رویداد خانه فاطمه زهرا: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۴۲: خط ۲۴۲:


== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==
{{فاطمه-افقی}}{{علی بن ابی‌طالب-افقی}}{{حسن مجتبی-افقی}}{{حسین بن علی-افقی}}{{شیعه-افقی}}
{{فاطمه-افقی}}{{علی بن ابی‌طالب-افقی}}{{حسن مجتبی-افقی}}{{حسین بن علی-افقی}}{{شیعه دوازده‌امامی-افقی}}
{{درجه‌بندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده=خیر|نیازمند جعبه اطلاعات=خیر|نیازمند تصویر=خیر|نیازمند استانداردسازی=خیر|نیازمند ویراستاری=خیر|مقابله نشده با دانشنامه‌ها=تاحدودی|تاریخ خوبیدگی=|تاریخ برگزیدگی=|توضیحات=}}
{{درجه‌بندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده=خیر|نیازمند جعبه اطلاعات=خیر|نیازمند تصویر=خیر|نیازمند استانداردسازی=خیر|نیازمند ویراستاری=خیر|مقابله نشده با دانشنامه‌ها=تاحدودی|تاریخ خوبیدگی=|تاریخ برگزیدگی=|توضیحات=}}



نسخهٔ کنونی تا ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۳۶

رویداد خانه فاطمه زهرا
نام بومی
عربیحادثة كسر الضلع
نام انگلیسیAttack on Fatimah's house
تاریخسال ۱۱ ه‍. ق
مکانمدینه، خانه فاطمه و علی
گونههجوم و محاصره
علتبیعت نکردن علی با ابوبکر
هدفبیعت گرفتن از علی و شکستن تحصن مخالفان خلافت ابوبکر
سازماندهی توسطعمر بن خطاب، ابوبکر و مغیرة بن شعبه
کشته‌هامحسن بن علی
آسیب‌دیده‌هافاطمه زهرا
هجوم گروهی از موافقان خلافت ابوبکر به خانه علی و فاطمه

رویداد خانهٔ فاطمه زهرا (به عربی: حَرْقِ دار) که به هجوم به خانه فاطمه نیز مشهور است، از وقایع سال یازدهم ه‍.ق و پس از مرگ محمد است که طی آن، جمعی از مخالفان خلافت ابوبکر در خانه فاطمه زهرا و علی بن ابی‌طالب تحصن و از بیعت استنکاف کردند. این امر موجب شد تا طرفداران خلافت، به رهبری عمر بن خطاب، به درب خانه فاطمه بیایند و واکنش نشان دهند. بر اساس گزارش‌های منابع تاریخی اسلام، فاطمه زهرا در این رویداد تهدید شد تا تحصن مخالفان شکسته شود، اما تحصن شکسته نشد.

مادلونگ گزارش می‌کند، بر اساس روایاتی که به این رویداد پرداخته‌اند؛ ابوبکر پس از برگزیدگی به خلیفگی مسلمانان، همراهِ گروهی ازجمله عمر به‌قصد گرفتن بیعت به خانهٔ علی می‌رود و آن‌جا با مقاومت علی و فاطمه روبه‌رو می‌شود. پس از آن عمر تهدید می‌کند تا در صورت عدم شکستن تحصن و بیعت مخالفان با ابوبکر، خانه فاطمه را به آتش می‌کشد. در این خصوص منابع شیعه تصریح دارند که درب خانه فاطمه توسط مهاجمان شکسته شد و فاطمه مورد ضرب و شتم قرار گرفت و در همین بین، فرزندش محسن را سقط کرد و بر اثر عوارض ناشی از این رویداد، چندی بعد درگذشت. منابع سنی اغلب به تهدید عمر نسبت به آتش زدن خانه و برخی نیز به دستگیری اهالی خانه یا تفتیش منزل فاطمه اشاره کرده‌اند.

کتاب سلیم بن قیس هلالی، قدیمی‌ترین منبع شیعی است که در قرن اول ه‍.ق تنظیم شده‌است. السنه ابن احمد، المعارف و الامامه و السیاسه ابن قتیبه، تاریخ یعقوبی، المصنف ابن ابی‌شبیه، وقعة الصفین نصر بن مزاحم، تفسیر عیاشی، مروج الذهب اثر مسعودی و تاریخ بیهقی به واقعه رویداد خانه فاطمه اشاره کرده‌اند ولی از جزئیات آن سخن به میان نیاورده‌اند. این واقعه در کتاب‌های حدیثی و بر مبنای روایاتی نیز مورد اشاره منابع اسلامی قرار گرفته‌اند؛ از حذیفة بن یمان، علی بن ابی‌طالب، محمد باقر، جعفر صادق، موسی کاظم و حسن عسکری روایاتی در این خصوص نقل شده‌است. این رویداد مورد توجه شرق‌شناسان نیز قرار گرفته‌است و به‌عقیدهٔ لائورا وچا والی‌یِری، حتی اگر به این داستان شاخ و برگ داده شده‌باشد و جزئیاتی ساختگی به آن افزوده شده‌باشد، ریشهٔ تاریخی آن را نمی‌شود نادیده گرفت.

ادیبان در شعر و نثر خود از این رویداد یاد کرده‌اند. در قرن‌های نخست اسلامی، ادیبانی متن‌هایی با مضمون مظلومیت‌ فاطمه زهرا، حمله به خانه او، هتک حرمت و کتک خوردنش و سقط جنین محسن نوشته‌اند. همچنین اشعاری در خصوص مصائب فاطمه به خود او منسوب شده‌است که در منابعی چون بحارالانوار، مناقب آل ابی‌طالب، کشف الغمه، الغدیر، احتجاج نقل شده‌است. مصائب فاطمه بعدها در دوره معاصر مورد توجه شاعران شیعه قرار گرفت و مضمون‌هایی چون «قیام فاطمه علیه حکومت غاصب»، «خواندن خطبه علیه دستگاه حکومت» و «رنج‌های فاطمه» در اشعار فاطمی جای گرفت. علاوه بر حوزه شعر، در حوزه هنر نیز این رویداد مورد توجه شیعیان و داستان چندین تئاتر و یک فیلم سینمایی به نام «بانوی بهشت» قرار گرفته‌است.

پیش‌درآمد

تایپوگرافی نام پنج تن آل عبا

فاطمه زهرا

فاطمه ملقّب به زهرا (۲۰ جمادی‌الثانی بین ۳۵ تا ۴۵ عام‌الفیل برابر ۱۸ تا ۸ پیش از هجرت – ۱۳ جمادی‌الاول یا ۳ جمادی‌الثانی ۱۱ هجری قمری) دختر محمّد و خدیجه، همسر علی بن ابی‌طالب، و مادر حسن بن علی و حسین بن علی است. او کوچک‌ترین دختر محمّد و تنها فرزندش بود که از خود فرزندانی باقی گذاشت.[۱][۲] او ایام کودکی را تحت حمایت والدین خود در مکه و در دورانی که قریش مشکلات و رنج‌های زیادی را برای پدرش بابت تبلیغ اسلام به‌وجود آورده‌بودند، گذراند.[۳] پس از هجرت محمد از مکه به مدینه، عمر و ابوبکر و چند تن دیگر خواستار ازدواج با فاطمه بودند، اما محمّد پیشنهاد ازدواج آن‌ها را نپذیرفت و گفت که برای این موضوع منتظر فرمان خداست.[۴][۵] مدت کمی پس از هجرت، محمّد به علی گفت که خداوند به وی فرمان داده‌است که دخترش، فاطمهٔ زهرا، را به ازدواج وی درآورد.[۶] در بسیاری از آیات قرآن به فاطمه زهرا اشاره شده، امّا، همچون امامان شیعه، نامی از او به‌میان نیامده‌است. پژوهشگران و نویسندگان اهل سنّت و شیعه شمار گوناگونی از آیات را دربارهٔ فاطمه دانسته‌اند. بعضی ۳۰ آیه، بعضی ۶۰ آیه در ۴۱ سوره و بعضی هم ۱۳۵ آیه از ۶۷ سوره را دربارهٔ او می‌دانند.[۷]

هم منابع تاریخی و هم منابع دینی مشارکت فعّال فاطمه در منزل و در اجتماع را ثبت کرده‌اند، و او را اهل زُهد و کنار نهادن امور دنیا ندانسته‌اند. دانش حقوقی فاطمه و دادخواهی او نشانهٔ حضورش در امور اجتماعی است.[۸] در نبرد احد وی خون را از زخم‌ها و شمشیر پدرش پاک می‌کند و به‌روایت واقدی زنانِ مداواکنندهٔ مجروحان را رهبری، و برای کشتگان مسلمان سوگواری می‌کند.[۹] به‌نظر می‌رسد که فاطمه تنها در سه کار سیاسی مهم دخالت داشته که در همه منابع شیعه و سنّی، هرچند به روایات گوناگون، ثبت شده‌است. نپذیرفتن محافظت از ابوسفیان پس از فتح مکه، دفاع دلیرانه از علی پس از درگذشت محمّد و مخالفت با گزیدن ابوبکر به خلیفگی و منازعات خشن با عمر، و سرانجام ادّعای مالکیت بر میراث پدر و ستیهندگی با ابوبکر به‌ویژه دربارهٔ فدک و سهم خیبر که ابوبکر کلّاً نپذیرفت.[۱۰] در منابع اهل سنّت بر روی شخصیت فاطمه به‌عنوان بانویی پرهیزکار و باایمان تأکید می‌شود.[۱۱] این منابع از محبوبیت او و تربیتش نزد پیامبر گزارش می‌کنند؛ حق‌طلبی‌اش در زمان پیامبر و پس از آن را بیان می‌کنند؛ و شُکوه و عظمتش را در قیامت گزارش می‌کنند.[۱۲] فاطمه به‌عنوان «مادر امامان»، جایگاه ویژه‌ای در بینش شیعه دارد. او به‌عنوان تنها فرزند بازماندهٔ محمّد، همسر علی و مادر حسن و حسین، دارای جایگاه منحصربه‌فردی بین شیعیان است.[۱۳] زیدیه در موضوع امامت بر این عقیده‌اند که امامت علی بن ابی‌طالب پس از پیامبر، و امامت حسن مجتبی و حسین بن علی بر حق است؛ و امامت منحصراً در فرزندان فاطمه — چه حسنی باشند یا حسینی — و با شروط معینی استمرار دارد.[۱۴] به‌گفتهٔ ولیری، اسماعیلیه بیشتر پیوندها میان بُعدِ افسانه‌ای و بعد تاریخی فاطمه زهرا را به‌خاطر بالابردن موقعیت فاطمه زهرا حفظ می‌کنند؛ اما در موضوع خلقت، فاطمه زهرا به‌عنوان عنصری ثانویه میان عناصر عرفانی و نیمه‌عرفانیِ فراوانِ دیگر جایگاه می‌یابد؛ و دراین‌حال، او تحت‌الشّعاعِ دیگر عناصر قرار می‌گیرد و بیشتر پیوندها با بعد تاریخی‌اش ازمیان می‌رود.[۱۵]

نقاشی از مراسم غدیر خم

پیش‌زمینه تاریخی

زندگی فاطمه زهرا مقارن با دورهٔ تبلیغ اسلام توسط محمّد بود. محمّد ۱۳ سال به تبلیغ اسلام در مکه پرداخت. شمار اندکی به وی گرویدند که با مخالفت قبیلهٔ قُرَیش و بعضی دیگر از قبیله‌های عرب روبه‌رو شدند و آزار دیدند.[۱۶][۱۷] محمّد همراه با پیروانش برای رهایی از این وضع، در سالی که بعدها مبدأ تقویم هجری خورشیدی و هجری قمری شد، به شهر یَثرِب — که مَدینَةُالنَّبی («شهر پیامبر») نامیده شد — هجرت کرد.[۱۸][۱۹] او در مدینه قبایل در حال ستیز اوس و خَزرَج را متحد کرد و برپایهٔ مسلمانان مهاجر مکه و ساکنان اصلی مدینه اجتماع و دولتی نوین را تأسیس کرد، که آن را اُمَّت نامید.[۲۰] سپس، میان مسلمانان و قبایل مکه و هم‌پیمانانشان جنگ درگرفت و سرانجام پس از هشت سال محمّد با پیروانش، که تا آن زمان به بیش از ده‌هزار می‌رسیدند، شهر زادگاهش را فتح کرد.[۲۱] پس از فتح مکه رفته‌رفته بیشتر اهالی شبه‌جزیره عربستان به اسلام گرویدند و امّت اسلام به سراسر این سرزمین گسترش یافت.[۲۲] فاطمه در دو سال پایانی زندگانی محمد، به آرامش نسبی در زندگانی رسید اما چندان دوامی نداشت.[۲۳]

