خلیفه: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''خلیفه'''، عنوانی است برای خطاب کردن رئیس حکومت و جانشین سیاسی محمد پس از درگذشت او که توسط مسلمانان استفاده میشود. در منابع اسلامی، به چهار یا پنج خلیفه اول، خلفای راشدین گفته میشود. == در لغت و اصطلاح == واژه خلیفه از ریشه خل...» ایجاد کرد) |
(− رده:واژگان مذهبی، + رده:اصطلاحات مذهبی (هاتکت)) |
||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{خلافت}} | |||
{{اسلام}} | |||
'''خلیفه'''، عنوانی است برای خطاب کردن رئیس حکومت و جانشین سیاسی [[محمد]] پس از درگذشت او که توسط [[مسلمان|مسلمانان]] استفاده میشود. در منابع اسلامی، به چهار یا پنج خلیفه اول، [[خلفای راشدین]] گفته میشود. | '''خلیفه'''، عنوانی است برای خطاب کردن رئیس حکومت و جانشین سیاسی [[محمد]] پس از درگذشت او که توسط [[مسلمان|مسلمانان]] استفاده میشود. در منابع اسلامی، به چهار یا پنج خلیفه اول، [[خلفای راشدین]] گفته میشود. | ||
== در لغت و اصطلاح == | == در لغت و اصطلاح == | ||
واژه خلیفه از ریشه خلف در عربی است که به معنای جانشین ساختن | واژه خلیفه از ریشه خلف در عربی است که به معنای جانشین ساختن است. در اصطلاح مسلمانان خلیفه به کسی گفته میشود که پس از پیامبر اسلام، جانشین او شده باشند. کمی بعد، از واژه خلیفه رسولالله به عنوان لقب ابوبکر استفاده شد. بعد از او عمر به عنوان «خلیفه خلیفه رسولالله» ملقب شد. که برای رعایت اختصار خودش دستور داد او را «امیرالمؤمنین» خطاب کنند.<ref>{{پک|1=میرابوالقاسمی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=خلافت}}</ref> | ||
اصطلاح «خلیفه» در اسناد دست اول مربوط به دوره خلافت راشدین یافت میشود و به رسیدی به دو زبان [[زبان عربی|عربی]]-[[زبان یونانی|یونانی]] در سال ۶۴۳، اواخر خلافت عمر، مربوط میگردد.<ref>{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص= 83}}</ref> اما در خصوص کاربرد خلیفه در معنای سیاسی آن اختلاف وجود دارد.<ref>{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص=81}}</ref> [[ویلفرد مادلونگ|مادلونگ]] و برخی دیگر از اسلام پژوهان میگویند عنوان «خلیفه رسولالله» به معنای جانشین پیامبر خدا را نخستین بار ابوبکر، برای خود به کار برد.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=46}}</ref> اما به نوشته وداد کادی و آرام شاهین، بعید است ابوبکر لقبی را برای خود استفاده کرده باشد و احتمالاً بعداً در دوره [[عباسیان]] این موضوع را جعل کردند.<ref>{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص=82}}</ref> برخی نویسندگان نظیر [[پاتریشیا کرون]]<ref>{{پک|Crone|2003|ک=God's Caliph: Religious Authority in the First Centuries of Islam|زبان=en|ص=6}}</ref> و مادلونگ<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=80-81}}</ref> میگویند عثمان نخستین بار لقب «خلیفة الله» را برای خود به کار برد که چنین عنوانی بیانگر اقتدار دینی شدیدی است.<ref>{{پک|Crone|2003|ک=God's Caliph: Religious Authority in the First Centuries of Islam|زبان=en|ص=4-11}}</ref> در مقابل وداد کادی و آرام شاهین میگویند مواردی که لقب «خلیفة الله» برای عثمان به کار رفته است، بعداً در دوره امویان جعل شده است. همچنین شیعیان به جای استفاده از خلیفه از امام استفاده میکنند.<ref>{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص=82-83}}</ref> | اصطلاح «خلیفه» در اسناد دست اول مربوط به دوره خلافت راشدین یافت میشود و به رسیدی به دو زبان [[زبان عربی|عربی]]-[[زبان یونانی|یونانی]] در سال ۶۴۳، اواخر خلافت عمر، مربوط میگردد.