مالک اشتر: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۱: خط ۲۱:
|درگذشت=۳۸ قمری
|درگذشت=۳۸ قمری
}}
}}
'''مالک بن حارث بن عبد یغوث نخعی''' معروف به '''مالک اشتر''' متوفای ۳۷ یا ۳۸ هـ.ق. (۶۵۷ میلادی)، نامدارترین سردار سپاه [[علی بن ابی‌طالب]] در جنگ‌های [[جنگ جمل|جمل]] و [[جنگ صفین|صفین]] بود.{{پنک|بابایی|۱۳۸۷|ص=۱۵۴}} [[ابن‌اعثم]] علت نامگذاری لقب «اشتر» بر او را جراحتی می‌داند که در جنگ مسلمانان با رومیان در زمان [[عمر|خلیفهٔ دوم]] رخ داد،{{پنک|بابایی|۱۳۸۷|ص=۱۶۱}} نام این نبرد را [[جنگ یرموک]] گزارش کرده‌اند۔ اشتر به معنای مردی است که پلک چشمش برگشته است. او از مخالفان سرسخت خلیفه سوم بود و هنگام شورش در [[مدینه]] که به قتل خلیفه [[عثمان]] انجامید، مالک دویست تن را از [[کوفه]] به مدینه آورد و از کسانی بود که خانه عثمان را محاصره کردند و نام وی حتی در بین قاتلان خلیفه ذکر شده است.{{پنک|وگلیری|۱۳۸۴|ص=۳۹}}
'''مالک بن حارث بن عبد یغوث نخعی''' معروف به '''مالک اشتر''' متوفای ۳۷ یا ۳۸ هـ.ق. (۶۵۷ میلادی)، نامدارترین سردار سپاه [[علی بن ابی‌طالب]] در جنگ‌های [[جنگ جمل|جمل]] و [[جنگ صفین|صفین]] بود. [[ابن‌اعثم]] علت نامگذاری لقب «اشتر» بر او را جراحتی می‌داند که در جنگ مسلمانان با رومیان در زمان [[عمر|خلیفهٔ دوم]] رخ داد.


پس از این که مالک به عنوان حاکم [[مصر]] از سوی علی بن ابی‌طالب انتخاب شد؛ او عازم آن شهر گردید. اما هرگز بدانجا نرسید و بر اثر مسمومیت جان باخت. هنگامی که خبر درگذشت او به معاویه رسید، معاویه جمله معروفی گفت: «خداوند سپاهیانی از عسل دارد» که [[معاویه]] را به عنوان تحریک‌کنندهٔ قتل اشتر مورد اتهام قرار می‌دهد.{{پنک|وگلیری|۱۳۸۴|ص=۴۰}}
او از مخالفان سرسخت خلیفه سوم بود و هنگام شورش در [[مدینه]] که به قتل خلیفه [[عثمان]] انجامید، مالک دویست تن را از [[کوفه]] به مدینه آورد و از کسانی بود که خانه عثمان را محاصره کردند و نام وی حتی در بین قاتلان خلیفه ذکر شده است.
 
پس از این که مالک به عنوان حاکم [[مصر]] از سوی علی بن ابی‌طالب انتخاب شد؛ او عازم آن شهر گردید. اما هرگز بدانجا نرسید و بر اثر مسمومیت جان باخت. هنگامی که خبر درگذشت او به معاویه رسید، معاویه جمله معروفی گفت: «خداوند سپاهیانی از عسل دارد» که [[معاویه]] را به عنوان تحریک‌کنندهٔ قتل اشتر مورد اتهام قرار می‌دهد.
 
== نام و تبار ==
نام کامل او را مالک بن حارث بن عبد یغوث نخعی معروف به مالک اشتر گزارش کرده‌اند.{{پنک|بابایی|۱۳۸۷|ص=۱۵۴}} لفظ «اَشْتَر» نسبت به شخصی به کار می‌رود که پلک چشمش بازگردیده باشد، چون وی بر اثر ضربهٔ شمشیری در [[نبرد یرموک|جنگ یرموک]] در سال ۱۵ هجری/۶۳۶ میلادی از ناحیه چشم آسیب دید، وی را «مالک اشتر» می‌گفتند.<ref>{{پک|Veccia Vaglieri|۱۹۸۶|ف=al-As̲h̲tar|ج=۱|ص=۷۰۴|زبان=en}}</ref> [[ابن‌اعثم]] علت نامگذاری لقب «اشتر» بر او را جراحتی می‌داند که در جنگ مسلمانان با رومیان در زمان [[عمر|خلیفهٔ دوم]] رخ داد،{{پنک|بابایی|۱۳۸۷|ص=۱۶۱}} نام این نبرد را [[جنگ یرموک]] گزارش کرده‌اند. اشتر به معنای مردی است که پلک چشمش برگشته است.{{پنک|وگلیری|۱۳۸۴|ص=۳۹}}
 