در پایان سال دهم (۶۳۲ میلادی) پس از هجرت، محمد آخرین حج و اولین حج کامل را انجام داد[۲۴] و از این طریق تمام جزئیات مراسم حج را به پیروانش توضیح داد. طی این واقعه (حجةالوداع و تعلیم اعمال حج) رخ داد،[۲۵] در بازگشت به مدینه و در بین راه، محمد به صورت ناگهانی به مدت سه روز در محلی به نام غدیر خم توقف کرد و با جمع‌کردن حجاج خطبه‌ای خواند و در آن جمله «هر که من مولای اویم پس علی مولای اوست» را با بلندکردن دست علی در برابر جمعیت گفت. واژهٔ «مولا» در عربی به دو معنای «دوست» و «رهبر» است.[۲۶] اهل سنت معتقدند که عده‌ای از تقسیم غنایم در اردوکشی به یمن که توسط علی انجام شده ناراضی بودند و محمد در پاسخ به آن‌ها علی را دوست خویش معرفی کرد تا ناخشنودی آنان را فرونشاند.[۲۷] در مقابل شیعیان بر این باورند که تجمع در غدیر برای معرفی جانشین محمد بود و عبارت مشهور «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» گواهی روشن بر اثبات امامت و جانشینی علیست.[۲۸] محمّد ده سال پس از هجرت، چند ماه پس از بازگشت از حَجَّةُالْوِداع، بیمار شد و درگذشت.[۲۹]

نقاشی مراسم بیعت‌گیری برای ابوبکر در مسجدالنبی

گروهی از صحابه در سقیفه بنی ساعده جمع شدند تا جانشین محمد را تعیین نمایند.[۳۰][۳۱] عمر بن خطاب، ابوبکر را به عنوان جانشین در سقیفه نامزد کرد و او به عنوان اولین خلیفه مسلمانان انتخاب شد. پوناوالا می‌نویسد تاریخ‌نگاران مسلمان اتفاق نظر دارند که بحران موجود در این برهه، توسط سه تن از مهاجران مشهور به نام‌های ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح برطرف گردید. آنان انصار را جمع کردند و سرآخر ابوبکر به عنوان خلیفه انتخاب شد. حسادت بین دو قبیلهٔ مهم انصار به نام اوس و خزرج و عدم فعالیت بنی‌هاشم در تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.[۳۲][۳۳][۳۴] در میان مهاجران عده‌ای نیز به رهبری علی و شامل زبیر، طلحه، عباس بن عبدالمطلب، مقداد، سلمان فارسی، ابوذر غفاری و عمار بن یاسر، علی را وارث مشروع محمد می‌دانستند.[۳۵] این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند که علی توسط شخص محمد به جانشینی منصوب شده‌است و بنابراین مقام خلافت باید از آن وی باشد.[۳۶][۳۷]

ابوبکر یک روز بعد از ماجرای سقیفه، برای گرفتن بیعت عمومی به منبر نشست. مراسم بیعت‌گیری با سخنرانی عمر در وصف ابوبکر شروع شد و پس از آن مردم با ابوبکر بیعت می‌کردند. در نهایت ابوبکر نیز خطبه‌ای خواند. در این مراسم، گروهی از مهاجران و انصار از جمله علی، سعد بن عباده، عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس، زبیر بن عوام، خالد بن سعید، مقداد بن عمرو، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عمار بن یاسر، براء بن عارب، ابی بن کعب، حذیفة بن یمان، خزیمة بن ثابت، ابوایوب انصاری، سهل بن حنیف، عثمان بن حنیف، ابوالهیثم بن تیهان، سعد بن ابی وقاص و ابوسفیان بن حرب از بیعت با ابوبکر استنکاف کردند. در گروه مخالفان ابوبکر، جز سعد بن عباده که خود را مستحق خلافت می‌دید، الباقی بر روی اولیت علی بر ابوبکر اصرار داشتند. از میان کسانی که با ابوبکر بیعت نکردند، بعدها جسد سعد بن عباده در حوران یافت شد که به نقل بلاذری، «سعد به دست جنیان کشته شد». ابوبکر سعی کرد تا با کمک عمر و مغیره بن شعبه، عباس و هاشمیان را با ترغیب در سهم داشتن در حکومت، به بیعت مجاب کند اما موفق نشد. در این بین، اخبار در خصوص بیعت نکردن و مخالفت‌های علی بن ابی‌طالب با ابوبکر، متفاوت و بعضاً متعارض هستند. دسته‌ای از روایات علی را از اولین بیعت‌کنندگان با ابوبکر گزارش می‌کند و دسته‌ای دیگر، علی را از استنکاف‌کنندگان از بیعت تا مدت‌ها بعد از آغاز حکومت ابوبکر معرفی کرده‌اند. بنابر گزارش ابن هشام[۳۸] و طبری، هنگامی که ابوبکر در مسجد النبی در حال خطبه خواندن به نام خلیفه بود، جمعی از بنی‌هاشم به نشانه مخالفت با ابوبکر در خانه فاطمه تحصن کردند.[۳۹][۴۰] علی بعداً مکرر می‌گفت که اگر چهل یاور داشت قیام می‌کرد.[۴۱]

شرح واقعه

رویداد خانهٔ فاطمه (به عربی: حَرْقِ دار)، که به هجوم به خانه فاطمه نیز شهره است، به واقعه حاضر شدن جمعی از طرفداران خلافت ابوبکر به درب خانه فاطمه زهرا و علی بن ابی‌طالب اشاره دارد که بر اساس آن، فاطمه زهرا تهدید شد تا تحصن مخالفان ابوبکر در خانه فاطمه شکسته شود.[۴۲] بر اساس روایاتی که به این رویداد پرداخته‌اند؛ ابوبکر پس از برگزیدگی به خلیفگی مسلمانان، همراهِ گروهی ازجمله عمر به‌قصد گرفتن بیعت به خانهٔ علی می‌رود و آن‌جا با مقاومت علی و فاطمه روبه‌رو می‌شود. به‌نوشتهٔ ویلفرد مادلونگ پس از این‌که در سَقیفه با ابوبکر همچون خلیفه بیعت می‌شود، علی و هوادارانش که عباس بن عبدالمطلب و بنی‌هاشم و زبیر از ایشان بودند در خانهٔ فاطمه گرد می‌آیند.[۴۳] به گزارش بلوکباشی و جاج منوچهری، این نخستین رفتار ناشایست با خاندان پیامبر پس از درگذشت محمد بوده‌است.[۴۴]

شرح واقعه در منابع کهن

بنابر روایتی که مفید از مروان بن عثمان در آمالی گزارش می‌کند، منزل فاطمه در مقابل منبر محمد واقع در مسجد النبی بود که ابوبکر بر آن نشسته بود و عمر بن خطاب و عده‌ای به درب خانه فاطمه آمدند و جمع حاضر در منزل را تهدید کردند تا برای بیعت خارج شوند.[۴۵][۴۶] یعقوبی در تاریخش، ابوبکر را هم در زمره افراد مراجعه کننده به منزل فاطمه آورده‌است. در خانه فاطمه، تعدادی از انصار و طرفداران علی، جمع شده بودند و ابوبکر می‌خواست تا بیعت این مخالفان را به‌دست آورد. در کتاب الامامة و سیاسة این واقعه با جزئیات جدی‌تری نقل شده‌است. ابوبکر از کسانی که از بیعت با او سر برتافته و در خانه علی گردآمده بودند، سراغ گرفت، عمر را به دنبال آنان فرستاد.[۴۷] شیخ مفید در روایتی دیگر در کتاب الجمل، گزارش می‌کند که عمر بن خطاب در ابتدا قنفذ – غلام خویش و به نقلی غلام ابوبکر – را برای بیرون کردن اهالی پناهنده شده در خانه فاطمه فرستاد و دستور داد تا بر گِرد خانه هیزم جمع کند؛ سپس خودش به همراه جمعی از جمله مغیره بن شعبه و سالم غلام ابوحذیفه به درب خانه فاطمه آمد و تهدید کرد که اگر متحصنان خارج نشوند، خانه را به آتش خواهد کشید.[۴۸] در امامة و السیاسة نیز به طلب هیزم برای آتش زدن خانه توسط عمر اشاره شده‌است. او در پاسخ به اینکه فاطمه داخل خانه‌است، می‌گوید، اگر چه او در خانه باشد، خانه را آتش خواهدزد.[۴۹] مادلونگ نیز از «تهدید» عمر مبنی بر آتش زدن خانه فاطمه یاد می‌کند.[۵۰] بلاذری در انساب الاشراف گزارش می‌کند که فاطمه در دستان عمر فتیله‌ای دید و از او می‌پرسد که آیا او قصد دارد که خانه من را به آتش بکشد.[۵۱] بنابر نقلی که مفید گزارش می‌کند، زبیر از پناهندگان خانه علی بود که پس از تهدید عمر، شمشیر کشید و بیرون آمد ولی توسط مهاجمان دستگیر شد.[۵۲] اما لارا وسیا وگلییری در دانشنامه اسلام، علی را به عنوان کسی که با شمشیر به استقبال مهاجمان آمده‌است یاد می‌کند که سرآخر توسط عمر خلع صلاح می‌شود. او همچنین گزارش می‌کند که ابوبکر و همراهانش قصد ورود به منزل علی کردند که فاطمه آنچنان شیون سر داد و تهدید کرد که به خدا قسم باید بیرون روید اگر نه نزد خدا مویم را برهنه سازم و ناله و زاری سر دهم که ابوبکر از ورود به خانه منصرف شد.[۵۳] مادلونگ نیز تصریح می‌کند که نشانه‌هایی مبنی بر تفتیش خانه فاطمه پس از خروج حامیان علی، وجود دارد.[۵۴] پس از این وقایع، سرآخر افراد درون خانه بجز علی و فاطمه به بیرون می‌آیند و با ابوبکر بیعت می‌کنند. در این هنگام فاطمه با صدای بلند گفت: «ای پیامبر خدا پس از تو چه مصیبت‌هایی به ما از فرزندان خطّاب رسید.»[۵۵]

به گزارش کتاب سلیم بن قیس، که قدیمی‌ترین منبع در میان منابع گزارش کننده این هجوم است، پس از آنکه عمر، قنفذ را دو مرتبه برای فراخواندن علی برای بیعت با ابوبکر فرستاد و بی‌نتیجه بازگشت، خود به درب خانه فاطمه آمد و پس از گفتگویی با فاطمه، درب خانه را به آتش کشید و با لگد آن را شکست و وارد خانه شد و چون فاطمه مانع شد تا آنان علی را بازداشت نمایند، او را مورد ضرب و شتم قرار داد. پس از آنکه علی از رفتار عمر و همراهانش با فاطمه آگاه شد، سریع خود را به عمر رساند، او را به زمین زد و قصد کشتن او کرد اما منصرف شد. در نهایت با هجوم مردم به خانه علی، او دستگیر و برای اخذ بیعت به مسجد برده‌شد.[۵۶][۵۷] طبق آنچه شبل‌الدوله مقاتل بن عطیه در موتمر علماء بغداد گزارش می‌کند، بر اثر این حمله، میخ در به سینه فاطمه داخل شد و سبب جراحت او از ناحیه پهلو شد.[۵۸]

نگاه تحلیلی به رویداد

در اینکه چه کسانی در هنگام هجوم، در خانه فاطمه حضور داشتند، اختلافاتی گزارش شده‌است. بنابر نقل کتاب الملل و النحل، تنها علی، فاطمه و حسن و حسین در خانه حضور داشتند. اما مرتضی عاملی بر این باور است که هجوم به خانه علی چند نوبت تکرار شده‌است و شاهد بارز آن، روایتی است که در الامامه و السیاسه، از ابن قتیبه گزارش شده‌است. بر این اساس، در یورش اول، علی در خانه نبود و اهالی پناهنده در خانه بازداشت شدند؛ و در یورش بعدی، لطمه به فاطمه و دستگیری علی صورت گرفت. با این وجود در اینکه آیا زبیر به تنهایی در خانه فاطمه حاضر بود یا آنکه سایر بنی هاشم نیز حاضر بودند؛ توافقی در منابع وجود ندارد.[۵۹]