<ref>{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص= 83}}</ref> اما در خصوص کاربرد خلیفه در معنای سیاسی آن اختلاف وجود دارد.<ref>{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص=81}}</ref> [[ویلفرد مادلونگ|مادلونگ]] و برخی دیگر از اسلام پژوهان میگویند عنوان «خلیفه رسولالله» به معنای جانشین پیامبر خدا را نخستین بار ابوبکر، برای خود به کار برد.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=46}}</ref> اما به نوشته وداد کادی و آرام شاهین، بعید است ابوبکر لقبی را برای خود استفاده کرده باشد و احتمالاً بعداً در دوره [[عباسیان]] این موضوع را جعل کردند.<ref>{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص=82}}</ref> برخی نویسندگان نظیر [[پاتریشیا کرون]]<ref>{{پک|Crone|2003|ک=God's Caliph: Religious Authority in the First Centuries of Islam|زبان=en|ص=6}}</ref> و مادلونگ<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=80-81}}</ref> میگویند عثمان نخستین بار لقب «خلیفة الله» را برای خود به کار برد که چنین عنوانی بیانگر اقتدار دینی شدیدی است.<ref>{{پک|Crone|2003|ک=God's Caliph: Religious Authority in the First Centuries of Islam|زبان=en|ص=4-11}}</ref> در مقابل وداد کادی و آرام شاهین میگویند مواردی که لقب «خلیفة الله» برای عثمان به کار رفته است، بعداً در دوره امویان جعل شده است. همچنین شیعیان به جای استفاده از خلیفه از امام استفاده میکنند.<ref>{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص=82-83}}</ref> | ||
خط ۱۱: | خط ۱۳: | ||
{{نوشتار اصلی|جانشینی محمد}} | {{نوشتار اصلی|جانشینی محمد}} | ||
با مرگ محمد، جامعه اسلامی برای تعیین جانشین او دچار اختلاف شد. به عقیده [[ریزوی فایزر]]، این مشکل به جهت عدم صراحت پیامبر اسلام به جانشین خود | با مرگ محمد، جامعه اسلامی برای تعیین جانشین او دچار اختلاف شد. به عقیده [[ریزوی فایزر]]، این مشکل به جهت عدم صراحت پیامبر اسلام به جانشین خود بوده است. با این وجود شیعیان بر این باورند که محمد در غدیر خم، به صراحت از علی به عنوان جانشین خویش یاد کرده است و در مقابل اهل سنت این مراسم را برای آشتی دادن علی با کسانی میدانست که از علی خوششان نمیآمد.<ref>{{پک|Faizer|۲۰۰۳|ف=MUHAMMAD|ک=Encyclopedia of Islam & the Muslim World|زبان=en}}</ref> | ||
پس از درگذشت محمد، مهاجرین و انصار در محلی به نام سقیفه بنیساعده در مدینه اجتماع کردند تا راهحلی برای تعیین جانشین محمد پیدا | پس از درگذشت محمد، مهاجرین و انصار در محلی به نام سقیفه بنیساعده در مدینه اجتماع کردند تا راهحلی برای تعیین جانشین محمد پیدا نمایند.<ref>{{پک|1=حشمتی|2=ناجی|3=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=خلفای راشدین}}</ref><ref>{{پک|Poonawala|Kohlberg|1985|ف=ʿAlī b. Abī Ṭāleb|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> در نهایت و پس از نزاع و اختلاف بر سر جانشین پیامبر اسلام، با ابوبکر به عنوان خلیفه بیعت شد. این رویداد به بیعت سقیفه مشهور شد و انتقادهایی را به همراه داشت. بنیاد مشروعیت خلافت ابوبکر از جانب اهل سنت، اجماع اهل حل و عقد در نظر گرفته میشود. در برابر شیعیان نخستین که طرفداران علی بن ابیطالب بودند، بر وصیت محمد برای جانشینی علی تأکید داشتند و قرابت و سبقت او در اسلام را به عنوان اولویت او برای خلافت میدانستند و از همین رو تا مدتها از بیعت با ابوبکر استنکاف کردند.