== زندگی ==
نام او پس از جنگ با [[بیزانس]] (روم شرقی) بر سر زبان‌ها افتاد. وی در آن جنگ نقشی برجسته داشت و با شهامت، فراتر از منطقه درب در سرزمین دشمن پیش روی نمود.<ref>{{پک|Veccia Vaglieri|۱۹۸۶|ف=al-As̲h̲tar|ج=۱|ص=۷۰۴|زبان=en}}</ref>
 
=== در خلافت عثمان بن عفان ===
او از مخالفان سرسخت خلیفه سوم بود مالک اعتقاد داشت جنگجویان باید از اموال [[فیء]] بهره‌مند شوند. بعد از یک درگیری در حضور حاکم کوفه [[سعید بن عاص]] در سال ۳۳ هجری/۴–۶۵۳ میلادی، مالک به همراه ده تن دیگر به [[شام]]، [[تبعید]] شدند. [[معاویه]] آنان را پس از مدتی دوباره به [[عراق]] فرستاد اما سعید بن عاص آنان را سوی حاکم [[حمص]] در [[جزیره (بین‌النهرین)|جزیره]] (منطقه‌ای در مرز [[سوریه]] و [[ترکیه]] کنونی) فرستاد. با بالا گرفتن درگیریها در [[کوفه]]، وی بلافاصله به کوفه بازگشته و در تحریک توده‌های مردم کوفه نقش مؤثری داشت. او در راس مبارزانی بود که مانع از بازگشت سعید بن عاص به [[کوفه]] شدند و [[ابوموسی اشعری]] را امیر خود می‌دانستند.<ref>{{پک|Veccia Vaglieri|۱۹۸۶|ف=al-As̲h̲tar|ج=۱|ص=۷۰۴|زبان=en}}</ref> مالک در هنگامی که علیه عثمان مبارزه می‌کرد بازهم ترس عمر را در دل داشت، [[عروه بن زید خیل]] را مسئول نگهداری از [[مدائن]] نمود. مالک پس از آن، در سال ۶۵۶ میلادی، یزید بن هیجبه تیمی را به حکومت مدائن و ارض جوقه گماشت.<ref>{{پک|Morony|۲۰۰۹|ف=MADĀʾEN|ج=|ص=|زبان=en}}</ref>
 
در هنگام محاصره خانه عثمان در سال ۳۵ هجری/۶۵۶ میلادی، مالک ۲۰۰ نفر را از کوفه به همراه خود به [[مدینه]] آورد و جزو محاصره‌کنندگان خانه عثمان بود. برخی نیز بر این باورند که او در میان قاتلین عثمان بوده‌است.<ref>{{پک|Veccia Vaglieri|۱۹۸۶|ف=al-As̲h̲tar|ج=۱|ص=۷۰۴|زبان=en}}</ref>{{پنک|وگلیری|۱۳۸۴|ص=۳۹}}
 
=== در خلافت علی بن ابی‌طالب ===
مالک که رهبر کوفیانی بود که در زمان محاصره عثمان به مدینه آمده بودند، به نظر می‌رسد که نقش اصلی را در تأمین امنیت برای خلیفه شدن علی داشته‌است.<ref>{{پک|Madelung|1998|ک=The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate|ف='Alī: The counter-caliphate of Hāshim|ص=141}}</ref> [[ویلفرد مادلونگ]] می‌نویسد پس از [[کشته‌شدن عثمان]]، وقتی علی به سمت بازار رفت، با اصرار مردم مبنی بر پذیرش [[خلافت]] مواجه شد و وقتی به کنار خانه [[عمر بن محصن انصاری]] رسید، اولین بیعت‌ها را دریافت کرد. روایات کوفی حاکی از این هستند که مالک اشتر اولین کسی بود که با وی [[بیعت]] نمود.<ref name="stm-143">{{پک|Madelung|1998|ک=The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate|ف='Alī: The counter-caliphate of Hāshim|ص=143}}</ref> طبق روایتی از شعبی، مالک، [[طلحه]] را برای بیعت آورد، اما طلحه گفت که مرا رها کن تا ببینم مردم با چه کسی بیعت می‌کنند.<ref name="stm-143" /> وقتی [[عبدالله بن عمر]] برای بیعت با علی آورده شد. وی نیز گفت که قبل از اجماع مردم بر علی، با وی بیعت نمی‌کند. علی از وی ضامنی خواست تا عبدالله پس از بیعت مردم، فرار نکند و عبدالله درخواست علی را رد کرد. مالک اشتر به علی گفت که عبدالله از شلاق و شمشیر تو در امان است. او را به من واگذار. علی به مالک گفت که رهایش کن که من ضامن او هستم.<ref>{{پک|Madelung|1998|ک=The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate|ف='Alī: The counter-caliphate of Hāshim|ص=145}}</ref>
 