طبق آنچه عبدالزهرا مهدی در کتابش الهجوم بدان پرداخته‌است، هجوم به خانه فاطمه، در دو نوبت صورت گرفته‌است که در مرتبه اول، اتفاق به‌خصوصی نیافتاد و به تهدید و جمع‌آوری هیزم اکتفا شده‌است و نتیجه آن خروج متحصنین غیر از علی و فاطمه از خانه بوده‌است. در مرتبه بعدی، حمله به خانه، شکستن درب، توهین و آسیب به فاطمه و سقط محسن شکل گرفته‌است. علی لباف در فهرستی که بر کتاب هجوم نوشته‌است، گزارش می‌کند که در منابع شیعه و سنی، بین دو هجوم اول و دوم خلط شده‌است. لبافی علت این اختلاط در منابع شیعی را ملاحظاتی همچون ترس از حکومت‌های جائر، سهو در ضبط و استناد به منابع عامه می‌داند.[۶۰] مازندرانی و ابن شهرآشوب تعداد افراد حاضر در این هجوم را به نقل از ابن‌عباس، ۶۰ نفر گزارش کرده‌است.[۶۱][۶۲] در گزارشی که ابن حمزه زیدی گزارش می‌کند، خالد بن ولید و عیاش بن ربیعه، عمر بن خطاب را در این هجوم همراهی کردند.[۶۳] ابن ابی‌الحدید نیز در شرح نهج‌البلاغه گزارش می‌کند که در این هنگام، مردم برای نظاره کردن در خیابان‌های مدینه جمع شده بودند به طوری که خیابان‌ها از مردان پر شد.[۶۴]

پوستری طراحی شده از فاطمه زهرا با نام «ستاره خونین»

پسایند

وقایع بعدی

بنابر گزارش اسحاق بن ابراهیم در المسترشد فی امامه، علی را پس از هتک حرمت فاطمه، دست بسته در حالی که طنابی به گردنش انداخته بودند، به مسجد بردند و برای بیعت کردن با ابوبکر مجبور کردند؛ با این حال علی از بیعت استنکاف کرد و به خانه بازگشت.[۶۵] بنابر پاره‌ای از گزارش‌ها که در منابعی چون تاریخ یعقوبی و مروج‌الذهب مسعودی گزارش شده‌است، فاطمه زهرا پس از رویداد هجوم، از خانه بیرون آمد و با نکوهیدن صحابه‌ای که در این هجوم نقش داشتند، تهدید نمود تا دست از خانواده او بردارند. با این سخنان فاطمه، جمعیت متفرق شدند.[۶۶] در کتاب سلیم بن قیس از علی بن ابی‌طالب نیز گزارش شده‌است که عمر به جهت تشکر از قنفذ، اموالی را به او بخشید.[۶۷] بر اساس روایتی از جعفر صادق که در تهذیب الاحکام و من لایحضره الفقیه گزارش شده‌است، فاطمه زهرا پس از ماجرای هجوم به خانه‌اش، از جانب برخی در منابر، مورد قذف قرار گرفت.[۶۸]

طلب حلالیت

به گزارش برخی منابع، ابوبکر و عمر بعد از هجوم به خانه فاطمه، برای طلب رضایت از فاطمه به خانه او آمدند اما با عدم رضایت فاطمه مواجه شدند. در این خصوص در الامامة و السیاسة آمده‌است، وقتی ابوبکر و عمر برای رضایت به نزد فاطمه آمدند، فاطمه از آنها روی برگرداند و با آنها سخن نگفت و پس از اصرار آن دو، به آنها حدیثی از محمد یادآور شد که محمد گفته‌است «هر کس فاطمه را به خشم بیاورد، من [محمد] را به خشم آورده‌است.» و در ادامه تأکید کرد که تا زمانی که زنده باشد، از آن دو خشنود نخواهد شد و شکایت خود را به پیامبر خواهد برد.[۶۹] در عوالم العلوم و علل الشرایع آمده‌است که ابوبکر پس از این سخن به گریه افتاد و عمر به او با طعنه گفت، برا خشم زنی اینگونه جزع می‌کنی؟[۷۰] شبیه به این روایت را کتاب سلیم بن قیس نیز گزارش کرده‌است.[۷۱] در شرح بهجة المحافل چنین گزارش شده‌است که منظور از رویگردانی فاطمه از عمر و ابوبکر، عدم صحبت و ملاقات فاطمه در خصوص درخواست فدک بوده‌است. با این وجود در تاریخ الاسلام ذهبی، از رضایت فاطمه نسبت به عمر و ابوبکر گزارشی آمده‌است.[۷۲] به عقیده بلوکباشی و منوچهری، فاطمه زهرا می‌توانست با جایگاهی که در انظار عمومی داشت و با توجه به شرایط زمانه، مردمان را بر خلیفه بشوراند، اما مسائلی چون حفظ وحدت و انسجام اسلامی، سبب شد تا فاطمه زهرا تا پایان عمر، با سکوت خویش مبارزه‌ای علیه دستگاه حکومتی داشته باشد.[۷۳]

درگذشت

به گزارش منابع شیعه، فاطمه زهرا بر اثر جراحات ناشی از این هجوم بیمار شد و بر اثر همان بیماری از دنیا رفت.[۷۴] فاطمه وصیت کرد تا کسی در مراسم غسل و کفنش حاضر نشود و شبانه و مخفیانه دفن شود. او سعی کرد تا با این اقدام، امکان حضور ابوبکر را در مراسم نماز و تدفینش منتفی سازد و نگذارد تا ابوبکر بر او نماز بگذارد.[۷۵] این اقدام سبب شد تا جمعی از صحابه برای نبش قبر فاطمه اقداماتی سخن‌هایی به میان آورند که با مخالفت قوی علی مواجه شد.[۷۶] از میان منابع سنی، در البدایة و النهایه به نقل از صحیح بخاری و صحیح مسلم و همین‌طور تاریخ الامم و الملوک، مشکل الآثار، تاریخ الاسلام، طبقات ابن سعد، سنن کبری، تاریخ الخمیس، اثبات الهداة، مسند احمد و کفایة الطالب و آثار دیگری از این دست، به دفن مخفیانه فاطمه زهرا اشاره شده‌است.[۷۷] با این وجود در الریاض النضره و الاصابه روایتی گزارش شده‌است که ابوبکر در مراسم نماز میت فاطمه شرکت داشته‌است.[۷۸] همچنین ابن جوزی در تاریخش به نماز خواندن ابوبکر بر فاطمه اشاره دارد.[۷۹] که به عقیده مرتضی عاملی، با توجه به مخفی بودن قبر فاطمه تا کنون و عدم گزارش محل دفن او در منابع تاریخی، این گزارش‌های تاریخی صحیح به نظر نمی‌رسند.[۸۰] امامان بعدی شیعه نیز محل دفن فاطمه را به شیعیان خود نشان ندادند.[۸۱]

به نوشته پوناوالا، علی و بنی‌هاشم تا قبل از درگذشت فاطمه (حدود شش ماه) از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا که تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد.[۸۲] مسعودی نیز به مسئله عدم بیعت علی تا پیش از درگذشت فاطمه، اشاره دارد.[۸۳]

هجوم به خانه در منابع

منابع سنی

قفل درب خانه فاطمه واقع در مسجدالنبی (مدینه)

صراحت به هجوم یا تهدید

ابراهیم بن سیار معتزلی (د ۲۳۱ ه‍.ق) که به نظام شهره است، از بزرگان معتزله است. وی در روایتی به «هجوم عمر به فاطمه در روز بیعت با ابوبکر» اشاره دارد و «تهدید عمر نسبت به آتش زدن خانه فاطمه» را گزارش می‌کند.[۸۴][۸۵] ابن احمد (د ۲۹۰ ه‍.ق) در کتابش السنه روایتی را نقل می‌کند که به دو گزاره «برخی مسلحانه به خانه فاطمه رفتند» و «زبیر را خلع سلاح کرده و برای بیعت به مسجد آوردند» اشاره دارد.[۸۶] به گزارش ابن شهر آشوب (د ۵۸۸ ه‍.ق) و گنجی شافعی (د ۶۵۸ ه‍.ق)، در کتاب المعارف ابن قتیبه (د ۲۷۶ ه‍.ق) نیز به سقط شدن محسن بر اثر ضربه قنفذ اشاره شده‌است، اما این متن اکنون در کتاب المعارف موجود نیست. مرتضی عاملی معتقد است این متن از کتاب به «تغییر عبارت» تحریف شده‌است.[۸۷] در جای دیگر نیز از ابن قتیبه در کتاب الامامه و السیاسه گزارش شده‌است که ابوبکر قومی را برای آنان که از بیعت با او تخلف کردند به خانه علی فرستاد. در این نقل نیز از «تهدید عمر برای آتش زدن خانه با وجود حضور فاطمه در آن خانه» و «بیرون آوردن علی از خانه برای بیعت» یاد شده اما به جزئیات و چگونگی خروج علی از خانه اشاره‌ای نشده‌است.[۸۸][۸۹][۹۰] یعقوبی (د ۲۸۴ ه‍.ق) در تاریخش، بدون گزارش جزئیات ماجرا، از «ورود بی‌احترامانه و به زور عمر به خانه فاطمه»، «عکس‌العمل فاطمه زهرا» و «تهدید فاطمه خطاب به عمر برای خروج از خانه و نفرین در حق عمر» خبر می‌دهد.[۹۱][۹۲][۹۳]

ابن ابی‌شبیه (د ۲۳۵ ه‍.ق) در کتاب المصنف روایتی را می‌آورد که در آن به «ورود مقداد و زبیر به خانه فاطمه برای مذاکره و مشورت در خصوص بیعت مردم با ابوبکر» و «عکس‌العمل عمر بن خطاب به این اتفاق» و «تهدید فاطمه به آتش زدن خانه در صورت تداوم این رفتارها» اشاره شده‌است. همین روایت را با اختلافی اندک، ابن عبدالبر (د ۴۳۶ ه‍.ق) با سندی دیگر و نویری (د ۷۳۳ ه‍.ق) به نقل از ابن عبدالبر و صفدی (۷۶۴ ه‍.ق) گزارش می‌کند.[۹۴] بلاذری (د ۲۷۹ ه‍.ق) از مدائنی در خصوص «سؤال و جواب فاطمه و عمر در خصوص آتش زدن خانه فاطمه» گزارش می‌کند که عمر در پاسخ فاطمه گفت «حتی اگر تو در خانه باشی [آن را آتش می‌زنم]».[۹۵] شبیه به همین مطلب را ابن عبدربه نیز بدون ذکر سند گزارش می‌کند.[۹۶] طبری (د ۳۲۰ ه‍.ق) نیز به نقل از واقدی (د ۲۰۹ ه‍.ق) گزارش می‌کند که «عمر برای بیرون کشیدن جماعتی که در خانه فاطمه پناهنده شده بودند و از بیعت استنکاف می‌کردند، به خانه فاطمه رفته و تهدید کرده‌است که خانه را به روی اهلش آتش خواهد زد». طبری بدون اشاره به جزئیات ماجرا، تنها به «دستگیری زبیر و علی» اشاره می‌کند.[۹۷][۹۸] ابن شحنه (د ۸۹۰ ه‍.ق) در کتاب روضة المناظر از «آمدن عمر به نزد خانه فاطمه برای آتش زدن آن» خبر می‌دهد و بدون گزارش جزئیات ماجرا به نقل از عایشه می‌آورد که «علی تازنده بودن فاطمه از بیعت استنکاف کرد.»[۹۹][۱۰۰] در صحیح بخاری، سنن ابن ماجه و دلائل النبوة، روایتی از حذیفة بن یمان گزارش شده‌است که بر اساس آن، محمد در مورد فتنه‌ای سخن می‌گوید که در آن «بین عمر بن خطاب و آن فتنه، دربی بسته‌است که شکسته خواهد شد.»[۱۰۱]

اعتراف ابوبکر

یکی از گزارش‌هایی که در منابع سنی مذهب در تصدیق هجوم به خانه فاطمه مورد استناد قرار گرفته‌است، «اعتراف ابوبکر در روزهای پایانی زندگانی نسبت به هجوم به خانه فاطمه» بوده‌است. این گزارش را طبری، مسعودی (د ۳۴۵ ه‍.ق)، یعقوبی و ابن عبدربه (د ۳۲۸ ه‍.ق) گزارش کرده‌اند.[۱۰۲] این عبارت به‌طور کلی در ۲۱ شکل و منبع مختلف از منابع سنی آمده‌است که در نقل طبری، عقیلی (د ۳۲۲ ه‍.ق)، ابن عبدربه، طبرانی (د ۳۶۰ ه‍.ق)، ابن عساکر (د ۵۷۱ ه‍.ق)، ضیاء مقدسی (د ۶۴۳ ه‍.ق)، ابن ابی‌الحدید (د ۶۵۶ ه‍.ق) و ذهبی (د ۷۴۸ ه‍.ق) با ذکر سندهای مختلف و در باقی موارد به صورت مرسل گزارش شده‌است. قدیمی‌ترین منابعی که این متن را از ابوبکر نقل کرده‌اند، ابوعبید (د ۲۲۲ ه‍.ق)، ابن قتیبه (د ۲۷۶ ه‍.ق)، یعقوبی (د ۲۸۴ ه‍.ق) و مبرد (د ۲۸۵ ه‍.ق) هستند.[۱۰۳] حاکم نیشابوری (د ۴۰۵ ه‍.ق) نیز در روایتی گزارش می‌کند که ابوبکر پس از اطلاع از ناراحتی فاطمه در خصوص وقایع رخ داده شده در ایام بیعت‌گیری، در خطبه‌ای معذرت‌خواهی کرد. در روایت حاکم، جز «شکسته شدن شمشیر زبیر»، به هیچ مطلبی اشاره نشده‌است. این خبر را بیهقی (د ۴۵۸ ه‍.ق)، ابن عساکر، ذهبی، ابن‌کثیر (د ۷۷۴ ه‍.ق) و متقی هندی (د ۹۷۵) از حاکم گزارش کرده‌اند.[۱۰۴] احمد بن عبدالله طبری (د ۶۹۴ ه‍.ق) در الریاض النضره و ابوالفداء (د ۷۳۲ ه‍.ق) در المختصر فی اخبار البشر دیگر منابع از منابع سنی مذهب هستند که به این واقعه اشاراتی داشته‌اند.[۱۰۵]

