عبدالمطلب: تفاوت میان نسخهها
Esrafill2050 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== | {{جعبه زندگینامه | ||
| نام = عبدالمطلب | |||
| نام_تصویر = Photo10478519094.jpg | |||
| نام تولد = شیبة بن هاشم بن عبد مناف | |||
| تاریخ_تولد = ۱۲۷ ق. ه | |||
| محل_تولد = یثرب (مدینه)، عربستان | |||
| تاریخ_مرگ = ۴۵. ق. ه | |||
| محل_مرگ = مکه، عربستان | |||
| شناختهشده برای = پدربزرگ پیامبر اسلام | |||
حافر زمزم | |||
| دوره = قبل از ظهور اسلام | |||
| فرزندان = حارث، ابوطالب، ابولهب، زبیر، عبدالله، عباس، حمزه، ام حکیم، اروی یا رویده، عاتکة، امیمة، صفیة | |||
| مادر = سلمی بنت عمرو بن زید | |||
| پدر = هاشم بن عبد مناف | |||
| خویشاوندان = محمد، نوه | |||
}} | |||
'''شیبه بن هاشم بن عبدمناف''' مشهور به '''عبدالمطلب''' (۱۲۷–۴۵ قبل از هجرت، ۵۰۰–۵۷۹ میلادی) بزرگ قبیله [[قریش]] و از بزرگان شهر [[مکه]] بود. او در [[مدینه|یثرب]] متولد شد و در هفت سالگی به [[مکه]] آمد. عبدالمطلب از قبیله [[قریش]] و فرزند هاشم است که بنی هاشم به او منسوباند. یکی از اسامی مهم وی شیبه میباشد، به معنای مو سفید. او پدربزرگ [[محمد]] ([[محمد|پیامبر اسلام]]) و سرپرست او پس از مرگ پدر و مادرش بود. او هنگامی که [[محمد]]، ۸ سال داشت، درگذشت. روایات، گرفتن فرمان از سوی خداوند برای حفر چاه زمزم را به او نسبت میدهند. او از چاه مراقبت و نگهداری میکرد و آب آن را در اختیار زائرین کعبه در مکه میگذاشت. واقعه [[اصحاب فیل]] در زمان سیادت او بر [[مکه]] اتفاق افتاد. | |||
== نام و القاب == | == نام و القاب == | ||
نام عبدالمطّلب، «شیبه» و کنیهاش «أبوالحارث» بوده و گفتهاند که عبدالمطلب ۱۰ اسم و کنیه داشت که عبارت بود از: عمرو، شیبة، سید البطحاء، ساقی الحجیج، ساقی الغیث، غیث الوری فی عام الجدب، ابوالساده العشره، حافر زمزم، و عبدالمطلب، به این دلیل او را عبدالمطلب نامیدند که زمانیکه مطلب برادر [[هاشم]] عبدالمطلب را از [[مدینه]] به [[مکه]] آورد مردم گمان میکردند که مطلب برای خود، عبد خریداری کرده است، او را عبدالمطلب نامیدند و این نام همچنان بر وی باقی ماند. و به این دلیل او را شیبة مینامند که هنگام ولادت موی سفید در سرش بود.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://lib.eshia.ir|عنوان=نام و القاب}}</ref> | |||
== | == نسب == | ||
هاشم جد | [[هاشم]] جد دوم محمد، همیشه برای تجارت به [[شام]] مسافرت میکرد. بر اساس گزارش منابع اسلامی، در راه مسافرت وقتی که به [[مدینه|یثرب]] میرسد، در خانه یکی از بزرگان آنجا به نام عَمرو بن زَید (یا زید بن عمرو) بن لَبید، از طایفهٔ [[بنینجار|بنینجّار]] از قبیلهٔ [[خزرج|خَزْرَج]] میماند. او در همین مسافرت، با سلمی آشنا شد و او را از پدرش خواستگاری کرد. عمرو، ازدواج سلمی با هاشم را مشروط بر آن کرد که هنگام ولادت فرزندش، سلمی کنار خانوادهاش باشد. او چند روز کنار سلمی ماند و آنگاه با همراهانش به سوی شام رفت چون به [[غزه]] رسید، بیمار شد و از دنیا رفت. وی نخستین پسر [[عبدمناف]] بود که درگذشت. همراهان هاشم، بعد از دفن او در غزه، اموال او را برای فرزندانش بردند.<ref name=":0">{{یادکرد وب|نشانی=https://lib.eshia.ir/|عنوان=مادر عبدالمطلب}}</ref> | ||
== | == سرگذشت == | ||
