بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

گسترش اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۲: خط ۳۲:


{{موضوعات اسلام}}
{{موضوعات اسلام}}
{{قرون وسطی}}
{{درجه‌بندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده=خیر|نیازمند جعبه اطلاعات=بله|نیازمند تصویر=بله|نیازمند استانداردسازی=خیر|نیازمند ویراستاری=خیر|مقابله نشده با دانشنامه‌ها=تاحدودی|تاریخ خوبیدگی=|تاریخ برگزیدگی=|توضیحات=}}


[[رده:همسان‌سازی فرهنگی]]
[[رده:همسان‌سازی فرهنگی]]
[[رده:فتوحات مسلمانان]]
[[رده:فتوحات مسلمانان]]
[[رده:گرویدن به اسلام]]
[[رده:گرویدن به اسلام]]
[[رده:جهان اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۴۲

گسترش اسلام به عنوان یک سیاست از جانب محمد، پیامبر اسلام پیش گرفته شد و با زمینه‌سازی‌های صورت گرفته در این خصوص، تا دوران حیات پیامبر اسلام، تمام شبه‌جزیره عربستان به دین اسلام گروید. این سیاست‌ها به شکل‌های دیگری در دوران پس از محمد ادامه داشت و فتوحات مسلمانان در عصر خلفای راشدین شکل گرفت. در این دوران‌ها، ایران، ترکستان، شام و مصر نیز به قلمروی اسلام ملحق شدند. بعدها سرزمین‌های دیگری از هند تا غرب اروپا به جهان اسلام ملحق شدند که ماندگار نماند.

گسترش اسلام در صدر اسلام

مکه در پیدایش و گسترش دین اسلام، همواره نقش مرکزیت داشته است.[۱] پس از ظهور اسلام در منطقه شبه‌جزیره عربستان، گسترش اسلام با فرستادن مبلغانی از جانب محمد آغاز شد. مصعب بن عمیر اولین فرستاده محمد به یثرب بود تا آموزه‌های اسلامی را در آن منطقه نشر دهد. بازگشت دو تن از اهالی قبیله عبدالقیس به قبیله خود که در بحرین ساکن بودند، سبب مسلمان شدن این قبیله گردید. پس از هجرت به یثرب، اقدامات نظامی نیز به عنوان عاملی برای گسترش اسلام مورد تجویز قرار گرفت و زمینه جدیدی برای تبلیغ اسلام فراهم شد.[۲] نخستین جامعه اسلامی توسط محمد در همین شهر شکل گرفت.[۳] مسلمان شدن قبایل اطراف مدینه در بین سال‌های پنجم تا دهم هجری گامی دیگر در گسترش اسلام در منطقه بود. یهودیان ساکن مدینه از سه تیره بنی‌قینقاع، بنی‌نضیر و بنی‌قریظه، از اقدام علیه اسلام ابایی نداشتند و این اقدامات سبب درگیری‌های مسلمانان با آنها و اخراجشان از منطقه شد. در سال هفتم ه‍. ق، نواحی شمالی مدینه نیز با صلح یا عنوه به تصرف مسلمانان درآمد. سال هشتم برای مسلمانان فتح مکه را در پی داشت که با پذیرش اسلام توسط ابوسفیان، پایان مقاومت مشرکان مکه در مقابل اسلام را رقم زد. پس از فتح مکه، مناطقی جنوبی‌تر همچون طائف نیز به تصرف مسلمانان درآمد. در سال نهم با لشکرکشی مسلمانان برای مقابله با حمله احتمالی قوای روم (بیزانس)، منجر به عقد پیمان‌نامه‌هایی شد که عملاً نواحی شمالی مدینه تا شام را در اختیار مسلمانان قرار داد. در سال دهم، سایر قبایل شبه جزیره عربستان و قبایل یمنی نیز با عقد پیام‌نامه‌هایی به اسلام گرویدند.[۴]

