مقابله‌نشده با دانشنامه‌ها

ابوبکر: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۳۷: خط ۳۷:
| signature    = [[File:Muhammad Seal.svg|40px]]
| signature    = [[File:Muhammad Seal.svg|40px]]
}}
}}
'''ابوبکر'''، اولین خلیفه از [[خلفای راشدین]]، احتمالاً مدت کوتاهی پس از [[۵۷۰ میلادی]] به دنیا آمد، چرا که گفته شده سه سال از [[محمد]] جوان‌تر بوده است.{{sfn|Gibb|Kramers|Levi-Provencal|1986|p=۱۰۹}} در همان روزی که محمد درگذشت، یعنی روز دوشنبه [[۲ ربیع‌الاول ۱۱ قمری]] [[بیعت]] با ابوبکر صورت پذیرفت. گفته شده است که او را به خاطر زیبائی ظاهری «عتیق» می‌نامیدند.{{پنک|یعقوبی|۱۳۸۲|ص=۱}} هنگامی که به زمامداری رسید بر بالای منبر پیامبر اسلام رفته و یک پله پایین‌تر از محل جلوس محمد نشست.{{پنک|یعقوبی|۱۳۸۲|ص=۲}}  
'''ابوبکر'''، اولین خلیفه از [[خلفای راشدین]]، احتمالاً مدت کوتاهی پس از [[۵۷۰ میلادی]] به دنیا آمد، چرا که گفته شده سه سال از [[محمد]] جوان‌تر بوده است.{{sfn|Gibb|Kramers|Levi-Provencal|1986|p=۱۰۹}} در همان روزی که محمد درگذشت، یعنی روز دوشنبه [[۲ ربیع‌الاول ۱۱ قمری]] [[بیعت]] با ابوبکر صورت پذیرفت. گفته شده است که او را به خاطر زیبائی ظاهری «عتیق» می‌نامیدند.{{پنک|یعقوبی|۱۳۸۲|ص=۱}} هنگامی که به زمامداری رسید بر بالای منبر پیامبر اسلام رفته و یک پله پایین‌تر از محل جلوس محمد نشست.{{پنک|یعقوبی|۱۳۸۲|ص=۲}}


== پانویس ==
==نام و نسب ==
نام او را عبدالله و نام پدرش عثمان گزارش کرده‌اند. گفته می‌شود که پدرش به ابی‌قحافه مکنی بود و فرزند عامر بن کعب بن سعد بن تیم بن مرة بن لؤی بود. نسبش در مره به پیامبر اسلام می‌رسد.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=ابوبکر}}</ref>


=== ارجاعات ===
لقبش عتیق یعنی خوش سیما و اصل‌مند و پاک نسب یا آزاد شده گزارش شده است. برخی منابع گزارش کرده‌اند که مادرش را فرزند نمی‌ماند، و وقتی ابوبکر را به دنیا آورد از خدای کعبه التماس نمود او را از مرگ آزاد کند و دعایش مستجاب شد و از این رو ابوبکر را عتیق خواندند. به گزارش برخی منابع، محمد بشارت داد که او از آتش دوزخ آزاد است و به این خاطر عتیق نام گرفت. به گزارش منابع اسلامی، چون خبر اسراء (معراج) را بی چون و چرا قبول کرد، و به گزارش منابع دیگر، چون مردی راستگو بود، او را صدیق گفتند.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=ابوبکر}}</ref>
 
==سرگذشت==
از زندگی او قبل از اسلام اطلاع موثقی در دست نیست. به موجب روایات اسلامی در سال ۵۷۱ یا ۵۷۲ میلادی، حدود سه سال بعد از [[عام الفیل]]، در [[مکه]] متولد شده و دو سال و چند ماه از پیامبر اسلام جوانتر بوده است. خانواده‌اش تجارت می‌کردند و یکی از بنی‌اعمام او، [[عبدالله بن جدعان]]، بازرگان و سرمایه‌دار بزرگ مکه بود. پدرش نیز تاجر و ثروتمند بود. خود او از هیجده سالگی به تجارت پارچه پرداخت و به بازارهای [[عربستان پیش از اسلام|عربستان]] رفت و آمد می‌کرد. به این سبب راه‌های بازرگانی را می‌شناخت و با رؤسای عشایر آشنایی و معامله داشت. بر اساس منابع اسلامی، او با سواد بود و شاید خواندن و نوشتن را از راهبان یا غلامان مسیحی فراگرفته بود. از جوانی به درستی و عفت معروف بود و از نوشیدن شراب حتی سرودن شعر اجتناب می‌کرد.
 