عبدالمطلب تا حدود هفت یا هشت سالگی با مادرش در [[مدینه|یثرب]] زندگی کرد و بعد از آن، مطلب، برادر هاشم او را همراه خود به [[مکه]] برد.<ref name=":0"/> | |||
از عبدالمطلب در ماجرای حمله ابْرَهَه به مکه یاد شده است. گزارش کردهاند که وقتی [[ابرهه]] به نزدیک مکه رسید، پیامی توسط یکی از لشکریانش برای بزرگ مکه فرستاد که در آن نوشته بود: «ما برای جنگیدن با شما نیامدهایم. هدف ما ویران کردن این خانه است». در این حین لشکریان ابرهه، شترهایی را از اهالی [[قریش]] به غنیمت گرفتند. عبدالمطلب به همراه تعدادی از فرزندان خود پیش ابرهه رفت و گفت: «خواستهام اینست که دستور دهی دویست شتر مرا که سپاهیانت دستبرد زدهاند به من بازگردانند». ابرهه پاسخ داد: «تو دربارهٔ شتران به غارت رفته، سخن میگویی! ولی از خانهای که مربوط به تو وآیین پدرانت هست و من به قصد ویران کردن آن آمدهام، سخنی نمیگویی!» عبدالمطّلب در پاسخ به ابرهه گفت که «من صاحب شترانم و خانه را نیز صاحبی است که آن را از هر خطری حفظ میکند». او بعداً [[چاه زمزم]] را که از بین رفته و فراموش شده بود را مجدد احیا کرد.{{مدرک}} | |||
== | == درگذشت عبدالمطلب == | ||
مطابق مشهور هشت سال از عمر محمد گذشته بود، او در بستر مرگ (۸ عامالفیل / ح ۵۷۸ م) در جمع فرزندان وصیت کرد و کفالت محمد را به ابوطالب واگذارند. عبدالمطلب در هنگام مرگ به اختلاف گفتار مورخان هشتاد و دو سال یا صد و هشت سال و به گفته جمعی یکصد و چهل سال از عمرش گذشته بود. از [[امایمن]] نقل شده که گوید، محمد به دنبال جنازه عبدالمطلب میرفت و پیوسته میگریست تا وقتی که جنازه را در محله «[[حجون|حُجون]]» بردند و در کنار قبر جدش [[قصی بن کلاب]] دفن کردند.{{مدرک}} | |||
== | == میراث == | ||
عبدالمطلب ده فرزند پسر داشت به نامهای :[[حارث بن عبدالمطلب|حارث]]، [[زبیر بن عبدالمطلب|زبیر]]، [[حجل بن عبدالمطلب|حجل]]، [[ضرار بن عبدالمطلب|ضرار]]، [[أبولهب]]، [[عبدالله بن عبدالمطلب|عبدالله]]، [[أبوطالب]]، [[حمزه|حمزة]] و [[عباس بن عبدالمطلب|عبّاس]]. که از مادران مختلف بودند. در این میان تنها عبدالله، أبوطالب و زبیر از یک مادر بودند که نام او [[فاطمه بنت عمرو بن عابد|فاطمة بنت عمرو بن عابد]] بود. وبرای ابوطالب ۶ دختر گزارش کردهاند. نامهای او [[عاتکه بنت عبدالمطلب|عاتکة]]، [[امیمه بنت عبدالمطلب|امیمة]]، البیضاء (امحکیم)، برّة، صفیّة (امزبیر)، اروی یا وریدة. از میان فرزندان عبدالمطلب فقط عباس و حمزه و ابوطالب و صفیه و وریده به [[اسلام]] ایمان آوردند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://lib.eshia.ir|عنوان=فرزندان و نوادگان}}</ref> | |||
در | |||
= | |||
== | == دین == | ||
از [[علی بن ابیطالب|علی ابن ابیطالب]] نقل شده است که: پدرم و جدم عبدالمطلب و نیز هاشم و عبدمناف هیچگاه بت نپرستیدند، آنها به سوی [[کعبه]] [[نماز]] میخواندند و بر دین [[ابراهیم]] بودند. عبدالمطلب از [[موحد|موحدان]] عرب بهشمار میرفت.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.ghbook.ir|عنوان=دین عبدالمطلب}}</ref> | |||
عبدالمطلب پنج سنت از خود بر جای گذاشت: اول اینکه اولین کسی بود وقتی که گنج پیدا کرد، [[خمس]] آن را جدا کرد. دوم، اولین کسی بود که ازدواج با زن پدر را حرام کرد، سوم آنکه [[دیه]] قتل شخص را صد شتر قرار داد، چهارم آنکه اولین نفری بود که آن زمان [[بت]]ها را نمیپرستید و ابتدای ماه رمضان برای عبادت [[خدا]] از شهر خارج میشد و به بالای کوه میرفت و پنجم آنکه منع لخت [[طواف]] کردن و هفت دور [[کعبه]] را طواف میکرد.{{مدرک}} | |||