طبق روایات تاریخی مسلمانان، محمد از سال ۶ و ۷ هجری نامه‌هایی را برای سران حکومت‌های همسایه شامل هراکلیتوس، امپراتور بیزانس، نجاشی شاه حبشه، خسرو پرویز شاهنشاه ساسانی و چند تن دیگر فرستاد و آن‌ها را دعوت به دین اسلام کرد.[۵] همچنین گزارش شده است که محمد در سال هشتم نیز نامه‌هایی به پادشاهان مناطق اطراف فرستاد. در پی این دعوت‌ها، عمروعاص به سوی جیفر و عیاذ بن جلندی — پادشاهان عمان — گسیل و با پاسخ مثبت آنها مواجه شد. منذر بن ساوی، حاکم بحرین نیز در پاسخ به دعوت‌نامه محمد، پاسخ مثبت داد. پادشاه منطقه یمانه — واقع در غرب بحرین — نسبت به دعوت‌نامه محمد برخورد مساعدی نکرد و به فرستادن دو نماینده به مدینه اکتفا کرد. دو نماینده او مسلمان شدند اما اسلام آنان و بازگشتشان به یمانه، تأثیری بر گسترش اسلام بر این منطقه نداشت. مهم‌ترین قبیله منطقه یمانه در سال دهم به اسلام گرویدند. در میان این مناطق پادشاهی، نجد از درون فروپاشید و قبایل آن به صورت تک تک به اسلام گرویدند و سرآخر تماماً به جهان اسلام پیوست.[۶] نامه دیگر محمد به خسروپرویز شاه ساسانی ایران بود که با عکس‌العمل تند خسروپرویز مواجه شد و در فرمانی، باذان فرمانده یمن را به سمت مدینه گیسل کرد تا محمد را به ایران بفرستد. باذان با شنیدن خبر مرگ خسروپرویز از جانب محمد، اسلام پذیرفت و زمینه‌ساز سیطره مسلمانان بر یمن شد.[۷]

پس از محمد

پس از درگذشت محمد، خلفایی که پس از او به حکومت جامعه اسلامی رسیدند، اقدام به فتوحات نظامی کردند. به‌طور کلی در علت و انگیزه خلفا در فتوحات اختلاف‌هایی بین نظریه‌پردازان و تحلیلگران تاریخی وجود دارد. برخی از مورخان چون بلاذری دلیل این فتوحات را پیکار با مرتدان دانسته‌اند که واقعه رده را شکل دادند اما دست‌یابی به منابع حیاتی نیز در تصمیم آنان بی‌تاثیر نبود. به هر روی مناطق مختلفی در دوران خلفای اسلامی با جنگ یا صلح به حکومت اسلامی اضافه شد.[۸] بیشترین تاریخ‌پژوهان مدرن، اقدامات محمد در ارسال نامه به سران کشورهای منطقه را منشأ فتوحات بعدی مسلمانان می‌دانند.[۹]

