ابن‌بابک: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ابرابزار)
 
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۷: خط ۱۷:
}}
}}


'''عبدالصمد بن بابک''' شهرت‌یافته به '''ابن بابک''' ([[۹۵۱ (میلادی)|۹۵۱م]]-[[۱۰۱۹ (میلادی)|۱۰۱۹م]]) (نسب:ابوالقاسم عبدالصمد بن منصور بن حسین بن بابک) شاعر ایرانی عرب‌زبان بود که بیشتر در بغداد می‌زیست و با [[صاحب بن عباد]] وابستگی داشت.<ref>{{پک|آذرنوش|۱۳۷۶|ک=ابن بابک}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = فروخ | نام = عمر | پیوند نویسنده = عمر فروخ | عنوان = تاریخ الأدب العربی| جلد = سوم | سال = ۱۹۸۴| ناشر = [[دارالعلم للملایین]] |مکان = [[بیروت]] | صفحه = ۶۴}}</ref><ref>{{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی = بعلبکی | نام = منیر | پیوند نویسنده = منیر بعلبکی| مقاله = ابن بابک | دانشنامه = [[معجم الأعلام المورد|فرهنگ‌زندگی‌نامهٔ المورد]] | پیوند مقاله = http://waqfeya.com/books/19/17/0017.rar | تاریخ =۱۹۹۲ | ناشر = [[دارالعلم للملایین]]| مکان = [[بیروت]] | زبان = ar | شابک = 9953901163 | صفحه = ۱۴}}</ref>
'''عبدالصمد بن بابک''' شهرت‌یافته به '''ابن‌بابک''' ([[۹۵۱ (میلادی)|۹۵۱م]]-[[۱۰۱۹ (میلادی)|۱۰۱۹م]]) (نسب:ابوالقاسم عبدالصمد بن منصور بن حسین بن بابک) شاعر ایرانی [[زبان عربی|عرب‌زبان]] بود که بیشتر در [[بغداد]] می‌زیست و با [[صاحب بن عباد]] وابستگی داشت.<ref>{{پک|آذرنوش|۱۳۷۶|ک=ابن بابک}}</ref>


== زندگی ==
== زندگی ==
اکثر نویسندگان متقدم تا متأخر، همه دو سه روایت از زندگانی ابن بابک نقل کرده‌اند؛ برپایهٔ گزارش منابع، او به [[صاحب بن عباد]] پیوست، زمستان‌ها را نزد او، و تابستان‌ها را در موطن خویش (؟) می‌گذراند؛ علاوه بر این، به بلاد گوناگون نیز سفر می‌کرد. آورده‌اند روزی در مجلسِ صاحب، او را به سرقت اشعار ''[[ابن نباته]]'' متهم کردند؛ صاحب وی را بیازمود و چون به زبردستی او ایمان بیافت، اتهام زننده را نکوهید.<ref>{{پک|آذرنوش|۱۳۷۶|ک=ابن بابک}}</ref>
اکثر نویسندگان متقدم تا متأخر، همه دو سه روایت از زندگانی ابن‌بابک نقل کرده‌اند؛ برپایهٔ گزارش منابع، او به [[صاحب بن عباد]] پیوست، زمستان‌ها را نزد او، و تابستان‌ها را در موطن (اصفهان) خویش می‌گذراند؛ علاوه بر این، به بلاد گوناگون نیز سفر می‌کرد. آورده‌اند روزی در مجلسِ صاحب، او را به سرقت اشعار ''[[ابن نباته]]'' متهم کردند؛ صاحب وی را بیازمود و چون به زبردستی او ایمان بیافت، اتهام زننده را نکوهید.<ref>{{پک|آذرنوش|۱۳۷۶|ک=ابن بابک}}</ref>


== درگذشت ==
وی عاقبت در بغداد درگذشت. از اشعار او پیداست که زندگیش از برخی حوادث تهی نبوده است؛ مثلاً دانسته است که او هنگام کشمکش‌های دیلمیان با امیران جنوب عراق، چندی در [[کوفه]] پنهان شد؛ یا چون از ری به بغداد رفت، چندی به زندان شرف‌الدوله افتاد؛ اما هیچ‌یک از این ماجراها در منابع منعکس نیست.<ref>{{پک|آذرنوش|۱۳۷۶|ک=ابن بابک}}</ref>
وی عاقبت در بغداد درگذشت. از اشعار او پیداست که زندگیش از برخی حوادث تهی نبوده است؛ مثلاً دانسته است که او هنگام کشمکش‌های دیلمیان با امیران جنوب عراق، چندی در [[کوفه]] پنهان شد؛ یا چون از ری به بغداد رفت، چندی به زندان شرف‌الدوله افتاد؛ اما هیچ‌یک از این ماجراها در منابع منعکس نیست.<ref>{{پک|آذرنوش|۱۳۷۶|ک=ابن بابک}}</ref>