== | == شخصیت عبدالمطلب == | ||
عبدالمطلب، از رؤسای [[مکه]] بود و منصب «سقایت» و «رفادت» (تأمین آب و غذا برای زائران کعبه) داشت. او بزرگ سران [[قریش]] بود. او هیچگاه بتها را نپرستید و در طول مدت حیات خود سنتهایی را قرار داد که بعدها خداوند آنها را در [[اسلام]] آورد. قریش او را در مالهای خود داوری میدادند و در قحطی و خشک سالی به مردم خوراک و پوشاک میداد.{{مدرک}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | |||
{{خاندان محمد}} | |||
{{محمد}} | |||
{{علی بن ابیطالب-افقی}} | |||
{{حسن مجتبی-افقی}} | |||
{{درجهبندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده=خیر|نیازمند جعبه اطلاعات=بله|نیازمند تصویر=بله|نیازمند استانداردسازی=بله|نیازمند ویراستاری=خیر|مقابله نشده با دانشنامهها=بله|تاریخ خوبیدگی=|تاریخ برگزیدگی=|توضیحات=}} | |||
[[رده:خانواده محمد]] | |||
[[رده:درگذشتگان ۵۷۸ (میلادی)]] | |||
[[رده:زادگان ۴۹۷ (میلادی)]] | |||
[[رده:عربهای سده ۵ (میلادی)]] | |||
[[رده:قریش]] | |||
[[رده:نسب محمد]] | |||
[[رده:نیاکان صحابه]] | |||
[[رده:هاشمیان]] | |||
[[رده:عربهای سده ۶ (میلادی)]] | |||
[[رده:قریش]] | |||
[[رده:نسب محمد]] | |||
[[رده:هاشمیان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۰
شیبه بن هاشم بن عبدمناف مشهور به عبدالمطلب (۱۲۷–۴۵ قبل از هجرت، ۵۰۰–۵۷۹ میلادی) بزرگ قبیله قریش و از بزرگان شهر مکه بود. او در یثرب متولد شد و در هفت سالگی به مکه آمد. عبدالمطلب از قبیله قریش و فرزند هاشم است که بنی هاشم به او منسوباند. یکی از اسامی مهم وی شیبه میباشد، به معنای مو سفید. او پدربزرگ محمد (پیامبر اسلام) و سرپرست او پس از مرگ پدر و مادرش بود. او هنگامی که محمد، ۸ سال داشت، درگذشت. روایات، گرفتن فرمان از سوی خداوند برای حفر چاه زمزم را به او نسبت میدهند. او از چاه مراقبت و نگهداری میکرد و آب آن را در اختیار زائرین کعبه در مکه میگذاشت. واقعه اصحاب فیل در زمان سیادت او بر مکه اتفاق افتاد.
نام و القاب
نام عبدالمطّلب، «شیبه» و کنیهاش «أبوالحارث» بوده و گفتهاند که عبدالمطلب ۱۰ اسم و کنیه داشت که عبارت بود از: عمرو، شیبة، سید البطحاء، ساقی الحجیج، ساقی الغیث، غیث الوری فی عام الجدب، ابوالساده العشره، حافر زمزم، و عبدالمطلب، به این دلیل او را عبدالمطلب نامیدند که زمانیکه مطلب برادر هاشم عبدالمطلب را از مدینه به مکه آورد مردم گمان میکردند که مطلب برای خود، عبد خریداری کرده است، او را عبدالمطلب نامیدند و این نام همچنان بر وی باقی ماند. و به این دلیل او را شیبة مینامند که هنگام ولادت موی سفید در سرش بود.[۱]
نسب
هاشم جد دوم محمد، همیشه برای تجارت به شام مسافرت میکرد. بر اساس گزارش منابع اسلامی، در راه مسافرت وقتی که به یثرب میرسد، در خانه یکی از بزرگان آنجا به نام عَمرو بن زَید (یا زید بن عمرو) بن لَبید، از طایفهٔ بنینجّار از قبیلهٔ خَزْرَج میماند. او در همین مسافرت، با سلمی آشنا شد و او را از پدرش خواستگاری کرد. عمرو، ازدواج سلمی با هاشم را مشروط بر آن کرد که هنگام ولادت فرزندش، سلمی کنار خانوادهاش باشد. او چند روز کنار سلمی ماند و آنگاه با همراهانش به سوی شام رفت چون به غزه رسید، بیمار شد و از دنیا رفت. وی نخستین پسر عبدمناف بود که درگذشت. همراهان هاشم، بعد از دفن او در غزه، اموال او را برای فرزندانش بردند.[۲]