گفته شده است که ابوبکر از اوان کودکی رفیق [[محمد]] بود و بعد از [[اسلام]] مشاور مخصوص و نگهبان و کاتب وحی و فرستاده مخصوص او شد. به روایتی در سفر اول محمد به [[شام]] و در مجلس ملاقات با [[بحیرا]] حضور داشت و برای [[ازدواج محمد با خدیجه]] سعی بسیار کرد. چون ثروتمند و اهل معاشرت و مردمدار بود وجودش از همان روزهای نخست برای دعوت اسلام مؤثر افتاد. تمام سرمایه‌اش را که به چهل هزار درهم بالغ بود در راه اسلام صرف کرد. هفت برده مسلمان از جمله [[بلال]] را خرید و آزاد ساخت. [[زبیر بن عوام]]، [[عثمان بن عفان]]، [[عبدالرحمن بن عوف]]، [[سعد بن ابی‌وقاص]] و [[طلحه|طلحهٔ]] را به اسلام درآورد و نزد محمد برد. او از [[عشره مبشره|عشره مبشّره]] بود. بعد از تشکیل انجمن سرّی مسلمانان در خانه [[ارقم ابی الارقم]] رکن پابرجای آن بود.
 
به گفته منابع سنی‌مذهب، دخترش [[عایشه]] شش ساله بود که او را به عقد ازدواج محمد درآورد. از تصمیم هجرت نیز غیر از خانواده پیغمبر فقط ابوبکر و خانوادهاش خبر داشتند. هجرت رسول‌الله از خانه ابوبکر آغاز شد و زاد و راحله و برنامه سفر را او تدارک دید و بنا به مدلول قرآن مجید (توبه: ۴۰) تنها او در آن سفر یار پیغمبر (ص) بود. شرح هجرت و مراحل آن سفر تاریخی در کتب سیره به تفصیل مذکور است بعد از وصول به منزل قبا، در مدینه، چون مردم رسول‌الله را از ابوبکر باز ن می‌شناختند خود را سایبان آن حضرت کرد تا مخدوم از خادم شناخته شود. بهای زمین مسجد مدینه را هم که پنج هزار درهم یا ده مثقال طلا بود او پرداخت. ابوبکر در مدینه در محله سنح منزل کرد و ام رومان به همراهی اسماء و عایشه و عبدالله در آنجا به وی پیوستند. لیکن پدرش ابوقحافه و پسرش عبدالرحمن تا فتح مکه مسلمان نشدند و عبدالرحمن در لشکر قریش با مسلمانان می‌جنگید و یک بار هم در میدان بدر با پدرش رو در رو شد و از پیش او بگریخت. موقع سیاسی و اجتماعی ابوبکر بعد از زفاف رسول (ص) با عایشه (شوال سال اول هجری) بیش از پیش تقویت شد. در همه غزوات در کنار پیغمبر (ص) بود و رفاقت آن دو هرگز برهم نخورد. در روز بدر در سایبان (عریش) فرماندهی با پیغمبر بود و او نگهبانی می‌کرد. در صلح حدیبیه (۶ ق) به عکس کسانی که اعتراض می‌کردند جز تأیید و تسلیم سخنی نگفت و در صلح نامه حدیبیه که به خط حضرت علی (ع) نوشته شد نام او در صدر سایر شهود ثبت گردید. زودتر از سایر صحابه از حمله به مکه خبر یافت و روز فتح دوشادوش پیغمبر وارد مکه شد. در ترک محاصره طائف تسلیم نظر رسول‌الله (ص) بود. در لشکرکشی تبوک که عل ابوبکر از نظر شیعه امامیه، سوابق ابوبکر در صحبت رسول‌الله (ص) و خدمات او به اسلام قابل انکار نیست. او یار غار و تنها ملازم و همسفر پیغمبر در هجرت از مکه به مدینه بود. نامش در صدر فهرست مهاجران ثبت است و هجرت به مدینه که سرفصل تاریخ سیاسی اسلام است از خانه او آغاز گردید. بعد از خدیجه و امیرالمؤمنین علی (ع) و زید بن حارثه و ام ایمن اعضای خانواده رسول‌الله (ص) نخستین کسی بود که اسلام آورد. و منشی و خزانهدار و کارگزار و رفیق و مشاور پیغمبر بود. آیه (... ثانی اثنین اذهما فی الغار)(توبه: ۴۰) در شأن او نازل گردید و امام صادق (ع) که مادرش امفروه نواده محمد و عبدالرحمان پسران ابوبکر بود می‌فرمود: من از دو سو نواده ابوبکرم ولدنی از اینروست که علامه امینی درالغدیر گفته است: نشناختن حق ابوبکر از جنایات فاحش به‌شمار می‌رود. تا رسول‌الله (ص) زنده بود رفتار قابل