تصرف ایران و ترکستان

پس از ماجرای رده و سرکوب مخالفان توسط حکومت و همزمان با شورش‌های داخلی در ایران ساسانی پس از مرگ خسروپرویز و ایجاد فضایی ناامن در ایران، ایرانیان پذیرای هرگونه تحول بنیادین شدند؛ حملاتی از جانب اعراب مناطق یمن به مرزهای جنوبی و جنوب‌غربی ایران صورت گرفت. خالد بن ولید از جانب ابوبکر مکلف شد تا به عراق — از مناطق تحت امر حکومت ایران ساسانی — لشکرکشی کند. خالد توانست در این حملات آبادی‌های بسیاری را با صلح و معاهده تصرف کرد و موفق شد تا حیره را نیز با صلح و جزیه به تصرف درآورد. سرآخر سپاهیان خالد مجبور شدند تا با سپاهیان ایران و اعراب مسیحی هم‌پیمان با آنان، بجنگد تا سایر بلاد حیره را نیز به تصرف درآورد. نتیجه این نزاع، شکست سپاه ایرانی و تصرف کامل حیره توسط مسلمانان بود. پس از تصرف حیره، خالد، اهالی مداین را نیز به اسلام فراخواند و همزمان عین‌التمر را نیز تصرف کرد. پس از آن تا دوره عمر لشکرکشی‌های دیگری نیز رخ داد و در طی آن بغداد، ابله، مذار، دشت میشان و ابرقباد به تصرف مسلمانان درآمد. در همین دوره نبرد بزرگ قادیسه رخ داد که با شکست سپاه ایرانی به پایان رسید. به دستور خلیفه مسلمانان تمام بازماندگان قادسیه که با سپاه ایرانی همکاری می‌کردند امان یافتند و همین امر سبب گرایش به اسلام را در منطقه فراهم آورد. ورود اسلام به ایران از جنبه‌های مختلفی قابل بررسی است و نتیجه عوامل مختلفی اعم از سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده است. پس از نبرد قادسیه، مدائن نیز به تصرف مسلمانان درآمد. با این فتح و فرار یزدگرد پادشاه وقت ساسانی، آغاز ورود اسلام به سرزمین اصلی ایران فراهم شد. عمر بن خطاب با این فتح از ادامه جنگ خودداری کرد، اما در اقدامی خودسرانه، علاء بن حضرمی از بحرین به سمت خوزستان و اصطخرِ فارس تازید و موجب حمله ایرانیان به خود را فراهم کرد. سرانجام در سال‌های ۱۷ تا ۲۰ ه‍. ق، فارس نیز به تصرف مسلمانان درآمد. با فتح‌های بعدی، عمر جواز تصرف تمام ایران را صادر کرد. نبرد نهاوند نیز دیگر نبرد بزرگ بین اعراب و ایرانیان بود که با شکست ایرانیان، مقاومت ایرانیان درهم شکست و شهرهای دیگر ایران یکی پس از دیگری به تصرف مسلمانان درآمد. این تصرفات به جنگ و صلح صورت می‌گرفت و تا خراسان ادامه یافت.[۱۰] تا سال ۲۲ ه‍.ق سیطره مسلمانان بر آمو ادامه یافت و پس از آن در سال ۵۴ سال، والیان خراسان جنگ‌هایی را با مناطق شمالی خود آغاز کردند که تا سال ۹۰ ه‍.ق ادامه یافت. در نهایت در سالهای ۹۶ ه‍.ق بود که تسلطی نسبی بر مناطق چاچ و فرغانه حاصل شد. پس از آن به تدریج ترکستان به تصرف مسلمانان درآمد و تا قرن دوم ثبات بر منطقه حاکم شد. ترکستان شرقی در قرن چهارم به تصرف مسلمانان درآمد.[۱۱] آشنایی ترکان با اسلام، به واسطه پیش‌روی صلح‌آمیز مسلمانان در طی چهار سده نخست هجری صورت پذیرفته است و عموماً با مهاجرت قبایل مختلف ترک به سرزمین‌های اسلامی با اسلام آشنایی صورت گرفت. بر اساس گزارش‌هایی، ترکان محمد را با لقب «سافجی» به معنای پیامبر و علی بن ابی‌طالب را با لقب «بثیر» به معنای پهلوان می‌شناختند.[۱۲]

