هبوط

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
اخراج از باغ عدن اثری از لمبرت دو هونت

هُبوط یا سقوط انسان یا هبوط آدم، مفهومی در دستگاه نظری و آموزه‌های مسیحی و اسلامی است که می‌گوید نخستین زن و مرد در آغاز معصوم و مطیع خدا بودند، اما با نافرمانی گناهکار شدند. منظور از هُبوط رانده‌شدن انسان از باغ عدن یا بهشت و فرستاده‌شدن او به زمین است و ریشه در داستان آدم و حوا دارد. این اصطلاح در سفر پیدایش به کار نرفته است.

واژه‌شناسی

هُبوط یا سقوط انسان یا هبوط آدم، مفهومی در دستگاه نظری و آموزه‌های مسیحی و اسلامی است که می‌گوید نخستین زن و مرد در آغاز معصوم و مطیع خدا بودند، اما با نافرمانی گناهکار شدند.[۱] منظور از هُبوط رانده‌شدن انسان از باغ عدن یا بهشت و فرستاده‌شدن او به زمین است و ریشه در داستان آدم و حوا دارد. این اصطلاح در سفر پیدایش به کار نرفته است.[۲]

روایت کتاب مقدس

بر اساس روایت سفر پیدایش، یهوه آدم و زن را آفرید تا نگهبان باغ عدن باشند. اینان آزاد بودند از تمام میوه‌های باغ بخورند، مگر میوهٔ درخت معرفت که خدا گفته بود می‌تواند باعث مرگشان شود. لیکن مار به زن خبر داد خوردن از میوهٔ درخت معرفت آنان را نخواهد کشت، بلکه باعث می‌شود چشمانشان باز و مانند خدا به نیک و بد آگاه شوند. پس زن از آن میوه خورد و به آدم هم داد. چشمانشان باز شد، به لختی خود پی بردند و وقتی صدای آواز خدا که میان درختان باغ می‌خرامید را شنیدند، خود را پنهان کردند. خدا که آمد، از آدم پرسید «کجا هستی؟» آدم پاسخ داد: «چون فهمیدم می‌آیی، خود را پنهان ساختم زیرا لخت هستم.» خدا از این پاسخ متوجه شد آنان از درخت معرفت خورده‌اند و «یکی از ما» شده‌اند. پس از ترس اینکه مبادا از درخت حیات هم بخورند و جاویدان شوند، آنان را از باغ بیرون راند. او همچنین آدم، حوا و مار را نفرین کرد: مار بر شکمش راه خواهد رفت، زن تابع شوهرش خواهد بود و درد زاییدن را تحمل خواهد کرد و آدم «به عرق پیشانی‌اش نان خواهد خورد، زیرا او از خاک است و به خاک برخواهد گشت.»[۳][۴]

در هیچ بخشی از سفر پیدایش یا دیگر کتب تنخ حرفی از مسائلی مثل «سقوط ابدی انسان» در رابطه با این داستان به میان نیامده است؛ در عوض، به گفتهٔ رنزبرگ، پیام اصلی این قصه بیشتر صعود ناتمام انسان به خدایی است.[۵] داستان هبوط یکی از پایه‌های عقیدهٔ «گناه نخستین» در مسیحیت است.[۶] در مسیحیت جریان اصلی (مبتنی بر اعتقادنامهٔ نیقیه) گفته می‌شود گناه به دلیل این نافرمانی وارد جهان شد و تمام هستی—از جمله ذات انسان—را آلود. بدین دلیل، همهٔ انسان‌ها گناهکار متولد می‌شوند و نخواهند توانست به زندگی ابدی دست یابند، مگر با رحمت الهی.[۷] نافرمانی و رانده شدن انسان از بهشت در قرآن نیز روایت شده است.[۸]

برخلاف آنچه به نظر می‌رسد خدا گفته بود، آدم و زن با خوردن میوهٔ درخت معرفت نمردند. ممکن است اینجا منظور تورات از مرگ، بیگانگی با خدا و نهایتاً میرندگی باشد.[۹] خدا با پوست برای آن‌ها لباسی دوخت و سپس گفت: «حال انسان هم یکی از ما شده و به نیک و بد آگاه است.» پس از ترس اینکه مبادا انسان از درخت حیات هم بخورد و تا ابد زنده بماند، او را از باغ عدن بیرون کرد. خدا همچنین کروبی‌ها را با شمشیر آتش‌بار در شرق باغ عدن ساکن کرد تا موجود دیگری به درخت حیات نزدیک نشود. آدم زن را «حوا» (زندگی) نامید. اینان در زمین نزدیکی کردند و صاحب فرزندانی به نام هابیل و قائن شدند.[۱۰][۱۱]

