظ، البصائر و الذخائر، الصدیق و الصداقهٔ، المقامات، مثالب الوزیرین (ابیالفضل بن عمید و صاحب ابن عباد)، الاشارات الالهیهٔ، الزلفهٔ، المقابسات، ریاض العارفین، الحج العقلی، رساله فی اخبار الصوفیه، رسالهٔ بغدادیه و رسالهٔ فی زلات الفقهاء. حاجی خلیفه دو کتاب دیگر با نامهای الاقناع و دیگری بصائر القدما و بشائر الحکما را برای او نام میبرد. احتمال دادهاند که کتاب الاقناع همان کتاب الامتاع و کتاب بصائر القدما همان بصائر و ذخائر باشد. کتاب التذکرة التوحیدیه از آثار منسوب به اوست. در وصف تألیف متعدد او گفتهاند که وزن مرکب او در تألیف آثارش چهارصد رطل خواهد بود.[۴]
پانویس
ارجاعات
منابع
- اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «ابوحیان توحیدی». دایرةالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.