علی به خاطر دیدگاه سرسخت خود در مخالفت با رویکرد خویشاوندسالاری عثمان در توزیع مناصب حکومتی، تمامی والیان قبلی را به جز ابوموسی اشعری عوض کرد. ظاهراً ابقای ابوموسی به پیشنهاد مالک اشتر بوده‌است.<ref>{{پک|Madelung|1998|ک=The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate|ف='Alī: The counter-caliphate of Hāshim|ص=151}}</ref> مالک اشتر ، نامدارترین سردار سپاه [[علی بن ابی‌طالب]] در جنگ‌های [[جنگ جمل|جمل]] و [[جنگ صفین|صفین]] بود.{{پنک|بابایی|۱۳۸۷|ص=۱۵۴}}
 
==== در جنگ جمل ====
در هنگام لشکرکشی [[طلحه]]، [[زبیر]] و [[عایشه]] برای اصلاح و [[قصاص]] [[قاتلان عثمان]] ، مالک به همراه تنی چند از یاران برجسته علی به کوفه فرستاده شد تا مردم کوفه را به یاری علی متقاعد کنند. او موفق به انجام این کار شد و سپاهی تقویتی برای علی آورد. مالک در [[جنگ جمل]] (۳۶ هجری/۶۵۶ میلادی) حضور داشت و در منابع در این جنگ نبردی تن به تن بین وی و [[عبدالله بن زبیر]] و شجاعت‌های دیگری از مالک ذکر شده‌است.<ref>{{پک|Veccia Vaglieri|۱۹۸۶|ف=al-As̲h̲tar|ج=۱|ص=۷۰۴|زبان=en}}</ref> پس از جنگ، مردم [[بصره]] با علی بیعت کردند. علی، [[ابن‌عباس]] را والی بصره نمود و [[زیاد بن ابیه]] را به دستیاری ابن‌عباس گماشت.<ref>{{پک|Veccia Vaglieri|۱۹۹۱|ف=al-D̲j̲amal|ج=۲|ص=۴۱۴–۴۱۶|زبان=en}}</ref>
 
==== در جنگ صفین ====
مالک که طلایه‌دار سپاه علی در [[جنگ صفین]] بود، از اهالی [[رقه]] خواست که پلی بر فراز [[رود فرات]] بسازند تا لشکریان علی بتوانند از روی آن عبور کنند. در جنگ صفین فرماندهی جناح راست سپاه علی با وی بود و شجاعت زیادی در این جنگ از خود نشان داد. در هنگام بروز مسئله [[حکمیت]]، علی می‌خواست مالک را به عنوان حکم اهالی عراق انتخاب کند، اما سپاه علی مخالفت کردند چرا که معتقد بودند که این انتخاب یعنی همان ادامه جنگ. وقتی مالک خبر وانهادن جنگ را شنید، دست از جنگ نکشید و می‌خواست به جنگ ادامه دهد چرا که پیروزی را نزدیک می‌دید و کل سخنانی که مالک در این مقطع بیان کرده در تاریخ گزارش شده است. او سعی کرد که توافقنامه متارکه جنگ را امضا نکند.<ref>{{پک|Veccia Vaglieri|۱۹۸۶|ف=al-As̲h̲tar|ج=۱|ص=۷۰۴|زبان=en}}</ref>
 
==== در ماجرای حکمیت ====
بعد از حکمیت، مالک به حکومت خود در مناطق شمال بین‌النهرین بازگشت.<ref>{{پک|Madelung|1998|ک=The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate|ف='Alī: The counter-caliphate of Hāshim|ص=265}}</ref> [[لارا وسیا وگلییری]] بر این باور است که احتمالاً به خاطر دیدگاه‌های سازش‌ناپذیر مالک با [[معاویه]]، علی که می‌خواست او از کوفیان دور باشد ابتدا وی را به امارت [[موصل]] و سپس به امارت [[مصر]] گماشت.<ref>{{پک|Veccia Vaglieri|۱۹۸۶|ف=al-As̲h̲tar|ج=۱|ص=۷۰۴|زبان=en}}</ref>
 
