ناسخ و منسوخ
قرآن |
---|
ناسخ و منسوخ یا نسخ در لغت به معنای ابطال کردن، فسخ کردن یا منسوخ نمودن است.[۱] برای نسخ در اصطلاح تعاریف مختلفی صورت گرفته که با وجود اختلافاتی که بین این تعاریف وجود دارد میتوان مخرج مشترکشان را «تغییر دادن حکمی و جانشین ساختن حکمی دیگر به جای آن» در نظر گرفت.[۲] نسخ یکی از مهمترین مباحثی است که از دیرباز در میان دانشمندان «علم اصول» و محققین «تاریخ و علوم قرآن» مورد تحقیق و مناقشه و رد و ایراد قرار گرفته و تحقیقات گستردهای در رابطه با آن انجام شده است.[۳]
محمدباقر صدر به نقل از ابوالقاسم خویی، از فقهای شیعه دوازدهامامی، نسخ را اینگونه تعریف میکند: «نسخ عبارت است از رفع امر ثابتی در شریعت مقدس با پایان یافتن مدت و زمان خواه امر مرتفع از احکام تکلیفی - چون وجود و حرکت باشد - و خواه از احکام وضعی - چون صحت و بطلان - و خواه از منصبهای الهی یا جز اینها از اموری که مرتبط به خداوند است از آن جهت که شارع است».[۴]
در قرآن
صدر از بین معانی لغوی نسخ، ازاله را سازگارترین معنا با ایدهٔ نسخ دانسته و معتقد است که در قرآن ایدهٔ نسخ با واژههای مختلفی تعبیر شده که همگیشان با مفهوم ازاله سازگارند[۵] و در ادامه چند مثال را از قرآن میآورد:[۴]
- وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ ۙ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ (ترجمه: و ما هرگاه آیتی را از راه مصلحت تبدیل کرده و بجای آن آیتی دیگر آوریم در صورتی که خدا بهتر داند تا چه چیز نازل کند، میگویند تو [بر خدا] همیشه افترا میبندی، چنین نیست، بلکه اکثر اینها نمیفهمند.)[نحل–۱۰۱]
- مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ… (ترجمه: هرچه از آیات قرآن را نسخ کنیم یا حکم آن را متروک سازیم بهتر از آن یا مانند آن بیاوریم…)[بقره–۱۰۶]
- يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ ۖ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ (ترجمه: خداوند هرچه خواهد محو و هرچه را خواهد اثبات میکند و اصل کتاب نزد اوست.)[رعد–۳۹]
در روایات شیعیان
- «فَمَا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (ص) آیَةٌ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا أَقْرَأَنِیهَا وَ أَمْلَاهَا عَلَیَّ فَکَتَبْتُهَا بِخَطِّی وَ عَلَّمَنِی تَأْوِیلَهَا وَ تَفْسِیرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا وَ مُحْکَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا وَ خَاصَّهَا وَ عَامَّهَا…» «هیچ آیهای از قرآن نازل نشده است مگر اینکه پیامبر (ص) آن را بر من قرائت کرده است و آن را بر من املا کرده و من آن را بخط خود نوشتهام و پیامبر (ص) تأویل و تفسیرش و ناسخ و منسوخش و محکم و متشابهش و خاص و عامش … را به من تعلیم فرمود.»[۶]
- در حدیثی آمده که علی بن ابیطالب بر «قاض» (داور) یا «قاصّ» (کسی که قصص قرآن را بازگو میکرد) میگذشت و به او گفت «آیا ناسخ را از منسوخ بازشناسی؟ گفت: نه! علی به او گفت: «هلکتَ و اهلکتَ» یعنی مادام که ناسخ و منسوخ را نشناسی هم خود را در معرض هلاکت قرار دادی و هم مردم را در ورطهٔ هلاکت ساقط کردی.[۷]
پانویس
ارجاعات
- ↑ حجتی کرمانی ۱۳۷۱، ص. ۱۱۰.
- ↑ عاملی کلخوران و محمد حسینی حیران ۱۴۰۱، ص. ۲.
- ↑ حجتی کرمانی ۱۳۷۱، ص. ۱۰۱.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ صدر ۱۳۷۵، ص. ۴۷.
- ↑ صدر ۱۳۷۵، ص. ۴۶.
- ↑ عاملی کلخوران و محمد حسینی حیران ۱۴۰۱، ص. ۳.
- ↑ حجتی کرمانی ۱۳۷۱، ص. ۱۰۳.
منابع
- حجتی کرمانی، علی (۱۳۷۱). «ناسخ و منسوخ در قرآن کریم». مجموعه مقالات کنگره شیخ مفید. ۱.
- عاملی کلخوران، حسن؛ محمد حسینی حیران، مهسا (۱۴۰۱). «بررسی نسخ و اقسام آن در آیات قرآن». مطالعات مدیریت، حسابداری و حقوق. ۶.
- صدر، محمدباقر (۱۳۷۵). «نسخ در قرآن». مطالعات تاریخی قرآن و حدیث (۶-۷).