== اشعار ==
== اشعار ==
''[[ثعالبی]]'' گوید شعر او گاه استواری و فصاحت قدما را دارد و گاه ظرافت نوخاستگان را. نویسندگانی چون ''[[جرجانی]]'' و ''[[راغب]]'' بارها به ابیات او استشهاد کرده‌اند. با این‌همه، دیوان او چندان شهرت نیافت و نسخ آن نادر ماند. چنین نقل شده که وقتی ثعالبی در پی اشعار ابن بابک بود، آگاه‌شد که ''ابونصر سهل بن مرزبان'' از بغداد، مجموعهٔ اشعار ابن بابک را از خود او خواسته است و ابن بابک نیز آثار خود را در مجلدی سخت زیبا و به خطی بسیار خوش برای او فرستاده است. ''ابن خلکان'' و ''ذهبی''، دو سده و نیم پس از آن، دیوان ابن بابک را ۳ جلدی توصیف کرده‌اند. از آن پس دیگر کسی از دیوان کامل او اطلاعی به دست نداده است تا اینکه در عصر حاضر، بروکلمان دو نسخه، یکی ناقص و دیگری ظاهراً کامل از آن را معرفی کرده است.<ref>{{پک|آذرنوش|۱۳۷۶|ک=ابن بابک}}</ref>
''[[ثعالبی]]'' گوید شعر او گاه استواری و فصاحت قدما را دارد و گاه ظرافت نوخاستگان را. نویسندگانی چون ''[[جرجانی]]'' و ''[[راغب]]'' بارها به ابیات او استشهاد کرده‌اند. با این‌همه، دیوان او چندان شهرت نیافت و نسخ آن نادر ماند. چنین نقل شده که وقتی ثعالبی در پی اشعار ابن‌بابک بود، آگاه‌شد که ''ابونصر سهل بن مرزبان'' از بغداد، مجموعهٔ اشعار ابن‌بابک را از خود او خواسته است و ابن‌بابک نیز آثار خود را در مجلدی سخت زیبا و به خطی بسیار خوش برای او فرستاده است. ''[[ابن‌خلکان]]'' و ''[[ذهبی]]''، دو سده و نیم پس از آن، دیوان ابن‌بابک را ۳ جلدی توصیف کرده‌اند. از آن پس دیگر کسی از دیوان کامل او اطلاعی به دست نداده است تا اینکه در عصر حاضر، بروکلمان دو نسخه، یکی ناقص و دیگری ظاهراً کامل از آن را معرفی کرده است.<ref>{{پک|آذرنوش|۱۳۷۶|ک=ابن بابک}}</ref>


=== وضع سیاسی روزگار ابن بابک و شعر وی ===
=== وضع سیاسی روزگار ابن‌بابک و شعر وی ===
{{لحن}}
ابن‌بابک در زمانی می‌زیست که عضدالدولهٔ دیلمی درگذشته بود و شاهزادگان دیلمی هر یک‌گوشه‌ای از خاک [[ایران]] و [[عراق]] را گرفته، سودای شاهنشاهی در سر می‌پروراندند. در آن زمان اختلاف میان امیران دیلمی فزونی یافته بود. اما ابن‌بابک همهٔ شاهان و امیران عصر خویش را از بغداد گرفته تا کرمان و گرگان مدح گفته و کمتر در دام جدال‌های سیاسی گرفتار آمده است؛ فهرست ممدوحان او سخت مفصل است. وی حتی از مدح [[سلطان محمود غزنوی]] که از خاور برآمده بود و قدرت روزافزون می‌یافت و کیان پادشاهی دیلمی را تهدید می‌کرد، نیز چشم نپوشید.<ref>{{پک|آذرنوش|۱۳۷۶|ک=ابن بابک}}</ref>
ابن بابک در زمانی می‌زیست که عضدالدولهٔ دیلمی درگذشته بود و شاهزادگان دیلمی هر یک‌گوشه‌ای از خاک ایران و عراق را گرفته، سودای شاهنشاهی در سر می‌پروراندند. در آن زمان اختلاف میان امیران دیلمی فزونی یافته بود. اما ابن بابک همهٔ شاهان و امیران عصر خویش را از بغداد گرفته تا کرمان و گرگان مدح گفته و کمتر در دام جدال‌های سیاسی گرفتار آمده است؛ فهرست ممدوحان او سخت مفصل است. وی حتی از مدح [[سلطان محمود غزنوی]] که از خاور برآمده بود و قدرت روزافزون می‌یافت و کیان پادشاهی دیلمی را تهدید می‌کرد، نیز چشم نپوشید.<ref>{{پک|آذرنوش|۱۳۷۶|ک=ابن بابک}}</ref>