==== انتصاب به حکومت مصر ====
اگر چه تمامی شهرهای عراق و شام تحت قلمرو علی محسوب می‌شد، اما مالک وقتی با مقاومت [[ضحاک بن قیس فهری]]، عامل معاویه روبرو شد، به سمت موصل عقب‌نشینی کرد. دقیقاً معلوم نیست که این وقایع بعد از حمله ضحاک بن قیس صورت گرفت یا بعد از عزل [[محمد بن ابی بکر|محمد بن ابی‌بکر]] از امارت مصر.<ref>{{پک|Veccia Vaglieri|۱۹۸۶|ف=al-As̲h̲tar|ج=۱|ص=۷۰۴|زبان=en}}</ref>
 
مالک به جای [[محمد بن ابوبکر]] (که به خاطر جوانی، در امور جنگ و سیاست تجربه نداشت) به ولایت مصر انتخاب شد. علی وی را در هنگامی که می‌خواست دومین حمله خود به شام را سامان دهد، به سوی مصر فرستاد و این مهم نشانگر اهمیت مسئله مصر برای علی بود.<ref>{{پک|Madelung|1998|ک=The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate|ف='Alī: The counter-caliphate of Hāshim|ص=265}}</ref> پس از این که مالک به عنوان حاکم [[مصر]] از سوی علی بن ابی‌طالب انتخاب شد؛ او عازم آن شهر گردید. اما هرگز بدانجا نرسید و بر اثر مسمومیت جان باخت. هنگامی که خبر درگذشت او به معاویه رسید، معاویه جمله معروفی گفت: «خداوند سپاهیانی از عسل دارد» که [[معاویه]] را به عنوان تحریک‌کنندهٔ قتل اشتر مورد اتهام قرار می‌دهد.{{پنک|وگلیری|۱۳۸۴|ص=۴۰}}
 
== درگذشت ==
مالک پیش از آنکه سوی مصر برسد، توسط جایستار، حاکم قلزم در آنجا مسموم شد. علی و معاویه وقتی خبر مرگ اشتر را شنیدند جملاتی گفتند که بعدها مشهور شد. علی گفت: للیدین و الفم (یعنی از جانب دستان و صورت بر زمین افتاد) و معاویه گفت که خداوند سربازانی از زنبور عسل دارد. معاویه را عامل مسموم شدن اشتر دانسته‌اند و معاویه گفته بود که علی دو بازو دارد، یکی مالک اشتر و دیگری [[عمار بن یاسر]].<ref>{{پک|Veccia Vaglieri|۱۹۸۶|ف=al-As̲h̲tar|ج=۱|ص=۷۰۴|زبان=en}}</ref> مالک در سال ۳۷ یا ۳۸ هـ.ق. (۶۵۷ میلادی) کشته شد.{{پنک|بابایی|۱۳۸۷|ص=۱۵۴}}
 
ویلفرد مادلونگ می‌نویسد مالک همیشه تسلیم محض علی بود و به عنوان وفادارترین و لایقترین یار علی مطرح بود. مرگ وی، علی را بسیار ناراحت کرد و علی این ناراحتی را ابراز کرد و در دیدار خود با شیوخ قبیله [[نخعی]]، مالک را مورد ستایش قرار داد. علی به محمد بن ابوبکر که از فرستادن اشتر به حکومت مصر، ناراحت شده بود، نامه‌ای نوشت و گفت که محمد را به خاطر کم‌طاقتی در جنگ با دشمنان یا عدم جدیت برکنار نکرده، بلکه وی را به حکومت جایی خواهد فرستاد که برایش اداره آن آسانتر باشد. وی در نامه خود به مالک اشاره کرد و گفت که وی یاری مخلص برای علی، سخت سر در جنگ با دشمنان بود و در رکابم کشته شد و من از او رضایت دارم و خدا نیز از او راضی باشد و پاداشش را دو چندان کند.<ref>{{پک|Madelung|1998|ک=The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate|ف='Alī: The counter-caliphate of Hāshim|ص=266}}</ref>
 
== ویژگی‌های ظاهری و اخلاقی ==
به گواه منابع تاریخی، مالک قوی هیکل بود و شمشیرش به نام لج (درخشنده همچون آب روان) معروف بود.<ref name="EI">{{پک|Veccia Vaglieri|۱۹۸۶|ف=al-As̲h̲tar|ج=۱|ص=۷۰۴|زبان=en}}</ref>
 
== همچنین ببینید ==
 
* [[عهدنامه مالک اشتر]]


