بابک خرمدین: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا، ابرابزار، اصلاح نشانی وب)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه زندگینامه
{{جعبه زندگینامه
| نام                = بابک
| نام                = بابک
| تصویر              = بابک خُرَمدین.jpg
| تصویر              = Babek.jpg
| جایگزین تصویر      = یک نقاشی رنگی از بابک خرمدین که شمشیر در دست دارد.
| عنوان تصویر        = نگاره ای از بابک خُرَمدین
| عنوان تصویر        = نگاره ای از بابک خُرَمدین
| زادروز            = ۱۰ تیر ۱۷۷ خورشیدی
| زادگاه            = آذربایجان
| زادگاه            = [[اردبیل]]<ref>{{یادکرد وب|عنوان=بابک خرمدین نماد ایران دوستی یا دستاویز ایران ستیزی (بابک در نزدیکی کوه سبلان و در روستای بلال‌آباد در حومه اردبیل به دنیا آمد)|نشانی=https://www.tabnak.ir/fa/news/106661/بابک-خرمدین-نماد-ایران-دوستی-یا-دستاویز-ایران-ستیزی|وبگاه=خبرگزاری تابناک رسمی جمهوری اسلامی ایران{{!}} |بازبینی=2019-08-11}}</ref><ref>{{یادکرد وب|عنوان=The “Babak Khorramdin Organisation”: A Mysterious Opposition Group in the Islamic Republic of Iran|نشانی=https://www.researchgate.net/publication/275506898_The_Babak_Khorramdin_Organisation_A_Mysterious_Opposition_Group_in_the_Islamic_Republic_of_Iran|وبگاه=The “Babak Khorramdin Organisation”: A Mysterious Opposition Group in the Islamic Republic of Iran{{!}} |بازبینی=2019-08-11}}</ref>
| تاریخ مرگ          = ۱۷ دی ۲۱۶ خورشیدی
| تاریخ مرگ          = ۱۷ دی ۲۱۶ خورشیدی<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
| مکان مرگ          = کنیسه بابک
| مکان مرگ          = کنیسه بابک
| علت مرگ            = بریده شدن دست‌ها و پاهایش
| علت مرگ            = اعدام به وسیله قطع دست و سر
| آرامگاه            = ندارد
| نام‌های دیگر      = حسن
| ملیت              = [[مردمان ایرانی|ایرانی]]<ref>{{پک|Encyclopædia Britannica| |ک=Bābak|ص=Online}}</ref><ref>{{پک|Spuler|۱۹۶۹|ک=A History of the Muslim World: The age of the caliphs|ص=۵۵}}</ref><ref>{{پک|larousse encyclopedie| |ک=Abbassides|ص=Online}}</ref><ref>Arthur Goldschmidt, Lawrence Davidson, "A concise history of the Middle East", Westview Press; Eighth Edition (July 21, 2005). Pg 81: "..a Persian named Babak whose rebellion lasted twenty three years. Victorious in every battle, these uprisings were inspired by Persia's pre-Islamic religions, such as Zoroastrianism (The faith of Sassanid rulers) and a peasant movement called Mazdakism"</ref><ref>Whittow (1996), The Making of Orthodox Byzantium, 600-1025. New studies in medieval history, London: Macmillan, pp. 195, 203 & 215</ref><ref>Daniel Pipes, "Slave soldiers and Islam: the genesis of a military system ", Middle East Forum, 1981. pg 153: "Al-Mutasim undertook two military campaigns during his caliphate, the attack on Amorium (a town in Anatolia) and the suppression of the Persian rebel Babak."</ref><ref>Bernard Lewis, "The Arabs in History", Oxford University Press, 2002. pp 109-110.</ref><ref>Armenian historian Vardan Areweltsʻi, ca. 1198-1271 notes: In these days, a man of the PERSIAN race, named Bab, who had went from Baltat killed many of the race of Ismayil(what Armenians called Arabs) by sword and took many slaves and thought himself to be immortal... See: La domination arabe en Armènie, extrait de l’ histoire universelle de Vardan, traduit de l’armènian et annotè, J. Muyldermans, Louvain et Paris, 1927, pg 119: En ces jours-lá, un homme de la race PERSE, nomm é Bab, sortant de Baltat, faiser passer par le fil de l’épée beaucoup de la race d’Ismayēl tandis qu’il.. Original Grabar: Havoursn haynosig ayr mi hazkes Barsitz Pap anoun yelyal i Baghdada, arganer zpazoums i sour suseri hazken Ismayeli, zpazoums kerelov. yev anser zinkn anmah. yev i mium nvaki sadager yeresoun hazar i baderazmeln youroum ent Ismayeli</ref><ref>The Arab historian ʻAlī ibn Aḥmad ibn Ḥazm (994-1064) mentions the different Iranian revolts against the Caliphate in Al-Faṣl fi l-Milal & l-Ahwāʾ & n-Niḥal.
 
  The Persians had the great land expanse and were greater than all other people and thought of themselves as better... after their defeated by Arabs, they rose up to fight against Islam but God did not give them victory. Among their leaders were Sunbādh, Muqanna‘, Ustasīs, Bābak and others.
{{شروع عربی}} «أن الفرس کانوا من سعة الملک و علو الید علی جمیع الأمم وجلالة الخطیر فی أنفسهم حتی أنهم کانوا یسمون أنفسهم الأحرار والأبناء و کانوا یعدون سائر الناس عبیداً لهم فلما امتحنوا بزوال الدوله عنهم علی أیدی العرب وکانت العرب أقل الأمم عند الفرس خطراً تعاظمهم الأمر و تضاعفت لدیهم المصیبة و راموا کید الإسلام بالمحاربة فی اوقات شتی ففی کل ذلک یظهر الله سبحانه و تعالی الحق وکان من قائمتهم سنبادة و استاسیس والمقنع و بابک وغیرهم»{{پایان عربی}}Ibn Ḥazm, ʻAlī ibn Aḥmad (1995), Al-Faṣl Fī Al-Milal Wa-Al-Ahwāʾ Wa-Al-Niḥal (1st ed.), Bayrūt, Lubnān: Dār al-Jīl</ref>
| نام‌های دیگر      =
| شناخته‌شده برای    = مبارزه بر ضد خلفای عباسی{{سخ}}پس از حملهٔ اعراب به ایران
| شناخته‌شده برای    = مبارزه بر ضد خلفای عباسی{{سخ}}پس از حملهٔ اعراب به ایران
| تأثیرگذاران        = جاویدان پسر شهرک{{سخ}}همسر جاویدان{{سخ}}[[حاتم پسر هرثمه]] پسر أعیَن
| تأثیرگذاران        = جاویدان بن شهرک{{سخ}}همسر جاویدان{{سخ}}[[حاتم بن هرثمه]]
| شهر خانگی          = [[اردبیل]]
| لقب                = خرمدین
| لقب                = خرمدین
| جنبش              = رهبر انقلابی، [[جنبش سرخ‌جامگان]]
| جنبش              = رهبر [[جنبش سرخ‌جامگان]]
| مخالفان            = ۲ خلیفه عباسی: مأمون و معتصم و سرداران سپاه خلافت
| دین                = [[خرمدین]]
| دین                = [[خرمدین]]<ref>{{یادکرد وب |نام۱=پیشوای خرّمدینان |نشانی=https://rch.ac.ir/article/Details/5470?بابک-خرم-دین |وبگاه=دانشنامه جهان اسلام}}</ref>
| مادر              = ماه‌رو
| والدین            = مادر: ماه‌رو<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref><ref>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=47}}</ref>{{سخ}}پدر: عبدالله یا عامر بن عبدالله یا عامر بن احد<ref>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=48}}</ref>
| پدر                = عامر بن عبدالله
| گفتاورد            = «یک روز شاهی به از ۴۰ سال بردگی… مهم نیست که زنده مانم یا بمیرم، هر جا که من باشم یا از من یاد شود، من آنجا پادشاهم.»<ref>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=72}}</ref>
}}
}}


'''بابک خرمدین''' (درگذشته ۶ صفر ۲۲۳ قمری/۷ ژانویهٔ ۸۳۸ میلادی/۱۷ دی ۲۱۶ خورشیدی)<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> رهبر اصلی مبارزان ایرانی [[جنبش خرمدینان|خرمدین]] بود که پس از مرگ [[ابومسلم خراسانی|ابومسلم]] بر [[خلافت عباسی]] شوریدند. خرمدینان مرگ ابومسلم را انکار کرده و معتقد بودند که [[ابومسلم خراسانی|ابومسلم]] باز خواهد گشت تا عدالت را در جهان برقرار نماید.<ref>{{پک|Encyclopædia Britannica| |ک=Bābak|ص=Online}}</ref> در دوران خلافت عباسیان [[آذربایجان]] کانون مقاومت طولانی‌مدت و خطرناک علیه خلافت بود که توسط بابک خرمدین رهبری می‌شده است و بر شمال غرب ایران تأثیر گذاشته و بیش از ۲۰ سال - از ۲۰۱ ه‍.ق/۸۱۶ م تا ۲۲۲ ه‍.ق /۸۳۷ م - طول کشید. از نگاه [[کلیفورد ادموند باسورث|باسورث]] این مقاومت قطعاً پایه‌های دینی داشته ولی ممکن است که پایه‌های سیاسی-اجتماعی نیز داشته باشد. شورش او به روشنی از حس ضد عربی ایرانیان در آذربایجان بهره می‌برده است.<ref>{{پک|BOSWORTH|۱۹۸۹|ک=AZERBAIJAN iv. Islamic History to 1941|ص=۲۲۴–۲۳۱}}</ref> تعداد نیروهای لشکر بابک را در ابوالمعالی ۱۰۰ هزار نفر،<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref><ref>{{پک|رضازاده لنگرودی|۱۳۹۰|ک=خرمدینان|ص=۴۱۷–۴۲۲}}</ref> در تنبیه الاشراف مسعودی ۲۰۰ هزار نفر،<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> در تاریخ بغدادی ۳۰۰ هزار نفر<ref>{{پک|رضازاده لنگرودی|۱۳۹۰|ک=خرمدینان|ص=۴۱۷–۴۲۲}}</ref> یا بیشمار<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> و در تبصره العوام بیشمار ذکر کرده‌اند<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> که بی شک مبالغه آمیز است ولی حداقل دلالت بر بزرگ بودن لشکر آن دارد.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref><ref>{{پک|رضازاده لنگرودی|۱۳۹۰|ک=خرمدینان|ص=۴۱۷–۴۲۲}}</ref>
'''بابک خرمدین''' (درگذشته ۶ صفر ۲۲۳ قمری/۷ ژانویهٔ ۸۳۸ میلادی/۱۷ دی ۲۱۶ خورشیدی) رهبر اصلی مبارزان ایرانی [[خرمدینیان|خرمدین]] بود که پس از مرگ [[ابومسلم خراسانی]] بر [[خلافت عباسی]] شوریدند. خرمدینان مرگ ابومسلم را انکار کرده و معتقد بودند که ابومسلم خراسانی باز خواهد گشت تا عدالت را در جهان برقرار نماید. در دوران خلافت عباسیان آذربایجان کانون مقاومت طولانی‌مدت و خطرناک علیه خلافت بود که توسط بابک خرمدین رهبری می‌شده است و بر شمال غرب ایران تأثیر گذاشته و بیش از ۲۰ سال - از ۲۰۱ ه‍.ق/۸۱۶ م تا ۲۲۲ ه‍.ق /۸۳۷ م - طول کشید.
 
شورش او به روشنی از حس ضد عربی ایرانیان در آذربایجان بهره می‌برده است. با این حال دلایل مذهبی، اجتماعی و اقتصادی نیز برای جنبش بابک گزارش شده است۔ تعداد نیروهای لشکر بابک را عددی بین ۱۰۰ هزار نفر تا ۳۰۰ هزار نفر و یا بیشتر توصیف کرده‌اند که در هر صورت، دلالت بر بزرگ بودن لشکر اوست.


او زندگی گمنامی در آذربایجان داشت تا اینکه مورد توجه جاویدان بن سهل، رهبر خرمی‌ها-که مدت کوتاهی بعد درگذشت-، قرار گرفت. بابک ادعا کرد که روح جاویدان در کالبد او وارد شده و تحریک ساکنان [[بذ]] را آغاز کرد. او قدرت جدیدی به جنبش دینی-اجتماعی که ریشه در مذهب [[مزدک]] داشت، بخشید و از روش‌های خشونت‌آمیزِ ویژه‌ای بهره گرفت. به نظر می‌رسد که قیام او از ۲۰۱ ه‍.ق/۸۱۶ م آغاز و با نقشهٔ [[حاتم پسر هرثمه]]، یاری شده بود و با مشکلات مختلفی در استان‌های شرقی که به دنبال آن [[مأمون]] به [[بغداد]] بازگشت، آسان گشته بود.<ref>{{پک|SOURDEL|۱۹۸۶|ک=BĀBAK|ص=۸۴۴}}</ref>
او زندگی گمنامی در آذربایجان داشت تا اینکه مورد توجه [[جاویدان بن سهل]]، رهبر خرمی‌ها، قرار گرفت. بابک ادعا کرد که روح جاویدان در کالبد او وارد شده و تحریک ساکنان بذ را آغاز کرد. او قدرت جدیدی به جنبش دینی-اجتماعی که ریشه در مذهب مزدک داشت، بخشید و از روش‌های خشونت‌آمیزِ ویژه‌ای بهره گرفت. به نظر می‌رسد که قیام او از ۲۰۱ ه‍.ق/۸۱۶ م آغاز و با نقشهٔ [[حاتم بن هرثمه]]، یاری شده بود و با مشکلات مختلفی در استان‌های شرقی که به دنبال آن [[مأمون]] به [[بغداد]] بازگشت، آسان گشته بود.


در ۲۰۴ ه‍.ق/ ۸۱۹–۸۲۰ م [[مأمون]]، [[یحیی بن معاذ]] را به سوی بابک فرستاد که با درگیری بی‌نتیجه در موقعیت‌های مختلف (جنگی) همراه بود؛ همان‌طور که تلاش دیگر فرماندهان خلافت، شانس بهتری نداشتند. در پایان خلافت [[مأمون]] مبارزه تا [[ناحیه جبال|جبال]] هم کشیده شد، که این باعث نخستین نگرانی خلیفه [[معتصم]] گردید و باعث شد تا او مقاومت این ناحیه را ریشه کن کند. در ۲۲۰ ه‍.ق / ۸۳۵ م [[معتصم]]، [[افشین]] را مأمور سرکوب بابک کرد. این فرمانده قلعه‌های جادهٔ [[بذ]] را که بابک ویران کرده بود را تعمیر کرد و علی‌رغم شکست [[بغای کبیر]] در [[هشتادسر]]، توانست طرخان، یکی از فرماندهان مقاومت را غافلگیر کند. سپس با نیروهای تحت فرماندهی جعفر خیاط و داوطلبان [[ابودلف]] تجدید قوا کرد و در ۲۲۲ ه‍.ق /۸۳۷ م اردوگاهی را تحت حفاظت دیده‌بان‌ها برپا کرد. (چرا که مکرراً از [[بذ]] مورد هجوم واقع شده‌بود) بعد از حملهٔ ناموفق داوطلبان، بذ در ۹ رمضان ۲۲۲ ه‍.ق/۱۵ اوت ۸۳۷ م توسط نیروهای فرغانه‌ای فتح و غارت شد. بابک فرار کرد ولی توسط سهل بن سنباط - که به او پناه داده‌بود، دستگیر شد و به افشین تحویل داده‌شد. او به سامرا فرستاده شد و در ۳ صفر ۲۲۳ / ۴ ژانویه ۸۳۸ به سامرا رسید. [[معتصم]] او را سوار بر فیل به معرض نمایش گذاشت و نخست دست‌هایش را قطع کردند و سپس او را اعدام کردند.<ref>[http://www.iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp?GM=1&GD=4] روزی که بابک کشته شد</ref> جنازهٔ او بر چوبهٔ دارش باقی ماند و منجر شد تا نامش به این منطقهٔ شهر اطلاق گردد.<ref>{{پک|SOURDEL|۱۹۸۶|ک=BĀBAK|ص=۸۴۴}}</ref>
در ۲۰۴ ه‍.ق/ ۸۱۹–۸۲۰ م مأمون، [[یحیی بن معاذ]] را به سوی بابک فرستاد که با درگیری بی‌نتیجه در موقعیت‌های مختلف همراه بود؛ همان‌طور که تلاش دیگر فرماندهان خلافت، شانس بهتری نداشتند. در پایان خلافت مأمون مبارزه تا جبال هم کشیده شد، که این باعث نخستین نگرانی خلیفه [[معتصم]] گردید و باعث شد تا او مقاومت این ناحیه را ریشه کن کند. در ۲۲۰ ه‍.ق / ۸۳۵ م معتصم، افشین را مأمور سرکوب بابک کرد. این فرمانده قلعه‌های جادهٔ بذ را که بابک ویران کرده بود را تعمیر کرد و علی‌رغم شکست [[بغای کبیر]] در هشتادسر، توانست طرخان، یکی از فرماندهان مقاومت را غافلگیر کند. سپس با نیروهای تحت فرماندهی جعفر خیاط و داوطلبان ابودلف تجدید قوا کرد و در ۲۲۲ ه‍.ق /۸۳۷ م اردوگاهی را تحت حفاظت دیده‌بان‌ها برپا کرد. بعد از حملهٔ ناموفق داوطلبان، بذ در ۹ رمضان ۲۲۲ ه‍.ق/۱۵ اوت ۸۳۷ م توسط نیروهای فرغانه‌ای فتح و غارت شد. بابک فرار کرد ولی توسط [[سهل بن سنباط]] - که به او پناه داده‌بود، دستگیر شد و به افشین تحویل داده‌شد. او به سامرا فرستاده شد و در ۳ صفر ۲۲۳ / ۴ ژانویه ۸۳۸ به سامرا رسید. معتصم او را سوار بر فیل به معرض نمایش گذاشت و نخست دست‌هایش را قطع کردند و سپس او را اعدام کردند. جنازهٔ او بر چوبهٔ دارش باقی ماند و سرش به خراسان فرستاده شد۔


دستگیری و اعدام بابک پایان [[جنبش خرمدینان]] نبوده و آن‌ها ادامه حیات دادند تا مدرکی گواه بر حیاتشان در قرن ۳ ه‍.ق/۹ م باشند. داوطلبان شورش گذشته، که خود را بابکیه نام نهادند، در [[بذ]] تا قرن ۵ ه‍.ق/۱۱ م ادامه حیات دادند و به انتظار او ماندند و آئین خاصی انجام می‌دادند.<ref>{{پک|SOURDEL|۱۹۸۶|ک=BĀBAK|ص=۸۴۴}}</ref>
دستگیری و اعدام بابک پایان جنبش [[خرمدینیان|خرمدینان]] نبوده و آن‌ها ادامه حیات دادند تا مدرکی گواه بر حیاتشان در قرن ۳ ه‍.ق/۹ م باشند. داوطلبان شورش گذشته، که خود را بابکیه نام نهادند، در بذ تا قرن ۵ ه‍.ق/۱۱ م ادامه حیات دادند و به انتظار او ماندند و آئین خاصی انجام می‌دادند.


== نام و تبار ==
== نام و تبار ==
[[پرونده:Babek.jpg|250px|بندانگشتی|چپ|نقاشی خیالی از بابک خرمدین]][[پرونده:Babak castle 10.jpg|200px|بندانگشتی|چپ|نمایی از قلعه بابک]]
در تمامی منابع نام «بابک» یافت می‌شود، اما [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]] نام او را «حسن» ذکر کرده است.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> مورخان ارمنی بابک خرمدین را گاهی «باب»، گاهی «بابن» و گاهی «بابک» ضبط کرده‌اند.<ref>{{پک|نفیسی|۱۳۸۴|ک=بابک خرمدین|ص=۱۲۹}}</ref> نام اصلی که بر بابک، در دوران تولدش گذاشتند، حسن بود؛ و برادران بابک، عبدالله، معاویه و اسحاق<ref group="یادداشت">عبدالله و معاویه را طبری به عنوان برادران بابک گزارش کرده است، اما در فرق بین الفرق بغدادی، برادر دیگری به نام اسحاق نیز گزارش شده است.</ref> بودند که نشان می‌دهد که نام‌های آن‌ها اسلامی بود.<ref dir=ltr>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=48}}</ref> به اعتقاد کرون، حسن هنگام ورود به دژ بذ، نام بابک را بر خود برگزید.<ref dir=ltr>{{پک|Crone| |ک=BĀBAK|ص=}}</ref> چرا که بابک یا پاپک به معنی پدر است و نام نیای ساسانیان نیز بوده است.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref>
در تمامی منابع نام «بابک» یافت می‌شود، اما [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]] نام او را «حسن» ذکر کرده است.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> مورخان ارمنی بابک خرمدین را گاهی «باب»، گاهی «بابن» و گاهی «بابک» ضبط کرده‌اند.<ref>{{پک|نفیسی|۱۳۸۴|ک=بابک خرمدین|ص=۱۲۹}}</ref> نام اصلی که بر بابک، در دوران تولدش گذاشتند، حسن بود؛ و برادران بابک، عبدالله، معاویه و اسحاق<ref group="یادداشت">عبدالله و معاویه را طبری به عنوان برادران بابک گزارش کرده است، اما در فرق بین الفرق بغدادی، برادر دیگری به نام اسحاق نیز گزارش شده است.</ref> بودند که نشان می‌دهد که نام‌های آن‌ها اسلامی بود.<ref>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=48}}</ref> به اعتقاد کرون، حسن هنگام ورود به دژ بذ، نام بابک را بر خود برگزید.<ref>{{پک|Crone| |ک=BĀBAK|ص=online}}</ref> چرا که بابک یا پاپک به معنی پدر است و نام نیای ساسانیان نیز بوده است.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref>


بنابر برخی روایات، پدر او مرد مسلمانی بود به نام عبدالله یا عامر بن عبدالله یا عامر بن احد از شهر [[تیسفون|مدائن]] که روغن فروشی می‌کرد؛<ref>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=47}}</ref> و مادرش زنی تک چشم بود که «ماه‌رو» نام داشت و از اهالی آذربایجان بود.<ref group="یادداشت">یوسفی زیبارو (ماهرو) بودن مادر بابک توأم با تک چشم را بودنش مضحک می‌داند. [[#CITEREFY.C5.ABsof.C4.AB2000|(ایرانیکا، ذیل «بابک خرمی»)]]</ref><ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> گواه این مطلب، زبان مادری اوست که پهلویِ آذری، که زبان باستانی آذربایجان پیش از ترکی بود، گزارش شده است.<ref name="ToolAutoGenRef10">{{یادکرد وب|نویسنده = علی بهرامیان|نشانی =https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/6038|عنوان =بابک خرم دین| ناشر =[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]]|تاریخ = |تاریخ بازدید =}}</ref> واقدی پدر بابک را آرامی‌نژاد گزارش می‌کند.<ref>[https://books.google.com/books?id=LderHOzgLPUC&printsec=frontcover&dq=The+Nativist+Prophets+of+Early+Islamic+Iran&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwjA4frDpaXeAhW0HTQIHTjxC_wQ6AEIIzAA#v=snippet&q=Aramaean%20peddler%20&f=false The Nativist Prophets of Early Islamic Iran,p 48]</ref> وارتان مورخ ارمنی نیز در ضمن گزارش حوادث سال ۸۲۶ میلادی و ۲۱۱ قمری، گزارش بابک را به عنوان مردی از نژاد ایرانی نقل کرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بابک خرم‌دین|نام خانوادگی=نفیسی|نام=سعید|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=117-116}}</ref> تبار و طبقه اجتماعی بابک مبهم و متناقض، گاهی شگفت‌انگیز و باورنکردنی گزارش شده است. [[واقدی]] و [[محمد بن جریر طبری|طبری]] بابک را فردی از طبقه پائین جامعه معرفی می‌کنند ولی جواب بابک به نامه پسرش در حین فرار و کلماتی که عبدالله، برادر بابک به [[ابن‌شروین طبری]] — کسی که او را به بغداد منتقل کرده — گفته است، نشان می‌دهد که بابک اشراف‌زاده بود.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> به عقیده [[عبدالحسین زرین‌کوب|زرین‌کوب]]، مجرد نام بابک، جاویدان و شهرک نیز به رغم آنچه روایات دشمنان قوم القاء می‌کنند این تصور را که رهبران نهضت منحصراً از طبقات بی‌مایه و پست یا از طایفه‌های غیر ایرانی بوده‌اند، چندان پذیرفتنی نمی‌دهد.<ref>{{پک|زرین‌کوب|۱۳۸۲|ک=تاریخ مردم ایران|ج=2|ص=67-68}}</ref> به عقیدهٔ [[علی بهرامیان|بهرامیان]]، بابک به زبان آذری باستان سخن می‌گفته است.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref>
بنابر برخی روایات، پدر او مرد مسلمانی بود به نام عبدالله یا عامر بن عبدالله یا عامر بن احد از شهر [[تیسفون|مدائن]] که روغن فروشی می‌کرد؛<ref dir=ltr>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=47}}</ref> و مادرش زنی تک چشم بود که «ماه‌رو» نام داشت و از اهالی آذربایجان بود.<ref group="یادداشت">یوسفی زیبارو (ماهرو) بودن مادر بابک توأم با تک چشم را بودنش مضحک می‌داند. (رک: {{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}})</ref><ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> گواه این مطلب، زبان مادری اوست که پهلویِ آذری، که زبان باستانی آذربایجان پیش از ترکی بود، گزارش شده است.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref> واقدی پدر بابک را آرامی‌نژاد گزارش می‌کند.<ref dir=ltr>[https://books.google.com/books?id=LderHOzgLPUC&printsec=frontcover&dq=The+Nativist+Prophets+of+Early+Islamic+Iran&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwjA4frDpaXeAhW0HTQIHTjxC_wQ6AEIIzAA#v=snippet&q=Aramaean%20peddler%20&f=false The Nativist Prophets of Early Islamic Iran,p 48]</ref> وارتان مورخ ارمنی نیز در ضمن گزارش حوادث سال ۸۲۶ میلادی و ۲۱۱ قمری، گزارش بابک را به عنوان مردی از نژاد ایرانی نقل کرده است.<ref>{{پک|نفیسی|۱۳۸۴|ک=بابک خرمدین|ص=۱۱۶}}</ref> تبار و طبقه اجتماعی بابک مبهم و متناقض، گاهی شگفت‌انگیز و باورنکردنی گزارش شده است. [[واقدی]] و [[محمد بن جریر طبری|طبری]] بابک را فردی از طبقه پائین جامعه معرفی می‌کنند ولی جواب بابک به نامه پسرش در حین فرار و کلماتی که عبدالله، برادر بابک به [[ابن‌شروین طبری]] — کسی که او را به بغداد منتقل کرده — گفته است، نشان می‌دهد که بابک اشراف‌زاده بود.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> به عقیده [[عبدالحسین زرین‌کوب|زرین‌کوب]]، مجرد نام بابک، جاویدان و شهرک نیز به رغم آنچه روایات دشمنان قوم القاء می‌کنند این تصور را که رهبران نهضت منحصراً از طبقات بی‌مایه و پست یا از طایفه‌های غیر ایرانی بوده‌اند، چندان پذیرفتنی نمی‌دهد.<ref>{{پک|زرین‌کوب|۱۳۸۲|ک=تاریخ مردم ایران|ج=2|ص=67-68}}</ref> به عقیدهٔ [[علی بهرامیان|بهرامیان]]، بابک به زبان آذری باستان سخن می‌گفته است.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref>


== سرگذشت ==
== سرگذشت ==
=== تولد و سال‌های اولیه ===
=== تولد و سال‌های اولیه ===
منابع محل تولد بابک را در آذربایجان گزارش کرده‌اند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.azargoshnasp.net/famous/babak_khorramdin/babakpasokhbehanirani.htm|عنوان=بابک خرم‌دین و پان‌ترکیسم}}</ref> تاریخ تولد او به‌طور مشخص معلوم نیست.<ref>{{پک|1=بهرامیان|2=۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref> پدر بابک بعد از تولد او، در سفری به ناحیه سبلان در اردبیل داشت، زخمی شد و درگذشت. مادر بابک اما برای کار، شغل دایگی را پیش گرفت. بر اساس گزارش منابع تاریخی، بابک تا ۱۲ سالگی، گاوچرانی می‌کرد. از برای او در این دوران، افسانه‌ای گزارش شده است؛ بر اساس این داستان «روزی مادر بابک بیرون رفت و در پی پسر می‌گشت. بابک در آن زمان گاوهای مردم را به چراگاهی می‌برد. مادر، وی را در زیر درختی یافت که خفته و برهنه بود و از بن هر مویی از سینه و سر وی خون می‌تراوید. چون بابک از خواب برآمد دیگر اثری از خون ندید، دانست که دیری برنخواهد آمد که کار پسر بالا گیرد».<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> [[عبدالحسین زرین‌کوب|زرین‌کوب]] این روایت را هم تراز افسانه [[دانیال]] و [[بخت‌النصر]] دانسته و آن را جعل دشمنان بابک می‌داند.<ref>{{پک|زرین‌کوب|۱۳۷۸ |ک=دو قرن سکوت|ص=۲۱۵–۲۱۷}}</ref> بر اساس گزارش‌های [[واقدی]]، بابک در دوران جوانی‌اش به عنوان خدمتکار و تیمارگر اسب برای شبل بن منقی در روستای سراب کار می‌کرد و در همین دوران، تنبور زدن را یادگرفت. این مطلب باید منبع گزارش [[ابوالمعالی]] باشد که تنبور زدن و آوازخوانی بابک به هنگام میوه‌فروشی در روستا را گزارش کرده است. چندی بعد، بابک به تبریز عزیمت کرد و ۲ سال را صرف خدمت به محمد بن رواد ازدی کرد و سپس در ۱۸ سالگی به خانه‌اش در بلال‌آباد بازگشت.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
منابع محل تولد بابک را در آذربایجان گزارش کرده‌اند.{{مدرک}} تاریخ تولد او به‌طور مشخص معلوم نیست.<ref>{{پک|1=بهرامیان|2=۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref> پدر بابک بعد از تولد او، در سفری به ناحیه سبلان در اردبیل داشت، زخمی شد و درگذشت. مادر بابک اما برای کار، شغل دایگی را پیش گرفت. بر اساس گزارش منابع تاریخی، بابک تا ۱۲ سالگی، گاوچرانی می‌کرد. از برای او در این دوران، افسانه‌ای گزارش شده است؛ بر اساس این داستان «روزی مادر بابک بیرون رفت و در پی پسر می‌گشت. بابک در آن زمان گاوهای مردم را به چراگاهی می‌برد. مادر، وی را در زیر درختی یافت که خفته و برهنه بود و از بن هر مویی از سینه و سر وی خون می‌تراوید. چون بابک از خواب برآمد دیگر اثری از خون ندید، دانست که دیری برنخواهد آمد که کار پسر بالا گیرد».<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> [[عبدالحسین زرین‌کوب|زرین‌کوب]] این روایت را هم تراز افسانه [[دانیال]] و [[بخت‌النصر]] دانسته و آن را جعل دشمنان بابک می‌داند.<ref>{{پک|زرین‌کوب|۱۳۷۸ |ک=دو قرن سکوت|ص=۲۱۵–۲۱۷}}</ref> بر اساس گزارش‌های [[واقدی]]، بابک در دوران جوانی‌اش به عنوان خدمتکار و تیمارگر اسب برای شبل بن منقی در روستای سراب کار می‌کرد و در همین دوران، تنبور زدن را یادگرفت. این مطلب باید منبع گزارش [[ابوالمعالی]] باشد که تنبور زدن و آوازخوانی بابک به هنگام میوه‌فروشی در روستا را گزارش کرده است. چندی بعد، بابک به تبریز عزیمت کرد و ۲ سال را صرف خدمت به محمد بن رواد ازدی کرد و سپس در ۱۸ سالگی به خانه‌اش در بلال‌آباد بازگشت.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


=== ملحق شدن به خرمدینیان ===
=== ملحق شدن به خرمدینیان ===
گزارش شده است که دو مرد ثروتمند به نام جاویدان بن شهرک و ابوعمران در بلندی‌های اطراف کوهستان بذ زندگی می‌کردند و برای رهبری خرمدینان ساکن در آن مناطق مرتفع می‌جنگیدند. جاویدان وقتی در مسیر زنجان به بذ در برف گیر کرد به دنبال سرپناهی در بلال‌آباد، به خانه مادر بابک رفت. به دلیل فقر مادر بابک فقط برایشان آتش روشن کرد در حالی که بابک به اسب‌ها و نوکرهای جاویدان رسیدگی می‌کرد و برایشان آب آورد. جاویدان بابک را برای خرید غذا، شراب و علوفه فرستاد و وقتی بابک برگشت و با جاویدان سخن گفت، جاویدان تحت تأثیر زیرکی‌اش قرار گرفت. بعد از آن جاویدان از مادر بابک اجازه خواست تا بابک را برای مدیریت زمین‌های کشاورزی و دارائی‌هایش با خود ببرد و پیشنهاد کرد که در عوض ۵۰ [[درهم]] ماهانه به عنوان حقوق بابک برای او بفرستد. مادر بابک نیز این پیشنهاد را پذیرفت. این رویداد سبب شد تا بابک به خرمدینان ملحق شود.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
[[پرونده:Babak castle 10.jpg|300x300px|بندانگشتی|چپ|نمایی از قلعه بابک]]
گزارش شده است که دو مرد ثروتمند به نام جاویدان بن شهرک و ابوعمران در بلندی‌های اطراف کوهستان بذ زندگی می‌کردند و برای رهبری خرمدینان ساکن در آن مناطق مرتفع می‌جنگیدند. جاویدان وقتی در مسیر زنجان به بذ در برف گیر کرد به دنبال سرپناهی در بلال‌آباد، به خانه مادر بابک رفت. به دلیل فقر مادر بابک فقط برایشان آتش روشن کرد در حالی که بابک به اسب‌ها و نوکرهای جاویدان رسیدگی می‌کرد و برایشان آب آورد. جاویدان بابک را برای خرید غذا، شراب و علوفه فرستاد و وقتی بابک برگشت و با جاویدان سخن گفت، جاویدان تحت تأثیر زیرکی‌اش قرار گرفت. بعد از آن جاویدان از مادر بابک اجازه خواست تا بابک را برای مدیریت زمین‌های کشاورزی و دارائی‌هایش با خود ببرد و پیشنهاد کرد که در عوض ۵۰ [[درهم]] ماهانه به عنوان حقوق بابک برای او بفرستد. مادر بابک نیز این پیشنهاد را پذیرفت. این رویداد سبب شد تا بابک به خرمدینان ملحق شود.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


بعد از ورود بابک به خدمتگزاری جاویدان، رقیبش ابوعمران از بیرون از قلمروی جاویدان به او شبیخون زد و شکست خورد و کشته شد؛ ولی جاویدان سه روز پس از آن بر اثر جراحت وارد شده از دنیا رفت. زن جاویدان خبر مرگ شوهرش را به بابک داد و اضافه کرد که خبر را فردا در جامعه منتشر خواهد کرد؛ و همچنین بابک را به عنوان جانشین جاویدان معرفی خواهد کرد و کسی که دین مزدک را برمی‌گرداند و جامعه را به سوی پیروزی و موفقیت رهبری می‌کند. در روز بعد، بابک قبل از پیروان و جنگجویان جاویدان ظاهر شد. آن‌ها پرسیدند «چرا جاویدان آنها را قبل از به زبان راندن وصیت‌نامه خبر نکرده است»، همسرش جواب داد «چون شما در مکان‌های مختلف بودید، انتشار پیام منجر به پخش شدن خبر می‌شد که امنیت شما را به خطر می‌انداخت». بعد از به‌دست آوردن فرمانبرداری آن‌ها به دستورالعمل جاویدان، همسرش گفت بر طبق وصیت شب قبل از مرگ روحش از جسمش خارج شده و به جسم بابک درآمده و با روح بابک درآمیخته است و هرکسی که این وصیت را زیر سؤال ببرد تکفیر خواهد شد. تمام کسانی که حاضر بودند، فرمان جاویدان را قبول کردند و خودشان را مقید به سوگند خوردن دربارهٔ بابک کردند که همان‌گونه که از روح جاویدان پشتیبانی می‌کردند از روح بابک هم بکنند. سپس بابک و بیوه جاویدان در حضور همگان در تشریفات ساده با هم ازدواج کردند.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
بعد از ورود بابک به خدمتگزاری جاویدان، رقیبش ابوعمران از بیرون از قلمروی جاویدان به او شبیخون زد و شکست خورد و کشته شد؛ ولی جاویدان سه روز پس از آن بر اثر جراحت وارد شده از دنیا رفت. زن جاویدان خبر مرگ شوهرش را به بابک داد و اضافه کرد که خبر را فردا در جامعه منتشر خواهد کرد؛ و همچنین بابک را به عنوان جانشین جاویدان معرفی خواهد کرد و کسی که دین مزدک را برمی‌گرداند و جامعه را به سوی پیروزی و موفقیت رهبری می‌کند. در روز بعد، بابک قبل از پیروان و جنگجویان جاویدان ظاهر شد. آن‌ها پرسیدند «چرا جاویدان آنها را قبل از به زبان راندن وصیت‌نامه خبر نکرده است»، همسرش جواب داد «چون شما در مکان‌های مختلف بودید، انتشار پیام منجر به پخش شدن خبر می‌شد که امنیت شما را به خطر می‌انداخت». بعد از به‌دست آوردن فرمانبرداری آن‌ها به دستورالعمل جاویدان، همسرش گفت بر طبق وصیت شب قبل از مرگ روحش از جسمش خارج شده و به جسم بابک درآمده و با روح بابک درآمیخته است و هرکسی که این وصیت را زیر سؤال ببرد تکفیر خواهد شد. تمام کسانی که حاضر بودند، فرمان جاویدان را قبول کردند و خودشان را مقید به سوگند خوردن دربارهٔ بابک کردند که همان‌گونه که از روح جاویدان پشتیبانی می‌کردند از روح بابک هم بکنند. سپس بابک و بیوه جاویدان در حضور همگان در تشریفات ساده با هم ازدواج کردند.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> در منابعی، ادعای حلول روح جاویدان در بدن بابک، به خود او نسبت داده شده است۔<ref dir=ltr>{{پک|1=SOURDEL|2=۱۹۸۶|ک=BĀBAK|ص=۸۴۴}}</ref>


