سوره کوثر: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۹: خط ۹:
|حرف = ۴۳
|حرف = ۴۳
}}
}}
'''کوثر''' ({{Lang-ar|الْکَوْثَر}}) صد و هشتمین [[سوره]] [[قرآن]] بر اساس ترتیب [[مصحف عثمانی]] و دارای سه [[آیه]] است. کوثر در [[جزء]] سی‌ام قرار دارد و جایگاهش در [[ترتیب نزول سوره‌های قرآن|ترتیب نزول]] بر اساس نظر [[محمدهادی معرفت]] مبتنی بر روایت [[ابن عباس]] سورهٔ پانزدهم، پس از [[عادیات]] و پیش از [[تکاثر|تکاثُر]] است. اغلب [[تفسیر (قرآن)|مفسران]] سورهٔ کوثر را [[سوره مکی|مکّی]] دانسته اند، اما بعضی مفسران نظر بر [[سوره مدنی|مدنی]] بودنش دارند.  
'''کوثر''' ({{Lang-ar|الْکَوْثَر}}) صد و هشتمین [[سوره]] [[قرآن]] بر اساس ترتیب [[مصحف عثمانی]] و دارای سه [[آیه]] است. کوثر در [[جزء]] سی‌ام قرار دارد و جایگاهش در [[ترتیب نزول سوره‌های قرآن|ترتیب نزول]] بر اساس نظر [[محمدهادی معرفت]] مبتنی بر روایت [[ابن‌عباس]] سورهٔ پانزدهم، پس از [[عادیات]] و پیش از [[تکاثر|تکاثُر]] است. اغلب [[تفسیر (قرآن)|مفسران]] سورهٔ کوثر را [[سوره مکی|مکّی]] دانسته‌اند، اما بعضی مفسران نظر بر [[سوره مدنی|مدنی]] بودنش دارند.


کوثر را در قرآن، «خیر فراوان» معنی کرده‌اند. در تفسیرِ کوثر، بیست و شش معنیِ مختلف آمده است. در تفاسیر، [[حدیث|احادیثی]] گزارش شده است که در آن‌ها، کوثر رودی در بهشت، پوشیده از طلا و جاری بر مروارید، سفیدتر از شیر و شیرین‌تر از عسل، با [[گنبد|قُبّه]]‌هایی از [[مروارید|دُرّ]] و [[یاقوت]] در دو طرفش، پوشیده از [[زبرجد|زَبَرجَد]] و ظرف‌هایش از نقره به شمارهٔ ستارگانِ آسمان است و نوشیدن از آن هیچ‌گاه تشنگی نخواهد آورد؛ و نیز حوض کوثر — که متعلق به [[محمد]]، [[پیامبر اسلام]] است — سیراب‌کنندهٔ مؤمنان به هنگامِ ورود به بهشت، معرفی شده است. تفاسیری مانند [[نبوت|نبوّتِ پیامبر]] و قرآن، کثرتِ [[صحابه|اصحاب]] و پیروان محمد، فراوانیِ [[سادات|نسل و ذُرّیه]] وی و [[شفاعت]] نیز درباره‌اش گفته شده است. در دیدگاه [[شیعه]]، [[فاطمه زهرا]] به عنوان [[تأویل]] کوثر معرفی شده و به کثرتِ نسل پیامبر از طریق فاطمه زهرا اشاره شده است.  