<ref>{{پک|1=حشمتی|2=ناجی|3=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=خلفای راشدین}}</ref> [[طبری]] در تاریخ خود نقل کرده است که گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر در خانهٔ [[فاطمه زهرا|فاطمه]] گرد آمدند و عمر با تهدید به آتش زدن خانه، آنها را بیرون کشاند. علی بعداً مکرر میگفت که اگر چهل یاور داشت قیام میکرد.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=43}}</ref> [[لئورا وچا ولیری]] در ''[[دانشنامه اسلام]]'' معتقد است که ماجرای [[رویداد خانه فاطمه زهرا|رویدادهای خانه فاطمه زهرا]]، هرچند ممکن است با توضیحات اضافی همراه باشد، اما از جهت وقوع تاریخی قابل انکار نیست.<ref>{{پک|Veccia Vaglieri|1986|ف=Fatima|ک=Encyclopedia of Islam|زبان=en}}</ref> به نوشته پوناوالا علی و بنیهاشم تا قبل از درگذشت فاطمه — نزدیک به ۶ ماه — از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا که تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد.<ref>{{پک|Poonawala|Kohlberg|1985|ف=ʿAlī b. Abī Ṭāleb|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> | ||
به تدریج نهاد [[خلافت]] پدید آمد که در خارج از جهان اسلام معادلی نداشت. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب به خلافت نوعی قرارداد بود که تعهدات متقابلی را بین خلیفه و اتباع وی پدیدمیآورد.<ref>{{پک|Holt|Lambton|Lewis|1977|ک=Cambridge History of Islam|زبان=en|ص=57-58}}</ref> نظام خلافت با انتخاب ابوبکر به عنوان جانشین محمد در سقیفه، پایهریزی شد و در آن دوران، یک امر ناگهانی و جدید تلقی | به تدریج نهاد [[خلافت]] پدید آمد که در خارج از جهان اسلام معادلی نداشت. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب به خلافت نوعی قرارداد بود که تعهدات متقابلی را بین خلیفه و اتباع وی پدیدمیآورد.<ref>{{پک|Holt|Lambton|Lewis|1977|ک=Cambridge History of Islam|زبان=en|ص=57-58}}</ref> نظام خلافت با انتخاب ابوبکر به عنوان جانشین محمد در سقیفه، پایهریزی شد و در آن دوران، یک امر ناگهانی و جدید تلقی میشد.<ref>{{پک|1=میرابوالقاسمی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=خلافت}}</ref> | ||
== خلافت راشدین == | == خلافت راشدین == | ||
خط ۲۳: | خط ۲۵: | ||
== انتخاب خلیفه == | == انتخاب خلیفه == | ||
انتخاب خلیفه از چند طریق صورت میگیرد. روش اول، تعیین خلیفه از روی تشخیص مردم | انتخاب خلیفه از چند طریق صورت میگیرد. روش اول، تعیین خلیفه از روی تشخیص مردم یا خبرگان از مردم است که اصطلاحاً در ادبیان اهل سنت به اهل حل و عقل شناخته میشوند. خلیفه اول از خلفای راشدین از این طریق انتخاب شده بود و خلیفه چهارم نیز بنابر تشخیص و بیعت مردم به خلافت منصوب شد. روش دوم، تعیین خلیفه بعدی به نص خلیفه قبلی است. به این روش اصطلاحاً استخلاف گفته میشود که انتخاب خلیفه دوم از خلفای راشدین به این شکل صورت گرفت. روش دیگر، تعیین شورا برای انتخاب خلیفه است که در این روش، شورا تعیینکننده خلیفه بعدی است. انتخاب خلیفه سوم از طریق شورای صورت گرفته است.<ref>{{پک|1=حشمتی|2=ناجی|3=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=خلفای راشدین}}</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
=== ارجاعات === | |||
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | |||
=== منابع === | |||
