اصالة الوجود
اصالت الوجود از مباحث فلسفی است و به معنای آن است آنچه در جهان مادی شیئیت گرفته و دیده میشود، وجود و هستی آن موجود است و نه ماهیت آن. این نظریه در مقابل اصالة الماهیه قرار دارد که برخلاف نظر قبلی، آنچه را که در جهان مادی موجودیت مییابد را ماهیتها میداند و نه وجود.
توضیح مساله
بر اساس آنچه در علم فلسفه در موضوع «وجود» مورد بحث قرار گرفته است، هر موجود، از دو مقوله ماهیت (به معنای ذات و خود آن موجود) و وجود (به معنای هستی آن موجود) تشکیل شده است. آنچه که در فلسفه مسلم گرفته میشود، آن است که، عین هر چیز، یکی بیش نیست؛ و این برداشت ما است که آنرا از دو چیز مرکب میبینیم. در این حالت مسالهای شکل میگیرد که آن یک چیز که در جهان مادی (عالم خارج) مشاهده میشود، وجود است یا ماهیت. این مساله باعث شده است که فلاسفه به دو گروه تقسیم شده و برخی به اصالة الوجود و برخی به اصالة الماهیة باور پیدا کنند. آنان که به اصالة الوجود باور پیدا کردهاند، معتقدند که آنچه در خارج (عالم ماده) موجود است، یک امر است به نام وجود، که دارای مراتب و حدودی است که از هر حد و مرتبه، ماهیتی انتزاع میشود و در حقیقت، ماهیات، حدود وجودند. در مقابل این نظر، قائلین به اصالت ماهیت گویند: آنچه در عالم خارج (عالم ماده)، ثابت و مقرر است، ماهیت است؛ در حالی که وجود، امری اعتباری و انتزاعی است.[۱]
پانویس
ارجاعات
منابع
- اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «ابنفرات». دایرةالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.