کوثر را در قرآن، «خیر فراوان» معنی کرده‌اند. در تفسیرِ کوثر، بیست و شش معنیِ مختلف آمده است. در تفاسیر، [[حدیث|احادیثی]] گزارش شده است که در آن‌ها، کوثر رودی در بهشت، پوشیده از طلا و جاری بر مروارید، سفیدتر از شیر و شیرین‌تر از عسل، با [[گنبد|قُبّه]]‌هایی از [[مروارید|دُرّ]] و [[یاقوت]] در دو طرفش، پوشیده از [[زبرجد|زَبَرجَد]] و ظرف‌هایش از نقره به شمارهٔ ستارگانِ آسمان است و نوشیدن از آن هیچ‌گاه تشنگی نخواهد آورد؛ و نیز حوض کوثر — که متعلق به [[محمد]]، [[پیامبر اسلام]] است — سیراب‌کنندهٔ مؤمنان به هنگامِ ورود به بهشت، معرفی شده است. تفاسیری مانند [[نبوت|نبوّتِ پیامبر]] و قرآن، کثرتِ [[صحابه|اصحاب]] و پیروان محمد، فراوانیِ [[سادات|نسل و ذُرّیه]] وی و [[شفاعت]] نیز درباره‌اش گفته شده است. در دیدگاه [[شیعه]]، [[فاطمه زهرا]] به عنوان [[تأویل]] کوثر معرفی شده و به کثرتِ نسل پیامبر از طریق فاطمه زهرا اشاره شده است.


طبق تفاسیر و با توجه به احادیث،‌ منظور از ''[[نماز|صَلاة]]'' در این سوره، [[نماز صبح]] به [[نماز جماعت|جماعت]] یا نمازِ [[عید قربان]] است و مراد از ''نَحر''، [[قربانی کردن]] در [[منا|مِنا]]، به‌سوی [[قبله]] ایستادن در وقتِ نماز و نیز بلند کردنِ دست‌ها در هنگامِ [[تکبیر]] تا مقابل گلوگاه و صورت است. دربارهٔ ''شانِئْ'' و ''اَبتَر'' در تفاسیر، به داستانِ کنایه‌ها به پیامبر دربارهٔ بی‌نسل ماندنش پرداخته، و دشمنِ کینه‌توزِ پیامبر از خیر بُریده معرفی می‌شود. [[ابتر (جنسی)|ابتر]]، یعنی کسی که همهٔ خیرها از او منقطع شده، یا کسی که بلاعقب است. به‌گفتهٔ مفسرانِ شیعه، کلمهٔ «ابتر» در آخرِ آیهٔ سوم، به‌معنیِ بی‌دنباله است و با توجه به محتوای آیه، چنین به‌نظر می‌رسد که منظور از کوثر، تنها فراوانیِ نسلِ پیامبر اسلام است و یا اینکه هم خیر کثیر منظور است و هم کثرت نسل. بعضی از کلمات این سوره مانند «کوثر»، «نحر» و «ابتر» تنها یک بار در قرآن آمده‌اند. در فضیلتِ سورهٔ کوثر آمده تلاوت‌کننده‌اش پاداشی به‌اندازهٔ شمارِ [[قربانی کردن|قربانی‌ها]] در [[عید قربان]] و قربانی‌های [[اهل کتاب]] و [[مشرکان]] دارد و از نهرهای بهشتی سیراب خواهد شد و نزد پیامبر اسلام جایگاه دارد.
طبق تفاسیر و با توجه به احادیث، منظور از ''[[نماز|صَلاة]]'' در این سوره، [[نماز صبح]] به [[نماز جماعت|جماعت]] یا نمازِ [[عید قربان]] است و مراد از ''نَحر''، [[قربانی کردن]] در [[منا|مِنا]]، به‌سوی [[قبله]] ایستادن در وقتِ نماز و نیز بلند کردنِ دست‌ها در هنگامِ [[تکبیر]] تا مقابل گلوگاه و صورت است. دربارهٔ ''شانِئْ'' و ''اَبتَر'' در تفاسیر، به داستانِ کنایه‌ها به پیامبر دربارهٔ بی‌نسل ماندنش پرداخته، و دشمنِ کینه‌توزِ پیامبر از خیر بُریده معرفی می‌شود. [[ابتر (جنسی)|ابتر]]، یعنی کسی که همهٔ خیرها از او منقطع شده، یا کسی که بلاعقب است. به‌گفتهٔ مفسرانِ شیعه، کلمهٔ «ابتر» در آخرِ آیهٔ سوم، به‌معنیِ بی‌دنباله است و با توجه به محتوای آیه، چنین به‌نظر می‌رسد که منظور از کوثر، تنها فراوانیِ نسلِ پیامبر اسلام است یا اینکه هم خیر کثیر منظور است و هم کثرت نسل. بعضی از کلمات این سوره مانند «کوثر»، «نحر» و «ابتر» تنها یک بار در قرآن آمده‌اند. در فضیلتِ سورهٔ کوثر آمده تلاوت‌کننده‌اش پاداشی به‌اندازهٔ شمارِ [[قربانی کردن|قربانی‌ها]] در [[عید قربان]] و قربانی‌های [[اهل کتاب]] و [[مشرکان]] دارد و از نهرهای بهشتی سیراب خواهد شد و نزد پیامبر اسلام جایگاه دارد.