منابع شیعه

لقب زهرا، از القاب فاطمه؛ نقش بسته بر ضریح حسین بن علی

ماجرای هجوم و تهدید

کتاب سلیم بن قیس هلالی، قدیمی‌ترین منبع شیعی است که در قرن اول ه‍.ق تنظیم شده‌است. در این کتاب، پنج نقل با سلسله سند متفاوت در راستای هجوم به خانه فاطمه گزارش شده‌است. به‌طور کلی سلیم بن قیس (د ۷۶ ه‍.ق) به عنوان راوی بخش عمده‌ای از وقایع این رویداد و قدیمی‌ترین منبع شیعی نقل کننده این روایت، ۵ روایت مختلف در این خصوص گزارش کرده‌است.[۱۰۶] نصر بن مزاحم (د ۲۱۲ ه‍.ق) در وقعة صفین روایتی را به نقل از عمرو عاص خطاب به معاویه در خصوص بستن آب بر سپاهیان علی در جنگ صفین گزارش می‌کندکه در آن به معاویه توصیه می‌شود، بستن آب به سپاه علی کار صحیحی نیست، «چرا که از علی پس از واقعه هجوم به خانه فاطمه، شنیده شده‌است اگر چهل نفر یار می‌داشت، قیام می‌کرد». این روایت، دومین منبع در ترتیب تاریخی است که تلویحاً به مسئله هجوم به خانه فاطمه اشاره دارد.[۱۰۷] در نقل دیگری که عیاشی (د ۳۲۰ ه‍.ق) ناقل آن است، سخنی از «ضرب و هتک فاطمه زهرا» نیست و تنها به «شکسته شدن درب» و «بدون اجازه وارد شدن عمر به خانه» اشاره شده‌است.[۱۰۸] عیاشی روایتی مرسل را از جعفر صادق و محمدباقر گزارش می‌کند که در آن به «آتش آوردن عمر برای آتش زدن خانه فاطمه» تصریح شده‌است.[۱۰۹] خصیبی (د ۳۳۴ ه‍.ق) روایتی را از علی گزارش می‌کند که در آن به «آتش آوردن عمر برای آتش زدن خانه فاطمه و اهل آن» تصریح شده‌است.[۱۱۰][۱۱۱]

به گزارش مرتضی عاملی، در مروج الذهب مسعودی (د ۳۴۵ ه‍.ق) آمده‌است که عمر پس از آنکه با مخالفت بنی‌هاشم در خصوص بیعت با ابوبکر مواجه شد، دستور داد تا هیزم جمع کنند و خانه را به رویشان آتش دهند. بعدها در چاپ‌های جدید این کتاب، عبارت‌هایی از این نقل، حذف شده‌است.[۱۱۲] مسعودی در جای دیگر در بیان آنچه برای توجیه عمل عبدالله بن زبیر در محاصره بنی‌هاشم گزارش می‌شود، به مسئله رویداد خانه فاطمه اشاره دارد و آن دو را با هم تشبیه می‌کند.[۱۱۳] مفید (د ۴۱۳ ه‍.ق) در امالی به نقل از مروان بن عثمان، به تفصیل مسئله «هجوم به خانه فاطمه»، «آتش زدن خانه علی»، «عدم مخالفت ابوبکر با اقدامات عمر» و «ناراحتی فاطمه از این جسارت» پرداخته‌است.[۱۱۴][۱۱۵] در روایتی دیگر از جعفر صادق که در الشافی فی الامامه از سید مرتضی (د ۴۳۶ ه‍.ق) آمده‌است، «علی تا پیش از آنکه دود به خانه‌اش وارد نشد، از بیعت استنکاف کرد.»[۱۱۶][۱۱۷] ابن جریر طبری (قرن چهار ه‍.ق) در دلائل الائمه از محمد باقر روایتی می‌آورد که در آن، علت درگذشت فاطمه «رفتار سوء عمر با وی» عنوان شده‌است که به «سقط محسن» انجامیده‌است. در روایتی دیگر در همان کتاب، محمد باقر خطاب به ابی‌الجارود خبر می‌دهد «هیزمی که عمر برای آتش زدن خانه فاطمه جمع کرد، نزد اهل بیت به ارث می‌چرخد».[۱۱۸] همو به نقل از ابوحمزه ثمالی و او به نقل از سجاد، ماجرای هجوم به خانه فاطمه را به تفصیل گزارش می‌کند.[۱۱۹] طبرسی (د ۵۴۸ ه‍.ق) در الاحتجاج در ضمن روایتی به ماجرای «هجوم و تهدید به آتش زدن خانه فاطمه» و «دستور ابوبکر در خصوص کتک زدن فاطمه» تصریح می‌کند.[۱۲۰] طبرسی دو روایت دیگر مربوط به «ماجرای هجوم به خانه فاطمه» را گزارش می‌کند.[۱۲۱] ابوصلاح حلبی (د ۴۴۷ ه‍.ق) از متلکمان شیعه، با اشاره به ماجرای «هجوم به خانه فاطمه توسط عمر»، علت تهدیدهای عمر بن خطاب و هجومش را، همراه کردن علی و بنی‌هاشم در بیعت با ابوبکر عنوان می‌کند.[۱۲۲] در بخشی از سخنان او، آمده‌است که این در حالی بود که فاطمه و علی، لشکری را تهیه نکرده بودند.[۱۲۳][۱۲۳] مقدس اردبیلی (د ۹۹۳ ه‍.ق) در حدیقة الشیعه، از ماجرای «حمله عمر به خانه فاطمه» یاد کرده‌است و علت درگذشت فاطمه را نیز، «جراحات ناشی از این هجوم» دانسته‌است.[۱۲۴] مجلسی اول (د ۱۰۷۰ ه‍.ق) در شرح کتاب من لایحضره الفقیه، دلیل درگذشت فاطمه را «لگد عمر بن خطاب به شکم فاطمه» می‌داند. مجلسی دوم (د ۱۱۱۰ ه‍.ق) نیز شبیه به همین عبارت را در آثار خود دارد.[۱۲۵]

ابن حمزه زیدی (د ۶۱۴ ه‍.ق) در الشافی، از دو شاهد عینی ماجرای هجوم به خانه فاطمه را گزارش می‌کند و در آن به «فریاد عمر بر اهل خانه فاطمه» و «تهدید به آتش زدن خانه در صورت عدم خروج علی» اشاره می‌کند. همو در روایتی دیگر از «پاسخ عمر در جواب کسی که از بودن فاطمه در خانه او را مطلع می‌کند و می‌گوید: من و فاطمه رو در روی هم خواهیم شد.» گزارش می‌کند.[۱۲۶] عمادالدین طبری (قرن ششم ه‍.ق) در کامل بهائی، در گزارشی از «تهدید عمر» و «ضربه زدن عمر با شمشیر به پهلوی فاطمه» خبر می‌دهد.[۱۲۷] سید بن طاووس (د ۶۶۴ ه‍.ق) در الطرائف، روایتی از موسی کاظم به نقل از محمد را گزارش می‌کند که پیامبر اسلام «درب خانه فاطمه را درب خانه خود» می‌دانست و «هتک آن را هتک خود اعلام کرد». در این روایت موسی کاظم اضافه می‌کند که «با این وصف، او را هتک کردند و حریم الهی شکسته شد».[۱۲۸][۱۲۹] سید روایتی دیگر را از حسن عسکری در خصوص «آتش زدن خانه فاطمه» و «سیلی به صورت فاطمه» در زوائد الفوائد گزارش می‌کند.[۱۳۰] علامه حلی (د ۷۲۶ ه‍.ق) در نهج الحق و به طبع او شیخ حر عاملی (د ۱۱۰۴ ه‍.ق) در اثبات الهداة از زید بن اسلم گزارش می‌کنند که عمر پس از «تهدید به آتش زدن خانه فاطمه»، از فاطمه شنید که: اگر من در خانه باشم باز چنین می‌کنی و عمر پاسخ می‌دهد، حتی اگر تو در خانه باشی؛ مگر آنکه برای بیعت خارج شوند.[۱۳۱] دیلمی (قرن هشتم ه‍.ق) روایتی را از فاطمه گزارش می‌کند که فاطمه زهرا می‌گوید: «در کنار درب خانه ما، هیزم بسیاری جمع کرده‌بودند و آتش آوردند تا درب و ما را با هم بسوزانند. من به پشت درب رفتم و آنان را به خدا و پیامبرش قسم دادم که بروند، اما عمر تازیانه را از قنفذ گرفت و به بازوی من زد. سپس لگدی به درب زد و من بین درب و دیوار ماندم در حالی که آبستن بودم. سپس عمر به صورتم سیلی زد و همان‌جا محسن را سقط کردم.»[۱۳۲][۱۳۳] همین روایت را ابن سلیمان در المختصر با کمی تفاوت گزارش کرده‌است.[۱۳۴] کفعمی (د ۹۰۵ ه‍.ق) در المصباح روایتی از علی را نقل می‌کند که در آن، به «دریده شدن شکم فاطمه»، «سقط جنین» و «شکستن پهلو» اشاره شده‌است.[۱۳۵]

روایات غیر مصرح

در روایتی از علی بن ابی‌طالب که سلیم بن قیس که آن را به دو سند متفاوت گزارش می‌کند، علی بن ابی‌طالب، علت بخشش مالیات قنفذ را به سبب تشکر و قدردانی عمر از او به جهت ضربه به فاطمه که اثر آن ضربه تا پایان عمر بر بازوی فاطمه عیان بود دانسته‌است.[۱۳۶][۱۳۷] در روایتی دیگر که کلینی (د ۳۲۹ ه‍.ق) در کافی و سید رضی (د ۴۰۶ ه‍.ق) در نهج‌البلاغه آن را گزارش می‌کند، علی در هنگام دفن، از ظلم امت در حق فاطمه سخن به گلایه می‌گشاید.[۱۳۸] کلینی در روایتی دیگر از جعفر صادق، گزارش می‌کند که فاطمه در ماجراهایی که بر او گذشت، پیراهن عمر را گرفت و به او گفت، «ای ابن خطاب، اگر ترس از رسیدن بلا بر بی‌گناهان نبود، می‌دانی که بر خداوند سوگند می‌خوردم و به سرعت اجابت می‌شدم.»[۱۳۹] در روایتی از جعفر صادق در کتاب کامل الزیارات ابن قولویه (د ۳۶۷ ه‍.ق)، محمد در سفر معراج از «ظلم بر فاطمه» و «ورود بدون اجازه به خانه او» خبردار می‌شود. در این روایت، اولین کسی که در قیامت برای او حکم می‌شود، محسن بن علی عنوان شده‌است.[۱۴۰][۱۴۱] صدوق (د ۳۸۱ ه‍.ق) در امالی خویش، از علی گزارش می‌کند که محمد، در خصوص «کتک خوردن علی و فاطمه پس از خودش» ناراحت بود.[یادداشت ۱][۱۴۲][۱۴۳] صدوق این روایت را به شکل و سندهای دیگری نیز گزارش می‌کند.[۱۴۴] در روایتی دیگر که سلیم بن قیس آن را گزارش می‌کند، محمد خطاب به فاطمه از «کتک خوردن»، «شکسته شدن دنده‌های پهلو» و «مورد ظلم و خشم قرار گرفتن» خبر داده‌است.[یادداشت ۲][۱۴۵] شبیه به این روایت در فرائد السمطین اثر ابراهیم بن محمد جوینی نقل شده‌است.[۱۴۶] روایتی دیگر به همین مضمون از جانب محمدباقر مجلسی از دستخطی از محمد بن علی جبعی (جد پدری شیخ بهایی) گزارش شده‌است.[۱۴۷] از دیگر شیعیانی که به واقعه هجوم در آثارشان اشاره داشته‌اند می‌توان به فیض کاشانی در نوادر الاخبار، قطب‌الدین راوندی در القاب الرسول و عترته، محمد بن احمد دیلمی در قواعد عقائد آل محمد، تاج‌الدین بن علی بن احمد عاملی در تتمه فی تواریخ الائمه، طریحی در منتخب، ابن عطیه در موتمر علماء بغداد و هاشم معروف الحسنی در سیرة الائمه الاثنی عشر اشاره کرد.[۱۴۸]

