بدون پیوند
بدون رده
بدون تصویر
غیراستاندارد
نیازمند به ویراستاری
مقابله‌نشده با دانشنامه‌ها

عبدالله بن عمیر کلبی

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
عبدالله بن عمیر بن حباب الکلبی
متولدکوفه، عراق
وفاتعاشورای ۶۱ ه‍. ق
کربلا، عراق
شناخته‌شده برایحضور در نبرد کربلا
مخالف(ها)بنی امیه
دیناسلام

عبدالله بن عمیر بن حباب الکلبی از یاران حسین بن علی بود که در روز عاشورا در کربلا کشته شد.

نام و تبار

نام او در کتاب تسمیه من قتل الحسین و حدائق الوردیه را عبدالله بن عمیر گزارش کرده‌اند. در برخی منابع نام او، عبدالله بن عمرو آمده‌است.[۱] برخی او را همان وهب بن عبدالله دانسته‌اند۔ و برخی او را همان وهب بن وهب می‌دانند۔[۲] کنیه او ابووهب بود. نام کاملش را عبدالله بن عمیر بن عباس بن عبدقیس بن علیم بن جناب کلبی عُلیمی آورده‌اند. او را از تیره نمر بن قاسط گزارش کرده‌اند که در محله بنی‌همدان کوفه زندگانی می‌کردند.[۳][۴] همسر او، ام‌وهب هانیه بنت عبد، از همان تیره خودش بود۔[۵]

سرگذشت

او را از اصحاب علی بن ابی‌طالب و حسین بن علی گزارش کرده‌اند.[۶] آنان که او را همان وهب بن وهب دانسته‌اند، وی را مسیحی تازه مسلمان می‌دانند۔[۷] در تاریخ طبری آمده است که پس از آماده‌سازی سپاهی در اردوی نخیله توسط ابن‌زیاد برای مقابله با حسین بن علی، قصد کمک به حسین کرد و همسرش را از نیتش با خبر نمود و خود را در شب هشتم محرم به سپاه حسین بن علی رسانید.[۸] او همسر و به نقلی مادرش را نیز با خود همراه کرده بود۔[۹]

ابن شهرآشوب او را از کشتگان نبرد نخست گزارش می‌کند، اما طبری او را از کشتگان نبرد تن به تن دانسته‌است۔ طبری گزارش می‌کند که او برای مقابله با دو تن از سپاهیان عمر بن سعد به نام‌های یسار غلام زیاد بن ابوسفیان و سالم غلام عبدالله بن زیاد به میدان رفت و آنان را از پای دراورد و انگشتان دست چپش قطع شد۔ گزارش شده است که همسرش ام‌وهب که همراه او در نبرد کربلا بود، عمود خیمه را به دست گرفت و به کمک همسرش رفت که با درخواست حسین بن علی به نزد زنان بازگشت۔ او در جناح چپ سپاه حسین جنگاوری می‌کرد که در نهایت به دست هانی بن ثبیت حضرمی و بکیر بن حی تمیمی کشته شد۔ در تاریخ طبری آمده است که پس از زمین‌گیر شدنش، همسرش به بالین او رفت و غلام شمر، او را به قتل رسانید۔[۱۰] سن او به هنگام کشته شدن را ۳۰ سال تخمین زده‌اند۔[۱۱]

گفته‌اند که پس از کشته شدن، سر از تنش جدا کردند و به سمت سپاه حسین پرتاب کردند، مادرش سر او را بوسید و به سمت سپاه عمر بن سعد پرتاب کرد و گفت: «ما چیزی که در راه خدا داده‌ایم، پس نمی‌گیریم»۔[۱۲] از برای او، رجزی گزارش کرده‌اند که به هنگام کشتن دو تن از سپاهیان عمر بن سعد خوانده است:[۱۳]

إن تَنکُرونِی فَاَنَا اِبنُ کَلبٍحَسبَی بَبیتی فِی عُلَیمٍ حَسبِی
إنّی امُروءُ ذو مِرّةٍ وَ عصَبِوَلَستُ بِالخَوّارِ عِندَ النَّکبِ
إنّی زَعِیمُ لَکِ اُمَّ وَهَبِبالطَّفنِ فِیهم مُقدِماً و الضَّربِ
ضَربِ غُلامٍ مُؤمِنٍ بِالرَّبِّ

این رجز با کمی تفاوت در منابع دیگر نیز آمده‌است۔[۱۴]

پانویس

ارجاعات