مالک اشتر
مالک اشتر | |||||
---|---|---|---|---|---|
متولد | سی سال پیش از هجرت(۲۳عام الفیل) یمن | ||||
درگذشته | ۳۸ قمری قلزم در نزدیکی مصر | ||||
آرامگاه | |||||
فرزند(ان) | اسحاق ابراهیم | ||||
| |||||
پدر | حارث نخعی | ||||
دین و مذهب | اسلام |
مالک بن حارث بن عبد یغوث نخعی معروف به مالک اشتر متوفای ۳۷ یا ۳۸ هـ.ق. (۶۵۷ میلادی)، نامدارترین سردار سپاه علی بن ابیطالب در جنگهای جمل و صفین بود. ابناعثم علت نامگذاری لقب «اشتر» بر او را جراحتی میداند که در جنگ مسلمانان با رومیان در زمان خلیفهٔ دوم رخ داد.
او از مخالفان سرسخت خلیفه سوم بود و هنگام شورش در مدینه که به قتل خلیفه عثمان انجامید، مالک دویست تن را از کوفه به مدینه آورد و از کسانی بود که خانه عثمان را محاصره کردند و نام وی حتی در بین قاتلان خلیفه ذکر شده است.
پس از این که مالک به عنوان حاکم مصر از سوی علی بن ابیطالب انتخاب شد؛ او عازم آن شهر گردید. اما هرگز بدانجا نرسید و بر اثر مسمومیت جان باخت. هنگامی که خبر درگذشت او به معاویه رسید، معاویه جمله معروفی گفت: «خداوند سپاهیانی از عسل دارد» که معاویه را به عنوان تحریککنندهٔ قتل اشتر مورد اتهام قرار میدهد.
نام و تبار
نام کامل او را مالک بن حارث بن عبد یغوث نخعی معروف به مالک اشتر گزارش کردهاند.[۱] لفظ «اَشْتَر» نسبت به شخصی به کار میرود که پلک چشمش بازگردیده باشد، چون وی بر اثر ضربهٔ شمشیری در جنگ یرموک در سال ۱۵ هجری/۶۳۶ میلادی از ناحیه چشم آسیب دید، وی را «مالک اشتر» میگفتند.[۲] ابناعثم علت نامگذاری لقب «اشتر» بر او را جراحتی میداند که در جنگ مسلمانان با رومیان در زمان خلیفهٔ دوم رخ داد،[۳] نام این نبرد را جنگ یرموک گزارش کردهاند. اشتر به معنای مردی است که پلک چشمش برگشته است.[۴]
زندگی
نام او پس از جنگ با بیزانس (روم شرقی) بر سر زبانها افتاد. وی در آن جنگ نقشی برجسته داشت و با شهامت، فراتر از منطقه درب در سرزمین دشمن پیش روی نمود.[۵]
در خلافت عثمان بن عفان
او از مخالفان سرسخت خلیفه سوم بود مالک اعتقاد داشت جنگجویان باید از اموال فیء بهرهمند شوند. بعد از یک درگیری در حضور حاکم کوفه سعید بن عاص در سال ۳۳ هجری/۴–۶۵۳ میلادی، مالک به همراه ده تن دیگر به شام، تبعید شدند. معاویه آنان را پس از مدتی دوباره به عراق فرستاد اما سعید بن عاص آنان را سوی حاکم حمص در جزیره (منطقهای در مرز سوریه و ترکیه کنونی) فرستاد. با بالا گرفتن درگیریها در کوفه، وی بلافاصله به کوفه بازگشته و در تحریک تودههای مردم کوفه نقش مؤثری داشت. او در راس مبارزانی بود که مانع از بازگشت سعید بن عاص به کوفه شدند و ابوموسی اشعری را امیر خود میدانستند.[۶] مالک در هنگامی که علیه عثمان مبارزه میکرد بازهم ترس عمر را در دل داشت، عروه بن زید خیل را مسئول نگهداری از مدائن نمود. مالک پس از آن، در سال ۶۵۶ میلادی، یزید بن هیجبه تیمی را به حکومت مدائن و ارض جوقه گماشت.[۷]
در هنگام محاصره خانه عثمان در سال ۳۵ هجری/۶۵۶ میلادی، مالک ۲۰۰ نفر را از کوفه به همراه خود به مدینه آورد و جزو محاصرهکنندگان خانه عثمان بود. برخی نیز بر این باورند که او در میان قاتلین عثمان بودهاست.[۸][۴]
در خلافت علی بن ابیطالب
مالک که رهبر کوفیانی بود که در زمان محاصره عثمان به مدینه آمده بودند، به نظر میرسد که نقش اصلی را در تأمین امنیت برای خلیفه شدن علی داشتهاست.[۹] ویلفرد مادلونگ مینویسد پس از کشتهشدن عثمان، وقتی علی به سمت بازار رفت، با اصرار مردم مبنی بر پذیرش خلافت مواجه شد و وقتی به کنار خانه عمر بن محصن انصاری رسید، اولین بیعتها را دریافت کرد. روایات کوفی حاکی از این هستند که مالک اشتر اولین کسی بود که با وی بیعت نمود.[۱۰] طبق روایتی از شعبی، مالک، طلحه را برای بیعت آورد، اما طلحه گفت که مرا رها کن تا ببینم مردم با چه کسی بیعت میکنند.[۱۰] وقتی عبدالله بن عمر برای بیعت با علی آورده شد. وی نیز گفت که قبل از اجماع مردم بر علی، با وی بیعت نمیکند. علی از وی ضامنی خواست تا عبدالله پس از بیعت مردم، فرار نکند و عبدالله درخواست علی را رد کرد. مالک اشتر به علی گفت که عبدالله از شلاق و شمشیر تو در امان است. او را به من واگذار. علی به مالک گفت که رهایش کن که من ضامن او هستم.[۱۱]