نقدها و بررسی ساختاری

محمدحسین کاشف الغطا در پاسخ به سؤالی در کتاب جنة المأوی، با جسارت عظیم خواندن این رویداد، در تحقق آن تردیدهایی منطقی را از دیدگاه خود مطرح می‌کند. کاشف الغطا معتقد است که با وجود شیوع ضرب و شتم زنان در آن دوران، اما کتک زدن فاطمه زهرا به عنوان فرزند محمد و با توجه به جایگاه او، نمی‌توانست بدون عکس‌العمل دیگر صحابه به پایان برسد. ضمن آنکه فاطمه زهرا در هیچ‌کجا از ضرب و سقط جنینش، شکایتی نکرد، با وجود آنکه از غصب حقش در فدک و منع علی بن ابی‌طالب از ولایت، بارها گلایه کرده بود.[۱۴۹] مرتضی عاملی، بر این باور است که کاشف الغطا در این دیدگاه، دچار خطا شده‌است و احتمالاً وضعیت وی در هنگام پاسخ به این سؤال یا احوال زمانه در پاسخش مؤثر بوده‌است. مرتضی عاملی به دیگر آثار کاشف الغطاء استناد می‌کند که در آنها، به سقط محسن و ضرب و شتم فاطمه تصریح می‌شود و در نهایت با غیر معصوم دانستن کاشف الغطا از خطای علمی، به بررسی دیدگاه او در این زمینه پرداخته‌است. همچنین مرتضی عاملی به هتک حرمت اهل بیت و زنان آنان در واقعه کربلا اشاره دارد و با توجه به وقایع آن نبرد، استبعاد کاشف الغطا را بی‌مورد می‌داند.[۱۵۰]

از انتقادات ساختاری که بر ماجرای هجوم وارد شده‌است، مسئله غیرت علی بن ابی‌طالب است که با توجه به حضورش در خانه، چطور اجازه باز کردن درب خانه به فاطمه زهرا داده‌است. به این مطلب در ابطال نهج الباطل اشاره شده‌است. مرتضی عاملی با اشاره به همراهی دختران و زنان حسین بن علی با او در واقعه کربلا و با توجه به قطعی بودن جنگ و درگیری در این سفر، آن را همچون حضور فاطمه در پشت درب خانه، منافی غیرت علی و حسین نمی‌داند. مرتضی عاملی همچنین به روایاتی در منابع در خصوص پاسخ دادن همسران محمد با وجود حضور محمد در خانه اشاره می‌کند.[۱۵۱]

از دیگر انتقادها به مسئله هجوم به خانه فاطمه، نبود تصریح به شهادت فاطمه زهرا در منابع دست اول شیعه مطرح شده‌است. با این وجود، به اعتقاد منابع شیعی، مقتول بودن فاطمه زهرا در پاره‌ای از روایات مورد تأکید قرار گرفته‌است. ازاین میان می‌توان به زیارت فاطمه زهرا به نقل از شیخ مفید در المقنعه اشاره کرد که در بخشی از آن آمده‌است: «السلام علیک ایتها البتول الشهیدة الطاهره». در روایتی دیگر از جعفر صادق که در الاختصاص شیخ مفید نقل شده‌است، به مقتول بودن فاطمه زهرا اشاره شده‌است. در این روایت آمده‌است: «... و قاتل امیرالمؤمنین و قاتل فاطمه و قاتل المحسن و قاتل الحسن و قاتل الحسین…»[۱۵۲][۱۵۳] صدوق در من لایحضر الفقیه نیز زیارت‌نامه‌ای را بدون سند گزارش می‌کند که عبارت شهیده در آن بکار رفته‌است.[۱۵۴] کلینی در روایتی به شهیده بودن فاطمه تصریح می‌کند.[۱۵۵] در زیارتی که در اقبال الاعمال آمده نیز به صراحت از شکسته شدن پهلوی فاطمه زهرا یاد شده‌است.[۱۵۶] کفعمی نیز همین روایت را از سید بن طاووس گزارش می‌کند.[۱۵۷] در روایتی دیگر که ابن قولویه در کامل الزیارات گزارش می‌کند، به عذاب قاتلان فاطمه زهرا و محسن به صراحت اشاره شده‌است.[۱۵۸]

دیدگاه‌ها

زندگی
نام‌ها و القاب · زندگی زناشویی · اختلاف مالی فاطمه و عباس با خلافت · خطبه فدکیه · رویداد خانهٔ فاطمه · درگذشت
در قرآن
سوره انسان · سوره قدر · سوره کوثر · آیه مباهله · آیات نور · آیه تطهیر · آیه مودت · آیه اطعام
جای‌ها
در مکهمحله بنی‌هاشم · شعب ابی‌طالب
در مدینهبقیع · بیت‌الاحزان · درخت کنار · روضه نبوی · سقیفه · مسجد النبی
در شمال حجازفدک
افراد
خانوادهمحمد · خدیجه · علی
فرزندانحسن · حسین · زینب · ام‌کلثوم · محسن
همراهانفضه · ام ایمن · اسماء  · سلمان
دیگرانقنفذ · مغیره · عمر · ابوبکر
آثار
خطبه فدکیه · خطبه عیادت · دعای نور · مصحف فاطمه · لوح فاطمه
مرتبط
تسبیحات فاطمه · رویداد مباهله · ایام فاطمیه

شیعه

گزارش اجماع

طوسی (د ۴۶۰ ه‍.ق) در کتاب تلخیص الشافی گزارش می‌کند که بین شیعیان امامیه، مسئله هجوم به خانه علی بن ابی‌طالب و کتک زدن فاطمه زهرا، اجماعی است و اختلافی در آن نیست. شیخ طوسی همچنین به مسئله لگد عمر به شکم فاطمه که منجر به سقط جنین فاطمه که به محسن نامگذاری شده‌بود اشاره دارد و این دیدگاه را در میان طوایف مسلمان، مشهور می‌داند.[۱۵۹] شیخ مفید در بخشی از الارشاد، گزارشی را نقل می‌کند و می‌نویسد: «در میان شیعه کسانی می‌گویند فاطمه پس از پیامبر، یک فرزند پسر سقط کرد…». محمد حسین فضل‌الله با استناد به این نقل مفید، اجماع ادعایی طوسی را مورد مناقشه قرار می‌دهد. با این وجود، مرتضی عاملی معتقد است که منظور مفید از کلمه «شیعه» عموم شیعه شامل اسماعیلیه، زیدیه، امامیه و حتی معتزله بوده‌است. مرتضی عاملی همچنین هدف نگارش شیخ مفید از الارشاد را نگارش کتابی عاری از اختلاف‌های مذهبی می‌داند که سبب شده‌است احتیاط‌های بخصوصی را رعایت کند.[۱۶۰] محمدحسین کاشف الغطاء نیز در جنة الماوی به اجماع تمام منابعی که از قرن اول ه‍.ق تا قرن یازدهم به موضوع فاطمه زهرا پرداخته‌اند در خصوص مورد ظلم واقع شدن فاطمه زهرا اشاره دارد و به مسئله سیلی خوردن، تازیانه خوردن و شکسته شدن استخوان‌های سینه فاطمه زهرا در اثر حمله عمر بن خطاب اشاره می‌کند.[۱۶۱] مظفر نیز در دلائل الصدق، اجماع شیعه در خصوص این واقعه را گزارش می‌کند.[۱۶۲] سید عبدالحسین شرف‌الدین در النص و الاجتهاد خویش، معتقد است که تهدید علی به آتش زدن خانه، به تواتر قطعی ثابت است.[۱۶۳]

وحید خراسانی از مراجع تقلید معاصر شیعه، در خصوص هجوم به خانه فاطمه، معتقد است که منابع شیعه و سنی در مسئله تهدید عمر بن خطاب نسبت به آتش زدن خانه فاطمه، اجماعی تقریبی دارند. وی پس از این مسئله به نقل از چند منبع سنی همچون الامامة و السیاسه و دائرة المعارف القرن العشرین، این ماجرا را گزارش می‌کند و در نهایت با انضمام روایتی از عمر بن خطاب در کتاب صحیح بخاری که در آن، بیعت با ابوبکر یک خطا و لغزش عنوان گرفته‌است؛ می‌افزاید: «اگر به اعتراف تو، این بیعت غلط بود، چرا برای حفظ این بیعت آمد فاطمه زهرا را بسوزاند؟».[۱۶۴] بر اساس آنچه علی لباب در فهرست‌نویسی از کتاب الهجوم عبدالزهرا مهدی نوشته‌است؛ مسئله هجوم به خانه فاطمه در منابع امامیه، تواتر معنوی دارد و اصل هجوم به خانه غیرقابل انکار است. لباف در بخشی از کتابش به سخن محسن کدیور نیز اشاره می‌کند که وی می‌گوید: «اینکه در صدر اسلام چه رفتار نامناسبی با امام (علی) علیه السلام و حضرت (فاطمه) سلام‌الله علیها شده، مسلم است ولی جزئیات آن برای ما به‌طور تاریخی ثابت نشده‌است.»[۱۶۵]

انکار ناپذیری

سید جعفر شهیدی، نویسندهٔ شیعه، تهدید به آتش‌زدن را تأیید می‌کند. از نظر او با توجه به این‌که شیعیان یا گروه‌های سیاسی موافقشان در نخستین سالیان هجرت نیرویی نداشته‌اند، جعل روایات مربوط به این رویداد ناممکن می‌نماید. به‌علاوه می‌گوید که بعضی از این روایات در نوشتارهای مَغربِ اسلامی هم آمده‌است.[۱۶۶] اما در این باره که «آیا بازوی دختر پیغمبر را با تازیانه آزرده‌اند»، یا «می‌خواسته‌اند با زور به درون خانه راه یابند و او که پشت در بوده‌است، صدمه دیده» می‌نویسد «در آن گیرودارها ممکن است چنین حادثه‌هایی رخ داده باشد».[۱۶۷] خواجه نصیرالدین طوسی نیز به صراحت، مسئله هجوم به خانه فاطمه را انکار ناپذیر قلمداد می‌کند.[۱۶۸]

تردیدها

محمدحسین فضل‌الله از مجتهدین لبنانی شیعه بود که در اظهاراتی، منکر «هجوم به خانه فاطمه» و به‌طور کلی «شهادت فاطمه زهرا» شد. این اظهارات با عکس‌العمل‌هایی در میان عالمان و مراجع تقلید شیعه مواجه بود. نوشته شدن ۲ جلد کتاب به نام ماساة الزهرا از جانب سید جعفر مرتضی عاملی از اولین اقدامات علمی در نقد دیدگاه او به‌شمار می‌رود.[۱۶۹]

تحلیل‌ها

مرتضی مطهری با اشاره به وصیت فاطمه به علی درخصوص دفن شبانه و مخفیانه؛ آن را بزرگترین سیاست به کار گرفته فاطمه زهرا می‌داند که در راستای افشای نیت‌های خلیفه و حامی او عمر بن خطاب اتخاذ شده‌است. به عقیده مطهری، جنایتکاران همواره در پی مظلوم نمایی هستند، اما فاطمه زهرا با این تصمیم، آنها را از تطهیر خود در خصوص این جنایت، منع کرد.[۱۷۰]

سنی

گزارش نظر شیعه

مقدسی از تاریخ‌نویسان عهد عباسی، در البدء و التاریخ کشته‌شدن محسن بر اثر ضربه عمر را به شیعیان نسبت می‌دهد. شبیه به همین مطلب را ابن ابی‌الحدید معتزلی گزارش می‌کند. مرتضی عاملی از این دو دیدگاه، اجماع شیعیان نسبت به مسئله هجوم به خانه را برداشت می‌کند.[۱۷۱] ابن ابی‌الحدید بر این باور است که آنچه شیعه در خصوص ضربه زدن عمر با تازیانه به فاطمه زهرا و تحت فشار قرار دادن او بین در و دیوار گزارش می‌کند، تنها مربوط به منابع شیعه بوده و در دیدگاه اهل سنت، اساسی ندارد.[۱۷۲]

