بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

معجزه

از اسلامیکال
(تغییرمسیر از معجزات)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

معجزه به معنای خرق عادت است و به اموری غیر طبیعی برای اثبات قدرت و ارتباط با خدا کاربرد دارد. عموما کسانی چون پیامبران، برای اثبات ارتباط با خدا، مدعی معجزه بودند.

معجزه در لغت و اصطلاح

«معجزه» اسم فاعل از باب افعال ماده «ع‌ج‌ز» است که در لغت به معنای ضعف و ناتوانی و در اصطلاح به معنای هر کار خارق‌العاده‌ای که به اتکای قدرت خدا و برای اثبات مقامی الهی انجام می‌گیرد است.[۱] گاهی به جای معجزه، از عبارت «خرق عادت» استفاده می‌شود.[۲] معجزه، از دیرباز در فرهنگ و ادبیات دینی کاربرد داشته‌است. از معجزات پیامبران در عهد عتیق و عهد جدید گزارش‌هایی وجود دارد. در تعریف قرآنی-اسلامی معجزه، منحصر بفرد بودن آن لحاظ می‌شود.[۳] بین «معجزه» و «کرامت»، در نبود ادعای نبوت تفاوت است. همین‌طور اختلاف بین «معجزه» و «ارهاص»، در ظرف زمانی است، بر این اساس منظور از ارهاص، فراهم شدن شرایط نبوت پیش از بعثت است.[۴] فخر رازی، مفسر سنی مذهب، مهترین تفاوت میان معجزه و کرامت را وجود ادعای نبوت یا ولایت در معجزه و نبودش در کرامت می‌داند.[۵]

بنابر باورهای اسلامی، معجزات گرچه تصرف ماوراء الطبیعه در عالم ماده و طبیعت است؛ اما مبطل ضرورت‌های عقلی نبوده‌است و خارج از نظام علیت نیست.[۶][۷] متکلمان مسلمان، معجزه را در اثبات نبوت و پیش از آن در اثبات وجود خدا به کار می‌برند. بیشتر متکلمان مسلمان از معجزه برای اثبات نبوت خاصه یا عامه استفاده کرده‌اند و کمتر منابع اسلامی از معجزه در اثبات وجود خدا بکار برده‌اند. این در حالیست که معجزه به عنوان دلیلی بر اثبات وجود خدا در آثار نویسندگان غربی، بسیار پرکاربرد است. محقق نراقی، برهان اثبات خدا از طریق معجزه را چنین تقریر می‌کند که: «عقل حکم می‌کند که امور غریبه … همچون شق القمر و… از انسان‌های عادی صادر نخواهد شد؛ پس باید صانعی حکیم باشد و اینگونه امور به سبب قدرت کامله و حکمت شامله‌اش صورت بگیرد.»[۸]

در کلام و فلسفه مسیحیت و غیراسلامی، معنای واحدی از معجزه وجود ندارد و با اختلاف‌‌هایی همراه است. دیوید هیوم فیلسوف اسکاتلندی در تعریف معجزه، آن را یک تخطی از قوانین طبیعی عالم هستی می‌داند که با اراده خاص الهی و یا با دخالت عاملی غیر محسوس صورت می‌گیرد. شبیه به این گزارش را در آثار دیگر فیلسوفان و متلکمان گزارش شده‌است. توماس آکویناس از فیلسوفان مسیحی قرن سیزده میلادی، معجزه را در تعریف مسیحیت به سه دسته تقسیم می‌کند: دسته اول حوادثی است که خداوند انجام می‌دهد و طبیعت هرگز نمی‌تواند انجام دهد. دسته دوم حوادثی است که خداوند انجام می‌دهد و طبیعت نیز می‌تواند آن را رقم بزند اما نه به ترتیبی که در معجزه رخ داده‌است و دسته آخر حوادثی است که خداوند آنها را انجام می‌دهد اما بدون اعمال اصول طبیعی آن امر.[۹]

بر اساس روایت ابن سکیت، وی از علی النقی، امام دهم شیعیان امامیه، در خصوص علت تفاوت معجزات پیامبران با یکدیگر سؤال می‌کند و چنین پاسخ می‌گیرد که فن رایج در هر عصر، متفاوت بوده‌است و معجزه پیامبران بر اساس آن فن رایج صورت می‌گرفته‌است. بر این اساس به جهت رواج فن سحر و جادو در عصر موسی، معجزات موسی در خصوص ابطال سحر و در حوزه سحر و کهانت بوده‌است، و از آنجا که فن رایج در دوران عیسی، طبابت مطرح شده‌است، معجزات عیسی نیز در حوزه طب و شفای بیماران عنوان شده‌است. و اما در خصوص معجزات پیامبر اسلام که در حوزه بلاغت و فصاحت کلام بوده‌است، به جهت فن رایج زمان او بوده‌است که فصاحت و بلاغت در کلام مطرح شده‌است.[۱۰]

