ابنبابک: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(+ رده:شاعران مسلمان (هاتکت)) |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
[[رده:شاعران عربی]] | [[رده:شاعران عربی]] | ||
[[رده:شاعران کرد]] | [[رده:شاعران کرد]] | ||
[[رده:شاعران مسلمان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۳
عبدالصمد بن بابک ابنبابک | |
---|---|
متولد | حدود ۳۴۰ق/۹۵۱م اصفهان |
وفات | ۴۱۰ق/۱۰۱۹م بغداد |
محل زندگی | بغداد، ری، نیشابور، موصل، گرگان |
نژاد | فارسی |
حرفه | شاعر عربزبان |
سالهای فعالیت | سدهٔ چهارم قمری |
دین | اسلام |
عبدالصمد بن بابک شهرتیافته به ابنبابک (۹۵۱م-۱۰۱۹م) (نسب:ابوالقاسم عبدالصمد بن منصور بن حسین بن بابک) شاعر ایرانی عربزبان بود که بیشتر در بغداد میزیست و با صاحب بن عباد وابستگی داشت.[۱]
زندگی
اکثر نویسندگان متقدم تا متأخر، همه دو سه روایت از زندگانی ابنبابک نقل کردهاند؛ برپایهٔ گزارش منابع، او به صاحب بن عباد پیوست، زمستانها را نزد او، و تابستانها را در موطن (اصفهان) خویش میگذراند؛ علاوه بر این، به بلاد گوناگون نیز سفر میکرد. آوردهاند روزی در مجلسِ صاحب، او را به سرقت اشعار ابن نباته متهم کردند؛ صاحب وی را بیازمود و چون به زبردستی او ایمان بیافت، اتهام زننده را نکوهید.[۲]
درگذشت
وی عاقبت در بغداد درگذشت. از اشعار او پیداست که زندگیش از برخی حوادث تهی نبوده است؛ مثلاً دانسته است که او هنگام کشمکشهای دیلمیان با امیران جنوب عراق، چندی در کوفه پنهان شد؛ یا چون از ری به بغداد رفت، چندی به زندان شرفالدوله افتاد؛ اما هیچیک از این ماجراها در منابع منعکس نیست.[۳]
اشعار
ثعالبی گوید شعر او گاه استواری و فصاحت قدما را دارد و گاه ظرافت نوخاستگان را. نویسندگانی چون جرجانی و راغب بارها به ابیات او استشهاد کردهاند. با اینهمه، دیوان او چندان شهرت نیافت و نسخ آن نادر ماند. چنین نقل شده که وقتی ثعالبی در پی اشعار ابنبابک بود، آگاهشد که ابونصر سهل بن مرزبان از بغداد، مجموعهٔ اشعار ابنبابک را از خود او خواسته است و ابنبابک نیز آثار خود را در مجلدی سخت زیبا و به خطی بسیار خوش برای او فرستاده است. ابنخلکان و ذهبی، دو سده و نیم پس از آن، دیوان ابنبابک را ۳ جلدی توصیف کردهاند. از آن پس دیگر کسی از دیوان کامل او اطلاعی به دست نداده است تا اینکه در عصر حاضر، بروکلمان دو نسخه، یکی ناقص و دیگری ظاهراً کامل از آن را معرفی کرده است.[۴]
وضع سیاسی روزگار ابنبابک و شعر وی
ابنبابک در زمانی میزیست که عضدالدولهٔ دیلمی درگذشته بود و شاهزادگان دیلمی هر یکگوشهای از خاک ایران و عراق را گرفته، سودای شاهنشاهی در سر میپروراندند. در آن زمان اختلاف میان امیران دیلمی فزونی یافته بود. اما ابنبابک همهٔ شاهان و امیران عصر خویش را از بغداد گرفته تا کرمان و گرگان مدح گفته و کمتر در دام جدالهای سیاسی گرفتار آمده است؛ فهرست ممدوحان او سخت مفصل است. وی حتی از مدح سلطان محمود غزنوی که از خاور برآمده بود و قدرت روزافزون مییافت و کیان پادشاهی دیلمی را تهدید میکرد، نیز چشم نپوشید.[۵]
تعداد قصایدی که در مدح ابوسعد محمد ابن اسماعیل بن فضل سروده، نزدیک ۲۷ قصیده است. از این قصاید چنین برمیآید که رابطهٔ شاعر با این وزیر [که در همدان مأمور بود] دوستانه بوده است؛ زیرا، یک بار او را در بغداد، یک بار در قزوین پیش از آنکه وزیر شود و ۸ بار در ری مدح کرده است. یکی از این مدایح، در جشن مهرگان سال ۳۹۴ هجری قمری/۱۰۰۴ میلادی به مناسبت وزارت یافتن او، احتمالاً از سوی مجدالدولهٔ دیلمی، سروده شده است.[۶]
اگرچه هیچ شعری به زبان فارسی در دیوان شعر ابنبابک نیامده، اما این پرهیز او از زبان فارسی و اقبالش به زبان عربی، پیروی از سنت عمومی شاعران آن روزگار بوده و تعصب عربی در کار نبوده است. حتی میتوان گفت که او به برخی اعراب تند مزاج نظر خوشی نداشته و در مقابل، دیلمیان را برای نژاد کهن ایرانیشان میستوده است؛ زیرا یک بار میبینیم اعرابی را که هنوز به نژاد کهن خود میبالند، مینکوهد و از سوی دیگر، هنگامی که به زندان شرفالدولهٔ دیلمی میافتد، در شعری که از گستاخی و فخر فروشی خالی نیست، دیلمیان را «فرزندان کسری» میخواند و بدین سان بزرگشان میدارد. عدم تعصب او نسبت به اعراب و حتی دیلمیان از مدیحهای که برای سلطان محمود سروده به نیکی آشکار است: وی که در قلمرو دیلمیان و در خدمت اعیان دولت ایشان میزیست، دشمن آنان (محمود غزنوی) را پادشاه خاور و باختر مینامد؛ او را به فتح جهان میخواند و حتی از وی میخواهد «جیحون را به مکه» بپیوندد.[۷]
پانویس
ارجاعات
منابع
- آذرنوش، آذرتاش (۱۳۷۶). «ابن بابک». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. دریافتشده در ۱۹ شهریور ۱۳۹۱.