آیه ابتلای ابراهیم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(−رده:آیههای قرآن، −رده:قرآن، +رده:آیههای با موضوع ابراهیم، +رده:آیههای با موضوع امامت، +رده:آیههای با موضوع ظلم (هاتکت)) |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات آیه | {{جعبه اطلاعات آیه نامدار | ||
|عنوان=آیه ابتلای ابراهیم | |عنوان=آیه ابتلای ابراهیم | ||
|شرح تصویر=|image=Quran - year 1874 - Page 9.jpg|تصویر= | |شرح تصویر=|image=Quran - year 1874 - Page 9.jpg|تصویر= | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
|زیرنویس= | |زیرنویس= | ||
|کاربری=}} | |کاربری=}} | ||
'''آیه ۱۲۴ سوره بقره''' که به '''آیه ابتلای ابراهیم''' مشهور است، دربارهٔ آزموده شدن [[ابراهیم]] و رسیدن او به مقام [[امامت]] سخن گفته است. مفسران شیعه بر طبق این آیه [[عصمت]] را لازمه امامت میدانند. | |||
شروع موضوع این آیه مربوط به بخشهایی از داستانهای ابراهیم در آیههای قبلتر است. به گفته [[ | شروع موضوع این آیه مربوط به بخشهایی از داستانهای ابراهیم در آیههای قبلتر است. به گفته [[محمدحسین طباطبایی]] و دیگر مفسران شیعه، «امامت ابراهیم» غیر از «[[نبوت]]» او بوده است. اما [[فخر رازی]]، مفسر اهل سنت، امامت در این آیه را به همان نبوت تفسیر کرده است. | ||
طبق اعتقاد | به گفته [[ابن کثیر]]، مفسر اهل سنت، طبق این آیه به صلاح نیست شخص ظالم، [[خلیفه]]، حاکم، [[مفتی]]، [[شاهد]] یا [[راوی حدیث]] باشد. [[سید قطب]]، مفسر اهل سنت نیز بر این باور است که خداوند امامت را از یهودیان گرفت، چرا که فاسق و فاجر بودند و اگر امت اسلامی نیز از دستورهای خدا پیروی نکنند، همین اتفاق برای آنها نیز خواهد افتاد. طبق اعتقاد شیعه، عصمت شرط اساسی برای تمام انبیا و امامان محسوب میشود که دایره عصمت آنها شامل عصمت از تمام گناهان (عمدا و سهوا) و در تمام دوران عمرشان (قبل و بعد از تصدی مقام نبوت یا امامت) میشود. به گفته [[محسن قرائتی]] این آیه یکی از آیههایی است که پشتوانه فکری و اعتقادی شیعه قرار گرفته است که امام باید معصوم باشد و کسی که لقب ظالم بر او صدق کند، به مقام امامت نخواهد رسید. | ||
== نامگذاری == | == نامگذاری == | ||
به گزارش ربانی گلپایگانی، مفسر شیعه، در ''[[دانشنامه کلام اسلامی]]''، آیه ۱۲۴ | به گزارش ربانی گلپایگانی، مفسر شیعه، در ''[[دانشنامه کلام اسلامی]]''، آیه ۱۲۴ [[سوره بقره]]، «آیه ابتلای ابراهیم» گفته میشود.<ref>{{پک|گلپایگانی|۱۳۹۰|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)}}</ref> همچنین [[موسی صدر]]، محقق شیعه، «آیه امامت» را نام دیگری برای این آیه گزارش کرده است.<ref>{{پک|صدر|۱۳۸۶|ک=پژوهشهای قرآنی|ف=درنگی در آیه امامت ابراهیم علیه السلام}}</ref> | ||
== محتوا و ساختار == | == محتوا و ساختار == | ||
=== متن و ترجمه === | === متن و ترجمه === | ||
بنابر گزارش ''دانشنامه کلام اسلامی، | بنابر گزارش ''دانشنامه کلام اسلامی،<ref>{{پک|گلپایگانی|۱۳۹۰|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)}}</ref>'' و تفسیر [[فخر رازی]]، از مفسران [[سنی]] مذهب، متن آیه ابتلای ابراهیم، عبارت است از:<ref>{{پک|1=رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر کبیر|ص=۳۰|ج=۴}}</ref> | ||
<blockquote>{{color|green|﴿وَإِذِ ابْتَلَیٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ﴾ ۱۲۴}}</blockquote> | <blockquote>{{color|green|﴿وَإِذِ ابْتَلَیٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ﴾ ۱۲۴}}</blockquote> | ||
[[بهاءالدین خرمشاهی]]، مترجم شیعه در ترجمه این آیه | [[بهاءالدین خرمشاهی]]، مترجم شیعه در ترجمه این آیه آورده است:<ref>{{پک|خرمشاهی|۱۳۹۳|ک=ترجمه خرمشاهی|ص=۱۵|ج=}}</ref><blockquote>{{color|Brown|﴿و چون ابراهیم را پروردگارش به شعائری چند آزمود و آموزش داد و او آنها را به انجام رساند، فرمود من تو را پیشوای مردم میگمارم. گفت و از زاد و رود من چه کسی را میگماری؟ فرمود عهد من به ستمکاران مشرکان نمیرسد. ﴾ (۱۲۴)}}</blockquote>[[محمدگل گمشادزهی]]، مترجم سنی [[حنفی|حنفی مذهب]] در ترجمه آیه آورده است:<ref>{{پک|گمشادزهی|۱۳۹۴|ک=ترجمه معانی قرآن کریم|ص=۱۹}}</ref><blockquote>{{color|Brown|﴿و هنگامی که ابراهیم را پروردگارش با کلماتی چند بیاموزد و آن را به طور کامل انجام داد خداوند فرمود: تو را پیشوای مردم قرار میدهم، گفت: و از دودمان من؟، فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد﴾ (۱۲۴)}}</blockquote> | ||
=== محتوا === | === محتوا === | ||
منابعی چون ''[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]]''، سوره بقره را در دو بخش مورد بررسی قرار دادهاند؛ بخش اول که مربوط به سرگذشت [[بنیاسرائیل]] و بخش دوم مربوط به [[احکام اسلام|احکام اسلامی]] و داستان [[ابراهیم]] و ساخته شدن [[کعبه]] | منابعی چون ''[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]]''، سوره بقره را در دو بخش مورد بررسی قرار دادهاند؛ بخش اول که مربوط به سرگذشت [[بنیاسرائیل]] و بخش دوم مربوط به [[احکام اسلام|احکام اسلامی]] و داستان [[ابراهیم]] و ساخته شدن [[کعبه]] پرداخته است.<ref>{{پک|فشارکی|۱۳۸۸|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی|ج=۱۲|ص=۴۹۶۸}}</ref> به گفته [[محمدحسین طباطبایی]]، مفسر شیعه، شروع موضوع این آیه مربوط به بخشهایی از داستانهای ابراهیم در آیههای قبلتر و همچنین نسبت به آیههای مربوط به [[حج]] است. به عقیده همو، در این آیهها، چند خصیصه از جمله امامت، بنا کردن کعبه و بعثتش برای دعوت به دین [[توحید]] به ابراهیم نسبت داده شده است.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۹۵|ک=ترجمه تفسیر المیزان|ج=۱|ص=۴۰۳}}</ref> | ||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
=== امتحان ابراهیم و معنای «کلمات» === | === امتحان ابراهیم و معنای «کلمات» === | ||
[[پرونده:Offerismail.jpg|بندانگشتی|نقاشی مینیاتوری از ماجرای ذبح اسماعیل، قرن | [[پرونده:Offerismail.jpg|بندانگشتی|نقاشی مینیاتوری از ماجرای ذبح اسماعیل، قرن ۱۶–۱۷ میلادی که یکی از موارد احتمالی برای ابتلا در این آیه است.]] | ||
به عقیده | به عقیده محمدحسین طباطبایی، مفسر شیعه، [[امتحانهای الهی]] جز به صورت عملی صورت نمیگیرد و کلمات، نشاندهنده آن است که در این آیه، کلمه «ابتلاء» و «بلاء» یک معنا دارند. طباطبایی معتقد است که اثر امتحان الهی، ظاهر ساختن صفات باطنی انسان از قبیل اطاعت، شجاعت، سخاوت، عفت، علم و مقدار وفا است و به همین جهت، این آزمون جز به صورت عملی صورت نخواهد گرفت. طباطبایی در تفسیر عبارت «کلمات» معتقد است که اگر منظور از کلمات، الفاظ بوده باشد، به این علت است که الفاظ وظائف عملی برای او معین میکرد.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۹۵|ک=ترجمه تفسیر المیزان|ج=۱|ص=۴۰۶–۴۰۷}}</ref> دربارهٔ نوع امتحان ابراهیم در این آیه، روایتهای مختلفی وجود دارد. از [[عبدالله بن عباس|ابنعباس]]، [[صحابه|صحابی محمد]]، در این باره سه تفسیر نقل شده است: مورد اول خصوصیات یا سنتهای دهگانهای است که به نظافت و طهارت بدن ارتباط دارند؛ مورد دوم سی خصوصیت یا دستورالعمل از شریعت اسلامی است{{efn|که در سورههای توبه آیه ۱۱۲ و سوره احزاب آیه ۳۵ و سوره مؤمنون آیه ۱–۹ مورد اشاره قرار گرفته است.}}؛ و مورد سوم [[مناسک حج]] است. در روایتی دیگر به نقل از ابنعباس به جز سی خصلت گفته شده ده خصلت دیگر{{efn|که در سوره معارج در آیات ۲۲ تا ۳۴ آمده است.}} هم آمده است.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمه تفسیر مجمع البیان|ج=۲|ص=۲۷}}</ref> [[حسن بصری]]، از صوفیان قرن اول هجری، بر این باور است که «کلمات» عبارتند از احتجاج ابراهیم برای پرستشگران اجرام آسمانی، [[ابراهیم در آتش|افکندن وی در آتش]]، هجرت از زادگاه و [[ماجرای ذبح اسماعیل|ماجرای ذبح]] فرزندش [[اسماعیل]]. [[الجبایی|ابوعلی جبایی]]، متلکم معتزلی مذهب، مقصود از آزمون ابراهیم را کلیه تکالیف عقلی و شرعی است که خداوند ابراهیم را به آنها مکلّف نمود.<ref>{{پک|گلپایگانی|۱۳۹۰|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)}}</ref><ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمه تفسیر مجمع البیان|ج=۲|ص=۲۸}}</ref> به این مطلب سبحانی در منظور جاوید نیز اشاره کرده است.<ref>{{پک|سبحانی|۱۳۸۳|ک=منشور جاوید|ج=۴|ص=۲۷۳}}</ref> [[شیخ صدوق]] به نقل از [[مفضل بن عمرو|مفضل]] میگوید مراد از کلمات نام [[محمد]]، [[علی بن ابیطالب|علی]]، [[فاطمه زهرا|فاطمه]]، [[حسن مجتبی|حسن]] و [[حسین بن علی|حسین]] است.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمه تفسیر مجمع البیان|ج=۲|ص=۲۸–۲۹}}</ref> | ||
