مکتب تهافت

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مکتب تهافت، برگرفته از نام کتاب تهافت‌الفلاسفه نوشته امام محمد غزالی، یا نواشعری به اندیشه اندیشمندانی اشاره دارد، که از موضع دیانت اما با روشی فلسفی، با فلسفه مشایی از در مخالفت و انتقاد درآمدند. در میان ایشان محمد غزالی و فخرالدین رازی پرآوازه‌تر اند. یکی از اختلافاتی که مایه پاگرفتن مکتب اشعری و اختلاف با معتزله بود، اسما و صفات الاهی بود. اشعریان نخستین، رویارو با معتزله، اهل تشبیه بودند، اما در پی ایشان نواشعریان پی تنزیه گرفتند و تنها از باب احترام به پیشینیان عبارت «بلاکیف» در نوشته‌ها شان قید می‌کردند. در پاره‌ای موضوعات دیگر هم پس از غزالی عقیده اشاعره چنان دگرگون شد، که می‌توان گفت، رویاروی عقیده پیشینیان شان بود. به همین دلیل و دلایل دیگر، اگرچه مکتب تهافت یا نواشعریان در پی روند خردگراتر شدن اشعریان پدید آمد و اگرچه هم از نگاه ایشان و هم از دستاوردهای کلامی شان بهره داشت، اما هم شیوه‌ای که غزالی و پیروان ش بدان دست یازیدند و هم باورهایی که بر آن‌ها پای می‌فشردند، چندان با شیوه و باور اشعریان پیش از خود متفاوت بود، که می‌توان میان ایشان و پیشینیان شان مرز کشید.

زمینه

انتقادها از اندیشه مشایی و نگاه ارسطویی به جهان از همان آغاز در میان مسلمانان طرف‌دار داشت. ابوریحان بیرونی سخت از این که کسی چون شیخ‌الرییس در پژوهش به راه ارسطو می‌رود، بر او خرده می‌گیرد.[۱] پیش از ابوریحان زکریای رازی که هم در علوم طبیعی ویژستار بود و هم در فلسفه دست داشت، بر شیوه یونانیان و به‌ویژه مشاییان خرده می‌گیرد. با این همه شیخ‌الرییس خود شاید بزرگ‌ترین منتقد ارسطو باشد. او انتقاد از ارسطو را از همان نام کتاب ارسطو می‌آغازد و می‌نویسد: «این علم را آنچه پس از طبیعت نامیده‌اند، حال آن که می‌سزد، که آنچه پیش از طبیعت خوانده شود»[۲]

زبان

زبان فلسفه، و در این‌جا زبان فیلسوفان مسلمان، اگرچه پیوسته در دگریسی بود، اما پس از شفای بوعلی بسیاری از واژگانی که او پرسون و موشکافانه تعریف کرده بود، در میان اهل فلسفه پذیرفته افتاده بود. اما به سبب زمینه کلامی غزالی و فخر رازی بود یا ستیز شان حتی با واژگان مشایی، زبان ایشان با زبان فیلسوفان پیشین و پسین متفاوت است. افنان در این باره می‌گوید «غزالی گاه اصلاحات فیلسوفان را به کار می‌گیرد و دیگرگاه اصطلاحات متکلمان را»[۳] همو در بارهٔ فلسفه اخلاق می‌افزاید، که با غزالی مجموعه متفاوتی از اصطلاحات به‌طور دقیق و ماهرانه ترکیب می‌شوند.[۴] منتگمری وات بر این رای است، که متکلمان و فقیهان پیش از مقاصدالفلاسفه یا به نوشته‌های فیلسوفان دسترس نبودند، یا فهمیدن شان ایشان را دشوار بود و غزالی را نخستین متکلمی می‌داند، که به زبان فیلسوفان سخن گفت.[۵]

واکنش به تهافت

ابن رشد

ابن رشد از نامدارترین کسانی است، که به پاسخ‌گویی به اتهامات غزالی برآمد. او بزرگ‌ترین شرح‌دهنده مسلمان ارسطو است و از فلسفه ارسطو سیراب شده و هرگز از مرزهای نگاه ارسطویی بیرون نرفت. ابن رشد اگرچه در پاسخ به غزالی تهافت‌التهافت را نوشت، اما در آن هر جا ابن‌سینا و فارابی کوتاهی کرده بودند، آنان را مورد انتقاد قرار می‌دهد. و هرگاه غزالی محق باشد، حق را به او می‌دهد، همچنین وقتی خطا کرده یا عمداً از راه صواب منحرف شده باشد، او را استهزاء کرده و متهم به سفسطه می‌کند.[۶]

نصیرالدین طوسی

خواجه نصیرالدین طوسی در پاسخ به خرده‌گیری‌های فخرالدین رازی در شرح اشارات، خود بر اشارات شیخ‌الرییس شرحی نوشت و اشتباهات و بدفهمی‌های فخر رازی را یک‌به‌یک برشمرد و نشان داد.[یادداشت ۱]

پانویس

یادداشت‌ها

  1. خواجه خود نیز بر آنچه شیخ در اشارات آورده است، اشکالات فراوان دارد، اما چندان که در مقدمه سوگند خورده است، در شرح سخن شیخ رای خود را رونمی‌کند و آماج ش فقط سخن و رای شیخ را روشن کردن است. با این همه درباره علم الاهی به جزییات متغیر، گویی تاب از کف داده باشد، بر شیخ خرده می‌گیرد. پیدا است، که در این باره خواجه از سهروردی و فلسفه اشراقی اثر پذیرفته است.

ارجاعات

  1. مهدی محقق، ابوریحان بیرونی و ابن‌سینا، اسئله و اجوبه، مقدمه.
  2. سهیل محسن افنان، پیدایش اصطلاحات فلسفی در عربی و فارسی، ۸۲.
  3. سهیل محسن افنان، پیدایش اصطلاحات فلسفی در عربی و فارسی، ۷۴.
  4. سهیل محسن افنان، پیدایش اصطلاحات فلسفی در عربی و فارسی، ۷۸.
  5. ویلیام منتگری وات، فلسفه و کلام اسلامی، ۱۳۱.
  6. «کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت - تهافتیان سرسخت». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ ژوئن ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۲۳ مه ۲۰۱۲.

منابع