تعداد قصایدی که در مدح ابوسعد محمد ابن اسماعیل بن فضل سروده، نزدیک ۲۷ قصیده است. از این قصاید چنین برمی‌آید که رابطهٔ شاعر با این وزیر [که در همدان مأمور بود] دوستانه بوده است؛ زیرا، یک بار او را در بغداد، یک بار در قزوین پیش از آنکه وزیر شود و ۸ بار در ری مدح کرده است. یکی از این مدایح، در جشن مهرگان سال ۳۹۴ هجری قمری/۱۰۰۴ میلادی به مناسبت وزارت یافتن او، احتمالاً از سوی مجدالدولهٔ دیلمی، سروده شده است.<ref>{{پک|آذرنوش|۱۳۷۶|ک=ابن بابک}}</ref>
تعداد قصایدی که در مدح [[ابوسعد محمد ابن اسماعیل بن فضل]] سروده، نزدیک ۲۷ قصیده است. از این قصاید چنین برمی‌آید که رابطهٔ شاعر با این وزیر [که در [[همدان]] مأمور بود] دوستانه بوده است؛ زیرا، یک بار او را در بغداد، یک بار در قزوین پیش از آنکه وزیر شود و ۸ بار در ری مدح کرده است. یکی از این مدایح، در جشن مهرگان سال ۳۹۴ هجری قمری/۱۰۰۴ میلادی به مناسبت وزارت یافتن او، احتمالاً از سوی مجدالدولهٔ دیلمی، سروده شده است.<ref>{{پک|آذرنوش|۱۳۷۶|ک=ابن بابک}}</ref>


اگرچه هیچ شعری به [[زبان فارسی]] در دیوان شعر ابن بابک نیامده، اما این پرهیز او از زبان فارسی و اقبالش به زبان عربی، پیروی از سنت عمومی شاعران آن روزگار بوده و تعصب عربی در کار نبوده است. حتی می‌توان گفت که او به برخی اعراب تند مزاج نظر خوشی نداشته و در مقابل، دیلمیان را برای نژاد کهن ایرانیشان می‌ستوده است؛ زیرا یک بار می‌بینیم اعرابی را که هنوز به نژاد کهن خود می‌بالند، می‌نکوهد و از سوی دیگر، هنگامی که به زندان شرف‌الدولهٔ دیلمی می‌افتد، در شعری که از گستاخی و فخر فروشی خالی نیست، دیلمیان را «فرزندان کسری» می‌خواند و بدین سان بزرگشان می‌دارد. عدم تعصب او نسبت به اعراب و حتی دیلمیان از مدیحه‌ای که برای سلطان محمود سروده به نیکی آشکار است: وی که در قلمرو دیلمیان و در خدمت اعیان دولت ایشان می‌زیست، دشمن آنان (محمود غزنوی) را پادشاه خاور و باختر می‌نامد؛ او را به فتح جهان می‌خواند و حتی از وی می‌خواهد «جیحون را به مکه» بپیوندد.<ref>{{پک|آذرنوش|۱۳۷۶|ک=ابن بابک}}</ref>
اگرچه هیچ شعری به [[زبان فارسی]] در دیوان شعر ابن‌بابک نیامده، اما این پرهیز او از زبان فارسی و اقبالش به زبان عربی، پیروی از سنت عمومی شاعران آن روزگار بوده و تعصب عربی در کار نبوده است. حتی می‌توان گفت که او به برخی اعراب تند مزاج نظر خوشی نداشته و در مقابل، دیلمیان را برای نژاد کهن ایرانیشان می‌ستوده است؛ زیرا یک بار می‌بینیم اعرابی را که هنوز به نژاد کهن خود می‌بالند، می‌نکوهد و از سوی دیگر، هنگامی که به زندان شرف‌الدولهٔ دیلمی می‌افتد، در شعری که از گستاخی و فخر فروشی خالی نیست، دیلمیان را «فرزندان کسری» می‌خواند و بدین سان بزرگشان می‌دارد. عدم تعصب او نسبت به اعراب و حتی دیلمیان از مدیحه‌ای که برای سلطان محمود سروده به نیکی آشکار است: وی که در قلمرو دیلمیان و در خدمت اعیان دولت ایشان می‌زیست، دشمن آنان ([[محمود غزنوی]]) را پادشاه خاور و باختر می‌نامد؛ او را به فتح جهان می‌خواند و حتی از وی می‌خواهد «جیحون را به [[مکه]]» بپیوندد.<ref>{{پک|آذرنوش|۱۳۷۶|ک=ابن بابک}}</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
=== ارجاعات ===
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}