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=حشمتی|نام=فریده|مدخل=خلفای راشدین|دانشنامه=دانشنامه جهان اسلام|سال=۱۳۷۵|ناشر=[[بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی]]|مکان=تهران|کوشش=حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصرالله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد|پیوند مدخل=https://rch.ac.ir/article/Details?id=8725|نام۲=محمدرضا|نام خانوادگی۲=ناجی}} | |||
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=میرابوالقاسمی|نام=رقیه|مدخل=خلافت|دانشنامه=دانشنامه جهان اسلام|سال=۱۳۷۵|ناشر=[[بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی]]|مکان=تهران|کوشش=حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصرالله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد|پیوند مدخل=https://rch.ac.ir/article/Details?id=8697}} | |||
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=Böwering|دانشنامه= The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|نشانی=https://books.google.com/books?id=q1I0pcrFFSUC|زبان=fa|سال=2013|تاریخ بازبینی=13 می 2016}} | |||
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=Faizer|مکان=New York|ناشر=Thomson Gale|سال=۲۰۰۳|دانشنامه=Encyclopedia of Islam & the Muslim World|نام=Rizwi|نام ویراستار۱=Richard C.|نام خانوادگی ویراستار۱=Martin|مقاله=MUHAMMAD|entry-url-access=subscription|زبان=en}} | |||
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی۱ = Crone | نام۱ = Patricia | پیوند نویسنده=پاتریشیا کرون| نام خانوادگی۲ = Hinds | نام۲ = Martin | عنوان = God's Caliph: Religious Authority in the First Centuries of Islam | ناشر = Cambridge University Press| سال = 2003| شابک = 0521541115 | زبان = en}} | |||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Holt|نام=P. M|نام خانوادگی۲=Lambton|نام۲=.Ann K. S|نام خانوادگی۳=Lewis|نام۳=Bernard|عنوان=The Cambridge History of Islam|سال=1977|ناشر=Cambridge University Press|شابک=978-0-521-29135-4|زبان=en}} | |||
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = Madelung | نام = Wilferd | پیوند نویسنده=ویلفرد مادلونگ| عنوان = The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate | ناشر = Cambridge University Press| سال = ۱۹۹۷| شابک = ۰-۵۲۱-۶۴۶۹۶-۰| زبان = en}} | |||
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی= Poonawala |نام=I. K|نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/ali-b-abi-taleb | عنوان = ʿALĪ B. ABĪ ṬĀLEB |سال=۲۰۱۱ | دانشنامه = [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] |بازبینی =19 April 2016|زبان=en|پیوند نویسنده=اسماعیل پوناوالا}} | |||
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=Poonawala|نام=I. K.|نام خانوادگی۲=Kohlberg|نام۲=E.|مدخل=ʿAli b. Abi Ṭāleb|دانشنامه=[[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]]|تاریخ بازبینی=22 January 2019|سال=1985|پیوند مدخل=http://www.iranicaonline.org/articles/ali-b-abi-taleb|زبان=en}} | |||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Robinson|نام=Chase F|عنوان=The New Cambridge History of Islam|سال=۲۰۱۱|ناشر=Cambridge University Press|شابک=978-0-521-83823-8|زبان=en}} | |||