== پانویس ==
== پانویس ==
=== ارجاعات ===
=== ارجاعات ===
{{منابع}}
{{منابع}}
خط ۳۴: خط ۷۷:
* {{یادکرد ژورنال | ژورنال = مالک اشتر نخعی | عنوان = مالک اشتر به روایت برخی متون ادبی-تاریخی | نام = رضا | نام خانوادگی = بابایی | تاریخ = 1387 | دوره = 1}}
* {{یادکرد ژورنال | ژورنال = مالک اشتر نخعی | عنوان = مالک اشتر به روایت برخی متون ادبی-تاریخی | نام = رضا | نام خانوادگی = بابایی | تاریخ = 1387 | دوره = 1}}
* {{یادکرد ژورنال | ژورنال = رشد آموزش تاریخ | عنوان = مالک اشتر | نام = وچپا | نام خانوادگی = وگلیری | تاریخ = 1384 | شماره = 19}}
* {{یادکرد ژورنال | ژورنال = رشد آموزش تاریخ | عنوان = مالک اشتر | نام = وچپا | نام خانوادگی = وگلیری | تاریخ = 1384 | شماره = 19}}
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}{{چپ‌چین}}
 
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=Veccia Vaglieri|نام=L|پیوند نویسنده=|دانشنامه=[[دانشنامه اسلام|Encyclopaedia of Islam]]|مقاله=al-As̲h̲tar|پیوند مقاله=|ویرایش=second|سال=۱۹۸۶|ناشر=[[انتشارات بریل|E. J. Brill]]|جلد=۱|مکان=Leiden|شابک=90-04-08114-3|صفحه=۷۰۴|زبان=en}}
{{علی بن ابی‌طالب-افقی}}
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=Morony|نام=Michael|پیوند مقاله=http://www.iranicaonline.org/articles/madaen-sasanian-metropolitan-area|مقاله=MADĀʾEN|سال=۲۰۰۹|دانشنامه=[[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]]|بازبینی=18 September 2012|زبان=en}}
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=Veccia Vaglieri|نام=L|پیوند نویسنده=لارا وسیا وگلییری|دانشنامه=[[دانشنامه اسلام|Encyclopaedia of Islam]]|مقاله=al-D̲j̲amal|پیوند مقاله=|ویرایش=second|سال=۱۹۹۱|ناشر=[[انتشارات بریل|E. J. Brill]]|جلد=۲|مکان=Leiden|شابک=90-04-07026-5|صفحه=۴۱۴–۴۱۶|زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب|عنوان=The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate|سال=1998|پیوند=http://books.google.com/books?id=2QKBUwBUWWkC&lpg=PP1&ots=eOLGzZ0HhE&dq=succession%20to%20muhammad&pg=PP1#v=onepage&q&f=false|نام=Wilfred|نام خانوادگی=Madelung|پیوند نویسنده=ویلفرد مادلونگ|ناشر=Cambridge University Press|جلد=|صفحه=|شابک=0521646960|تاریخ بازبینی=23 October 2012|مکان=United Kingdom|ترجمه=}}
{{پایان چپ‌چین}}{{علی بن ابی‌طالب-افقی}}
{{شیعه دوازده‌امامی-افقی}}
{{شیعه دوازده‌امامی-افقی}}
{{شاگردان برجسته امامان شیعه}}
{{شاگردان برجسته امامان شیعه}}
خط ۴۲: خط ۸۸:


[[رده:تابعین]]
[[رده:تابعین]]
[[رده:درگذشتگان در مصر]]
[[رده:ژنرال‌های عرب]]
[[رده:ژنرال‌های عرب]]
[[رده:شیعیان اهل عراق]]
[[رده:شیعیان اهل عراق]]
[[رده:شیعیان یمن]]
[[رده:شیعیان یمن]]
[[رده:صحابه مرد]]
[[رده:صحابه مرد]]
[[رده:عرب‌ها]]
[[رده:عرب‌های سده ۷ (میلادی)]]
[[رده:عرب‌های سده ۷ (میلادی)]]
[[رده:فتنه اول]]
[[رده:فتنه اول]]
[[رده:کارگزاران علی بن ابی‌طالب]]
[[رده:کارگزاران علی بن ابی‌طالب]]
[[رده:کشته‌شدگان در اثر مسمومیت]]
[[رده:کشته‌شدگان در اثر مسمومیت]]
[[رده:مدفونان در مصر]]
[[رده:یاران علی بن ابی‌طالب]]
[[رده:یاران علی بن ابی‌طالب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۵۲

مالک اشتر
قبر مالک اشتر
متولدسی سال پیش از هجرت(۲۳عام الفیل)
یمن
درگذشته۳۸ قمری
قلزم در نزدیکی مصر
آرامگاه
فرزند(ان)اسحاق
ابراهیم
نام کامل
مالک بن حارث نخعی
پدرحارث نخعی
دین و مذهباسلام

مالک بن حارث بن عبد یغوث نخعی معروف به مالک اشتر متوفای ۳۷ یا ۳۸ هـ.ق. (۶۵۷ میلادی)، نامدارترین سردار سپاه علی بن ابی‌طالب در جنگ‌های جمل و صفین بود. ابن‌اعثم علت نامگذاری لقب «اشتر» بر او را جراحتی می‌داند که در جنگ مسلمانان با رومیان در زمان خلیفهٔ دوم رخ داد.