به گفته طباطبایی هر چند در قرآن مقصود از کلمات بیان | به گفته طباطبایی هر چند در [[قرآن]] مقصود از کلمات بیان نشده است، ولی از آیه برداشت میشود که کلمات هر چه بوده، در اثبات و اظهار شایستگی ابراهیم برای نیل به مقام امامت تأثیر داشته است.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۹۵|ک=ترجمه تفسیر المیزان|ج=۱|ص=۲۷۰}}</ref> به گفته [[سید قطب]]، مفسر اهل سنت، در تفسیر ''[[فی ظلال القرآن]]'' خداوند در قرآن شهادت میدهد که ابراهیم بر عهد خود کاملاً وفادار بود و اوامر الهی را کامل اجرا کرد.<ref>{{پک|سیدقطب|۱۴۱۲|ک=فی ظلال القرآن|ج=۱|ص=۱۱۲}}</ref> | ||
به گفته [[محسن قرائتی|قرائتی]] در ''[[تفسیر نور (قرائتی)|تفسیر نور]]'' و [[سید علیاکبر قریشی|قرشی]] در ''[[قاموس القرآن]]'' — از مفسران شیعه — در حدیثی از [[جعفر صادق]] | به گفته [[محسن قرائتی|قرائتی]] در ''[[تفسیر نور (قرائتی)|تفسیر نور]]'' و [[سید علیاکبر قریشی|قرشی]] در ''[[قاموس القرآن]]'' — از مفسران شیعه — در حدیثی از [[جعفر صادق]] آمده است که ابراهیم برای موفقیت در هر آزمون الهی، به مقامی بالاتر میرسید؛ او در مرحله نخست، «[[بنده خدا|عبدالله]]» شد. سپس به مقام «[[نبوت|نبی اللهی]]» و پس از آن «[[رسالت|رسولاللهی]]»، «[[خلیلالله|خلیلاللهی]]» و در نهایت به مقام «[[امامت]]» رسید.<ref>{{پک|قرائتی|۱۳۸۵|ک=تفسیر نور|ج=۱|ص=۱۹۶}}</ref><ref>{{پک|قرشی|۱۳۷۰|ک=قاموس القرآن|ج=۵|ص=۶۲}}</ref> [[مجاهد بن جبیر|مجاهد]]، از مفسران شیعه، نیز مقصود از عبارت «کلمات» را جمله «قالَ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً» و آیههای پس از آن میداند. به گفته همو، امامت یکی از موارد امتحان ابراهیم بوده است، نه مقامی که پس از امتحان به وی عطا شده باشد.<ref>{{پک|گلپایگانی|۱۳۹۰|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)}}</ref> طباطبایی به دلیل این که در قرآن اطلاق کلمات بر بخشهایی از کلام سابقهدار نیست، دیدگاه مجاهد را در خور اعتنا ندانسته است.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۹۵|ک=ترجمه تفسیر المیزان|ج=۱|ص=۲۷۰}}</ref> [[ابن کثیر]]، از مفسران سنی مذهب، نیز نظریه مجاهد را مخالف سیاق دانسته و نظر ابنعباس، حسن بصری را احتمال داده است.<ref>{{پک|ابن کثیر|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ص=۲۸۶–۲۸۸}}</ref> [[محمد بن جریر طبری|طبری]]، مفسر اهل سنت، پس از نقل نظر ابنعباس، حسن بصری، مجاهد و چند نقل دیگر گفته است: احتمال دارد همه این موارد مقصود باشد یا برخی از آنها، زیرا در این باره روایت معتبری در دست نیست.<ref>{{پک|طبری|۲۰۰۱|ک=تفسیر الطبری: الجامع البیان عن تاویل القرآن|ص=۶۰۸}}</ref><ref>{{پک|ابن کثیر|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ص=۲۸۶–۲۸۸}}</ref> [[شیخ طبرسی|طبرسی]]، مفسر شیعه، پس از نقل نظر ابنعباس، جبائی و حسن بصری میگوید آیه همه این موارد میتواند باشد.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمه تفسیر مجمع البیان|ج=۲|ص=۲۸}}</ref> | ||
=== معنای «امامت» === | === معنای «امامت» === | ||
{{همچنین ببینید|امامت}} | {{همچنین ببینید|امامت}} | ||
به گفته طباطبایی، و با توجه به عبارت «اذ ابتلی ابراهیم ربه» در آیه، مقام امامت در اواخر زندگانی ابراهیم به او عطا | به گفته طباطبایی، و با توجه به عبارت «اذ ابتلی ابراهیم ربه» در آیه، مقام امامت در اواخر زندگانی ابراهیم به او عطا شده است. بر این اساس این واقعه باید بعد از تولد [[اسماعیل]] و [[اسحاق]] و همچنین بعد از آن که اسماعیل و [[هاجر|مادرش]] را از سرزمین [[فلسطین]] به سرزمین [[مکه]] عزیمت کردهاند صورت گرفته باشد. همچنین از عبارت «انی جاعلک للناس اماما» چنین برداشت شده است که این واقعه باید بعد از تولد اسماعیل و اسحاق صورت گرفته باشد، چرا که تا پیش از تولد آنان، ابراهیم تصور اینکه صاحب فرزند بشود را نداشته است. بر اساس روایات قرآنی، ابراهیم حتی پس از بشارت فرشتگان نسبت به صاحب فرزند شدنش، آن را باور نکرد و در جواب فرشته وحی، از ناامیدی خود نسبت به فرزنددار شدن سخن گفت.{{efn| | ||
وَنَبِّئْهُمْ عَن ضَیْفِ إِبْراَهِیمَ ﴿۵۱﴾ إِذْ دَخَلُواْ عَلَیْهِ فَقَالُواْ سَلامًا قَالَ إِنَّا مِنکُمْ وَجِلُونَ ﴿۵۲﴾ | وَنَبِّئْهُمْ عَن ضَیْفِ إِبْراَهِیمَ ﴿۵۱﴾ إِذْ دَخَلُواْ عَلَیْهِ فَقَالُواْ سَلامًا قَالَ إِنَّا مِنکُمْ وَجِلُونَ ﴿۵۲﴾ | ||
قَالُواْ لاَ تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ عَلِیمٍ ﴿۵۳﴾ | قَالُواْ لاَ تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ عَلِیمٍ ﴿۵۳﴾ | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
==== دیدگاه اهل سنت ==== | ==== دیدگاه اهل سنت ==== | ||
[[فخر رازی]] در ''[[تفسیر کبیر]]'' و [[محمد عبده]] در ''المنار''، در تفسیر این آیه، «امامت» را به معنای نبوت و | [[فخر رازی]] در ''[[تفسیر کبیر]]'' و [[محمد عبده]] در ''[[المنار (عبده)|المنار]]''، در تفسیر این آیه، «امامت» را به معنای نبوت و پیامبری دانستهاند.<ref>{{پک|رشید رضا|۱۹۹۰|ک=تفسیر القرآن الحکیم (تفسیر المنار)|ج=۱|ص=۳۷۲–۳۷۸}}</ref> [[ابن کثیر]]، مفسر اهل سنت، نیز امامت را همان نبوت میداند.<ref>{{پک|ابن کثیر|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۱|ص=۲۸۸–۲۸۹}}</ref> به گفته فخر رازی، از عبارت «للناس اماماً» به دست میآید که ابراهیم «امام عموم مردم» بود و این مورد، ویژگی [[پیامبران اولوالعزم|پیامبران صاحب شریعت]] بوده است؛ زیرا در غیر این صورت او پیرو پیامبر دیگری میشد که با عمومیت امامتش سازگاری ندارد. ضمن آن که پیامبران، اعم از صاحب شریعت و غیر آن، دارای مقام امامت بودهاند؛ زیرا پیروی از آنان بر مردم واجب بوده است. همچنین امامت در این آیه به عنوان امتنان الهی بر ابراهیم مطرح است، از این رو امامت، بزرگترین نعمت الهی و به معنای نبوت است.<ref>{{پک|رازی|۱۴۲۰|ک=تفسیر کبیر|ج=۴|ص=۳۶}}</ref> به گفته سید قطب، مفسر اهل سنت در کتابش، ''فی ظلال القرآن،'' امامت و پیشوائی از آن کسانی است که از لحاظ کردار و آگاهی و صلاح و ایمان، استحقاق آن را داشته باشند و بنابراین امامت موروثی نیست و وراثت نژادی و حسب و نسب در آن اهمیتی ندارد. قطب معتقد است که ادعای قرابت، خون، نژاد و قومیت، از پدیدههای دوره جاهلیت بود و با «[[جهانبینی اسلام|جهانبینی درست ایمانی]]»، منافات دارد.<ref>{{پک|سیدقطب|۱۴۱۲|ک=فی ظلال القرآن|ج=۱|ص=۱۱۲}}</ref> | ||
==== دیدگاه شیعیان ==== | ==== دیدگاه شیعیان ==== | ||
به گفته | به گفته محسن قرائتی در ''تفسیر نور''، خداوند «مقام امامت» را بعد از امتحانهای ابراهیم، به او داد.<ref>{{پک|قرائتی|۱۳۸۵|ک=تفسیر نور|ج=۱|ص=۱۹۶}}</ref> به گفته محمدحسین طباطبایی، امامت ابراهیم غیر ار نبوتش بوده است. به عقیده او، مقصود از «امام» در عبارت «انی جاعلک للناس اماما» نیز به معنای مقتدا و پیشوائی است که مردم به او اقتداء و در گفتار و کردارش پیرویاش نمایند.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۹۵|ک=ترجمه تفسیر المیزان|ج=۱|ص=۴۰۸}}</ref> | ||
''دانشنامه کلام اسلامی''، یکی از تفسیرهای عبارت «امامت» در آیه را «ولایت و زعامت سیاسی» گزارش | ''دانشنامه کلام اسلامی''، یکی از تفسیرهای عبارت «امامت» در آیه را «ولایت و زعامت سیاسی» گزارش کرده است. مبنای این تفسیر آن است که ولایت و زعامت سیاسی از شئون نبوت و رسالت نبوده و نسبت آن با نبوت از قبیل [[عموم و خصوص من وجه]] است؛ یعنی برخی از پیامبران علاوه بر مقام نبوت، ولایت و زعامت سیاسی نیز داشتند و بسیاری از آنان فاقد چنین مقامی بودند؛ چنانکه امامان دارای مقام ولایت و زعامت سیاسی بودند اما نبوت ندارند. [[شیخ طوسی]] در ''[[تفسیر تبیان|تفیسر تبیان]]'' به این نظریه اشاره کرده است.<ref>{{پک|طوسی|۱۴۱۳|ک=التبیان فی تفسیر القرآن|ج=۱|ص=۴۴۹}}</ref> وی در رسالهای که در این مسئله تألیف کرده، معتقد است که امام دو کاربرد دارد؛ معنای اول آنکه به کسی امام گفته میشود که در افعال و گفتارش مقتدای دیگران باشد. معنای دوم آن است که به کسی امام گویند که به تدبیر امت و رهبری سیاسی آنان قیام میکند. بر اساس دیدگاه طوسی، در کاربرد نخست و بر خلاف کاربرد دوم، نبی با امام شریک است، زیرا هیچ پیامبری نیست مگر این که گفتار و رفتار او برای دیگران الگو باشد. در کاربرد دوم، چه بسا حکمت الهی اقتضا کند که پیامبری را تنها برای ابلاغ احکام الهی به مردم برانگیزد، ولی او نسبت به رهبری سیاسی جامعه، مأموریت نداشته باشد. طوسی برای مدعای خود، سه دلیل را اقامه کرده است:<ref>{{پک|طوسی|۱۴۱۳|ک=الرسائل العشر|ص=۱۱۱–۱۱۳}}</ref> | ||
