بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

غزوه احد

از اسلامیکال
(تغییرمسیر از غزوة الاحد)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جنگ احد
بخشی از جنگهای سپاه مسلمانان مدینه و سپاه قریش مکه
تاریخشنبه ۷ شوال سال ۳ هجرت نوشته‌اند؛ که برابر با ۲۳ مارس ۶۲۵ میلادی
موقعیت
نزدیکی کوه احد خارج از شهر مدینه
۲۴°۳۰′۱۲″ شمالی ۰۳۹°۳۶′۴۲″ شرقی / ۲۴٫۵۰۳۳۳°شمالی ۳۹٫۶۱۱۶۷°شرقی / 24.50333; 39.61167
نتایج

بن‌بست

وارد آمدن تلفات سنگین بر مسلمانان و ناکام ماندن سپاه قریش در تصرف مدینه و بازگشت آنان به مکه
طرف‌های درگیر
سپاه مسلمانان از مدینه سپاه قریش از مکه
فرماندهان و رهبران
محمد بن عبدالله
حمزه بن عبدالمطلب 
ابوسفیان بن حرب
هند بنت عتبه
قوا
۷۰۰ پیاده، ۵۰ کماندار، ۴ سواره ۳۰۰۰~۴۰۰۰ پیاده، ۳۰۰۰ شتر، ۲۰۰ سواره
تلفات و ضایعات
سه برابر تلفات سپاه قریش، ۷۰~۷۵ کشته ۲۰[۱] تا ۳۵ کشته
قریش وعده نبردی دیگر در سال بعد را به مسلمانان داد؛ این غزوه دومین نبرد میان قریش و مسلمانان بود

غزوه اُحُد یکی از غزوات محمد، پیامبر اسلام بود که طول آن حمزه، عموی محمد و ۷۰ تن از مسلمانان کشته شده و سپاه اسلام شکست خورد. این نبرد در نزدیکی کوهی به نام احد، در شمال مدینه رخ داد.

پیشینه

پس از غزوه بدر و شکست سپاهیان قریش در مواجهه با سپاه اندک مسلمانان؛ آنان عهد بستند که در سال بعد به جنگ با مسلمانان حاضر شوند. از همین رو تدارک غزوه احد را دیدند.[۲]

صحنه نبرد

بر اساس گزارش‌های تاریخی، این نبرد در روز شنبه، هفتم شوال سال ۳ ه.ق رخ داده است. سپاهیان قریش متشکل از پنج هزار و به قولی سه هزار مرد جنگی با سه هزار شتر و دویست اسب از مکه به سمت مدینه در حرکت شدند. در سپاهیان قریش، زنان برای گرم کردن صحنه نبرد حضور داشتند. خالد بن ولید با پانصد تن میمنه سپاه قریش و عکرمة بن ابی جهل با پانصد تن بر میسره سپاه را تشکیل داده بودند. صفوان بن امیه و عمرو بن عاص، سالار سواران و عبدالله بن ربیعه رهبر تیراندازان بودند. گفته می‌شود که سپاهیان قریش، بت هبل را با خود به صحنه نبرد آورده بودند و آن را بر روی شتری در جلوی سپاه، حرکت می‌دادند. پرچم جنگ به طلحة بن ابی‌طلحه سپرده شده بود.[۳]

با رسیدن خبر لشکرکشی قریشان به سمت مدینه، محمد نیز سپاهی متشکل از هزار مرد جنگی تدارک دید. از میان سپاه هزارنفری مسلمانان، عبدالله بن ابی‌منافق، در میانه راه به همراه ۳۰۰ تن از همراهانش، به مدینه بازگشت و سپاهیان مسلمانان به ۷۰۰ تن رسید. مصعب بن عمیر پرچمدار مسلمانان بود. بنا بر تدابیر صورت گرفته، محل نبرد، در نزدیکی کوه احد انتخاب شده بود به طوری که کوه احد در پشت، کوه عینین در طرف چپ و مدینه در پیش روی سپاه مسلمانان قرار گرفت. یکی از تدابیر صورت گرفته در این نبرد، گماردن عبدالله بن جبیر با پنجاه نفر کماندار در بالای کوه عینین بود تا بتوانند شکاف کوه را مدیریت کرده و از نفوذ سپاهیان قریش از آنجا جلوگیری به عمل آورند.[۴]