او از مخالفان سرسخت خلیفه سوم بود و هنگام شورش در مدینه که به قتل خلیفه عثمان انجامید، مالک دویست تن را از کوفه به مدینه آورد و از کسانی بود که خانه عثمان را محاصره کردند و نام وی حتی در بین قاتلان خلیفه ذکر شده است.

پس از این که مالک به عنوان حاکم مصر از سوی علی بن ابی‌طالب انتخاب شد؛ او عازم آن شهر گردید. اما هرگز بدانجا نرسید و بر اثر مسمومیت جان باخت. هنگامی که خبر درگذشت او به معاویه رسید، معاویه جمله معروفی گفت: «خداوند سپاهیانی از عسل دارد» که معاویه را به عنوان تحریک‌کنندهٔ قتل اشتر مورد اتهام قرار می‌دهد.

نام و تبار

نام کامل او را مالک بن حارث بن عبد یغوث نخعی معروف به مالک اشتر گزارش کرده‌اند.[۱] لفظ «اَشْتَر» نسبت به شخصی به کار می‌رود که پلک چشمش بازگردیده باشد، چون وی بر اثر ضربهٔ شمشیری در جنگ یرموک در سال ۱۵ هجری/۶۳۶ میلادی از ناحیه چشم آسیب دید، وی را «مالک اشتر» می‌گفتند.[۲] ابن‌اعثم علت نامگذاری لقب «اشتر» بر او را جراحتی می‌داند که در جنگ مسلمانان با رومیان در زمان خلیفهٔ دوم رخ داد،[۳] نام این نبرد را جنگ یرموک گزارش کرده‌اند. اشتر به معنای مردی است که پلک چشمش برگشته است.[۴]

زندگی

نام او پس از جنگ با بیزانس (روم شرقی) بر سر زبان‌ها افتاد. وی در آن جنگ نقشی برجسته داشت و با شهامت، فراتر از منطقه درب در سرزمین دشمن پیش روی نمود.[۵]

در خلافت عثمان بن عفان

او از مخالفان سرسخت خلیفه سوم بود مالک اعتقاد داشت جنگجویان باید از اموال فیء بهره‌مند شوند. بعد از یک درگیری در حضور حاکم کوفه سعید بن عاص در سال ۳۳ هجری/۴–۶۵۳ میلادی، مالک به همراه ده تن دیگر به شام، تبعید شدند. معاویه آنان را پس از مدتی دوباره به عراق فرستاد اما سعید بن عاص آنان را سوی حاکم حمص در جزیره (منطقه‌ای در مرز سوریه و ترکیه کنونی) فرستاد. با بالا گرفتن درگیریها در کوفه، وی بلافاصله به کوفه بازگشته و در تحریک توده‌های مردم کوفه نقش مؤثری داشت. او در راس مبارزانی بود که مانع از بازگشت سعید بن عاص به کوفه شدند و ابوموسی اشعری را امیر خود می‌دانستند.[۶] مالک در هنگامی که علیه عثمان مبارزه می‌کرد بازهم ترس عمر را در دل داشت، عروه بن زید خیل را مسئول نگهداری از مدائن نمود. مالک پس از آن، در سال ۶۵۶ میلادی، یزید بن هیجبه تیمی را به حکومت مدائن و ارض جوقه گماشت.[۷]

در هنگام محاصره خانه عثمان در سال ۳۵ هجری/۶۵۶ میلادی، مالک ۲۰۰ نفر را از کوفه به همراه خود به مدینه آورد و جزو محاصره‌کنندگان خانه عثمان بود. برخی نیز بر این باورند که او در میان قاتلین عثمان بوده‌است.[۸][۴]

در خلافت علی بن ابی‌طالب

مالک که رهبر کوفیانی بود که در زمان محاصره عثمان به مدینه آمده بودند، به نظر می‌رسد که نقش اصلی را در تأمین امنیت برای خلیفه شدن علی داشته‌است.[۹] ویلفرد مادلونگ می‌نویسد پس از کشته‌شدن عثمان، وقتی علی به سمت بازار رفت، با اصرار مردم مبنی بر پذیرش خلافت مواجه شد و وقتی به کنار خانه عمر بن محصن انصاری رسید، اولین بیعت‌ها را دریافت کرد. روایات کوفی حاکی از این هستند که مالک اشتر اولین کسی بود که با وی بیعت نمود.[۱۰] طبق روایتی از شعبی، مالک، طلحه را برای بیعت آورد، اما طلحه گفت که مرا رها کن تا ببینم مردم با چه کسی بیعت می‌کنند.[۱۰] وقتی عبدالله بن عمر برای بیعت با علی آورده شد. وی نیز گفت که قبل از اجماع مردم بر علی، با وی بیعت نمی‌کند. علی از وی ضامنی خواست تا عبدالله پس از بیعت مردم، فرار نکند و عبدالله درخواست علی را رد کرد. مالک اشتر به علی گفت که عبدالله از شلاق و شمشیر تو در امان است. او را به من واگذار. علی به مالک گفت که رهایش کن که من ضامن او هستم.[۱۱]