برخی مورخان بر این باورند زن جاویدان، پیشتر دلباخته بابک بود. این سخن ریشه در ازدواج آن دو بعد از مرگ جاویدان دارد. [[ابوالمعالی]] ادعا می‌کند که زن جاویدان به همسرش زهر خورانیده است درحالی که [[محمد بن جریر طبری|طبری]] و [[ابن اثیر]] ادعا می‌کنند که جاویدان پسری داشت که به‌دست مسلمان دستگیر و بعد از آن آزاد شد. [[غلامحسین صدیقی|صدیقی]] جانشین نشدن پسر جاویدان به جای پدرش را باعث تعجب دانسته است.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
برخی مورخان بر این باورند زن جاویدان، پیشتر دلباخته بابک بود. این سخن ریشه در ازدواج آن دو بعد از مرگ جاویدان دارد. [[ابوالمعالی]] ادعا می‌کند که زن جاویدان به همسرش زهر خورانیده است درحالی که [[محمد بن جریر طبری|طبری]] و [[ابن اثیر]] ادعا می‌کنند که جاویدان پسری داشت که به‌دست مسلمان دستگیر و بعد از آن آزاد شد. [[غلامحسین صدیقی|صدیقی]] جانشین نشدن پسر جاویدان به جای پدرش را باعث تعجب دانسته است.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


=== ساماندهی قیام خرمدینان ===
=== ساماندهی قیام خرمدینان ===
[[پرونده:Babak castle 11.jpg|200px|بندانگشتی|چپ|نمایی از قلعه بابک]]
[[پرونده:Mazyar and Babak map.png|انگشتدان|300x300px|حدود قیام بابک (به رنگ زرد) و مازیار (به رنگ سرخ)]]
[[پرونده:Bazz fortress.jpg|200px|بندانگشتی|چپ|قلعه بابک]]
خرمدینان در [[آذربایجان]]، [[طبرستان]]، [[خراسان]]، [[بلخ]]، [[کاشان]]، [[قم]]، [[قزوین]]، [[ری]]، [[کرج]]، [[همدان]]، [[لرستان]]، [[خوزستان]] و [[بصره]] پراکنده بودند و قبل از بابک شورش‌هایی کرده بودند. خرمدینان در [[گرگان]] همراه با سرخ‌علمان [[باطنیان|باطنی]] در زمان خلافت [[مهدی (خلیفه عباسی)|مهدی]] در سال ۱۶۲ه‍.ق/۷۷۸–۷۷۹ م شورش کردند که [[عمر بن علاء]]، حکمران طبرستان مأمور دفع شورش آن‌ها شد و در زمان حکومت [[هارون الرشید]] در [[اصفهان]]، ری، همدان و چند ناحیه دیگر شورش شد که [[عبدالله بن مالک]] و [[ابودلف عجلی]] از جانب خلافت آن‌ها را سرکوب کردند ولی هیچ‌کدام از این شورش‌ها شدت و مدت شورش ۲۰ ساله بابک را نداشتند. بعد از ظهور بابک، آذربایجان کانون شورش جنبش خرمدینان شد و از مناطق دیگر داوطلبان به تقویت جنبش آمدند که احتمالاً شامل نوادگان حامیان [[ابومسلم خراسانی|ابومسلم]] و سایر دشمنان [[خلافت عباسی]] می‌شد.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
خرمدینان در [[آذربایجان]]، [[طبرستان]]، [[خراسان]]، [[بلخ]]، [[کاشان]]، [[قم]]، [[قزوین]]، [[ری]]، [[کرج]]، [[همدان]]، [[لرستان]]، [[خوزستان]] و [[بصره]] پراکنده بودند و قبل از بابک شورش‌هایی کرده بودند. خرمدینان در [[گرگان]] همراه با سرخ‌علمان [[باطنیان|باطنی]] در زمان خلافت [[مهدی (خلیفه عباسی)|مهدی]] در سال ۱۶۲ه‍.ق/۷۷۸–۷۷۹ م شورش کردند که [[عمر بن علاء]]، حکمران طبرستان مأمور دفع شورش آن‌ها شد و در زمان حکومت [[هارون الرشید]] در [[اصفهان]]، ری، همدان و چند ناحیه دیگر شورش شد که [[عبدالله بن مالک]] و [[ابودلف عجلی]] از جانب خلافت آن‌ها را سرکوب کردند ولی هیچ‌کدام از این شورش‌ها شدت و مدت شورش ۲۰ ساله بابک را نداشتند. بعد از ظهور بابک، آذربایجان کانون شورش جنبش خرمدینان شد و از مناطق دیگر داوطلبان به تقویت جنبش آمدند که احتمالاً شامل نوادگان حامیان [[ابومسلم خراسانی|ابومسلم]] و سایر دشمنان [[خلافت عباسی]] می‌شد.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>[[پرونده:Babak Castle 2.JPG|200px|بندانگشتی|چپ|قلعه بابک]]
 
[[پرونده:Babak Castle 3.JPG|200px|بندانگشتی|چپ|قلعه بابک]]
در بیشتر منابع شروع شورش بابک از سال ۲۰۱ ه‍.ق/ ۸۱۶–۸۱۷ م در دوران حکمرانی [[مأمون]] بوده که خرمدینان شروع به رخنه و ایجاد ناامنی در آذربایجان کرده‌اند. قبل یا همزمان با آن، بر طبق برخی منابع [[حاتم بن هرثمه]] حکمران [[ارمنستان]] فهمید، که پدرش [[هرثمه بن اعین]] علی‌رغم اینکه به مأمون وفادار بود، به دستور مأمون زندانی شد و به دستور [[فضل بن سهل]] وزیر در زندان به قتل رسید. از این‌رو حاتم بن هرثمه نقشه‌ای برای شورش کشید و به فرماندهان محلی نوشت تا آن‌ها را به نافرمانی علیه مأمون وادارد؛ ولی در این لحظه او درگذشت. یکی از مخاطبین نامه‌نویسی حاتم بن هرثمه، بابک بود که او را بسیار تشویق کرده بود.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> نخستین اقدام بابک تهاجم وسیع به یک روستای مسلمان‌نشین بود که بسیار بی‌رحمانه صورت گرفت. تمامی ناحیه بذ در اختیار بابک بود و مسلمانان به مراغه عقب نشستند. بابک به دلیل‌های امنیتی روستاها و شهرک‌های اطراف قلعه خود را ویران کرد.<ref dir=ltr>{{پک|AMORETTI|۲۰۰۷|ک=THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN|ص=۵۰۶}}</ref> تعداد نیروهای لشکر بابک را ابوالمعالی ۱۰۰ هزار نفر،<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref><ref>{{پک|رضازاده لنگرودی|۱۳۹۰|ک=خرمدینان|ص=۴۱۷–۴۲۲}}</ref> مسعودی در ''[[تنبیه الاشراف]]'' ۲۰۰ هزار نفر،<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> در ''[[تاریخ بغدادی]]'' ۳۰۰ هزار نفر<ref>{{پک|رضازاده لنگرودی|۱۳۹۰|ک=خرمدینان|ص=۴۱۷–۴۲۲}}</ref> یا بیشمار<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> و در ''[[تبصره العوام]]'' بیشمار ذکر کرده‌اند<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> که بی شک مبالغه آمیز است ولی حداقل دلالت بر بزرگ بودن لشکر آن دارد.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref><ref>{{پک|رضازاده لنگرودی|۱۳۹۰|ک=خرمدینان|ص=۴۱۷–۴۲۲}}</ref>
در بیشتر منابع شروع شورش بابک از سال ۲۰۱ ه‍.ق/ ۸۱۶–۸۱۷ م در دوران حکمرانی [[مأمون]] بوده که خرمدینان شروع به رخنه و ایجاد ناامنی در آذربایجان کرده‌اند. قبل یا همزمان با آن، بر طبق برخی منابع [[حاتم بن هرثمه]] حکمران [[ارمنستان]] فهمید، که پدرش [[هرثمه بن اعین]] علی‌رغم اینکه به مأمون وفادار بود، به دستور مأمون زندانی شد و به دستور [[فضل بن سهل]] وزیر در زندان به قتل رسید. از این‌رو حاتم بن هرثمه نقشه‌ای برای شورش کشید و به فرماندهان محلی نوشت تا آن‌ها را به نافرمانی علیه مأمون وادارد؛ ولی در این لحظه او درگذشت. یکی از مخاطبین نامه‌نویسی حاتم بن هرثمه، بابک بود که او را بسیار تشویق کرده بود.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> نخستین اقدام بابک تهاجم وسیع به یک روستای مسلمان‌نشین بود که بسیار بی‌رحمانه صورت گرفت. تمامی ناحیه بذ در اختیار بابک بود و مسلمانان به مراغه عقب نشستند. بابک به دلیل‌های امنیتی روستاها و شهرک‌های اطراف قلعه خود را ویران کرد.<ref>{{پک|AMORETTI|۲۰۰۷|ک=THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN|ص=۵۰۶}}</ref>


در آغاز [[مأمون]] به شورش بابک کم توجهی کرد. از قرار معلوم دلیل این امر این بود که او در [[خراسان]] حضور داشت که فاصله زیادی با بابک داشت و درگیر موضوع‌های مهم‌تری مثل [[ولایتعهدی علی بن موسی الرضا|انتصاب جانشینی‌اش]]، اقدامات فضل بن سهل و شورش [[بغداد]] بود؛ بنابراین شرایط محیط معاصر در همه‌گیر بودن نفرت از عرب به محبوبیت بابک و پیروانش انجامید.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
در آغاز [[مأمون]] به شورش بابک کم توجهی کرد. از قرار معلوم دلیل این امر این بود که او در [[خراسان]] حضور داشت که فاصله زیادی با بابک داشت و درگیر موضوع‌های مهم‌تری مثل [[ولایتعهدی علی بن موسی الرضا|انتصاب جانشینی‌اش]]، اقدامات فضل بن سهل و شورش [[بغداد]] بود؛ بنابراین شرایط محیط معاصر در همه‌گیر بودن نفرت از عرب به محبوبیت بابک و پیروانش انجامید.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


=== قیام در زمان خلافت مأمون ===
=== قیام در زمان خلافت مأمون ===
در سال ۲۰۴ ه‍.ق/ ۸۱۹–۸۲۰ م مأمون به بغداد رفت و بعد از مواجهه با مخالفت سیاسی در بغداد، [[یحیی بن معاذ]] را مأمور سرکوب شورش کرد. این فرمانده در چندین نبرد خود با بابک هیچ موفقیتی کسب نکرد. پس از آن مأمون نگرانی بیشتر خود را با اعزام پیاپی لشکرهای مجهز به آذربایجان نشان داد. در ۲۰۵ ه‍.ق/۸۲۰–۸۲۱ م [[عیسی بن محمد بن ابی‌خالد]] به حکمرانی ارمنستان و آذربایجان با مسئولیت سرکوب بابک منصوب شد اما لشکرش در گذرگاه باریک توسط مردان بابک به دام افتاد و متلاشی شد<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> و ناگزیر به ارمنستان بازگشت. شکست عیسی از بابک به قول طبری در ۲۰۶ ه‍.ق اتفاق افتاد.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref>
در سال ۲۰۴ ه‍.ق/ ۸۱۹–۸۲۰ م مأمون به بغداد رفت و بعد از مواجهه با مخالفت سیاسی در بغداد، [[یحیی بن معاذ]] را مأمور سرکوب شورش کرد. این فرمانده در چندین نبرد خود با بابک هیچ موفقیتی کسب نکرد. پس از آن مأمون نگرانی بیشتر خود را با اعزام پیاپی لشکرهای مجهز به آذربایجان نشان داد. در ۲۰۵ ه‍.ق/۸۲۰–۸۲۱ م [[عیسی بن محمد بن ابی‌خالد]] به حکمرانی ارمنستان و آذربایجان با مسئولیت سرکوب بابک منصوب شد اما لشکرش در گذرگاه باریک توسط مردان بابک به دام افتاد و متلاشی شد<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> و ناگزیر به ارمنستان بازگشت. شکست عیسی از بابک به قول طبری در ۲۰۶ ه‍.ق اتفاق افتاد.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref>


در ۲۰۹ ه‍.ق / ۸۲۴–۸۲۵ م مأمون، [[زریق بن علی بن صدقه]] را به حکمرانی آذربایجان و ارمنستان و فرماندهی جنگ علیه بابک منصوب کرد و [[احمد بن جنید اسکافی]] را به فرماندهی لشکرکشی علیه بابک منصوب کرد. احمد بن جنید به دست بابک اسیر شد درحالی که زریق در ادامه جنگ شکست خورده بود و مأمون، [[ابراهیم لیث بن فضل]] را مسئول سرکوب شورش بابک کرد.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
در ۲۰۹ ه‍.ق / ۸۲۴–۸۲۵ م مأمون، [[زریق بن علی بن صدقه]] را به حکمرانی آذربایجان و ارمنستان و فرماندهی جنگ علیه بابک منصوب کرد و [[احمد بن جنید اسکافی]] را به فرماندهی لشکرکشی علیه بابک منصوب کرد. احمد بن جنید به دست بابک اسیر شد درحالی که زریق در ادامه جنگ شکست خورده بود و مأمون، [[ابراهیم لیث بن فضل]] را مسئول سرکوب شورش بابک کرد.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


در ۲۱۲ه‍.ق/۸۲۷–۸۲۸ م خلیفه لشکری به فرماندهی [[محمد بن حمید طوسی]] برای مجازات زریق و همچنین سرکوب بابک فرستاد، چرا که زریق شورش به پا کرده بود. این فرمانده بعد از مدتی تأخیر موفق شد زریق را دستگیر و شورشیانش را پراکنده‌سازد و بعد از آن، با دریافت نیروهای کمکی برای نبرد با بابک آماده شد. در درگیری بین این ۲ نفر که ۶ ماه طول کشید محمد بن حمید چندین پیروزی به دست آورد ولی در آخرین نبردش در ۲۱۴ه‍.ق/۸۲۹ م لشکرش که به خاطر پیروی از استراتژی او ۳ فرسنگ داخل کوهستان رفتند با هجوم مردان بابک که در ارتفاعات بالاتر کمین کرده بودند در گذرگاه شیبدار مواجه شدند. لشکر او فرار کرد و تنها محمد بن حمید و چند افسر باقی‌ماندند، که همگی کشته شدند. مرگ این فرمانده سوگواری شاعران را برانگیخت که برای مثال از قصیده [[ابوتمام]] که ۲ شعر از آن توسط [[دینوری]] نقل شده است.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
در ۲۱۲ه‍.ق/۸۲۷–۸۲۸ م خلیفه لشکری به فرماندهی [[محمد بن حمید طوسی]] برای مجازات زریق و همچنین سرکوب بابک فرستاد، چرا که زریق شورش به پا کرده بود. این فرمانده بعد از مدتی تأخیر موفق شد زریق را دستگیر و شورشیانش را پراکنده‌سازد و بعد از آن، با دریافت نیروهای کمکی برای نبرد با بابک آماده شد. در درگیری بین این ۲ نفر که ۶ ماه طول کشید محمد بن حمید چندین پیروزی به دست آورد ولی در آخرین نبردش در ۲۱۴ه‍.ق/۸۲۹ م لشکرش که به خاطر پیروی از استراتژی او ۳ فرسنگ داخل کوهستان رفتند با هجوم مردان بابک که در ارتفاعات بالاتر کمین کرده بودند در گذرگاه شیبدار مواجه شدند. لشکر او فرار کرد و تنها محمد بن حمید و چند افسر باقی‌ماندند، که همگی کشته شدند. مرگ این فرمانده سوگواری شاعران را برانگیخت که برای مثال از قصیده [[ابوتمام]] که ۲ شعر از آن توسط [[دینوری]] نقل شده است.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


مأمون پس از آن [[عبداللّه بن طاهر]] را مأمور جبال، آذربایجان و ارمنستان کرد. عبداللّه بن طاهر تا دینور رفت و از آنجا به فرماندهانی که با محمد بن حمید بودند دستور داد تا در مواضع خود بمانند. در این میان [[طلحه بن طاهر]] که حاکم [[خراسان]] بود درگذشت و مأمون عبداللّه بن طاهر را به جای او مأمور خراسان کرد و عبداللّه به خراسان رفت. به گفتهٔ طبری، مأمون او را میان جنگ با بابک و رفتن به خراسان مخیّر ساخت و او حکومت خراسان را برگزید.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> ولی طبق سیاست‌نامه او ابتدا به جنگ با بابک رفت که بابک به قلعه‌اش پناه برد. خلیفه [[علی بن هشام]] را همراه با مسئولیت سرکوبی بابک حکمران جبال، قم، اصفهان و آذربایجان کرد.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> علی بن هشام به ساکنان زورگویی می‌کرد، مردان را می‌کشت و اموالشان را مصادره می‌کرد و حتی نقشه قتل فرستاده مأمون — [[عجیف بن عنبسه]] — و پس از آن پیوستن به بابک را کشید ولی توسط عجیف دستگیر شد و به پیش مأمون فرستاده شد که مأمون در سال ۲۱۷ ه‍.ق/۸۳۲ فرمان [[اعدام|اعدامش]] را صادر کرد.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
مأمون پس از آن [[عبداللّه بن طاهر]] را مأمور جبال، آذربایجان و ارمنستان کرد. عبداللّه بن طاهر تا دینور رفت و از آنجا به فرماندهانی که با محمد بن حمید بودند دستور داد تا در مواضع خود بمانند. در این میان [[طلحه بن طاهر]] که حاکم [[خراسان]] بود درگذشت و مأمون عبداللّه بن طاهر را به جای او مأمور خراسان کرد و عبداللّه به خراسان رفت. به گفتهٔ طبری، مأمون او را میان جنگ با بابک و رفتن به خراسان مخیّر ساخت و او حکومت خراسان را برگزید.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> ولی طبق سیاست‌نامه او ابتدا به جنگ با بابک رفت که بابک به قلعه‌اش پناه برد. خلیفه [[علی بن هشام]] را همراه با مسئولیت سرکوبی بابک حکمران جبال، قم، اصفهان و آذربایجان کرد.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> علی بن هشام به ساکنان زورگویی می‌کرد، مردان را می‌کشت و اموالشان را مصادره می‌کرد و حتی نقشه قتل فرستاده مأمون — [[عجیف بن عنبسه]] — و پس از آن پیوستن به بابک را کشید ولی توسط عجیف دستگیر شد و به پیش مأمون فرستاده شد که مأمون در سال ۲۱۷ ه‍.ق/۸۳۲ فرمان [[اعدام|اعدامش]] را صادر کرد.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


مأمون حکمرانی جبال و مأموریت سرکوب [[خرمدینان]] را به [[طاهر بن ابراهیم]] سپرد. درگیری بین بیزانس و خلیفه عباسی مانع از برخورد با شورشیان خرمدین شد که باعث شد خرمدینان اراضی بیشتری را تصاحب کنند. مأمون در جریان نبرد با بیزانس در سال ۲۱۸ ه‍.ق / ۸۳۳ م درگذشت. فعالیتش در مقابله با خرمدینان با شکست مواجه شد ولی نگرانی او در مورد این مشکل در وصیت‌نامه‌اش بروز کرد. در وصیت‌نامه او به جانشینش معتصم توصیه کرد که از هیچ تلاش و هزینه‌ای برای متلاشی کردن شورش بابک دریغ نکند.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
مأمون حکمرانی جبال و مأموریت سرکوب [[خرمدینان]] را به [[طاهر بن ابراهیم]] سپرد. درگیری بین بیزانس و خلیفه عباسی مانع از برخورد با شورشیان خرمدین شد که باعث شد خرمدینان اراضی بیشتری را تصاحب کنند. مأمون در جریان نبرد با بیزانس در سال ۲۱۸ ه‍.ق / ۸۳۳ م درگذشت. فعالیتش در مقابله با خرمدینان با شکست مواجه شد ولی نگرانی او در مورد این مشکل در وصیت‌نامه‌اش بروز کرد. در وصیت‌نامه او به جانشینش معتصم توصیه کرد که از هیچ تلاش و هزینه‌ای برای متلاشی کردن شورش بابک دریغ نکند.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


گرفتاری‌های مأمون در ۲۱۶ و ۲۱۷ و ۲۱۸ در جنگ با روم شرقی و مرگ او در ۲۱۸ موجب شد که خرّمیان در قسمت‌های دیگر ایران یعنی در اصفهان و ری و ماسبذان و مهرجان کذک (لرستان) سر برآوردند و شاید این امر به تشویق و تحریک بابک بوده است. شورش خرّمیان در این قسمت از ایران در جنگ خونینی که میان ایشان و سردارِ خلیفه جدید [[معتصم]] به نام [[اسحاق بن ابراهیم بن مصعب|اسحاق بن ابراهیم بن مُصْعَب]] درگرفت به شکست خرّمیان و کشتار عظیم ایشان منجر شد.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref>
گرفتاری‌های مأمون در ۲۱۶ و ۲۱۷ و ۲۱۸ در جنگ با روم شرقی و مرگ او در ۲۱۸ موجب شد که خرّمیان در قسمت‌های دیگر ایران یعنی در اصفهان و ری و ماسبذان و مهرجان کذک (لرستان) سر برآوردند و شاید این امر به تشویق و تحریک بابک بوده است. شورش خرّمیان در این قسمت از ایران در جنگ خونینی که میان ایشان و سردارِ خلیفه جدید [[معتصم]] به نام [[اسحاق بن ابراهیم بن مصعب|اسحاق بن ابراهیم بن مُصْعَب]] درگرفت به شکست خرّمیان و کشتار عظیم ایشان منجر شد.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref>


=== قیام در زمان خلافت معتصم ===
=== قیام در زمان خلافت معتصم ===
در سال ۲۱۸ ه قمری / ۸۳۳ م بابک بعد از ۴ جنگ، کنترل بیشتر آذربایجان و جبال را به دست گرفت.<ref>{{پک|MOTTAHEDEH|۲۰۰۷|ک=THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN|ص=۷۵–۷۶}}</ref> خطر خرمدین‌ها نگرانی جدی [[معتصم]] در آغاز خلافتش در رجب ۲۱۸ ه‍.ق/اوت ۸۳۳ بود و در همان سال تعداد زیادی از مردم در جبال، همدان و اصفهان به خرمدین‌ها پیوستند و نزدیک همدان اردو زدند. معتصم برای مقابله با آن‌ها نیروی نظامی تحت فرمان اسحاق بن ابراهیم بن مصعب، فرماندار جبال را فرستاد. در نبرد متعاقب نزدیک همدان، هزاران خرمدینی — به گفته طبری و ابن‌اثیر ۶۰ هزار نفر — کشته شدند ولی تعداد زیادی از آن‌ها به سرزمین‌های امپراتوری بیزانس فرار کردند. در جمادی‌الاول ۲۱۹ ه‍.ق/ می۸۳۴ م خرمدین‌های زندانی توسط اسحاق بن ابراهیم به بغداد فرستاده شدند. شورش بابک، جریان داشت و قتل‌عام خرمدین‌ها به نظر می‌رسد انگیزه جنگیدن را در آن‌ها شدت بخشید. در سال ۲۲۰ ه‍.ق / ۸۳۵ م معتصم [[افشین|خیدر بن کاووس]] فرمانده و پسر شاهزاده باج‌گزار اشروسنه را مسئول سرکوب بابک کرد. معتصم نه تنها افشین را حکمران آذربایجان کرد و افسرهای عالی‌رتبه را تحت فرمان او کرد، بلکه حقوق و جیره غذایی و مقرری فوق‌العاده به او داد. افشین ۱۰ هزار درهم برای هر روزی که سوار اسب می‌بود و ۵ هزار درهم برای هر روزی که پیاده می‌بود حقوق می‌گرفت. برای انتقال پیام معتصم دستور داد تا سوارکار با اسب چابک در هر فرسنگ در فاصله [[سامرا]] تا [[حلوان]] قرار دهند و آن سوی حلوان تا آذربایجان بالای هر تپه‌ای یک دیدبان گذاشته شد تا به محض نزدیک شدن پیک فریاد بلندی سر دهد که سوارکاری که در نزدیکی او بود آماده باشد تا خریطه را گرفته و تا ایستگاه بعدی برساند. در این مسیر خریطه‌ها از کمپ افشین تا سامرا طی ۴ روز یا کمتر حمل می‌شدند.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
در سال ۲۱۸ ه قمری / ۸۳۳ م بابک بعد از ۴ جنگ، کنترل بیشتر آذربایجان و جبال را به دست گرفت.<ref dir=ltr>{{پک|MOTTAHEDEH|۲۰۰۷|ک=THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN|ص=۷۵–۷۶}}</ref> خطر خرمدین‌ها نگرانی جدی [[معتصم]] در آغاز خلافتش در رجب ۲۱۸ ه‍.ق/اوت ۸۳۳ بود و در همان سال تعداد زیادی از مردم در جبال، همدان و اصفهان به خرمدین‌ها پیوستند و نزدیک همدان اردو زدند. معتصم برای مقابله با آن‌ها نیروی نظامی تحت فرمان اسحاق بن ابراهیم بن مصعب، فرماندار جبال را فرستاد. در نبرد متعاقب نزدیک همدان، هزاران خرمدینی — به گفته طبری و ابن‌اثیر ۶۰ هزار نفر — کشته شدند ولی تعداد زیادی از آن‌ها به سرزمین‌های امپراتوری بیزانس فرار کردند. در جمادی‌الاول ۲۱۹ ه‍.ق/ می۸۳۴ م خرمدین‌های زندانی توسط اسحاق بن ابراهیم به بغداد فرستاده شدند. شورش بابک، جریان داشت و قتل‌عام خرمدین‌ها به نظر می‌رسد انگیزه جنگیدن را در آن‌ها شدت بخشید. در سال ۲۲۰ ه‍.ق / ۸۳۵ م معتصم [[افشین|خیدر بن کاووس]] فرمانده و پسر شاهزاده باج‌گزار اشروسنه را مسئول سرکوب بابک کرد. معتصم نه تنها افشین را حکمران آذربایجان کرد و افسرهای عالی‌رتبه را تحت فرمان او کرد، بلکه حقوق و جیره غذایی و مقرری فوق‌العاده به او داد. افشین ۱۰ هزار درهم برای هر روزی که سوار اسب می‌بود و ۵ هزار درهم برای هر روزی که پیاده می‌بود حقوق می‌گرفت. برای انتقال پیام معتصم دستور داد تا سوارکار با اسب چابک در هر فرسنگ در فاصله [[سامرا]] تا [[حلوان]] قرار دهند و آن سوی حلوان تا آذربایجان بالای هر تپه‌ای یک دیدبان گذاشته شد تا به محض نزدیک شدن پیک فریاد بلندی سر دهد که سوارکاری که در نزدیکی او بود آماده باشد تا خریطه را گرفته و تا ایستگاه بعدی برساند. در این مسیر خریطه‌ها از کمپ افشین تا سامرا طی ۴ روز یا کمتر حمل می‌شدند.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


==== نبرد با فرمانده افشین ====
==== نبرد با فرمانده افشین ====
[[پرونده:Babək Xaçmaz.jpg|200px|بندانگشتی|چپ|تندیس بابک در جمهوری آذربایجان]]
[[پرونده:Balami - Tarikhnama - Babak parleys with the Afshin Haydar, the Caliph al-Mu'tasim's general.jpg|446x446px|بندانگشتی|چپ|نقاشی از مذاکره بابک خرمدین با افشین متعلق به نسخه‌ای در قرن ۱۴ میلادی]]
قبل از حرکت افشین، معتصم [[محمد بن یوسف مروزی|ابوسعید محمد بن یوسف مروزی]] را به اردبیل فرستاد با این دستور که قلعه‌های بین زنجان و اردبیل که به دست بابک ویران شده بودند را بازسازی کند و جاده‌ها را با نگهبانان پست بازرسی امن کند. ابوسعید موجبات این کار را فراهم کرد. یک باند سازماندهی شده خرمدین‌ها که توسط [[معاویه خرمدین|معاویه]] فرماندهی می‌شوند با هدف غافلگیری ابوسعید محمد به آن‌ها در یک منطقه عملیاتی شبیخون زدند؛ ولی ابوسعید و سربازانش فهمیدند و راه معاویه را سد کردند. در نبردهای پیاپی برخی از خرمدین‌ها کشته شدند و باقی دستگیر شدند. سرهای بریده همراه با اسیران به بغداد فرستاده شدند. طبری این را اولین شکست بابک روایت می‌کند.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
قبل از حرکت افشین، معتصم [[محمد بن یوسف مروزی|ابوسعید محمد بن یوسف مروزی]] را به اردبیل فرستاد با این دستور که قلعه‌های بین زنجان و اردبیل که به دست بابک ویران شده بودند را بازسازی کند و جاده‌ها را با نگهبانان پست بازرسی امن کند. ابوسعید موجبات این کار را فراهم کرد. یک باند سازماندهی شده خرمدین‌ها که توسط [[معاویه خرمدین|معاویه]] فرماندهی می‌شوند با هدف غافلگیری ابوسعید محمد به آن‌ها در یک منطقه عملیاتی شبیخون زدند؛ ولی ابوسعید و سربازانش فهمیدند و راه معاویه را سد کردند. در نبردهای پیاپی برخی از خرمدین‌ها کشته شدند و باقی دستگیر شدند. سرهای بریده همراه با اسیران به بغداد فرستاده شدند. طبری این را اولین شکست بابک روایت می‌کند.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


چون امرای محلّی آذربایجان دریافتند که معتصم با تمام قوا تصمیم به برانداختن بابک گرفته است، از بابک روی برتافتند یا از کمک به او خودداری کردند. [[محمد بن بعیث|محمد بن البعیث]] که از امرای محلّی آذربایجان بود و از مرند تا کنار دریاچه ارومیه و تبریز در تصرف او بود و در ایّام شوکتِ بابک ناچار از او اطاعت می‌کرد چون از لشکرکشی بی سابقهٔ افشین آگاهی یافت روی از بابک برتافت و عصمت کردی یکی از فرستادگان و «اسپهبدان» بابک را به غدر گرفت<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> و او را در غل و زنجیر کرد و سربازانش را فریفت و یکی یکی به داخل قلعه کشانید و اکثر آن‌ها را کشت و تعداد کمی قادر به فرار از آنجا شدند. او عصمت را برای معتصم فرستاده شد و معتصم از او اطلاعات مفیدی دربارهٔ سرزمین و تاکتیک بابک و جاده‌های آن منطقه پرسید و سپس او را زندانی کرد.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
چون امرای محلّی آذربایجان دریافتند که معتصم با تمام قوا تصمیم به برانداختن بابک گرفته است، از بابک روی برتافتند یا از کمک به او خودداری کردند. [[محمد بن بعیث|محمد بن البعیث]] که از امرای محلّی آذربایجان بود و از مرند تا کنار دریاچه ارومیه و تبریز در تصرف او بود و در ایّام شوکتِ بابک ناچار از او اطاعت می‌کرد چون از لشکرکشی بی سابقهٔ افشین آگاهی یافت روی از بابک برتافت و عصمت کردی یکی از فرستادگان و «اسپهبدان» بابک را به غدر گرفت<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> و او را در غل و زنجیر کرد و سربازانش را فریفت و یکی یکی به داخل قلعه کشانید و اکثر آن‌ها را کشت و تعداد کمی قادر به فرار از آنجا شدند. او عصمت را برای معتصم فرستاده شد و معتصم از او اطلاعات مفیدی دربارهٔ سرزمین و تاکتیک بابک و جاده‌های آن منطقه پرسید و سپس او را زندانی کرد.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


افشین عمل‌های احتیاط آمیز مختلفی در این زمان گرفت از جمله کندن خندق، گشت‌زنی، استخدام مرتفع نشینان محلی برای جاسوسی و فرستادن گروه اعزامی نظامی در نقاط استراتژیک. او هر وقت نیاز به پول یا تدارکات داشت با قاصد چابک و تندرو به معتصم خبر می‌داد و خواسته‌اش را دریافت می‌کرد. خلیفه به‌طور منظم دستورهای احتیاطی و تاکتیکی به او می‌داد و هیچ گونه کمکی از او دریغ نمی‌کرد. در یکی از مناسبت‌ها، معتصم، [[ایتاخ ترک]] و [[جعفر دینار]] معروف به «خیاط» را همراه با پول و نیروهای کمکی برای افشین و همچنین خارهای آهنی برای پخش کردن در اطراف اردوگاه به منظور جلوگیری از شبیخون فرستاد. وقتی بابک شنید که جعفر خیاط و ایتاخ ترک به آذربایجان رسیدند به تئوفیل پیغام داد که «هیچ‌کس برای معتصم باقی نمانده، او خیاط و آشپز خود را برای جنگ من فرستاده است».<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
افشین عمل‌های احتیاط آمیز مختلفی در این زمان گرفت از جمله کندن خندق، گشت‌زنی، استخدام مرتفع نشینان محلی برای جاسوسی و فرستادن گروه اعزامی نظامی در نقاط استراتژیک. او هر وقت نیاز به پول یا تدارکات داشت با قاصد چابک و تندرو به معتصم خبر می‌داد و خواسته‌اش را دریافت می‌کرد. خلیفه به‌طور منظم دستورهای احتیاطی و تاکتیکی به او می‌داد و هیچ گونه کمکی از او دریغ نمی‌کرد. در یکی از مناسبت‌ها، معتصم، [[ایتاخ ترک]] و [[جعفر دینار]] معروف به «خیاط» را همراه با پول و نیروهای کمکی برای افشین و همچنین خارهای آهنی برای پخش کردن در اطراف اردوگاه به منظور جلوگیری از شبیخون فرستاد. وقتی بابک شنید که جعفر خیاط و ایتاخ ترک به آذربایجان رسیدند به تئوفیل پیغام داد که «هیچ‌کس برای معتصم باقی نمانده، او خیاط و آشپز خود را برای جنگ من فرستاده است».<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