علی به خاطر دیدگاه سرسخت خود در مخالفت با رویکرد خویشاوندسالاری عثمان در توزیع مناصب حکومتی، تمامی والیان قبلی را به جز ابوموسی اشعری عوض کرد. ظاهراً ابقای ابوموسی به پیشنهاد مالک اشتر بودهاست.[۱۲] مالک اشتر ، نامدارترین سردار سپاه علی بن ابیطالب در جنگهای جمل و صفین بود.[۱]
در جنگ جمل
در هنگام لشکرکشی طلحه، زبیر و عایشه برای اصلاح و قصاص قاتلان عثمان ، مالک به همراه تنی چند از یاران برجسته علی به کوفه فرستاده شد تا مردم کوفه را به یاری علی متقاعد کنند. او موفق به انجام این کار شد و سپاهی تقویتی برای علی آورد. مالک در جنگ جمل (۳۶ هجری/۶۵۶ میلادی) حضور داشت و در منابع در این جنگ نبردی تن به تن بین وی و عبدالله بن زبیر و شجاعتهای دیگری از مالک ذکر شدهاست.[۱۳] پس از جنگ، مردم بصره با علی بیعت کردند. علی، ابنعباس را والی بصره نمود و زیاد بن ابیه را به دستیاری ابنعباس گماشت.[۱۴]
در جنگ صفین
مالک که طلایهدار سپاه علی در جنگ صفین بود، از اهالی رقه خواست که پلی بر فراز رود فرات بسازند تا لشکریان علی بتوانند از روی آن عبور کنند. در جنگ صفین فرماندهی جناح راست سپاه علی با وی بود و شجاعت زیادی در این جنگ از خود نشان داد. در هنگام بروز مسئله حکمیت، علی میخواست مالک را به عنوان حکم اهالی عراق انتخاب کند، اما سپاه علی مخالفت کردند چرا که معتقد بودند که این انتخاب یعنی همان ادامه جنگ. وقتی مالک خبر وانهادن جنگ را شنید، دست از جنگ نکشید و میخواست به جنگ ادامه دهد چرا که پیروزی را نزدیک میدید و کل سخنانی که مالک در این مقطع بیان کرده در تاریخ گزارش شده است. او سعی کرد که توافقنامه متارکه جنگ را امضا نکند.[۱۵]
در ماجرای حکمیت
بعد از حکمیت، مالک به حکومت خود در مناطق شمال بینالنهرین بازگشت.[۱۶] لارا وسیا وگلییری بر این باور است که احتمالاً به خاطر دیدگاههای سازشناپذیر مالک با معاویه، علی که میخواست او از کوفیان دور باشد ابتدا وی را به امارت موصل و سپس به امارت مصر گماشت.[۱۷]
انتصاب به حکومت مصر
اگر چه تمامی شهرهای عراق و شام تحت قلمرو علی محسوب میشد، اما مالک وقتی با مقاومت ضحاک بن قیس فهری، عامل معاویه روبرو شد، به سمت موصل عقبنشینی کرد. دقیقاً معلوم نیست که این وقایع بعد از حمله ضحاک بن قیس صورت گرفت یا بعد از عزل محمد بن ابیبکر از امارت مصر.[۱۸]
مالک به جای محمد بن ابوبکر (که به خاطر جوانی، در امور جنگ و سیاست تجربه نداشت) به ولایت مصر انتخاب شد. علی وی را در هنگامی که میخواست دومین حمله خود به شام را سامان دهد، به سوی مصر فرستاد و این مهم نشانگر اهمیت مسئله مصر برای علی بود.[۱۹] پس از این که مالک به عنوان حاکم مصر از سوی علی بن ابیطالب انتخاب شد؛ او عازم آن شهر گردید. اما هرگز بدانجا نرسید و بر اثر مسمومیت جان باخت. هنگامی که خبر درگذشت او به معاویه رسید، معاویه جمله معروفی گفت: «خداوند سپاهیانی از عسل دارد» که معاویه را به عنوان تحریککنندهٔ قتل اشتر مورد اتهام قرار میدهد.[۲۰]
درگذشت
مالک پیش از آنکه سوی مصر برسد، توسط جایستار، حاکم قلزم در آنجا مسموم شد. علی و معاویه وقتی خبر مرگ اشتر را شنیدند جملاتی گفتند که بعدها مشهور شد. علی گفت: للیدین و الفم (یعنی از جانب دستان و صورت بر زمین افتاد) و معاویه گفت که خداوند سربازانی از زنبور عسل دارد. معاویه را عامل مسموم شدن اشتر دانستهاند و معاویه گفته بود که علی دو بازو دارد، یکی مالک اشتر و دیگری عمار بن یاسر.[۲۱] مالک در سال ۳۷ یا ۳۸ هـ.ق. (۶۵۷ میلادی) کشته شد.[۱]
