ابوفراس حمدانی

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
ابوفراس حمدانی
ابوالعلاء حارث بن سعید
متولد۹۳۲/ ۳۲۰
موصل
وفات۱۰ آوریل ۹۶۷/ ۳ جمادی‌الاول ۳۵۷
حمص
نژادعرب
حرفهشاعر و نظامی-سیاسی
آثاراشعارش

حارث بن سعید بن حمدان تغلبی (۳۲۰–۳۵۷ ه‍.ق) که در برخی منابع حرث بن سعید هم گزارش شده است و به ابوفراس حمدانی مشهور است، از شاعران و نظامیان شیعه مذهب مشهور عرب بود. او در دوران حیات سیاسی خود، بارها به حکومت شهرهای متعددی گمارده شد.

نام و نسب

حارث بن سعید بن حمدان تغلبی که در برخی منابع حرث بن سعید هم گزارش شده است و به ابوفراس حمدانی مشهور است. پدرش، ابوالاعلی سعید، در جنگ با برادرزاده‌اش ناصرالدوله، برای تصرف موصل، به دست او اسیر و مقتول شد. گفته شده است که غلامان ناصرالدوله به سال ۳۲۳ ه‍.ق آلت تناسلی او را آنقدر فشار دادند تا جان سپرد.[۱]

سرگذشت

ابوفراس حمدانی در سال ۳۲۰ ه‍.ق در عراق به دنیا آمد. ابوفراس ۳ سال بیشتر نداشت که پدرش کشته شد و مادرش که کنیزی رومی بود، وی را نزد پسرعمویش سیف‌الدوله حمدان، به حلب برد. سیف‌الدوله که در همان سال، حلب را فتح کرده بود، أبوفراس را به سرپرستی قبول کرد و با خواهر او ازدواج نمود. أبوفراس بعد از آموزش‌های لازم در شانزده سالگی، از سوی سیف‌الدوله به امارت منبج (شهری در شام) و سپس حرّان منصوب شد و با وجود سن کمی که داشت، در جنگ با قبایل نزاری در دیار مضر و بادیةالشام، پیروزی‌های چشمگیری را به ارمغان آورد. از آن پس در جنگ‌های سیف‌الدوله با رومیان (بیزانطیها) پیوسته همراه او و محترم‌ترین سردار سپاه حلب بود.[۲]

أبوفراس در سال ۳۴۸ ه‍.ق به دست رومیان اسیر و در قلعه خرشنه زندانی شد؛ اما خود و اسبش را از فراز قلعه به رود فرات انداخت و از آنجا گریخت. در سال ۳۵۱ ه‍.ق بار دیگر رومیان در صدد محاصره حلب برآمدند. أبوفراس در میدان جنگ زخم برداشت و اسیر شد. او را به قسطنطنیه (استانبول) بردند و به مدت چهار سال در اسارت به سر برد تا اینکه به سال ۳۵۵ ه‍.ق اسرای طرفین مبادله شدند و أبوفراس آزاد شد و به امارت حمص منصوب گردید. سیف‌الدوله حمدانی در سال ۳۵۶ ه‍.ق در حلب درگذشت و پسرش ابوالمعالی سعدالدوله شریف بن علی (د ۳۸۱ ه‍.ق) به جای وی نشست. اما بین او و أبوفراس اختلاف افتاد و لشکریان طرفین در محل صدد با یکدیگر به جنگ پرداختند. أبوفراس در جنگ مجروح و اسیر گشت و فرمانده سپاه حلب به نام غرقویه روز دوم جمادی‌الاولی ۳۵۷ ه‍.ق او را به قتل رسانده سرش را نزد سعدالدوله فرستاد. وی هنگام مرگ ۳۷ سال سن داشت. گویند خواهرش مادر سعدالدوله وقتی خبر مرگ برادر را شنید چنان بر صورت خود کوفت که هر دو چشمش کور شد.[۳]

شعر و جایگاه شاعری

أبوفراس با چند مزیت از شاعران دیگر ممتاز معرفی شده است. او را زیباروی، برازنده، دلیر، بخشنده و جوانمرد معرفی شده است. او در سرودن شعر، متبحر بود تا جایی که متنبی، او را بر خود مقدم می‌شمرد. او مضامین رزمی و عشقی را چنان با مناعت و استواری بیان کرده که کمتر شاعری به او رسیده است. شعر او غالباً در شرح مفاخر آل‌حمدان و مدح سیف‌الدوله و شرح دلاوری‌ها و استقامت و پایمردی خود او در جنگ‌ها و در برابر مشکلات زندگی است. در یک قصیده رائیه ۲۲۵ بیتی او، تاریخ خاندانش را به‌طور خلاصه گزارش کرده است. معمولًا قصیده را با نسیب و غزل آغاز می‌کند ولی هرگز در برابر معشوقه لابه نمی‌کند و خود را دست کم نمی‌گیرد. قصائدی که در زندان‌های خرشنه و استانبول ساخته و به رومیات معروف است، سراسر حب وطن و حماسه و اشتیاق به یار و دیار و درد دل با مادر و کمی هم خودستائی است. از پسر عمویش سیف‌الدوله هم محترمانه گله کرده که چرا برای نجات او از بذل جهد و مال کوتاهی می‌کند. وی را شیعی مذهب گزارش کرده‌اند که در میان اشعارش به مدح امامان دوازده‌گانه پرداخته است. او در اشعارش به مطائن بنی‌عباس نیز پرداخته است. دیوان أبوفراس را بعد از مرگش دوست و استاد او ابن‌خالویه نجوی (د ۳۷۰ ه‍.ق) و شاعر معاصرش، البیغاء (د ۳۹۸ ه‍.ق) جمع‌آوری کردند که فقط مجموعه ابن‌خالویه در دست است. این دیوان به سال ۱۸۷۳ میلادی و بعد ۱۹۰۰ و ۱۹۱۰ م در بیروت چاپ شد. گزارش شده است که بهترین چاپ این دیوان در سال ۱۹۴۴ م در سه جلد در بیروت زیر نظر سامی دهان انجام گرفته است.[۴]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «ابوفراس حمدانی». دایرةالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.