* «از آیه مربوط به فرمانروایی طالوت به دست میآید که پیامبر در آن زمان دارای مقام امامت و فرمانروایی نبوده است؛ زیرا اگر چنین بود، مردم از او نمیخواستند که فرمانروایی را برای آنها برگزیند. همچنین اگر وی دارای مقام فرمانروایی بود، مردم نمیگفتند: ما از طالوت به فرمانروایی سزاوارتریم، بلکه میگفتند تو از طالوت به فرمانروایی سزاوارتری.» | |||
* «[[هارون]] با [[موسی]] در نبوت شریک بود، ولی مقام امامت به معنای تدبیر امور اجتماعی مردم را نداشت، به دلیل این که موسی وقتی میخواست به [[میقات]] برود، او را جانشین خود کرد؛ اگر وی مقام امامت را داشت، به استخلاف نیاز نمیبود.» | |||
* «خداوند مقام امامت را به ابراهیم پس از آن که دارای مقام نبوت و رسالت بود و پس از آن که از عهده آزمونهای الهی به خوبی بیرون آمد عطا کرد، بنابراین، نبوت ابراهیم با امامت او ملازم نبوده است.» | |||
[[شیخ طبرسی]] نیز دیدگاه [[شیخ طوسی]] را برگزیده است.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمه تفسیر جوامع الجامع|ج=۱|ص=۲۰۱}}</ref> | |||
[ | از دیدگاه محمدحسین طباطبایی، امامت در این آیه به معنای «هدایت باطنی» است. این هدایت از نوع راهنمایی و ارائه طریق نبوده، از مقوله ایصال به مطلوب و رساندن به مقصود است. چنین هدایتگری در گرو برخورداری از کمال وجودی و مقام معنوی ویژهای است که پس از مجاهدتهای بسیار به دست میآید. وی برای اثبات این نظریه به دستهای از آیههای قرآن استناد کرده است. دسته اول، آیههایی که پس از اشاره به مقام امامت پیامبران از هدایت گری آنان سخن گفته است. از جمله این آیهها: «و از آنان (بنیاسرائیل) امامانی قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت میکردند، چون شکیبایی نمودند و به آیههای ما یقین داشتند.»{{efn|سجده:۲۴؛ انبیا:۷۳}} دسته دوم، آیههایی که امر الهی را تبیین کرده است. از جمله آیه: «فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید: موجود باش، آن نیز بی درنگ موجود میشود، پس منزه است خداوندی که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست و شما را به سوی او بازمیگرداند.»{{efn|یس:۸۲ و ۸۳ ; قمر:۵۰}} دسته سوم، آیههایی که بیان میکند معرفت کامل و یقین ناب در گرو آن است که انسان از ظاهر جهان گذشته، ملکوت و باطن اشیا را مشاهده کند؛ چنانکه دربارهٔ ابراهیم در قرآن آمده است: «این چنین، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم، تا اهل یقین گردد.»{{efn|انعام:۷۵ ; تکاثر:۶ ; مطففین:۱۸–۲۱}}<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۹۵|ک=ترجمه تفسیر المیزان|ج=۱|ص=۴۰۳–۴۲۳}}</ref> | ||
[[جعفر سبحانی]] محتمل میداند که مقصود از مقام امامت در آیه ابتلاء، الگو و اسوه بودن همهجانبه و تمام عیار ابراهیم باشد. شرط رسیدن به این مقام آن است که فرد به درجهای از کمال معنوی نایل شود که حتی ترک اولی — کارهایی که با وجود جواز ارتکاب، ترکش سزاوارتر است — نیز از او سر نزند. اگرچه پیامبران پیش از ابراهیم از مقام عصمت برخوردار بودهاند، ولی چنانکه قرآن یادآور شده است، گاهی از آنان کارهایی سرزده که ترک آن سزاوارتر بوده است.{{efn|طه:۱۱۵، قصص:۱۵}} این پیامبران، از چنان مقام بلندی که به ابراهیم عطا شده است، برخوردار نبودند و نمیتوان گفتار و رفتار آنان را به صورت کامل و همهجانبه اسوه و الگوی بشریت در همه اعصار دانست. اما ابراهیم پس از انجام آزمونهای سخت به مقامی رسید که اسوه و الگوی تمام عیار برای همه انسانها بهشمار میرود. به گفته سبحانی، این مورد میتواند بخشی از معنای مقام امامت، و نه تمام آن باشد.<ref>{{پک|سبحانی|۱۳۸۳|ک=منشور جاوید|ج=۴|ص=۲۸۹–۲۹۴}}</ref> | |||
''دانشنامه کلام اسلامی''، یکی دیگر از تفسیرهای «امامت» در آبه را، امامت ابراهیم برای تمام دوران گزارش میکند. بر این اساس، پس از آزمونهای مهم، به ابراهیم امامت مردم عصر خود و عصرهای دیگر، حتی پیامبران و پیروی آنان عطا شد و بنابراین بر همگان لازم است تا از [[دین حنیف|سنتهای توحیدی او]] پیروی کنند. در تأیید این نظریه، شواهدی از قرآن نیز آورده شده است؛ چنانکه در رد ادعای [[یهودیان|یهود]] و [[مسیحیت|نصارا]] در [[آیه ۶۸ سوره آلعمران|آیه ۶۸]] [[سوره آلعمران]] در زمان پیامبر اسلام که هر یک از آنان آیین خود را به ابراهیم نسبت میدادند، یادآور شده است که شایستهترین افراد در انتساب به ابراهیم، پیامبر اسلام و پیروان او و کسانیاند که قبل از اسلام از او پیروی میکردند و در [[آیه ۲۳ سوره نحل]]، خداوند به پیامبر وحی کرد که از آیین ابراهیم پیروی کند و در [[آیه ۷۸ سوره حج]] دین اسلام را همان آیین ابراهیم معرفی کرده است.<ref>{{پک|گلپایگانی|۱۳۹۰|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)}}</ref> | |||
''دانشنامه کلام اسلامی''، یکی دیگر از تفسیرهای «امامت» در آبه را، امامت ابراهیم برای تمام دوران گزارش میکند. بر این اساس، پس از آزمونهای مهم، به ابراهیم امامت مردم عصر خود و عصرهای دیگر، حتی پیامبران و پیروی آنان عطا شد و بنابراین بر همگان لازم است تا از [[دین حنیف|سنتهای توحیدی او]] پیروی کنند. در تأیید این نظریه، شواهدی از قرآن نیز آورده | |||
== در علم کلام == | == در علم کلام == | ||
[[پرونده:Prophet_Ibrahim.png|بندانگشتی|خوشنویسی نام ابراهیم]] | [[پرونده:Prophet_Ibrahim.png|بندانگشتی|خوشنویسی نام ابراهیم]] | ||
=== عصمت === | === عصمت === | ||
{{همچنین ببینید|عصمت}} | {{همچنین ببینید|عصمت}} | ||
طبق اعتقاد شیعه عصمت شرط اساسی برای تمام | طبق اعتقاد شیعه عصمت شرط اساسی برای تمام انبیا و امامان محسوب میشود که دایره عصمت آنها شامل عصمت از جمیع گناهان [[گناهان صغیره|صغیره]] و [[گناهان کبیره|کبیره]] (عمدا و سهوا) و در تمام دوران عمرشان (قبل و بعد از تصدی مقام نبوت یا امامت) میشود؛ بر این اساس آنان از هر خطا و اشتباهی مبری و معصوم هستند.<ref>{{پک|طوسی|۱۳۸۲|ک=تلخیص الشافی|ص=۷۲|ج=۱}}</ref> | ||
به گفته | به گفته قرائتی این آیه یکی از آیههایی است که پشتوانه فکری و اعتقادی شیعه قرار گرفته است که امام باید معصوم باشد و کسی که لقب ظالم بر او صدق کند، به مقام امامت نخواهد رسید.<ref>{{پک|قرائتی|۱۳۸۵|ک=تفسیر نور|ج=۱|ص=۱۹۶–۱۹۷}}</ref> طباطبایی هم عصمت را لازمه امامت میداند.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۹۵|ک=ترجمه تفسیر المیزان|ج=۱|ص=۴۰۳–۴۲۳}}</ref> | ||
به گفته فخر رازی، مفسر سنی، ظالم کسی است که اوّلاً، مرتکب گناه کبیره شود و ثانیاً، از گناه خود توبه نکند، اما بر گناهکاری که توبه نماید، عنوان ظالم صدق نمیکند.<ref>{{پک|رازی|۱۴۲۰|ک=تفسیر کبیر|ج=۴|ص=۴۲}}</ref> به گفته طبرسی، مفسر شیعه، نفی از امامت در آیه لا یَنالُ عَهدی الظالمین بر هر کس در لحظهای از زندگی خود عنوان ظالم منطبق گردد، از عهد امامت بهرهای نخواهد داشت.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمه تفسیر مجمع البیان|ج=۲|ص= | به گفته فخر رازی، مفسر سنی، ظالم کسی است که اوّلاً، مرتکب گناه کبیره شود و ثانیاً، از گناه خود توبه نکند، اما بر گناهکاری که توبه نماید، عنوان ظالم صدق نمیکند.<ref>{{پک|رازی|۱۴۲۰|ک=تفسیر کبیر|ج=۴|ص=۴۲}}</ref> به گفته طبرسی، مفسر شیعه، نفی از امامت در آیه لا یَنالُ عَهدی الظالمین بر هر کس در لحظهای از زندگی خود عنوان ظالم منطبق گردد، از عهد امامت بهرهای نخواهد داشت.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمه تفسیر مجمع البیان|ج=۲|ص=۳۵–۳۷}}</ref> | ||
به گفته [[ | به گفته [[مرتضی علمالهدی|سید مرتضی]] و [[فاضل مقداد]]، مفسران شیعه، طبق (لا یَنالُ عَهدی الظالمین) کسی که مرتکب گناه شود، ظلم کرده است، زیرا حدود الهی را نقض نموده و به نص قرآن و هر کس از حدود الهی تجاوز کند، ستمکار است{{efn|(بقره:۲۲۹)}} ظالم میباشد. و مقصود از عهد، امامت است؛ زیرا پیش از آن، جمله: (إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً) آمده است، و ابراهیم مقام امامت را برای فرزندان خود درخواست کرد و خداوند گفت: عهد من به ظالمان نمیرسد. اگر مقصود از عهد، امامت نباشد، پاسخ با سؤال هم آهنگ نخواهد بود.<ref>{{پک|گلپایگانی|۱۳۹۰|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)}}</ref> | ||