آغاز جنگ

آغاز جنگ با نبرد تن به تن شروع شد. در ابتدا طلحة بن ابی‌طلحه به عنوان پرچم‌دار جنگ از سوی قریش به میدان آمد و طلب مبارز کرد. از سو دیگر نیز علی بن ابی‌طالب به میدان رفت و از جانب مسلمانان اعلام آمادگی کرد. پس از درگیری این دو، طلحه کشته شد و برادرش مصعب پرچم قریش را به دست گرفت. مصعب نیز در نبرد تن به تن با علی کشته شد و پس از او نیز چند تن دیگر از قبیله بنی‌دارم، به نبرد تن به تن وارد شدند که همگی کشته شدند. پس از آن بود که مسلمانان، در یک حمله به سپاهیان قریش، توانستند آنان را مجبور به عقب‌نشینی کنند. با سقوط بت هبل در صحنه نبرد، بسیاری از مشرکان مکه، گریختند و به این سبب، مسلمانان که خود را پیروز نبرد می‌دیدند، دست به غارت اموال باقی‌مانده از سپاه قریش زدند. با مشاهده فرار سپاهیان قریش که نوعی تاکتیک جنگی آنان بود و اقدام به غارت اموال مکیان توسط مسلمانان، گروه کمان‌داران که بر روی کوه عینین به نگهبانی از شکاف کوه موظف بودند، پست خود را ترک کرده و به غارت پرداختند. با امن شدن شکاف کوه برای عبور سپاهیان قریش، خالد بن ولید با همراهی عکرمه بن ابی‌جهل از شکاف کوه رد شده بر سپاه از هم پاشیده مسلمانان حمله بردند. حمله خالد از جبهه پشت به مسلمانان و حمله فراریان قریش از جبهه جلو، باعث شد که سپاه مسلمانان سریعا هزیمت شوند. در این میان گروهی نیز مدعی کشته شدن محمد شدند. انتشار خبر کشته شدن محمد در صحنه نبرد، نابسامانی شدیدی در سپاه مسلمانان ایجاد کرد تا جایی که یمان پدر حذیفه، به اشتباه توسط مسلمانان کشته شد. در نتیجه مسلمانان باقی‌مانده پا به فرار گذاشتند و محمد در محاصره مکیان قرار گرفت. از میان سپاهیان مسلمان، چند تن چون علی بن ابی‌طالب، عاصم بن ثابت، أبودجانه، سهل بن حنیف و زنی به نام ام‌عماره در کنار محمد باقی ماندند.[۵]

بعد از پایان صحنه نبرد، هند، همسر ابوسفیان، و زنانی که همراه او بودند، به مثله کردن جسد کشتگان مسلمان اقدام کردند. آنها گوش و بینی کشتگان را می‌بریدند. گفته‌اند که هند با گوش و بینی‌هایی که بریده بود، گردنبندی تهیه کرده و به وحشی غلام جبیر بن مطعم، دستور داده بود که جگر حمزه را از بدنش خارج کند. منابع اسلامی گفته‌اند که هند، جگر حمزه را به دندان گرفت. در گزارش‌های دیگری نیز از بی‌احترامی به اجساد مسلمانان از جمله حمزه توسط ابوسفیان یاد شده است.[۶]

تلفات

سپاه مدینه

گزارش شده است که در این نبرد، دندان‌های محمد نیز شکسته و به صورت او، زخم وارد شد. در طول این جنگ، ۷۰ تن از مسلمانان کشته شدند. برخی منابع با استناد به ابن‌اسحاق تعداد کشتگان مسلمان را ۶۵ تن دانسته‌اند. ابن‌قتیبه اما تعداد کشتگان احد را چهار نفر از مهاجران و هفتاد نفر از انصار دانسته‌است. واقدی از قول سعید بن مسیب و أبوسعید خدری گفته است که از أنصار در غزوه أحد، ۷۱ نفر و از مهاجران ۴ تن و چند تن دیگر را نام می‌برد و مجموعا مدعی است که در این نبرد ۸۰ نفر کشته شده‌اند. مشهورترین کشتگان مسلمان در این نبرد، حمزه بن عبدالمطلب، عبدالله بن جحش، مصعب بن عمیر، شماس بن عثمان، عمرو بن ثابت بن وقش، عمارة بن زیاد بن سکن، ثابت بن وقش، حُسَیل بن جابر، حنظلة بن أبی‌عامر، عبدالله بن جبیر، أنس بن نضر، سعد بن ربیع، خارجة بن زید، عبدالله بن عمرو بن حرام، عمرو بن جموح، خلاد بن عمرو بن جموح، مالک بن سنان، مخیریق، ذکوان بن عبدقیس، مجذر بن زیاد بلوی، ثابت بن دحداحه و یزید بن حاطب بودند. به دستور محمد، کشتگان مسلمان در منطقه احد دفن شدند، اما پیش از صدور دستور، برخی از مسلمانان، اجساد بستگانشان را به مدینه منتقل و در آنجا دفن کردند.[۷]

سپاه مکه

ابن‌اسحاق تعداد کشتگان سپاه مکه را ۲۲ نفر گزارش می‌کند که مشهورترین آنها طلحة بن أبی‌طلحه، أبوسعد بن أبی‌طلحه، مسافع بن طلحه، جلاس بن طلحه، حارث بن طلحه، أرطاة بن عبدشرحبیل، أبویزید بن عمیر بن هاشم، قاسط بن شریح بن هاشم، صؤاب حبشی، أبوغره و أبی بن خلف بودند.[۸]

پیامدهای جنگ

پس از آنکه جنگ تمام شد، أبوسفیان قصد بازگشت به مکه را کرد. از این رو به بالای بلندی رفته و برای سپاهیان خود سخنرانی کرد. در این میان از مسلمانان باقی‌مانده از سپاه اسلام، پاسخ شنید که محمد زنده است. پس در همانجا عهد بست که سال بعد، در بدر مجدد به جنگ مسلمانان خواهد آمد. پس از آن، سپاهیان مکه، به مکه بازگشتند. گفته شده است که محمد در این نبرد به شدت زخمی شد و فاطمه او را مداوا می‌کرد. زخم محمد را به طوری ترسیم کرده‌اند که خونش بند نمی‌آمد. گفته شده که محمد نماز ظهر آن روز را به صورت نشسته خواند. بر اساس باورهای شیعی، عبارت «لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار» در این نبرد در وصف علی بن ابی‌طالب توسط فرشتگان گفته شد.[۹]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «احد». دایرةالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.