تصرف شام، مصر و مناطق اروپایی

آغاز ورود اسلام به شام مربوط به زمان حیات محمد بود که گروهی از شامیان به اسلام گرویدند. فتح شام برای اعراب مسلمان، به جهت قرابت مذهبی و زبانی و نژادی کار آسانی بود و با مقبولیت عمومی همراه شد. به فرمان ابوبکر لشکرهایی از مسلمانان پس یا در حین فتح ایران به سمت شام در حرکت شدند و نخستین درگیری‌ها در غزه رخ داد. دیری نپایید که رومیان حاکم بر منطقه شام، از شهرهای مختلف می‌گریختند و شهرها و آبادی‌ها به تصرف مسلمانان درمی‌آمد. در نهایت رومیان به دمشق گریختند و در آنجا به محاصره مسلمانان درآمدند. در همین بین بود که خلیفه درگذشت و عمر به خلافت رسید. در نهایت در سال ۱۴ ه‍.ق دمشق نیز با صلح و جنگ فتح شد. در سال ۱۵ ه‍.ق در نبرد یرموک، رومیان به‌طور کامل شکست خوردند و سرزمین شام به دست مسلمانان افتاد. با فرار رومیان به قسطنطنیه، مسلمانان به سمت قدس در حرکت شدند و در سال ۱۶ تا ۱۸ موفق به فتح آن با صلح شدند. پس از این فتح بود که مسلمانان به سمت شرق به پیشروی ادامه دادند و مصر را نیز فتح کردند.[۱۳] پس فتح مصر، نظر فاتحان به سمت غرب معطوف شد و با پیشروی نیروهای تازه مسلمان، طرابلس نیز فتح شد. خلیفه با هجوم به افریقیه موافقت نکرد. با به خلافت رسیدن عثمان، خلیفه دستور فتح افریقیه را نیز صادر کرد. با وقوع جنگ‌های داخلی در عصر عثمان و علی بن ابی‌طالب، فتح‌ها کمرنگ‌تر شدند و فتح افریقیه تا زمان خلافت معاویه به تعویق افتاد. حکومت اموری موفق شد تا افریقیه را فتح کند و نظر فاتحان را به سمت اندلس جلب کرد.[۱۴] مسلمانان توانستند در بین سال‌های ۹۱ تا ۹۵ ه‍.ق شبه جزیره ایبری که شامل پرتغال و اسپانیا بود را فتح کردند. پس از آن سلسله‌های متعددی از مسلمانان از جمله امویان، موحدان، مرابطان و ملوک الطوایف بر این مناطق حکمرانی کردند. بعدها با تلاش مسیحیان کاستیل و آراگون و در طی سده‌های دوم تا نهم ه‍.ق این مناطق از سیطره مسلمانان خارج شد.[۱۵] با فتح اندلس، در سال ۱۰۰ ه‍.ق مقدمات هجوم به جنوب فرانسه (سرزمین فرنگ) فراهم شد. دیری نپایید که تا اواخر ۱۱۴ ه‍.ق نیمی از مناطق جنوبی فرانسه به دست مسلمانان فتح شد. با شکست مسلمانان در جنگی که در شعبان ۱۱۴ ه‍.ق رخ داد، پیشروی مسلمانان در مناطق فرنگ به پایان رسید. به عقیده بسیاری از تاریخ‌پژوهان غربی، شکست مسلمانان در این نبرد موجب رهایی اروپا و مسیحیت از سلطهٔ اسلام و عرب شد. به مرور بسیاری از این مناطق با اختلافات داخلی مسلمانان از دست آنان خارج شد.[۱۶] جزیره سیسیل نیز از مناطق تحت حکمرانی مسلمانان بود که در سال ۴۸۹ ه‍.ق از سیطره آنان خارج شد.[۱۷]

پانویس

ارجاعات

  1. Wang, “The Origins of Islam in the Arabian Context”, University of Bergen.
  2. حاج‌منوچهری، «گسترش تاریخی اسلام‌»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  3. مومن، «جهان اسلام»، دانشنامه جهان اسلام.
  4. حاج‌منوچهری، «گسترش تاریخی اسلام‌»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  5. Robinson, The New Cambridge History of Islam, 192.
  6. حاج‌منوچهری، «گسترش تاریخی اسلام‌»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  7. سجادی، «اسلام در ایران»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  8. سجادی، «اسلام در مصر و شام»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  9. Robinson, The New Cambridge History of Islam, 192.
  10. سجادی، «اسلام در ایران»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  11. پاکتچی، «اسلام در ماوراءالنهر و ترکستان‌»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  12. زرین‌کوب، «اسلام و ادبیات فارسی‌»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  13. سجادی، «اسلام در مصر و شام»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  14. رحیم‌لو، «اسلام در شمال آفریقا، اندلس، سیسیل و کرت‌»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  15. خراسانی، «نفوذ فرهنگی اسلام در اروپا»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  16. رحیم‌لو، «اسلام در شمال آفریقا، اندلس، سیسیل و کرت‌»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  17. خراسانی، «نفوذ فرهنگی اسلام در اروپا»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.

منابع