* {{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=Veccia Vaglieri |نام=Laura |مقاله=ʿAlī b. Abī Ṭālib |سال=۲۰۱۴ |دانشنامه=[[دانشنامه اسلام|Encyclopaedia of Islam]] |ویرایش=2nd |جلد=۱ |ناشر=[[انتشارات بریل|E. J. Brill]] |مکان=Leiden |شابک=90-04-08114-3 |صفحه=۳۸۱–۸۶ |زبان=en |ش=۱}} | |||
{{خلفای راشدین}}{{خلفای اموی}}{{خلفای عباسی}}{{خلفای فاطمی}}{{سلطانهای عثمانی}} | |||
{{درجهبندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده=خیر|نیازمند جعبه اطلاعات=بله|نیازمند تصویر=بله|نیازمند استانداردسازی=خیر|نیازمند ویراستاری=خیر|مقابله نشده با دانشنامهها=تاحدودی|تاریخ خوبیدگی=|تاریخ برگزیدگی=|توضیحات=}} | |||
[[رده:اصطلاحات اسلامی]] | |||
[[رده:تاریخ اسلام]] | |||
[[رده:خلافت اسلامی]] | |||
[[رده:خلافت]] | |||
[[رده:سران کشور]] | |||
[[رده:عنوانهای رهبری ملی و قومی]] | |||
[[رده:عنوانهای عثمانی]] | |||
[[رده:عنوانهای نجیبزادگان]] | |||
[[رده:کلمات و عبارات عربی در احکام اسلام]] | |||
[[رده:نقشهای رهبری مذهبی]] | |||
[[رده:اصطلاحات مذهبی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۰
بخشی از مجموعه مقالههای: |
خلافت اسلامی الخِلافَةُ الإِسلامِیَّة |
---|
درگاه اسلام |
از سلسله مقالات دربارهٔ: |
اسلام |
---|
خلیفه، عنوانی است برای خطاب کردن رئیس حکومت و جانشین سیاسی محمد پس از درگذشت او که توسط مسلمانان استفاده میشود. در منابع اسلامی، به چهار یا پنج خلیفه اول، خلفای راشدین گفته میشود.
در لغت و اصطلاح
واژه خلیفه از ریشه خلف در عربی است که به معنای جانشین ساختن است. در اصطلاح مسلمانان خلیفه به کسی گفته میشود که پس از پیامبر اسلام، جانشین او شده باشند. کمی بعد، از واژه خلیفه رسولالله به عنوان لقب ابوبکر استفاده شد. بعد از او عمر به عنوان «خلیفه خلیفه رسولالله» ملقب شد. که برای رعایت اختصار خودش دستور داد او را «امیرالمؤمنین» خطاب کنند.[۱]
اصطلاح «خلیفه» در اسناد دست اول مربوط به دوره خلافت راشدین یافت میشود و به رسیدی به دو زبان عربی-یونانی در سال ۶۴۳، اواخر خلافت عمر، مربوط میگردد.[۲] اما در خصوص کاربرد خلیفه در معنای سیاسی آن اختلاف وجود دارد.[۳] مادلونگ و برخی دیگر از اسلام پژوهان میگویند عنوان «خلیفه رسولالله» به معنای جانشین پیامبر خدا را نخستین بار ابوبکر، برای خود به کار برد.[۴] اما به نوشته وداد کادی و آرام شاهین، بعید است ابوبکر لقبی را برای خود استفاده کرده باشد و احتمالاً بعداً در دوره عباسیان این موضوع را جعل کردند.[۵] برخی نویسندگان نظیر پاتریشیا کرون[۶] و مادلونگ[۷] میگویند عثمان نخستین بار لقب «خلیفة الله» را برای خود به کار برد که چنین عنوانی بیانگر اقتدار دینی شدیدی است.[۸] در مقابل وداد کادی و آرام شاهین میگویند مواردی که لقب «خلیفة الله» برای عثمان به کار رفته است، بعداً در دوره امویان جعل شده است. همچنین شیعیان به جای استفاده از خلیفه از امام استفاده میکنند.[۹]
نخستین بار کاربرد «خلافت» به عنوان یک نهاد سیاسی در زمان هشام بن عبدالملک رخ داد. عبارت «خلافت» در اصطلاح هم شخص «خلیفه»، هم نهاد سیاسی قانونی حکومت بر مسلمانان، هم به دوران این حکومت و هم به حوزه تحت حکومت شامل قلمرو و اتباع حکومت اطلاق میشد در مقابل «امام» و «امامت» را به جای «خلیفه» و «خلافت» به کار میبردند و جوامع غیر مسلمانان نیز بهخصوص در سدهٔ نخست از این اصطلاح برای اشاره به دولت مسلمان استفاده نمیکردهاند. نهاد خلافت بهتدریج در خلال زمان تحول یافت و بالاخره در اوایل دوره عباسیان در نیمه دوم سده هشتم میلادی، در قالب یک مفهوم اصطلاحی تثبیت شد.[۱۰]
جانشینی محمد
