هابیل و قابیل
هابیل و قابیل پسران آدم و حوا در منابع اسلامی هستند که در سفر پیدایش در تنخ هابیل و قائن نام گرفتهاند۔ مطابق روایت پیدایش، این دو برادر هدایا و قربانیهایی به یهوه تقدیم کردند که هدیهٔ هابیل پذیرفته و هدیهٔ قابیل رد شد؛ در نتیجه، قابیل، هابیل را کشت. یهوه به عنوان مجازات، قابیل را از کار در مزرعه منع و او را آواره کرد. در قرآن، قتل یکی از پسران آدم و حوا توسط دیگری را روایت کرده اما از آنها نامی نبرده است. با این حال، اکثر منابع اسلامی بعدی، نام این دو پسر را هابیل و قابیل ذکر کردهاند.
واژهشناسی
به عقیده پژوهشگران معاصر، وجه تسمیهای که در تورات دربارهٔ نام قائن وجود دارد صحیح نیست. در زمان تولد قائن، حوا میگوید «مردی حاصل (قنیتی) نمودم» و به همین جهت قائن (حاصلشده) نام گرفت. در لغت، قائن احتمالاً به معنای «آهنگر» یا «نی» و «نیزه» است. این نام همچنین به قنیها، از اقوام چادرنشین در داستانهای تنخ که احتمالاً آهنگر بودهاند، شباهت دارد. به نظر میرسد نام او به یکی از خدایان شمال عربستان باستان ارتباط دارد و در کتیبههای آن منطقه، نامهایی چون «عبد قائن» نیز دیده شده است.[۱][۲] به معنای نام هابیل اشارهای نشده است اما ممکن است در عبری به معنای «تهی» بوده باشد که توصیفکننده سرانجام اوست. مطابق فرضیهای دیگر، نام هابیل به معنای «تنفس» است. ارتباط این نام با ایبلو در اکدی و ابل در عربی (شتر) چندان محتمل نیست. در پنج آیه اولیه، اسامی اینان با ترتیب قائن، هابیل؛ هابیل، قائن؛ و قائن، هابیل در متن دیده میشود که به نوعی پررنگکننده رقابت میان برادران است.[۳][۴]
روایت کتاب مقدس
بعد از اینکه یهوه الوهیم آدم و حوا را در باب ۳ سفر پیدایش از باغ عدن بیرون کرد، آنان به زمین فرستاده شده و آنجا با یکدیگر آمیزش کرده و اولین فرزندشان را قائن نام نهادند. حوا دوباره حامله شد و پسری زایید که او را هابیل نامیدند. هابیل به پرورش گوسفندان مشغول شد و قائن زراعت پیشه کرد. اغلب پسران کوچک در تنخ (مثل داوود) به پرورش گوسفندان مشغول هستند. مدتی بعد، اینان به یهوه (تا قبل از این نقطه، خدای داستان یهوه الوهیم نامیده میشد اما از اینجا به بعد در باب ۴ تنها یهوه نام دارد) هدیهای پیشکش کردند؛ پیشکش قائن محصولات زمین و پیشکش هابیل اولین برههای تازهمتولدشده گله و پی آنها بود. یهوه هدیه هابیل را پذیرفت اما بدون مشخص نمودن دلیل، هدیه قائن را رد کرد. تنها تفاوتی که در متن دیده میشود این است که هدیه هابیل «اولین» برهها بود و قائن فقط محصولات (نه اولین محصولات) را پیشکش کرد. در اثر این اتفاق، قائن عصبانی شد و یهوه به او گفت: «چرا عصبانی شدی؟ چرا چهرهات را پایین انداختی؟ آیا اگر نیکویی میکردی، مقبول نمیشدی؟» این صحبت یهوه به آنچه در ۲:۱۶ برای مجازات حوا گفته شد، از نظر ادبی شباهت دارد.[۵][۶]
به همین جهت قائن که حسادت در او برانگیخته شده بود، پس از صحبت با هابیل، او را در صحرا کشت. اشارهای به حسادت قائن و شیوه قتل در متن سفر پیدایش نشده است. سپس خدا از او پرسید: «برادرت کجاست؟» قائن پاسخ داد: «نمیدانم؛ مگر من محافظ برادرم هستم؟» خدا گفت: «چه کردی؟ بشنو که خون برادرت از روی زمین به سمت من فریاد میکشد!». سوالات یهوه از قائن نیز به لحاظ ادبی شبیه به بازجویی آدم و حوا در ۲:۹–۱۹ است. در نتیجه قتل هابیل، یهوه قائن را نفرین کرد و این نفرین آن بود که دیگر نتواند زراعت کند و آواره شود. تبعید در جوامع باستانی مجازات جایگزینی برای قتل محسوب میشده و نمونهاش در باب ۱۴ کتاب دوم سموئیل یافت میشود. قائن پاسخ داد: «مجازاتم از توانم خارج است! امروز مرا از خاک راندی و از دید تو پنهان خواهم شد؛ آوارهای خواهم شد که هر که مرا بیابد ممکن است مرا بکشد.» یهوه گفت: «چنین نخواهد شد! هر کس قائن را بکشد هفت برابر انتقام گرفته شود.» و بر روی قائن علامتی گذاشت تا هر کس قائن را میبیند او را نکشد. این مشابه علامتی است که بردهداران بر روی برده خود میگذاشتند.[۷][۸]
قائن رفت و در سرزمین نود، در شرق عدن، ساکن شد. آنجا زنی گرفت و صاحب فرزندی به نام خنوخ شد. سپس به سرنوشت فرزندان او اشاره شده است که راوی میگوید تمدن از اینان پدید آمد. اینکه تمدن را به فرزندان قائن نسبت دادهاند، نشان میدهد که نویسندگان احتمالاً تصور میکردند تمدن به شرارت آلوده است اما این مسئله بهطور دقیق مشخص نیست. مانند تورات، افسانههای بینالنهرینی نیز مطالب مشابهی دربارهٔ پیدایش تمدن ذکر کردهاند. شجرهنامهای که برای قائن ذکر شده (و ریشه در منبع جی دارد) با شجرهنامهای که در باب ۵ برای شیث نوشته شده (و ریشه در منبع پی دارد) در هم آمیخته است و اسامی یکسان در آنها دیده میشود.[۹][۱۰]
روی هم رفته، مضمون این داستان، مشابه قصه آدم و حوا، تجاوز از حدود تعیینشده است و روند گناه، با انجام اولین قتل ادامه پیدا میکند. در این قصه، برادر کوچکتر، محبوبتر است و این مضمونی است که در داستانهای بعدی سفر پیدایش (اسحاق، یعقوب، یوسف و افرایم بر برادران بزرگ خود سروری یافتند) بارها تکرار میشود. باب ۴ با تولد شیث به پایان میرسد.[۱۱][۱۲]
در اسلام
قرآن به پسران آدم و حوا با نام «ابنی آدم» اشاره کرده اما نامی از آنها نبرده است. داستان قرآنی از این قرار است که پسران آدم به الله قربانی پیشکش کردند و قربانی یکی از آنان پذیرفته شد و دیگری نه؛ پس حسادت در او شعله کشید و برادرش را کشت. قرآن همچنین میگوید چگونه الله کلاغی فرستاد تا به او نحوه دفن برادرش را آموزش دهد[۱۳] و این بخش نشان میدهد منبع روایت قرآن تورات نبوده بلکه ریشه در متون متاخرتر آگادا و میدراش دارد.[۱۴] قرآن از این قصه برای ممنوعکردن قتل استفاده میکند که بیهیچ تردیدی آن را به صورت غیرمستقیم از میشنا الهام گرفته است۔[۱۵]
تعدادی از نویسندگان پسا قرآنی مسلمان با داستان کتاب مقدس به خوبی آشنا بودهاند. آنان نام پسران آدم را در اغلب موارد هابیل و قابیل ذکر کردهاند. ابن قتیبه دینوری در المعارف خلاصهای از باب ۴ سفر پیدایش را نقلقول کرده است. طبری و ابن اسحاق نیز به آیات ۹ تا ۱۶ باب چهارم اشاراتی داشتهاند. اینان با پیروی از قرآن و کتاب مقدس رد شدن هدیه را دلیل کافی برای برادرکشی نیافتهاند و کیفیت پایین میوههای قابیل را دلیل اینکه الله او را رد کرد، محسوب کردهاند. بهطور کلی، نویسندگان مسلمان به مطالب افسانههای موجود در آگادا و کتاب سریانی غار گنجینهها، نسبت به خود کتاب مقدس که مطالبش محدود و پراکنده هستند، تمایل بیشتری نشان دادهاند و تلاش کردهاند کمبودهای داستان را برطرف کنند. به عنوان مثال، ابن اسحاق داستانی را روایت کرده مبنی بر اینکه آدم و حوا دخترانی هم داشتند که همزاد هابیل و قابیل بودند و قرار بود هر کدام با دیگری ازدواج کند؛ قابیل که خواهر همزاد هابیل را نمیپسندید، از الله خواست که میان ایشان قضاوت کند و او درخواستش را رد کرد. حدیثی به جعفر صادق هم از سوی ثعالبی نسبت داده شده که بخش ازدواج با خواهر همزاد دیگری را حذف کرده و پیام زرتشتیستیزانه آن آشکار است.[۱۶]