انتقادی از / الغدیر (۷۴ ابوبکر دیده نشد ولی بعد از رحلت آن حضرت دست به اقداماتی زد که از نظر شیعه امامیه مردود و منافی با سنت و سفارش پیغمبر بود. او پیراهن خلافت را در بر خود کرد در صورتی که می‌دانست آن مقام حق علی است. (خطبه شقشقیه، نهج البلاغه) و علی‌رغم آیه (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)(احزاب: ۳۳) که در شأن علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام نازل شده به ایشان ستم و توهین روا داشت و به حکم او علی را با تهدید به قتل و سوزاندن خانه چون شتری که مهار در بینی او کرده و او را به زور می‌کشند (کالابل المخشوش) به مسجد بردند و به اجبار وادار به بیعت کردند اینگونه اعمال سبب شد که جمعی از مسلمانان خلافت او را غیرقانونی بدانند و بعض اقوال و افعال او را در این مدت به شدت مورد انتقاد قرار دهند. بعض این انتقادات که در اصطلاح شیعه مطاعن خوانده می‌شود به شرح ذیل است: ۱ امامت و خلافت: به موجب آیاتی از قبیل: (انما ولیکم الله و رسوله …)(مائده: ۵۵) (الیوم اکملت لکم دینکم …)(مائده: ۳) که در شأن علی (ع) نازل شده است (تفسیر کبیر، طبری؛ تفسیر کبیر، امام فخررازی؛ تفسیر کشاف، زمخشری به نقل مرتضی فیروزآبادی در فضائل و احادیث متواتر غدیر و ولایت و منزلت و مدینه علم و طیر و رایت و نور و تشبیه و ثقلین و علی مع الحق و من / الخمسهٔ: ۱۳ ناصب علیاً فقد کفر و قتال بر تأویل (علامه حامد حسین لکنهوی نیشابوری دوازده مجلد از منهج دوم عبقات الانوار را در اسناد و طرق این دوازده حدیث از صحاح و مسانید اهل سنت و اثبات صحت و حجیت آنها تألیف کرده است) و احادیث بسیار دیگر امامت امت و خلافت و وصایت رسول‌الله (ص) بر امر الهی و نص پیغمبر به علی اختصاص داشت و امری نبود که با نظر عامه ارتباط داشته باشد (مثل نبوت). ولی ابوبکر آن را به صورت یک امر عادی تابع نظر اکثریت دولتمردان و اصحاب حل و عقد درآورد و جنبه معنوی و الهی آن را فدای تمایلات قبائلی و گروهی و موضوع مناقشه دستجات مختلف از مهاجر و انصار قرار داد و خلافت را از مسیر روحانی و الهی و خلیفهٔ اللهی منحرف نمود و حتی یک نظرپرسی کلی و آزاد هم درباره خلافت به عمل نیاورد. چون نه تنها همه مسلمانان بلاد در این نظرخواهی شرکت داده نشدند و منحصر به اهل مدینه بود، در مدینه نیز همه مردم بلکه همه اصحاب حل و عقد شرکت نکردند یا اینکه به جبر و اکراه برای بیعت برده شدند. کبار مهاجرین و انصار مانند امیرالمؤمنین علی و حسن بن علی و حسین بن علی و عباس بن عبدالمطلب و پسرانش از بنیهاشم و سعد بن عباده خزرجی و پسران و خاندانش و حباب بن المنذر و پیروانش و زبیر بن العوام و طلحهٔ بن عبیدالله و سلمان فارسی و عمار بن یاسر و ابوذر غفاری و مقداد بن اسود و خالد بن سعید و سعد بن ابیوقاص و عتبهٔ بن ابیلهب و براء بن عازب و ابی بن کعب و ابوسفیان بن حرب و بسیاری دیگر با ابوبکر به مخالفت برخاستند. بلکه کافه انصار شک نداشتند که خلیفه بلافصل پیغمبر (ص) علی (ع) است نه کس دیگر معذلک با چنین بیعتی که بعدها نزدیکترین دوست و وصی و جانشینش عمر هم آن را شتابزده و ناگهانی و بر خطا خواند و مسلمانان را از چنان انتخاباتی برحذر داشت، بعد از اینکه با او بیعت کردند خود را خلیفهٔ رسول‌الله و خلیفهٔ الله خواند و به رأی و میل خود برای خویش جانشین معی ۲ خشم فاطمه (ع): پیغمبر (ص) می‌فرمود: فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدای را آزرده است
 