علی به خاطر دیدگاه سرسخت خود در مخالفت با رویکرد خویشاوندسالاری عثمان در توزیع مناصب حکومتی، تمامی والیان قبلی را به جز ابوموسی اشعری عوض کرد. ظاهراً ابقای ابوموسی به پیشنهاد مالک اشتر بوده‌است.[۱۲] مالک اشتر ، نامدارترین سردار سپاه علی بن ابی‌طالب در جنگ‌های جمل و صفین بود.[۱]

در جنگ جمل

در هنگام لشکرکشی طلحه، زبیر و عایشه برای اصلاح و قصاص قاتلان عثمان ، مالک به همراه تنی چند از یاران برجسته علی به کوفه فرستاده شد تا مردم کوفه را به یاری علی متقاعد کنند. او موفق به انجام این کار شد و سپاهی تقویتی برای علی آورد. مالک در جنگ جمل (۳۶ هجری/۶۵۶ میلادی) حضور داشت و در منابع در این جنگ نبردی تن به تن بین وی و عبدالله بن زبیر و شجاعت‌های دیگری از مالک ذکر شده‌است.[۱۳] پس از جنگ، مردم بصره با علی بیعت کردند. علی، ابن‌عباس را والی بصره نمود و زیاد بن ابیه را به دستیاری ابن‌عباس گماشت.[۱۴]

در جنگ صفین

مالک که طلایه‌دار سپاه علی در جنگ صفین بود، از اهالی رقه خواست که پلی بر فراز رود فرات بسازند تا لشکریان علی بتوانند از روی آن عبور کنند. در جنگ صفین فرماندهی جناح راست سپاه علی با وی بود و شجاعت زیادی در این جنگ از خود نشان داد. در هنگام بروز مسئله حکمیت، علی می‌خواست مالک را به عنوان حکم اهالی عراق انتخاب کند، اما سپاه علی مخالفت کردند چرا که معتقد بودند که این انتخاب یعنی همان ادامه جنگ. وقتی مالک خبر وانهادن جنگ را شنید، دست از جنگ نکشید و می‌خواست به جنگ ادامه دهد چرا که پیروزی را نزدیک می‌دید و کل سخنانی که مالک در این مقطع بیان کرده در تاریخ گزارش شده است. او سعی کرد که توافقنامه متارکه جنگ را امضا نکند.[۱۵]

در ماجرای حکمیت

بعد از حکمیت، مالک به حکومت خود در مناطق شمال بین‌النهرین بازگشت.[۱۶] لارا وسیا وگلییری بر این باور است که احتمالاً به خاطر دیدگاه‌های سازش‌ناپذیر مالک با معاویه، علی که می‌خواست او از کوفیان دور باشد ابتدا وی را به امارت موصل و سپس به امارت مصر گماشت.[۱۷]

انتصاب به حکومت مصر

اگر چه تمامی شهرهای عراق و شام تحت قلمرو علی محسوب می‌شد، اما مالک وقتی با مقاومت ضحاک بن قیس فهری، عامل معاویه روبرو شد، به سمت موصل عقب‌نشینی کرد. دقیقاً معلوم نیست که این وقایع بعد از حمله ضحاک بن قیس صورت گرفت یا بعد از عزل محمد بن ابی‌بکر از امارت مصر.[۱۸]

مالک به جای محمد بن ابوبکر (که به خاطر جوانی، در امور جنگ و سیاست تجربه نداشت) به ولایت مصر انتخاب شد. علی وی را در هنگامی که می‌خواست دومین حمله خود به شام را سامان دهد، به سوی مصر فرستاد و این مهم نشانگر اهمیت مسئله مصر برای علی بود.[۱۹] پس از این که مالک به عنوان حاکم مصر از سوی علی بن ابی‌طالب انتخاب شد؛ او عازم آن شهر گردید. اما هرگز بدانجا نرسید و بر اثر مسمومیت جان باخت. هنگامی که خبر درگذشت او به معاویه رسید، معاویه جمله معروفی گفت: «خداوند سپاهیانی از عسل دارد» که معاویه را به عنوان تحریک‌کنندهٔ قتل اشتر مورد اتهام قرار می‌دهد.[۲۰]