به گفته طباطبایی، کسانی که مرتکب گناه گردند و سپس توبه کنند از عهد امامت بهرهای نخواهند داشت؛ در یک تقسیمبندی کلی ذریه ابراهیم را به چهار دسته میتوان تقسیم کرد: ۱. کسانی که در آغاز زندگی ظالم بوده، سپس توبه میکنند و تا پایان زندگی راه ظلم نمیکنند. ۲. کسانی که در آغاز زندگی ظالم نیستند، ولی در ادامه ظالم میشوند و این رویه تا پایان زندگی آنان ادامه مییابد. ۳. کسانی که از آغاز تا پایان زندگی ظلم میکنند. ۴. کسانی که هیچگاه در زندگی ظلم نمیکنند. بدون شک ابراهیم برای دسته دوم و سوم از ذریّه خود از خداوند درخواست امامت | به گفته طباطبایی، کسانی که مرتکب گناه گردند و سپس توبه کنند از عهد امامت بهرهای نخواهند داشت؛ در یک تقسیمبندی کلی ذریه ابراهیم را به چهار دسته میتوان تقسیم کرد: ۱. کسانی که در آغاز زندگی ظالم بوده، سپس توبه میکنند و تا پایان زندگی راه ظلم نمیکنند. ۲. کسانی که در آغاز زندگی ظالم نیستند، ولی در ادامه ظالم میشوند و این رویه تا پایان زندگی آنان ادامه مییابد. ۳. کسانی که از آغاز تا پایان زندگی ظلم میکنند. ۴. کسانی که هیچگاه در زندگی ظلم نمیکنند. بدون شک ابراهیم برای دسته دوم و سوم از ذریّه خود از خداوند درخواست امامت نکرده است، آنچه مورد سؤال او قرار گرفته باشد دسته اول و چهارم است، از سوی دیگر، جمله (لا یَنالُ عَهدی الظالمین) بیانگر آن است که گروه نخست از عهد امامت بهرهای ندارند؛ بنابراین، تنها گروه چهارم بهرهمند از امامت میباشند؛ یعنی کسانی که هیچگاه مرتکب کاری نمیشوند که مصداق ظلم باشد.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۹۵|ک=ترجمه تفسیر المیزان|ج=۱|ص=۴۱۴–۴۱۵}}</ref><ref>{{پک|گلپایگانی|۱۳۹۰|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)}}</ref> | ||
به گفته عبدالروف | به گفته [[عبدالروف مخلص]]، مفسر اهل سنت، این آیه، در واقع دستوری به مؤمنان است که هرگز ستمگر را زمامدار جامعه اسلامی قرار ندهند زیرا امام از آن روی به پیشوایی برگزیده میشود که به سخن و عمل وی در امور دین اقتدا شود، پس اگر او ظالم یا فاسق باشد، مقتدیان و پیروان خویش را گمراه و از صراط مستقیم منحرفمیسازد؛ بنابراین، خواسته ابراهیم فقط در حق کسانی از نسلش اجابت شد که شایسته امامت و پیشوایی هستند، نه در حق ستمگران آنان.<ref>{{پک|مخلص|۱۳۹۸|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۱|ص=}}</ref> | ||
به گفته ابن کثیر، مفسر اهل سنت، طبق این آیه به صلاح نیست شخص ظالم خلیفه، حاکم، | به گفته ابن کثیر، مفسر اهل سنت، طبق این آیه به صلاح نیست شخص ظالم خلیفه، حاکم، مفتی، شاهد یا راوی حدیث باشد.<ref>{{پک|ابن کثیر|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۱|ص=۲۸۹}}</ref> سید قطب، مفسر اهل سنت، هم معتقد است که کسی که ظالم است هیچ نوع امامتی و رهبری نمیتواند داشته باشد. به همین دلیل خداوند امامت را از یهودیان گرفت زیرا فاسق و فاجر بودند و اگر امت اسلامی هم از دستورها خدا پیروی نکنند همین اتفاق برای آنها نیز میافتد. او همچنین معتقد است جهان بینی اسلامی آن طور که باید با توجه به این دستورها اتفاق میافتد.<ref>{{پک|سیدقطب|۱۴۱۲|ک=فی ظلال القرآن|ج=۱|ص=۱۱۲–۱۱۳}}</ref> | ||
== بلاغت == | == بلاغت == | ||
در این آیه فن مراجعه از فنون بلاغت وجود دارد که در آن گوینده خلاصهای از گفتگویی که بین او و شخص دیگر در گفتگو بوده یا بین دو نفر دیگر بوده را نقل میکند. درویش محیالدین، محقق سنی مذهب، این فن را از زیباترین فنون بلاغت میداند. او آیه را در بخشهای زیر | در این آیه فن مراجعه از فنون بلاغت وجود دارد که در آن گوینده خلاصهای از گفتگویی که بین او و شخص دیگر در گفتگو بوده یا بین دو نفر دیگر بوده را نقل میکند. درویش محیالدین، محقق سنی مذهب، این فن را از زیباترین فنون بلاغت میداند. او آیه را در بخشهای زیر تقسیمبندی کرده است:<ref>{{پک|الدرویش|۲۰۱۲|ک=إعراب القرآن الکریم وبیانه|ص=۱۷۸–۱۷۹|ج=۱}}</ref> | ||
* خبر در قول خدا: «تو را قرار میدهم» در واقع خدا به خلیفه شدنش خبر میدهد. | * خبر در قول خدا: «تو را قرار میدهم» در واقع خدا به خلیفه شدنش خبر میدهد. | ||
* طلب خبر در ضمن خبر است. برای اینکه خبر جدا از استخبار است، زیرا که خبر استخبار میشود با صدارت آنچه دلالت بر استفهام دارد. | * طلب خبر در ضمن خبر است. برای اینکه خبر جدا از استخبار است، زیرا که خبر استخبار میشود با صدارت آنچه دلالت بر استفهام دارد. | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۶: | ||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=خرمشاهی|نام=بهاءالدین|پیوند نویسنده=بهاءالدین خرمشاهی|پیوند نویسنده۲=|پیوند ویراستار=|عنوان=ترجمه قرآن کریم استاد خرمشاهی|کوشش=|ویرایش=|سری=|سال=۱۳۹۳|ناشر=موسسه تبیان|مکان=قم|زبان=فارسی-عربی|گفتاورد=|پینوشت=|مترجم=|شابک=|پیوند=}} | * {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=خرمشاهی|نام=بهاءالدین|پیوند نویسنده=بهاءالدین خرمشاهی|پیوند نویسنده۲=|پیوند ویراستار=|عنوان=ترجمه قرآن کریم استاد خرمشاهی|کوشش=|ویرایش=|سری=|سال=۱۳۹۳|ناشر=موسسه تبیان|مکان=قم|زبان=فارسی-عربی|گفتاورد=|پینوشت=|مترجم=|شابک=|پیوند=}} | ||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=الدرویش|نام=محیی الدین|عنوان=إعراب القرآن الکریم وبیانه|سال=۲۰۱۲|ناشر=الیمامة دار ابن کثیر دار الإرشاد|مکان=|زبان=عربی|پیوند=http://lib.eshia.ir/41672/1/179}} | * {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=الدرویش|نام=محیی الدین|عنوان=إعراب القرآن الکریم وبیانه|سال=۲۰۱۲|ناشر=الیمامة دار ابن کثیر دار الإرشاد|مکان=|زبان=عربی|پیوند=http://lib.eshia.ir/41672/1/179}} | ||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=رازی|نام=محمد بن عمر|پیوند نویسنده=فخرالدین رازی|عنوان=تفسیر کبیر|سال=۱۴۲۰|ناشر=دار إحیاء التراث العربی|مکان=بیروت|زبان=عربی|گفتاورد=|پینوشت=|مترجم=|شابک=|پیوند=http://lib.efatwa.ir/46987/32/203}} | * {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=رازی|نام=محمد بن عمر|پیوند نویسنده=فخرالدین رازی|پیوند نویسنده۲=|پیوند ویراستار=|عنوان=مفاتیح الغیب، تفسیر کبیر|کوشش=|ویرایش=|سری=سوم|سال=۱۴۲۰|ناشر=دار إحیاء التراث العربی|مکان=بیروت|زبان=عربی|گفتاورد=|پینوشت=|مترجم=|شابک=|پیوند=http://lib.efatwa.ir/46987/32/203}} | ||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=رشید رضا|نام=محمد|پیوند نویسنده=محمد رشید رضا|پیوند ویراستار=|عنوان=تفسیر القرآن الحکیم (تفسیر المنار)|کوشش=|ویرایش=|سری=|سال=۱۹۹۰|ناشر=الهیئة المصریة العامة للکتاب|مکان=مصر|زبان=عربی|گفتاورد=|پینوشت=|مترجم=|شابک=|پیوند=https://lib.eshia.ir/41753/1/1}} | * {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=رشید رضا|نام=محمد|پیوند نویسنده=محمد رشید رضا|پیوند ویراستار=|عنوان=تفسیر القرآن الحکیم (تفسیر المنار)|کوشش=|ویرایش=|سری=|سال=۱۹۹۰|ناشر=الهیئة المصریة العامة للکتاب|مکان=مصر|زبان=عربی|گفتاورد=|پینوشت=|مترجم=|شابک=|پیوند=https://lib.eshia.ir/41753/1/1}} | ||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=سبحانی|نام=جعفر|پیوند نویسنده= جعفر سبحانی|سال=۱۳۸۳|شابک=978-600-5421-10-1|مترجم=|پینوشت=|گفتاورد=|زبان=فارسی|مکان=قم|ناشر=موسسه امام صادق |سری=|عنوان=منشور جاوید|پیوند=https://lib.eshia.ir/26678/}} | * {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=سبحانی|نام=جعفر|پیوند نویسنده= جعفر سبحانی|سال=۱۳۸۳|شابک=978-600-5421-10-1|مترجم=|پینوشت=|گفتاورد=|زبان=فارسی|مکان=قم|ناشر=موسسه امام صادق |سری=|عنوان=منشور جاوید|پیوند=https://lib.eshia.ir/26678/}} | ||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=سیدقطب|نشانی=|گفتاورد=|شابک=|زبان=عربی|مکان=بیروت|ناشر=دارالشروق|سال=۱۴۱۲|سری=۱۷|ویرایش=|نوع=|نشانی بایگانی=|کوشش=|نام=ابراهیم|عنوان=فی ظلال القرآن|نویسندگان سایر بخشها=|نشانی فصل=|پیوند ویراستار=|نام خانوادگی ویراستار=|نام ویراستار=|پیوند نویسنده۲=|نام۲=|نام خانوادگی۲=|پیوند نویسنده=سید قطب|پینوشت=|پیوند=http://lib.eshia.ir/41781/6/3249}} | * {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=سیدقطب|نشانی=|گفتاورد=|شابک=|زبان=عربی|مکان=بیروت|ناشر=دارالشروق|سال=۱۴۱۲|سری=۱۷|ویرایش=|نوع=|نشانی