با مرگ محمد، جامعه اسلامی برای تعیین جانشین او دچار اختلاف شد. به عقیده ریزوی فایزر، این مشکل به جهت عدم صراحت پیامبر اسلام به جانشین خود بوده است. با این وجود شیعیان بر این باورند که محمد در غدیر خم، به صراحت از علی به عنوان جانشین خویش یاد کرده است و در مقابل اهل سنت این مراسم را برای آشتی دادن علی با کسانی میدانست که از علی خوششان نمیآمد.[۱۱]
پس از درگذشت محمد، مهاجرین و انصار در محلی به نام سقیفه بنیساعده در مدینه اجتماع کردند تا راهحلی برای تعیین جانشین محمد پیدا نمایند.[۱۲][۱۳] در نهایت و پس از نزاع و اختلاف بر سر جانشین پیامبر اسلام، با ابوبکر به عنوان خلیفه بیعت شد. این رویداد به بیعت سقیفه مشهور شد و انتقادهایی را به همراه داشت. بنیاد مشروعیت خلافت ابوبکر از جانب اهل سنت، اجماع اهل حل و عقد در نظر گرفته میشود. در برابر شیعیان نخستین که طرفداران علی بن ابیطالب بودند، بر وصیت محمد برای جانشینی علی تأکید داشتند و قرابت و سبقت او در اسلام را به عنوان اولویت او برای خلافت میدانستند و از همین رو تا مدتها از بیعت با ابوبکر استنکاف کردند.[۱۴] طبری در تاریخ خود نقل کرده است که گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر در خانهٔ فاطمه گرد آمدند و عمر با تهدید به آتش زدن خانه، آنها را بیرون کشاند. علی بعداً مکرر میگفت که اگر چهل یاور داشت قیام میکرد.[۱۵] لئورا وچا ولیری در دانشنامه اسلام معتقد است که ماجرای رویدادهای خانه فاطمه زهرا، هرچند ممکن است با توضیحات اضافی همراه باشد، اما از جهت وقوع تاریخی قابل انکار نیست.[۱۶] به نوشته پوناوالا علی و بنیهاشم تا قبل از درگذشت فاطمه — نزدیک به ۶ ماه — از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا که تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد.[۱۷]
به تدریج نهاد خلافت پدید آمد که در خارج از جهان اسلام معادلی نداشت. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب به خلافت نوعی قرارداد بود که تعهدات متقابلی را بین خلیفه و اتباع وی پدیدمیآورد.[۱۸] نظام خلافت با انتخاب ابوبکر به عنوان جانشین محمد در سقیفه، پایهریزی شد و در آن دوران، یک امر ناگهانی و جدید تلقی میشد.[۱۹]
خلافت راشدین
علت آنکه تنها به چهار خلیفه اول (به ترتیب ابوبکر (حاکم ۶۳۲–۶۳۴)، عمر بن خطاب (حاکم ۶۳۴–۶۴۴)، عثمان بن عفان (حاکم ۶۴۴–۶۵۶) و علی بن ابیطالب (حاکم ۶۵۶–۶۶۱))[۲۰] — و به نقلی پنج خلیفه اول به انضمام حسن مجتبی — خلفای راشدین گفته میشد، حضور آنان در عصر طلایی صدر اسلام بوده است. باسورت معتقد است که به چهار خلیفه اول عنوان راشدین داده شده است تا آنان از خلفای بعدی از نسل بنیامیه، که به دنیادوستی شهره بودند، متمایز باشند.[۲۱]
انتخاب خلیفه
انتخاب خلیفه از چند طریق صورت میگیرد. روش اول، تعیین خلیفه از روی تشخیص مردم یا خبرگان از مردم است که اصطلاحاً در ادبیان اهل سنت به اهل حل و عقل شناخته میشوند. خلیفه اول از خلفای راشدین از این طریق انتخاب شده بود و خلیفه چهارم نیز بنابر تشخیص و بیعت مردم به خلافت منصوب شد. روش دوم، تعیین خلیفه بعدی به نص خلیفه قبلی است. به این روش اصطلاحاً استخلاف گفته میشود که انتخاب خلیفه دوم از خلفای راشدین به این شکل صورت گرفت. روش دیگر، تعیین شورا برای انتخاب خلیفه است که در این روش، شورا تعیینکننده خلیفه بعدی است. انتخاب خلیفه سوم از طریق شورای صورت گرفته است.[۲۲]
پانویس
ارجاعات
- ↑ میرابوالقاسمی، «خلافت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ Böwering, The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought, 83.