معجزه در قرآن

از واژه «معجزه» در قرآن، استفاده نشده‌است و از معجزات پیامبران در این کتاب، با عناوین معرفتی همچون «آیه»، «برهان»، «بینه» و «سلطان» یاد شده‌است.[۱۱][۱۲] در برخی موارد نیز به ماجراهای معجزه‌آسای پیامبران در قرآن بدون کاربرد لفظ «آیه» اشاره شده‌است.[۱۳] در منابع اسلامی، معجزات بیشتر در کتب روایی و حدیثی گزارش شده‌اند.[۱۴] بر اساس آموزه‌های قرآن، معجزه به اختیار پیامبر نبوده‌است و به اذن الهی صورت می‌گیرد. در این خصوص در آیه ۳۸ سوره رعد، چنین آمده‌است: «وَ ما کانَ لِرَسُول أَنْ یَأْتِیَ بِ آیَة إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ» ترجمه: «هیچ رسولی نمی‌تواند آیه و معجزه‌ای بیاورد مگر به اذن خداوند»[۱۵]

بر اساس آیاتی از قرآن، محمد علاوه بر بزرگترین معجزه خود، یعنی قرآن، معجزات دیگری را نیز برای اثبات نبوت خویش به کار بسته‌است. از معجزاتی که در قرآن به آنها اشاره شده‌است می‌توان به شق‌القمر (مورد اشاره در آیه ۱ و ۲ سوره قمرمعراج محمد (مورد اشاره در آیه ۱ سوره اسراء) و مباهله (مورد اشاره در آیه ۶۱ آل عمران) اشاره کرد. علاوه بر آن، قرآن از بهانه‌جویی‌های قوم پیامبر اسلام یاد می‌کند که به انکار معجزات او می‌انجامید. در همین راستا، اعراب جاهلی، محمد را به سحر و جادوگری متهم می‌کردند. در این خصوص در آیه ۱۴ و ۱۵ سوره صافات آمده‌است: «هرگاه معجزه‌ای می‌دیدند، مسخره می‌کردند و می‌گفتند، این سحری آشکار است.». همین‌طور در آیه ۸۶ آل‌عمران نیز محمد دارای معجزات فراوان معرفی شده‌است.[۱۶] به‌عقیدهٔ فرانسیس پیترز، قرآن یکی از نشانه‌های معجزه‌آسا بود، اما مخاطبان محمد از او می‌خواستند که چیزی ویژه‌تر و ملموس‌تر مانند نزول فرشته، گنجی یا چشمه‌ای معجزه‌آسا بیاورد. پاسخ‌های محمد ثابت است: «این خداست که معجزه می‌کند، نه پیامبران که فانی هستند.»[۱۷]

پانویس

ارجاعات

منابع

فارسی و عربی

انگلیسی

  • Bigliardi, Stefano (۲۰۲۰). "Adventures of an Amazing Concept: Some Wanderings of "Miracles" in the Discourse on Islam and Science". MARBURG JOURNAL OF RELIGION (به انگلیسی) (۲).
  • Brown, Daniel W (1999). Rethinking Tradition in Modern Islamic Thought (به انگلیسی). Cambridge University Press.
  • Edward Browne, Laurence (1933). The Eclipse of Christianity in Asia: From the Time of Muhammad Till the Fourteenth Century (به انگلیسی). Cambridge University Press Archive.
  • DAVIES, BRIAN (1993). An Introduction to the Philosophy of Religion (به انگلیسی). Oxford University Press.
  • Ehlert, TRUDE (1993). "MUHAMMAD". In Fleet, Kate; Krämer, Gudrun; Matringe, Denis; Nawas, John; Rowson, Everett (eds.). Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی) (3rd ed.). NEW YORK: Brill.
  • Francis E, Peters (2010). "The empire in Iraq, 763–861". Jesus and Muhammad: Parallel Tracks, Parallel Lives (به انگلیسی). Oxford University Press. pp. ۲۰۴–۲۰۵.
  • Sell, Edward (2013). The Faith of Islam (به انگلیسی). Routledge.