==پانویس==
===ارجاعات===
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}


=== منابع ===
===منابع===
{{آغاز منابع}}
{{آغاز منابع}}
* {{یادکرد کتاب | عنوان = تاریخ یعقوبی | نام = احمد بن اسحاق | نام خانوادگی = یعقوبی | مترجم = محمد ابراهیم آیتی | جلد = 2 | تاریخ = 1382 | انتشارات = شرکت انتشارات علمی و فرهنگی}}
* {{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ یعقوبی|نام=احمد بن اسحاق|نام خانوادگی=یعقوبی|مترجم=محمد ابراهیم آیتی|جلد=2|تاریخ=1382|انتشارات=شرکت انتشارات علمی و فرهنگی}}
{{چپ‌چین}}
{{چپ‌چین}}
*{{cite book | title = The Encyclopedia of Islam | editor-last1 = Gibb | editor-first1=H. A. R. | editor-last2 = Kramers | editor-first2 = J. H. | editor-last3 = Levi-Provencal | editor-first3 = E. | volume = 1 | year = 1986 | publisher = Brill | isbn = 90-04-08114-3}}
* {{cite book |title=The Encyclopedia of Islam |editor-last1=Gibb |editor-first1=H. A. R. |editor-last2=Kramers |editor-first2=J. H. |editor-last3=Levi-Provencal |editor-first3=E. |volume=1 |year=1986 |publisher=Brill |isbn=90-04-08114-3}}
{{پایان چپ‌چین}}
{{پایان چپ‌چین}}
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}{{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=اختری|نام=عباسعلی|پیوند نویسنده=|ویراستار=|مقاله=ابوبکر|دانشنامه=[[دایرةالمعارف جامع اسلامی]]|عنوان جلد=دایرةالمعارف جامع اسلامی|سال=۱۳۹۰|ناشر=آرایه|مکان=تهران}}{{بزرگان اسلام}}
 
{{بزرگان اسلام}}
{{شخصیت‌های قرآن}}
{{شخصیت‌های قرآن}}
{{عشره مبشره}}
{{عشره مبشره}}

نسخهٔ ‏۲ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۱

ابوبکر
ابوبکر صدیق در خوشنویسی اسلامی
نخستین خلیفه در خلافت راشدین
خلافت۱۱–۱۳ ه‍.ق
پیشینمقام ایجاد شد
جانشینعمر بن خطاب
متولد۵۰ ق. ه
مکه، حجاز
درگذشته۲۲ جمادی‌الثانی ۱۳هجری
مدینه، حجاز
آرامگاه
همسر(ان)
فرزند(ان)
پدرعثمان ابی‌قحافه بن عامر
مادرام‌الخیر (سلمی) بنت صخر
دین و مذهباسلام
مهر

ابوبکر، اولین خلیفه از خلفای راشدین، احتمالاً مدت کوتاهی پس از ۵۷۰ میلادی به دنیا آمد، چرا که گفته شده سه سال از محمد جوان‌تر بوده است.[۳] در همان روزی که محمد درگذشت، یعنی روز دوشنبه ۲ ربیع‌الاول ۱۱ قمری بیعت با ابوبکر صورت پذیرفت. گفته شده است که او را به خاطر زیبائی ظاهری «عتیق» می‌نامیدند.[۴] هنگامی که به زمامداری رسید بر بالای منبر پیامبر اسلام رفته و یک پله پایین‌تر از محل جلوس محمد نشست.[۵]

