ابوالقاسم محمود بن عمر بن محمد با کنیه ابنعمر معروف به جارالله زمخشری، ادیب، لغوی، محدث و مفسر بود. لقب «جارالله» را به علت مجاورت و اقامت دراز مدتش در بیت الله به او دادند.[۱] وی دارای آثار متعدد بود. یاقوت در معجم الأدباء نزدیک به پنجاه کتاب در علوم مختلف را برای او شمرده که تنها تعداد معدودی از آنها باقی مانده است. معروفترین اثر وی تفسیر کشاف است که باعث شهرت وی شده است.[۲]
در رابطه با زندگانی زمخشری اطلاعات زیادی در دسترس نیست، اما اطلاعات باقیمانده نشان میدهد که او پس از فراگرفتن علوم مقدماتی در خوارزم برای تکمیل تحصیلاتش به بخارا رفته و نزد اساتید بزرگ زمان شاگردی کرده و سپس به خراسان بازگشته و پس از مدتی به اصفهان و از آنجا به بغداد و سپس مکه رفته و پس از دو سال اقامت در مکه، به خوارزم بازگشته و مجدداً از طریق شام به مکه رفته و سه سال در آنجا ماند.[۳]
به گزارش منابع، زمخشری، یک پا نداشت و از این رو از پای چوبین استفاده میکرد و به همین علت ازدواج نکرد. برخی علت قطع پای او را ایجاد زخم و عدهای سقوط از چهارپا و برخی نیز سرمای بیش از اندازه در یکی از مسافرتهایش به اطراف خوارزم میدانند ولی یاقوت دامغانی متکلم فقیه چنین نقل میکند:[۱]
وقتی دامغانی از زمخشری علت قطع پایش را پرسید او پاسخ گفت به علت نفرین مادر بوده زیرا من روزی پای گنجشگی را قطع کردم و مادرم ناراحت شد و مرا نفرین کرد و گفت: قطع الله رجلک کما قطعت» و وقتی جهت فراگیری دانش به بخارا سفر میکردم از چهارپایی افتادم و پایم شکست و در نتیجه پای مرا قطع کردند. این حادثه در سال ۵۱۲ هـ.ق. که زمخشری آن سال را «عام المنذرة» میخواند اتفاق افتاد.
مذهب
او دانشمندی معتزلی بود که به اعتزال خود بالیده و تفسیرش را نیز بر همین اساس نوشته و در آن عقاید معتزلی را ثابت کرده است.[۴]