ویلفرد مادلونگ مینویسد مالک همیشه تسلیم محض علی بود و به عنوان وفادارترین و لایقترین یار علی مطرح بود. مرگ وی، علی را بسیار ناراحت کرد و علی این ناراحتی را ابراز کرد و در دیدار خود با شیوخ قبیله نخعی، مالک را مورد ستایش قرار داد. علی به محمد بن ابوبکر که از فرستادن اشتر به حکومت مصر، ناراحت شده بود، نامهای نوشت و گفت که محمد را به خاطر کمطاقتی در جنگ با دشمنان یا عدم جدیت برکنار نکرده، بلکه وی را به حکومت جایی خواهد فرستاد که برایش اداره آن آسانتر باشد. وی در نامه خود به مالک اشاره کرد و گفت که وی یاری مخلص برای علی، سخت سر در جنگ با دشمنان بود و در رکابم کشته شد و من از او رضایت دارم و خدا نیز از او راضی باشد و پاداشش را دو چندان کند.[۲۲]
ویژگیهای ظاهری و اخلاقی
به گواه منابع تاریخی، مالک قوی هیکل بود و شمشیرش به نام لج (درخشنده همچون آب روان) معروف بود.[۲۳]
همچنین ببینید
پانویس
ارجاعات
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ بابایی ۱۳۸۷، ص. ۱۵۴.
- ↑ Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1: 704.
- ↑ بابایی ۱۳۸۷، ص. ۱۶۱.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ وگلیری ۱۳۸۴، ص. ۳۹.
- ↑ Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1: 704.
- ↑ Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1: 704.
- ↑ Morony, “MADĀʾEN”.
- ↑ Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1: 704.
- ↑ Madelung، «'Alī: The counter-caliphate of Hāshim»، The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate، ۱۴۱.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ Madelung، «'Alī: The counter-caliphate of Hāshim»، The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate، ۱۴۳.
- ↑ Madelung، «'Alī: The counter-caliphate of Hāshim»، The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate، ۱۴۵.
- ↑ Madelung، «'Alī: The counter-caliphate of Hāshim»، The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate، ۱۵۱.
- ↑ Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1: 704.
- ↑ Veccia Vaglieri, “al-D̲j̲amal”, 2: 414–416.
- ↑ Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1: 704.
- ↑ Madelung، «'Alī: The counter-caliphate of Hāshim»، The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate، ۲۶۵.
- ↑ Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1: 704.
- ↑ Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1: 704.
- ↑ Madelung، «'Alī: The counter-caliphate of Hāshim»، The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate، ۲۶۵.
- ↑ وگلیری ۱۳۸۴، ص. ۴۰.
- ↑ Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1: 704.
- ↑ Madelung، «'Alī: The counter-caliphate of Hāshim»، The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate، ۲۶۶.
- ↑ Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1: 704.
منابع
- بابایی، رضا (۱۳۸۷). «مالک اشتر به روایت برخی متون ادبی-تاریخی». مالک اشتر نخعی. ۱.
- وگلیری، وچپا (۱۳۸۴). «مالک اشتر». رشد آموزش تاریخ (۱۹).
- Veccia Vaglieri, L (1986). "al-As̲h̲tar". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. ۱ (second ed.). Leiden: E. J. Brill. p. ۷۰۴.
- Morony, Michael (2009). "MADĀʾEN". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 18 September 2012.
- Veccia Vaglieri, L (1991). "al-D̲j̲amal". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. ۲ (second ed.). Leiden: E. J. Brill. p. ۴۱۴–۴۱۶.
- Madelung، Wilfred (۱۹۹۸). The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate. United Kingdom: Cambridge University Press. شابک ۰۵۲۱۶۴۶۹۶۰. دریافتشده در ۲۳ اکتبر ۲۰۱۲.