== نام‌ها ==
== نام‌ها ==
نام این سوره از اولین آیهٔ آن گرفته شده است. کلمهٔ «''کوثر''»، تنها یک بار در [[قرآن]] مورد استفاده قرار گرفته است. این کلمه از ریشهٔ «ک‌ث‌ر» مشتق شده که بر وزن «فَوْعَل» به معنای فراوانی‌ای است که کم نمی‌شود. کوثر در [[شعر عربی|اشعار نخستینِ عربی]] به‌معنای «فراوانی» به‌کار برده می‌شود.<ref dir=ltr>{{پک|Horovitz|Gardet|1997|ف=Kawṯẖwar|ک=Encyclopedia of Islam|زبان=en}}</ref> [[راغب اصفهانی]] در ''[[مفردات راغب|مُفرَدات]]'' به قولِ «نهر بهشتی» اشاره می‌کند که سرچشمهٔ دیگر نهرهاست و ادامه می‌دهد که کوثر به‌معنیِ خیرِ بزرگی است که به پیامبر عطا شد؛ و نیز مردِ سَخیّ و کریم را کوثر گویند.<ref>{{پک|راغب اصفهانی|۱۴۱۲|ک=مفردات الفاظ قرآن|ص=۷۰۳}}</ref> [[فخرالدین طریحی|طُرَیْحی]] در ''[[مجمع البحرین و مطلع النیرین|مَجمَعُ الْبَحرَیْن]]'' و [[ابومنصور عبدالملک ثعالبی|ثَعالِبی]] در ''[[فقه اللغه و سر العربیه|فِقهُ اللُّغَة]]'' کوثر را «سَرورِ پر خیر»<ref group="یادداشت">«السید الکثیر الخیر»</ref> معنا می‌کند.<ref>{{پک|طریحی|۱۳۷۵|ک=مجمع البحرین|ج=۳|ص=۴۶۹–۴۷۱}}</ref><ref>{{پک|ثعالبی|۱۴۱۴|ک=فقه اللغة|ص=۱۸۲}}</ref> [[ابن منظور]] در ''[[لسان العرب|لِسانُ الْعَرَب]]'' معنای کوثر را «خیر زیاد در هر چیز» دانسته و به بیان معانی و تفاسیرِ مختلفِ کوثر می‌پردازد.<ref group="یادداشت">موارد مورد اشاره [[ابن منظور]] در [[لسان العرب]] برای معانی کوثر عبارتند از: نهری در بهشت، قرآن، نبوت، اسلام و شفاعت. (رک: {{پک|ابن منظور|۱۴۱۴|ک=لسان العرب|ج=۵|ص=۱۳۳}})</ref><ref>{{پک|ابن منظور|۱۴۱۴|ک=لسان العرب|ج=۵|ص=۱۳۳}}</ref> [[مجدالدین فیروزآبادی|فیروزآبادی]] در ''[[القاموس المحیط|اَلْقاموسُ الْمُحیط]]'' کوثر را «فراوان از هر چیز» معنی می‌کند و به معانیِ دیگر مانند «نهر» یا «مردِ بخشنده» اشاره می‌کند.<ref>{{پک|فیروزآبادی|۱۴۱۵|ک=القاموس المحیط|ج=۲|ص=۲۱۲}}</ref>
نام این سوره از اولین آیهٔ آن گرفته شده است. کلمهٔ «''کوثر''»، تنها یک بار در [[قرآن]] مورد استفاده قرار گرفته است. این کلمه از ریشهٔ «ک‌ث‌ر» مشتق شده که بر وزن «فَوْعَل» به معنای فراوانی‌ای است که کم نمی‌شود. کوثر در [[شعر عربی|اشعار نخستینِ عربی]] به‌معنای «فراوانی» به‌کار برده می‌شود.