بایگانی=|کوشش=|نام=ابراهیم|عنوان=فی ظلال القرآن|نویسندگان سایر بخشها=|نشانی فصل=|پیوند ویراستار=|نام خانوادگی ویراستار=|نام ویراستار=|پیوند نویسنده۲=|نام۲=|نام خانوادگی۲=|پیوند نویسنده=سید قطب|پینوشت=|پیوند=http://lib.eshia.ir/41781/6/3249}} | ||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=صدر|نام=سید موسی|سال=۱۳۸۶|شابک=|مترجم=|پینوشت=|گفتاورد=|زبان=فارسی|مکان=مشهد|ناشر=دفتر تبلیغات اسلامی|سری=|ویرایش=|کوشش=جمعی از محققین|دانشنامه=پژوهشهای قرآنی|عنوان= درنگی در آیه امامت ابراهیم علیه السلام|پیوند ویراستار=|پیوند نویسنده۲=|پیوند نویسنده=|پیوند=http://ensani.ir/fa/article/135872/ | * {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=صدر|نام=سید موسی|سال=۱۳۸۶|شابک=|مترجم=|پینوشت=|گفتاورد=|زبان=فارسی|مکان=مشهد|ناشر=دفتر تبلیغات اسلامی|سری=|ویرایش=|کوشش=جمعی از محققین|دانشنامه=پژوهشهای قرآنی|عنوان= درنگی در آیه امامت ابراهیم علیه السلام|پیوند ویراستار=|پیوند نویسنده۲=|پیوند نویسنده=|پیوند=http://ensani.ir/fa/article/135872/درنگی-در-آیه-امامت-ابراهیم-علیه-السلام}} | ||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=طباطبایی|سال=۱۳۹۵|شابک=|مترجم=سید محمدباقر موسوی همدانی|پینوشت=|گفتاورد=|زبان=فارسی|مکان=قم|ناشر=دفتر انتشارات اسلامی|سری=|نام=سید محمدحسین|ویرایش=|کوشش=|عنوان=ترجمه تفسیر المیزان|پیوند ویراستار=|پیوند نویسنده۲=|پیوند نویسنده=سید محمدحسین طباطبائی|پیوند=http://lib.eshia.ir/50081/1/7}} | * {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=طباطبایی|سال=۱۳۹۵|شابک=|مترجم=سید محمدباقر موسوی همدانی|پینوشت=|گفتاورد=|زبان=فارسی|مکان=قم|ناشر=دفتر انتشارات اسلامی|سری=|نام=سید محمدحسین|ویرایش=|کوشش=|عنوان=ترجمه تفسیر المیزان|پیوند ویراستار=|پیوند نویسنده۲=|پیوند نویسنده=سید محمدحسین طباطبائی|پیوند=http://lib.eshia.ir/50081/1/7}} | ||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=طبرسی|سال=۱۳۵۹|شابک=|مترجم=احمد بهشتی|پینوشت=|گفتاورد=|زبان=فارسی|مکان=تهران|ناشر=فرهانی|سری=سیزدهم|نام=فضل بن حسن|ویرایش=موسوی دامغانی|کوشش=|عنوان=ترجمه تفسیر مجمع البیان|پیوند ویراستار=|پیوند نویسنده۲=|پیوند نویسنده=شیخ طبرسی|پیوند=https://www.ghbook.ir/index.php?option=com_dbook&task=viewbook&book_id=1012202001&Itemid=167&lang=fa}} | * {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=طبرسی|سال=۱۳۵۹|شابک=|مترجم=احمد بهشتی|پینوشت=|گفتاورد=|زبان=فارسی|مکان=تهران|ناشر=فرهانی|سری=سیزدهم|نام=فضل بن حسن|ویرایش=موسوی دامغانی|کوشش=|عنوان=ترجمه تفسیر مجمع البیان|پیوند ویراستار=|پیوند نویسنده۲=|پیوند نویسنده=شیخ طبرسی|پیوند=https://www.ghbook.ir/index.php?option=com_dbook&task=viewbook&book_id=1012202001&Itemid=167&lang=fa}} | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۰: | ||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=قرشی|نام=علیاکبر|پیوند نویسنده=سید علیاکبر قریشی|عنوان=قاموس القرآن|سری=ششم|سال=۱۳۷۰|ناشر=دارالکتب الاسلامیه|مکان=تهران|زبان=فارسی|پیوند=http://lib.eshia.ir/71428/1/0}} | * {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=قرشی|نام=علیاکبر|پیوند نویسنده=سید علیاکبر قریشی|عنوان=قاموس القرآن|سری=ششم|سال=۱۳۷۰|ناشر=دارالکتب الاسلامیه|مکان=تهران|زبان=فارسی|پیوند=http://lib.eshia.ir/71428/1/0}} | ||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=گلپایگانی|نام=علی ربانی|سال=۱۳۹۰|شابک=9789643574925|مترجم=|پینوشت=|گفتاورد=|زبان=فارسی|مکان=قم|ناشر=موسسه امام صادق علیهالسلام|سری=|ویرایش=|کوشش=جمعی از محققین|دانشنامه=دانشنامه کلام اسلامی|عنوان= آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)|پیوند ویراستار=|پیوند نویسنده۲=|پیوند نویسنده=|پیوند=http://lib.eshia.ir/23021/1/9}} | * {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=گلپایگانی|نام=علی ربانی|سال=۱۳۹۰|شابک=9789643574925|مترجم=|پینوشت=|گفتاورد=|زبان=فارسی|مکان=قم|ناشر=موسسه امام صادق علیهالسلام|سری=|ویرایش=|کوشش=جمعی از محققین|دانشنامه=دانشنامه کلام اسلامی|عنوان= آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)|پیوند ویراستار=|پیوند نویسنده۲=|پیوند نویسنده=|پیوند=http://lib.eshia.ir/23021/1/9}} | ||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=گمشادزهی|نام=محمدگل|پیوند نویسنده=محمدگل گمشادزهی|عنوان=ترجمه معانی قرآن کریم|سال=۱۳۹۴|ناشر=مجموعه موحدین|مکان=|کوشش=کتابخانه عقیده}} | |||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=مخلص|نام=عبدالروف|سال=۱۳۹۸|شابک=9646765289|مترجم=|پینوشت=|گفتاورد=|زبان=فارسی|مکان=|ناشر=شیخ الاسلام احمد جام|سری=۴|ویرایش=|کوشش=|کتاب=تفسیر انوار القرآن|پیوند نویسنده=|پیوند=}} | * {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=مخلص|نام=عبدالروف|سال=۱۳۹۸|شابک=9646765289|مترجم=|پینوشت=|گفتاورد=|زبان=فارسی|مکان=|ناشر=شیخ الاسلام احمد جام|سری=۴|ویرایش=|کوشش=|کتاب=تفسیر انوار القرآن|پیوند نویسنده=|پیوند=}} | ||
== | == پیوندهای بیرونی == | ||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=سیوطی|نشانی=|شابک=|زبان=عربی|مکان=بیروت|ناشر=دارالمعرفة|سال=۱۴۰۱|سری=|نام=جلالالدین|عنوان=تفسیر الجلالین|پیوند نویسنده=جلالالدین سیوطی|پینوشت=|پیوند=http://lib.eshia.ir/15396/1/0}} | * {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=سیوطی|نشانی=|شابک=|زبان=عربی|مکان=بیروت|ناشر=دارالمعرفة|سال=۱۴۰۱|سری=|نام=جلالالدین|عنوان=تفسیر الجلالین|پیوند نویسنده=جلالالدین سیوطی|پینوشت=|پیوند=http://lib.eshia.ir/15396/1/0}} | ||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=طوسی|نام=حسن|پیوند نویسنده=شیخ طوسی|عنوان=الرسائل العشر|کوشش=|سری=|سال=۱۴۱۴|ناشر=موسسه نشر اسلامی|مکان=قم|زبان=عربی|گفتاورد=|مترجم=|شابک=|پیوند=https://lib.eshia.ir/15059/1/0}} | * {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=طوسی|نام=حسن|پیوند نویسنده=شیخ طوسی|عنوان=الرسائل العشر|کوشش=|سری=|سال=۱۴۱۴|ناشر=موسسه نشر اسلامی|مکان=قم|زبان=عربی|گفتاورد=|مترجم=|شابک=|پیوند=https://lib.eshia.ir/15059/1/0}} | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
{{قرآن}} | {{قرآن}} | ||
{{درجهبندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده=خیر|نیازمند جعبه اطلاعات=خیر|نیازمند تصویر=خیر|نیازمند استانداردسازی=خیر|نیازمند ویراستاری=خیر|مقابله نشده با دانشنامهها=تاحدودی|تاریخ خوبیدگی=|تاریخ برگزیدگی=|توضیحات=}} | |||
[[رده:آیههای نامدار قرآن]] | [[رده:آیههای نامدار قرآن]] | ||
[[رده:الهیات اسلامی]] | [[رده:الهیات اسلامی]] | ||
[[رده:بقره | [[رده:سوره بقره]] | ||
[[رده: | [[رده:آیههای با موضوع ابراهیم]] | ||
[[رده:آیههای با موضوع امامت]] | |||
[[رده:آیههای با موضوع ظلم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۴۱
آیه ۱۲۴ سوره بقره که به آیه ابتلای ابراهیم مشهور است، دربارهٔ آزموده شدن ابراهیم و رسیدن او به مقام امامت سخن گفته است. مفسران شیعه بر طبق این آیه عصمت را لازمه امامت میدانند.
شروع موضوع این آیه مربوط به بخشهایی از داستانهای ابراهیم در آیههای قبلتر است. به گفته محمدحسین طباطبایی و دیگر مفسران شیعه، «امامت ابراهیم» غیر از «نبوت» او بوده است. اما فخر رازی، مفسر اهل سنت، امامت در این آیه را به همان نبوت تفسیر کرده است.
به گفته ابن کثیر، مفسر اهل سنت، طبق این آیه به صلاح نیست شخص ظالم، خلیفه، حاکم، مفتی، شاهد یا راوی حدیث باشد. سید قطب، مفسر اهل سنت نیز بر این باور است که خداوند امامت را از یهودیان گرفت، چرا که فاسق و فاجر بودند و اگر امت اسلامی نیز از دستورهای خدا پیروی نکنند، همین اتفاق برای آنها نیز خواهد افتاد. طبق اعتقاد شیعه، عصمت شرط اساسی برای تمام انبیا و امامان محسوب میشود که دایره عصمت آنها شامل عصمت از تمام گناهان (عمدا و سهوا) و در تمام دوران عمرشان (قبل و بعد از تصدی مقام نبوت یا امامت) میشود. به گفته محسن قرائتی این آیه یکی از آیههایی است که پشتوانه فکری و اعتقادی شیعه قرار گرفته است که امام باید معصوم باشد و کسی که لقب ظالم بر او صدق کند، به مقام امامت نخواهد رسید.