در منابع اسلامی همچنین مطالب مختلفی دربارهٔ آلت قتل یا نحوه کشتهشدن هابیل هم یافت میشود. یک روایت میگوید قابیل او را با تبر نجاری گردن زد اما روایت دیگر بر آن است که زمانی که هابیل به خواب رفته بود، قابیل سنگ بزرگی را بر سر او کوبید. داستانهای مشابه دیگری هم از این قبیل وجود دارد. مسلمین همچنین افسانه کشته شدن قابیل توسط لمک، که جروم هم به آن اشاره کرده، را نیز روایت کردهاند. مانند سایر مطالب کتاب مقدس، افسانههای اسلامی دربارهٔ هابیل و قابیل نیز بر مطالب یهودی ادوار بعدی تأثیر گذاشتهاند.[۱۷]
منبعشناسی
سرگذشت هابیل و قائن در تنخ در باب ۴ سفر پیدایش روایت شده است. سفر پیدایش اولین کتاب از پنج کتاب تورات و بهطور کلی اولین کتاب در مجموعه کتاب مقدس است. در نظر اکثر پژوهشگران، پیدایش در دوره هخامنشی (۵۵۰ – ۳۳۰ قبل از میلاد) نوشته شده است.[۱۸] با این وجود، اقلیت قابل توجهی از محققان اعتقاد دارند که ۱۱ باب ابتدایی سفر پیدایش (از آفرینش تا پایان طوفان) محصول دورهای متاخرتر است زیرا در سایر بخشهای تنخ به شخصیتهای این بابها اشارهای نشده است؛ احتمالاً این قسمتها را افزودهاند تا نقش مقدمهای بر کتاب داشته باشد.[۱۹]
داستان هابیل و قائن در ادامه داستان آدم و حوا روایت شده و آیات ۱ تا ۱۸ باب ۴ سفر پیدایش به آن اختصاص داده شده است؛ در واقع، آیات ۴:۱ تا ۶:۴ نقش متصلکننده داستان آفرینش به داستان نوح را دارند زیرا داستان طوفان نوح «آفرینش معکوس» است. دو مضمون اصلی این آیات، رشد جمعیت و تمدن و رشد و شکلگیری گناه است و روی هم، طوفان و نابودی را توجیه میکنند. مطابق فرضیه مستند، داستان هابیل و قائن مانند داستان آدم و حوا، از منبع جی وارد تورات شده است.[۲۰]
پانویس
ارجاعات
- ↑ Attridge and Meeks, “Genesis 4”, The HarperCollins Study Bible.
- ↑ Becking, Dictionary of Deities and Demons in the Bible, 180.
- ↑ Attridge and Meeks, “Genesis 4”, The HarperCollins Study Bible.
- ↑ Becking, Dictionary of Deities and Demons in the Bible, 2.
- ↑ Bandstra, Reading the Old Testament, 58–59.
- ↑ Attridge and Meeks, “Genesis 4”, The HarperCollins Study Bible.
- ↑ Bandstra, Reading the Old Testament, 58–59.
- ↑ Attridge and Meeks, “Genesis 4”, The HarperCollins Study Bible.
- ↑ Bandstra, Reading the Old Testament, 58–59.
- ↑ Attridge and Meeks, “Genesis 4”, The HarperCollins Study Bible.
- ↑ Bandstra, Reading the Old Testament, 58–59.
- ↑ Attridge and Meeks, “Genesis 4”, The HarperCollins Study Bible.
- ↑ Vajda, “Habil wa Kabil”, The Encyclopaedia of Islam, 13–14.
- ↑ Byron, Cain and Abel in Text and Tradition, 78.
- ↑ Vajda, “Habil wa Kabil”, The Encyclopaedia of Islam, 13–14.
- ↑ Vajda, “Habil wa Kabil”, The Encyclopaedia of Islam, 13–14.
- ↑ Vajda, “Habil wa Kabil”, The Encyclopaedia of Islam, 13–14.
- ↑ Cosgrove, The Meanings We Choose, 168.
- ↑ Gmirkin, Berossus and Genesis, Manetho and Exodus, 240–241.
- ↑ Bandstra, Reading the Old Testament, 58–61.