<ref dir=ltr>{{پک|Horovitz|Gardet|1997|ف=Kawṯẖwar|ک=Encyclopedia of Islam|زبان=en}}</ref> [[راغب اصفهانی]] در ''[[مفردات راغب|مُفرَدات]]'' به قولِ «نهر بهشتی» اشاره می‌کند که سرچشمهٔ دیگر نهرهاست و ادامه می‌دهد که کوثر به‌معنیِ خیرِ بزرگی است که به پیامبر عطا شد؛ و نیز مردِ سَخیّ و کریم را کوثر گویند.<ref>{{پک|راغب اصفهانی|۱۴۱۲|ک=مفردات الفاظ قرآن|ص=۷۰۳}}</ref> [[فخرالدین طریحی|طُرَیْحی]] در ''[[مجمع البحرین و مطلع النیرین|مَجمَعُ الْبَحرَیْن]]'' و [[ابومنصور عبدالملک ثعالبی|ثَعالِبی]] در ''[[فقه اللغه و سر العربیه|فِقهُ اللُّغَة]]'' کوثر را «سَرورِ پر خیر»<ref group="یادداشت">«السید الکثیر الخیر»</ref> معنا می‌کند.<ref>{{پک|طریحی|۱۳۷۵|ک=مجمع البحرین|ج=۳|ص=۴۶۹–۴۷۱}}</ref><ref>{{پک|ثعالبی|۱۴۱۴|ک=فقه اللغة|ص=۱۸۲}}</ref> [[ابن منظور]] در ''[[لسان العرب|لِسانُ الْعَرَب]]'' معنای کوثر را «خیر زیاد در هر چیز» دانسته و به بیان معانی و تفاسیرِ مختلفِ کوثر می‌پردازد.<ref group="یادداشت">موارد مورد اشاره [[ابن منظور]] در [[لسان العرب]] برای معانی کوثر عبارتند از: نهری در بهشت، قرآن، نبوت، اسلام و شفاعت. (رک: {{پک|ابن منظور|۱۴۱۴|ک=لسان العرب|ج=۵|ص=۱۳۳}})</ref><ref>{{پک|ابن منظور|۱۴۱۴|ک=لسان العرب|ج=۵|ص=۱۳۳}}</ref> [[مجدالدین فیروزآبادی|فیروزآبادی]] در ''[[القاموس المحیط|اَلْقاموسُ الْمُحیط]]'' کوثر را «فراوان از هر چیز» معنی می‌کند و به معانیِ دیگر مانند «نهر» یا «مردِ بخشنده» اشاره می‌کند.<ref>{{پک|فیروزآبادی|۱۴۱۵|ک=القاموس المحیط|ج=۲|ص=۲۱۲}}</ref>


با وجود آنکه [[محمد الطاهر بن عاشور|ابن‌عاشور]]،‌ مفسر [[اهل سنت]]، تنها نام سوره را «کوثر» می‌داند؛ اما از دو نام «سوره نحر» و «سوره انا اعطیناک الکوثر» نیز یاد کرده‌است.<ref>{{پک|ابن عاشور|۱۹۵۶|ک=التحریر و التنویر|ص=۵۷۱|ج=۳۰}}</ref>
با وجود آنکه [[محمد الطاهر بن عاشور|ابن‌عاشور]]، مفسر [[اهل سنت]]، تنها نام سوره را «کوثر» می‌داند؛ اما از دو نام «سوره نحر» و «سوره انا اعطیناک الکوثر» نیز یاد کرده است.<ref>{{پک|ابن عاشور|۱۹۵۶|ک=التحریر و التنویر|ص=۵۷۱|ج=۳۰}}</ref>


== محتوا و ساختار ==
== محتوا و ساختار ==