نام و نسب

نام او را عبدالله و نام پدرش عثمان گزارش کرده‌اند. گفته می‌شود که پدرش به ابی‌قحافه مکنی بود و فرزند عامر بن کعب بن سعد بن تیم بن مرة بن لؤی بود. نسبش در مره به پیامبر اسلام می‌رسد.[۶]

لقبش عتیق یعنی خوش سیما و اصل‌مند و پاک نسب یا آزاد شده گزارش شده است. برخی منابع گزارش کرده‌اند که مادرش را فرزند نمی‌ماند، و وقتی ابوبکر را به دنیا آورد از خدای کعبه التماس نمود او را از مرگ آزاد کند و دعایش مستجاب شد و از این رو ابوبکر را عتیق خواندند. به گزارش برخی منابع، محمد بشارت داد که او از آتش دوزخ آزاد است و به این خاطر عتیق نام گرفت. به گزارش منابع اسلامی، چون خبر اسراء (معراج) را بی چون و چرا قبول کرد، و به گزارش منابع دیگر، چون مردی راستگو بود، او را صدیق گفتند.[۷]

سرگذشت

از زندگی او قبل از اسلام اطلاع موثقی در دست نیست. به موجب روایات اسلامی در سال ۵۷۱ یا ۵۷۲ میلادی، حدود سه سال بعد از عام الفیل، در مکه متولد شده و دو سال و چند ماه از پیامبر اسلام جوانتر بوده است. خانواده‌اش تجارت می‌کردند و یکی از بنی‌اعمام او، عبدالله بن جدعان، بازرگان و سرمایه‌دار بزرگ مکه بود. پدرش نیز تاجر و ثروتمند بود. خود او از هیجده سالگی به تجارت پارچه پرداخت و به بازارهای عربستان رفت و آمد می‌کرد. به این سبب راه‌های بازرگانی را می‌شناخت و با رؤسای عشایر آشنایی و معامله داشت. بر اساس منابع اسلامی، او با سواد بود و شاید خواندن و نوشتن را از راهبان یا غلامان مسیحی فراگرفته بود. از جوانی به درستی و عفت معروف بود و از نوشیدن شراب حتی سرودن شعر اجتناب می‌کرد.

گفته شده است که ابوبکر از اوان کودکی رفیق محمد بود و بعد از اسلام مشاور مخصوص و نگهبان و کاتب وحی و فرستاده مخصوص او شد. به روایتی در سفر اول محمد به شام و در مجلس ملاقات با بحیرا حضور داشت و برای ازدواج محمد با خدیجه سعی بسیار کرد. چون ثروتمند و اهل معاشرت و مردمدار بود وجودش از همان روزهای نخست برای دعوت اسلام مؤثر افتاد. تمام سرمایه‌اش را که به چهل هزار درهم بالغ بود در راه اسلام صرف کرد. هفت برده مسلمان از جمله بلال را خرید و آزاد ساخت. زبیر بن عوام، عثمان بن عفان، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی‌وقاص و طلحهٔ را به اسلام درآورد و نزد محمد برد. او از عشره مبشّره بود. بعد از تشکیل انجمن سرّی مسلمانان در خانه ارقم ابی الارقم رکن پابرجای آن بود.