هنگام رسیدن افشین به آذربایجان، افشین در ۱۵ فرسنگی اردبیل بر روی برزند اردو زد. او قلعه‌هایی بین برزند و اردبیل را تعمیر کرد و حمل و نقل را با فراهم کردن نگهبانان جاده، محافظین کاروان و ایستگاه‌های ایست و بازرسی ممکن ساخت. او یک ماه وقت صرف کرد تا اطلاعاتی در مورد جغرافیا و جاده‌ها از جاسوس‌ها و خبرچین‌ها جمع‌آوری کند. اگر جاسوسی از بابک دستگیر می‌کرد، او را عفو می‌کرد و ۲ برابر پولی که بابک به او می‌داد، به او پرداخت می‌کرد. یکی از گزارش‌های زیرکانه‌ای این بود که بابک می‌دانست، که معتصم، [[بغای کبیر]] را با مقدار زیادی پول برای دستمزد و هزینه نیروهایش فرستاده و نقشه کشیده تا به این پول دستبرد بزند. افشین از این اطلاعات استفاده کرد تا بابک را وسوسه کند تا وی را کاملاً درگیر جنگ سازد که در این جنگ تعداد زیادی از یارانش کشته شدند و بابک به دشت مغان و سپس به بذ فرار کرد.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> گرچه یکی از فرماندهان بابک به نام آذین یا طرخان در هشتادسر، نیروهای تحت فرماندهی بغای کبیر در ۲۲۱ ه‍.ق/۸۳۶ م را شکست داد.<ref>{{پک|BOSWORTH|۱۹۸۵|ک=AFŠĪN|ص=۵۸۹–۵۹۱}}</ref>
هنگام رسیدن افشین به آذربایجان، افشین در ۱۵ فرسنگی اردبیل بر روی برزند اردو زد. او قلعه‌هایی بین برزند و اردبیل را تعمیر کرد و حمل و نقل را با فراهم کردن نگهبانان جاده، محافظین کاروان و ایستگاه‌های ایست و بازرسی ممکن ساخت. او یک ماه وقت صرف کرد تا اطلاعاتی در مورد جغرافیا و جاده‌ها از جاسوس‌ها و خبرچین‌ها جمع‌آوری کند. اگر جاسوسی از بابک دستگیر می‌کرد، او را عفو می‌کرد و ۲ برابر پولی که بابک به او می‌داد، به او پرداخت می‌کرد. یکی از گزارش‌های زیرکانه‌ای این بود که بابک می‌دانست، که معتصم، [[بغای کبیر]] را با مقدار زیادی پول برای دستمزد و هزینه نیروهایش فرستاده و نقشه کشیده تا به این پول دستبرد بزند. افشین از این اطلاعات استفاده کرد تا بابک را وسوسه کند تا وی را کاملاً درگیر جنگ سازد که در این جنگ تعداد زیادی از یارانش کشته شدند و بابک به دشت مغان و سپس به بذ فرار کرد.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> گرچه یکی از فرماندهان بابک به نام [[آذین]] یا طرخان در هشتادسر، نیروهای تحت فرماندهی بغای کبیر در ۲۲۱ ه‍.ق/۸۳۶ م را شکست داد.<ref dir=ltr>{{پک|BOSWORTH|۱۹۸۵|ک=AFŠĪN|ص=۵۸۹–۵۹۱}}</ref>


بابک و مردانش کنترل ارتفاعات را به‌دست گرفته‌اند و با شبیخون‌های خود نقشه‌های افشین را خراب کردند. آن‌ها بارها تدارکاتی که به دستور افشین از مراغه و شروان می‌رسید را غارت می‌کردند. تاکتیک‌های افشین این بود که مردان بابک را وسوسه کند تا از پناهگاه‌های کوهستانی خود بیرون بیایند و در محیط باز درگیر شوند تا با تجسس‌های کارآمد شبیخون‌های آن‌ها را ناکارآمد کند. اما افسرهای زیردست افشین از انفعال و کندی عملیات توسط افشین گله کردند و حتی او را متهم کردند که با بابک همدست شده است. درگیری‌های دیگری با تلفات سنگین به دو طرف رخ داد.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
بابک و مردانش کنترل ارتفاعات را به‌دست گرفته‌اند و با شبیخون‌های خود نقشه‌های افشین را خراب کردند. آن‌ها بارها تدارکاتی که به دستور افشین از مراغه و شروان می‌رسید را غارت می‌کردند. تاکتیک‌های افشین این بود که مردان بابک را وسوسه کند تا از پناهگاه‌های کوهستانی خود بیرون بیایند و در محیط باز درگیر شوند تا با تجسس‌های کارآمد شبیخون‌های آن‌ها را ناکارآمد کند. اما افسرهای زیردست افشین از انفعال و کندی عملیات توسط افشین گله کردند و حتی او را متهم کردند که با بابک همدست شده است. درگیری‌های دیگری با تلفات سنگین به دو طرف رخ داد.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


===== نبرد در قلعهٔ بذ =====
==== نبرد در قلعهٔ بذ ====
[[پرونده:Balami - Tarikhnama - Babak parleys with the Afshin Haydar, the Caliph al-Mu'tasim's general.jpg|200px|بندانگشتی|چپ|مذاکره بابک خرمدین با افشین]]
[[پرونده:Bazz fortress.jpg|300x300px|بندانگشتی|چپ|نمایی از قلعه بابک]]پس از جنگ‌های سخت که به کندی پیش می‌رفت، سرانجام سپاه افشین به کوه بَذ رسید. بابک بر سر راه دشمن چاه‌ها و حفره‌ها کنده بود و پای اسب‌های سپاه افشین در آن‌ها فرومی‌رفت. در این‌جا دستهٔ «گِلْغَریّه» به کمک رسیدند و دیوارهای خانه‌های سر راه را خراب کردند و چاه‌ها را پرکردند. بابک گردونه‌ای پر از سنگ بر بالای کوه آماده کرده بود و چون سپاهیان افشین خواستند از کوه بالا بروند آن گردونه را بر سر ایشان غلتاند، ولی این تدبیر نیز مفید نیفتاد و سرانجام سپاهیان و داوطلبان جهاد به درون قلعهٔ بذ راه یافتند.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> بابک که امیدش را از دست داده بود، به ملاقات افشین رفت و از خلیفه امان خواست. وقتی افشین گروگان خواست، بابک پسرش و دیگر پیروانش را پیشنهاد کرد و از افشین خواست تا جلوی حمله نیروهایش را بگیرد. در همان زمان درگیری شدید بین مدافعین قلعه با نیروهای افشین درگرفت و در نهایت نیروهای افشین از دیوارهای قلعه بذ بالا رفتند و پرچم‌هایشان را بالا کشیدند.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> در نهایت قلعه در ۹ رمضان ۲۲۲ ه‍.ق/۱۵ اوت ۸۳۷ م سقوط کرد. اصحابِ بابک سخت دفاع کردند و افشین دستور داد تا خانه‌ها و کاخ‌های ایشان را آتش زدند. بابک از درِ دیگر قلعه وارد شد و پس از آن مقداری مال و توشه با خود برداشت و بیرون رفت و از رود ارس گذشت و خود را در پناه تپه‌ها و بیشه‌ها به ارمنستان رساند. افشین دستور داده بود که سر راه‌ها و گردنه‌ها و راه‌های خروج از بیشه‌ها را بگیرند.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> بابک با بعضی از اعضای خانواده و تعداد کمی از جنگجویانش از راه ناهموار کوهستان فرار کردند و به سمت ارمنستان رفتند.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
پس از جنگ‌های سخت که به کندی پیش می‌رفت، سرانجام سپاه افشین به کوه بَذ رسید. بابک بر سر راه دشمن چاه‌ها و حفره‌ها کنده بود و پای اسب‌های سپاه افشین در آن‌ها فرومی‌رفت. در این‌جا دستهٔ «گِلْغَریّه» به کمک رسیدند و دیوارهای خانه‌های سر راه را خراب کردند و چاه‌ها را پرکردند. بابک گردونه‌ای پر از سنگ بر بالای کوه آماده کرده بود و چون سپاهیان افشین خواستند از کوه بالا بروند آن گردونه را بر سر ایشان غلتاند، ولی این تدبیر نیز مفید نیفتاد و سرانجام سپاهیان و داوطلبان جهاد به درون قلعهٔ بذ راه یافتند.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> بابک که امیدش را از دست داده بود، به ملاقات افشین رفت و از خلیفه امان خواست. وقتی افشین گروگان خواست، بابک پسرش و دیگر پیروانش را پیشنهاد کرد و از افشین خواست تا جلوی حمله نیروهایش را بگیرد. در همان زمان درگیری شدید بین مدافعین قلعه با نیروهای افشین درگرفت و در نهایت نیروهای افشین از دیوارهای قلعه بذ بالا رفتند و پرچم‌هایشان را بالا کشیدند.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> در نهایت قلعه در ۹ رمضان ۲۲۲ ه‍.ق/۱۵ اوت ۸۳۷ م سقوط کرد. اصحابِ بابک سخت دفاع کردند و افشین دستور داد تا خانه‌ها و کاخ‌های ایشان را آتش زدند. بابک از درِ دیگر قلعه وارد شد و پس از آن مقداری مال و توشه با خود برداشت و بیرون رفت و از رود ارس گذشت و خود را در پناه تپه‌ها و بیشه‌ها به ارمنستان رساند. افشین دستور داده بود که سر راه‌ها و گردنه‌ها و راه‌های خروج از بیشه‌ها را بگیرند.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> بابک با بعضی از اعضای خانواده و تعداد کمی از جنگجویانش از راه ناهموار کوهستان فرار کردند و به سمت ارمنستان رفتند.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


==== فرار به ارمنستان ====
==== فرار به ارمنستان ====
افشین درخواستی برای خلیفه جهت دریافت [[امان‌نامه]] برای بابک ارسال کرده بود. او از طریق جاسوسانش دریافت که بابک و گروهش در دره پوشیده شده از درخت در مرز آذربایجان-ارمنستان مخفی شده است. وقتی امان‌نامه خلیفه رسید، او ۲ تن از خرمدین‌ها را مسئول حمل امان‌نامه به همراه نامه پسر بابک — که زندانی افشین بود — به بابک کرد. بابک مدارک را بدون بازکردن آن بازپس فرستاد و بعد از فرستادن پیغامبران با ۴ یا ۵ بادی مرد و یک زن خانواده‌اش به همراه محافظ به ارمنستان گریخت. همگی اطرافیان او جز برادرش عبدالله و محافظش به دست سربازان افشین افتادند. به خاطر گرسنگی بابک محافظ را به روستا فرستاد تا غذا پیدا کند. حکمران آنجا سهل بن سنباط حضور بابک را فهمید و به گرمی از او استقبال کرد. با این حال بابک جانب احتیاط را به عمل آورد و برادرش عبدالله را به سمت عیسی بن یوسف اصطفانوس فرستاد. افشین نامه‌هایی به این ناحیه فرستاد و قول پاداش بزرگ در ازای دستگیری بابک داد و سهل بن سنباط حضور بابک را به افشین اطلاع داد. بعد از اثبات حضور بابک، افشین نیروی بزرگی به سرپرستی ابوسعید محمد بن یوسف برای دستگیری بابک فرستاد. بابک در حالی که به پیشنهاد سهل بن سنباط برای شکار رفته بود دستگیر شد و در غل و زنجیر شد و در ۱۰ شوال ۲۲۲ ه‍.ق/ ۱۵ سپتامبر ۸۳۷ به کمپ افشین در برزند برده شد.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> عیسی بن یوسف هم عبداللّه را گرفت و تسلیم افشین کرد.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> افشین خبر موفقیتش را به معتصم داد که معتصم دستور داد بی درنگ اسیران را به سامرا بیاورند.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
افشین درخواستی برای خلیفه جهت دریافت [[امان‌نامه]] برای بابک ارسال کرده بود. او از طریق جاسوسانش دریافت که بابک و گروهش در دره پوشیده شده از درخت در مرز آذربایجان-ارمنستان مخفی شده است. وقتی امان‌نامه خلیفه رسید، او ۲ تن از خرمدین‌ها را مسئول حمل امان‌نامه به همراه نامه پسر بابک — که زندانی افشین بود — به بابک کرد. بابک مدارک را بدون بازکردن آن بازپس فرستاد و بعد از فرستادن پیغامبران با ۴ یا ۵ بادی مرد و یک زن خانواده‌اش به همراه محافظ به ارمنستان گریخت. همگی اطرافیان او جز برادرش عبدالله و محافظش به دست سربازان افشین افتادند. به خاطر گرسنگی بابک محافظ را به روستا فرستاد تا غذا پیدا کند. حکمران آنجا سهل بن سنباط حضور بابک را فهمید و به گرمی از او استقبال کرد. با این حال بابک جانب احتیاط را به عمل آورد و برادرش عبدالله را به سمت عیسی بن یوسف اصطفانوس فرستاد. افشین نامه‌هایی به این ناحیه فرستاد و قول پاداش بزرگ در ازای دستگیری بابک داد و سهل بن سنباط حضور بابک را به افشین اطلاع داد. بعد از اثبات حضور بابک، افشین نیروی بزرگی به سرپرستی ابوسعید محمد بن یوسف برای دستگیری بابک فرستاد. بابک در حالی که به پیشنهاد سهل بن سنباط برای شکار رفته بود دستگیر شد و در غل و زنجیر شد و در ۱۰ شوال ۲۲۲ ه‍.ق/ ۱۵ سپتامبر ۸۳۷ به کمپ افشین در برزند برده شد.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> عیسی بن یوسف هم عبداللّه را گرفت و تسلیم افشین کرد.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> افشین خبر موفقیتش را به معتصم داد که معتصم دستور داد بی درنگ اسیران را به سامرا بیاورند.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


=== دستگیری ===
=== دستگیری ===
[[پرونده:Mazyar and Babak map.png|انگشتدان|270پیکسل|حدود قیام بابک (زرد) و [[مازیار]] (سرخ)]]
تعداد مردان جنگجوی بابک که زندانی شدند را ۳۰۳۹ و تعداد مردان و زنان خانواده وی را ۳۰ تن اعلام کرده‌اند. تعداد زیادی مرد، زن و کودک از طرف بابک به دست افشین افتاد. آمارهایی که داده شده آن‌ها را ۱۳۰۰ تا ۷۶۰۰ نفر ذکر کرده‌اند. افشین مردها را آزاد کرده و زن‌ها را به شوهرانشان یا پدرانشان یا قیم آن‌ها برگردانید و سپس بابک و برادرش و برخی از خرمدین‌های زندانی را به تختگاه معتصم در سامرا فرستاد. آن‌ها سه‌شنبه یا چهارشنبه شب، ۳ صفر ۲۲۳ ه‍.ق / ۴ ژانویه ۸۳۸ م رسیدند. [[واثق|الواثق]]، جانشین معتصم و دیگر خویشاوندان معتصم و مقامات عالی‌رتبه به دستور خلیفه بیرون آمدند تا افشین را ببینند. [[بیهقی]] گزارش می‌دهد که وزیر [[حسن بن سهل]] مثل خیلی از مقامات عالی‌رتبه دیگر از اینکه پائین بیایند و خوش‌آمد گویی کنند ناراضی بودند ولی جرئت نداشتند از فرمان خلیفه سرپیچی کنند. افشین در مطیره (یا طاثول ۵ فرسنگی سامرا) اردو زد و گفته شده قاضی [[احمد بن ابی‌داوود]] و سپس خود معتصم مخفیانه به داخل اردوگاه رفتند چرا که بی صبرانه منتظر دیدار کوتاه بابک بودند. داستانی که اگر حقیقت داشته باشد، نشان دهنده این است که سقوط بابک چه آرامشی برای دستگاه خلافت آورده است.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
تعداد مردان جنگجوی بابک که زندانی شدند را ۳۰۳۹ و تعداد مردان و زنان خانواده وی را ۳۰ تن اعلام کرده‌اند. تعداد زیادی مرد، زن و کودک از طرف بابک به دست افشین افتاد. آمارهایی که داده شده آن‌ها را ۱۳۰۰ تا ۷۶۰۰ نفر ذکر کرده‌اند. افشین مردها را آزاد کرده و زن‌ها را به شوهرانشان یا پدرانشان یا قیم آن‌ها برگردانید و سپس بابک و برادرش و برخی از خرمدین‌های زندانی را به تختگاه معتصم در سامرا فرستاد. آن‌ها سه‌شنبه یا چهارشنبه شب، ۳ صفر ۲۲۳ ه‍.ق / ۴ ژانویه ۸۳۸ م رسیدند. [[واثق|الواثق]]، جانشین معتصم و دیگر خویشاوندان معتصم و مقامات عالی‌رتبه به دستور خلیفه بیرون آمدند تا افشین را ببینند. [[بیهقی]] گزارش می‌دهد که وزیر [[حسن بن سهل]] مثل خیلی از مقامات عالی‌رتبه دیگر از اینکه پائین بیایند و خوش‌آمد گویی کنند ناراضی بودند ولی جرئت نداشتند از فرمان خلیفه سرپیچی کنند. افشین در مطیره (یا طاثول ۵ فرسنگی سامرا) اردو زد و گفته شده قاضی [[احمد بن ابی‌داوود]] و سپس خود معتصم مخفیانه به داخل اردوگاه رفتند چرا که بی صبرانه منتظر دیدار کوتاه بابک بودند. داستانی که اگر حقیقت داشته باشد، نشان دهنده این است که سقوط بابک چه آرامشی برای دستگاه خلافت آورده است.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
[[پرونده:Illustrated leaf from the Tarikhnama of Abu 'Ali Muhammad ibn Muhammad al-Bal'ami; Afshin and Babak arriving at Samarra. Persia, Safavid dymasty, 16th century.jpg|جایگزین=مینیاتوری که بابک را بر روی فیل نقاشی کرده است|بندانگشتی|مینیاتوری از کتاب تاریخنامه بلعمی، که مراسم وارد کردن بابک به شهر سامرا را به تصویر کشیده است۔ در این تصویر بابک، بر روی فیل نشانده شده است و به محل اعدام برده می‌شود۔]]


=== اعدام ===
=== اعدام ===
[[پرونده:Babak Catle 2.jpg|200px|بندانگشتی|چپ|قلعه بابک از سمت کمپ.]]رژه‌ای در هفته بعد — احتمالاً در ۶ صفر ۲۲۳ ه‍.ق / ۷ ژانویه ۸۳۸ — برگزار شد، که در آن بابک با لباسی از دیبا و کلاهی از سمور، سوار بر فیل ظاهر شد، در حالی که برادرش همانند بابک با لباس و کلاه سوار بر شتر ظاهر شده بود. کل طول خیابان باب‌العامه در هر دو طرف با سواره نظام و پیاده‌نظام و جمعیت زیادی از مردم پر شده بود. معتصم دستور داد تا جلاد کارش را شروع کند. ابتدا دست‌ها و پاهای بابک قطع شدند و سپس با دستور خلیفه جنازه تکه‌تکه شده بابک در حومه شهر [[سامرا]] به دار آویخته شد. سرش برای نمایش به دیگر شهرها و به خراسان فرستاده شد. بابک در همان مکانی به دار آویخته شد که بعدها مازیار پسر قارن، شاهزاده شورشی طبرستان و یاطس رومی (Aetios)، بطریق عموریه — که در زندان درگذشت — به دار آویخته شدند. عبدالله برادر بابک به بغداد فرستاده شد که در آنجا به‌طور مشابه اعدام شد و توسط اسحاق بن ابراهیم مصعبی به دار آویخته شد. بعضی منابع مانند [[خواجه نظام الملک طوسی]] در کتاب ''[[سیاست‌نامه]]'' نقل می‌کنند که در هنگامی که دست اول بابک را می‌بریدند، بابک صورتش را با دست دیگرش به خون می‌آلود. وقتی معتصم علت آن را پرسید، بابک پاسخ داد، که چون خونریزی باعث رنگ پریدگی صورت می‌شود، من صورتم را خونین می‌کنم که کسی گمان نکند، که بابک ترسی به دل راه داده است. به گفته طبری [[عبدالله خرمدین|عبدالله]] برادر بابک با خونسردی مشابه به استقبال مرگ رفت.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> کرون نوشته است که دو سال پس از اعدام بابک، برادرش اسحاق هم دستگیر شد و به همراهی با مازیار در سال ۲۲۵ هجری/۸۴۰ میلادی اعدام گشت و جنازه‌شان پس از اعدام در بغداد به صلیب کشیده شد.<ref>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=67}}</ref>
رژه‌ای در هفته بعد — احتمالاً در ۶ صفر ۲۲۳ ه‍.ق / ۷ ژانویه ۸۳۸ / ۱۷ دی ۲۱۶ خورشیدی — برگزار شد، که در آن بابک با لباسی از دیبا و کلاهی از سمور، سوار بر فیل ظاهر شد، در حالی که برادرش همانند بابک با لباس و کلاه سوار بر شتر ظاهر شده بود. کل طول خیابان باب‌العامه در هر دو طرف با سواره نظام و پیاده‌نظام و جمعیت زیادی از مردم پر شده بود. معتصم دستور داد تا جلاد کارش را شروع کند. ابتدا دست‌ها و پاهای بابک قطع شدند و سپس با دستور خلیفه جنازه تکه‌تکه شده بابک در حومه شهر [[سامرا]] به دار آویخته شد. سرش برای نمایش به دیگر شهرها و به خراسان فرستاده شد. بابک در همان مکانی به دار آویخته شد که بعدها مازیار پسر قارن، شاهزاده شورشی طبرستان و یاطس رومی (Aetios)، بطریق عموریه — که در زندان درگذشت — به دار آویخته شدند. عبدالله برادر بابک به بغداد فرستاده شد که در آنجا به‌طور مشابه اعدام شد و توسط اسحاق بن ابراهیم مصعبی به دار آویخته شد. بعضی منابع مانند [[خواجه نظام الملک طوسی]] در کتاب ''[[سیاست‌نامه]]'' نقل می‌کنند که در هنگامی که دست اول بابک را می‌بریدند، بابک صورتش را با دست دیگرش به خون می‌آلود. وقتی معتصم علت آن را پرسید، بابک پاسخ داد، که چون خونریزی باعث رنگ پریدگی صورت می‌شود، من صورتم را خونین می‌کنم که کسی گمان نکند، که بابک ترسی به دل راه داده است. به گفته طبری [[عبدالله خرمدین|عبدالله]] برادر بابک با خونسردی مشابه به استقبال مرگ رفت.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> کرون نوشته است که دو سال پس از اعدام بابک، برادرش اسحاق هم دستگیر شد و به همراهی با مازیار در سال ۲۲۵ هجری/۸۴۰ میلادی اعدام گشت و جنازه‌شان پس از اعدام در بغداد به صلیب کشیده شد.<ref dir=ltr>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=67}}</ref> قرار داشتن جسدش بر یکی از نواحی شهر، سبب شد تا نامش بر آن ناحیه گذاشته شود۔<ref dir=ltr>{{پک|SOURDEL|۱۹۸۶|ک=BĀBAK|ص=۸۴۴}}</ref>


بهرامیان معتقد است، در منابع موجود، روایتی که بتوان با توجه به آن، سال تولد و میزان عمر بابک را تعیین یا تحدید کرد، وجود ندارد.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref> اما [[سعید نفیسی]] تخمین می‌زند، با توجه به اینکه از سال ۲۰۱ تا ۲۲۳ ه‍.ق مشغول درگیری با نیروهای خلیفه بوده و اگر سن بابک در زمان شروع قیامش را ۲۰ سال در نظر بگیریم، بایستی ۴۲ سال زیسته باشد.<ref>{{پک|نفیسی|۱۳۸۴|ک=بابک خرمدین|ص=۱۵۳}}</ref>
بهرامیان معتقد است، در منابع موجود، روایتی که بتوان با توجه به آن، سال تولد و میزان عمر بابک را تعیین یا تحدید کرد، وجود ندارد.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref> اما [[سعید نفیسی]] تخمین می‌زند، با توجه به اینکه از سال ۲۰۱ تا ۲۲۳ ه‍.ق مشغول درگیری با نیروهای خلیفه بوده و اگر سن بابک در زمان شروع قیامش را ۲۰ سال در نظر بگیریم، بایستی ۴۲ سال زیسته باشد.<ref>{{پک|نفیسی|۱۳۸۴|ک=بابک خرمدین|ص=۱۵۳}}</ref>
[[پرونده:Papak Xorramdin.jpg|بندانگشتی|تندیس بابک خرمدین، در شهربابک واقع در کشور آذربایجان]]


== پیامدهای مرگ بابک ==
== پیامدهای مرگ بابک ==
معتصم دختران بابک را به عنوان کنیز گرفت و برخی از پسران بابک را عضو ارتش خود کرد.<ref>{{پک|Crone| |ک=BĀBAK|ص=online}}</ref><ref>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=71-72}}</ref> معتصم تمامی یا برخی از پسران بابک خرمدین را با تهدید مجبور کرد که در ارتش او ثبت نام کنند و عضو شوند. همان کاری را که با ابن بعیث انجام داده بود.<ref>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=71-72}}</ref> خواجه نظام الملک در ''سیاست‌نامه'' گوید: «روزی معتصم به مجلس شراب برخاست و در حجره‌ای شد، زمانی بود، بیرون آمد و شرابی بخورد، باز برخاست و در حجره‌ای دیگر شد و باز بیرون آمد و شرابی بخورد و سه بار در سه حجره شد و در گرمابه شد و غسل بکرد و بر مصلی شد و دو رکعت نماز بکرد و به مجلس بازآمد و گفت قاضی یحیی را که دانی این چه نماز بود؟ گفت: نه. گفت: این نماز شکر نعمتی از نعمت هائی است که خدای عزوجل امروز مرا ارزانی داشت که این سه ساعت [[پرده بکارت]] از سه دختر برداشتم که هر سه دختر سه دشمن من بودند: یکی دختر ملک روم و یکی دختر بابک و یکی دختر مازیار گبر». [[یاقوت]] در ''[[معجم الادبا]]'' از [[حمدون بن اسماعیل]] روایت کرد: «در مجلس معتصم سه کنیزک بودند، مرا پرسید که: ایشان را می‌شناسی؟ گفتم: نه. گفت: یکی از آن‌ها دختر بابک خرمی و دیگری دختر مازیار و سومی دختر بطریق [[عموریه]] است».<ref>{{پک|نفیسی|۱۳۸۴|ک=بابک خرمدین|ص=۱۵۳–۱۵۴}}</ref>
معتصم دختران بابک را به عنوان کنیز گرفت و برخی از پسران بابک را عضو ارتش خود کرد.<ref dir=ltr>{{پک|Crone| |ک=BĀBAK|ص=}}</ref><ref dir=ltr>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=71-72}}</ref> معتصم تمامی یا برخی از پسران بابک خرمدین را با تهدید مجبور کرد که در ارتش او ثبت نام کنند و عضو شوند. همان کاری را که با ابن بعیث انجام داده بود.<ref dir=ltr>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=71-72}}</ref> خواجه نظام الملک در ''سیاست‌نامه'' گوید: «روزی معتصم به مجلس شراب برخاست و در حجره‌ای شد، زمانی بود، بیرون آمد و شرابی بخورد، باز برخاست و در حجره‌ای دیگر شد و باز بیرون آمد و شرابی بخورد و سه بار در سه حجره شد و در گرمابه شد و غسل بکرد و بر مصلی شد و دو رکعت نماز بکرد و به مجلس بازآمد و گفت قاضی یحیی را که دانی این چه نماز بود؟ گفت: نه. گفت: این نماز شکر نعمتی از نعمت هائی است که خدای عزوجل امروز مرا ارزانی داشت که این سه ساعت [[پرده بکارت]] از سه دختر برداشتم که هر سه دختر سه دشمن من بودند: یکی دختر ملک روم و یکی دختر بابک و یکی دختر مازیار گبر». [[یاقوت]] در ''[[معجم الادبا]]'' از [[حمدون بن اسماعیل]] روایت کرد: «در مجلس معتصم سه کنیزک بودند، مرا پرسید که: ایشان را می‌شناسی؟ گفتم: نه. گفت: یکی از آن‌ها دختر بابک خرمی و دیگری دختر مازیار و سومی دختر بطریق [[عموریه]] است».<ref>{{پک|نفیسی|۱۳۸۴|ک=بابک خرمدین|ص=۱۵۳–۱۵۴}}</ref>


نظام الملک، شکستِ بابک، مازیار و امپراتوری بیزانس را سه پیروزی بزرگ برای اسلام در زمان معتصم به حساب آورده است. شکست بابک ضربه سختی به خرمدینان زد، اما باعث نابودی شان نشد. نوادگان پیروان بابک، به‌طور آشکار در بذ به ادامهٔ حیات پرداختند، به‌گونه‌ای که [[ابودلف مسعر بن مهلهل|ابودُلف مسعر بن مهلهل]] آن‌ها را در نیمه ۴ ه‍.ق / ۱۰ م دیده است.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> با نابودی بابک، امیدِ مزدکیان در براندازی عباسیان و از پیش بردن برنامه انقلابی بر باد رفت. آن‌ها با پشتکار فراوان در راه براندازی [[امویان]] کوشیدند، اما هنگامی که چنین می‌نمود که به کام دل رسیده‌اند، دریافتند که عباسیان محافظه‌کار سد استواری در برابر تحقق آرزوهایشان هستند. تعقیب و آزار بی‌رحمانه آن‌ها به نام‌های خرمی، [[رافضی]]، [[زندیق]] و مانند آن‌ها ایشان را ناگزیر ساخت که پیش از گذشته به پنهانکاری روی آورند و ایشان را برانگیخت تا جذب [[فرقه‌های اسلامی]] شوند. اما ردپای آن‌ها را به نام‌های مزدکی و خرمی تا دوره [[مغول]] و پس از آن نیز می‌توان دنبال کرد. نظام‌الملک به شورش پراکندهٔ آن‌ها تا پایان سده سوم هجری/نهم میلادی اشاره می‌کند و [[مطهر بن طاهر مقدسی|مقدسی]] و [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]] که هر دو در سده ۴ هجری/۱۰ میلادی می‌زیسته‌اند شخصاً با خرمیان در تماس بوده‌اند. [[حمدالله مستوفی]] گزارش می‌کند که در میان مردم رودبار که روزگاری مذهب [[باطنیان|باطنی]] می‌ورزیدند و اکنون (سده ۷ هجری/۱۴ میلادی) خود را [[مسلمان]] می‌شمارند، جماعتی زندگی می‌کردند که [[مراغیان]] نام داشتند و خود را به مزدکیان نسبت می‌دادند… پس از سده سوم هجری بقایای خرمی را بیشتر از همه باید در میان باطنیان و برخی از دیگر [[غلات شیعه]] جست.<ref>{{پک|YARSHATER|۲۰۰۷|ک=THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN|ص=۱۰۰۵–۱۰۰۶}}</ref>
نظام الملک، شکستِ بابک، مازیار و امپراتوری بیزانس را سه پیروزی بزرگ برای اسلام در زمان معتصم به حساب آورده است. شکست بابک ضربه سختی به خرمدینان زد، اما باعث نابودی شان نشد. نوادگان پیروان بابک، به‌طور آشکار در بذ به ادامهٔ حیات پرداختند، به‌گونه‌ای که [[ابودلف مسعر بن مهلهل|ابودُلف مسعر بن مهلهل]] آن‌ها را در نیمه ۴ ه‍.ق / ۱۰ م دیده است.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> با نابودی بابک، امیدِ مزدکیان در براندازی عباسیان و از پیش بردن برنامه انقلابی بر باد رفت. آن‌ها با پشتکار فراوان در راه براندازی [[امویان]] کوشیدند، اما هنگامی که چنین می‌نمود که به کام دل رسیده‌اند، دریافتند که عباسیان محافظه‌کار سد استواری در برابر تحقق آرزوهایشان هستند. تعقیب و آزار بی‌رحمانه آن‌ها به نام‌های خرمی، [[رافضی]]، [[زندیق]] و مانند آن‌ها ایشان را ناگزیر ساخت که پیش از گذشته به پنهانکاری روی آورند و ایشان را برانگیخت تا جذب [[فرقه‌های اسلامی]] شوند. اما ردپای آن‌ها را به نام‌های مزدکی و خرمی تا دوره [[مغول]] و پس از آن نیز می‌توان دنبال کرد. نظام‌الملک به شورش پراکندهٔ آن‌ها تا پایان سده سوم هجری/نهم میلادی اشاره می‌کند و [[مطهر بن طاهر مقدسی|مقدسی]] و [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]] که هر دو در سده ۴ هجری/۱۰ میلادی می‌زیسته‌اند شخصاً با خرمیان در تماس بوده‌اند. [[حمدالله مستوفی]] گزارش می‌کند که در میان مردم رودبار که روزگاری مذهب [[باطنیان|باطنی]] می‌ورزیدند و اکنون (سده ۷ هجری/۱۴ میلادی) خود را [[مسلمان]] می‌شمارند، جماعتی زندگی می‌کردند که [[مراغیان]] نام داشتند و خود را به مزدکیان نسبت می‌دادند… پس از سده سوم هجری بقایای خرمی را بیشتر از همه باید در میان باطنیان و برخی از دیگر [[غلات شیعه]] جست.<ref dir=ltr>{{پک|YARSHATER|۲۰۰۷|ک=THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN|ص=۱۰۰۵–۱۰۰۶}}</ref> بر اساس گزارش‌های، برخی از طرفداران او، پس از مرگش، نام مکتب خود را بابکیه گذاشتند۔<ref dir=ltr>{{پک|SOURDEL|۱۹۸۶|ک=BĀBAK|ص=۸۴۴}}</ref>


[[ابن حوقل|ابن‌حوقل]] و [[اصطخری]] اظهار می‌کنند که خرمدینان در [[مسجد|مساجد]]، [[قرآن]] می‌خواندند، ولی بغدادی می‌گوید این حیلهٔ آنهاست تا وانمود کنند که مسلمانانند تا بی‌ایمانی آنان پوشیده بماند. بسیاری از تاریخ نویسان — مخصوصاً [[سنی مذهب|سنی مذهبان]] — ادعا کردند که خرمدینان تغییر مذهب داده و به [[قرمطیان|قرمطی‌ها]] و [[اسماعیلیه]] پیوستند. برخی تاریخ‌پژوهان هم با این ادعا هم عقیده هستند در حالی که بقیه تاریخ‌پژوهان محتاطانه به این قضیه می‌نگرند. سوء ظن به این خاطر است که مدعیان از این اتهام نفع می‌بردند؛ چرا که هر سه جنبش، دشمنیِ مشترکی با عباسیان داشته‌اند و گه‌گاه با هم متحد می‌شدند.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
[[ابن حوقل|ابن‌حوقل]] و [[اصطخری]] اظهار می‌کنند که خرمدینان در [[مسجد|مساجد]]، [[قرآن]] می‌خواندند، ولی بغدادی می‌گوید این حیلهٔ آنهاست تا وانمود کنند که مسلمانانند تا بی‌ایمانی آنان پوشیده بماند. بسیاری از تاریخ نویسان — مخصوصاً [[سنی مذهب|سنی مذهبان]] — ادعا کردند که خرمدینان تغییر مذهب داده و به [[قرمطیان|قرمطی‌ها]] و [[اسماعیلیه]] پیوستند. برخی تاریخ‌پژوهان هم با این ادعا هم عقیده هستند در حالی که بقیه تاریخ‌پژوهان محتاطانه به این قضیه می‌نگرند. سوء ظن به این خاطر است که مدعیان از این اتهام نفع می‌بردند؛ چرا که هر سه جنبش، دشمنیِ مشترکی با عباسیان داشته‌اند و گه‌گاه با هم متحد می‌شدند.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


باوجود شکست شورش‌های عمده خرمی‌ها در اوایل خلافت عباسی، اعضای پراکنده خرمی، درگیر شورش‌های محدود و کمتر در اواخر دوره عباسیان در قسمت‌های مختلف ایران، به ویژه در آذربایجان، طبرستان و خراسان می‌شدند. احتمال دارد در قرن نهم میلادی، برخی از خرمی‌ها، به ویژه در خراسان و ماوراءالنهر به جنبش انقلابی اسماعیلی پیوسته باشند. با وجود ادعای نظام‌الملک و باقی سنی‌های کینه‌ورز اسماعیلی، اسماعیلی‌ها ادامه جنبش نئومزدکی نبودند، گرچه سه جنبش، خصومت مشترکی نسبت به عباسیان داشتند. اما همانند مسلمانان شیعه، اسماعیلی‌ها نمی‌توانستند تفکرات ضدعربی و مهم‌تر از آن، ضداسلامی خرمدینان را بپذیرند.<ref>{{پک|Daftary|2000|ک=Sectarian and National Movements in Iran, Khurasan and Transoxania During Umayyad and Early 'Abbasid Times|}}</ref>
باوجود شکست شورش‌های عمده خرمی‌ها در اوایل خلافت عباسی، اعضای پراکنده خرمی، درگیر شورش‌های محدود و کمتر در اواخر دوره عباسیان در قسمت‌های مختلف ایران، به ویژه در آذربایجان، طبرستان و خراسان می‌شدند. احتمال دارد در قرن نهم میلادی، برخی از خرمی‌ها، به ویژه در خراسان و ماوراءالنهر به جنبش انقلابی اسماعیلی پیوسته باشند. با وجود ادعای نظام‌الملک و باقی سنی‌های کینه‌ورز اسماعیلی، اسماعیلی‌ها ادامه جنبش نئومزدکی نبودند، گرچه سه جنبش، خصومت مشترکی نسبت به عباسیان داشتند. اما همانند مسلمانان شیعه، اسماعیلی‌ها نمی‌توانستند تفکرات ضدعربی و مهم‌تر از آن، ضداسلامی خرمدینان را بپذیرند.<ref dir=ltr>{{پک|Daftary|2000|ک=Sectarian and National Movements in Iran, Khurasan and Transoxania During Umayyad and Early 'Abbasid Times|}}</ref>