روایت قرآن

آدم و حوا در منافع‌الحیوان، تهیه شده در مراغه، ایران دوره مغول

داستان نافرمانی آدم و حوا و بیرون رانده شدن آنان از بهشت در قرآن نیز بازگو شده است. در روایت قرآن، خدا ابتدا به فرشتگان می‌گوید می‌خواهم خلیفه‌ای در زمین بگمارم و فرشتگان به خدا هشدار می‌دهند که آدم فساد خواهد کرد. خدا سپس آدم را از گل به وجود آورد و همه نام‌ها را به او آموخت اما فرشتگان آن نام‌ها را نمی‌دانستند و آدم به ایشان تعلیم داد. خدا از فرشتگان خواست به آدم سجده کنند؛ همه سجده کردند، غیر از ابلیس زیرا خود را که از «آتش» بود برتر از آدم که از گل بود می‌دانست. در نتیجه ابلیس از بهشت رانده شد. آدم و همسرش در بهشت ساکن شدند و تنها محدودیت این بود که نزدیک «این درخت» نشوند. در ادامه به بیرون رانده شدن آدم از بهشت پرداخته شده است؛ شیطان به آدم و حوا خبر داد که لخت هستند و به آنان گفت اگر از آن درخت بخورند، فرشته و جاودان خواهند شد. پس آنان از درخت خوردند و لختی خود را دیدند و با برگ خود را پوشاندند. در اثر این اتفاق، خدا آن‌ها را به زمین فرستاد تا چون دشمن زندگی کنند اما وقتی آدم درخواست بخشش کرد، خدا از او گذشت.[۱۲][۱۳]

«آیات شیعی قرآن» صدها آیهٔ منسوب به قرآن هستند که در منابع شیعه و احادیث امامان شیعه وجود دارند، ولی در نسخه فعلی قرآن—موسوم به مصحف عثمان—یافت نمی‌شوند. در این منابع، نسخهٔ متفاوتی از سورهٔ طه آیهٔ ۱۱۵ و پیمان‌شکنی آدم وجود دارد: «و بی تردید پیش از این با آدم با فرامینی دربارهٔ محمد و علی و حسن و حسین و امامان از نسلشان پیمان بستیم، و فراموش کرد، و برای او عزمی نیافتیم.»[یادداشت ۱][۱۴]

دیدگاه‌های دینی

یهودیت

در یهودیت این داستان ارتباطی با «گناه نخستین» ندارد. در عوض گفته می‌شود انسان‌ها گرایش‌های شر دارند که باید با اعمال خوب متعادل شود.[۱۵] در تنخ، برخلاف مسیحیت، آدم و حوا نخستین گناهکاران نیستند و قائن با کشتن هابیل اولین گناه را انجام می‌دهد.[۱۶] اهمیت داستان نافرمانی آدم و حوا در یهودیت باستانی از اهمیت آن در مسیحیت به مراتب کمتر بوده است.[۱۷] تفسیرهای ربانی یهودی نافرمانی آدم را یکی از چند شورش انسان علیه خدا محسوب کرده‌اند.[۱۸]

مسیحیت

«گناه نخستین» عقیده‌ای مرکزی در مسیحیت است و یکی از پایه‌های اساسی رابطه انسان و خدا محسوب می‌شود.[۱۹] پولس در مقایسه آدم–مسیح است که سنگ‌بنای چنین مفهومی در مسیحیت را گذاشته و ادراک مسیحیان اولیه از آدم و حوا نیز ریشه در نوشته‌های او دارد.[۲۰] آدم که در آغاز آفرینش فضیلت‌های بسیاری (مثل نداشتن شهوت) دارا بود، با انجام «گناه نخستین» همه را از دست داد و سپس ذات فاسد شده خود را به همه نوادگانش منتقل کرد. تنها با آمدن عیسی، موسوم به «آدم آخر» یا «آدم دوم» بود که انسان به شکوه و کمال اصلی خود بازگشت زیرا «همان‌طور که در آدم همه می‌میرند، در مسیح همه زنده خواهد شد.» (اول قرنتیان، ۱۵:۲۲)[۲۱]

پانویس

یادداشت‌ها

  1. تفاوت با قرآن رسمی با فونت ایتالیک نوشته شده

ارجاعات

منابع