به گفته منابع سنی‌مذهب، دخترش عایشه شش ساله بود که او را به عقد ازدواج محمد درآورد. از تصمیم هجرت نیز غیر از خانواده پیغمبر فقط ابوبکر و خانوادهاش خبر داشتند. هجرت رسول‌الله از خانه ابوبکر آغاز شد و زاد و راحله و برنامه سفر را او تدارک دید و بنا به مدلول قرآن مجید (توبه: ۴۰) تنها او در آن سفر یار پیغمبر (ص) بود. شرح هجرت و مراحل آن سفر تاریخی در کتب سیره به تفصیل مذکور است بعد از وصول به منزل قبا، در مدینه، چون مردم رسول‌الله را از ابوبکر باز ن می‌شناختند خود را سایبان آن حضرت کرد تا مخدوم از خادم شناخته شود. بهای زمین مسجد مدینه را هم که پنج هزار درهم یا ده مثقال طلا بود او پرداخت. ابوبکر در مدینه در محله سنح منزل کرد و ام رومان به همراهی اسماء و عایشه و عبدالله در آنجا به وی پیوستند. لیکن پدرش ابوقحافه و پسرش عبدالرحمن تا فتح مکه مسلمان نشدند و عبدالرحمن در لشکر قریش با مسلمانان می‌جنگید و یک بار هم در میدان بدر با پدرش رو در رو شد و از پیش او بگریخت. موقع سیاسی و اجتماعی ابوبکر بعد از زفاف رسول (ص) با عایشه (شوال سال اول هجری) بیش از پیش تقویت شد. در همه غزوات در کنار پیغمبر (ص) بود و رفاقت آن دو هرگز برهم نخورد. در روز بدر در سایبان (عریش) فرماندهی با پیغمبر بود و او نگهبانی می‌کرد. در صلح حدیبیه (۶ ق) به عکس کسانی که اعتراض می‌کردند جز تأیید و تسلیم سخنی نگفت و در صلح نامه حدیبیه که به خط حضرت علی (ع) نوشته شد نام او در صدر سایر شهود ثبت گردید. زودتر از سایر صحابه از حمله به مکه خبر یافت و روز فتح دوشادوش پیغمبر وارد مکه شد. در ترک محاصره طائف تسلیم نظر رسول‌الله (ص) بود. در لشکرکشی تبوک که عل ابوبکر از نظر شیعه امامیه، سوابق ابوبکر در صحبت رسول‌الله (ص) و خدمات او به اسلام قابل انکار نیست. او یار غار و تنها ملازم و همسفر پیغمبر در هجرت از مکه به مدینه بود. نامش در صدر فهرست مهاجران ثبت است و هجرت به مدینه که سرفصل تاریخ سیاسی اسلام است از خانه او آغاز گردید. بعد از خدیجه و امیرالمؤمنین علی (ع) و زید بن حارثه و ام ایمن اعضای خانواده رسول‌الله (ص) نخستین کسی بود که اسلام آورد. و منشی و خزانهدار و کارگزار و رفیق و مشاور پیغمبر بود. آیه (... ثانی اثنین اذهما فی الغار)(توبه: ۴۰) در شأن او نازل گردید و امام صادق (ع) که مادرش امفروه نواده محمد و عبدالرحمان پسران ابوبکر بود می‌فرمود: من از دو سو نواده ابوبکرم ولدنی از اینروست که علامه امینی درالغدیر گفته است: نشناختن حق ابوبکر از جنایات فاحش به‌شمار می‌رود. تا رسول‌الله (ص) زنده بود رفتار قابل انتقادی از / الغدیر (۷۴ ابوبکر دیده نشد ولی بعد از رحلت آن حضرت دست به اقداماتی زد که از نظر شیعه امامیه مردود و منافی با سنت و سفارش پیغمبر بود. او پیراهن خلافت را در بر خود کرد در صورتی که می‌دانست آن مقام حق علی است. (خطبه شقشقیه، نهج البلاغه) و علی‌رغم آیه (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)(احزاب: ۳۳) که در شأن علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام نازل شده به ایشان ستم و توهین روا داشت و به حکم او علی را با تهدید به قتل و سوزاندن خانه چون شتری که مهار در بینی او کرده و او را به زور می‌کشند (کالابل المخشوش) به مسجد بردند و به اجبار وادار به بیعت کردند اینگونه اعمال سبب شد که جمعی از مسلمانان خلافت او را غیرقانونی بدانند و بعض اقوال و افعال او را در این مدت به شدت مورد انتقاد قرار دهند. بعض این انتقادات که در اصطلاح شیعه مطاعن خوانده می‌شود به شرح ذیل است: ۱ امامت و خلافت: به موجب آیاتی از قبیل: (انما ولیکم الله و رسوله …)(مائده: ۵۵) (الیوم اکملت لکم دینکم …)(مائده: ۳) که در شأن علی (ع) نازل شده است (تفسیر کبیر، طبری؛ تفسیر کبیر، امام فخررازی؛ تفسیر کشاف، زمخشری به نقل مرتضی فیروزآبادی در فضائل و احادیث متواتر غدیر و ولایت و منزلت و مدینه علم و طیر و رایت و نور و تشبیه و ثقلین و علی مع الحق و من / الخمسهٔ: ۱۳ ناصب علیاً فقد کفر و قتال بر تأویل (علامه حامد حسین لکنهوی نیشابوری دوازده مجلد از منهج دوم عبقات الانوار را در اسناد و طرق این دوازده حدیث از صحاح و مسانید اهل سنت و اثبات صحت و حجیت آنها تألیف کرده است) و احادیث بسیار دیگر امامت امت و خلافت و وصایت رسول‌الله (ص) بر امر الهی و نص پیغمبر به علی اختصاص داشت و امری نبود که با نظر عامه ارتباط داشته باشد (مثل نبوت). ولی ابوبکر آن را به صورت یک امر عادی تابع نظر اکثریت دولتمردان و اصحاب حل و عقد درآورد و جنبه معنوی و الهی آن را فدای تمایلات قبائلی و گروهی و موضوع مناقشه دستجات مختلف از مهاجر و انصار قرار داد و خلافت را از مسیر روحانی و الهی و خلیفهٔ اللهی منحرف نمود و حتی یک نظرپرسی کلی و آزاد هم درباره خلافت به عمل نیاورد. چون نه تنها همه مسلمانان بلاد در این نظرخواهی شرکت داده نشدند و منحصر به اهل مدینه بود، در مدینه نیز همه مردم بلکه همه اصحاب حل و عقد شرکت نکردند یا اینکه به جبر و اکراه برای بیعت برده شدند. کبار مهاجرین و انصار مانند امیرالمؤمنین علی و حسن بن علی و حسین بن علی و عباس بن عبدالمطلب و پسرانش از بنیهاشم و سعد بن عباده خزرجی و پسران و خاندانش و حباب بن المنذر و پیروانش و زبیر بن العوام و طلحهٔ بن عبیدالله و سلمان فارسی و عمار بن یاسر و ابوذر غفاری و مقداد بن اسود و خالد بن سعید و سعد بن ابیوقاص و عتبهٔ بن ابیلهب و براء بن عازب و ابی بن کعب و ابوسفیان بن حرب و بسیاری دیگر با ابوبکر به مخالفت برخاستند. بلکه کافه انصار شک نداشتند که خلیفه بلافصل پیغمبر (ص) علی (ع) است نه کس دیگر معذلک با چنین بیعتی که بعدها نزدیکترین دوست و وصی و جانشینش عمر هم آن را شتابزده و ناگهانی و بر خطا خواند و مسلمانان را از چنان انتخاباتی برحذر داشت، بعد از اینکه با او بیعت کردند خود را خلیفهٔ رسول‌الله و خلیفهٔ الله خواند و به رأی و میل خود برای خویش جانشین معی ۲ خشم فاطمه (ع): پیغمبر (ص) می‌فرمود: فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدای را آزرده است