== شخصیت بابک ==
== شخصیت بابک ==
{{جعبه نقل قول | نقل‌قول ='''«یک روز شاهی به از ۴۰ سال بردگی… مهم نیست که زنده مانم یا بمیرم، هر جا که من باشم یا از من یاد شود، من آنجا پادشاهم.»<ref>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=72}}</ref> | تراز = چپ | عرض = 300px | اندازه خط = 12px | گیومه نقل‌قول = بله | تراز منبع = چپ|منبع=}}
{{جعبه نقل قول | نقل‌قول ='''«یک روز شاهی به از ۴۰ سال بردگی… مهم نیست که زنده مانم یا بمیرم، هر جا که من باشم یا از من یاد شود، من آنجا پادشاهم.»<ref dir=ltr>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=72}}</ref> | تراز = چپ | عرض = 300px | اندازه خط = 12px | گیومه نقل‌قول = بله | تراز منبع = چپ|منبع=}}
جسارت، زیرکی و استعداد بابک در فرماندهی نظامی در مبارزه طولانی و اعتمادی که پیروانش به او داشتند، بی تردید استثنائی است. طبری می‌گوید هیچ‌یک از خرمدین‌ها جرئت این را نداشتند که امان‌نامه خلیفه را به فرمان افشین به بابک برسانند.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> وقتی فرستاده افشین به بابک رسید، بابک عصبانی گفت که این پیغام را به پسرم برسان: «ممکن است زنده بمانم یا نه. من به عنوان فرمانده شناخته شده‌ام. هر جا که من باشم یا از من یاد شود، من (آنجا) پادشاهم». این کلمات بلندپروازی و اراده وسیع بابک را نشان می‌دهد.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> اما بهرامیان معتقد است که بابک در سودای پادشاهی بوده است.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref> همچنین به روایت طبری هنگامی که افشین خواست آذربایجان را (به سمت سامرا) ترک کند از بابک پرسید که آیا خواسته‌ای دارد یا نه. بابک جواب داد که می‌خواهد شهرش را ببیند. افشین در شب مهتابی بابک را با چند نگهبان به بذ فرستاد و اجازه داد که به دور شهر بگردد. این نشانه عشق بزرگش به وطنش است. ادعای طبری و ابن اثیر دربارهٔ خوشگذرانی همراه با مست کردن حتی در زمان جنگ به عنوان یکی از ویژگی‌های شناخته شده فرقه تأیید شده است.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> به گفته بهرامیان بابک به هنگام قدرت، دختران و خواهران زیباروی بطریقان ارمنستان را به زور به زنی می‌خواست،<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref> اما یوسفی داستان هرزگی بابک و ربایش دختران زیبای ارمنی با ادعای دیگر طبری — که در آن زنان هنگامی که بابک را اسیر دیدند گریستند — ناسازگار می‌داند.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> روایاتی مبنی بر رفتار شجاعانه بابک به هنگام مرگ نقل شده است.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref>
جسارت، زیرکی و استعداد بابک در فرماندهی نظامی در مبارزه طولانی و اعتمادی که پیروانش به او داشتند، بی تردید استثنائی است. طبری می‌گوید هیچ‌یک از خرمدین‌ها جرئت این را نداشتند که امان‌نامه خلیفه را به فرمان افشین به بابک برسانند.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> وقتی فرستاده افشین به بابک رسید، بابک عصبانی گفت که این پیغام را به پسرم برسان: «ممکن است زنده بمانم یا نه. من به عنوان فرمانده شناخته شده‌ام. هر جا که من باشم یا از من یاد شود، من (آنجا) پادشاهم». این کلمات بلندپروازی و اراده وسیع بابک را نشان می‌دهد.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> اما بهرامیان معتقد است که بابک در سودای پادشاهی بوده است.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref> همچنین به روایت طبری هنگامی که افشین خواست آذربایجان را (به سمت سامرا) ترک کند از بابک پرسید که آیا خواسته‌ای دارد یا نه. بابک جواب داد که می‌خواهد شهرش را ببیند. افشین در شب مهتابی بابک را با چند نگهبان به بذ فرستاد و اجازه داد که به دور شهر بگردد. این نشانه عشق بزرگش به وطنش است. ادعای طبری و ابن اثیر دربارهٔ خوشگذرانی همراه با مست کردن حتی در زمان جنگ به عنوان یکی از ویژگی‌های شناخته شده فرقه تأیید شده است.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> به گفته بهرامیان بابک به هنگام قدرت، دختران و خواهران زیباروی بطریقان ارمنستان را به زور به زنی می‌خواست،<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref> اما یوسفی داستان هرزگی بابک و ربایش دختران زیبای ارمنی با ادعای دیگر طبری — که در آن زنان هنگامی که بابک را اسیر دیدند گریستند — ناسازگار می‌داند.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> روایاتی مبنی بر رفتار شجاعانه بابک به هنگام مرگ نقل شده است.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref>


تحت حکومت بابک، خرمیان که تا پیش از زمان بابک کشاورزانی صلح‌جو توصیف شده بودند و از کشتن و آزار رساندن به دیگران خودداری می‌کردند، به سربازان جنگی تبدیل شدند که مشتاق جنگیدن و کشتن، تخریب آبادی‌ها و حمله به روستاها و غارت آن‌ها و حمله به کاروان‌ها بودند. بابک پیروانش را تحریک می‌کرد که از مسلمانان متنفر باشند و برای شورش علیه رژیم خلافت قیام کنند. گزارش‌ها حاکی از آن است که بابک به مردانش دستور می‌داد که مسلح شوند و به قلعه‌ها و نقاط استراتژی حمله کنند و به مردان جنگی خود دستور می‌داد تا مردم را بکشند و آبادی‌ها را ویران کنند. بدین وسیله جاده دشمنانشان را مسدود کرد و ترس و وحشت را پراکنده‌می‌ساختند.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> همین برخوردهای خونین سبب تحریک مسلمانان شهرهای برای جنگ با خرمیان که آن را جهاد می‌دانستند شد. چنان‌که در منابع آمده است، در سپاه افشین عده زیادی از داوطلبان جهاد بوده‌اند.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> این تناقض — منع خونریزی در دین مزدک و جنگ‌هایی که بابک و پیروانش می‌کردند — را [[احسان یارشاطر|یارشاطر]] هم بدان اشاره می‌کند و می‌گوید که پاسخ این تناقض را مقدسی از زبان خرمیانی که می‌شناخته، داده است: «هرگاه اوضاع و احوال خیزش را ایجاب کند خونریزی نیز رواست.»<ref>{{پک|YARSHATER|۲۰۰۷|ک=THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN|ص=۱۰۱۳}}</ref>
تحت حکومت بابک، خرمیان که تا پیش از زمان بابک کشاورزانی صلح‌جو توصیف شده بودند و از کشتن و آزار رساندن به دیگران خودداری می‌کردند، به سربازان جنگی تبدیل شدند که مشتاق جنگیدن و کشتن، تخریب آبادی‌ها و حمله به روستاها و غارت آن‌ها و حمله به کاروان‌ها بودند. بابک پیروانش را تحریک می‌کرد که از مسلمانان متنفر باشند و برای شورش علیه رژیم خلافت قیام کنند. گزارش‌ها حاکی از آن است که بابک به مردانش دستور می‌داد که مسلح شوند و به قلعه‌ها و نقاط استراتژی حمله کنند و به مردان جنگی خود دستور می‌داد تا مردم را بکشند و آبادی‌ها را ویران کنند. بدین وسیله جاده دشمنانشان را مسدود کرد و ترس و وحشت را پراکنده‌می‌ساختند.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> همین برخوردهای خونین سبب تحریک مسلمانان شهرهای برای جنگ با خرمیان که آن را جهاد می‌دانستند شد. چنان‌که در منابع آمده است، در سپاه افشین عده زیادی از داوطلبان جهاد بوده‌اند.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> این تناقض — منع خونریزی در دین مزدک و جنگ‌هایی که بابک و پیروانش می‌کردند — را [[احسان یارشاطر|یارشاطر]] هم بدان اشاره می‌کند و می‌گوید که پاسخ این تناقض را مقدسی از زبان خرمیانی که می‌شناخته، داده است: «هرگاه اوضاع و احوال خیزش را ایجاب کند خونریزی نیز رواست.»<ref dir=ltr>{{پک|YARSHATER|۲۰۰۷|ک=THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN|ص=۱۰۱۳}}</ref>


== در منظر دیگران ==
== در منظر دیگران ==
[[پرونده:Бабек (конверт) (cropped).jpg|جایگزین=تمبری با نقاشی بابک خرمدین|بندانگشتی|نمایی از یک تمبر چاپ شده در شوروی، در سال ۱۹۸۹ میلادی که نقاشی بابک خرمدین را به نمایش گذاشته است]]
=== تحریف هویت بابک و خرمدینان ===
=== تحریف هویت بابک و خرمدینان ===
[[پرونده:Abdul-Karim Mousavi Ardebili (5).jpg|200px|بندانگشتی|چپ|[[سید عبدالکریم موسوی اردبیلی|میر کریم موسوی]]: بابک خرم دین، کسی بود که اردبیل را تاراج کرد و در منطقه عرشه اردبیل به قدر موی سر به کشتار مردم اقدام کرد و تأثرانگیز است که بابک خرم دین به عنوان یکی از مفاخر اردبیل مطرح می‌شود در حالی که او مزدکی و آدم‌کش بوده است.]][[عباس زریاب]] روایت‌هایی را که در ''[[تاریخ الرسل و الملوک]]'' طبری و ''[[الفهرست (ابن‌ندیم)|الفهرست]]'' ابن‌ندیم آمده و بابک را زنازاده معرفی می‌کند، ساخته و پرداختهٔ دشمنان بابک می‌داند. او همچنین عدهٔ کسانی را که به دست بابک کشته شده‌اند و زنانی را که اسیر شده‌بودند، مبالغه‌آمیز و جعل دشمنان بابک می‌داند.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> یوسفی در بیشتر منابع جز نوشته دینوری، آثار طعنه و دشمنی را دربارهٔ بابک می‌بیند و می‌گوید که اطلاعات ما دربارهٔ بابک و شورش او اکثراً از مخالفانش به ما می‌رسد. آمارهای متفاوتی از جلادهای بابک به‌دست آمده، در بیشتر منابع از کسانی که در طی این شورش طولانی کشته شده‌اند، ۲۵۵هزار نفر یا بیشتر گزارش شده که به وضوح اغراق‌آمیز بوده است و تردیدی نیست که برنامه‌ریزی شده است تا قساوت و خون‌آشامی به بابک نسبت داده شود. به عقیده یوسفی، تمام منابع در مورد زندگانی بابک تعصب ورزیده‌اند و داستان زندگی‌اش با ناسزاگویی علیه او شروع می‌کنند.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> نفیسی هم معتقد است که جزئیات زندگی بابک در پس پردهٔ تعصب و خودخواهی و خویشتن‌بینی مورخان اسلامی پنهان مانده است<ref>{{پک|نفیسی|۱۳۸۴|ک=بابک خرمدین|ص=۱۱–۱۲}}</ref> و آنچه دربارهٔ تاریخ دین خرمی نوشته‌اند همه آلوده به غرض و تهمت است.<ref>{{پک|نفیسی|۱۳۸۴|ک=بابک خرمدین|ص=۱۸}}</ref> آمورتی می‌گوید: در مورد خرمدین‌ها نوشته‌هایی داریم که اگر چه مثل همیشه تعصب‌آمیز و جانبدارانه، ولی تعدادشان زیاد است.<ref>{{پک|AMORETTI|۲۰۰۷|ک=THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN|ص=۵۰۴}}</ref>
[[عباس زریاب]] روایت‌هایی را که در ''[[تاریخ الرسل و الملوک]]'' طبری و ''[[الفهرست (ابن‌ندیم)|الفهرست]]'' ابن‌ندیم آمده و بابک را زنازاده معرفی می‌کند، ساخته و پرداختهٔ دشمنان بابک می‌داند. او همچنین عدهٔ کسانی را که به دست بابک کشته شده‌اند و زنانی را که اسیر شده‌بودند، مبالغه‌آمیز و جعل دشمنان بابک می‌داند.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> یوسفی در بیشتر منابع جز نوشته دینوری، آثار طعنه و دشمنی را دربارهٔ بابک می‌بیند و می‌گوید که اطلاعات ما دربارهٔ بابک و شورش او اکثراً از مخالفانش به ما می‌رسد. آمارهای متفاوتی از جلادهای بابک به‌دست آمده، در بیشتر منابع از کسانی که در طی این شورش طولانی کشته شده‌اند، ۲۵۵هزار نفر یا بیشتر گزارش شده که به وضوح اغراق‌آمیز بوده است و تردیدی نیست که برنامه‌ریزی شده است تا قساوت و خون‌آشامی به بابک نسبت داده شود. به عقیده یوسفی، تمام منابع در مورد زندگانی بابک تعصب ورزیده‌اند و داستان زندگی‌اش با ناسزاگویی علیه او شروع می‌کنند.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> نفیسی هم معتقد است که جزئیات زندگی بابک در پس پردهٔ تعصب و خودخواهی و خویشتن‌بینی مورخان اسلامی پنهان مانده است<ref>{{پک|نفیسی|۱۳۸۴|ک=بابک خرمدین|ص=۱۱–۱۲}}</ref> و آنچه دربارهٔ تاریخ دین خرمی نوشته‌اند همه آلوده به غرض و تهمت است.<ref>{{پک|نفیسی|۱۳۸۴|ک=بابک خرمدین|ص=۱۸}}</ref> آمورتی می‌گوید: در مورد خرمدین‌ها نوشته‌هایی داریم که اگر چه مثل همیشه تعصب‌آمیز و جانبدارانه، ولی تعدادشان زیاد است.<ref dir=ltr>{{پک|AMORETTI|۲۰۰۷|ک=THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN|ص=۵۰۴}}</ref>


زرین‌کوب مطالبی را که در منابع موجود دربارهٔ بابک آورده‌اند «غرض‌آلود» و «افسانه‌آمیز» می‌داند. به همین خاطر وی معتقد است که به سختی می‌توان از ورای غبار افسانه‌ها، سیمای واقعی بابک را دید. نهضت بابک ظاهراً در بین عامهٔ مردم طرفدارانی داشت اما مورد علاقهٔ دهقانان و بزرگان نبود چون بابک در صدد احیای عقاید مزدکی بود. ناچار مسلمانان نیز نمی‌توانستند آن را تحمل کنند. تاریخ‌نویسان مسلمان کوشیده‌اند تا خاطرهٔ او را تیره و تباه کنند و از روی تعصب سعی کرده‌اند سیمای او را زشت و ناپسند جلوه دهند. افسانه‌هایی که در باب او جعل کرده‌اند به خوبی نشان می‌دهد که با غرض و نیت‌هایی سعی داشته‌اند نام بابک را آلوده کنند. بدین گونه قسمت‌های مهم تاریخ بابک و خرمدینان در ظلمت ابهام فرورفته است نکته دیگری که زرین‌کوب در روایت ''الفهرست'' اشاره می‌کند، اصراری است که برای رسوا کردن بابک به کار رفته است. مادر او را زنی یک چشم که مدتی با مرد روغن فروش به حرام گرد آمده‌بود معرفی کرده است. به اعتقاد زرین‌کوب آثار غرض و کینه راویان آشکار است.<ref>{{پک|زرین‌کوب|۱۳۷۸ |ک=دو قرن سکوت|ص=۲۱۵–۲۱۷}}</ref> بهرامیان در مورد روایت‌هایی که بابک را حرام‌زاده جلوه می‌دهند می‌گوید: «روشن است که در این روایت قصد تحقیر و طعن بابک در کار در میان بوده است».<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref>
زرین‌کوب مطالبی را که در منابع موجود دربارهٔ بابک آورده‌اند «غرض‌آلود» و «افسانه‌آمیز» می‌داند. به همین خاطر وی معتقد است که به سختی می‌توان از ورای غبار افسانه‌ها، سیمای واقعی بابک را دید. نهضت بابک ظاهراً در بین عامهٔ مردم طرفدارانی داشت اما مورد علاقهٔ دهقانان و بزرگان نبود چون بابک در صدد احیای عقاید مزدکی بود. ناچار مسلمانان نیز نمی‌توانستند آن را تحمل کنند. تاریخ‌نویسان مسلمان کوشیده‌اند تا خاطرهٔ او را تیره و تباه کنند و از روی تعصب سعی کرده‌اند سیمای او را زشت و ناپسند جلوه دهند. افسانه‌هایی که در باب او جعل کرده‌اند به خوبی نشان می‌دهد که با غرض و نیت‌هایی سعی داشته‌اند نام بابک را آلوده کنند. بدین گونه قسمت‌های مهم تاریخ بابک و خرمدینان در ظلمت ابهام فرورفته است نکته دیگری که زرین‌کوب در روایت ''الفهرست'' اشاره می‌کند، اصراری است که برای رسوا کردن بابک به کار رفته است. مادر او را زنی یک چشم که مدتی با مرد روغن فروش به حرام گرد آمده‌بود معرفی کرده است. به اعتقاد زرین‌کوب آثار غرض و کینه راویان آشکار است.<ref>{{پک|زرین‌کوب|۱۳۷۸ |ک=دو قرن سکوت|ص=۲۱۵–۲۱۷}}</ref> بهرامیان در مورد روایت‌هایی که بابک را حرام‌زاده جلوه می‌دهند می‌گوید: «روشن است که در این روایت قصد تحقیر و طعن بابک در کار در میان بوده است».<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref>
به گفته مایکل فیشر، مهدی عابدی و احمد هاشم، در ایران مدرن، به خاطر رشد ناسیونالیسم در قرن ۲۰ میلادی و تجدیدخاطر ایران باستان، در دوران [[رضاشاه]]، بابک خرمدین شناخته شد و به عنوان قهرمان ملی او را ستایش کردند. با این حال، بابک به عنوان چهره جدال‌برانگیز در [[جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] باقی‌ماند که بت‌سازی از او مورد انتقاد روحانیون قرار گرفت.<ref>Ahmed Hashim, International Institute for Strategic Studies, p80</ref><ref>Michael M.J. Fischer, Mehdi Abedi, "Debating Muslims: cultural diologues in postmodern and tradition", University of Wisconsin Press,
1990. pg 191</ref>


=== ماهیت خرمدینان آذربایجان ===
=== ماهیت خرمدینان آذربایجان ===
[[پرونده:Motahhari.jpg|200px|بندانگشتی|چپ|اگر ما اسم فردی را که در طول تاریخ از او جز دشمنی و کینه نسبت به اسلام چیز دیگری سراغ نداریم و هیچ فضیلتی در او نمی‌بینیم، جز اینکه با مسلمین می‌جنگیده، روی بچه‌مان بگذاریم، مثلاً اسم او را بابک بگذاریم، بچه‌مان فردا بزرگ می‌شود، با خود می‌گوید اسم دوستانم را حسن، حسین، عباس، علی و مرتضی گذاشته‌اند، اسم من هم بابک است؛ من هم بروم سراغ هم اسم خودم ببینم او کیست وقتی می‌رود سراغ او، می‌بیند در زندگی آن آدم از نظر انسانی چیزی نیست و جز جنایت و مبارزه با اسلام چیز دیگری وجود ندارد. به دروغ از او تعریف می‌کنند، می‌گویند بابک با اعراب می‌جنگید. کجا بابک با اعراب می‌جنگید ؟! بابک با ایرانی‌ها می‌جنگید نه اعراب. بابک را ایرانی‌ها کشتند و دویست و پنجاه هزار کشته دادند. عرب اصلاً یک نژاد کوچکی بود و افراد زیادی نداشت. سردارشان یک ایرانی به نام [[افشین]] بود که با بابک می‌جنگید، نفراتش هم همه ایرانی بودند. تاریخ را شما بخوانید می‌بینید شعارها ایرانی است، اسمها همه ایرانی است. ایرانی‌هایی که با بابک می‌جنگیدند گرزی داشتند اسمش را گذاشته بودند کافرکوب. بابک با اسلام و مسلمین می‌جنگید، با عرب نمی‌جنگید، عربی در کار نبود. معتصم خلیفه بود ولی او که با معتصم نمی‌جنگید. اگر ایرانیهای مسلمان بابک را یک عنصر ضداسلامی تشخیص نمی‌دادند که با او به نفع معتصم نمی‌جنگیدند. ایرانی‌ها از معتصم نهایت تنفر را داشتند ولی حاضر نبودند به قیمت جنگیدن با معتصم بیایند بابک‌ها را تأیید کنند. می‌دیدند اگر امر دائر بشود میان بابک و معتصم، باز معتصم از بابک بهتر است.]]
[[پرونده:Babək Xaçmaz.jpg|399x399px|بندانگشتی|چپ|تندیس بابک در جمهوری آذربایجان]]
تاریخ شناسان همانند [[غلامحسین صدیقی|صدیقی]] یا [[گوستاو وان گرونبائوم|گرونبائوم]] جنبش بابک را دینی-سیاسی به حساب آورده‌اند ولی [[ذبیح‌الله صفا]] و [[سعید نفیسی]] و همائی بر جنبه [[ملی گرایانه]] آن تأکید دارند.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> زریاب دلیل‌های سه‌گانه سیاسی، اقتصادی و مذهبی را برای شورش خرمدینان گزارش می‌کنند که عبارتند از علت سیاسی: به استناد مقدسی، خرّمدینان پس از کشته شدن ابومسلم به دست منصور خلیفهٔ عبّاسی سخت به خشم آمده بودند و این امر ظاهراً برای آن بود که ابومسلم را همچون کسی می‌دیدند که در برابر عرب قیام کرده بود و به همین دلیل پس از قتل او در پی تحقّق آرزوهایش بودند و می‌خواستند ملک و سلطنت را به ایرانیان بازگردانند. علت اقتصادی: به استناد مقدسی اصحاب بابک و خرّمدینان در تنگدستی می‌زیستند. این تنگدستی به‌طور کلّی ناشی از زورگویی عمّال دولتی و جنگهای امرای محلی با یکدیگر بوده است. علت مذهبی: خرمدینان را ظاهراً مسلمانان، اعمّ از عرب و ایرانی، تحقیر می‌کردند. داستان رفتار توهین آمیز کدخدای بلال آباد با جاویدان حاکی از این معنی است. مقدسی می‌نویسد که اصحاب بابک در فقر و ذلّت به سر می‌بردند. ظاهراً مردم خرمی مذهب آن روستاها و نواحی، که از ذلّت و خواری رنج می‌برده و بنا به عقاید دینی خود منتظر قیام بوده‌اند، به دستور بابک شوریده و عمّال و مأموران خلیفه را به شرحی که در البدء والتاریخ آمده به قتل رسانده‌اند.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref>
در دوران خلافت عباسیان [[آذربایجان]] کانون مقاومت طولانی‌مدت و خطرناک علیه خلافت بود که توسط بابک خرمدین رهبری می‌شده است و بر شمال غرب ایران تأثیر گذاشته و بیش از ۲۰ سال - از ۲۰۱ ه‍.ق/۸۱۶ م تا ۲۲۲ ه‍.ق /۸۳۷ م - طول کشید. از نگاه [[کلیفورد ادموند باسورث|باسورث]] این مقاومت قطعاً پایه‌های دینی داشته ولی ممکن است که پایه‌های سیاسی-اجتماعی نیز داشته باشد. شورش او به روشنی از حس ضد عربی ایرانیان در آذربایجان بهره می‌برده است.<ref dir=ltr>{{پک|BOSWORTH|۱۹۸۹|ک=AZERBAIJAN iv. Islamic History to 1941|ص=۲۲۴–۲۳۱}}</ref> تاریخ شناسان همانند [[غلامحسین صدیقی|صدیقی]] یا [[گوستاو وان گرونبائوم|گرونبائوم]] جنبش بابک را دینی-سیاسی به حساب آورده‌اند ولی [[ذبیح‌الله صفا]] و [[سعید نفیسی]] و همائی بر جنبه [[ملی گرایانه]] آن تأکید دارند.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> زریاب دلیل‌های سه‌گانه سیاسی، اقتصادی و مذهبی را برای شورش خرمدینان گزارش می‌کنند که عبارتند از علت سیاسی: به استناد مقدسی، خرّمدینان پس از کشته شدن ابومسلم به دست منصور خلیفهٔ عبّاسی سخت به خشم آمده بودند و این امر ظاهراً برای آن بود که ابومسلم را همچون کسی می‌دیدند که در برابر عرب قیام کرده بود و به همین دلیل پس از قتل او در پی تحقّق آرزوهایش بودند و می‌خواستند ملک و سلطنت را به ایرانیان بازگردانند. علت اقتصادی: به استناد مقدسی اصحاب بابک و خرّمدینان در تنگدستی می‌زیستند. این تنگدستی به‌طور کلّی ناشی از زورگویی عمّال دولتی و جنگهای امرای محلی با یکدیگر بوده است. علت مذهبی: خرمدینان را ظاهراً مسلمانان، اعمّ از عرب و ایرانی، تحقیر می‌کردند. داستان رفتار توهین آمیز کدخدای بلال آباد با جاویدان حاکی از این معنی است. مقدسی می‌نویسد که اصحاب بابک در فقر و ذلّت به سر می‌بردند. ظاهراً مردم خرمی مذهب آن روستاها و نواحی، که از ذلّت و خواری رنج می‌برده و بنا به عقاید دینی خود منتظر قیام بوده‌اند، به دستور بابک شوریده و عمّال و مأموران خلیفه را به شرحی که در البدء والتاریخ آمده به قتل رسانده‌اند.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref>  


یوسفی معتقد است که جنبش بابک ضدخلافت، ضدعرب و تا حد و اندازه‌ای ضداسلامی بود.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> به گفته [[ویلفرد مادلونگ|مادلونگ]] اگرچه بنابر روایتی بیشتر مردم آذربایجان قبول [[اسلام]] کرده بودند و در زمان [[خلافت علی بن ابی‌طالب|خلافت علی]] «قرآن می‌خواندند» اما شکی نیست که این روایت به جای‌های محدودی اشاره دارد و شاید خصوصاً منظور اردبیل بوده باشد، زیرا قدرت جنبش خرمدینان در آذربایجان بقدر کفایت گواه بر دوام احساسات ضداسلامی و ضدعرب در میان جمعی از مردم آذربایجان است.<ref>{{پک|MADELUNG|۲۰۰۷|ک=THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN|ص=۲۲۸}}</ref>
یوسفی معتقد است که جنبش بابک ضدخلافت، ضدعرب و تا حد و اندازه‌ای ضداسلامی بود.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> به گفته [[ویلفرد مادلونگ|مادلونگ]] اگرچه بنابر روایتی بیشتر مردم آذربایجان قبول [[اسلام]] کرده بودند و در زمان [[خلافت علی بن ابی‌طالب|خلافت علی]] «قرآن می‌خواندند» اما شکی نیست که این روایت به جای‌های محدودی اشاره دارد و شاید خصوصاً منظور اردبیل بوده باشد، زیرا قدرت جنبش خرمدینان در آذربایجان بقدر کفایت گواه بر دوام احساسات ضداسلامی و ضدعرب در میان جمعی از مردم آذربایجان است.<ref dir=ltr>{{پک|MADELUNG|۲۰۰۷|ک=THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN|ص=۲۲۸}}</ref>


قیام بابک که در راس خرمدین‌های ناراضی، شورشگر و دست از جان شسته ضد دستگاه حکومت و برای سرنگون کردن سازمان دیوانی و اجتماعی موجود برخاست، برای زمینداران و صاحبان اقطاع که در بهره‌کشی از رعیت هیچ‌گونه انصاف و شفقت نمی‌شناختند به‌شدت مایه وحشت شد. دسته‌های روستاییان و شبانکارگان خشمگین و پرخاشگر که طی سال‌ها از پرداخت جزیه و خراج و بیگاری و بهره‌های سنگین به ستوه آمده بودند، برای آنکه از هر جایی به جمع یاران بابک بپیوندند ناچار شدند در سر راه هر گونه مانعی را از پیش بردارند. لاجرم از کشتن زمینداران، غارت دهقانان بزرگ و حتی از قتل زنان و کودکان آن‌ها خودداری نکردند. آوارگان، ستمدیدگان، راهزنان و کسانی که از زندان‌های سخت بیرون آمده بودند نیز همه جا در بین راه به آن‌ها ملحق شدند و با این عناصر ناهمگون درهم آمیخته که نیروی انقلاب از آن‌ها تشکیل می‌شد توقیف مخالفان، مصادره اموال، شکنجه کردن و [[مثله کردن]] مالکان و صاحبان اقطاع که ناظر به دستیابی بر اموال آن‌ها بود اجتناب ناپذیر شد. بابک با چنین نیرویی به زودی در تمام آذربایجان موجب وحشت عام شد و وقتی بر بذ دست یافت اکثر مخالفان از بیم آن‌ها به مراغه پناه بردند و آنجا متحصن شدند. بابک برای آنکه لشکر خلیفه به یاران وی به آسانی دسترس نیابد شهرها و دیه‌های اطراف را هم به دست ویرانی سپرد و از آن‌ها جز خرابه‌های سوخته و ویران چیزی باقی نگذاشت.<ref>{{پک|زرین‌کوب|۱۳۸۴|ک=روزگاران|ص=۳۴۲–۳۴۳}}</ref>
قیام بابک که در راس خرمدین‌های ناراضی، شورشگر و دست از جان شسته ضد دستگاه حکومت و برای سرنگون کردن سازمان دیوانی و اجتماعی موجود برخاست، برای زمینداران و صاحبان اقطاع که در بهره‌کشی از رعیت هیچ‌گونه انصاف و شفقت نمی‌شناختند به‌شدت مایه وحشت شد. دسته‌های روستاییان و شبانکارگان خشمگین و پرخاشگر که طی سال‌ها از پرداخت جزیه و خراج و بیگاری و بهره‌های سنگین به ستوه آمده بودند، برای آنکه از هر جایی به جمع یاران بابک بپیوندند ناچار شدند در سر راه هر گونه مانعی را از پیش بردارند. لاجرم از کشتن زمینداران، غارت دهقانان بزرگ و حتی از قتل زنان و کودکان آن‌ها خودداری نکردند. آوارگان، ستمدیدگان، راهزنان و کسانی که از زندان‌های سخت بیرون آمده بودند نیز همه جا در بین راه به آن‌ها ملحق شدند و با این عناصر ناهمگون درهم آمیخته که نیروی انقلاب از آن‌ها تشکیل می‌شد توقیف مخالفان، مصادره اموال، شکنجه کردن و [[مثله کردن]] مالکان و صاحبان اقطاع که ناظر به دستیابی بر اموال آن‌ها بود اجتناب ناپذیر شد. بابک با چنین نیرویی به زودی در تمام آذربایجان موجب وحشت عام شد و وقتی بر بذ دست یافت اکثر مخالفان از بیم آن‌ها به مراغه پناه بردند و آنجا متحصن شدند. بابک برای آنکه لشکر خلیفه به یاران وی به آسانی دسترس نیابد شهرها و دیه‌های اطراف را هم به دست ویرانی سپرد و از آن‌ها جز خرابه‌های سوخته و ویران چیزی باقی نگذاشت.<ref>{{پک|زرین‌کوب|۱۳۸۴|ک=روزگاران|ص=۳۴۲–۳۴۳}}</ref>


[[ابوعلی بلعمی|بلعمی]] و دیگر مورخان می‌گوید که پیروان بابک از مردم فقیر، روستائیان محلی تشکیل می‌شدند و مورخان مختلفی پیروان بابک را «اسرافکار و ولخرج، مرتد و سارق» خطاب می‌کنند. می‌توان نتیجه گرفت که بابک حمایت گسترده‌ای از کشاورزان و روستائیان فقیر آذربایجان داشته است کسانی که امید به آینده بهتری از طریق پیروزی شورش داشته‌اند ولی غیر محتمل است که آن‌ها از روی ترس یا مصلحت‌اندیشی به شورش پیوسته باشند.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
[[ابوعلی بلعمی|بلعمی]] و دیگر مورخان می‌گوید که پیروان بابک از مردم فقیر، روستائیان محلی تشکیل می‌شدند و مورخان مختلفی پیروان بابک را «اسرافکار و ولخرج، مرتد و سارق» خطاب می‌کنند. می‌توان نتیجه گرفت که بابک حمایت گسترده‌ای از کشاورزان و روستائیان فقیر آذربایجان داشته است کسانی که امید به آینده بهتری از طریق پیروزی شورش داشته‌اند ولی غیر محتمل است که آن‌ها از روی ترس یا مصلحت‌اندیشی به شورش پیوسته باشند.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


شورش‌های متعدد در ۲ یا ۳ قرن بعد از حمله مسلمانان به نارضایتی گسترده در بین عناصر ایرانی و شاید تمایل به برگشت به گذشته اشاره دارد که بابک اینگونه حمایتشان را جذب کرده بود. اهداف بابک با این حال، به‌طور شفاف با اهداف شاهزادگانی مثل افشین (به جز مازیار) مشترک نبود و با جاه طلبی‌های آنان برای به‌دست آوردن ثروت و قدرت ناسازگار بود. بیشتر آنان (که افشین یکی از آنان بود) اقدام خلیفه علیه بابک را حمایت می‌کردند.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
شورش‌های متعدد در ۲ یا ۳ قرن بعد از حمله مسلمانان به نارضایتی گسترده در بین عناصر ایرانی و شاید تمایل به برگشت به گذشته اشاره دارد که بابک اینگونه حمایتشان را جذب کرده بود. اهداف بابک با این حال، به‌طور شفاف با اهداف شاهزادگانی مثل افشین (به جز مازیار) مشترک نبود و با جاه طلبی‌های آنان برای به‌دست آوردن ثروت و قدرت ناسازگار بود. بیشتر آنان (که افشین یکی از آنان بود) اقدام خلیفه علیه بابک را حمایت می‌کردند.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


=== ارتباط بابک، مازیار و امپراتور بیزانس ===
=== ارتباط بابک، مازیار و امپراتور بیزانس ===
[[پرونده:Archers frieze Darius 1st Palace Suse Louvre AOD 488 a.jpg|200px|بندانگشتی|چپ|آخرین تاریخ‌نویس (کپی نویس) ارمنی گزارش داد که بابک، سربازانش را [[سپاه جاویدان (هخامنشی)|گارد جاویدان]] می‌نامید؛ نامی که هخامنشیان بر سپاه زبده خود گذاشته بودند و ساسانیان نیز از آنها پیروی کردند.<ref>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=66}}</ref>]]
[[پرونده:Babak castle 11.jpg|325x325px|بندانگشتی|چپ|نمایی از قلعه بابک]]
این گفته به مازیار منسوب است که «من و افشین و بابک هر سه از دیرباز عهد و بیعت کرده‌ایم و قرار داده بر آنکه دولت از [[عرب]] بازستانیم و ملک و جهانداری با خاندان کسرویان کنیم».<ref>{{پک|نفیسی|۱۳۸۴|ک=بابک خرمدین|ص=۶۵}}</ref><ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۷۹|ک=افشین|ص=۵۰۴–۵۰۸}}</ref> مازیار هنگامی که در دادگاه افشین، با افشین رو در رو شده بود، مدعی شد که افشین به او پیغام فرستاده بود که بابک خود را از روی حماقت به کشتن داد و من هرچه کوشیدم تا مرگ را از او بازگردانم ممکن نشد. [[عباس زریاب خویی|زریاب]] احتمال می‌دهد سخن افشین، اشاره به امان نامه‌ای بوده است که هنگام حمله به قلعه بذ برای بابک فرستاده بود. از گزارش‌های طبری برمی آید که خود معتصم، دستورهای جنگی صادر می‌کرد و دربارهٔ اداره امور جنگ به افشین پیامهایی می‌فرستاد، تا آنجا که بسیاری از داوطلبان این کندی را از خود افشین دانستند و او را به اهمال و تعلّل در نبرد با بابک متهم ساختند.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> این ادعا که افشین بابک را با پیام‌های آشتی‌جویانه فریفت از این شایعه نشئت می‌گیرد که افشین پنهانی با رهبران ضد عباسی مثل بابک و مازیار و شاید با امپراتور بیزانس - تئوفیل - ارتباط داشته است.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> علت خیانت افشین به بابک از نگاه نفیسی، این بود که معتصم پنداشت افشین از پس بابک بر نمی‌آید و می‌خواست سرکوب بابک را به طاهریان بسپارد، افشین که با طاهریان در به‌دست آوردن مقام در دربار خلیفه رقابت می‌کرد، ترجیح داد خود به جای طاهریان بابک را دستگیر کند.<ref>{{پک|نفیسی|۱۳۸۴|ک=بابک خرمدین|ص=۶۷}}</ref>
این گفته به مازیار منسوب است که «من و افشین و بابک هر سه از دیرباز عهد و بیعت کرده‌ایم و قرار داده بر آنکه دولت از [[عرب]] بازستانیم و ملک و جهانداری با خاندان کسرویان کنیم».<ref>{{پک|نفیسی|۱۳۸۴|ک=بابک خرمدین|ص=۶۵}}</ref><ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۷۹|ک=افشین|ص=۵۰۴–۵۰۸}}</ref> مازیار هنگامی که در دادگاه افشین، با افشین رو در رو شده بود، مدعی شد که افشین به او پیغام فرستاده بود که بابک خود را از روی حماقت به کشتن داد و من هرچه کوشیدم تا مرگ را از او بازگردانم ممکن نشد. [[عباس زریاب خویی|زریاب]] احتمال می‌دهد سخن افشین، اشاره به امان نامه‌ای بوده است که هنگام حمله به قلعه بذ برای بابک فرستاده بود. از گزارش‌های طبری برمی آید که خود معتصم، دستورهای جنگی صادر می‌کرد و دربارهٔ اداره امور جنگ به افشین پیامهایی می‌فرستاد، تا آنجا که بسیاری از داوطلبان این کندی را از خود افشین دانستند و او را به اهمال و تعلّل در نبرد با بابک متهم ساختند.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> این ادعا که افشین بابک را با پیام‌های آشتی‌جویانه فریفت از این شایعه نشئت می‌گیرد که افشین پنهانی با رهبران ضد عباسی مثل بابک و مازیار و شاید با امپراتور بیزانس - تئوفیل - ارتباط داشته است.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> علت خیانت افشین به بابک از نگاه نفیسی، این بود که معتصم پنداشت افشین از پس بابک بر نمی‌آید و می‌خواست سرکوب بابک را به طاهریان بسپارد، افشین که با طاهریان در به‌دست آوردن مقام در دربار خلیفه رقابت می‌کرد، ترجیح داد خود به جای طاهریان بابک را دستگیر کند.<ref>{{پک|نفیسی|۱۳۸۴|ک=بابک خرمدین|ص=۶۷}}</ref>