تحلیل‌ها

ابن ابی‌الحدید روایتی را از استادش ابوجعفر نقیب گزارش می‌کند که بر اساس آن، وقتی داستان هبار بن اسود را برای استادش گفته‌است، او می‌گوید: «اگر رسول خدا خون هبار را مباح کرد، بدین جرم که او زینب را ترساند و زینب بچه‌اش را سقط کرد، ظاهر حال بیانگر آن است که اگر رسول خدا زنده بود، خون کسی که فاطمه را به وحشت انداخت چنان‌که بچه‌اش سقط شد، مباح می‌کرد.» ابن ابی‌الحدید از استادش می‌خواهد که اجازه دهد تا این عبارت را از او نقل کند ولی استادش او را منع می‌کند.[۱۷۳] عبدالجلیل قزوینی از عالمان سنی مذهب قرن ششم ه‍.ق نیز در خصوص واقعه هجوم به خانه فاطمه زهرا معتقد است که این رویداد در کتب شیعه و سنی منعکس شده‌است و خبری درست است. او در ادامه، هدف عمر بن خطاب از این اقدام را بیرون کشیدن علی از خانه برای بیعت می‌داند و مسئله سقط شدن فاطمه و آسیب او در پی این هدف را، مسئله‌ای جانبی و غیرعمدی می‌داند. او به صراحت کشته شدن محسن بن علی را قتل غیرعمد از جانب عمر معرفی می‌کند. و در جایی دیگر از استدلالش، به صراحت بیان می‌کند که اگر عمر عمداً اقدام به ضرب فاطمه کرده‌است تا جنینش سقط شود، تکلیف او در قیامت مشخص خواهد شد و کسی در دنیا حق محاکمه او را ندارد.[۱۷۴] ابن ابی‌الحدید به نقل از استادش یحیی بن محمد علوی بصری از دانشمندان قرن هفتم ه‍.ق گزارش می‌کند که او پس از آنکه مسئله هجوم به خانه فاطمه زهرا را تصدیق می‌کند؛ آن را به ماجرای جنگ جمل و هتک عایشه در آنجا تشبیه می‌کند.[۱۷۵]

انتقادها

شهرستانی گزارش نظام از ماجرای هجوم به خانه فاطمه را در الملل و النحل گزارش می‌کند و در ادامه او را به جهت این نقل مورد طعن قرار می‌دهد.[۱۷۶] این مطلب را بغدادی در الفرق بین الفرق، مقریزی در الخلطط و صفدی در الوافی بالوفیات از نظام گزارش می‌کنند.[۱۷۷] نعمانی نیز نظام را متهم می‌کند، اولین کسی است که چنین مطلب ناروایی را گزارش کرده‌است.[۱۷۸] ابن ابی‌الحدید گزارش می‌کند که اخبار در این خصوص اخبار واحدی است که اعتبار ندارد و در مورد هیچ‌کدام از صحابه روا نیست.[۱۷۹] مرتضی عاملی با اشاره به این سخن ابن ابی‌الحدید و جای دیگری که معتقد است حدیث هجوم به خانه فاطمه را بنابر نقل سید مرتضی درست قلمداد می‌کند و به نقل اتفاقات هجوم توسط گروهی از اهل حدیث (که معتزله از میان آنها هستند)، سخنان او را دچار تناقض می‌داند.[۱۸۰] قاضی عبدالجبار از بزرگان معتزلی در قرن پنجم ه‍. ق، با رد ادعاهای شیعیان در خصوص حمله عمر بن خطاب به فاطمه زهرا، در نهایت با فرض صحت اخبار وارده در این خصوص، تهدید ممانعت کنندگان از بیعت را حق عمر بن خطاب عنوان می‌کند.[۱۸۱] از وی در جای دیگری گزارش شده‌است که شیعیان بر اساس روایاتی از جمله روایتی از جعفر صادق، مدعی ضربه شلاق عمر به فاطمه هستند. اما همو پس از نقل این روایت، اساس باور شیعیان در خصوص هجوم عمر به فاطمه را باطل می‌داند.[۱۸۲] محمد عزت دروزه در تاریخ العرب فی الاسلام معتقد است که فاطمه زهرا و علی بن ابی‌طالب، با ایمان‌تر و منزه‌تر و خردمندتر از آنی بودند که بر خلاف مصالح مسلمانان به پا خیزند و عمر بن خطاب نیز بزرگتر و خوددارتر از آن است که به آتش زدن فاطمه اقدام کند. دروزه با این مقدمه، چنین نتیجه می‌گیرد که این اختلافات در روایات و گزارش‌ها، در کتاب الامامه و السیاسه به جهت تأثیر عقاید شیعی و عباسی بر ابن قتیبه بوده‌است.[۱۸۳][۱۸۴] نعمانی نیز بر این باور است که مسئله هجوم به خانه فاطمه با ارتباط تنگاتنگ علی و عمر بن خطاب سازگاری ندارد.[۱۸۵]

شرق‌شناسان

به‌عقیدهٔ لئورا وچا ولیری، حتی اگر به این داستان شاخ و برگ داده شده‌باشد و جزئیاتی ساختگی به آن افزوده شده‌باشد، ریشهٔ تاریخی آن را نمی‌شود نادیده گرفت.[۱۸۶] به گفتهٔ ژوزف مری و جری باکاراک بدنبال فوت محمد، فاطمه دخترش به حق علی بر سر جانشینی پیامبر مسلمانان معتقد بود. از این رو وی با ابوبکر و حامی او عمر، وارد مجادلات فراوانی شد. سرانجام عمر تهدید نمود که اگر علی با ابوبکر بیعت ننماید خانه او با تمام ساکنانش را به آتش می‌کشد. علی سرانجام تسلیم شد و با ابوبکر بیعت نمود، هر چند به‌گفته بعضی منابع، علی تنها پس از وفات فاطمه با ابوبکر بیعت کرد.[۱۸۷] آنطور که لئورا وچا ولیری در دانشنامه اسلام نقل می‌کند، گزارش‌ها حاکی از آن است که هنگامی که ابوبکر و عمر برای دلجویی از فاطمه به خانه او مراجعه و تقاضای ورود می‌کند، فاطمه اجازه وارد شدن به خانه را نمی‌دهد و این علی است که به عمر و ابوبکر اجازه ورود می‌دهد. در این هنگام فاطمه رویش را به دیوار برمی‌گرداند.[۱۸۸] به‌گفتهٔ دنیس سوفی، روایتِ طبری از گفتهٔ ابوبکر در بستر مرگ که «کاش خانهٔ فاطمه را، اگر هم به قصد جنگ بسته بودند، برنگشوده بودم» به‌طور غیرمستقیم به این معناست که خانهٔ فاطمه ممکن بوده به‌زور باز شده باشد.[۱۸۹] وی می‌افزاید احادیثی که بر دخیل بودن فاطمه در رویدادهای پس از درگذشت پیامبر دلالت دارند، با وجود جانبدارانه بودنشان حاوی مقداری حقیقت هستند. به این دلیل که اهل سنّت نتوانستند به‌طور کامل آنچه را که به وضوح برای بازسازی تاریخشان زیان‌آور بود محو کنند. این مسئله که فاطمه با ابوبکر بر سر ضبط خلافت و املاک پیامبر دعوا داشته‌است، اینکه فاطمه هیچ‌گاه او را به خاطر کارهایش نبخشید، و اینکه درگذشت او برای مدتی (احتمالاً به خواست خود فاطمه) مخفی نگاه داشته شد تا مانع سرپرستی ابوبکر از مراسم کفن و دفن فاطمه شود. چیزی که در این مورد کنایه‌آمیز است، این است که این پنجره کوچک به شخصیت فاطمه توسط اهل سنّت نادیده گرفته شده یا کوچک شمرده شده ولی توسط شیعیان بزرگ و بیش از اندازه روی آن تأکید شده‌است.[۱۹۰]

به اعتقاد مادلونگ، با توجه به وضعیت ناپایدار خلیفه پس از انتصاب در روزهای ابتدایی، گزارش‌های نادر از کاربرد زور علیه بنی‌هاشم را احتمالاً باید مردود دانست و تهدید به استفاده از زور معمولاً برای بیعت گرفتن از کسانی که متمایل نبودند کافی بود. به گفته وی بدون شک ابوبکر داناتر از آن بود که علیه بنی‌هاشم به زور متوسل شود؛ زیرا این کار حس اتحاد بین خاندان عبدالمناف را برمی‌انگیخت؛ گروهی که ابوبکر به رضایت آن‌ها نیاز داشت. سیاست ابوبکر انزوای بنی‌هاشم تا حد ممکن بود و در نهایت بنی هاشم که خود را در شرایطی مشابه محاصره اقتصادی شعب ابی طالب می‌دیدند بعد از شش ماه (به همراه علی) با ابوبکر بیعت کردند. با این وجود، مادلونگ استفاده از زور در مورد زبیر را بر اساس گزارش‌های فراوان می‌پذیرد و آن را تنها مورد استفاده از زور از جانب حکومت جهت اخذ بیعت می‌داند.[۱۹۱]

در فرهنگ، ادبیات، هنر و رسانه

مراسم عزاداری فاطمیه در شهر قم (دسته عزاداری مراجع تقلید-وحید خراسانی)

ادبیات

یادبودی از درب خانه فاطمه در مراسمی در ایام فاطمیه

به گزارش مرتضی عاملی، در قرن‌های نخست اسلامی، شاعران مظلومیت‌های فاطمه زهرا را از جمله حمله به خانه او، هنک حرمت و کتک خوردنش که سبب سقط جنین محسن شده‌است را به نثر درآورده‌اند. اهمیت این اشعار زمانی نمایان می‌شود که برخی از شاعران هم عصر امامان دوازده‌گانه بوده‌اند و از این جهت، مضمون شعرهای آنان می‌تواند به عنوان یک گزاره تاریخی مورد استناد قرار بگیرد.[۱۹۲] حسن عبداللهی در تحقیقی به این مسئله که چرا فاطمه زهرا در دوران حیات کوتاه زندگی‌اش پس از درگذشت محمد، اشعار بسیاری نسبت به سایر مراحل زندگی‌اش سروده، پرداخته‌است. این اشعار منسوب به فاطمه در لابلای منابع اسلامی گزارش شده‌اند که بحارالانوار، مناقب آل ابی‌طالب، کشف الغمه، الغدیر، احتجاج، تذکرة النساء، امالی مفید، امالی صدوق، طبقات، احقاق الحق و غیر اینها از آن میان هستند.[۱۹۳]

شاعران شیعه، همواره قضایای وارد آمده بر فاطمه زهرا را دستمایه خود قرار داده‌اند و در مصائب فاطمه، اشعار و مراثی فراوانی سروده‌اند. از میان شاعران قدیمی می‌تاوان به کمیت، سید حمیری، دعبل خزاعی، نمیری، سلامی و دیک الجن اشاره کرد.[۱۹۴] از میان شاعران عرب، سید حمیری (د ۱۷۳ ه‍.ق) در این خصوص سروده‌ای دارد که در آن به ضربت خوردن فاطمه و محروم شدن از حقش اشاره شده‌است و به زخم و جراحت فاطمه کنایه می‌زند. عبدالله بن عمار برقی، شاعر قرن سوم ه‍.ق است که به هجوم به خانه او و جمع شدن هیزم برای آتش زدن خانه‌اش اشاره شده‌است. قاضی نعمان شاعر اسماعیلی مذهب قرن چهارم نیز در این خصوص شعری مفصل سروده‌است که به وقایع هجوم به خانه فاطمه و سقط محسن اشاره دارد و به دفن مخفیانه فاطمه پرداخته‌است. مهیار دیلمی شاعر قرن پنجم، در قصیده‌ای، به کنایه از علت قطع نشدن دست عمر بن خطاب بعد از ضربه زدن به فاطمه زهرا یاد شده‌است. علی بن مقرب احسایی دیگر شاعر قرن هفتم، در خصوص وقایع هجوم به خانه فاطمه، اشعاری در مرثیه فاطمه سروده‌است.[۱۹۵] از دیگر شاعران مشهور که در این موضوع شعر سروده‌اند می‌توان به علی بن عبدالعزیز خلیعی حلی (قرن هشتم) علاءالدین حلی (قرن نهم)، مغامس حلی (قرن نهم)، مفلح صیمری (قرن دهم) شیخ حر عاملی (قرن یازدهم)، صالح فتونی عاملی (قرن دوازدهم)، سید حیدر حلی (قرن سیزدهم)، سید باقر هندی و سید محمد قزوینی حلی (قرن چهاردهم) اشاره کرد.[۱۹۶]

مسئله مصیبت‌های فاطمه پس از درگذشت محمد، در ادوار ابتدایی شعر فارسی که غلبه شاعران با اهل سنت بوده‌است، کمتر دیده می‌شود. ناصرخسرو از شاعران قرن پنجم ه‍.ق و سنایی غزنوی شاعر قرن ششم از اولین شاعرانی هستند که مظلومیت فاطمه را در ادبیات خویش به کار برده‌اند.[۱۹۷] مصائب فاطمه کمی بعد و در دوره معاصر، مورد توجه شاعران شیعه قرار گرفت و مضمون‌هایی چون «قیام فاطمه علیه حکومت غاصب»، «خواندن خطبه علیه دستگاه حکومت» و «رنج‌های فاطمه» در اشعار فاطمی جای گرفت.[۱۹۸] حافظ ابراهیم، در شعری رفتار عمر بن خطاب در خصوص تهدیدش نسبت به آتش زدن اهالی خانه فاطمه را گزارش و آن را نشانه شجاعت عمر می‌داند.[۱۹۹]