نامگذاری
به گزارش ربانی گلپایگانی، مفسر شیعه، در دانشنامه کلام اسلامی، آیه ۱۲۴ سوره بقره، «آیه ابتلای ابراهیم» گفته میشود.[۱] همچنین موسی صدر، محقق شیعه، «آیه امامت» را نام دیگری برای این آیه گزارش کرده است.[۲]
محتوا و ساختار
متن و ترجمه
بنابر گزارش دانشنامه کلام اسلامی،[۳] و تفسیر فخر رازی، از مفسران سنی مذهب، متن آیه ابتلای ابراهیم، عبارت است از:[۴]
﴿وَإِذِ ابْتَلَیٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ﴾ ۱۲۴
بهاءالدین خرمشاهی، مترجم شیعه در ترجمه این آیه آورده است:[۵]
﴿و چون ابراهیم را پروردگارش به شعائری چند آزمود و آموزش داد و او آنها را به انجام رساند، فرمود من تو را پیشوای مردم میگمارم. گفت و از زاد و رود من چه کسی را میگماری؟ فرمود عهد من به ستمکاران مشرکان نمیرسد. ﴾ (۱۲۴)
محمدگل گمشادزهی، مترجم سنی حنفی مذهب در ترجمه آیه آورده است:[۶]
﴿و هنگامی که ابراهیم را پروردگارش با کلماتی چند بیاموزد و آن را به طور کامل انجام داد خداوند فرمود: تو را پیشوای مردم قرار میدهم، گفت: و از دودمان من؟، فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد﴾ (۱۲۴)
محتوا
منابعی چون دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، سوره بقره را در دو بخش مورد بررسی قرار دادهاند؛ بخش اول که مربوط به سرگذشت بنیاسرائیل و بخش دوم مربوط به احکام اسلامی و داستان ابراهیم و ساخته شدن کعبه پرداخته است.[۷] به گفته محمدحسین طباطبایی، مفسر شیعه، شروع موضوع این آیه مربوط به بخشهایی از داستانهای ابراهیم در آیههای قبلتر و همچنین نسبت به آیههای مربوط به حج است. به عقیده همو، در این آیهها، چند خصیصه از جمله امامت، بنا کردن کعبه و بعثتش برای دعوت به دین توحید به ابراهیم نسبت داده شده است.[۸]
تفسیر
امتحان ابراهیم و معنای «کلمات»
به عقیده محمدحسین طباطبایی، مفسر شیعه، امتحانهای الهی جز به صورت عملی صورت نمیگیرد و کلمات، نشاندهنده آن است که در این آیه، کلمه «ابتلاء» و «بلاء» یک معنا دارند. طباطبایی معتقد است که اثر امتحان الهی، ظاهر ساختن صفات باطنی انسان از قبیل اطاعت، شجاعت، سخاوت، عفت، علم و مقدار وفا است و به همین جهت، این آزمون جز به صورت عملی صورت نخواهد گرفت. طباطبایی در تفسیر عبارت «کلمات» معتقد است که اگر منظور از کلمات، الفاظ بوده باشد، به این علت است که الفاظ وظائف عملی برای او معین میکرد.[۹] دربارهٔ نوع امتحان ابراهیم در این آیه، روایتهای مختلفی وجود دارد. از ابنعباس، صحابی محمد، در این باره سه تفسیر نقل شده است: مورد اول خصوصیات یا سنتهای دهگانهای است که به نظافت و طهارت بدن ارتباط دارند؛ مورد دوم سی خصوصیت یا دستورالعمل از شریعت اسلامی است[الف]؛ و مورد سوم مناسک حج است. در روایتی دیگر به نقل از ابنعباس به جز سی خصلت گفته شده ده خصلت دیگر[ب] هم آمده است.[۱۰] حسن بصری، از صوفیان قرن اول هجری، بر این باور است که «کلمات» عبارتند از احتجاج ابراهیم برای پرستشگران اجرام آسمانی، افکندن وی در آتش، هجرت از زادگاه و ماجرای ذبح فرزندش اسماعیل. ابوعلی جبایی، متلکم معتزلی مذهب، مقصود از آزمون ابراهیم را کلیه تکالیف عقلی و شرعی است که خداوند ابراهیم را به آنها مکلّف نمود.[۱۱][۱۲] به این مطلب سبحانی در منظور جاوید نیز اشاره کرده است.[۱۳] شیخ صدوق به نقل از مفضل میگوید مراد از کلمات نام محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین است.[۱۴]
به گفته طباطبایی هر چند در قرآن مقصود از کلمات بیان نشده است، ولی از آیه برداشت میشود که کلمات هر چه بوده، در اثبات و اظهار شایستگی ابراهیم برای نیل به مقام امامت تأثیر داشته است.[۱۵] به گفته سید قطب، مفسر اهل سنت، در تفسیر فی ظلال القرآن خداوند در قرآن شهادت میدهد که ابراهیم بر عهد خود کاملاً وفادار بود و اوامر الهی را کامل اجرا کرد.[۱۶]
به گفته قرائتی در تفسیر نور و قرشی در قاموس القرآن — از مفسران شیعه — در حدیثی از جعفر صادق آمده است که ابراهیم برای موفقیت در هر آزمون الهی، به مقامی بالاتر میرسید؛ او در مرحله نخست، «عبدالله» شد. سپس به مقام «نبی اللهی» و پس از آن «رسولاللهی»، «خلیلاللهی» و در نهایت به مقام «امامت» رسید.[۱۷][۱۸] مجاهد، از مفسران شیعه، نیز مقصود از عبارت «کلمات» را جمله «قالَ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً» و آیههای پس از آن میداند. به گفته همو، امامت یکی از موارد امتحان ابراهیم بوده است، نه مقامی که پس از امتحان به وی عطا شده باشد.[۱۹] طباطبایی به دلیل این که در قرآن اطلاق کلمات بر بخشهایی از کلام سابقهدار نیست، دیدگاه مجاهد را در خور اعتنا ندانسته است.[۲۰] ابن کثیر، از مفسران سنی مذهب، نیز نظریه مجاهد را مخالف سیاق دانسته و نظر ابنعباس، حسن بصری را احتمال داده است.[۲۱] طبری، مفسر اهل سنت، پس از نقل نظر ابنعباس، حسن بصری، مجاهد و چند نقل دیگر گفته است: احتمال دارد همه این موارد مقصود باشد یا برخی از آنها، زیرا در این باره روایت معتبری در دست نیست.[۲۲][۲۳] طبرسی، مفسر شیعه، پس از نقل نظر ابنعباس، جبائی و حسن بصری میگوید آیه همه این موارد میتواند باشد.[۲۴]
معنای «امامت»
به گفته طباطبایی، و با توجه به عبارت «اذ ابتلی ابراهیم ربه» در آیه، مقام امامت در اواخر زندگانی ابراهیم به او عطا شده است. بر این اساس این واقعه باید بعد از تولد اسماعیل و اسحاق و همچنین بعد از آن که اسماعیل و مادرش را از سرزمین فلسطین به سرزمین مکه عزیمت کردهاند صورت گرفته باشد. همچنین از عبارت «انی جاعلک للناس اماما» چنین برداشت شده است که این واقعه باید بعد از تولد اسماعیل و اسحاق صورت گرفته باشد، چرا که تا پیش از تولد آنان، ابراهیم تصور اینکه صاحب فرزند بشود را نداشته است. بر اساس روایات قرآنی، ابراهیم حتی پس از بشارت فرشتگان نسبت به صاحب فرزند شدنش، آن را باور نکرد و در جواب فرشته وحی، از ناامیدی خود نسبت به فرزنددار شدن سخن گفت.[پ][۲۵] دربارهٔ نوع امامت ابراهیم نظرات مختلفی وجود دارد.[۲۶]
دیدگاه اهل سنت
فخر رازی در تفسیر کبیر و محمد عبده در المنار، در تفسیر این آیه، «امامت» را به معنای نبوت و پیامبری دانستهاند.[۲۷] ابن کثیر، مفسر اهل سنت، نیز امامت را همان نبوت میداند.[۲۸] به گفته فخر رازی، از عبارت «للناس اماماً» به دست میآید که ابراهیم «امام عموم مردم» بود و این مورد، ویژگی پیامبران صاحب شریعت بوده است؛ زیرا در غیر این صورت او پیرو پیامبر دیگری میشد که با عمومیت امامتش سازگاری ندارد. ضمن آن که پیامبران، اعم از صاحب شریعت و غیر آن، دارای مقام امامت بودهاند؛ زیرا پیروی از آنان بر مردم واجب بوده است. همچنین امامت در این آیه به عنوان امتنان الهی بر ابراهیم مطرح است، از این رو امامت، بزرگترین نعمت الهی و به معنای نبوت است.[۲۹] به گفته سید قطب، مفسر اهل سنت در کتابش، فی ظلال القرآن، امامت و پیشوائی از آن کسانی است که از لحاظ کردار و آگاهی و صلاح و ایمان، استحقاق آن را داشته باشند و بنابراین امامت موروثی نیست و وراثت نژادی و حسب و نسب در آن اهمیتی ندارد. قطب معتقد است که ادعای قرابت، خون، نژاد و قومیت، از پدیدههای دوره جاهلیت بود و با «جهانبینی درست ایمانی»، منافات دارد.[۳۰]
دیدگاه شیعیان
به گفته محسن قرائتی در تفسیر نور، خداوند «مقام امامت» را بعد از امتحانهای ابراهیم، به او داد.[۳۱] به گفته محمدحسین طباطبایی، امامت ابراهیم غیر ار نبوتش بوده است. به عقیده او، مقصود از «امام» در عبارت «انی جاعلک للناس اماما» نیز به معنای مقتدا و پیشوائی است که مردم به او اقتداء و در گفتار و کردارش پیرویاش نمایند.[۳۲]
دانشنامه کلام اسلامی، یکی از تفسیرهای عبارت «امامت» در آیه را «ولایت و زعامت سیاسی» گزارش کرده است. مبنای این تفسیر آن است که ولایت و زعامت سیاسی از شئون نبوت و رسالت نبوده و نسبت آن با نبوت از قبیل عموم و خصوص من وجه است؛ یعنی برخی از پیامبران علاوه بر مقام نبوت، ولایت و زعامت سیاسی نیز داشتند و بسیاری از آنان فاقد چنین مقامی بودند؛ چنانکه امامان دارای مقام ولایت و زعامت سیاسی بودند اما نبوت ندارند. شیخ طوسی در تفیسر تبیان به این نظریه اشاره کرده است.[۳۳] وی در رسالهای که در این مسئله تألیف کرده، معتقد است که امام دو کاربرد دارد؛ معنای اول آنکه به کسی امام گفته میشود که در افعال و گفتارش مقتدای دیگران باشد. معنای دوم آن است که به کسی امام گویند که به تدبیر امت و رهبری سیاسی آنان قیام میکند. بر اساس دیدگاه طوسی، در کاربرد نخست و بر خلاف کاربرد دوم، نبی با امام شریک است، زیرا هیچ پیامبری نیست مگر این که گفتار و رفتار او برای دیگران الگو باشد. در کاربرد دوم، چه بسا حکمت الهی اقتضا کند که پیامبری را تنها برای ابلاغ احکام الهی به مردم برانگیزد، ولی او نسبت به رهبری سیاسی جامعه، مأموریت نداشته باشد. طوسی برای مدعای خود، سه دلیل را اقامه کرده است:[۳۴]
- «از آیه مربوط به فرمانروایی طالوت به دست میآید که پیامبر در آن زمان دارای مقام امامت و فرمانروایی نبوده است؛ زیرا اگر چنین بود، مردم از او نمیخواستند که فرمانروایی را برای آنها برگزیند. همچنین اگر وی دارای مقام فرمانروایی بود، مردم نمیگفتند: ما از طالوت به فرمانروایی سزاوارتریم، بلکه میگفتند تو از طالوت به فرمانروایی سزاوارتری.»