کرون نوشته است که یک منبعی برای اعتبار بخشی به بابک، مازیار و افشین نوشته است که این سه نفر با همدیگر توطئه کرده بودند تا [[حکومت اسلامی]] را سرنگون سازند و خاندان سلطنتی ساسانی را به قدرت برگردانند. از نظر کرون این ادعا صحت ندارد. از نظر کرون، این ادعا توسط طرفداران خلیفه ساخته شده تا مدعی شود که ایرانی‌ها با همدیگر قصد داشتند علیه اسلام طرح‌ریزی کنند. از نگاه کرون تنها کسانی که طرفدار تئوری توطئه هستند می‌توانند باور کنند که افشینی که در دستگیری بابک نقش داشته، با بابک همدست بوده است.<ref>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=67}}</ref>
کرون نوشته است که یک منبعی برای اعتبار بخشی به بابک، مازیار و افشین نوشته است که این سه نفر با همدیگر توطئه کرده بودند تا [[حکومت اسلامی]] را سرنگون سازند و خاندان سلطنتی ساسانی را به قدرت برگردانند. از نظر کرون این ادعا صحت ندارد. از نظر کرون، این ادعا توسط طرفداران خلیفه ساخته شده تا مدعی شود که ایرانی‌ها با همدیگر قصد داشتند علیه اسلام طرح‌ریزی کنند. از نگاه کرون تنها کسانی که طرفدار تئوری توطئه هستند می‌توانند باور کنند که افشینی که در دستگیری بابک نقش داشته، با بابک همدست بوده است.<ref dir=ltr>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=67}}</ref>


وقتی بابک از طرف افشین مورد هجوم قرار گرفت، گفته شده که به امپراتور بیزانس نامه نوشت<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> و از او خواست که به آذربایجان<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> یا دیگر سرزمین‌های اسلامی<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref> لشگرکشی کند تا از فشار بر خود بکاهد.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref> ولی هجوم تئوفیل با نیروهای متشکل از خرمدین‌های فراری تا بعد از دستگیری و اعدام بابک در ۲۲۳ ه‍.ق/۸۳۸ م میلادی اتفاق نیفتاد<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> به اعتقاد زرین‌کوب تئوفیلوس بابک را حمایت می‌کرد. به همین دلیل مأمون برای اینکه نظر روم شرقی را از حمایت بابک به نگرانی‌های نزدیک‌تر و مهم‌تری معطوف دارد، به لشکر کشی به روم پرداخت (۲۱۵ و ۲۱۶ ه‍.ق) که این لشکرکشی‌ها تئوفیل را از حمایت بابک بازداشت.<ref>{{پک|زرین‌کوب|۱۳۸۲|ک=تاریخ مردم ایران|ج=2|ص=۶۹–۷۰}}</ref>
وقتی بابک از طرف افشین مورد هجوم قرار گرفت، گفته شده که به امپراتور بیزانس نامه نوشت<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> و از او خواست که به آذربایجان<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> یا دیگر سرزمین‌های اسلامی<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref> لشگرکشی کند تا از فشار بر خود بکاهد.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref> ولی هجوم تئوفیل با نیروهای متشکل از خرمدین‌های فراری تا بعد از دستگیری و اعدام بابک در ۲۲۳ ه‍.ق/۸۳۸ م میلادی اتفاق نیفتاد<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> به اعتقاد زرین‌کوب تئوفیلوس بابک را حمایت می‌کرد. به همین دلیل مأمون برای اینکه نظر روم شرقی را از حمایت بابک به نگرانی‌های نزدیک‌تر و مهم‌تری معطوف دارد، به لشکر کشی به روم پرداخت (۲۱۵ و ۲۱۶ ه‍.ق) که این لشکرکشی‌ها تئوفیل را از حمایت بابک بازداشت.<ref>{{پک|زرین‌کوب|۱۳۸۲|ک=تاریخ مردم ایران|ج=2|ص=۶۹–۷۰}}</ref>


=== بابک در دیدگاه خرمدینیان ===
=== بابک در دیدگاه خرمدینیان ===
به نوشتهٔ [[دینوری]]، برخی خرمدین‌ها معتقد بودند که بابک پسر مطهر، پسر [[فاطمه بنت ابومسلم|فاطمه]]، دختر ابومسلم است.<ref>{{پک|MADELUNG|۱۹۸۶|ک=KHURRAMIYYA|ص=۶۳–۶۵}}</ref> دینوری در ''[[اخبارالطوال]]'' نوشته است: «آنچه بر من درست آمد و ثابت شد این است که بابک پسر فاطمه دخت ابومسلم است — نه [[فاطمه زهرا|دختر پیامبر اسلام]] — و از اینرو گروهی از خرمی‌ها خود را فاطمیه نامیدند».<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> اما [[عباس زریاب|زریاب]] این روایت را قبول ندارد و آن را جعل خرم‌دینان می‌داند. از نظر او جعل از آن‌جا نشئت گرفته است که خرمدینان انتظار داشتند فردی از نسل ابومسلم ظهور کند و حکومت را از [[بنی‌عباس]] پس بگیرد.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> [[غلامحسین یوسفی|یوسفی]] می‌گوید معلوم نیست این انتساب حقیقی است یا اینکه توسط بابک جعل شده باشد تا پشتیبانی دوستداران [[ابومسلم خراسانی|ابومسلم]] را به خود جلب کند یا ممکن است که بعدها برای پیوند شورش بابک با شورش ابومسلم ساخته شده باشد یا اینکه در توجیه احترام گذاشتن خرمدینان به ابومسلم بوده باشد.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
خرمدینان مرگ ابومسلم را انکار کرده و معتقد بودند که ابومسلم باز خواهد گشت تا عدالت را در جهان برقرار نماید.<ref dir=ltr>{{پک|Encyclopædia Britannica| |ک=Bābak|ص=Online}}</ref> به نوشتهٔ [[دینوری]]، برخی خرمدین‌ها معتقد بودند که بابک پسر مطهر، پسر [[فاطمه بنت ابومسلم|فاطمه]]، دختر ابومسلم است.<ref dir=ltr>{{پک|MADELUNG|۱۹۸۶|ک=KHURRAMIYYA|ص=۶۳–۶۵}}</ref> دینوری در ''[[اخبارالطوال]]'' نوشته است: «آنچه بر من درست آمد و ثابت شد این است که بابک پسر فاطمه دخت ابومسلم است — نه [[فاطمه زهرا|دختر پیامبر اسلام]] — و از اینرو گروهی از خرمی‌ها خود را فاطمیه نامیدند».<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> اما [[عباس زریاب|زریاب]] این روایت را قبول ندارد و آن را جعل خرم‌دینان می‌داند. از نظر او جعل از آن‌جا نشئت گرفته است که خرمدینان انتظار داشتند فردی از نسل ابومسلم ظهور کند و حکومت را از [[بنی‌عباس]] پس بگیرد.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> [[غلامحسین یوسفی|یوسفی]] می‌گوید معلوم نیست این انتساب حقیقی است یا اینکه توسط بابک جعل شده باشد تا پشتیبانی دوستداران [[ابومسلم خراسانی|ابومسلم]] را به خود جلب کند یا ممکن است که بعدها برای پیوند شورش بابک با شورش ابومسلم ساخته شده باشد یا اینکه در توجیه احترام گذاشتن خرمدینان به ابومسلم بوده باشد.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


به اعتقاد [[پاتریشیا کرون|کرون]]، بعد از شکست بابک، پیروان او مسلمان از نوع [[مسلمیه (فرقه)|مسلمیه]] شدند. به عقیده این گروه، [[امامت]] به جای عباسیان به ابومسلم رسیده است و آن‌ها انتظار داشتند، [[مهدی موعود|مهدی]] از نسل او ظهور کند. در منابع اولیه در مورد زندگانی بابک، هیچ اثری از ابومسلم، امام‌ها، سرخ‌پوشان و سرخ‌علمان وجود ندارد.<ref>{{پک|Crone| |ک=BĀBAK|ص=online}}</ref> تقریباً ۵۰ سال بعد از مرگ بابک، وی به عنوان نواده ابومسلم شناخته شد که بیانگر تفکر امامت برای پیروانش است. از آن پس طبیعت مسلمیان خرمدینی در آذربایجان و جای‌های دیگر در غرب ایران یک گواهی به‌شمار می‌رود.<ref>{{پک|Crone|۲۰۱۱|ک=ḴORRAMIS|ص=online}}</ref>
به اعتقاد [[پاتریشیا کرون|کرون]]، بعد از شکست بابک، پیروان او مسلمان از نوع [[مسلمیه (فرقه)|مسلمیه]] شدند. به عقیده این گروه، [[امامت]] به جای عباسیان به ابومسلم رسیده است و آن‌ها انتظار داشتند، [[مهدی موعود|مهدی]] از نسل او ظهور کند. در منابع اولیه در مورد زندگانی بابک، هیچ اثری از ابومسلم، امام‌ها، سرخ‌پوشان و سرخ‌علمان وجود ندارد.<ref dir=ltr>{{پک|Crone| |ک=BĀBAK|ص=}}</ref> تقریباً ۵۰ سال بعد از مرگ بابک، وی به عنوان نواده ابومسلم شناخته شد که بیانگر تفکر امامت برای پیروانش است. از آن پس طبیعت مسلمیان خرمدینی در آذربایجان و جای‌های دیگر در غرب ایران یک گواهی به‌شمار می‌رود.<ref dir=ltr>{{پک|Crone|۲۰۱۱|ک=ḴORRAMIS|ص=online}}</ref>


== بابک در ادبیات ==
== بابک در ادبیات ==
[[عطار نیشابوری]] رفتار بابک در هنگام اعدام مبنی بر آغشته کردن صورتش به خون خود را به صوفی معروف، [[حسین بن منصور حلاج]] در هنگام به دار آویختنش نسبت می‌دهد. داستان متفاوتی دربارهٔ کلماتی که از بابک به معتصم گفته شده در ''جوامع الحکایات'' عوفی ظاهر شده است.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>
[[پرونده:Babak Catle 2.jpg|300x300px|بندانگشتی|چپ|قلعه بابک از سمت کمپ]][[عطار نیشابوری]] رفتار بابک در هنگام اعدام مبنی بر آغشته کردن صورتش به خون خود را به صوفی معروف، [[حسین بن منصور حلاج]] در هنگام به دار آویختنش نسبت می‌دهد. داستان متفاوتی دربارهٔ کلماتی که از بابک به معتصم گفته شده در ''جوامع الحکایات'' عوفی ظاهر شده است.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref>


در دربار خلیفه، [[اسحاق بن خلف]] و [[ابوتمام طائی]] برای شعرهایی که سرودند از معتصم جایزه گرفتند. در اشعار این دو نفر، افشین به فریدون و بابک به ضحاک مرتبط شده بود. معتصم، اترجه دختر اشناس سردار عالی‌رتبه ترک را به عقد حسن پسر افشین درآورد و مجلس باشکوهی برای عروسی این دو نفر تدارک دید و [[حسن بن سنباط]] هم ۱۰۰ هزار درهم با کمربند پر زرق و برق و تاج بطریقی (اشراف‌زادگی) جایزه گرفت و پسرش معاویه هم ۱۰۰ هزار درهم جایزه دریافت کرد.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> به گزارش زریاب، افشین در برابر این خدمت صد هزار درهم به پسر سهل بن سنباط و یک میلیون درهم برای سهل بن سنباط از معتصم گرفت و کمربندی گوهرنشان و تاجی که علامت «بطریقان» بود به او داد و سهل بدین ترتیب به مقام بطریقی ارتقاء یافت.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref>
در دربار خلیفه، [[اسحاق بن خلف]] و [[ابوتمام طائی]] برای شعرهایی که سرودند از معتصم جایزه گرفتند. در اشعار این دو نفر، افشین به فریدون و بابک به ضحاک مرتبط شده بود. معتصم، اترجه دختر اشناس سردار عالی‌رتبه ترک را به عقد حسن پسر افشین درآورد و مجلس باشکوهی برای عروسی این دو نفر تدارک دید و [[حسن بن سنباط]] هم ۱۰۰ هزار درهم با کمربند پر زرق و برق و تاج بطریقی (اشراف‌زادگی) جایزه گرفت و پسرش معاویه هم ۱۰۰ هزار درهم جایزه دریافت کرد.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> به گزارش زریاب، افشین در برابر این خدمت صد هزار درهم به پسر سهل بن سنباط و یک میلیون درهم برای سهل بن سنباط از معتصم گرفت و کمربندی گوهرنشان و تاجی که علامت «بطریقان» بود به او داد و سهل بدین ترتیب به مقام بطریقی ارتقاء یافت.<ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref>


شور و هیجان در نبرد بابک و شکست وی در ادبیات عربی معاصرش منعکس شده است. به عنوان مثال یک شعر توصیفی دربارهٔ به دار آویختن بابک توسط [[راغب اصفهانی]] نقل شده است، شعرهایی توسط [[ابومحمد اسحاق بن ابراهیم موصلی]] در تحسین [[اسحاق بن ابراهیم مصعبی]]، قصیده‌های دیوان [[ابوتمام]]، همچنین علیه افشین بعد از سقوطش و تحسین [[محمد بن حمید طوسی]] و نبردش علیه بابک در دیوان [[بحتری]] می‌توان نام برد.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> [[محمد بن عبدالملک الزیات]] این شعرها را به هنگام نمایش بابک سوار بر فیل، سروده است:<ref>{{پک|صدیقی|۱۳۷۲|ک=جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری|ص=۲۷۶}}</ref>
شور و هیجان در نبرد بابک و شکست وی در ادبیات عربی معاصرش منعکس شده است. به عنوان مثال یک شعر توصیفی دربارهٔ به دار آویختن بابک توسط [[راغب اصفهانی]] نقل شده است، شعرهایی توسط [[ابومحمد اسحاق بن ابراهیم موصلی]] در تحسین [[اسحاق بن ابراهیم مصعبی]]، قصیده‌های دیوان [[ابوتمام]]، همچنین علیه افشین بعد از سقوطش و تحسین [[محمد بن حمید طوسی]] و نبردش علیه بابک در دیوان [[بحتری]] می‌توان نام برد.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> [[محمد بن عبدالملک الزیات]] این شعرها را به هنگام نمایش بابک سوار بر فیل، سروده است:<ref>{{پک|صدیقی|۱۳۷۲|ک=جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری|ص=۲۷۶}}</ref>
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|قد خضب الفیل کعادتة|یحمل شیطان خراسان}}
{{ب|قد خضب الفیل کعادتة|یحمل شیطان خراسان}}
{{ب|والفیل لا تخضب اعضاؤه|الا لذی شأن من الشأن}}
{{ب|والفیل لا تخضب اعضاؤه|الا لذی شأن من الشأن}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
[[پرونده:Touraj Daryaee (1).JPG|200px|بندانگشتی|چپ|«خرمیان نمایندگان احساسات ملی ایران بودند که مشتاقانه در انتظار بازگرداندن حکومت پادشاهی ایران، در مقابل گرایش‌های جهانی مانویان بودند.» ولی برای جمعیت ایران بابک و جنبش او مفهوم دیگری داشت، زیرا از آن زمان هویت جمعی دینی، شیوه عمده معرفی به‌شمار می‌رفت. اشپولر به درستی گفته است که منابع بومی دربارهٔ جریان‌های پنهان ملی و دینی دربارهٔ اندیشه احیای شهریاری ایرانی خاموشدند و منابع پیشگویانه فارسی میانه خطر بابک را آشکار می‌کنند و نظر مبهمی دربارهٔ خرمیه دارند.<ref>دریایی، تورج. تاریخ و فرهنگ ساسانی. ترجمهٔ مهرداد قدرت دیزجی. تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۹۲. شابک ۲-۴۰۸-۳۱۱-۹۶۴، ۱۳۷–۱۱۳۸</ref>]]


== منبع‌شناسی ==
== منبع‌شناسی ==
[[پرونده:Khorramdin1.jpg|بندانگشتی|چپ|200px|منظرهٔ قلعه بابک، از بالای قلعه]]
[[پرونده:Archers frieze Darius 1st Palace Suse Louvre AOD 488 a.jpg|483x483px|بندانگشتی|چپ|آخرین تاریخ‌نویس (کپی نویس) ارمنی گزارش داد که بابک، سربازانش را گارد جاویدان می‌نامید؛ نامی که هخامنشیان بر سپاه زبده خود گذاشته بودند و ساسانیان نیز از آنها پیروی کردند.<ref dir=ltr>{{پک|Crone|2012|ک=The Nativist Prophets of Early Islamic Iran|ص=66}}</ref>]]
نخستین گزارش زندگانی بابک توسط [[واقدی]]، در «اخبار بابک» نوشته شده بود که اکنون در دست نیست. این نوشتار توسط [[ابن ندیم|ابن‌ندیم]] در کتاب [[الفهرست (ابن ندیم)|''الفهرست'']] هم نقل شده است و احتمالاً توسط [[مطهر بن طاهر مقدسی|مقدسی]] مورد استفاده قرار گرفته است.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref><ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref><ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> بقیهٔ منابع کمتر در این باره توضیح داده‌اند و میانشان اختلافی وجود دارد.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> جدای از ملل و نحل نویسان، متونی که بیش از همه جنبش خرمدینی را یاد می‌کند آثار ابن‌ندیم، [[محمد بن جریر طبری|طبری]] — به ویژه در مورد قیام بابک — و [[خواجه نظام الملک]] است. اخباری که نظام الملک و طبری — مخصوصاً در مورد دستگیری و اعدام بابک — روایت می‌کنند، اختلاف کمی با یکدیگر دارند.<ref>{{پک|AMORETTI|۲۰۰۷|ک=THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN|ص=۵۰۴}}</ref>
نخستین گزارش زندگانی بابک توسط [[واقدی]]، در «اخبار بابک» نوشته شده بود که اکنون در دست نیست. این نوشتار توسط [[ابن ندیم|ابن‌ندیم]] در کتاب [[الفهرست (ابن ندیم)|''الفهرست'']] هم نقل شده است و احتمالاً توسط [[مطهر بن طاهر مقدسی|مقدسی]] مورد استفاده قرار گرفته است.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref><ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref><ref>{{پک|زریاب|۱۳۷۵|ک=بابک خرّم دین|ص=۷۷–۸۱}}</ref> بقیهٔ منابع کمتر در این باره توضیح داده‌اند و میانشان اختلافی وجود دارد.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> جدای از ملل و نحل نویسان، متونی که بیش از همه جنبش خرمدینی را یاد می‌کند آثار ابن‌ندیم، [[محمد بن جریر طبری|طبری]] — به ویژه در مورد قیام بابک — و [[خواجه نظام الملک]] است. اخباری که نظام الملک و طبری — مخصوصاً در مورد دستگیری و اعدام بابک — روایت می‌کنند، اختلاف کمی با یکدیگر دارند.<ref dir=ltr>{{پک|AMORETTI|۲۰۰۷|ک=THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN|ص=۵۰۴}}</ref>


[[علی بهرامیان]] معتقد است که با وجود شهرت بابک، آنچه به خانواده و تبار و عقاید و اهداف او مربوط می‌شود، در مأخذ کهن بسیار اندک است و در مجموع نمی‌توان به نتیجه قانع کننده‌ای دست یافت. گو اینکه هر یک از روایت‌ها به نحوی بخشی باور عمومی را از موضوع باز می‌تاباند.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref> جزئیات جنگ‌های بیشماری که بین مردان بابک و نیروهای افشین پیش از سقوط «بذ» توسط طبری و ابن‌اثیر نقل شده‌اند، توسط [[سعید نفیسی|نفیسی]] در [[بابک خرمدین (کتاب)|کتابش]] گردآوری شده است.<ref>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> [[غلامحسین صدیقی]] در کتاب خود زیر عنوان «جنبش‌های مذهبی ایران در قرن دوم و سوم هجری» در مورد تاریخ خرمیان و شورش‌های آنان نیز سخن به میان آورده است.<ref>{{پک|مادلونگ|۱۳۷۷|ک=فرقه‌های اسلامی|ص=۲۹}}</ref> صدیقی تعدادی از منابعی که زندگانی بابک را ذکر کرده‌اند را شرح می‌دهد:
[[علی بهرامیان]] معتقد است که با وجود شهرت بابک، آنچه به خانواده و تبار و عقاید و اهداف او مربوط می‌شود، در مأخذ کهن بسیار اندک است و در مجموع نمی‌توان به نتیجه قانع کننده‌ای دست یافت. گو اینکه هر یک از روایت‌ها به نحوی بخشی باور عمومی را از موضوع باز می‌تاباند.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۸۱|ک=بابک خرمدین|ص=۲۳–۲۶}}</ref> جزئیات جنگ‌های بیشماری که بین مردان بابک و نیروهای افشین پیش از سقوط «بذ» توسط طبری و ابن‌اثیر نقل شده‌اند، توسط [[سعید نفیسی|نفیسی]] در [[بابک خرمدین (کتاب)|کتابش]] گردآوری شده است.<ref dir=ltr>{{پک|Yūsofī|۲۰۰۰|ک=BĀBAK ḴORRAMI|ص=۲۹۹–۳۰۶}}</ref> [[غلامحسین صدیقی]] در کتاب خود زیر عنوان «جنبش‌های مذهبی ایران در قرن دوم و سوم هجری» در مورد تاریخ خرمیان و شورش‌های آنان نیز سخن به میان آورده است.<ref>{{پک|مادلونگ|۱۳۷۷|ک=فرقه‌های اسلامی|ص=۲۹}}</ref> صدیقی تعدادی از منابعی که زندگانی بابک را ذکر کرده‌اند را شرح می‌دهد:
# [[ابن قتیبه دینوری|ابن‌قتیبه]] (ابومحمد عبدالله متولد به سال ۲۱۳ ه‍.ق/ ۸۲۸ م و متوفی به سال ۲۷۶ ه‍.ق / ۸۸۹ م) در کتاب [[المعارف]]''[[المعارف]]'' که سبب خروج بابک را آن طور که در میان بعض مردم رایج بوده نقل کرده است و از اولین جنگ‌های بابک با سرهنگان مأمون نام برده است.<ref>{{پک|صدیقی|۱۳۷۲|ک=جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری|ص=۲۷۵}}</ref>
# [[ابن قتیبه دینوری|ابن‌قتیبه]] (ابومحمد عبدالله متولد به سال ۲۱۳ ه‍.ق/ ۸۲۸ م و متوفی به سال ۲۷۶ ه‍.ق / ۸۸۹ م) در کتاب [[المعارف]]''[[المعارف]]'' که سبب خروج بابک را آن طور که در میان بعض مردم رایج بوده نقل کرده است و از اولین جنگ‌های بابک با سرهنگان مأمون نام برده است.<ref>{{پک|صدیقی|۱۳۷۲|ک=جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری|ص=۲۷۵}}</ref>
# [[بلاذری]] در ''[[فتوح البلدان]]'' در فصل راجع به فتح آذربایجان که دربارهٔ شهرهای این ایالت ذکر مختصری کرده، محل‌هایی که در ایام جنگ میان بابک و افشین، مراکز معاندان بوده را نام برده است.<ref>{{پک|صدیقی|۱۳۷۲|ک=جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری|ص=۲۷۶}}</ref>
# [[بلاذری]] در ''[[فتوح البلدان]]'' در فصل راجع به فتح آذربایجان که دربارهٔ شهرهای این ایالت ذکر مختصری کرده، محل‌هایی که در ایام جنگ میان بابک و افشین، مراکز معاندان بوده را نام برده است.<ref>{{پک|صدیقی|۱۳۷۲|ک=جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری|ص=۲۷۶}}</ref>
خط ۱۹۱: خط ۱۸۲:
# در [[عفیف الدین ابی محمد عبدالله]] مؤلف ''[[مرآت الجنان]]''، به اختصار از اصل بابک و شورش او و جنگ‌ها و انجام کارش یاد کرده است.<ref>{{پک|صدیقی|۱۳۷۲|ک=جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری|ص=۲۷۸}}</ref>
# در [[عفیف الدین ابی محمد عبدالله]] مؤلف ''[[مرآت الجنان]]''، به اختصار از اصل بابک و شورش او و جنگ‌ها و انجام کارش یاد کرده است.<ref>{{پک|صدیقی|۱۳۷۲|ک=جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری|ص=۲۷۸}}</ref>
# [[ابن‌خلدون]] در کتاب [[العبر]]''[[العبر]]''، شرح نسبتاً مبسوطی دربارهٔ شورش بابک و جنگ‌ها و پایان کارش آورده است.<ref>{{پک|صدیقی|۱۳۷۲|ک=جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری|ص=۲۷۸}}</ref>
# [[ابن‌خلدون]] در کتاب [[العبر]]''[[العبر]]''، شرح نسبتاً مبسوطی دربارهٔ شورش بابک و جنگ‌ها و پایان کارش آورده است.<ref>{{پک|صدیقی|۱۳۷۲|ک=جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری|ص=۲۷۸}}</ref>
== مطالعه بیشتر ==
{{آغاز پانویس|35em}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=بهرامیان |نام=علی |پیوند نویسنده=علی بهرامیان | عنوان = خرم دینان|دانشنامه=[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]] |جلد=22|سال=1394|ناشر=[[بنیاد دائرةالمعارف اسلامی]] |مکان=تهران |شابک =978-600-6326-69-6|صفحه=326-330| پیوند مقاله =https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/40634|تاریخ بازبینی=|نشانی بایگانی=|تاریخ بایگانی=}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=خسروی |نام=خسرو | عنوان = بَذّ |دانشنامه=[[دانشنامه جهان اسلام]] |جلد=۲ |سال=۱۳۷۵ |ناشر=[[بنیاد دائرةالمعارف اسلامی]] |مکان=تهران |شابک =964-447-002-8 |صفحه=۵۷۰–۵۷۴ | پیوند= http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=832 |تاریخ بازبینی=۲۰۱۲-۰۷-۰۱|پیوند بایگانی=http://www.webcitation.org/6AA7DLjY9 |تاریخ بایگانی=۲۰۱۲-۰۷-۰۱}}
{{چپ‌چین}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=BOSWORTH |نام=C.E |پیوند نویسنده=کلیفورد ادموند باسورث | عنوان = AL-BADHDH |دانشنامه=[[دانشنامه اسلام|Encyclopaedia of Islam]] |ویرایش=2nd |جلد=۱۲ |سال=۲۰۰۴ |ناشر=E. J. Brill |مکان=Leiden |شابک=90-04-08114-3 |صفحه=۱۱۶ | پیوند مقاله =http://books.google.fr/books?id=95Q3AAAAIAAJ&pg=PA116&lpg=PA116&dq=badhdh+encyclopedia+of+islam&source=bl&ots=CTrIrS0Dmm&sig=0ZpnM32oxlCFDEOUoJ71IymU-Ww&hl=en&sa=X&ei=JzgrUMvPNamr0QWJ84GoDQ&redir_esc=y#v=onepage&q=badhdh%20encyclopedia%20of%20islam&f=false |تاریخ بازبینی=۲۰۱۲–۰۷–۰۱ |زبان=en| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6Diae1fPT | تاریخ بایگانی = 16 January 2013}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=Huart |نام=Cl |پیوند نویسنده=کلمان ئوئار | عنوان = Bābek |دانشنامه=[[دانشنامه اسلام|Encyclopaedia of Islam]] |ویرایش=1nd |جلد=۱ |ناشر=E. J. Brill |مکان=Leiden | پیوند مقاله =http://referenceworks.brillonline.com/entries/encyclopaedia-of-islam-1/babek-SIM_1085 |تاریخ بازبینی=۲۰۱۱–۰۴–۱۳ |زبان=en| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6Diaf0bZO | تاریخ بایگانی = 16 January 2013}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=Spuler |نام=Bertold |پیوند نویسنده=برتولد اشپولر |عنوان=A History of the Muslim World: The age of the caliphs |جلد=۱ |سال=۱۹۶۹ |ناشر=E. J. Brill |مکان=Leiden |شابک=1-55876-095-4 |زبان=en}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=larousse encyclopedie |پیوند نویسنده=دانشنامه لاروس | عنوان = Abbassides |نشانی=http://www.larousse.fr/encyclopedie/groupe-personnage/Abbassides/103716#915100 |تاریخ بازبینی=20۱۱-0۶–۲۰ |زبان=fr |پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6Diairjv6 |تاریخ بایگانی = 16 January 2013}}
# {{یادکرد وب|نویسنده=Evangelos Venetis|عنوان=ḴORRAMIS IN BYZANTIUM|ناشر=Encyclopædia Iranica|تاریخ=20۰۵-0۵–۲۸|اثر=|نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/korramis-in-byzantium|تاریخ بازدید=20۱۱-۱۲-۲۴|کد زبان=en|پیوند بایگانی=https://www.webcitation.org/6DianO11c?url=http://www.iranicaonline.org/articles/korramis-in-byzantium|تاریخ بایگانی=16 ژانویه 2013}}
# {{یادکرد وب|نویسنده=EHSAN YARSHATER|پیوند نویسنده=احسان یارشاطر|عنوان=IRAN ii. IRANIAN HISTORY (2) Islamic period|ناشر=Encyclopædia Iranica|تاریخ=۲۰۰۵-۰۵-۲۸|اثر=|نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/iran-ii2-islamic-period-page-1|تاریخ بازدید=20۱۱-۱۲-۲۴|کد زبان=en|پیوند بایگانی=https://www.webcitation.org/6DiaoQfGa?url=http://www.iranicaonline.org/articles/iran-ii2-islamic-period-page-1|تاریخ بایگانی=16 ژانویه 2013}}
# {{یادکرد وب |نام خانوادگی=Ashraf|نام=Ahmad|پیوند نویسنده=احمد اشرف|عنوان=IRANIAN IDENTITY iii. MEDIEVAL ISLAMIC PERIOD |نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/iranian-identity-iii-medieval-islamic-period |بازبینی=20۱۱-۱۲-۲۶ |اثر=|تاریخ= ۱۵ دسامبر ۲۰۰۶ |ناشر=Encyclopædia Iranica |نشانی بایگانی= |تاریخ بایگانی= |کد زبان=en}}
{{پایان}}
{{پایان پانویس}}


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۲۰۰: خط ۲۰۶:


=== منابع ===
=== منابع ===
{{آغاز پانویس|35em}}
'''منابع فارسی و عربی'''
'''منابع فارسی و عربی'''
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=بهرامیان |نام=علی |پیوند نویسنده=علی بهرامیان | عنوان = بابک خرمدین |دانشنامه=[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]] |جلد=۱۱ |سال=۱۳۸۱ |ناشر=[[بنیاد دائرةالمعارف اسلامی]] |مکان=تهران |شابک =964-7025-07-6 |صفحه=۲۳–۲۶ | پیوند= http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=123&avaid=4274|تاریخ بازبینی=۲۰۱۱-۰۷-۰۱ |پیوند بایگانی=http://www.webcitation.org/6AA78nhXg |تاریخ بایگانی=۲۰۱۱-۰۷-۰۱}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=بهرامیان |نام=علی |پیوند نویسنده=علی بهرامیان | عنوان = بابک خرمدین |دانشنامه=[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]] |جلد=۱۱ |سال=۱۳۸۱ |ناشر=[[بنیاد دائرةالمعارف اسلامی]] |مکان=تهران |شابک =964-7025-07-6 |صفحه=۲۳–۲۶ | پیوند= http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=123&avaid=4274|تاریخ بازبینی=۲۰۱۱-۰۷-۰۱ |پیوند بایگانی=http://www.webcitation.org/6AA78nhXg |تاریخ بایگانی=۲۰۱۱-۰۷-۰۱}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=بهرامیان |نام=علی |پیوند نویسنده=علی بهرامیان | عنوان = خرم دینان|دانشنامه=[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]] |جلد=22|سال=1394|ناشر=[[بنیاد دائرةالمعارف اسلامی]] |مکان=تهران |شابک =978-600-6326-69-6|صفحه=326-330| پیوند مقاله =https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/40634|تاریخ بازبینی=|نشانی بایگانی=|تاریخ بایگانی=}}
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی =بهرامیان | نام =علی | پیوند نویسنده =علی بهرامیان | عنوان = افشین | دانشنامه =[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]]| جلد=۹ | سال =۱۳۷۹ | ناشر =[[بنیاد دائرةالمعارف اسلامی]] | مکان =تهران | شابک =964-7025-03-3 | صفحه =۵۰۴–۵۰۸ | پیوند= http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=123&avaid=3733 | تاریخ بازبینی =۲۰۱۲-۰۷-۰۱ |پیوند بایگانی=http://www.webcitation.org/6AA89TO8s |تاریخ بایگانی=۲۰۱۲-۰۷-۰۱}}
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی =بهرامیان | نام =علی | پیوند نویسنده =علی بهرامیان | عنوان = افشین | دانشنامه =[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]]| جلد=۹ | سال =۱۳۷۹ | ناشر =[[بنیاد دائرةالمعارف اسلامی]] | مکان =تهران | شابک =964-7025-03-3 | صفحه =۵۰۴–۵۰۸ | پیوند= http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=123&avaid=3733 | تاریخ بازبینی =۲۰۱۲-۰۷-۰۱ |پیوند بایگانی=http://www.webcitation.org/6AA89TO8s |تاریخ بایگانی=۲۰۱۲-۰۷-۰۱}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=خسروی |نام=خسرو | عنوان = بَذّ |دانشنامه=[[دانشنامه جهان اسلام]] |جلد=۲ |سال=۱۳۷۵ |ناشر=[[بنیاد دائرةالمعارف اسلامی]] |مکان=تهران |شابک =964-447-002-8 |صفحه=۵۷۰–۵۷۴ | پیوند= http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=832 |تاریخ بازبینی=۲۰۱۲-۰۷-۰۱|پیوند بایگانی=http://www.webcitation.org/6AA7DLjY9 |تاریخ بایگانی=۲۰۱۲-۰۷-۰۱}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=رضازاده لنگرودی |نام=رضا |پیوند نویسنده=رضا رضازاده لنگرودی | عنوان = خرمدینان |دانشنامه=[[دانشنامه جهان اسلام]] |جلد=۱۵ |سال=۱۳۹۰ |ناشر=[[بنیاد دائرةالمعارف اسلامی]] |مکان=تهران |شابک=978-600-447016-z |صفحه=۴۱۷–۴۲۲ | پیوند= http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=7009 |تاریخ بازبینی=۲۰۱۲-۱۲-۱۴ |پیوند بایگانی= http://www.webcitation.org/6Ctu8ZcyN |تاریخ بایگانی=۲۰۱۲-۱۲-۱۴}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=رضازاده لنگرودی |نام=رضا |پیوند نویسنده=رضا رضازاده لنگرودی | عنوان = خرمدینان |دانشنامه=[[دانشنامه جهان اسلام]] |جلد=۱۵ |سال=۱۳۹۰ |ناشر=[[بنیاد دائرةالمعارف اسلامی]] |مکان=تهران |شابک=978-600-447016-z |صفحه=۴۱۷–۴۲۲ | پیوند= http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=7009 |تاریخ بازبینی=۲۰۱۲-۱۲-۱۴ |پیوند بایگانی= http://www.webcitation.org/6Ctu8ZcyN |تاریخ بایگانی=۲۰۱۲-۱۲-۱۴}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=زریاب |نام=عباس |پیوند نویسنده=عباس زریاب | عنوان = بابک خرّم دین |دانشنامه=[[دانشنامه جهان اسلام]] |جلد=۱ |سال=۱۳۷۵ |ناشر=[[بنیاد دائرةالمعارف اسلامی]] |مکان=تهران |شابک=964-447-001-X |صفحه=۷۷–۸۱ | پیوند=http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=57 |تاریخ بازبینی=۲۰۱۲-۰۷-۰۱|پیوند بایگانی=http://www.webcitation.org/6AA7He49v |تاریخ بایگانی=۲۰۱۲-۰۷-۰۱}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=زریاب |نام=عباس |پیوند نویسنده=عباس زریاب | عنوان = بابک خرّم دین |دانشنامه=[[دانشنامه جهان اسلام]] |جلد=۱ |سال=۱۳۷۵ |ناشر=[[بنیاد دائرةالمعارف اسلامی]] |مکان=تهران |شابک=964-447-001-X |صفحه=۷۷–۸۱ | پیوند=http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=57 |تاریخ بازبینی=۲۰۱۲-۰۷-۰۱|پیوند بایگانی=http://www.webcitation.org/6AA7He49v |تاریخ بایگانی=۲۰۱۲-۰۷-۰۱}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =زرینکوب | نام =عبدالحسین | پیوند نویسنده = عبدالحسین زرین‌کوب | سال =۱۳۷۸ | عنوان = [[دو قرن سکوت]] | مکان =تهران | ناشر =انتشارات سخن | شابک = 978-964-5983-33-6}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =زرین‌کوب | نام =عبدالحسین | پیوند نویسنده = عبدالحسین زرین‌کوب | سال =۱۳۷۸ | عنوان = [[دو قرن سکوت]] | مکان =تهران | ناشر =انتشارات سخن | شابک = 978-964-5983-33-6}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =زرینکوب | نام =عبدالحسین | پیوند نویسنده =عبدالحسین زرین‌کوب | عنوان =[[ایران پس از اسلام]] | سال =۱۳۸۳ | ناشر =انتشارات امیرکبیر |مکان =تهران | شابک =964-0000-64-7}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =زرین‌کوب | نام =عبدالحسین | پیوند نویسنده =عبدالحسین زرین‌کوب | عنوان =[[ایران پس از اسلام]] | سال =۱۳۸۳ | ناشر =انتشارات امیرکبیر |مکان =تهران | شابک =964-0000-64-7}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =زرینکوب | نام =عبدالحسین | پیوند نویسنده =عبدالحسین زرین‌کوب | عنوان =[[روزگاران]] | سال =۱۳۸۴ | ناشر =انتشارات سخن |مکان =تهران | شابک =964-6961-11-8}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =زرین‌کوب | نام =عبدالحسین | پیوند نویسنده =عبدالحسین زرین‌کوب | عنوان =[[روزگاران]] | سال =۱۳۸۴ | ناشر =انتشارات سخن |مکان =تهران | شابک =964-6961-11-8}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =زرینکوب | نام =عبدالحسین | پیوند نویسنده =عبدالحسین زرین‌کوب | عنوان =[[تاریخ مردم ایران]]|جلد=۲ | سال =۱۳۸۲ | ناشر =انتشارات امیرکبیر|مکان =تهران | شابک =964-00-0469-3}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =زرین‌کوب | نام =عبدالحسین | پیوند نویسنده =عبدالحسین زرین‌کوب | عنوان =[[تاریخ مردم ایران]]|جلد=۲ | سال =۱۳۸۲ | ناشر =انتشارات امیرکبیر|مکان =تهران | شابک =964-00-0469-3}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =صدیقی | نام =غلام‌حسین | پیوند نویسنده =غلامحسین صدیقی | عنوان =[[جنبش‌های دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری]] | ترجمه =[[یحیی مهدوی]] | سال =۱۳۷۲ | ناشر =پاژنگ |مکان =تهران}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =صدیقی | نام =غلام‌حسین | پیوند نویسنده =غلامحسین صدیقی | عنوان =[[جنبش‌های دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری]] | ترجمه =[[یحیی مهدوی]] | سال =۱۳۷۲ | ناشر =پاژنگ |مکان =تهران}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=مادلونگ |نام=ویلفرد |پیوند نویسنده=ویلفرد مادلونگ |عنوان=فرقه‌های اسلامی |ترجمه=ابولقاسم سری |سال=۱۳۷۷ |ناشر=[[انتشارات اساطیر]] |مکان=تهران |شابک =964-5960-56-8}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=مادلونگ |نام=ویلفرد |پیوند نویسنده=ویلفرد مادلونگ |عنوان=فرقه‌های اسلامی |ترجمه=ابولقاسم سری |سال=۱۳۷۷ |ناشر=[[انتشارات اساطیر]] |مکان=تهران |شابک =964-5960-56-8}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=نفیسی |نام=سعید |پیوند نویسنده=سعید نفیسی |نام ویراستار=عبدالحسین |نام خانوادگی ویراستار=جربزه‌دار |پیوند ویراستار=عبدالکریم جربزه‌دار |عنوان=بابک خرمدین |سال =۱۳۸۴ |ناشر=[[انتشارات اساطیر]] |مکان=تهران |شابک =964-331-328-X}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=نفیسی |نام=سعید |پیوند نویسنده=سعید نفیسی |نام ویراستار=عبدالحسین |نام خانوادگی ویراستار=جربزه‌دار |پیوند ویراستار=عبدالکریم جربزه‌دار |عنوان=بابک خرمدین |سال =۱۳۸۴ |ناشر=[[انتشارات اساطیر]] |مکان=تهران |شابک =964-331-328-X}}
'''منابع انگلیسی'''
'''منابع انگلیسی'''
{{چپ‌چین}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=AMORETTI |نام=B.S |پیوند نویسنده=بیانکا اسکارچا آمورتی |عنوان=[[THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN]] |فصل=SECTS AND HERESIES |جلد=۴ |سال=۲۰۰۷ |ناشر=CAMBRIDGE UNIVERSITY PRESS |مکان=New York |شابک =978-0-521-20093-6 |زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=AMORETTI |نام=B.S |پیوند نویسنده=بیانکا اسکارچا آمورتی |عنوان=[[THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN]] |فصل=SECTS AND HERESIES |جلد=۴ |سال=۲۰۰۷ |ناشر=CAMBRIDGE UNIVERSITY PRESS |مکان=New York |شابک =978-0-521-20093-6 |زبان=en}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=BOSWORTH |نام=C.E |پیوند نویسنده=کلیفورد ادموند باسورث | عنوان = AL-BADHDH |دانشنامه=[[دانشنامه اسلام|Encyclopaedia of Islam]] |ویرایش=2nd |جلد=۱۲ |سال=۲۰۰۴ |ناشر=E. J. Brill |مکان=Leiden |شابک=90-04-08114-3 |صفحه=۱۱۶ | پیوند مقاله =http://books.google.fr/books?id=95Q3AAAAIAAJ&pg=PA116&lpg=PA116&dq=badhdh+encyclopedia+of+islam&source=bl&ots=CTrIrS0Dmm&sig=0ZpnM32oxlCFDEOUoJ71IymU-Ww&hl=en&sa=X&ei=JzgrUMvPNamr0QWJ84GoDQ&redir_esc=y#v=onepage&q=badhdh%20encyclopedia%20of%20islam&f=false |تاریخ بازبینی=۲۰۱۲–۰۷–۰۱ |زبان=en| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6Diae1fPT | تاریخ بایگانی = 16 January 2013}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=BOSWORTH |نام=C.E |پیوند نویسنده=کلیفورد ادموند باسورث | عنوان = AFŠĪN |دانشنامه=[[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] |جلد=۱ |سال=۱۹۸۵ |ناشر=Bibliotheca Persica Press |شابک =0-933273-81-9 |صفحه=۵۸۹–۵۹۱ | پیوند مقاله =http://www.iranicaonline.org/articles/afsin-princely-title |تاریخ بازبینی=۲۰۱۲–۰۷–۰۱ |نشانی بایگانی=http://www.webcitation.org/6AA7PgZWT |تاریخ بایگانی=۲۰۱۲–۰۷–۰۱ |زبان=en}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=BOSWORTH |نام=C.E |پیوند نویسنده=کلیفورد ادموند باسورث | عنوان = AFŠĪN |دانشنامه=[[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] |جلد=۱ |سال=۱۹۸۵ |ناشر=Bibliotheca Persica Press |شابک =0-933273-81-9 |صفحه=۵۸۹–۵۹۱ | پیوند مقاله =http://www.iranicaonline.org/articles/afsin-princely-title |تاریخ بازبینی=۲۰۱۲–۰۷–۰۱ |نشانی بایگانی=http://www.webcitation.org/6AA7PgZWT |تاریخ بایگانی=۲۰۱۲–۰۷–۰۱ |زبان=en}}
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی=BOSWORTH |نام=C.E |پیوند نویسنده=کلیفورد ادموند باسورث | عنوان = AZERBAIJAN iv. Islamic History to 1941 |دانشنامه=[[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] |جلد=۳ |سال=۱۹۸۹ |ناشر=Bibliotheca Persica Press |مکان=New York |شابک =0-933273-81-9 |صفحه=۲۲۴–۲۳۱ | پیوند مقاله =http://www.iranicaonline.org/articles/azerbaijan-iv |تاریخ بازبینی=۲۰۱۲–۰۷–۰۱ |نشانی بایگانی=http://www.webcitation.org/6AA7UDqTM |تاریخ بایگانی=۲۰۱۲–۰۷–۰۱ |زبان=en}}
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی=BOSWORTH |نام=C.E |پیوند نویسنده=کلیفورد ادموند باسورث | عنوان = AZERBAIJAN iv. Islamic History to 1941 |دانشنامه=[[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] |جلد=۳ |سال=۱۹۸۹ |ناشر=Bibliotheca Persica Press |مکان=New York |شابک =0-933273-81-9 |صفحه=۲۲۴–۲۳۱ | پیوند مقاله =http://www.iranicaonline.org/articles/azerbaijan-iv |تاریخ بازبینی=۲۰۱۲–۰۷–۰۱ |نشانی بایگانی=http://www.webcitation.org/6AA7UDqTM |تاریخ بایگانی=۲۰۱۲–۰۷–۰۱ |زبان=en}}
خط ۲۲۳: خط ۲۲۸:
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=Crone|نام=Patricia |پیوند نویسنده=پاتریشیا کرون | عنوان = BĀBAK |دانشنامه=[[دانشنامه اسلام|Encyclopaedia of Islam]] |ویرایش=3nd |ناشر=E. J. Brill |مکان=Leiden | پیوند مقاله =http://referenceworks.brillonline.com/entries/encyclopaedia-of-islam-3/babak-COM_23696 |تاریخ بازبینی=۲۰۱۲–۰۷–۰۱ |زبان=en| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6DiaeIGRW | تاریخ بایگانی = 16 January 2013}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=Crone|نام=Patricia |پیوند نویسنده=پاتریشیا کرون | عنوان = BĀBAK |دانشنامه=[[دانشنامه اسلام|Encyclopaedia of Islam]] |ویرایش=3nd |ناشر=E. J. Brill |مکان=Leiden | پیوند مقاله =http://referenceworks.brillonline.com/entries/encyclopaedia-of-islam-3/babak-COM_23696 |تاریخ بازبینی=۲۰۱۲–۰۷–۰۱ |زبان=en| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6DiaeIGRW | تاریخ بایگانی = 16 January 2013}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =Daftary| نام =F| پیوند نویسنده =فرهاد دفتری|فصل=Sectarian and national movements in Iran, Khurasan and Transoxanial during Umayyad in early Abbasid times|عنوان =History of Civilizations of Central Asia| جلد =IV|ویراستار=M. S. Asimov and C. E. Bosworth|سال =۲۰۰۰| ناشر =UNESCO Publishing|مکان =Paris| شابک = | صفحه =۴۱–۶۰| پیوند=http://www.iis.ac.uk/SiteAssets/pdf/Daftary_Sectarian_National_Movements.pdf| تاریخ بازبینی = ۱ مه ۲۰۱۵|زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =Daftary| نام =F| پیوند نویسنده =فرهاد دفتری|فصل=Sectarian and national movements in Iran, Khurasan and Transoxanial during Umayyad in early Abbasid times|عنوان =History of Civilizations of Central Asia| جلد =IV|ویراستار=M. S. Asimov and C. E. Bosworth|سال =۲۰۰۰| ناشر =UNESCO Publishing|مکان =Paris| شابک = | صفحه =۴۱–۶۰| پیوند=http://www.iis.ac.uk/SiteAssets/pdf/Daftary_Sectarian_National_Movements.pdf| تاریخ بازبینی = ۱ مه ۲۰۱۵|زبان=en}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=Huart |نام=Cl |پیوند نویسنده=کلمان ئوئار | عنوان = Bābek |دانشنامه=[[دانشنامه اسلام|Encyclopaedia of Islam]] |ویرایش=1nd |جلد=۱ |ناشر=E. J. Brill |مکان=Leiden | پیوند مقاله =http://referenceworks.brillonline.com/entries/encyclopaedia-of-islam-1/babek-SIM_1085 |تاریخ بازبینی=۲۰۱۱–۰۴–۱۳ |زبان=en| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6Diaf0bZO | تاریخ بایگانی = 16 January 2013}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =MADELUNG| نام =w | پیوند نویسنده =ویلفرد مادلونگ | عنوان =[[THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN]]|فصل=THE MINOR DYNASTIES OF NORTHERN IRAN | ترجمه = | جلد =۴ | سال =۲۰۰۷ | ناشر =CAMBRIDGE UNIVERSITY PRESS |مکان =New York | شابک =978-0-521-20093-6 | صفحه = | پیوند = | تاریخ بازبینی = |زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =MADELUNG| نام =w | پیوند نویسنده =ویلفرد مادلونگ | عنوان =[[THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN]]|فصل=THE MINOR DYNASTIES OF NORTHERN IRAN | ترجمه = | جلد =۴ | سال =۲۰۰۷ | ناشر =CAMBRIDGE UNIVERSITY PRESS |مکان =New York | شابک =978-0-521-20093-6 | صفحه = | پیوند = | تاریخ بازبینی = |زبان=en}}
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی =MADELUNG | نام =W| پیوند نویسنده =ویلفرد مادلونگ | عنوان = KHURRAMIYYA | دانشنامه =Encyclopaedia of Islam | ویرایش =2nd | جلد=۵ | سال =۱۹۸۶ | ناشر =E. J. Brill | مکان =Leiden | شابک =90-04-07819-3 | صفحه =۶۳–۶۵ | نشانی = | تاریخ بازبینی = |زبان=en}}
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی =MADELUNG | نام =W| پیوند نویسنده =ویلفرد مادلونگ | عنوان = KHURRAMIYYA | دانشنامه =Encyclopaedia of Islam | ویرایش =2nd | جلد=۵ | سال =۱۹۸۶ | ناشر =E. J. Brill | مکان =Leiden | شابک =90-04-07819-3 | صفحه =۶۳–۶۵ | نشانی = | تاریخ بازبینی = |زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=MOTTAHEDEH |نام=ROY |پیوند نویسنده=روی متحده |عنوان=[[THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN]] |فصل=THE 'ABBASID CALIPHATE |جلد=۴ |سال=۲۰۰۷ |ناشر=CAMBRIDGE UNIVERSITY PRESS |مکان=New York |شابک=978-0-521-20093-6 |زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=MOTTAHEDEH |نام=ROY |پیوند نویسنده=روی متحده |عنوان=[[THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN]] |فصل=THE 'ABBASID CALIPHATE |جلد=۴ |سال=۲۰۰۷ |ناشر=CAMBRIDGE UNIVERSITY PRESS |مکان=New York |شابک=978-0-521-20093-6 |زبان=en}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=SOURDEL |نام=D |پیوند نویسنده=دومینیک سوردل | عنوان = BĀBAK |دانشنامه=[[دانشنامه اسلام|Encyclopaedia of Islam]] |ویرایش=2nd |جلد=۱ |سال=۱۹۸۶ |ناشر=E. J. Brill |مکان=Leiden |شابک=90-04-08114-3 |صفحه=۸۴۴ |زبان=en}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=SOURDEL |نام=D |پیوند نویسنده=دومینیک سوردل | عنوان = BĀBAK |دانشنامه=[[دانشنامه اسلام|Encyclopaedia of Islam]] |ویرایش=2nd |جلد=۱ |سال=۱۹۸۶ |ناشر=E. J. Brill |مکان=Leiden |شابک=90-04-08114-3 |صفحه=۸۴۴ |زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=Spuler |نام=Bertold |پیوند نویسنده=برتولد اشپولر |عنوان=A History of the Muslim World: The age of the caliphs |جلد=۱ |سال=۱۹۶۹ |ناشر=E. J. Brill |مکان=Leiden |شابک=1-55876-095-4 |زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=YARSHATER |نام =EHSAN |پیوند نویسنده=احسان یارشاطر |عنوان=[[THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN]] |فصل=MAZDAKISM |جلد=vol.3 - Part2 |سال=۲۰۰۷ |ناشر=CAMBRIDGE UNIVERSITY PRESS |مکان=New York |شابک=978-0-521-24693-4 |زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=YARSHATER |نام =EHSAN |پیوند نویسنده=احسان یارشاطر |عنوان=[[THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN]] |فصل=MAZDAKISM |جلد=vol.3 - Part2 |سال=۲۰۰۷ |ناشر=CAMBRIDGE UNIVERSITY PRESS |مکان=New York |شابک=978-0-521-24693-4 |زبان=en}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=Yūsofī |نام=Ḡ-Ḥ |پیوند نویسنده=غلامحسین یوسفی |عنوان = BĀBAK ḴORRAMI |دانشنامه=[[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] |جلد=۳ |سال=۲۰۰۰ |ناشر=Bibliotheca Persica Press |شابک=0-933273-51-7 |صفحه=۲۹۹–۳۰۶ | پیوند مقاله=www.iranicaonline.org/articles/babak-korrami|تاریخ بازبینی=20۱۲-0۷–۰۱|نشانی بایگانی=www.webcitation.org/6AA7ZbH9S|تاریخ بایگانی=20۱۲-0۷–۰۱|زبان=en}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=Yūsofī |نام=Ḡ-Ḥ |پیوند نویسنده=غلامحسین یوسفی |عنوان = BĀBAK ḴORRAMI |دانشنامه=[[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] |جلد=۳ |سال=۲۰۰۰ |ناشر=Bibliotheca Persica Press |شابک=0-933273-51-7 |صفحه=۲۹۹–۳۰۶ | پیوند مقاله=www.iranicaonline.org/articles/babak-korrami|تاریخ بازبینی=20۱۲-0۷–۰۱|نشانی بایگانی=www.webcitation.org/6AA7ZbH9S|تاریخ بایگانی=20۱۲-0۷–۰۱|زبان=en}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=Encyclopædia Britannica |پیوند نویسنده=دانشنامه بریتانیکا | عنوان = Bābak |نشانی=http://www.britannica.com/EBchecked/topic/47342/Babak |تاریخ بازبینی=20۱۱-0۴–۱۳ |زبان=en| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6Diag510b | تاریخ بایگانی = 16 January 2013}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=Encyclopædia Britannica |پیوند نویسنده=دانشنامه بریتانیکا | عنوان = Bābak |نشانی=http://www.britannica.com/EBchecked/topic/47342/Babak |تاریخ بازبینی=20۱۱-0۴–۱۳ |زبان=en| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6Diag510b | تاریخ بایگانی = 16 January 2013}}
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=larousse encyclopedie |پیوند نویسنده=دانشنامه لاروس | عنوان = Abbassides |نشانی=http://www.larousse.fr/encyclopedie/groupe-personnage/Abbassides/103716#915100 |تاریخ بازبینی=20۱۱-0۶–۲۰ |زبان=fr |پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6Diairjv6 |تاریخ بایگانی = 16 January 2013}}
{{پایان}}
'''منابع آنلاین'''
{{پایان پانویس}}
# {{یادکرد وب |نویسنده=دهخدا، علی‌اکبر |عنوان=بابک |ناشر=لغت نامه دهخدا |نشانی=http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-1588c2b18f8e4886a589a005d2410a14-fa.html |تاریخ بازدید=20۱۱-0۴–۲۱ |پیوند بایگانی=https://www.webcitation.org/6DialOuns?url=http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-1588c2b18f8e4886a589a005d2410a14-fa.html |تاریخ بایگانی=16 ژانویه 2013}}
# {{یادکرد وب |نویسنده=دهخدا، علی‌اکبر |عنوان=بابک خرم دین |ناشر=لغت نامه دهخدا |نشانی=http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-9233fd28f43c4d78bcb27e9175c89a70-fa.html |تاریخ بازدید=20۱۱-0۴–۲۱ |پیوند بایگانی=https://www.webcitation.org/6DiamaVbM?url=http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-9233fd28f43c4d78bcb27e9175c89a70-fa.html |تاریخ بایگانی=16 ژانویه 2013}}
# {{یادکرد وب|نویسنده=Evangelos Venetis|عنوان=ḴORRAMIS IN BYZANTIUM|ناشر=Encyclopædia Iranica|تاریخ=20۰۵-0۵–۲۸|اثر=|نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/korramis-in-byzantium|تاریخ بازدید=20۱۱-۱۲-۲۴|کد زبان=en|پیوند بایگانی=https://www.webcitation.org/6DianO11c?url=http://www.iranicaonline.org/articles/korramis-in-byzantium|تاریخ بایگانی=16 ژانویه 2013}}
# {{یادکرد وب|نویسنده=EHSAN YARSHATER|پیوند نویسنده=احسان یارشاطر|عنوان=IRAN ii. IRANIAN HISTORY (2) Islamic period|ناشر=Encyclopædia Iranica|تاریخ=۲۰۰۵-۰۵-۲۸|اثر=|نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/iran-ii2-islamic-period-page-1|تاریخ بازدید=20۱۱-۱۲-۲۴|کد زبان=en|پیوند بایگانی=https://www.webcitation.org/6DiaoQfGa?url=http://www.iranicaonline.org/articles/iran-ii2-islamic-period-page-1|تاریخ بایگانی=16 ژانویه 2013}}
# {{یادکرد وب |نام خانوادگی=Ashraf|نام=Ahmad|پیوند نویسنده=احمد اشرف|عنوان=IRANIAN IDENTITY iii. MEDIEVAL ISLAMIC PERIOD |نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/iranian-identity-iii-medieval-islamic-period |بازبینی=20۱۱-۱۲-۲۶ |اثر=|تاریخ= ۱۵ دسامبر ۲۰۰۶ |ناشر=Encyclopædia Iranica |نشانی بایگانی= |تاریخ بایگانی= |کد زبان=en}}
 
== پیوندهای بیرونی ==
* [http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2006/07/060701_mf_babak.shtml بازگشت بابک خرمدین به جدل‌های سیاسی ایران]
* [http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2004/07/040708_babakfortress.shtml شورش و شادی در قلعه بابک] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20130123024854/http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2004/07/040708_babakfortress.shtml |date=۲۳ ژانویه ۲۰۱۳}}
* [http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2006/06/060630_mf_babak.shtml تدابیر امنیتی در قلعه بابک و هشدار عفو بین‌الملل]
* [https://web.archive.org/web/20120611001729/http://iranshahr.org/?p=13166 جنبش سرخ‌جامگان؛ بررسی منابع، مآخذ و تحقیقات]
* [http://www.azargoshnasp.net/famous/babak_khorramdin/babakpasokhbehanirani.htm بابک خرم‌دین و پان‌ترکیسم]


{{فرماندهان خونخواه ابومسلم خراسانی}}
{{فرماندهان خونخواه ابومسلم خراسانی}}
{{درجه‌بندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده=خیر|نیازمند جعبه اطلاعات=خیر|نیازمند تصویر=خیر|نیازمند استانداردسازی=خیر|نیازمند ویراستاری=خیر|مقابله نشده با دانشنامه‌ها=تاحدودی|تاریخ خوبیدگی=|تاریخ برگزیدگی=|توضیحات=}}
{{درجه‌بندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده=خیر|نیازمند جعبه اطلاعات=خیر|نیازمند تصویر=خیر|نیازمند استانداردسازی=خیر|نیازمند ویراستاری=خیر|مقابله نشده با دانشنامه‌ها=خیر|تاریخ خوبیدگی=|تاریخ برگزیدگی=|توضیحات=}}


[[رده:بابک خرمدین| ]]
[[رده:بابک خرمدین| ]]
خط ۲۷۲: خط ۲۶۳:
[[رده:ملی‌گرایی ایرانی]]
[[رده:ملی‌گرایی ایرانی]]
[[رده:نوکیشان زرتشتی]]
[[رده:نوکیشان زرتشتی]]
[[رده:ویکی‌سازی رباتیک]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۴۲

بابک
یک نقاشی رنگی از بابک خرمدین که شمشیر در دست دارد.
نگاره ای از بابک خُرَمدین
متولدآذربایجان
وفات۱۷ دی ۲۱۶ خورشیدی
کنیسه بابک
علت فوتاعدام به وسیله قطع دست و سر
دیگر نام‌هاحسن
شناخته‌شده برایمبارزه بر ضد خلفای عباسی
پس از حملهٔ اعراب به ایران
عنوانخرمدین
جنبشرهبر جنبش سرخ‌جامگان
دینخرمدین
والدین
  • عامر بن عبدالله (پدر)
  • ماه‌رو (مادر)

بابک خرمدین (درگذشته ۶ صفر ۲۲۳ قمری/۷ ژانویهٔ ۸۳۸ میلادی/۱۷ دی ۲۱۶ خورشیدی) رهبر اصلی مبارزان ایرانی خرمدین بود که پس از مرگ ابومسلم خراسانی بر خلافت عباسی شوریدند. خرمدینان مرگ ابومسلم را انکار کرده و معتقد بودند که ابومسلم خراسانی باز خواهد گشت تا عدالت را در جهان برقرار نماید. در دوران خلافت عباسیان آذربایجان کانون مقاومت طولانی‌مدت و خطرناک علیه خلافت بود که توسط بابک خرمدین رهبری می‌شده است و بر شمال غرب ایران تأثیر گذاشته و بیش از ۲۰ سال - از ۲۰۱ ه‍.ق/۸۱۶ م تا ۲۲۲ ه‍.ق /۸۳۷ م - طول کشید.

شورش او به روشنی از حس ضد عربی ایرانیان در آذربایجان بهره می‌برده است. با این حال دلایل مذهبی، اجتماعی و اقتصادی نیز برای جنبش بابک گزارش شده است۔ تعداد نیروهای لشکر بابک را عددی بین ۱۰۰ هزار نفر تا ۳۰۰ هزار نفر و یا بیشتر توصیف کرده‌اند که در هر صورت، دلالت بر بزرگ بودن لشکر اوست.

او زندگی گمنامی در آذربایجان داشت تا اینکه مورد توجه جاویدان بن سهل، رهبر خرمی‌ها، قرار گرفت. بابک ادعا کرد که روح جاویدان در کالبد او وارد شده و تحریک ساکنان بذ را آغاز کرد. او قدرت جدیدی به جنبش دینی-اجتماعی که ریشه در مذهب مزدک داشت، بخشید و از روش‌های خشونت‌آمیزِ ویژه‌ای بهره گرفت. به نظر می‌رسد که قیام او از ۲۰۱ ه‍.ق/۸۱۶ م آغاز و با نقشهٔ حاتم بن هرثمه، یاری شده بود و با مشکلات مختلفی در استان‌های شرقی که به دنبال آن مأمون به بغداد بازگشت، آسان گشته بود.

در ۲۰۴ ه‍.ق/ ۸۱۹–۸۲۰ م مأمون، یحیی بن معاذ را به سوی بابک فرستاد که با درگیری بی‌نتیجه در موقعیت‌های مختلف همراه بود؛ همان‌طور که تلاش دیگر فرماندهان خلافت، شانس بهتری نداشتند. در پایان خلافت مأمون مبارزه تا جبال هم کشیده شد، که این باعث نخستین نگرانی خلیفه معتصم گردید و باعث شد تا او مقاومت این ناحیه را ریشه کن کند. در ۲۲۰ ه‍.ق / ۸۳۵ م معتصم، افشین را مأمور سرکوب بابک کرد. این فرمانده قلعه‌های جادهٔ بذ را که بابک ویران کرده بود را تعمیر کرد و علی‌رغم شکست بغای کبیر در هشتادسر، توانست طرخان، یکی از فرماندهان مقاومت را غافلگیر کند. سپس با نیروهای تحت فرماندهی جعفر خیاط و داوطلبان ابودلف تجدید قوا کرد و در ۲۲۲ ه‍.ق /۸۳۷ م اردوگاهی را تحت حفاظت دیده‌بان‌ها برپا کرد. بعد از حملهٔ ناموفق داوطلبان، بذ در ۹ رمضان ۲۲۲ ه‍.ق/۱۵ اوت ۸۳۷ م توسط نیروهای فرغانه‌ای فتح و غارت شد. بابک فرار کرد ولی توسط سهل بن سنباط - که به او پناه داده‌بود، دستگیر شد و به افشین تحویل داده‌شد. او به سامرا فرستاده شد و در ۳ صفر ۲۲۳ / ۴ ژانویه ۸۳۸ به سامرا رسید. معتصم او را سوار بر فیل به معرض نمایش گذاشت و نخست دست‌هایش را قطع کردند و سپس او را اعدام کردند. جنازهٔ او بر چوبهٔ دارش باقی ماند و سرش به خراسان فرستاده شد۔

دستگیری و اعدام بابک پایان جنبش خرمدینان نبوده و آن‌ها ادامه حیات دادند تا مدرکی گواه بر حیاتشان در قرن ۳ ه‍.ق/۹ م باشند. داوطلبان شورش گذشته، که خود را بابکیه نام نهادند، در بذ تا قرن ۵ ه‍.ق/۱۱ م ادامه حیات دادند و به انتظار او ماندند و آئین خاصی انجام می‌دادند.

نام و تبار

در تمامی منابع نام «بابک» یافت می‌شود، اما مسعودی نام او را «حسن» ذکر کرده است.[۱] مورخان ارمنی بابک خرمدین را گاهی «باب»، گاهی «بابن» و گاهی «بابک» ضبط کرده‌اند.[۲] نام اصلی که بر بابک، در دوران تولدش گذاشتند، حسن بود؛ و برادران بابک، عبدالله، معاویه و اسحاق[یادداشت ۱] بودند که نشان می‌دهد که نام‌های آن‌ها اسلامی بود.[۳] به اعتقاد کرون، حسن هنگام ورود به دژ بذ، نام بابک را بر خود برگزید.[۴] چرا که بابک یا پاپک به معنی پدر است و نام نیای ساسانیان نیز بوده است.[۵]

بنابر برخی روایات، پدر او مرد مسلمانی بود به نام عبدالله یا عامر بن عبدالله یا عامر بن احد از شهر مدائن که روغن فروشی می‌کرد؛[۶] و مادرش زنی تک چشم بود که «ماه‌رو» نام داشت و از اهالی آذربایجان بود.[یادداشت ۲][۷] گواه این مطلب، زبان مادری اوست که پهلویِ آذری، که زبان باستانی آذربایجان پیش از ترکی بود، گزارش شده است.[۸] واقدی پدر بابک را آرامی‌نژاد گزارش می‌کند.[۹] وارتان مورخ ارمنی نیز در ضمن گزارش حوادث سال ۸۲۶ میلادی و ۲۱۱ قمری، گزارش بابک را به عنوان مردی از نژاد ایرانی نقل کرده است.[۱۰] تبار و طبقه اجتماعی بابک مبهم و متناقض، گاهی شگفت‌انگیز و باورنکردنی گزارش شده است. واقدی و طبری بابک را فردی از طبقه پائین جامعه معرفی می‌کنند ولی جواب بابک به نامه پسرش در حین فرار و کلماتی که عبدالله، برادر بابک به ابن‌شروین طبری — کسی که او را به بغداد منتقل کرده — گفته است، نشان می‌دهد که بابک اشراف‌زاده بود.[۱۱] به عقیده زرین‌کوب، مجرد نام بابک، جاویدان و شهرک نیز به رغم آنچه روایات دشمنان قوم القاء می‌کنند این تصور را که رهبران نهضت منحصراً از طبقات بی‌مایه و پست یا از طایفه‌های غیر ایرانی بوده‌اند، چندان پذیرفتنی نمی‌دهد.[۱۲] به عقیدهٔ بهرامیان، بابک به زبان آذری باستان سخن می‌گفته است.[۱۳]

سرگذشت

تولد و سال‌های اولیه

منابع محل تولد بابک را در آذربایجان گزارش کرده‌اند.[نیازمند منبع] تاریخ تولد او به‌طور مشخص معلوم نیست.[۱۴] پدر بابک بعد از تولد او، در سفری به ناحیه سبلان در اردبیل داشت، زخمی شد و درگذشت. مادر بابک اما برای کار، شغل دایگی را پیش گرفت. بر اساس گزارش منابع تاریخی، بابک تا ۱۲ سالگی، گاوچرانی می‌کرد. از برای او در این دوران، افسانه‌ای گزارش شده است؛ بر اساس این داستان «روزی مادر بابک بیرون رفت و در پی پسر می‌گشت. بابک در آن زمان گاوهای مردم را به چراگاهی می‌برد. مادر، وی را در زیر درختی یافت که خفته و برهنه بود و از بن هر مویی از سینه و سر وی خون می‌تراوید. چون بابک از خواب برآمد دیگر اثری از خون ندید، دانست که دیری برنخواهد آمد که کار پسر بالا گیرد».[۱۵] زرین‌کوب این روایت را هم تراز افسانه دانیال و بخت‌النصر دانسته و آن را جعل دشمنان بابک می‌داند.[۱۶] بر اساس گزارش‌های واقدی، بابک در دوران جوانی‌اش به عنوان خدمتکار و تیمارگر اسب برای شبل بن منقی در روستای سراب کار می‌کرد و در همین دوران، تنبور زدن را یادگرفت. این مطلب باید منبع گزارش ابوالمعالی باشد که تنبور زدن و آوازخوانی بابک به هنگام میوه‌فروشی در روستا را گزارش کرده است. چندی بعد، بابک به تبریز عزیمت کرد و ۲ سال را صرف خدمت به محمد بن رواد ازدی کرد و سپس در ۱۸ سالگی به خانه‌اش در بلال‌آباد بازگشت.[۱۷]

ملحق شدن به خرمدینیان

نمایی از قلعه بابک

گزارش شده است که دو مرد ثروتمند به نام جاویدان بن شهرک و ابوعمران در بلندی‌های اطراف کوهستان بذ زندگی می‌کردند و برای رهبری خرمدینان ساکن در آن مناطق مرتفع می‌جنگیدند. جاویدان وقتی در مسیر زنجان به بذ در برف گیر کرد به دنبال سرپناهی در بلال‌آباد، به خانه مادر بابک رفت. به دلیل فقر مادر بابک فقط برایشان آتش روشن کرد در حالی که بابک به اسب‌ها و نوکرهای جاویدان رسیدگی می‌کرد و برایشان آب آورد. جاویدان بابک را برای خرید غذا، شراب و علوفه فرستاد و وقتی بابک برگشت و با جاویدان سخن گفت، جاویدان تحت تأثیر زیرکی‌اش قرار گرفت. بعد از آن جاویدان از مادر بابک اجازه خواست تا بابک را برای مدیریت زمین‌های کشاورزی و دارائی‌هایش با خود ببرد و پیشنهاد کرد که در عوض ۵۰ درهم ماهانه به عنوان حقوق بابک برای او بفرستد. مادر بابک نیز این پیشنهاد را پذیرفت. این رویداد سبب شد تا بابک به خرمدینان ملحق شود.[۱۸]