هنر و رسانه

موضوع هجوم به خانه فاطمه و درگذشت مظلومانه او مورد توجه هنرمندان شیعه قرار گرفته‌است. در این راستا تابلوی نقاشی با نام اسوه مقاومت اثری از رضا بدرالسماء را می‌توان یاد کرد که به توصیف خالق آن، دربارهٔ بی‌حرمتی به خانه فاطمه زهرا که منجر به درگذشت او و فرزندش محسن شده‌است می‌باشد. این تابلو به حرم امام حسین در کربلا اهدا شده‌است.[۲۰۰] تابلوی وداع حسنین با حضرت زهرا سلام الله علیها اثر حسن روح‌الامین[۲۰۱] و تابلوی حرم آسمانی اثر منیر توفکچیچ از دیگر آثار در این زمینه است.[۲۰۲] برگزاری نمایش‌های مذهبی، تئاتر[۲۰۳][۲۰۴] و همین‌طور برقراری موکب‌های هنری و جشنواره‌ها از دیگر اقدامات صورت گرفته در حوزه هنر و مرتبط با این موضوع می‌باشد.[۲۰۵] فیلم بانوی بهشت (به انگلیسی: The Lady of Heaven) فیلمی سینمایی در ژانر تاریخی، اکشن و درام است که به نویسندگی یاسر الحبیب و کارگردانی الی کینگ در سال ۲۰۲۱ با موضوع گزارش ماجرای اتفاق افتاده بر فاطمه زهرا پس از درگذشت محمد ساخته شده‌است.[۲۰۶]

منبع‌شناسی

کتابی خطی با عنوان «وفات سيده النساء البتول» که در قرن ۱۱ ه.ق کتابت شده‌است.

آثار دربارهٔ فاطمه زهرا از آغاز دورهٔ تدوین حدیث، مورد توجه بوده‌است. در این میان، اهل سنّت بیشتر به گردآوری احادیث و روایات فاطمه زهرا و شیعه بیشتر به ماجرای درگذشت او توجه کرده‌اند. در یک دسته‌بندی کلی، این آثار را در پنج بخش می‌توان جای داد: نخست مُسندها و آثار روایی و شرح سخنان، دوم کتاب‌های مناقب و فضایل، سوم زندگی‌نامه‌ها، چهارم کتاب‌های تحلیلیِ اخلاقی، تربیتی از زندگی فاطمه زهرا و پنجم کتابشناسی‌ها.[۲۰۷] در بخش زندگی‌نامه آثار بسیاری با رویکردهای روایی-تاریخی، تربیتی-اخلاقی و مذهبی-کلامی نوشته شده‌است. برخی از مهم‌ترین این آثار عبارتند از: السّقیفة و فدک جوهری بصری، فَدَکٌ فِی التّاریخ سید محمدباقر صدر، بحارالانوار محمدباقر مجلسی و عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، فاطمةالزهراء بهجة قلب مصطفی احمد رحمانی همدانی، شرح احقاق الحق و ازهاق الباطل سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، مُنتَهیُ‌الآمال عباس قمی، فاطِمَةُالزّهراء مِنَ الْمَهدِ اِلَی اللَّحَد سید محمدکاظم قزوینی، زندگی‌نامهٔ فاطمه زهرا سید جعفر شهیدی.[۲۰۸] مهم‌ترین کتابشناسی‌ها دربارهٔ فاطمه زهرا نیز عبارتند از: فاطمةالزهراء بهجة قلب مصطفی احمد رحمانی همدانی، زخم خورشید: کاوشی در زندگی فاطمه زهرا مهدی حسینیان قمی، فاطمه در آئینهٔ کتاب اسماعیل انصاری زنجانی.[۲۰۹]

در خصوص موضوع هجوم به خانه فاطمه و مصائب فاطمه زهرا در این خصوص، آثار متعددی نگاشته شده‌است. از جمله آنها می‌توان به کتاب الهجوم علی بیت فاطمه اثری از عبدالزهرا مهدی اشاره کرد که در آن سعی شده‌است تا روایات و منابع در خصوص این موضوع غربال شوند.[۲۱۰] کتاب دیگر، اثری از جعفر مرتضی عاملی است که به نام ماساة الزهرا به زبان عربی و در دو جلد منتشر شده‌است.[۲۱۱] این کتاب بعدها با عنوان رنج‌های حضرت زهرا به کوشش محمد سپهری، به زبان فارسی برگردان شد.[۲۱۲] محمدباقر کچوری در بخشی از کتاب خصائص الفاطمیه خود نیز، یک کتاب‌شناسی از موضوع مصیبت‌های فاطمه آورده‌است.[۲۱۳] کتاب مقتل فاطمه زهرا اثر ناصر شهیدی دیگر کتابی است که به صورت تخصصی به مسئله «شهادت فاطمه زهرا» پرداخته‌است. مولفاتی نیز در موضوع محسن بن علی در کتاب‌شناسی‌های فاطمه زهرا عنوان شده‌است که در آنها به مناسبت از مصائب فاطمه یاد شده‌است. از این میان کتاب المحسن بن فاطمه علیها السلام اثر عبدالمحسن عبدالزهرا و حضرت محسن علیه السلام اثر محمدباقر انصاری است که داستانگونه، ماجرای هجوم به خانه فاطمه را عنوان کرده‌است. مصائب فاطمه در ماجرای رویداد خانه فاطمه با توجه قرار گرفتن نزد شاعران، سبب نوشته شدن آثاری در این موضوع شده‌است. کتاب‌هایی چون شرار عشق اثر محمد رادمحمدی، دیوان العبرات الفاطمیه به کوشش مکتبة الامین و گلچین عصمت اثر محسن حافظی از این میان هستند.[۲۱۴]

در مطالعات آکادمیک غربی، در ابتدای سدهٔ بیستم هِنری لَمِنس کتاب فاطمه و دختران محمد[یادداشت ۳] را نگاشت که مبنای مقاله وی در ویراست نخست دانشنامهٔ اسلام قرار گرفت و تصویری منفی از فاطمه زهرا ترسیم کرد. این دیدگاه، بعدها مورد نقد پژوهشگران غربی قرار گرفت. در مقابل لمنس، لویی ماسینیون در کتاب مباهله در مدینه[یادداشت ۴] و سیمای عرفانی فاطمه در اسلام شیعی[یادداشت ۵] تصویری عرفانی از فاطمه زهرا به دست داد که مبتنی بر نگرش شیعیان بود و به جنبهٔ تاریخی توجه نداشت. محمد علی امیرمعزی و جین کالمرد مقاله‌ای را در خصوص نقش فاطمه در معنویّت، مناسک و فرهنگ عامهٔ شیعی با عنوان «فاطمه دختر پیامبر محمّد» نگاشتند. لئورا وچا ولیری در ویراست دوم دانشنامهٔ اسلام مقالهٔ فاطمه را با رویکرد تفکیک وجهِ تاریخی از وجهِ اعتقادی فاطمه نگاشت. در آغاز سدهٔ بیست و یکم، باربل بینهاور کهلر مقاله‌ای با عنوان فاطمه بنت محمد و شکل‌گیری چهره یک زن اولیه اسلامی[یادداشت ۶] نگاشت و کوشید تا شکل‌گیری تصویر سنّی و شیعی از فاطمه زهرا را در جریان منازعات سیاسی-اعتقادی و نیز رویکردهای عرفانی و مناسکی توصیف کند. بینهاور کهلر و ورنا کلم در مقالهٔ «فاطمه، فاطمه است» به ادراکِ مدرن از فاطمه به‌عنوان الگویی برای آگاهی و تعهّد سیاسی-اجتماعی زنان معاصر پرداخته‌اند. همچنین، ورنا کلم، در مقالهٔ فاطمه در ویراست سوم دانشنامهٔ اسلام، توصیفی نقّادانه از نگرش‌ها و پژوهش‌های مختلف دربارهٔ فاطمه در طول تاریخ را ارائه کرده‌است.[۲۱۵]

یادداشت‌ها

  1. علی بن ابی‌طالب گفت: «روزی که من و فاطمه و حسن و حسین نزد رسول خدا بودیم، او رو به ما کرد و گریست. گفتم: یا رسول‌الله! گریه شما برای چیست؟ گفت: از کنک خوردن تو، سیلی خوردن فاطمه گریه می‌کنم.»
  2. سلیم بن قیس از عبدالله بن عباس نقل کرد که جابر بن عبدالله گفت: پیغمبر پس از یک خطبه طولانی خطاب به دخترش گفت: «تو نخستین کس از اهل بیت من هستی که به من ملحث می‌شوی، و تو سرور زنان اهل بهشتی. به زودی پس از من مورد ظلم و خشم قرار می‌گیری تا آنجا که تو را می‌زنند و یکی از دنده‌های پهلویت را می‌شکنند. خداوند قاتل تو را لعنت کند…» (مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۷۳.)
  3. به فرانسه: Fatima et les filles de Mahomet
  4. به انگلیسی: La Mubâhala de Medine et l’Hyperdulie de Fatima
  5. به آلمانی: Der gnostische Kult der Fatima im schiitischen Islam
  6. به آلمانی:Fāṭima bint Muḥammad Metamorphosen einer frühislamischen Frauengestalt