- ↑ Böwering, The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought, 81.
- ↑ Madelung, Succession to Muhammad, 46.
- ↑ Böwering, The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought, 82.
- ↑ Crone, God's Caliph: Religious Authority in the First Centuries of Islam, 6.
- ↑ Madelung, Succession to Muhammad, 80-81.
- ↑ Crone, God's Caliph: Religious Authority in the First Centuries of Islam, 4-11.
- ↑ Böwering, The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought, 82-83.
- ↑ Böwering, The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought, 81-83.
- ↑ Faizer, “MUHAMMAD”, Encyclopedia of Islam & the Muslim World.
- ↑ حشمتی و ناجی، «خلفای راشدین»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ Poonawala and Kohlberg, “ʿAlī b. Abī Ṭāleb”, Iranica.
- ↑ حشمتی و ناجی، «خلفای راشدین»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ Madelung, Succession to Muhammad, 43.
- ↑ Veccia Vaglieri, “Fatima”, Encyclopedia of Islam.
- ↑ Poonawala and Kohlberg, “ʿAlī b. Abī Ṭāleb”, Iranica.
- ↑ Holt, Lambton and Lewis, Cambridge History of Islam, 57-58.
- ↑ میرابوالقاسمی، «خلافت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ Robinson, The New Cambridge History of Islam, 1: xxiii.
- ↑ حشمتی و ناجی، «خلفای راشدین»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ حشمتی و ناجی، «خلفای راشدین»، دانشنامه جهان اسلام.
منابع
- حشمتی، فریده؛ ناجی، محمدرضا (۱۳۷۵). «خلفای راشدین». دانشنامه جهان اسلام. به کوشش حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصرالله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- میرابوالقاسمی، رقیه (۱۳۷۵). «خلافت». دانشنامه جهان اسلام. به کوشش حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصرالله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- Böwering (۲۰۱۳). The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought. دریافتشده در ۱۳ می ۲۰۱۶.
- Faizer, Rizwi (2003). "MUHAMMAD". In Martin, Richard C. (ed.). Encyclopedia of Islam & the Muslim World (به انگلیسی). New York: Thomson Gale.
{{cite encyclopedia}}
:|entry-url-access=
requires|entry-url=
(help) - Crone, Patricia; Hinds, Martin (2003). God's Caliph: Religious Authority in the First Centuries of Islam (به انگلیسی). Cambridge University Press.
- Holt, P. M; Lambton, .Ann K. S; Lewis, Bernard (1977). The Cambridge History of Islam (به انگلیسی). Cambridge University Press.
- Madelung, Wilferd (1997). The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate (به انگلیسی). Cambridge University Press.
- Poonawala, I. K (2011). "ʿALĪ B. ABĪ ṬĀLEB". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 19 April 2016.
- Poonawala, I. K.; Kohlberg, E. (1985). "ʿAli b. Abi Ṭāleb". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 22 January 2019.
- Robinson, Chase F (2011). The New Cambridge History of Islam (به انگلیسی). Cambridge University Press.
- Veccia Vaglieri, Laura (2014). "ʿAlī b. Abī Ṭālib". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. ۱ (2nd ed.). Leiden: E. J. Brill. p. ۳۸۱–۸۶.