سرگذشت
عبدالمطلب تا حدود هفت یا هشت سالگی با مادرش در یثرب زندگی کرد و بعد از آن، مطلب، برادر هاشم او را همراه خود به مکه برد.[۲]
از عبدالمطلب در ماجرای حمله ابْرَهَه به مکه یاد شده است. گزارش کردهاند که وقتی ابرهه به نزدیک مکه رسید، پیامی توسط یکی از لشکریانش برای بزرگ مکه فرستاد که در آن نوشته بود: «ما برای جنگیدن با شما نیامدهایم. هدف ما ویران کردن این خانه است». در این حین لشکریان ابرهه، شترهایی را از اهالی قریش به غنیمت گرفتند. عبدالمطلب به همراه تعدادی از فرزندان خود پیش ابرهه رفت و گفت: «خواستهام اینست که دستور دهی دویست شتر مرا که سپاهیانت دستبرد زدهاند به من بازگردانند». ابرهه پاسخ داد: «تو دربارهٔ شتران به غارت رفته، سخن میگویی! ولی از خانهای که مربوط به تو وآیین پدرانت هست و من به قصد ویران کردن آن آمدهام، سخنی نمیگویی!» عبدالمطّلب در پاسخ به ابرهه گفت که «من صاحب شترانم و خانه را نیز صاحبی است که آن را از هر خطری حفظ میکند». او بعداً چاه زمزم را که از بین رفته و فراموش شده بود را مجدد احیا کرد.[نیازمند منبع]
درگذشت عبدالمطلب
مطابق مشهور هشت سال از عمر محمد گذشته بود، او در بستر مرگ (۸ عامالفیل / ح ۵۷۸ م) در جمع فرزندان وصیت کرد و کفالت محمد را به ابوطالب واگذارند. عبدالمطلب در هنگام مرگ به اختلاف گفتار مورخان هشتاد و دو سال یا صد و هشت سال و به گفته جمعی یکصد و چهل سال از عمرش گذشته بود. از امایمن نقل شده که گوید، محمد به دنبال جنازه عبدالمطلب میرفت و پیوسته میگریست تا وقتی که جنازه را در محله «حُجون» بردند و در کنار قبر جدش قصی بن کلاب دفن کردند.[نیازمند منبع]
میراث
عبدالمطلب ده فرزند پسر داشت به نامهای :حارث، زبیر، حجل، ضرار، أبولهب، عبدالله، أبوطالب، حمزة و عبّاس. که از مادران مختلف بودند. در این میان تنها عبدالله، أبوطالب و زبیر از یک مادر بودند که نام او فاطمة بنت عمرو بن عابد بود. وبرای ابوطالب ۶ دختر گزارش کردهاند. نامهای او عاتکة، امیمة، البیضاء (امحکیم)، برّة، صفیّة (امزبیر)، اروی یا وریدة. از میان فرزندان عبدالمطلب فقط عباس و حمزه و ابوطالب و صفیه و وریده به اسلام ایمان آوردند.[۳]
دین
از علی ابن ابیطالب نقل شده است که: پدرم و جدم عبدالمطلب و نیز هاشم و عبدمناف هیچگاه بت نپرستیدند، آنها به سوی کعبه نماز میخواندند و بر دین ابراهیم بودند. عبدالمطلب از موحدان عرب بهشمار میرفت.[۴]
عبدالمطلب پنج سنت از خود بر جای گذاشت: اول اینکه اولین کسی بود وقتی که گنج پیدا کرد، خمس آن را جدا کرد. دوم، اولین کسی بود که ازدواج با زن پدر را حرام کرد، سوم آنکه دیه قتل شخص را صد شتر قرار داد، چهارم آنکه اولین نفری بود که آن زمان بتها را نمیپرستید و ابتدای ماه رمضان برای عبادت خدا از شهر خارج میشد و به بالای کوه میرفت و پنجم آنکه منع لخت طواف کردن و هفت دور کعبه را طواف میکرد.[نیازمند منبع]
شخصیت عبدالمطلب
عبدالمطلب، از رؤسای مکه بود و منصب «سقایت» و «رفادت» (تأمین آب و غذا برای زائران کعبه) داشت. او بزرگ سران قریش بود. او هیچگاه بتها را نپرستید و در طول مدت حیات خود سنتهایی را قرار داد که بعدها خداوند آنها را در اسلام آورد. قریش او را در مالهای خود داوری میدادند و در قحطی و خشک سالی به مردم خوراک و پوشاک میداد.[نیازمند منبع]