- «هارون با موسی در نبوت شریک بود، ولی مقام امامت به معنای تدبیر امور اجتماعی مردم را نداشت، به دلیل این که موسی وقتی میخواست به میقات برود، او را جانشین خود کرد؛ اگر وی مقام امامت را داشت، به استخلاف نیاز نمیبود.»
- «خداوند مقام امامت را به ابراهیم پس از آن که دارای مقام نبوت و رسالت بود و پس از آن که از عهده آزمونهای الهی به خوبی بیرون آمد عطا کرد، بنابراین، نبوت ابراهیم با امامت او ملازم نبوده است.»
شیخ طبرسی نیز دیدگاه شیخ طوسی را برگزیده است.[۳۵]
از دیدگاه محمدحسین طباطبایی، امامت در این آیه به معنای «هدایت باطنی» است. این هدایت از نوع راهنمایی و ارائه طریق نبوده، از مقوله ایصال به مطلوب و رساندن به مقصود است. چنین هدایتگری در گرو برخورداری از کمال وجودی و مقام معنوی ویژهای است که پس از مجاهدتهای بسیار به دست میآید. وی برای اثبات این نظریه به دستهای از آیههای قرآن استناد کرده است. دسته اول، آیههایی که پس از اشاره به مقام امامت پیامبران از هدایت گری آنان سخن گفته است. از جمله این آیهها: «و از آنان (بنیاسرائیل) امامانی قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت میکردند، چون شکیبایی نمودند و به آیههای ما یقین داشتند.»[ت] دسته دوم، آیههایی که امر الهی را تبیین کرده است. از جمله آیه: «فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید: موجود باش، آن نیز بی درنگ موجود میشود، پس منزه است خداوندی که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست و شما را به سوی او بازمیگرداند.»[ث] دسته سوم، آیههایی که بیان میکند معرفت کامل و یقین ناب در گرو آن است که انسان از ظاهر جهان گذشته، ملکوت و باطن اشیا را مشاهده کند؛ چنانکه دربارهٔ ابراهیم در قرآن آمده است: «این چنین، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم، تا اهل یقین گردد.»[ج][۳۶]
جعفر سبحانی محتمل میداند که مقصود از مقام امامت در آیه ابتلاء، الگو و اسوه بودن همهجانبه و تمام عیار ابراهیم باشد. شرط رسیدن به این مقام آن است که فرد به درجهای از کمال معنوی نایل شود که حتی ترک اولی — کارهایی که با وجود جواز ارتکاب، ترکش سزاوارتر است — نیز از او سر نزند. اگرچه پیامبران پیش از ابراهیم از مقام عصمت برخوردار بودهاند، ولی چنانکه قرآن یادآور شده است، گاهی از آنان کارهایی سرزده که ترک آن سزاوارتر بوده است.[چ] این پیامبران، از چنان مقام بلندی که به ابراهیم عطا شده است، برخوردار نبودند و نمیتوان گفتار و رفتار آنان را به صورت کامل و همهجانبه اسوه و الگوی بشریت در همه اعصار دانست. اما ابراهیم پس از انجام آزمونهای سخت به مقامی رسید که اسوه و الگوی تمام عیار برای همه انسانها بهشمار میرود. به گفته سبحانی، این مورد میتواند بخشی از معنای مقام امامت، و نه تمام آن باشد.[۳۷]
دانشنامه کلام اسلامی، یکی دیگر از تفسیرهای «امامت» در آبه را، امامت ابراهیم برای تمام دوران گزارش میکند. بر این اساس، پس از آزمونهای مهم، به ابراهیم امامت مردم عصر خود و عصرهای دیگر، حتی پیامبران و پیروی آنان عطا شد و بنابراین بر همگان لازم است تا از سنتهای توحیدی او پیروی کنند. در تأیید این نظریه، شواهدی از قرآن نیز آورده شده است؛ چنانکه در رد ادعای یهود و نصارا در آیه ۶۸ سوره آلعمران در زمان پیامبر اسلام که هر یک از آنان آیین خود را به ابراهیم نسبت میدادند، یادآور شده است که شایستهترین افراد در انتساب به ابراهیم، پیامبر اسلام و پیروان او و کسانیاند که قبل از اسلام از او پیروی میکردند و در آیه ۲۳ سوره نحل، خداوند به پیامبر وحی کرد که از آیین ابراهیم پیروی کند و در آیه ۷۸ سوره حج دین اسلام را همان آیین ابراهیم معرفی کرده است.[۳۸]
در علم کلام
عصمت
طبق اعتقاد شیعه عصمت شرط اساسی برای تمام انبیا و امامان محسوب میشود که دایره عصمت آنها شامل عصمت از جمیع گناهان صغیره و کبیره (عمدا و سهوا) و در تمام دوران عمرشان (قبل و بعد از تصدی مقام نبوت یا امامت) میشود؛ بر این اساس آنان از هر خطا و اشتباهی مبری و معصوم هستند.[۳۹]
به گفته قرائتی این آیه یکی از آیههایی است که پشتوانه فکری و اعتقادی شیعه قرار گرفته است که امام باید معصوم باشد و کسی که لقب ظالم بر او صدق کند، به مقام امامت نخواهد رسید.[۴۰] طباطبایی هم عصمت را لازمه امامت میداند.[۴۱]
به گفته فخر رازی، مفسر سنی، ظالم کسی است که اوّلاً، مرتکب گناه کبیره شود و ثانیاً، از گناه خود توبه نکند، اما بر گناهکاری که توبه نماید، عنوان ظالم صدق نمیکند.[۴۲] به گفته طبرسی، مفسر شیعه، نفی از امامت در آیه لا یَنالُ عَهدی الظالمین بر هر کس در لحظهای از زندگی خود عنوان ظالم منطبق گردد، از عهد امامت بهرهای نخواهد داشت.[۴۳]
به گفته سید مرتضی و فاضل مقداد، مفسران شیعه، طبق (لا یَنالُ عَهدی الظالمین) کسی که مرتکب گناه شود، ظلم کرده است، زیرا حدود الهی را نقض نموده و به نص قرآن و هر کس از حدود الهی تجاوز کند، ستمکار است[ح] ظالم میباشد. و مقصود از عهد، امامت است؛ زیرا پیش از آن، جمله: (إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً) آمده است، و ابراهیم مقام امامت را برای فرزندان خود درخواست کرد و خداوند گفت: عهد من به ظالمان نمیرسد. اگر مقصود از عهد، امامت نباشد، پاسخ با سؤال هم آهنگ نخواهد بود.[۴۴]
به گفته طباطبایی، کسانی که مرتکب گناه گردند و سپس توبه کنند از عهد امامت بهرهای نخواهند داشت؛ در یک تقسیمبندی کلی ذریه ابراهیم را به چهار دسته میتوان تقسیم کرد: ۱. کسانی که در آغاز زندگی ظالم بوده، سپس توبه میکنند و تا پایان زندگی راه ظلم نمیکنند. ۲. کسانی که در آغاز زندگی ظالم نیستند، ولی در ادامه ظالم میشوند و این رویه تا پایان زندگی آنان ادامه مییابد. ۳. کسانی که از آغاز تا پایان زندگی ظلم میکنند. ۴. کسانی که هیچگاه در زندگی ظلم نمیکنند. بدون شک ابراهیم برای دسته دوم و سوم از ذریّه خود از خداوند درخواست امامت نکرده است، آنچه مورد سؤال او قرار گرفته باشد دسته اول و چهارم است، از سوی دیگر، جمله (لا یَنالُ عَهدی الظالمین) بیانگر آن است که گروه نخست از عهد امامت بهرهای ندارند؛ بنابراین، تنها گروه چهارم بهرهمند از امامت میباشند؛ یعنی کسانی که هیچگاه مرتکب کاری نمیشوند که مصداق ظلم باشد.[۴۵][۴۶]
به گفته عبدالروف مخلص، مفسر اهل سنت، این آیه، در واقع دستوری به مؤمنان است که هرگز ستمگر را زمامدار جامعه اسلامی قرار ندهند زیرا امام از آن روی به پیشوایی برگزیده میشود که به سخن و عمل وی در امور دین اقتدا شود، پس اگر او ظالم یا فاسق باشد، مقتدیان و پیروان خویش را گمراه و از صراط مستقیم منحرفمیسازد؛ بنابراین، خواسته ابراهیم فقط در حق کسانی از نسلش اجابت شد که شایسته امامت و پیشوایی هستند، نه در حق ستمگران آنان.[۴۷]
به گفته ابن کثیر، مفسر اهل سنت، طبق این آیه به صلاح نیست شخص ظالم خلیفه، حاکم، مفتی، شاهد یا راوی حدیث باشد.[۴۸] سید قطب، مفسر اهل سنت، هم معتقد است که کسی که ظالم است هیچ نوع امامتی و رهبری نمیتواند داشته باشد. به همین دلیل خداوند امامت را از یهودیان گرفت زیرا فاسق و فاجر بودند و اگر امت اسلامی هم از دستورها خدا پیروی نکنند همین اتفاق برای آنها نیز میافتد. او همچنین معتقد است جهان بینی اسلامی آن طور که باید با توجه به این دستورها اتفاق میافتد.[۴۹]
بلاغت
در این آیه فن مراجعه از فنون بلاغت وجود دارد که در آن گوینده خلاصهای از گفتگویی که بین او و شخص دیگر در گفتگو بوده یا بین دو نفر دیگر بوده را نقل میکند. درویش محیالدین، محقق سنی مذهب، این فن را از زیباترین فنون بلاغت میداند. او آیه را در بخشهای زیر تقسیمبندی کرده است:[۵۰]
- خبر در قول خدا: «تو را قرار میدهم» در واقع خدا به خلیفه شدنش خبر میدهد.
- طلب خبر در ضمن خبر است. برای اینکه خبر جدا از استخبار است، زیرا که خبر استخبار میشود با صدارت آنچه دلالت بر استفهام دارد.
- امر در قول ابراهیم: «وَ مِنْ ذریتی» درخواست امامت برای ذریهاش که حالت دستوری دارد. به گفته درویش محیالدین مثل این هست که گفته باشد: پروردگارا، برای بعضی از فرزندانم چنین کن. هر درخواستی نوعی دستور است، ولی اگر این درخواست از خداوند باشد حسن ادب ایجاب میکند که به آن دعا گفته شود و امری نباشد اگر چه قول و بیانش دستوری باشد.
- نهی در ضمن امر هست. برای اینکه امر به چیزی نهی از ضد آن چیز هست. پس معنای آن این است که جانشینی بر بعضی از اولاد من حرام نکن.