== منابع ==
=== منابع ===
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی = آذرنوش| نام = آذرتاش| پیوند نویسنده = آذرتاش آذرنوش| مقاله = ابن بابک| دانشنامه = دائرةالمعارف بزرگ اسلامی| ویرایش = | جلد= | سال = ۱۳۷۶| ناشر = | مکان = | شابک = | صفحه = | نشانی = http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=130&avaid=926| تاریخ بازبینی = ۱۹ شهریور ۱۳۹۱| نشانی بایگانی = | زبان = فارسی}}
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی = آذرنوش| نام = آذرتاش| پیوند نویسنده = آذرتاش آذرنوش| مقاله = ابن بابک| دانشنامه = دائرةالمعارف بزرگ اسلامی| ویرایش = | جلد= | سال = ۱۳۷۶| ناشر = | مکان = | شابک = | صفحه = | نشانی = http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=130&avaid=926| تاریخ بازبینی = ۱۹ شهریور ۱۳۹۱| نشانی بایگانی = | زبان = فارسی}}


خط ۵۷: خط ۵۹:
[[رده:شاعران عربی]]
[[رده:شاعران عربی]]
[[رده:شاعران کرد]]
[[رده:شاعران کرد]]
[[رده:شاعران مسلمان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۳

عبدالصمد بن بابک
ابن‌بابک
متولدحدود ۳۴۰ق/۹۵۱م
اصفهان
وفات۴۱۰ق/۱۰۱۹م
بغداد
محل زندگیبغداد، ری، نیشابور، موصل، گرگان
نژادفارسی
حرفهشاعر عرب‌زبان
سال‌های فعالیتسدهٔ چهارم قمری
دیناسلام

عبدالصمد بن بابک شهرت‌یافته به ابن‌بابک (۹۵۱م-۱۰۱۹م) (نسب:ابوالقاسم عبدالصمد بن منصور بن حسین بن بابک) شاعر ایرانی عرب‌زبان بود که بیشتر در بغداد می‌زیست و با صاحب بن عباد وابستگی داشت.[۱]

زندگی

اکثر نویسندگان متقدم تا متأخر، همه دو سه روایت از زندگانی ابن‌بابک نقل کرده‌اند؛ برپایهٔ گزارش منابع، او به صاحب بن عباد پیوست، زمستان‌ها را نزد او، و تابستان‌ها را در موطن (اصفهان) خویش می‌گذراند؛ علاوه بر این، به بلاد گوناگون نیز سفر می‌کرد. آورده‌اند روزی در مجلسِ صاحب، او را به سرقت اشعار ابن نباته متهم کردند؛ صاحب وی را بیازمود و چون به زبردستی او ایمان بیافت، اتهام زننده را نکوهید.[۲]

درگذشت

وی عاقبت در بغداد درگذشت. از اشعار او پیداست که زندگیش از برخی حوادث تهی نبوده است؛ مثلاً دانسته است که او هنگام کشمکش‌های دیلمیان با امیران جنوب عراق، چندی در کوفه پنهان شد؛ یا چون از ری به بغداد رفت، چندی به زندان شرف‌الدوله افتاد؛ اما هیچ‌یک از این ماجراها در منابع منعکس نیست.[۳]