پانویس

  1. Welch, “Muḥammad”, Encyclopedia of Islam.
  2. AmirMoezzi, “Fāṭema”, Iranica.
  3. Veccia Vaglieri, “Fatima”, Encyclopedia of Islam.
  4. شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا (س)، ۴۵.
  5. جعفری، «فاطمهٔ زهرا (سلام‌الله‌علیها)»، دانشنامهٔ تشیع، ۱۸۵.
  6. Veccia Vaglieri, “ʿAlī b. Abī Ṭālib”, Encyclopedia of Islam.
  7. مک‌اولیف، اسکندرلو و رضائی اصفهانی، «فاطمه در قرآن»، قرآن‌پژوهی خاورشناسان.
  8. Ruffle, “May You Learn from Their Model”, Persianate Studies.
  9. Klemm, “Fāṭima bt. Muḥammad”, Encyclopedia of Islam.
  10. AmirMoezzi, “Fāṭema”, Iranica.
  11. Amir–Moezzi, “Fāṭema”, Iranica.
  12. معارف، «سیمای حضرت زهرا (س)»، مطالعات راهبردی زنان.
  13. Esposito, Islam: The Straight Path, 112.
  14. موسوی‌نژاد، ««زیدیه»»، پژوهشنامهٔ حکمت و فلسفهٔ اسلامی.
  15. Esposito, Islam: The Straight Path, 112.
  16. Montgomery Watt, Muhammad at Mecca, 36.
  17. بلوکباشی و حاج منوچهری، «فاطمه»، دانشنامه مردم‌شناسی و فولکلور.
  18. Momen, An Introduction to Shi'i Islam, 5.
  19. Hitti, Capital cities of Arab Islam, 33.
  20. Esposito, What everyone needs, 80.
  21. Montgomery Watt, Muhammad at Medina, 66.
  22. Lewis, The Arabs in History, 43–44.
  23. بلوکباشی و حاج منوچهری، «فاطمه»، دانشنامه مردم‌شناسی و فولکلور.
  24. Donzel, Islamic Desk Reference, 283.
  25. Welch, “Muḥammad”, Encyclopaedia of Islam.
  26. Grewal, Project of History of Indian Science, 281.
  27. جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۳۴–۳۷.
  28. زریاب و زرین‌کوب، «علی»، دایرةالمعارف فارسی.
  29. Madelung, The Succession to Muhammad, 24–27.
  30. Poonawala and Kohlberg, “ʿAlī b. Abī Ṭāleb”, Iranica.
  31. بلوکباشی و حاج منوچهری، «فاطمه»، دانشنامه مردم‌شناسی و فولکلور.
  32. Holt, Lambton and Lewis, Cambridge History of Islam, 57.
  33. Madelung, Succession to Muhammad, 26–27, 30–43 and 356–60.
  34. Lapidus, A History of Islamic Societies, 32.
  35. Poonawala and Kohlberg, “ʿAlī b. Abī Ṭāleb”, Iranica.
  36. Holt, Lambton and Lewis, Cambridge History of Islam, 57.
  37. Madelung, Succession to Muhammad, 26–27, 30–43 and 356–60.
  38. عالم‌زاده، «ابوبکر»، دانشنامه بزرگ اسلامی.
  39. Madelung, Succession to Muhammad, 43.
  40. عالم‌زاده، «ابوبکر»، دانشنامه بزرگ اسلامی.
  41. Madelung, Succession to Muhammad, 43.
  42. لباف، میراث جاودان، ۸ و ۱۲–۱۳.
  43. Madelung, The Succession to Muhammad, 32.
  44. بلوکباشی و حاج منوچهری، «فاطمه»، دانشنامه مردم‌شناسی و فولکلور.
  45. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۱۵۷–۱۵۸.
  46. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۶۷.
  47. Veccia Vaglieri, “Fatima”, Encyclopedia of Islam.
  48. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۱۵۹.
  49. Veccia Vaglieri, “Fatima”, Encyclopedia of Islam.
  50. Madelung, The Succession to Muhammad, 43.
  51. Veccia Vaglieri, “Fatima”, Encyclopedia of Islam.
  52. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۴۹۱.
  53. Veccia Vaglieri, “Fatima”, Encyclopedia of Islam.
  54. Madelung, The Succession to Muhammad, 43.
  55. Veccia Vaglieri, “Fatima”, Encyclopedia of Islam.
  56. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۴۷۷–۴۷۹.
  57. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۴ و ۵۰.
  58. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۲۰.
  59. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۴۵–۲۴۶.
  60. لباف، میراث جاودان، ۸ و ۱۲–۱۳.
  61. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۷۲.
  62. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۴۹۷.
  63. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۴۲.
  64. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۰۲.
  65. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۹۴.
  66. بلوکباشی و حاج منوچهری، «فاطمه»، دانشنامه مردم‌شناسی و فولکلور.
  67. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۱۸.
  68. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۰۶.
  69. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۱۴–۲۱۵.
  70. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۱۵.
  71. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۱۶.
  72. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۲۴–۲۲۵.
  73. بلوکباشی و حاج منوچهری، «فاطمه»، دانشنامه مردم‌شناسی و فولکلور.
  74. بلوکباشی و حاج منوچهری، «فاطمه»، دانشنامه مردم‌شناسی و فولکلور.
  75. بلوکباشی و حاج منوچهری، «فاطمه»، دانشنامه مردم‌شناسی و فولکلور.
  76. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۱۸.
  77. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۲۰–۲۲۱.
  78. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۲۳.
  79. نعمانی، «حضرت فاطمه از ولادت تا افسانه شهادت»، ندای اسلام، ۶۸.
  80. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۲۳.
  81. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۲۵.
  82. Poonawala and Kohlberg, “ʿAlī b. Abī Ṭāleb”, Iranica.
  83. بلوکباشی و حاج منوچهری، «فاطمه»، دانشنامه مردم‌شناسی و فولکلور.
  84. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۴.
  85. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۸۰.
  86. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۳۹.
  87. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۸۱.
  88. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۳۷.
  89. نعمانی، «حضرت فاطمه از ولادت تا افسانه شهادت»، ندای اسلام، ۷۰.
  90. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۵۲۸–۵۲۹.
  91. نعمانی، «حضرت فاطمه از ولادت تا افسانه شهادت»، ندای اسلام، ۶۹.
  92. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۳.
  93. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۵۱۷.
  94. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۳۶.
  95. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۳۸.
  96. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۴.
  97. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۴۹۴.
  98. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۳۹.
  99. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۵۱۸.
  100. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۴۷.
  101. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۷۷.
  102. عالم‌زاده، «ابوبکر»، دانشنامه بزرگ اسلامی.
  103. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۳۳–۳۴.
  104. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۴۱.
  105. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۵۱۹.
  106. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۵۱–۵۳.
  107. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۵۳.
  108. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۴۹۳.
  109. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۵۳.
  110. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۵۵.
  111. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۸۱.
  112. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۵۱۳.
  113. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۵۷.
  114. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۱۵۷.
  115. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۶.
  116. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۹۳.
  117. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۶۸.
  118. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۹۱.
  119. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۸۷–۳۸۸.
  120. نعمانی، «حضرت فاطمه از ولادت تا افسانه شهادت»، ندای اسلام، ۷.
  121. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۷۰–۷۱.
  122. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۴۱۲.
  123. ۱۲۳٫۰ ۱۲۳٫۱ بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۶۸.
  124. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۴۹۶.
  125. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۵۰۲.
  126. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۴۳.
  127. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۴۹۵.
  128. احمدی، امام کاظم الگوی زندگی، ۱۱۷.
  129. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۷۳.
  130. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۴۰۳.
  131. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۵۱۷.
  132. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۵۶.
  133. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۱۸۱–۱۸۲.
  134. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۵۷.
  135. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۸۰.
  136. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۷۸.
  137. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۵۰.
  138. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۷۹.
  139. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۵۵.
  140. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۹۱–۳۹۲.
  141. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۵۸.
  142. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۵۹.
  143. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۱۵۵.
  144. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۶۰.
  145. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۷۳.
  146. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۷۴.
  147. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۷۵.
  148. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۵۰۳–۵۰۹.
  149. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۱۷۲.
  150. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۱۷۳–۱۷۵.
  151. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۳۸–۲۳۹.
  152. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۱۵۵–۱۵۶.
  153. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۶۶.
  154. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۶۰.
  155. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۵۵.
  156. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۴۷۵.
  157. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۷۳.
  158. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۵۸.
  159. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۱۴۷.
  160. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۱۴۹–۱۵۰.
  161. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۱۴۷.
  162. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۱۴۸.
  163. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۱۶ و ۱۹۱.
  164. وحید خراسانی، حلقه وصل رسالت و امامت، ۷۳–۷۴.
  165. لباف، میراث جاودان، ۱۳.
  166. شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا (س)، ۱۰۸.
  167. شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا (س)، ۱۴۲.
  168. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۴۱۹.
  169. جعفریان، «لیبرال‌ها و انقلابی‌ها»، شهروند.
  170. مطهری، سیری در سیره نبوی، ۲۵۷.
  171. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۱۴۸.
  172. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۵۲۶.
  173. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۷۸.
  174. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۴۱۳.
  175. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۴۱۵.
  176. بستانی، «تبارشناسی منابع فریقین»، منهاج، ۴۱.
  177. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۵۱۴.
  178. نعمانی، «حضرت فاطمه از ولادت تا افسانه شهادت»، ندای اسلام، ۶۹.
  179. نعمانی، «حضرت فاطمه از ولادت تا افسانه شهادت»، ندای اسلام، ۶۹.
  180. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۵۲۶–۵۲۷.
  181. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۴۰۸.
  182. لباف، میراث جاودان، ۱۴.
  183. نعمانی، «حضرت فاطمه از ولادت تا افسانه شهادت»، ندای اسلام، ۶۸.
  184. عالم‌زاده، «ابوبکر»، دانشنامه بزرگ اسلامی.
  185. نعمانی، «حضرت فاطمه از ولادت تا افسانه شهادت»، ندای اسلام، ۶۸.
  186. Veccia Vaglieri, “Fatima”, Encyclopedia of Islam.
  187. Qutbuddin, “Fatima”, Medieval Islamic Civilization.
  188. Veccia Vaglieri, “Fatima”, Encyclopedia of Islam.
  189. Soufi, The Image of Fatima in Classical Muslim Thought, 84.
  190. Soufi, The Image of Fatima in Classical Muslim Thought, 206.
  191. Madelung, The Succession to Muhammad, 42–43.
  192. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۴۹.
  193. عبداللهی، «بازشناسی رویدادهای غمبار»، مشکوة، ۱۱۶–۱۱۷.
  194. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۱۴۷–۱۴۸.
  195. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۵۰–۳۵۵.
  196. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۵۶–۳۶۱.
  197. یوسفی و عشقی، «سیمای فاطمه در آینه شعر»، شیعه‌شناسی، ۱۹۵.
  198. روضاتیان و اسکندری، «فاطمه زهرا در شعر معاصر فارسی»، بانوان شیعه.
  199. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۳۶۳.
  200. «اسوه مقاومت»، ایران آنلاین.
  201. «نقاشی تازه حسن روح‌الامین»، خبرگزاری مهر.
  202. «حرم آسمان»، خبرگزاری ایکنا.
  203. «اجرای نمایش مناسبتی در تئاتر شهر»، خبرگزاری ایسنا.
  204. «تئاتر ویژه شهادت حضرت زهرا»، خبرگزاری تسنیم.
  205. «برپایی موکب هنری در شهر»، خبرگزاری ایمنا.
  206. «The Lady of Heaven»، IMDb.
  207. معموری، «کتاب‌شناسی فاطمه (س)»، دانشنامهٔ فاطمی، ۲:‎ ۵۶۱.
  208. معموری، «کتاب‌شناسی فاطمه (س)»، دانشنامهٔ فاطمی، ۲:‎ ۵۶۸–۵۷۱.
  209. معموری، «کتاب‌شناسی فاطمه (س)»، دانشنامهٔ فاطمی، ۲:‎ ۵۷۲–۵۷۳.
  210. لباف، میراث جاودان، ۸–۹.
  211. جعفریان، «لیبرال‌ها و انقلابی‌ها»، شهروند.
  212. مرتضی عاملی، رنج‌های حضرت زهرا، ۲۸–۲۹.
  213. هیئت تحریریه، «قلم در خدمت فاطمه»، کلیات کتاب ماه.
  214. هیئت تحریریه، «کتاب‌شناسی حضرت زهرا»، گلستان قرآن.
  215. Klemm, “Fāṭima bt. Muḥammad”, Encyclopedia of Islam.

منابع

منابع فارسی و عربی

منابع آنلاین

  • "The Lady of Heaven". IMDb (به انگلیسی). ۲۹ دسامبر ۲۰۲۰. Retrieved 6 February 2022.

منابع انگلیسی

  • AmirMoezzi, Mohammad Ali (1999). "Fāṭema i. In History and Shiʿite Hagiography". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 8 August 2017.
  • Donzel, E. Van (1994). Islamic Desk Reference: compiled from the Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. 7. E. J. Brill. {{cite encyclopedia}}: Missing or empty |title= (help)
  • Esposito, John L. (2002). What everyone needs to know about Islam (به انگلیسی). Oxford: Oxford University Press.
  • Esposito, John L. (1998). Islam: The Straight Path (به انگلیسی). Oxford: Oxford University Press.
  • Grewal, J. S (2006). Project of History of Indian Science (به انگلیسی). Oxford: Oxford University Press.
  • Hitti, Philip Khûri (1973). Capital cities of Arab Islam (به انگلیسی). Minneapolis: University of Minnesota Press.
  • Holt, P. M; Lambton, .Ann K. S; Lewis, Bernard (1977). The Cambridge History of Islam (به انگلیسی). Cambridge University Press.
  • Klemm, Verena (2016). "Fāṭima bt. Muḥammad". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی) (3rd ed.). Leiden: E. J. Brill.
  • Lewis, Bernard (1993). The Arabs in History (به انگلیسی). Oxford: Oxford University Press.
  • Lapidus, Ira (2002). A History of Islamic Societies (به انگلیسی) (2nd ed.). Cambridge University Press.
  • Momen, Moojan (1987). An Introduction to Shi'i Islam: The History and Doctrines of Twelver Shiʻism (به انگلیسی). New Haven: Yale University Press.
  • Montgomery Watt, William (1953). Muhammad at Mecca (به انگلیسی). Oxford: Oxford University Press.
  • Montgomery Watt, William (1956). Muhammad at Medina (به انگلیسی). Oxford: Oxford University Press.
  • Madelung, Wilferd (2004). The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate (به انگلیسی). Cambridge: Cambridge University Press.
  • Poonawala, I. K.; Kohlberg, E. (1985). "ʿAli b. Abi Ṭāleb". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 22 January 2019.
  • Qutbuddin, Tahera (2006). "Fatima". In Meri, Josef W. (ed.). Medieval Islamic Civilization (به انگلیسی). Vol. 1. routledge. pp. 269–304.
  • Ruffle, Karen G. (2011). "May You Learn from Their Model: The Exemplary Father-Daughter Relationship of Mohammad and Fatima in South Asian Shiʿism". Persianate Studies (به انگلیسی) (4): 12–29.
  • Soufi, Denise L. (1997). The Image of Fatima in Classical Muslim Thought, PhD dissertation (به انگلیسی). Princeton University Press.
  • Veccia Vaglieri, Laura (1986). "ʿAlī b. Abī Ṭālib". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. 1 (2nd ed.). Leiden: E. J. Brill.
  • Veccia Vaglieri, Laura (1991). "Fatima". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. 2 (2nd ed.). Leiden: E. J. Brill.
  • Welch, Alford T. (1993). "Muḥammad". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. 7 (2nd ed.). Leiden: E. J. Brill.

* زریاب، عباس؛ زرین‌کوب، غلامحسین (۱۳۸۰). «علی». دایرةالمعارف فارسی. تهران: امیرکبیر. شابک ۹۶۴-۳۰۳-۰۴۶-۶.

برای مطالعه بیشتر

پیوند به بیرون