- عهد که در بیان خدا قبلاً بیان شد. (همان جانشینی ابراهیم بر مردم)
- تهدید در بیان خدا: «عهد من به ستمکاران نمیرسد» که نتیجه آن این است که این عهد به ستمکاران نسل تو نمیرسد.
تجزیه و ترکیب
تجزیه و ترکیب آیه ابتلای ابراهیم[۵۱] | ||||
---|---|---|---|---|
شماره آیه | متن آیه | تجزیه و ترکیب | ||
۱۲۴ | ﴿وَإِذِ ابْتَلَیٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ﴾ | وَإِذِ واو استینافیه و جمله مستانفه، ابْتَلی فعل ماضی، إِبْراهِیمَ مفعول مقدم، رَبُّهُ فاعل مؤخر و جمله ابتلی محل جر بِکَلِماتٍ جار و مجرور متعلق به ابتلی، فَأَتَمَّهُنَّ معطوف به ابتلی، قالَ فعل ماضی، فاعلش ضمیر مستتر، إِنِّی اسم ان، جاعِلُکَ خبر و جمله مقول القول، لِلنَّاسِ جار و مجرور متعلق به جاعلک و محذوف در محل نصب حال، صفت اماما، قالَ فعل ماضی و فاعل محذوف هو، وَمِنْ ذُرِّیَّتِی واو عاطفه و جار و مجرور عطف قالَ: لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ عهدی فاعل والظالمین مفعول به.
|
یادداشت
- ↑ که در سورههای توبه آیه ۱۱۲ و سوره احزاب آیه ۳۵ و سوره مؤمنون آیه ۱–۹ مورد اشاره قرار گرفته است.
- ↑ که در سوره معارج در آیات ۲۲ تا ۳۴ آمده است.
- ↑ وَنَبِّئْهُمْ عَن ضَیْفِ إِبْراَهِیمَ ﴿۵۱﴾ إِذْ دَخَلُواْ عَلَیْهِ فَقَالُواْ سَلامًا قَالَ إِنَّا مِنکُمْ وَجِلُونَ ﴿۵۲﴾ قَالُواْ لاَ تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ عَلِیمٍ ﴿۵۳﴾ قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِی عَلَی أَن مَّسَّنِیَ الْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ ﴿۵۴﴾ قَالُواْ بَشَّرْنَاکَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَکُن مِّنَ الْقَانِطِینَ ﴿۵۵﴾{سوره ذاریات} وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ ﴿۷۱﴾ قَالَتْ یَا وَیْلَتَیٰ أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهٰذَا بَعْلِی شَیْخًا ۖ إِنَّ هٰذَا لَشَیْءٌ عَجِیبٌ ﴿۷۲﴾ قَالُوا أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۖ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ ۚ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ ﴿۷۳﴾ {سوره هود} ترجمه: [به آنان خبر ده از میهمانان ابراهیم ، آن زمان که نزد او آمدند و سلام گفتند، ابراهیم (چون دید غذا نخوردند پنداشت دشمن او هستند) گفت: ما از شما بیمناکیم، گفتند: نه، نترس که ما تو را به فرزندی دانا بشارت میدهیم، گفت: آیا مرا که پیری مسلطم شده بشارت میدهید به چه بشارت میدهید؟ گفتند به حق بشارتت میدهیم، زنهار که از نا امیدان مباش. همسرش ایستاده بود، چون این گفتگو شنید بخندید، ما او را به اسحاق و از پس اسحاق به یعقوب بشارت دادیم، گفت: ای وای، آیا من بچه میآورم، با این که پیره زالی هستم، آنهم پیر زالی که در جوانیش نازا بود؟! و شوهرم پیری فرتوت است، این بشارت چیزی است عجیب؟! گفتند: آیا از امر خدا تعجب میکنی؟ رحمت خدا و برکات او شامل حال شما اهل بیت است و او حمید و مجید است.]
- ↑ سجده:۲۴؛ انبیا:۷۳
- ↑ یس:۸۲ و ۸۳ ; قمر:۵۰
- ↑ انعام:۷۵ ; تکاثر:۶ ; مطففین:۱۸–۲۱
- ↑ طه:۱۱۵، قصص:۱۵
- ↑ (بقره:۲۲۹)
پانویس
- ↑ گلپایگانی، «آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ صدر، «درنگی در آیه امامت ابراهیم علیه السلام»، پژوهشهای قرآنی.
- ↑ گلپایگانی، «آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ رازی، تفسیر کبیر، ۴: ۳۰.
- ↑ خرمشاهی، ترجمه خرمشاهی، ۱۵.
- ↑ گمشادزهی، ترجمه معانی قرآن کریم، ۱۹.
- ↑ فشارکی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۲: ۴۹۶۸.
- ↑ طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱: ۴۰۳.
- ↑ طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱: ۴۰۶–۴۰۷.
- ↑ طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ۲: ۲۷.
- ↑ گلپایگانی، «آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ۲: ۲۸.
- ↑ سبحانی، منشور جاوید، ۴: ۲۷۳.
- ↑ طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ۲: ۲۸–۲۹.
- ↑ طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱: ۲۷۰.
- ↑ سیدقطب، فی ظلال القرآن، ۱: ۱۱۲.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱: ۱۹۶.
- ↑ قرشی، قاموس القرآن، ۵: ۶۲.
- ↑ گلپایگانی، «آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱: ۲۷۰.
- ↑ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۲۸۶–۲۸۸.
- ↑ طبری، تفسیر الطبری: الجامع البیان عن تاویل القرآن، ۶۰۸.
- ↑ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۲۸۶–۲۸۸.
- ↑ طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ۲: ۲۸.
- ↑ طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱: ۴۰۴–۴۰۵.
- ↑ گلپایگانی، «آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ رشید رضا، تفسیر القرآن الحکیم (تفسیر المنار)، ۱: ۳۷۲–۳۷۸.
- ↑ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱: ۲۸۸–۲۸۹.
- ↑ رازی، تفسیر کبیر، ۴: ۳۶.
- ↑ سیدقطب، فی ظلال القرآن، ۱: ۱۱۲.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱: ۱۹۶.
- ↑ طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱: ۴۰۸.
- ↑ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱: ۴۴۹.
- ↑ طوسی، الرسائل العشر، ۱۱۱–۱۱۳.
- ↑ طبرسی، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ۱: ۲۰۱.
- ↑ طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱: ۴۰۳–۴۲۳.
- ↑ سبحانی، منشور جاوید، ۴: ۲۸۹–۲۹۴.
- ↑ گلپایگانی، «آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ طوسی، تلخیص الشافی، ۱: ۷۲.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱: ۱۹۶–۱۹۷.
- ↑ طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱: ۴۰۳–۴۲۳.
- ↑ رازی، تفسیر کبیر، ۴: ۴۲.
- ↑ طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ۲: ۳۵–۳۷.
- ↑ گلپایگانی، «آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱: ۴۱۴–۴۱۵.
- ↑ گلپایگانی، «آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ مخلص، تفسیر القرآن العظیم، ۱.
- ↑ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱: ۲۸۹.
- ↑ سیدقطب، فی ظلال القرآن، ۱: ۱۱۲–۱۱۳.
- ↑ الدرویش، إعراب القرآن الکریم وبیانه، ۱: ۱۷۸–۱۷۹.
- ↑ الدرویش، إعراب القرآن الکریم وبیانه، ۱: ۱۷۸.
منابع
- ابن کثیر، اسماعیل (۱۴۱۹). تفسیر القرآن العظیم. به کوشش محمدحسین شمسالدین. بیروت: دار الکتب العلمیه.
- خرمشاهی، بهاءالدین (۱۳۹۳). ترجمه قرآن کریم استاد خرمشاهی (به فارسی-عربی). قم: موسسه تبیان.
- الدرویش، محیی الدین (۲۰۱۲). إعراب القرآن الکریم وبیانه (به عربی). الیمامة دار ابن کثیر دار الإرشاد.
- رازی، محمد بن عمر (۱۴۲۰). مفاتیح الغیب، تفسیر کبیر. سوم (به عربی). بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
- رشید رضا، محمد (۱۹۹۰). تفسیر القرآن الحکیم (تفسیر المنار) (به عربی). مصر: الهیئة المصریة العامة للکتاب.
- سبحانی، جعفر (۱۳۸۳). منشور جاوید. قم: موسسه امام صادق. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۴۲۱-۱۰-۱.
- سیدقطب، ابراهیم (۱۴۱۲). فی ظلال القرآن. ۱۷ (به عربی). بیروت: دارالشروق.
- صدر، سید موسی (۱۳۸۶). درنگی در آیه امامت ابراهیم علیه السلام. پژوهشهای قرآنی. به کوشش جمعی از محققین. مشهد: دفتر تبلیغات اسلامی.
- طباطبایی، سید محمدحسین (۱۳۹۵). ترجمه تفسیر المیزان. ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی. قم: دفتر انتشارات اسلامی.
- طبرسی، فضل بن حسن (۱۳۵۹). ترجمه تفسیر مجمع البیان. سیزدهم. ترجمهٔ احمد بهشتی (ویراست موسوی دامغانی). تهران: فرهانی.
- طبری، محمد بن جریر (۲۰۰۱). تفسیر الطبری: جامع البیان عن تاویل القرآن. اول (به عربی). به کوشش عبدالسند حسن یمانه. (ویراست عبدالله الترکی). بیروت: دارهجر للطباعه و النشر و التوزیع و الاعلان.
- طوسی، حسن (۱۴۱۳). التبیان فی تفسیر القرآن (به عربی). قم: موسسه نشر اسلامی.
- طوسی، محمد بن حسن (۱۳۸۲). تلخیص الشافی. قم: محبین.
- فشارکی، محمد علی لسانی (۱۳۸۸). «بقره». دانشنامه بزرگ اسلامی. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- قرائتی، محسن (۱۳۸۵). تفسیر نور. تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۴۲۱-۱۰-۱.
- قرشی، علیاکبر (۱۳۷۰). قاموس القرآن. ششم. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
- گلپایگانی، علی ربانی (۱۳۹۰). آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام). دانشنامه کلام اسلامی. به کوشش جمعی از محققین. قم: موسسه امام صادق علیهالسلام. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۵۷۴۹۲۵.
- گمشادزهی، محمدگل (۱۳۹۴). ترجمه معانی قرآن کریم. به کوشش کتابخانه عقیده. مجموعه موحدین.
- مخلص، عبدالروف (۱۳۹۸). تفسیر انوار القرآن. ۴. شیخ الاسلام احمد جام. شابک ۹۶۴۶۷۶۵۲۸۹.
پیوندهای بیرونی
- سیوطی، جلالالدین (۱۴۰۱). تفسیر الجلالین (به عربی). بیروت: دارالمعرفة.
- طوسی، حسن (۱۴۱۴). الرسائل العشر (به عربی). قم: موسسه نشر اسلامی.
- مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۸۶). برگزیده تفسیر نمونه (ویراست احمد بابایی). تهران: دارالکتب اسلامیه. شابک ۹۷۸۹۶۴۴۴۰۳۸۲۸.