بعد از ورود بابک به خدمتگزاری جاویدان، رقیبش ابوعمران از بیرون از قلمروی جاویدان به او شبیخون زد و شکست خورد و کشته شد؛ ولی جاویدان سه روز پس از آن بر اثر جراحت وارد شده از دنیا رفت. زن جاویدان خبر مرگ شوهرش را به بابک داد و اضافه کرد که خبر را فردا در جامعه منتشر خواهد کرد؛ و همچنین بابک را به عنوان جانشین جاویدان معرفی خواهد کرد و کسی که دین مزدک را برمی‌گرداند و جامعه را به سوی پیروزی و موفقیت رهبری می‌کند. در روز بعد، بابک قبل از پیروان و جنگجویان جاویدان ظاهر شد. آن‌ها پرسیدند «چرا جاویدان آنها را قبل از به زبان راندن وصیت‌نامه خبر نکرده است»، همسرش جواب داد «چون شما در مکان‌های مختلف بودید، انتشار پیام منجر به پخش شدن خبر می‌شد که امنیت شما را به خطر می‌انداخت». بعد از به‌دست آوردن فرمانبرداری آن‌ها به دستورالعمل جاویدان، همسرش گفت بر طبق وصیت شب قبل از مرگ روحش از جسمش خارج شده و به جسم بابک درآمده و با روح بابک درآمیخته است و هرکسی که این وصیت را زیر سؤال ببرد تکفیر خواهد شد. تمام کسانی که حاضر بودند، فرمان جاویدان را قبول کردند و خودشان را مقید به سوگند خوردن دربارهٔ بابک کردند که همان‌گونه که از روح جاویدان پشتیبانی می‌کردند از روح بابک هم بکنند. سپس بابک و بیوه جاویدان در حضور همگان در تشریفات ساده با هم ازدواج کردند.[۱۹] در منابعی، ادعای حلول روح جاویدان در بدن بابک، به خود او نسبت داده شده است۔[۲۰]

برخی مورخان بر این باورند زن جاویدان، پیشتر دلباخته بابک بود. این سخن ریشه در ازدواج آن دو بعد از مرگ جاویدان دارد. ابوالمعالی ادعا می‌کند که زن جاویدان به همسرش زهر خورانیده است درحالی که طبری و ابن اثیر ادعا می‌کنند که جاویدان پسری داشت که به‌دست مسلمان دستگیر و بعد از آن آزاد شد. صدیقی جانشین نشدن پسر جاویدان به جای پدرش را باعث تعجب دانسته است.[۲۱]

ساماندهی قیام خرمدینان

حدود قیام بابک (به رنگ زرد) و مازیار (به رنگ سرخ)

خرمدینان در آذربایجان، طبرستان، خراسان، بلخ، کاشان، قم، قزوین، ری، کرج، همدان، لرستان، خوزستان و بصره پراکنده بودند و قبل از بابک شورش‌هایی کرده بودند. خرمدینان در گرگان همراه با سرخ‌علمان باطنی در زمان خلافت مهدی در سال ۱۶۲ه‍.ق/۷۷۸–۷۷۹ م شورش کردند که عمر بن علاء، حکمران طبرستان مأمور دفع شورش آن‌ها شد و در زمان حکومت هارون الرشید در اصفهان، ری، همدان و چند ناحیه دیگر شورش شد که عبدالله بن مالک و ابودلف عجلی از جانب خلافت آن‌ها را سرکوب کردند ولی هیچ‌کدام از این شورش‌ها شدت و مدت شورش ۲۰ ساله بابک را نداشتند. بعد از ظهور بابک، آذربایجان کانون شورش جنبش خرمدینان شد و از مناطق دیگر داوطلبان به تقویت جنبش آمدند که احتمالاً شامل نوادگان حامیان ابومسلم و سایر دشمنان خلافت عباسی می‌شد.[۲۲]

در بیشتر منابع شروع شورش بابک از سال ۲۰۱ ه‍.ق/ ۸۱۶–۸۱۷ م در دوران حکمرانی مأمون بوده که خرمدینان شروع به رخنه و ایجاد ناامنی در آذربایجان کرده‌اند. قبل یا همزمان با آن، بر طبق برخی منابع حاتم بن هرثمه حکمران ارمنستان فهمید، که پدرش هرثمه بن اعین علی‌رغم اینکه به مأمون وفادار بود، به دستور مأمون زندانی شد و به دستور فضل بن سهل وزیر در زندان به قتل رسید. از این‌رو حاتم بن هرثمه نقشه‌ای برای شورش کشید و به فرماندهان محلی نوشت تا آن‌ها را به نافرمانی علیه مأمون وادارد؛ ولی در این لحظه او درگذشت. یکی از مخاطبین نامه‌نویسی حاتم بن هرثمه، بابک بود که او را بسیار تشویق کرده بود.[۲۳] نخستین اقدام بابک تهاجم وسیع به یک روستای مسلمان‌نشین بود که بسیار بی‌رحمانه صورت گرفت. تمامی ناحیه بذ در اختیار بابک بود و مسلمانان به مراغه عقب نشستند. بابک به دلیل‌های امنیتی روستاها و شهرک‌های اطراف قلعه خود را ویران کرد.[۲۴] تعداد نیروهای لشکر بابک را ابوالمعالی ۱۰۰ هزار نفر،[۲۵][۲۶] مسعودی در تنبیه الاشراف ۲۰۰ هزار نفر،[۲۷] در تاریخ بغدادی ۳۰۰ هزار نفر[۲۸] یا بیشمار[۲۹] و در تبصره العوام بیشمار ذکر کرده‌اند[۳۰] که بی شک مبالغه آمیز است ولی حداقل دلالت بر بزرگ بودن لشکر آن دارد.[۳۱][۳۲]

در آغاز مأمون به شورش بابک کم توجهی کرد. از قرار معلوم دلیل این امر این بود که او در خراسان حضور داشت که فاصله زیادی با بابک داشت و درگیر موضوع‌های مهم‌تری مثل انتصاب جانشینی‌اش، اقدامات فضل بن سهل و شورش بغداد بود؛ بنابراین شرایط محیط معاصر در همه‌گیر بودن نفرت از عرب به محبوبیت بابک و پیروانش انجامید.[۳۳]

قیام در زمان خلافت مأمون

در سال ۲۰۴ ه‍.ق/ ۸۱۹–۸۲۰ م مأمون به بغداد رفت و بعد از مواجهه با مخالفت سیاسی در بغداد، یحیی بن معاذ را مأمور سرکوب شورش کرد. این فرمانده در چندین نبرد خود با بابک هیچ موفقیتی کسب نکرد. پس از آن مأمون نگرانی بیشتر خود را با اعزام پیاپی لشکرهای مجهز به آذربایجان نشان داد. در ۲۰۵ ه‍.ق/۸۲۰–۸۲۱ م عیسی بن محمد بن ابی‌خالد به حکمرانی ارمنستان و آذربایجان با مسئولیت سرکوب بابک منصوب شد اما لشکرش در گذرگاه باریک توسط مردان بابک به دام افتاد و متلاشی شد[۳۴] و ناگزیر به ارمنستان بازگشت. شکست عیسی از بابک به قول طبری در ۲۰۶ ه‍.ق اتفاق افتاد.[۳۵]

در ۲۰۹ ه‍.ق / ۸۲۴–۸۲۵ م مأمون، زریق بن علی بن صدقه را به حکمرانی آذربایجان و ارمنستان و فرماندهی جنگ علیه بابک منصوب کرد و احمد بن جنید اسکافی را به فرماندهی لشکرکشی علیه بابک منصوب کرد. احمد بن جنید به دست بابک اسیر شد درحالی که زریق در ادامه جنگ شکست خورده بود و مأمون، ابراهیم لیث بن فضل را مسئول سرکوب شورش بابک کرد.[۳۶]

در ۲۱۲ه‍.ق/۸۲۷–۸۲۸ م خلیفه لشکری به فرماندهی محمد بن حمید طوسی برای مجازات زریق و همچنین سرکوب بابک فرستاد، چرا که زریق شورش به پا کرده بود. این فرمانده بعد از مدتی تأخیر موفق شد زریق را دستگیر و شورشیانش را پراکنده‌سازد و بعد از آن، با دریافت نیروهای کمکی برای نبرد با بابک آماده شد. در درگیری بین این ۲ نفر که ۶ ماه طول کشید محمد بن حمید چندین پیروزی به دست آورد ولی در آخرین نبردش در ۲۱۴ه‍.ق/۸۲۹ م لشکرش که به خاطر پیروی از استراتژی او ۳ فرسنگ داخل کوهستان رفتند با هجوم مردان بابک که در ارتفاعات بالاتر کمین کرده بودند در گذرگاه شیبدار مواجه شدند. لشکر او فرار کرد و تنها محمد بن حمید و چند افسر باقی‌ماندند، که همگی کشته شدند. مرگ این فرمانده سوگواری شاعران را برانگیخت که برای مثال از قصیده ابوتمام که ۲ شعر از آن توسط دینوری نقل شده است.[۳۷]

مأمون پس از آن عبداللّه بن طاهر را مأمور جبال، آذربایجان و ارمنستان کرد. عبداللّه بن طاهر تا دینور رفت و از آنجا به فرماندهانی که با محمد بن حمید بودند دستور داد تا در مواضع خود بمانند. در این میان طلحه بن طاهر که حاکم خراسان بود درگذشت و مأمون عبداللّه بن طاهر را به جای او مأمور خراسان کرد و عبداللّه به خراسان رفت. به گفتهٔ طبری، مأمون او را میان جنگ با بابک و رفتن به خراسان مخیّر ساخت و او حکومت خراسان را برگزید.[۳۸] ولی طبق سیاست‌نامه او ابتدا به جنگ با بابک رفت که بابک به قلعه‌اش پناه برد. خلیفه علی بن هشام را همراه با مسئولیت سرکوبی بابک حکمران جبال، قم، اصفهان و آذربایجان کرد.[۳۹] علی بن هشام به ساکنان زورگویی می‌کرد، مردان را می‌کشت و اموالشان را مصادره می‌کرد و حتی نقشه قتل فرستاده مأمون — عجیف بن عنبسه — و پس از آن پیوستن به بابک را کشید ولی توسط عجیف دستگیر شد و به پیش مأمون فرستاده شد که مأمون در سال ۲۱۷ ه‍.ق/۸۳۲ فرمان اعدامش را صادر کرد.[۴۰]

مأمون حکمرانی جبال و مأموریت سرکوب خرمدینان را به طاهر بن ابراهیم سپرد. درگیری بین بیزانس و خلیفه عباسی مانع از برخورد با شورشیان خرمدین شد که باعث شد خرمدینان اراضی بیشتری را تصاحب کنند. مأمون در جریان نبرد با بیزانس در سال ۲۱۸ ه‍.ق / ۸۳۳ م درگذشت. فعالیتش در مقابله با خرمدینان با شکست مواجه شد ولی نگرانی او در مورد این مشکل در وصیت‌نامه‌اش بروز کرد. در وصیت‌نامه او به جانشینش معتصم توصیه کرد که از هیچ تلاش و هزینه‌ای برای متلاشی کردن شورش بابک دریغ نکند.[۴۱]

گرفتاری‌های مأمون در ۲۱۶ و ۲۱۷ و ۲۱۸ در جنگ با روم شرقی و مرگ او در ۲۱۸ موجب شد که خرّمیان در قسمت‌های دیگر ایران یعنی در اصفهان و ری و ماسبذان و مهرجان کذک (لرستان) سر برآوردند و شاید این امر به تشویق و تحریک بابک بوده است. شورش خرّمیان در این قسمت از ایران در جنگ خونینی که میان ایشان و سردارِ خلیفه جدید معتصم به نام اسحاق بن ابراهیم بن مُصْعَب درگرفت به شکست خرّمیان و کشتار عظیم ایشان منجر شد.[۴۲]

قیام در زمان خلافت معتصم

در سال ۲۱۸ ه قمری / ۸۳۳ م بابک بعد از ۴ جنگ، کنترل بیشتر آذربایجان و جبال را به دست گرفت.[۴۳] خطر خرمدین‌ها نگرانی جدی معتصم در آغاز خلافتش در رجب ۲۱۸ ه‍.ق/اوت ۸۳۳ بود و در همان سال تعداد زیادی از مردم در جبال، همدان و اصفهان به خرمدین‌ها پیوستند و نزدیک همدان اردو زدند. معتصم برای مقابله با آن‌ها نیروی نظامی تحت فرمان اسحاق بن ابراهیم بن مصعب، فرماندار جبال را فرستاد. در نبرد متعاقب نزدیک همدان، هزاران خرمدینی — به گفته طبری و ابن‌اثیر ۶۰ هزار نفر — کشته شدند ولی تعداد زیادی از آن‌ها به سرزمین‌های امپراتوری بیزانس فرار کردند. در جمادی‌الاول ۲۱۹ ه‍.ق/ می۸۳۴ م خرمدین‌های زندانی توسط اسحاق بن ابراهیم به بغداد فرستاده شدند. شورش بابک، جریان داشت و قتل‌عام خرمدین‌ها به نظر می‌رسد انگیزه جنگیدن را در آن‌ها شدت بخشید. در سال ۲۲۰ ه‍.ق / ۸۳۵ م معتصم خیدر بن کاووس فرمانده و پسر شاهزاده باج‌گزار اشروسنه را مسئول سرکوب بابک کرد. معتصم نه تنها افشین را حکمران آذربایجان کرد و افسرهای عالی‌رتبه را تحت فرمان او کرد، بلکه حقوق و جیره غذایی و مقرری فوق‌العاده به او داد. افشین ۱۰ هزار درهم برای هر روزی که سوار اسب می‌بود و ۵ هزار درهم برای هر روزی که پیاده می‌بود حقوق می‌گرفت. برای انتقال پیام معتصم دستور داد تا سوارکار با اسب چابک در هر فرسنگ در فاصله سامرا تا حلوان قرار دهند و آن سوی حلوان تا آذربایجان بالای هر تپه‌ای یک دیدبان گذاشته شد تا به محض نزدیک شدن پیک فریاد بلندی سر دهد که سوارکاری که در نزدیکی او بود آماده باشد تا خریطه را گرفته و تا ایستگاه بعدی برساند. در این مسیر خریطه‌ها از کمپ افشین تا سامرا طی ۴ روز یا کمتر حمل می‌شدند.[۴۴]

نبرد با فرمانده افشین

نقاشی از مذاکره بابک خرمدین با افشین متعلق به نسخه‌ای در قرن ۱۴ میلادی

قبل از حرکت افشین، معتصم ابوسعید محمد بن یوسف مروزی را به اردبیل فرستاد با این دستور که قلعه‌های بین زنجان و اردبیل که به دست بابک ویران شده بودند را بازسازی کند و جاده‌ها را با نگهبانان پست بازرسی امن کند. ابوسعید موجبات این کار را فراهم کرد. یک باند سازماندهی شده خرمدین‌ها که توسط معاویه فرماندهی می‌شوند با هدف غافلگیری ابوسعید محمد به آن‌ها در یک منطقه عملیاتی شبیخون زدند؛ ولی ابوسعید و سربازانش فهمیدند و راه معاویه را سد کردند. در نبردهای پیاپی برخی از خرمدین‌ها کشته شدند و باقی دستگیر شدند. سرهای بریده همراه با اسیران به بغداد فرستاده شدند. طبری این را اولین شکست بابک روایت می‌کند.[۴۵]

چون امرای محلّی آذربایجان دریافتند که معتصم با تمام قوا تصمیم به برانداختن بابک گرفته است، از بابک روی برتافتند یا از کمک به او خودداری کردند. محمد بن البعیث که از امرای محلّی آذربایجان بود و از مرند تا کنار دریاچه ارومیه و تبریز در تصرف او بود و در ایّام شوکتِ بابک ناچار از او اطاعت می‌کرد چون از لشکرکشی بی سابقهٔ افشین آگاهی یافت روی از بابک برتافت و عصمت کردی یکی از فرستادگان و «اسپهبدان» بابک را به غدر گرفت[۴۶] و او را در غل و زنجیر کرد و سربازانش را فریفت و یکی یکی به داخل قلعه کشانید و اکثر آن‌ها را کشت و تعداد کمی قادر به فرار از آنجا شدند. او عصمت را برای معتصم فرستاده شد و معتصم از او اطلاعات مفیدی دربارهٔ سرزمین و تاکتیک بابک و جاده‌های آن منطقه پرسید و سپس او را زندانی کرد.[۴۷]

افشین عمل‌های احتیاط آمیز مختلفی در این زمان گرفت از جمله کندن خندق، گشت‌زنی، استخدام مرتفع نشینان محلی برای جاسوسی و فرستادن گروه اعزامی نظامی در نقاط استراتژیک. او هر وقت نیاز به پول یا تدارکات داشت با قاصد چابک و تندرو به معتصم خبر می‌داد و خواسته‌اش را دریافت می‌کرد. خلیفه به‌طور منظم دستورهای احتیاطی و تاکتیکی به او می‌داد و هیچ گونه کمکی از او دریغ نمی‌کرد. در یکی از مناسبت‌ها، معتصم، ایتاخ ترک و جعفر دینار معروف به «خیاط» را همراه با پول و نیروهای کمکی برای افشین و همچنین خارهای آهنی برای پخش کردن در اطراف اردوگاه به منظور جلوگیری از شبیخون فرستاد. وقتی بابک شنید که جعفر خیاط و ایتاخ ترک به آذربایجان رسیدند به تئوفیل پیغام داد که «هیچ‌کس برای معتصم باقی نمانده، او خیاط و آشپز خود را برای جنگ من فرستاده است».[۴۸]

هنگام رسیدن افشین به آذربایجان، افشین در ۱۵ فرسنگی اردبیل بر روی برزند اردو زد. او قلعه‌هایی بین برزند و اردبیل را تعمیر کرد و حمل و نقل را با فراهم کردن نگهبانان جاده، محافظین کاروان و ایستگاه‌های ایست و بازرسی ممکن ساخت. او یک ماه وقت صرف کرد تا اطلاعاتی در مورد جغرافیا و جاده‌ها از جاسوس‌ها و خبرچین‌ها جمع‌آوری کند. اگر جاسوسی از بابک دستگیر می‌کرد، او را عفو می‌کرد و ۲ برابر پولی که بابک به او می‌داد، به او پرداخت می‌کرد. یکی از گزارش‌های زیرکانه‌ای این بود که بابک می‌دانست، که معتصم، بغای کبیر را با مقدار زیادی پول برای دستمزد و هزینه نیروهایش فرستاده و نقشه کشیده تا به این پول دستبرد بزند. افشین از این اطلاعات استفاده کرد تا بابک را وسوسه کند تا وی را کاملاً درگیر جنگ سازد که در این جنگ تعداد زیادی از یارانش کشته شدند و بابک به دشت مغان و سپس به بذ فرار کرد.[۴۹] گرچه یکی از فرماندهان بابک به نام آذین یا طرخان در هشتادسر، نیروهای تحت فرماندهی بغای کبیر در ۲۲۱ ه‍.ق/۸۳۶ م را شکست داد.[۵۰]

بابک و مردانش کنترل ارتفاعات را به‌دست گرفته‌اند و با شبیخون‌های خود نقشه‌های افشین را خراب کردند. آن‌ها بارها تدارکاتی که به دستور افشین از مراغه و شروان می‌رسید را غارت می‌کردند. تاکتیک‌های افشین این بود که مردان بابک را وسوسه کند تا از پناهگاه‌های کوهستانی خود بیرون بیایند و در محیط باز درگیر شوند تا با تجسس‌های کارآمد شبیخون‌های آن‌ها را ناکارآمد کند. اما افسرهای زیردست افشین از انفعال و کندی عملیات توسط افشین گله کردند و حتی او را متهم کردند که با بابک همدست شده است. درگیری‌های دیگری با تلفات سنگین به دو طرف رخ داد.[۵۱]

نبرد در قلعهٔ بذ

نمایی از قلعه بابک

پس از جنگ‌های سخت که به کندی پیش می‌رفت، سرانجام سپاه افشین به کوه بَذ رسید. بابک بر سر راه دشمن چاه‌ها و حفره‌ها کنده بود و پای اسب‌های سپاه افشین در آن‌ها فرومی‌رفت. در این‌جا دستهٔ «گِلْغَریّه» به کمک رسیدند و دیوارهای خانه‌های سر راه را خراب کردند و چاه‌ها را پرکردند. بابک گردونه‌ای پر از سنگ بر بالای کوه آماده کرده بود و چون سپاهیان افشین خواستند از کوه بالا بروند آن گردونه را بر سر ایشان غلتاند، ولی این تدبیر نیز مفید نیفتاد و سرانجام سپاهیان و داوطلبان جهاد به درون قلعهٔ بذ راه یافتند.[۵۲] بابک که امیدش را از دست داده بود، به ملاقات افشین رفت و از خلیفه امان خواست. وقتی افشین گروگان خواست، بابک پسرش و دیگر پیروانش را پیشنهاد کرد و از افشین خواست تا جلوی حمله نیروهایش را بگیرد. در همان زمان درگیری شدید بین مدافعین قلعه با نیروهای افشین درگرفت و در نهایت نیروهای افشین از دیوارهای قلعه بذ بالا رفتند و پرچم‌هایشان را بالا کشیدند.[۵۳] در نهایت قلعه در ۹ رمضان ۲۲۲ ه‍.ق/۱۵ اوت ۸۳۷ م سقوط کرد. اصحابِ بابک سخت دفاع کردند و افشین دستور داد تا خانه‌ها و کاخ‌های ایشان را آتش زدند. بابک از درِ دیگر قلعه وارد شد و پس از آن مقداری مال و توشه با خود برداشت و بیرون رفت و از رود ارس گذشت و خود را در پناه تپه‌ها و بیشه‌ها به ارمنستان رساند. افشین دستور داده بود که سر راه‌ها و گردنه‌ها و راه‌های خروج از بیشه‌ها را بگیرند.[۵۴] بابک با بعضی از اعضای خانواده و تعداد کمی از جنگجویانش از راه ناهموار کوهستان فرار کردند و به سمت ارمنستان رفتند.[۵۵]

فرار به ارمنستان

افشین درخواستی برای خلیفه جهت دریافت امان‌نامه برای بابک ارسال کرده بود. او از طریق جاسوسانش دریافت که بابک و گروهش در دره پوشیده شده از درخت در مرز آذربایجان-ارمنستان مخفی شده است. وقتی امان‌نامه خلیفه رسید، او ۲ تن از خرمدین‌ها را مسئول حمل امان‌نامه به همراه نامه پسر بابک — که زندانی افشین بود — به بابک کرد. بابک مدارک را بدون بازکردن آن بازپس فرستاد و بعد از فرستادن پیغامبران با ۴ یا ۵ بادی مرد و یک زن خانواده‌اش به همراه محافظ به ارمنستان گریخت. همگی اطرافیان او جز برادرش عبدالله و محافظش به دست سربازان افشین افتادند. به خاطر گرسنگی بابک محافظ را به روستا فرستاد تا غذا پیدا کند. حکمران آنجا سهل بن سنباط حضور بابک را فهمید و به گرمی از او استقبال کرد. با این حال بابک جانب احتیاط را به عمل آورد و برادرش عبدالله را به سمت عیسی بن یوسف اصطفانوس فرستاد. افشین نامه‌هایی به این ناحیه فرستاد و قول پاداش بزرگ در ازای دستگیری بابک داد و سهل بن سنباط حضور بابک را به افشین اطلاع داد. بعد از اثبات حضور بابک، افشین نیروی بزرگی به سرپرستی ابوسعید محمد بن یوسف برای دستگیری بابک فرستاد. بابک در حالی که به پیشنهاد سهل بن سنباط برای شکار رفته بود دستگیر شد و در غل و زنجیر شد و در ۱۰ شوال ۲۲۲ ه‍.ق/ ۱۵ سپتامبر ۸۳۷ به کمپ افشین در برزند برده شد.[۵۶] عیسی بن یوسف هم عبداللّه را گرفت و تسلیم افشین کرد.[۵۷] افشین خبر موفقیتش را به معتصم داد که معتصم دستور داد بی درنگ اسیران را به سامرا بیاورند.[۵۸]

دستگیری

تعداد مردان جنگجوی بابک که زندانی شدند را ۳۰۳۹ و تعداد مردان و زنان خانواده وی را ۳۰ تن اعلام کرده‌اند. تعداد زیادی مرد، زن و کودک از طرف بابک به دست افشین افتاد. آمارهایی که داده شده آن‌ها را ۱۳۰۰ تا ۷۶۰۰ نفر ذکر کرده‌اند. افشین مردها را آزاد کرده و زن‌ها را به شوهرانشان یا پدرانشان یا قیم آن‌ها برگردانید و سپس بابک و برادرش و برخی از خرمدین‌های زندانی را به تختگاه معتصم در سامرا فرستاد. آن‌ها سه‌شنبه یا چهارشنبه شب، ۳ صفر ۲۲۳ ه‍.ق / ۴ ژانویه ۸۳۸ م رسیدند. الواثق، جانشین معتصم و دیگر خویشاوندان معتصم و مقامات عالی‌رتبه به دستور خلیفه بیرون آمدند تا افشین را ببینند. بیهقی گزارش می‌دهد که وزیر حسن بن سهل مثل خیلی از مقامات عالی‌رتبه دیگر از اینکه پائین بیایند و خوش‌آمد گویی کنند ناراضی بودند ولی جرئت نداشتند از فرمان خلیفه سرپیچی کنند. افشین در مطیره (یا طاثول ۵ فرسنگی سامرا) اردو زد و گفته شده قاضی احمد بن ابی‌داوود و سپس خود معتصم مخفیانه به داخل اردوگاه رفتند چرا که بی صبرانه منتظر دیدار کوتاه بابک بودند. داستانی که اگر حقیقت داشته باشد، نشان دهنده این است که سقوط بابک چه آرامشی برای دستگاه خلافت آورده است.[۵۹]

مینیاتوری که بابک را بر روی فیل نقاشی کرده است
مینیاتوری از کتاب تاریخنامه بلعمی، که مراسم وارد کردن بابک به شهر سامرا را به تصویر کشیده است۔ در این تصویر بابک، بر روی فیل نشانده شده است و به محل اعدام برده می‌شود۔

اعدام

رژه‌ای در هفته بعد — احتمالاً در ۶ صفر ۲۲۳ ه‍.ق / ۷ ژانویه ۸۳۸ / ۱۷ دی ۲۱۶ خورشیدی — برگزار شد، که در آن بابک با لباسی از دیبا و کلاهی از سمور، سوار بر فیل ظاهر شد، در حالی که برادرش همانند بابک با لباس و کلاه سوار بر شتر ظاهر شده بود. کل طول خیابان باب‌العامه در هر دو طرف با سواره نظام و پیاده‌نظام و جمعیت زیادی از مردم پر شده بود. معتصم دستور داد تا جلاد کارش را شروع کند. ابتدا دست‌ها و پاهای بابک قطع شدند و سپس با دستور خلیفه جنازه تکه‌تکه شده بابک در حومه شهر سامرا به دار آویخته شد. سرش برای نمایش به دیگر شهرها و به خراسان فرستاده شد. بابک در همان مکانی به دار آویخته شد که بعدها مازیار پسر قارن، شاهزاده شورشی طبرستان و یاطس رومی (Aetios)، بطریق عموریه — که در زندان درگذشت — به دار آویخته شدند. عبدالله برادر بابک به بغداد فرستاده شد که در آنجا به‌طور مشابه اعدام شد و توسط اسحاق بن ابراهیم مصعبی به دار آویخته شد. بعضی منابع مانند خواجه نظام الملک طوسی در کتاب سیاست‌نامه نقل می‌کنند که در هنگامی که دست اول بابک را می‌بریدند، بابک صورتش را با دست دیگرش به خون می‌آلود. وقتی معتصم علت آن را پرسید، بابک پاسخ داد، که چون خونریزی باعث رنگ پریدگی صورت می‌شود، من صورتم را خونین می‌کنم که کسی گمان نکند، که بابک ترسی به دل راه داده است. به گفته طبری عبدالله برادر بابک با خونسردی مشابه به استقبال مرگ رفت.[۶۰] کرون نوشته است که دو سال پس از اعدام بابک، برادرش اسحاق هم دستگیر شد و به همراهی با مازیار در سال ۲۲۵ هجری/۸۴۰ میلادی اعدام گشت و جنازه‌شان پس از اعدام در بغداد به صلیب کشیده شد.[۶۱] قرار داشتن جسدش بر یکی از نواحی شهر، سبب شد تا نامش بر آن ناحیه گذاشته شود۔[۶۲]

بهرامیان معتقد است، در منابع موجود، روایتی که بتوان با توجه به آن، سال تولد و میزان عمر بابک را تعیین یا تحدید کرد، وجود ندارد.[۶۳] اما سعید نفیسی تخمین می‌زند، با توجه به اینکه از سال ۲۰۱ تا ۲۲۳ ه‍.ق مشغول درگیری با نیروهای خلیفه بوده و اگر سن بابک در زمان شروع قیامش را ۲۰ سال در نظر بگیریم، بایستی ۴۲ سال زیسته باشد.[۶۴]

تندیس بابک خرمدین، در شهربابک واقع در کشور آذربایجان

پیامدهای مرگ بابک

معتصم دختران بابک را به عنوان کنیز گرفت و برخی از پسران بابک را عضو ارتش خود کرد.[۶۵][۶۶] معتصم تمامی یا برخی از پسران بابک خرمدین را با تهدید مجبور کرد که در ارتش او ثبت نام کنند و عضو شوند. همان کاری را که با ابن بعیث انجام داده بود.[۶۷] خواجه نظام الملک در سیاست‌نامه گوید: «روزی معتصم به مجلس شراب برخاست و در حجره‌ای شد، زمانی بود، بیرون آمد و شرابی بخورد، باز برخاست و در حجره‌ای دیگر شد و باز بیرون آمد و شرابی بخورد و سه بار در سه حجره شد و در گرمابه شد و غسل بکرد و بر مصلی شد و دو رکعت نماز بکرد و به مجلس بازآمد و گفت قاضی یحیی را که دانی این چه نماز بود؟ گفت: نه. گفت: این نماز شکر نعمتی از نعمت هائی است که خدای عزوجل امروز مرا ارزانی داشت که این سه ساعت پرده بکارت از سه دختر برداشتم که هر سه دختر سه دشمن من بودند: یکی دختر ملک روم و یکی دختر بابک و یکی دختر مازیار گبر». یاقوت در معجم الادبا از حمدون بن اسماعیل روایت کرد: «در مجلس معتصم سه کنیزک بودند، مرا پرسید که: ایشان را می‌شناسی؟ گفتم: نه. گفت: یکی از آن‌ها دختر بابک خرمی و دیگری دختر مازیار و سومی دختر بطریق عموریه است».[۶۸]

نظام الملک، شکستِ بابک، مازیار و امپراتوری بیزانس را سه پیروزی بزرگ برای اسلام در زمان معتصم به حساب آورده است. شکست بابک ضربه سختی به خرمدینان زد، اما باعث نابودی شان نشد. نوادگان پیروان بابک، به‌طور آشکار در بذ به ادامهٔ حیات پرداختند، به‌گونه‌ای که ابودُلف مسعر بن مهلهل آن‌ها را در نیمه ۴ ه‍.ق / ۱۰ م دیده است.[۶۹] با نابودی بابک، امیدِ مزدکیان در براندازی عباسیان و از پیش بردن برنامه انقلابی بر باد رفت. آن‌ها با پشتکار فراوان در راه براندازی امویان کوشیدند، اما هنگامی که چنین می‌نمود که به کام دل رسیده‌اند، دریافتند که عباسیان محافظه‌کار سد استواری در برابر تحقق آرزوهایشان هستند. تعقیب و آزار بی‌رحمانه آن‌ها به نام‌های خرمی، رافضی، زندیق و مانند آن‌ها ایشان را ناگزیر ساخت که پیش از گذشته به پنهانکاری روی آورند و ایشان را برانگیخت تا جذب فرقه‌های اسلامی شوند. اما ردپای آن‌ها را به نام‌های مزدکی و خرمی تا دوره مغول و پس از آن نیز می‌توان دنبال کرد. نظام‌الملک به شورش پراکندهٔ آن‌ها تا پایان سده سوم هجری/نهم میلادی اشاره می‌کند و مقدسی و مسعودی که هر دو در سده ۴ هجری/۱۰ میلادی می‌زیسته‌اند شخصاً با خرمیان در تماس بوده‌اند. حمدالله مستوفی گزارش می‌کند که در میان مردم رودبار که روزگاری مذهب باطنی می‌ورزیدند و اکنون (سده ۷ هجری/۱۴ میلادی) خود را مسلمان می‌شمارند، جماعتی زندگی می‌کردند که مراغیان نام داشتند و خود را به مزدکیان نسبت می‌دادند… پس از سده سوم هجری بقایای خرمی را بیشتر از همه باید در میان باطنیان و برخی از دیگر غلات شیعه جست.[۷۰] بر اساس گزارش‌های، برخی از طرفداران او، پس از مرگش، نام مکتب خود را بابکیه گذاشتند۔[۷۱]

ابن‌حوقل و اصطخری اظهار می‌کنند که خرمدینان در مساجد، قرآن می‌خواندند، ولی بغدادی می‌گوید این حیلهٔ آنهاست تا وانمود کنند که مسلمانانند تا بی‌ایمانی آنان پوشیده بماند. بسیاری از تاریخ نویسان — مخصوصاً سنی مذهبان — ادعا کردند که خرمدینان تغییر مذهب داده و به قرمطی‌ها و اسماعیلیه پیوستند. برخی تاریخ‌پژوهان هم با این ادعا هم عقیده هستند در حالی که بقیه تاریخ‌پژوهان محتاطانه به این قضیه می‌نگرند. سوء ظن به این خاطر است که مدعیان از این اتهام نفع می‌بردند؛ چرا که هر سه جنبش، دشمنیِ مشترکی با عباسیان داشته‌اند و گه‌گاه با هم متحد می‌شدند.[۷۲]

باوجود شکست شورش‌های عمده خرمی‌ها در اوایل خلافت عباسی، اعضای پراکنده خرمی، درگیر شورش‌های محدود و کمتر در اواخر دوره عباسیان در قسمت‌های مختلف ایران، به ویژه در آذربایجان، طبرستان و خراسان می‌شدند. احتمال دارد در قرن نهم میلادی، برخی از خرمی‌ها، به ویژه در خراسان و ماوراءالنهر به جنبش انقلابی اسماعیلی پیوسته باشند. با وجود ادعای نظام‌الملک و باقی سنی‌های کینه‌ورز اسماعیلی، اسماعیلی‌ها ادامه جنبش نئومزدکی نبودند، گرچه سه جنبش، خصومت مشترکی نسبت به عباسیان داشتند. اما همانند مسلمانان شیعه، اسماعیلی‌ها نمی‌توانستند تفکرات ضدعربی و مهم‌تر از آن، ضداسلامی خرمدینان را بپذیرند.[۷۳]

شخصیت بابک

«یک روز شاهی به از ۴۰ سال بردگی… مهم نیست که زنده مانم یا بمیرم، هر جا که من باشم یا از من یاد شود، من آنجا پادشاهم.»[۷۴]

جسارت، زیرکی و استعداد بابک در فرماندهی نظامی در مبارزه طولانی و اعتمادی که پیروانش به او داشتند، بی تردید استثنائی است. طبری می‌گوید هیچ‌یک از خرمدین‌ها جرئت این را نداشتند که امان‌نامه خلیفه را به فرمان افشین به بابک برسانند.[۷۵] وقتی فرستاده افشین به بابک رسید، بابک عصبانی گفت که این پیغام را به پسرم برسان: «ممکن است زنده بمانم یا نه. من به عنوان فرمانده شناخته شده‌ام. هر جا که من باشم یا از من یاد شود، من (آنجا) پادشاهم». این کلمات بلندپروازی و اراده وسیع بابک را نشان می‌دهد.[۷۶] اما بهرامیان معتقد است که بابک در سودای پادشاهی بوده است.[۷۷] همچنین به روایت طبری هنگامی که افشین خواست آذربایجان را (به سمت سامرا) ترک کند از بابک پرسید که آیا خواسته‌ای دارد یا نه. بابک جواب داد که می‌خواهد شهرش را ببیند. افشین در شب مهتابی بابک را با چند نگهبان به بذ فرستاد و اجازه داد که به دور شهر بگردد. این نشانه عشق بزرگش به وطنش است. ادعای طبری و ابن اثیر دربارهٔ خوشگذرانی همراه با مست کردن حتی در زمان جنگ به عنوان یکی از ویژگی‌های شناخته شده فرقه تأیید شده است.[۷۸] به گفته بهرامیان بابک به هنگام قدرت، دختران و خواهران زیباروی بطریقان ارمنستان را به زور به زنی می‌خواست،[۷۹] اما یوسفی داستان هرزگی بابک و ربایش دختران زیبای ارمنی با ادعای دیگر طبری — که در آن زنان هنگامی که بابک را اسیر دیدند گریستند — ناسازگار می‌داند.[۸۰] روایاتی مبنی بر رفتار شجاعانه بابک به هنگام مرگ نقل شده است.[۸۱]

