اشاعره: تفاوت میان نسخهها
(ایجاد مقاله) |
جز (اصلاح صفحات یک ارجاع) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
# اندیشه اصلاح در عقیده اهل حدیث | # اندیشه اصلاح در عقیده اهل حدیث | ||
از آنجا که ابوالحسن با عقل و منطق آشنا بود و ریشههای عقلگرایی در تار و پود اندیشهاش هنوز لانه گزیده بود، سعی کرد بخشی از عقاید اهل حدیث را دگرگون کرده که تا حدی از زنندگی عقایدشان بکاهد:{{پنک|سبحانی|1394b| | از آنجا که ابوالحسن با عقل و منطق آشنا بود و ریشههای عقلگرایی در تار و پود اندیشهاش هنوز لانه گزیده بود، سعی کرد بخشی از عقاید اهل حدیث را دگرگون کرده که تا حدی از زنندگی عقایدشان بکاهد:{{پنک|سبحانی|1394b|صص=770-771}} | ||
# تصرف در صفات خبریّه: اهل حدیث فی الواقع معتقدند خدا دست و چشم و پا دارد، اشعری گفت: «خدا تمام انی صفات را داراست، اما بدون کیفیت». | # تصرف در صفات خبریّه: اهل حدیث فی الواقع معتقدند خدا دست و چشم و پا دارد، اشعری گفت: «خدا تمام انی صفات را داراست، اما بدون کیفیت». | ||
# قدیم بودن کلام خدا: اهل حدیث معتقدند که تکلم از صفات ذاتی است و پیوسته با خدا بوده و میباشد، لذا هرکس آن را انکار کند صفاتی از اوصاف خدا را انکار کرده است. اشعری کلام را به صورت توجیه نمود و گفت خدا از ازل با این مفاهیم و معانی همراه بوده (نه با الفاظ). | # قدیم بودن کلام خدا: اهل حدیث معتقدند که تکلم از صفات ذاتی است و پیوسته با خدا بوده و میباشد، لذا هرکس آن را انکار کند صفاتی از اوصاف خدا را انکار کرده است. اشعری کلام را به صورت توجیه نمود و گفت خدا از ازل با این مفاهیم و معانی همراه بوده (نه با الفاظ). |
نسخهٔ ۱۵ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۳۷
از سلسله مقالات مذاهب اسلام عقیده |
---|
شامل: ۱احباش، بریلوی؛ ۲دیوبندی؛ ۳سلفی (اهل حدیث و وهابیون)؛ ۴سبعيه-قرمطیان، حشاشین و دروز؛ ۵علویان، قزلباش و بکتاشیه؛ ۶جهمیه؛ ۷اجاردی، ازارقه، بیهسیه، نجدات و صفریه؛ ۸نوکریه؛ ۹بکتاشیون و قلندریون، مولویون، سلیمانیون و دیگر طریقتها؛ ۱۰باهشامیه، بشریه و اخشدیه؛ درگاه اسلام |
از سلسله مقالات دربارهٔ: |
اسلام |
---|
مکتب اشعری که توسط علی بن اسماعیل معروف به ابوالحسن اشعری تأسیس شد،[۱] مکتبی حد واسط و تعدیل یافته بین مکتب اهل حدیث و معتزله است.[۲] علت نامگذاری این مکتب به اشعری این است که نیای بالای او به ابوموسی اشعری میرسد.[۳]
ابوالحسن اشعری تا ۴۰ سالگی در خانه رئیس معتزله زمان یعنی ابوعلی جبّانی میزیست و کاملاً با عقاید معتزله آشنا بود، ولی بعد از درگذشت او دگرگونی عظیمی در وی بوجود آمده و از اعتزال به مکتب اهل حدیث پیوست.[۴] با این حال اهل حدیث او را نپذیرفتند و ازین روی زندگی او در کتب مرتبط با طبقات حنابله درج نشده است.[۵]
دو فرضیه از فرضیات قابل اتکاتر نسبت به بقیه در رابطه با انگیزه حرکت ابوالحسن از اعتزال به اشعری گری وجود دارد:[۶]
- فشار حکومت عباسی بر معتزله
- اندیشه اصلاح در عقیده اهل حدیث
از آنجا که ابوالحسن با عقل و منطق آشنا بود و ریشههای عقلگرایی در تار و پود اندیشهاش هنوز لانه گزیده بود، سعی کرد بخشی از عقاید اهل حدیث را دگرگون کرده که تا حدی از زنندگی عقایدشان بکاهد:[۷]
- تصرف در صفات خبریّه: اهل حدیث فی الواقع معتقدند خدا دست و چشم و پا دارد، اشعری گفت: «خدا تمام انی صفات را داراست، اما بدون کیفیت».
- قدیم بودن کلام خدا: اهل حدیث معتقدند که تکلم از صفات ذاتی است و پیوسته با خدا بوده و میباشد، لذا هرکس آن را انکار کند صفاتی از اوصاف خدا را انکار کرده است. اشعری کلام را به صورت توجیه نمود و گفت خدا از ازل با این مفاهیم و معانی همراه بوده (نه با الفاظ).
- خدا خالق و بندگان کاسب افعالند: اهل حدیث افعال بندگان را مخلوق خدا میدانند که پیامد آن جبر گرایی است، اشعری با افزودن مفهوم کسب برای بندگان هم سهمی از افعال خدا قائل شد.
ارجاعات
- ↑ سبحانی ۱۳۹۴a، ص. ۶۹۱.
- ↑ سبحانی ۱۳۹۴a، ص. ۶۹۴.
- ↑ سبحانی ۱۳۹۴a، ص. ۶۹۳.
- ↑ سبحانی ۱۳۹۴a، ص. ۶۹۲.
- ↑ سبحانی ۱۳۹۴a، صص. ۶۹۴–۶۹۳.
- ↑ سبحانی ۱۳۹۴a، ص. ۶۹۶–۶۹۷.
- ↑ سبحانی ۱۳۹۴b، صص. ۷۷۰-۷۷۱.
منابع
- سبحانی، جعفر (۱۳۹۴a). «آشنایی با پایهگذار مکتب اشعری گری». درسهایی از مکتب اسلام (۶۵۶).
- سبحانی، جعفر (۱۳۹۴b). «ویژگیهای مکتب کلامی ابوالحسن اشعری». درسهایی از مکتب اسلام (۶۵۷).