ناسخ و منسوخ: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (پیونددهی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{قرآن۲}}
{{قرآن۲}}
بحث '''ناسخ و منسوخ''' یا '''نسخ''' در لغت به معنای ابطال کردن، فسخ کردن یا منسوخ نمودن است.{{پنک|حجتی کرمانی|۱۳۷۱|ص=۱۱۰}} برای نسخ در اصطلاح تعاریف مختلفی صورت گرفته که با وجود اختلافاتی که بین این تعاریف وجود دارد می‌توان مخرج مشترکشان را «تغییر دادن حکمی و جانشین ساختن حکمی دیگر به جای آن» در نظر گرفت.{{پنک|عاملی کلخوران|محمد حسینی حیران|۱۴۰۱|ص=۲}} نسخ یکی از مهم‌ترین مباحثی است که از دیرباز در میان دانشمندان «[[علم اصول]]» و محققین «[[تاریخ قرآن|تاریخ]] و علوم [[قرآن]]» مورد تحقیق و مناقشه و رد و ایراد قرار گرفته و تحقیقات گسترده‌ای در رابطه با آن انجام شده است.{{پنک|حجتی کرمانی|۱۳۷۱|ص=۱۰۱}}
'''ناسخ و منسوخ''' یا '''نسخ''' در لغت به معنای ابطال کردن، فسخ کردن یا منسوخ نمودن است.{{پنک|حجتی کرمانی|۱۳۷۱|ص=۱۱۰}} برای نسخ در اصطلاح تعاریف مختلفی صورت گرفته که با وجود اختلافاتی که بین این تعاریف وجود دارد می‌توان مخرج مشترکشان را «تغییر دادن حکمی و جانشین ساختن حکمی دیگر به جای آن» در نظر گرفت.{{پنک|عاملی کلخوران|محمد حسینی حیران|۱۴۰۱|ص=۲}} نسخ یکی از مهم‌ترین مباحثی است که از دیرباز در میان دانشمندان «[[علم اصول]]» و محققین «[[تاریخ قرآن|تاریخ]] و علوم [[قرآن]]» مورد تحقیق و مناقشه و رد و ایراد قرار گرفته و تحقیقات گسترده‌ای در رابطه با آن انجام شده است.{{پنک|حجتی کرمانی|۱۳۷۱|ص=۱۰۱}}


[[شهید صدر]] به نقل از [[آیت الله خویی]] نسخ را اینگونه تعریف می‌کند: «نسخ عبارت است از رفع امر ثابتی در شریعت مقدس با پایان یافتن مدت و زمان خواه امر مرتفع از احکام تکلیفی - چون وجود و حرکت باشد - و خواه از احکام وضعی - چون صحت و بطلان - و خواه از منصبهای الهی یا جز این‌ها از اموری که مرتبط به خداوند است از آن جهت که شارع است».{{پنک|صدر|۱۳۷۵|ص=۴۷}}
[[محمدباقر صدر]] به نقل از [[ابوالقاسم خویی]]، از فقهای شیعه دوازده‌امامی، نسخ را اینگونه تعریف می‌کند: «نسخ عبارت است از رفع امر ثابتی در شریعت مقدس با پایان یافتن مدت و زمان خواه امر مرتفع از احکام تکلیفی - چون وجود و حرکت باشد - و خواه از احکام وضعی - چون صحت و بطلان - و خواه از منصبهای الهی یا جز این‌ها از اموری که مرتبط به خداوند است از آن جهت که شارع است».{{پنک|صدر|۱۳۷۵|ص=۴۷}}


== در قرآن ==
== در قرآن ==
شهید صدر از بین معانی لغوی نسخ، ''ازاله'' را سازگارترین معنا با ایدهٔ نسخ دانسته و معتقد است که در قرآن ایدهٔ نسخ با واژه‌های مختلفی تعبیر شده که همگیشان با مفهوم ازاله سازگارند{{پنک|صدر|۱۳۷۵|ص=۴۶}} و در ادامه چند مثال را از قرآن می‌آورد:{{پنک|صدر|۱۳۷۵|ص=۴۷}}
صدر از بین معانی لغوی نسخ، ''ازاله'' را سازگارترین معنا با ایدهٔ نسخ دانسته و معتقد است که در قرآن ایدهٔ نسخ با واژه‌های مختلفی تعبیر شده که همگی‌شان با مفهوم ازاله سازگارند{{پنک|صدر|۱۳۷۵|ص=۴۶}} و در ادامه چند مثال را از [[قرآن]] می‌آورد:{{پنک|صدر|۱۳۷۵|ص=۴۷}}
# {{متن قرآن|سوره=نحل|آیه=۱۰۱|ترجمه=و ما هرگاه آیتی را از راه مصلحت تبدیل کرده و بجای آن آیتی دیگر آوریم در صورتی که خدا بهتر داند تا چه چیز نازل کند، می‌گویند تو [بر خدا] همیشه افترا می‌بندی، چنین نیست، بلکه اکثر اینها نمی‌فهمند.}}
# {{متن قرآن|سوره=نحل|آیه=۱۰۱|ترجمه=و ما هرگاه آیتی را از راه مصلحت تبدیل کرده و بجای آن آیتی دیگر آوریم در صورتی که خدا بهتر داند تا چه چیز نازل کند، می‌گویند تو [بر خدا] همیشه افترا می‌بندی، چنین نیست، بلکه اکثر اینها نمی‌فهمند.}}
# {{متن قرآن|مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ…|سوره=بقره|آیه=۱۰۶|ترجمه=هرچه از آیات قرآن را نسخ کنیم یا حکم آن را متروک سازیم بهتر از آن یا مانند آن بیاوریم…}}
# {{متن قرآن|مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ…|سوره=بقره|آیه=۱۰۶|ترجمه=هرچه از آیات قرآن را نسخ کنیم یا حکم آن را متروک سازیم بهتر از آن یا مانند آن بیاوریم…}}
خط ۱۱: خط ۱۱:


== در روایات شیعیان ==
== در روایات شیعیان ==
# «فَمَا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (ص) آیَةٌ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا أَقْرَأَنِیهَا وَ أَمْلَاهَا عَلَیَّ فَکَتَبْتُهَا بِخَطِّی وَ عَلَّمَنِی تَأْوِیلَهَا وَ تَفْسِیرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا وَ مُحْکَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا وَ خَاصَّهَا وَ عَامَّهَا…» «هیچ آیه‌ای از قرآن نازل نشده است مگر اینکه پیامبر (ص) آن را بر من قرائت کرده است و آن را بر من املا کرده و من آن را بخط خود نوشته‌ام و پیامبر (ص) تأویل و تفسیرش و ناسخ و منسوخش و محکم و متشابهش و خاص و عامش … را به من تعلیم فرمود.»{{پنک|عاملی کلخوران|محمد حسینی حیران|۱۴۰۱|ص=۳}}
# «فَمَا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (ص) آیَةٌ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا أَقْرَأَنِیهَا وَ أَمْلَاهَا عَلَیَّ فَکَتَبْتُهَا بِخَطِّی وَ عَلَّمَنِی تَأْوِیلَهَا وَ تَفْسِیرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا وَ مُحْکَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا وَ خَاصَّهَا وَ عَامَّهَا…» «هیچ [[آیه|آیه‌ای]] از [[قرآن]] نازل نشده است مگر اینکه [[محمد|پیامبر (ص)]] آن را بر من [[قرائت قرآن|قرائت]] کرده است و آن را بر من املا کرده و من آن را بخط خود نوشته‌ام و پیامبر (ص) تأویل و تفسیرش و ناسخ و منسوخش و محکم و متشابهش و خاص و عامش … را به من تعلیم فرمود.»{{پنک|عاملی کلخوران|محمد حسینی حیران|۱۴۰۱|ص=۳}}
# در حدیثی آمده که امام علی بر «قاض» (داور) یا «قاصّ» (کسی که قصص قرآن را بازگو می‌کرد) می‌گذشت و به او گفت «آیا ناسخ را از منسوخ بازشناسی؟ گفت: نه! امام علی به او گفت: «هلکتَ و اهلکتَ» یعنی مادام که ناسخ و منسوخ را نشناسی هم خود را در معرض هلاکت قرار دادی و هم مردم را در ورطهٔ هلاکت ساقط کردی.{{پنک|حجتی کرمانی|۱۳۷۱|ص=۱۰۳}}
# در حدیثی آمده که [[علی بن ابی‌طالب]] بر «[[قاضی|قاض]]» (داور) یا «[[قاص|قاصّ]]» (کسی که [[قصص قرآن]] را بازگو می‌کرد) می‌گذشت و به او گفت «آیا ناسخ را از منسوخ بازشناسی؟ گفت: نه! علی به او گفت: «هلکتَ و اهلکتَ» یعنی مادام که ناسخ و منسوخ را نشناسی هم خود را در معرض هلاکت قرار دادی و هم مردم را در ورطهٔ هلاکت ساقط کردی.{{پنک|حجتی کرمانی|۱۳۷۱|ص=۱۰۳}}


== ارجاعات ==
== پانویس ==
 
=== ارجاعات ===
{{منابع}}
{{منابع}}


== منابع ==
=== منابع ===
{{آغاز منابع}}
{{آغاز منابع}}
* {{یادکرد ژورنال | ژورنال = مجموعه مقالات کنگره شیخ مفید | عنوان = ناسخ و منسوخ در قرآن کریم | نام = علی | نام خانوادگی = حجتی کرمانی | دوره = 1 | تاریخ = 1371}}
* {{یادکرد ژورنال | ژورنال = مجموعه مقالات کنگره شیخ مفید | عنوان = ناسخ و منسوخ در قرآن کریم | نام = علی | نام خانوادگی = حجتی کرمانی | دوره = 1 | تاریخ = 1371}}