تحت حکومت بابک، خرمیان که تا پیش از زمان بابک کشاورزانی صلح‌جو توصیف شده بودند و از کشتن و آزار رساندن به دیگران خودداری می‌کردند، به سربازان جنگی تبدیل شدند که مشتاق جنگیدن و کشتن، تخریب آبادی‌ها و حمله به روستاها و غارت آن‌ها و حمله به کاروان‌ها بودند. بابک پیروانش را تحریک می‌کرد که از مسلمانان متنفر باشند و برای شورش علیه رژیم خلافت قیام کنند. گزارش‌ها حاکی از آن است که بابک به مردانش دستور می‌داد که مسلح شوند و به قلعه‌ها و نقاط استراتژی حمله کنند و به مردان جنگی خود دستور می‌داد تا مردم را بکشند و آبادی‌ها را ویران کنند. بدین وسیله جاده دشمنانشان را مسدود کرد و ترس و وحشت را پراکنده‌می‌ساختند.[۸۲] همین برخوردهای خونین سبب تحریک مسلمانان شهرهای برای جنگ با خرمیان که آن را جهاد می‌دانستند شد. چنان‌که در منابع آمده است، در سپاه افشین عده زیادی از داوطلبان جهاد بوده‌اند.[۸۳] این تناقض — منع خونریزی در دین مزدک و جنگ‌هایی که بابک و پیروانش می‌کردند — را یارشاطر هم بدان اشاره می‌کند و می‌گوید که پاسخ این تناقض را مقدسی از زبان خرمیانی که می‌شناخته، داده است: «هرگاه اوضاع و احوال خیزش را ایجاب کند خونریزی نیز رواست.»[۸۴]

در منظر دیگران

تمبری با نقاشی بابک خرمدین
نمایی از یک تمبر چاپ شده در شوروی، در سال ۱۹۸۹ میلادی که نقاشی بابک خرمدین را به نمایش گذاشته است

تحریف هویت بابک و خرمدینان

عباس زریاب روایت‌هایی را که در تاریخ الرسل و الملوک طبری و الفهرست ابن‌ندیم آمده و بابک را زنازاده معرفی می‌کند، ساخته و پرداختهٔ دشمنان بابک می‌داند. او همچنین عدهٔ کسانی را که به دست بابک کشته شده‌اند و زنانی را که اسیر شده‌بودند، مبالغه‌آمیز و جعل دشمنان بابک می‌داند.[۸۵] یوسفی در بیشتر منابع جز نوشته دینوری، آثار طعنه و دشمنی را دربارهٔ بابک می‌بیند و می‌گوید که اطلاعات ما دربارهٔ بابک و شورش او اکثراً از مخالفانش به ما می‌رسد. آمارهای متفاوتی از جلادهای بابک به‌دست آمده، در بیشتر منابع از کسانی که در طی این شورش طولانی کشته شده‌اند، ۲۵۵هزار نفر یا بیشتر گزارش شده که به وضوح اغراق‌آمیز بوده است و تردیدی نیست که برنامه‌ریزی شده است تا قساوت و خون‌آشامی به بابک نسبت داده شود. به عقیده یوسفی، تمام منابع در مورد زندگانی بابک تعصب ورزیده‌اند و داستان زندگی‌اش با ناسزاگویی علیه او شروع می‌کنند.[۸۶] نفیسی هم معتقد است که جزئیات زندگی بابک در پس پردهٔ تعصب و خودخواهی و خویشتن‌بینی مورخان اسلامی پنهان مانده است[۸۷] و آنچه دربارهٔ تاریخ دین خرمی نوشته‌اند همه آلوده به غرض و تهمت است.[۸۸] آمورتی می‌گوید: در مورد خرمدین‌ها نوشته‌هایی داریم که اگر چه مثل همیشه تعصب‌آمیز و جانبدارانه، ولی تعدادشان زیاد است.[۸۹]

زرین‌کوب مطالبی را که در منابع موجود دربارهٔ بابک آورده‌اند «غرض‌آلود» و «افسانه‌آمیز» می‌داند. به همین خاطر وی معتقد است که به سختی می‌توان از ورای غبار افسانه‌ها، سیمای واقعی بابک را دید. نهضت بابک ظاهراً در بین عامهٔ مردم طرفدارانی داشت اما مورد علاقهٔ دهقانان و بزرگان نبود چون بابک در صدد احیای عقاید مزدکی بود. ناچار مسلمانان نیز نمی‌توانستند آن را تحمل کنند. تاریخ‌نویسان مسلمان کوشیده‌اند تا خاطرهٔ او را تیره و تباه کنند و از روی تعصب سعی کرده‌اند سیمای او را زشت و ناپسند جلوه دهند. افسانه‌هایی که در باب او جعل کرده‌اند به خوبی نشان می‌دهد که با غرض و نیت‌هایی سعی داشته‌اند نام بابک را آلوده کنند. بدین گونه قسمت‌های مهم تاریخ بابک و خرمدینان در ظلمت ابهام فرورفته است نکته دیگری که زرین‌کوب در روایت الفهرست اشاره می‌کند، اصراری است که برای رسوا کردن بابک به کار رفته است. مادر او را زنی یک چشم که مدتی با مرد روغن فروش به حرام گرد آمده‌بود معرفی کرده است. به اعتقاد زرین‌کوب آثار غرض و کینه راویان آشکار است.[۹۰] بهرامیان در مورد روایت‌هایی که بابک را حرام‌زاده جلوه می‌دهند می‌گوید: «روشن است که در این روایت قصد تحقیر و طعن بابک در کار در میان بوده است».[۹۱]

ماهیت خرمدینان آذربایجان

تندیس بابک در جمهوری آذربایجان

در دوران خلافت عباسیان آذربایجان کانون مقاومت طولانی‌مدت و خطرناک علیه خلافت بود که توسط بابک خرمدین رهبری می‌شده است و بر شمال غرب ایران تأثیر گذاشته و بیش از ۲۰ سال - از ۲۰۱ ه‍.ق/۸۱۶ م تا ۲۲۲ ه‍.ق /۸۳۷ م - طول کشید. از نگاه باسورث این مقاومت قطعاً پایه‌های دینی داشته ولی ممکن است که پایه‌های سیاسی-اجتماعی نیز داشته باشد. شورش او به روشنی از حس ضد عربی ایرانیان در آذربایجان بهره می‌برده است.[۹۲] تاریخ شناسان همانند صدیقی یا گرونبائوم جنبش بابک را دینی-سیاسی به حساب آورده‌اند ولی ذبیح‌الله صفا و سعید نفیسی و همائی بر جنبه ملی گرایانه آن تأکید دارند.[۹۳] زریاب دلیل‌های سه‌گانه سیاسی، اقتصادی و مذهبی را برای شورش خرمدینان گزارش می‌کنند که عبارتند از علت سیاسی: به استناد مقدسی، خرّمدینان پس از کشته شدن ابومسلم به دست منصور خلیفهٔ عبّاسی سخت به خشم آمده بودند و این امر ظاهراً برای آن بود که ابومسلم را همچون کسی می‌دیدند که در برابر عرب قیام کرده بود و به همین دلیل پس از قتل او در پی تحقّق آرزوهایش بودند و می‌خواستند ملک و سلطنت را به ایرانیان بازگردانند. علت اقتصادی: به استناد مقدسی اصحاب بابک و خرّمدینان در تنگدستی می‌زیستند. این تنگدستی به‌طور کلّی ناشی از زورگویی عمّال دولتی و جنگهای امرای محلی با یکدیگر بوده است. علت مذهبی: خرمدینان را ظاهراً مسلمانان، اعمّ از عرب و ایرانی، تحقیر می‌کردند. داستان رفتار توهین آمیز کدخدای بلال آباد با جاویدان حاکی از این معنی است. مقدسی می‌نویسد که اصحاب بابک در فقر و ذلّت به سر می‌بردند. ظاهراً مردم خرمی مذهب آن روستاها و نواحی، که از ذلّت و خواری رنج می‌برده و بنا به عقاید دینی خود منتظر قیام بوده‌اند، به دستور بابک شوریده و عمّال و مأموران خلیفه را به شرحی که در البدء والتاریخ آمده به قتل رسانده‌اند.[۹۴]

یوسفی معتقد است که جنبش بابک ضدخلافت، ضدعرب و تا حد و اندازه‌ای ضداسلامی بود.[۹۵] به گفته مادلونگ اگرچه بنابر روایتی بیشتر مردم آذربایجان قبول اسلام کرده بودند و در زمان خلافت علی «قرآن می‌خواندند» اما شکی نیست که این روایت به جای‌های محدودی اشاره دارد و شاید خصوصاً منظور اردبیل بوده باشد، زیرا قدرت جنبش خرمدینان در آذربایجان بقدر کفایت گواه بر دوام احساسات ضداسلامی و ضدعرب در میان جمعی از مردم آذربایجان است.[۹۶]

قیام بابک که در راس خرمدین‌های ناراضی، شورشگر و دست از جان شسته ضد دستگاه حکومت و برای سرنگون کردن سازمان دیوانی و اجتماعی موجود برخاست، برای زمینداران و صاحبان اقطاع که در بهره‌کشی از رعیت هیچ‌گونه انصاف و شفقت نمی‌شناختند به‌شدت مایه وحشت شد. دسته‌های روستاییان و شبانکارگان خشمگین و پرخاشگر که طی سال‌ها از پرداخت جزیه و خراج و بیگاری و بهره‌های سنگین به ستوه آمده بودند، برای آنکه از هر جایی به جمع یاران بابک بپیوندند ناچار شدند در سر راه هر گونه مانعی را از پیش بردارند. لاجرم از کشتن زمینداران، غارت دهقانان بزرگ و حتی از قتل زنان و کودکان آن‌ها خودداری نکردند. آوارگان، ستمدیدگان، راهزنان و کسانی که از زندان‌های سخت بیرون آمده بودند نیز همه جا در بین راه به آن‌ها ملحق شدند و با این عناصر ناهمگون درهم آمیخته که نیروی انقلاب از آن‌ها تشکیل می‌شد توقیف مخالفان، مصادره اموال، شکنجه کردن و مثله کردن مالکان و صاحبان اقطاع که ناظر به دستیابی بر اموال آن‌ها بود اجتناب ناپذیر شد. بابک با چنین نیرویی به زودی در تمام آذربایجان موجب وحشت عام شد و وقتی بر بذ دست یافت اکثر مخالفان از بیم آن‌ها به مراغه پناه بردند و آنجا متحصن شدند. بابک برای آنکه لشکر خلیفه به یاران وی به آسانی دسترس نیابد شهرها و دیه‌های اطراف را هم به دست ویرانی سپرد و از آن‌ها جز خرابه‌های سوخته و ویران چیزی باقی نگذاشت.[۹۷]

بلعمی و دیگر مورخان می‌گوید که پیروان بابک از مردم فقیر، روستائیان محلی تشکیل می‌شدند و مورخان مختلفی پیروان بابک را «اسرافکار و ولخرج، مرتد و سارق» خطاب می‌کنند. می‌توان نتیجه گرفت که بابک حمایت گسترده‌ای از کشاورزان و روستائیان فقیر آذربایجان داشته است کسانی که امید به آینده بهتری از طریق پیروزی شورش داشته‌اند ولی غیر محتمل است که آن‌ها از روی ترس یا مصلحت‌اندیشی به شورش پیوسته باشند.[۹۸]

شورش‌های متعدد در ۲ یا ۳ قرن بعد از حمله مسلمانان به نارضایتی گسترده در بین عناصر ایرانی و شاید تمایل به برگشت به گذشته اشاره دارد که بابک اینگونه حمایتشان را جذب کرده بود. اهداف بابک با این حال، به‌طور شفاف با اهداف شاهزادگانی مثل افشین (به جز مازیار) مشترک نبود و با جاه طلبی‌های آنان برای به‌دست آوردن ثروت و قدرت ناسازگار بود. بیشتر آنان (که افشین یکی از آنان بود) اقدام خلیفه علیه بابک را حمایت می‌کردند.[۹۹]

ارتباط بابک، مازیار و امپراتور بیزانس

نمایی از قلعه بابک

این گفته به مازیار منسوب است که «من و افشین و بابک هر سه از دیرباز عهد و بیعت کرده‌ایم و قرار داده بر آنکه دولت از عرب بازستانیم و ملک و جهانداری با خاندان کسرویان کنیم».[۱۰۰][۱۰۱] مازیار هنگامی که در دادگاه افشین، با افشین رو در رو شده بود، مدعی شد که افشین به او پیغام فرستاده بود که بابک خود را از روی حماقت به کشتن داد و من هرچه کوشیدم تا مرگ را از او بازگردانم ممکن نشد. زریاب احتمال می‌دهد سخن افشین، اشاره به امان نامه‌ای بوده است که هنگام حمله به قلعه بذ برای بابک فرستاده بود. از گزارش‌های طبری برمی آید که خود معتصم، دستورهای جنگی صادر می‌کرد و دربارهٔ اداره امور جنگ به افشین پیامهایی می‌فرستاد، تا آنجا که بسیاری از داوطلبان این کندی را از خود افشین دانستند و او را به اهمال و تعلّل در نبرد با بابک متهم ساختند.[۱۰۲] این ادعا که افشین بابک را با پیام‌های آشتی‌جویانه فریفت از این شایعه نشئت می‌گیرد که افشین پنهانی با رهبران ضد عباسی مثل بابک و مازیار و شاید با امپراتور بیزانس - تئوفیل - ارتباط داشته است.[۱۰۳] علت خیانت افشین به بابک از نگاه نفیسی، این بود که معتصم پنداشت افشین از پس بابک بر نمی‌آید و می‌خواست سرکوب بابک را به طاهریان بسپارد، افشین که با طاهریان در به‌دست آوردن مقام در دربار خلیفه رقابت می‌کرد، ترجیح داد خود به جای طاهریان بابک را دستگیر کند.[۱۰۴]

کرون نوشته است که یک منبعی برای اعتبار بخشی به بابک، مازیار و افشین نوشته است که این سه نفر با همدیگر توطئه کرده بودند تا حکومت اسلامی را سرنگون سازند و خاندان سلطنتی ساسانی را به قدرت برگردانند. از نظر کرون این ادعا صحت ندارد. از نظر کرون، این ادعا توسط طرفداران خلیفه ساخته شده تا مدعی شود که ایرانی‌ها با همدیگر قصد داشتند علیه اسلام طرح‌ریزی کنند. از نگاه کرون تنها کسانی که طرفدار تئوری توطئه هستند می‌توانند باور کنند که افشینی که در دستگیری بابک نقش داشته، با بابک همدست بوده است.[۱۰۵]

وقتی بابک از طرف افشین مورد هجوم قرار گرفت، گفته شده که به امپراتور بیزانس نامه نوشت[۱۰۶] و از او خواست که به آذربایجان[۱۰۷] یا دیگر سرزمین‌های اسلامی[۱۰۸] لشگرکشی کند تا از فشار بر خود بکاهد.[۱۰۹] ولی هجوم تئوفیل با نیروهای متشکل از خرمدین‌های فراری تا بعد از دستگیری و اعدام بابک در ۲۲۳ ه‍.ق/۸۳۸ م میلادی اتفاق نیفتاد[۱۱۰] به اعتقاد زرین‌کوب تئوفیلوس بابک را حمایت می‌کرد. به همین دلیل مأمون برای اینکه نظر روم شرقی را از حمایت بابک به نگرانی‌های نزدیک‌تر و مهم‌تری معطوف دارد، به لشکر کشی به روم پرداخت (۲۱۵ و ۲۱۶ ه‍.ق) که این لشکرکشی‌ها تئوفیل را از حمایت بابک بازداشت.[۱۱۱]

بابک در دیدگاه خرمدینیان

خرمدینان مرگ ابومسلم را انکار کرده و معتقد بودند که ابومسلم باز خواهد گشت تا عدالت را در جهان برقرار نماید.[۱۱۲] به نوشتهٔ دینوری، برخی خرمدین‌ها معتقد بودند که بابک پسر مطهر، پسر فاطمه، دختر ابومسلم است.[۱۱۳] دینوری در اخبارالطوال نوشته است: «آنچه بر من درست آمد و ثابت شد این است که بابک پسر فاطمه دخت ابومسلم است — نه دختر پیامبر اسلام — و از اینرو گروهی از خرمی‌ها خود را فاطمیه نامیدند».[۱۱۴] اما زریاب این روایت را قبول ندارد و آن را جعل خرم‌دینان می‌داند. از نظر او جعل از آن‌جا نشئت گرفته است که خرمدینان انتظار داشتند فردی از نسل ابومسلم ظهور کند و حکومت را از بنی‌عباس پس بگیرد.[۱۱۵] یوسفی می‌گوید معلوم نیست این انتساب حقیقی است یا اینکه توسط بابک جعل شده باشد تا پشتیبانی دوستداران ابومسلم را به خود جلب کند یا ممکن است که بعدها برای پیوند شورش بابک با شورش ابومسلم ساخته شده باشد یا اینکه در توجیه احترام گذاشتن خرمدینان به ابومسلم بوده باشد.[۱۱۶]

به اعتقاد کرون، بعد از شکست بابک، پیروان او مسلمان از نوع مسلمیه شدند. به عقیده این گروه، امامت به جای عباسیان به ابومسلم رسیده است و آن‌ها انتظار داشتند، مهدی از نسل او ظهور کند. در منابع اولیه در مورد زندگانی بابک، هیچ اثری از ابومسلم، امام‌ها، سرخ‌پوشان و سرخ‌علمان وجود ندارد.[۱۱۷] تقریباً ۵۰ سال بعد از مرگ بابک، وی به عنوان نواده ابومسلم شناخته شد که بیانگر تفکر امامت برای پیروانش است. از آن پس طبیعت مسلمیان خرمدینی در آذربایجان و جای‌های دیگر در غرب ایران یک گواهی به‌شمار می‌رود.[۱۱۸]

بابک در ادبیات

قلعه بابک از سمت کمپ

عطار نیشابوری رفتار بابک در هنگام اعدام مبنی بر آغشته کردن صورتش به خون خود را به صوفی معروف، حسین بن منصور حلاج در هنگام به دار آویختنش نسبت می‌دهد. داستان متفاوتی دربارهٔ کلماتی که از بابک به معتصم گفته شده در جوامع الحکایات عوفی ظاهر شده است.[۱۱۹]

در دربار خلیفه، اسحاق بن خلف و ابوتمام طائی برای شعرهایی که سرودند از معتصم جایزه گرفتند. در اشعار این دو نفر، افشین به فریدون و بابک به ضحاک مرتبط شده بود. معتصم، اترجه دختر اشناس سردار عالی‌رتبه ترک را به عقد حسن پسر افشین درآورد و مجلس باشکوهی برای عروسی این دو نفر تدارک دید و حسن بن سنباط هم ۱۰۰ هزار درهم با کمربند پر زرق و برق و تاج بطریقی (اشراف‌زادگی) جایزه گرفت و پسرش معاویه هم ۱۰۰ هزار درهم جایزه دریافت کرد.[۱۲۰] به گزارش زریاب، افشین در برابر این خدمت صد هزار درهم به پسر سهل بن سنباط و یک میلیون درهم برای سهل بن سنباط از معتصم گرفت و کمربندی گوهرنشان و تاجی که علامت «بطریقان» بود به او داد و سهل بدین ترتیب به مقام بطریقی ارتقاء یافت.[۱۲۱]

شور و هیجان در نبرد بابک و شکست وی در ادبیات عربی معاصرش منعکس شده است. به عنوان مثال یک شعر توصیفی دربارهٔ به دار آویختن بابک توسط راغب اصفهانی نقل شده است، شعرهایی توسط ابومحمد اسحاق بن ابراهیم موصلی در تحسین اسحاق بن ابراهیم مصعبی، قصیده‌های دیوان ابوتمام، همچنین علیه افشین بعد از سقوطش و تحسین محمد بن حمید طوسی و نبردش علیه بابک در دیوان بحتری می‌توان نام برد.[۱۲۲] محمد بن عبدالملک الزیات این شعرها را به هنگام نمایش بابک سوار بر فیل، سروده است:[۱۲۳]

قد خضب الفیل کعادتةیحمل شیطان خراسان
والفیل لا تخضب اعضاؤهالا لذی شأن من الشأن

منبع‌شناسی

آخرین تاریخ‌نویس (کپی نویس) ارمنی گزارش داد که بابک، سربازانش را گارد جاویدان می‌نامید؛ نامی که هخامنشیان بر سپاه زبده خود گذاشته بودند و ساسانیان نیز از آنها پیروی کردند.[۱۲۴]

نخستین گزارش زندگانی بابک توسط واقدی، در «اخبار بابک» نوشته شده بود که اکنون در دست نیست. این نوشتار توسط ابن‌ندیم در کتاب الفهرست هم نقل شده است و احتمالاً توسط مقدسی مورد استفاده قرار گرفته است.[۱۲۵][۱۲۶][۱۲۷] بقیهٔ منابع کمتر در این باره توضیح داده‌اند و میانشان اختلافی وجود دارد.[۱۲۸] جدای از ملل و نحل نویسان، متونی که بیش از همه جنبش خرمدینی را یاد می‌کند آثار ابن‌ندیم، طبری — به ویژه در مورد قیام بابک — و خواجه نظام الملک است. اخباری که نظام الملک و طبری — مخصوصاً در مورد دستگیری و اعدام بابک — روایت می‌کنند، اختلاف کمی با یکدیگر دارند.[۱۲۹]

علی بهرامیان معتقد است که با وجود شهرت بابک، آنچه به خانواده و تبار و عقاید و اهداف او مربوط می‌شود، در مأخذ کهن بسیار اندک است و در مجموع نمی‌توان به نتیجه قانع کننده‌ای دست یافت. گو اینکه هر یک از روایت‌ها به نحوی بخشی باور عمومی را از موضوع باز می‌تاباند.[۱۳۰] جزئیات جنگ‌های بیشماری که بین مردان بابک و نیروهای افشین پیش از سقوط «بذ» توسط طبری و ابن‌اثیر نقل شده‌اند، توسط نفیسی در کتابش گردآوری شده است.[۱۳۱] غلامحسین صدیقی در کتاب خود زیر عنوان «جنبش‌های مذهبی ایران در قرن دوم و سوم هجری» در مورد تاریخ خرمیان و شورش‌های آنان نیز سخن به میان آورده است.[۱۳۲] صدیقی تعدادی از منابعی که زندگانی بابک را ذکر کرده‌اند را شرح می‌دهد:

  1. ابن‌قتیبه (ابومحمد عبدالله متولد به سال ۲۱۳ ه‍.ق/ ۸۲۸ م و متوفی به سال ۲۷۶ ه‍.ق / ۸۸۹ م) در کتاب المعارفالمعارف که سبب خروج بابک را آن طور که در میان بعض مردم رایج بوده نقل کرده است و از اولین جنگ‌های بابک با سرهنگان مأمون نام برده است.[۱۳۳]
  2. بلاذری در فتوح البلدان در فصل راجع به فتح آذربایجان که دربارهٔ شهرهای این ایالت ذکر مختصری کرده، محل‌هایی که در ایام جنگ میان بابک و افشین، مراکز معاندان بوده را نام برده است.[۱۳۴]
  3. دینوری (ابوحنیفه احمد متوفی به سال ۲۸۲ ه‍.ق/ ۸۹۸ م) شرح این شورش را در اخبارالطوالاخبارالطوال ضبط کرده و در بعض مسائل اطلاعاتی به‌دست می‌دهد که در جاهای دیگر یافت نمی‌شود.[۱۳۵]
  4. یعقوبی (متوفی به سال ۲۸۴ ه‍.ق/ ۸۹۷ م) در تاریخ خود به ذکر این واقعه پرداخته و گفته‌های او حاوی جزئیاتی است که در مصادر دیگر موجود نیست.[۱۳۶]
  5. مفصلترین شرحی که دربازهٔ این شورش نوشته شده است، در کتاب محمد بن جریر طبری است ولی تقریباً تمام مسطورات این سالنامه مربوط به جنگ‌ها و اعمال لشکرکشی و ترتیب لشکر و ترتیب فتوح است.[۱۳۷]
  6. مسعودی در مروج الذهب، مختصری از شورش بابک سخن رانده و بعد به تفضیل گرفتاری او را بیان کرده است و در تنبیه الاشراف، به این حادثه اشارت نموده و از تقسیمات فرقهٔ خرمدینان و مباحثات ایشان در میان خود و با خارجیان و مساکن ایشان و اصل ایشان، بحث کرده است.[۱۳۸]
  7. بلعمی در ترجمه تاریخ طبری خود به تفضیل این واقعه را ذکر کرده است.[۱۳۹]
  8. کتاب البدء و التاریخ مقدسی برای آگاهی از عقاید خرمدینان بهترین مأخذ است. همین مؤلف فصلی نیز در کتاب خود دربارهٔ شورش بابک و دفع او آورده است.[۱۴۰]
  9. ابن ندیم در کتاب الفهرست، تقسیمات فرقهٔ خرمدینی و آراء ایشان و مساکنشان را شرح داده و احوال بابک در کودکی و ریاست یافتن و ابداعات او را در دین خرمی ذکر کرده است.[۱۴۱]
  10. بغدادی در فرق بین الفرق، تقسیمات فرقهٔ خرمدینان و آراء ایشان و شورش بابک و حالت دینی این فرقه را در زمان خود به اختصار روایت کرده و قسمت اخیر بیان‌های این مؤلف برای آگاهی به تطور عقاید خرمدینان بسیار مفید است.[۱۴۲]
  11. همین بیان‌های بغدادی را اسفراینی در کتاب التعبیر ضبط نموده است.[۱۴۳]
  12. نظام‌الملک شرحی دربارهٔ شورش خرمدینان از آغاز قرن دوم تا آخر قرن سوم جمع کرده و در کتاب سیاست‌نامه جا داده است.[۱۴۴]
  13. مؤلف مجمع التواریخ، به اختصار از اصل فرقهٔ خرمدینان سخن گفته و شورش بابک و قتل او را ذکر کرده است.[۱۴۵]
  14. ابن‌جوزی (متوفی ۵۹۷ ه‍.ق) در نقد العلم و العلماء، یا تلبیس ابلیس از فرقهٔ بابکیان نام برده و دربارهٔ رئیس ایشان و شورش او و حالت دینی این فرقه در قرون بعد بیاناتی کرده است.[۱۴۶]
  15. ابن‌اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ، شرح حال مبسوطی از حرکت دینی بابک و جنگ‌ها و فتوحات و شکست و گرفتاری و قتل او ضبط کرده است.[۱۴۷]
  16. عوفی در جوامع الحکایات، سه حالت دربارهٔ اصل بابک و سرکشی و کشتن او آورده است.[۱۴۸]
  17. سبط بن الجوزی (متوفی ۶۵۴ ه‍.ق/ ۱۲۵۷ م) در مرأت الزمان از اصل بابک و شورش او قتل او و وضع دینی این فرقه در قرن‌های بعد بحث کرده است.[۱۴۹]
  18. ابوالفرج بن العبری در تاریخ مختصرالدول، از شورش خرمدینان و گردنکشان بابک و عاقبت کار و او سخن رانده است.[۱۵۰]
  19. ابن شاکر فخرالدین در عیون التواریخ، از جنبش بابک و دفع او و اصل او و آغاز کارش و عقاید خرمدینان بحث کرده است.[۱۵۱]
  20. در عفیف الدین ابی محمد عبدالله مؤلف مرآت الجنان، به اختصار از اصل بابک و شورش او و جنگ‌ها و انجام کارش یاد کرده است.[۱۵۲]
  21. ابن‌خلدون در کتاب العبرالعبر، شرح نسبتاً مبسوطی دربارهٔ شورش بابک و جنگ‌ها و پایان کارش آورده است.[۱۵۳]

مطالعه بیشتر

  • بهرامیان، علی (۱۳۹۴). «خرم دینان». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. ۲۲. تهران: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی. ص. ۳۲۶-۳۳۰. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۳۲۶-۶۹-۶.
  • خسروی، خسرو (۱۳۷۵). «بَذّ». دانشنامه جهان اسلام. ج. ۲. تهران: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی. ص. ۵۷۰–۵۷۴. شابک ۹۶۴-۴۴۷-۰۰۲-۸. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰۱۲-۰۷-۰۱. دریافت‌شده در ۲۰۱۲-۰۷-۰۱.
  • BOSWORTH, C.E (2004). "AL-BADHDH". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. ۱۲ (2nd ed.). Leiden: E. J. Brill. p. ۱۱۶. {{cite encyclopedia}}: |access-date= requires |url= (help); |archive-url= requires |url= (help); Check date values in: |تاریخ بازبینی= (help)
  • Huart, Cl. "Bābek". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. ۱ (1nd ed.). Leiden: E. J. Brill. {{cite encyclopedia}}: |access-date= requires |url= (help); |archive-url= requires |url= (help); Check date values in: |تاریخ بازبینی= (help)
  • Spuler, Bertold (1969). A History of the Muslim World: The age of the caliphs (به انگلیسی). Vol. ۱. Leiden: E. J. Brill.
  • larousse encyclopedie. Abbassides (به فرانسوی). Archived from the original on 16 January 2013. Retrieved 2011-06–20. {{cite encyclopedia}}: Check date values in: |تاریخ بازبینی= (help)
  1. Evangelos Venetis (20۰۵-0۵–۲۸). "ḴORRAMIS IN BYZANTIUM" (به انگلیسی). Encyclopædia Iranica. Archived from the original on 16 January 2013. Retrieved 2011-12-24. {{cite web}}: Check date values in: |تاریخ= (help)
  2. EHSAN YARSHATER (۲۰۰۵-۰۵-۲۸). "IRAN ii. IRANIAN HISTORY (2) Islamic period" (به انگلیسی). Encyclopædia Iranica. Archived from the original on 16 January 2013. Retrieved 2011-12-24.
  3. Ashraf, Ahmad (۱۵ دسامبر ۲۰۰۶). "IRANIAN IDENTITY iii. MEDIEVAL ISLAMIC PERIOD" (به انگلیسی). Encyclopædia Iranica. Retrieved 2011-12-26.

پانویس

یادداشت‌ها

  1. عبدالله و معاویه را طبری به عنوان برادران بابک گزارش کرده است، اما در فرق بین الفرق بغدادی، برادر دیگری به نام اسحاق نیز گزارش شده است.
  2. یوسفی زیبارو (ماهرو) بودن مادر بابک توأم با تک چشم را بودنش مضحک می‌داند. (رک: Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.)

ارجاعات

  1. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  2. نفیسی، بابک خرمدین، ۱۲۹.
  3. Crone، The Nativist Prophets of Early Islamic Iran، ۴۸.
  4. Crone، BĀBAK.
  5. بهرامیان، بابک خرمدین، ۲۳–۲۶.
  6. Crone، The Nativist Prophets of Early Islamic Iran، ۴۷.
  7. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  8. بهرامیان، بابک خرمدین، ۲۳–۲۶.
  9. The Nativist Prophets of Early Islamic Iran,p 48
  10. نفیسی، بابک خرمدین، ۱۱۶.
  11. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  12. زرین‌کوب، تاریخ مردم ایران، ۲:‎ ۶۷-۶۸.
  13. بهرامیان، بابک خرمدین، ۲۳–۲۶.
  14. بهرامیان، بابک خرمدین، ۲۳–۲۶.
  15. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  16. زرین‌کوب، دو قرن سکوت، ۲۱۵–۲۱۷.
  17. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  18. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  19. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  20. SOURDEL، BĀBAK، ۸۴۴.
  21. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  22. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  23. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  24. AMORETTI، THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN، ۵۰۶.
  25. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  26. رضازاده لنگرودی، خرمدینان، ۴۱۷–۴۲۲.
  27. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  28. رضازاده لنگرودی، خرمدینان، ۴۱۷–۴۲۲.
  29. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  30. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  31. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  32. رضازاده لنگرودی، خرمدینان، ۴۱۷–۴۲۲.
  33. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  34. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  35. زریاب، بابک خرّم دین، ۷۷–۸۱.
  36. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  37. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  38. زریاب، بابک خرّم دین، ۷۷–۸۱.
  39. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  40. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  41. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  42. زریاب، بابک خرّم دین، ۷۷–۸۱.
  43. MOTTAHEDEH، THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN، ۷۵–۷۶.
  44. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  45. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  46. زریاب، بابک خرّم دین، ۷۷–۸۱.
  47. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  48. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  49. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  50. BOSWORTH، AFŠĪN، ۵۸۹–۵۹۱.
  51. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  52. زریاب، بابک خرّم دین، ۷۷–۸۱.
  53. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  54. زریاب، بابک خرّم دین، ۷۷–۸۱.
  55. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  56. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  57. زریاب، بابک خرّم دین، ۷۷–۸۱.
  58. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  59. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  60. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  61. Crone، The Nativist Prophets of Early Islamic Iran، ۶۷.
  62. SOURDEL، BĀBAK، ۸۴۴.
  63. بهرامیان، بابک خرمدین، ۲۳–۲۶.
  64. نفیسی، بابک خرمدین، ۱۵۳.
  65. Crone، BĀBAK.
  66. Crone، The Nativist Prophets of Early Islamic Iran، ۷۱-۷۲.
  67. Crone، The Nativist Prophets of Early Islamic Iran، ۷۱-۷۲.
  68. نفیسی، بابک خرمدین، ۱۵۳–۱۵۴.
  69. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  70. YARSHATER، THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN، ۱۰۰۵–۱۰۰۶.
  71. SOURDEL، BĀBAK، ۸۴۴.
  72. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  73. Daftary، Sectarian and National Movements in Iran, Khurasan and Transoxania During Umayyad and Early 'Abbasid Times.
  74. Crone، The Nativist Prophets of Early Islamic Iran، ۷۲.
  75. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  76. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  77. بهرامیان، بابک خرمدین، ۲۳–۲۶.
  78. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  79. بهرامیان، بابک خرمدین، ۲۳–۲۶.
  80. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  81. بهرامیان، بابک خرمدین، ۲۳–۲۶.
  82. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  83. زریاب، بابک خرّم دین، ۷۷–۸۱.
  84. YARSHATER، THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN، ۱۰۱۳.
  85. زریاب، بابک خرّم دین، ۷۷–۸۱.
  86. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  87. نفیسی، بابک خرمدین، ۱۱–۱۲.
  88. نفیسی، بابک خرمدین، ۱۸.
  89. AMORETTI، THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN، ۵۰۴.
  90. زرین‌کوب، دو قرن سکوت، ۲۱۵–۲۱۷.
  91. بهرامیان، بابک خرمدین، ۲۳–۲۶.
  92. BOSWORTH، AZERBAIJAN iv. Islamic History to 1941، ۲۲۴–۲۳۱.
  93. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  94. زریاب، بابک خرّم دین، ۷۷–۸۱.
  95. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  96. MADELUNG، THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN، ۲۲۸.
  97. زرین‌کوب، روزگاران، ۳۴۲–۳۴۳.
  98. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  99. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  100. نفیسی، بابک خرمدین، ۶۵.
  101. بهرامیان، افشین، ۵۰۴–۵۰۸.
  102. زریاب، بابک خرّم دین، ۷۷–۸۱.
  103. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  104. نفیسی، بابک خرمدین، ۶۷.
  105. Crone، The Nativist Prophets of Early Islamic Iran، ۶۷.
  106. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  107. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  108. بهرامیان، بابک خرمدین، ۲۳–۲۶.
  109. بهرامیان، بابک خرمدین، ۲۳–۲۶.
  110. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  111. زرین‌کوب، تاریخ مردم ایران، ۲:‎ ۶۹–۷۰.
  112. Encyclopædia Britannica، Bābak، Online.
  113. MADELUNG، KHURRAMIYYA، ۶۳–۶۵.
  114. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  115. زریاب، بابک خرّم دین، ۷۷–۸۱.
  116. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  117. Crone، BĀBAK.
  118. Crone، ḴORRAMIS، online.
  119. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  120. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  121. زریاب، بابک خرّم دین، ۷۷–۸۱.
  122. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  123. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۶.
  124. Crone، The Nativist Prophets of Early Islamic Iran، ۶۶.
  125. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  126. بهرامیان، بابک خرمدین، ۲۳–۲۶.
  127. زریاب، بابک خرّم دین، ۷۷–۸۱.
  128. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  129. AMORETTI، THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN، ۵۰۴.
  130. بهرامیان، بابک خرمدین، ۲۳–۲۶.
  131. Yūsofī، BĀBAK ḴORRAMI، ۲۹۹–۳۰۶.
  132. مادلونگ، فرقه‌های اسلامی، ۲۹.
  133. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۵.
  134. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۶.
  135. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۶.
  136. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۶.
  137. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۶.
  138. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۶.
  139. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۶.
  140. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۶و۲۷۷.
  141. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۷.
  142. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۷.
  143. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۷.
  144. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۷.
  145. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۷.
  146. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۷.
  147. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۸.
  148. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۸.
  149. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۸.
  150. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۸.
  151. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۸.
  152. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۸.
  153. صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ۲۷۸.

منابع

منابع فارسی و عربی

منابع انگلیسی