پانویس

ارجاعات

  1. Britannica, Encyclopedia (19 August 2021). Britannica (ed.). Abū Bakr (به انگلیسی). Retrieved 9 November 2021. Abū Bakr, also called al-Ṣiddīq (Arabic: “the Upright”)
  2. Saritoprak, Zeki (30 July 2014). "Abu Bakr Al-Siddiq". Oxford Bibliographies. Islamic Studies (به انگلیسی): 9780195390155–0221. doi:10.1093/OBO/9780195390155-0221. Retrieved 9 November 2021. The Prophet bestowed the title al-Siddiq (“the righteous one”) on him for his affimation of the Mi’raj, the Prophet’s night journey and ascension to heaven.
  3. Gibb, Kramers & Levi-Provencal 1986, p. 109.
  4. یعقوبی ۱۳۸۲، ص. ۱.
  5. یعقوبی ۱۳۸۲، ص. ۲.
  6. اختری، «ابوبکر»، دایرةالمعارف جامع اسلامی.
  7. اختری، «ابوبکر»، دایرةالمعارف جامع اسلامی.

منابع

  • یعقوبی، احمد بن اسحاق (۱۳۸۲). تاریخ یعقوبی. ج. ۲. ترجمهٔ محمد ابراهیم آیتی. شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
  • Gibb, H. A. R.; Kramers, J. H.; Levi-Provencal, E., eds. (1986). The Encyclopedia of Islam. Vol. 1. Brill. ISBN 90-04-08114-3.

اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «ابوبکر». دایرةالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.