اشعار

ثعالبی گوید شعر او گاه استواری و فصاحت قدما را دارد و گاه ظرافت نوخاستگان را. نویسندگانی چون جرجانی و راغب بارها به ابیات او استشهاد کرده‌اند. با این‌همه، دیوان او چندان شهرت نیافت و نسخ آن نادر ماند. چنین نقل شده که وقتی ثعالبی در پی اشعار ابن‌بابک بود، آگاه‌شد که ابونصر سهل بن مرزبان از بغداد، مجموعهٔ اشعار ابن‌بابک را از خود او خواسته است و ابن‌بابک نیز آثار خود را در مجلدی سخت زیبا و به خطی بسیار خوش برای او فرستاده است. ابن‌خلکان و ذهبی، دو سده و نیم پس از آن، دیوان ابن‌بابک را ۳ جلدی توصیف کرده‌اند. از آن پس دیگر کسی از دیوان کامل او اطلاعی به دست نداده است تا اینکه در عصر حاضر، بروکلمان دو نسخه، یکی ناقص و دیگری ظاهراً کامل از آن را معرفی کرده است.[۴]

وضع سیاسی روزگار ابن‌بابک و شعر وی

ابن‌بابک در زمانی می‌زیست که عضدالدولهٔ دیلمی درگذشته بود و شاهزادگان دیلمی هر یک‌گوشه‌ای از خاک ایران و عراق را گرفته، سودای شاهنشاهی در سر می‌پروراندند. در آن زمان اختلاف میان امیران دیلمی فزونی یافته بود. اما ابن‌بابک همهٔ شاهان و امیران عصر خویش را از بغداد گرفته تا کرمان و گرگان مدح گفته و کمتر در دام جدال‌های سیاسی گرفتار آمده است؛ فهرست ممدوحان او سخت مفصل است. وی حتی از مدح سلطان محمود غزنوی که از خاور برآمده بود و قدرت روزافزون می‌یافت و کیان پادشاهی دیلمی را تهدید می‌کرد، نیز چشم نپوشید.[۵]

تعداد قصایدی که در مدح ابوسعد محمد ابن اسماعیل بن فضل سروده، نزدیک ۲۷ قصیده است. از این قصاید چنین برمی‌آید که رابطهٔ شاعر با این وزیر [که در همدان مأمور بود] دوستانه بوده است؛ زیرا، یک بار او را در بغداد، یک بار در قزوین پیش از آنکه وزیر شود و ۸ بار در ری مدح کرده است. یکی از این مدایح، در جشن مهرگان سال ۳۹۴ هجری قمری/۱۰۰۴ میلادی به مناسبت وزارت یافتن او، احتمالاً از سوی مجدالدولهٔ دیلمی، سروده شده است.[۶]

اگرچه هیچ شعری به زبان فارسی در دیوان شعر ابن‌بابک نیامده، اما این پرهیز او از زبان فارسی و اقبالش به زبان عربی، پیروی از سنت عمومی شاعران آن روزگار بوده و تعصب عربی در کار نبوده است. حتی می‌توان گفت که او به برخی اعراب تند مزاج نظر خوشی نداشته و در مقابل، دیلمیان را برای نژاد کهن ایرانیشان می‌ستوده است؛ زیرا یک بار می‌بینیم اعرابی را که هنوز به نژاد کهن خود می‌بالند، می‌نکوهد و از سوی دیگر، هنگامی که به زندان شرف‌الدولهٔ دیلمی می‌افتد، در شعری که از گستاخی و فخر فروشی خالی نیست، دیلمیان را «فرزندان کسری» می‌خواند و بدین سان بزرگشان می‌دارد. عدم تعصب او نسبت به اعراب و حتی دیلمیان از مدیحه‌ای که برای سلطان محمود سروده به نیکی آشکار است: وی که در قلمرو دیلمیان و در خدمت اعیان دولت ایشان می‌زیست، دشمن آنان (محمود غزنوی) را پادشاه خاور و باختر می‌نامد؛ او را به فتح جهان می‌خواند و حتی از وی می‌خواهد «جیحون را به مکه» بپیوندد.[۷]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • آذرنوش، آذرتاش (۱۳۷۶). «ابن بابک». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. دریافت‌شده در ۱۹ شهریور ۱۳۹۱.