درگذشت

مالک پیش از آنکه سوی مصر برسد، توسط جایستار، حاکم قلزم در آنجا مسموم شد. علی و معاویه وقتی خبر مرگ اشتر را شنیدند جملاتی گفتند که بعدها مشهور شد. علی گفت: للیدین و الفم (یعنی از جانب دستان و صورت بر زمین افتاد) و معاویه گفت که خداوند سربازانی از زنبور عسل دارد. معاویه را عامل مسموم شدن اشتر دانسته‌اند و معاویه گفته بود که علی دو بازو دارد، یکی مالک اشتر و دیگری عمار بن یاسر.[۲۱] مالک در سال ۳۷ یا ۳۸ هـ.ق. (۶۵۷ میلادی) کشته شد.[۱]

ویلفرد مادلونگ می‌نویسد مالک همیشه تسلیم محض علی بود و به عنوان وفادارترین و لایقترین یار علی مطرح بود. مرگ وی، علی را بسیار ناراحت کرد و علی این ناراحتی را ابراز کرد و در دیدار خود با شیوخ قبیله نخعی، مالک را مورد ستایش قرار داد. علی به محمد بن ابوبکر که از فرستادن اشتر به حکومت مصر، ناراحت شده بود، نامه‌ای نوشت و گفت که محمد را به خاطر کم‌طاقتی در جنگ با دشمنان یا عدم جدیت برکنار نکرده، بلکه وی را به حکومت جایی خواهد فرستاد که برایش اداره آن آسانتر باشد. وی در نامه خود به مالک اشاره کرد و گفت که وی یاری مخلص برای علی، سخت سر در جنگ با دشمنان بود و در رکابم کشته شد و من از او رضایت دارم و خدا نیز از او راضی باشد و پاداشش را دو چندان کند.[۲۲]

ویژگی‌های ظاهری و اخلاقی

به گواه منابع تاریخی، مالک قوی هیکل بود و شمشیرش به نام لج (درخشنده همچون آب روان) معروف بود.[۲۳]

همچنین ببینید

پانویس

ارجاعات

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ بابایی ۱۳۸۷، ص. ۱۵۴.
  2. Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1:‎ 704.
  3. بابایی ۱۳۸۷، ص. ۱۶۱.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ وگلیری ۱۳۸۴، ص. ۳۹.
  5. Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1:‎ 704.
  6. Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1:‎ 704.
  7. Morony, “MADĀʾEN”.
  8. Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1:‎ 704.
  9. Madelung، «'Alī: The counter-caliphate of Hāshim»، The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate، ۱۴۱.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ Madelung، «'Alī: The counter-caliphate of Hāshim»، The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate، ۱۴۳.
  11. Madelung، «'Alī: The counter-caliphate of Hāshim»، The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate، ۱۴۵.
  12. Madelung، «'Alī: The counter-caliphate of Hāshim»، The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate، ۱۵۱.
  13. Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1:‎ 704.
  14. Veccia Vaglieri, “al-D̲j̲amal”, 2:‎ 414–416.
  15. Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1:‎ 704.
  16. Madelung، «'Alī: The counter-caliphate of Hāshim»، The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate، ۲۶۵.
  17. Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1:‎ 704.
  18. Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1:‎ 704.
  19. Madelung، «'Alī: The counter-caliphate of Hāshim»، The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate، ۲۶۵.
  20. وگلیری ۱۳۸۴، ص. ۴۰.
  21. Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1:‎ 704.
  22. Madelung، «'Alī: The counter-caliphate of Hāshim»، The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate، ۲۶۶.
  23. Veccia Vaglieri, “al-As̲h̲tar”, 1:‎ 704.

منابع

  • بابایی، رضا (۱۳۸۷). «مالک اشتر به روایت برخی متون ادبی-تاریخی». مالک اشتر نخعی. ۱.
  • وگلیری، وچپا (۱۳۸۴). «مالک اشتر». رشد آموزش تاریخ (۱۹).
  • Veccia Vaglieri, L (1986). "al-As̲h̲tar". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. ۱ (second ed.). Leiden: E. J. Brill. p. ۷۰۴.
  • Morony, Michael (2009). "MADĀʾEN". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 18 September 2012.
  • Veccia Vaglieri, L (1991). "al-D̲j̲amal". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. ۲ (second ed.). Leiden: E. J. Brill. p. ۴۱۴–۴۱۶.
  • Madelung، Wilfred (۱۹۹۸). The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate. United Kingdom: Cambridge University Press. شابک ۰۵۲۱۶۴۶۹۶۰. دریافت‌شده در ۲۳ اکتبر ۲۰۱۲.