نسخهٔ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۵۰

ناسخ و منسوخ یا نسخ در لغت به معنای ابطال کردن، فسخ کردن یا منسوخ نمودن است.[۱] برای نسخ در اصطلاح تعاریف مختلفی صورت گرفته که با وجود اختلافاتی که بین این تعاریف وجود دارد می‌توان مخرج مشترکشان را «تغییر دادن حکمی و جانشین ساختن حکمی دیگر به جای آن» در نظر گرفت.[۲] نسخ یکی از مهم‌ترین مباحثی است که از دیرباز در میان دانشمندان «علم اصول» و محققین «تاریخ و علوم قرآن» مورد تحقیق و مناقشه و رد و ایراد قرار گرفته و تحقیقات گسترده‌ای در رابطه با آن انجام شده است.[۳]

محمدباقر صدر به نقل از ابوالقاسم خویی، از فقهای شیعه دوازده‌امامی، نسخ را اینگونه تعریف می‌کند: «نسخ عبارت است از رفع امر ثابتی در شریعت مقدس با پایان یافتن مدت و زمان خواه امر مرتفع از احکام تکلیفی - چون وجود و حرکت باشد - و خواه از احکام وضعی - چون صحت و بطلان - و خواه از منصبهای الهی یا جز این‌ها از اموری که مرتبط به خداوند است از آن جهت که شارع است».[۴]

در قرآن

صدر از بین معانی لغوی نسخ، ازاله را سازگارترین معنا با ایدهٔ نسخ دانسته و معتقد است که در قرآن ایدهٔ نسخ با واژه‌های مختلفی تعبیر شده که همگی‌شان با مفهوم ازاله سازگارند[۵] و در ادامه چند مثال را از قرآن می‌آورد:[۴]

  1. وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ ۙ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ (ترجمه: و ما هرگاه آیتی را از راه مصلحت تبدیل کرده و بجای آن آیتی دیگر آوریم در صورتی که خدا بهتر داند تا چه چیز نازل کند، می‌گویند تو [بر خدا] همیشه افترا می‌بندی، چنین نیست، بلکه اکثر اینها نمی‌فهمند.)[نحل–۱۰۱]
  2. مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ… (ترجمه: هرچه از آیات قرآن را نسخ کنیم یا حکم آن را متروک سازیم بهتر از آن یا مانند آن بیاوریم…)[بقره–۱۰۶]
  3. يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ ۖ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ (ترجمه: خداوند هرچه خواهد محو و هرچه را خواهد اثبات می‌کند و اصل کتاب نزد اوست.)[رعد–۳۹]

در روایات شیعیان

  1. «فَمَا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (ص) آیَةٌ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا أَقْرَأَنِیهَا وَ أَمْلَاهَا عَلَیَّ فَکَتَبْتُهَا بِخَطِّی وَ عَلَّمَنِی تَأْوِیلَهَا وَ تَفْسِیرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا وَ مُحْکَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا وَ خَاصَّهَا وَ عَامَّهَا…» «هیچ آیه‌ای از قرآن نازل نشده است مگر اینکه پیامبر (ص) آن را بر من قرائت کرده است و آن را بر من املا کرده و من آن را بخط خود نوشته‌ام و پیامبر (ص) تأویل و تفسیرش و ناسخ و منسوخش و محکم و متشابهش و خاص و عامش … را به من تعلیم فرمود.»[۶]
  2. در حدیثی آمده که علی بن ابی‌طالب بر «قاض» (داور) یا «قاصّ» (کسی که قصص قرآن را بازگو می‌کرد) می‌گذشت و به او گفت «آیا ناسخ را از منسوخ بازشناسی؟ گفت: نه! علی به او گفت: «هلکتَ و اهلکتَ» یعنی مادام که ناسخ و منسوخ را نشناسی هم خود را در معرض هلاکت قرار دادی و هم مردم را در ورطهٔ هلاکت ساقط کردی.[۷]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • حجتی کرمانی، علی (۱۳۷۱). «ناسخ و منسوخ در قرآن کریم». مجموعه مقالات کنگره شیخ مفید. ۱.
  • عاملی کلخوران، حسن؛ محمد حسینی حیران، مهسا (۱۴۰۱). «بررسی نسخ و اقسام آن در آیات قرآن». مطالعات مدیریت، حسابداری و حقوق. ۶.
  • صدر، محمدباقر (۱۳۷۵). «نسخ در قرآن». مطالعات تاریخی قرآن و حدیث (۶-۷).