این سوره کوتاه‌ترین و یکصدوهشتمین سورهٔ قرآن است.<ref dir=ltr>{{پک|Horovitz|Gardet|1997|ف=Kawṯẖwar|ک=Encyclopedia of Islam|زبان=en}}</ref> این سوره از بخشش کوثر به پیامبر از جانب خداوند، دستور به نماز و قربانی به شکرانهٔ این بخشش، و بی‌دنباله بودنِ دشمنِ پیامبر سخن می‌گوید.<ref>{{پک|رضایی|بهار ۱۳۸۵|ف=تفسیر سورهٔ کوثر|ک=قرآنی کوثر|رف=قرآنی}}</ref> این سوره مشتمل بر سه آیه،‌ ده کلمه و چهل و دو حرف است که متن آن به شرح ذیل می‌باشد: <ref>{{پک|امین|۱۳۸۹|ک=مخزن العرفان در تفسیر قرآن|ص=۳۳۱|ج=۱۵}}</ref><ref>{{پک|ثعلبی|۱۴۲۲|ک=الکشف و البیان|ص=۳۰۷|ج=۱۰}}</ref><blockquote>{{color|green|﴿بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ، إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ﴾ ۱ ﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ﴾ ۲ ﴿إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ﴾ ۳}}</blockquote>[[بهاءالدین خرمشاهی]]، مترجم شیعه، در ترجمه این سوره آورده‌است:<ref>{{پک|خرمشاهی|۱۳۹۳|ک=ترجمه خرمشاهی|ص=۶۰۲}}</ref><blockquote>{{color|green|﴿به نام خداوند بخشنده مهربان، ما به تو كوثر بخشيده‌‏ايم﴾ ۱ ﴿پس براى پروردگارت نماز بگزار و قربانى كن‏﴾ ۲ ﴿بی‌گمان دشمن تو بی‌سرانجام [و بلاعقب‏] است﴾ ۳}}</blockquote>{{ساختار سوره کوثر}}
این سوره کوتاه‌ترین و یکصدوهشتمین سورهٔ قرآن است.<ref dir=ltr>{{پک|Horovitz|Gardet|1997|ف=Kawṯẖwar|ک=Encyclopedia of Islam|زبان=en}}</ref> این سوره از بخشش کوثر به پیامبر از جانب خداوند، دستور به نماز و قربانی به شکرانهٔ این بخشش، و بی‌دنباله بودنِ دشمنِ پیامبر سخن می‌گوید.<ref>{{پک|رضایی|بهار ۱۳۸۵|ف=تفسیر سورهٔ کوثر|ک=قرآنی کوثر|رف=قرآنی}}</ref> این سوره مشتمل بر سه آیه، ده کلمه و چهل و دو حرف است که متن آن به شرح ذیل می‌باشد:<ref>{{پک|امین|۱۳۸۹|ک=مخزن العرفان در تفسیر قرآن|ص=۳۳۱|ج=۱۵}}</ref><ref>{{پک|ثعلبی|۱۴۲۲|ک=الکشف و البیان|ص=۳۰۷|ج=۱۰}}</ref><blockquote>{{color|green|﴿بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ، إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ﴾ ۱ ﴿فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ﴾ ۲ ﴿إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ﴾ ۳}}</blockquote>[[بهاءالدین خرمشاهی]]، مترجم شیعه، در ترجمه این سوره آورده است:<ref>{{پک|خرمشاهی|۱۳۹۳|ک=ترجمه خرمشاهی|ص=۶۰۲}}</ref><blockquote>{{color|green|﴿به نام خداوند بخشنده مهربان، ما به تو کوثر بخشیده‌ایم﴾ ۱ ﴿پس برای پروردگارت نماز بگزار و قربانی کن‏﴾ ۲ ﴿بی‌گمان دشمن تو بی‌سرانجام [و بلاعقب‏] است﴾ ۳}}</blockquote>{{ساختار سوره کوثر}}


== شأن نزول و ترتیب ==
== شأن نزول و ترتیب ==
در [[سوره مکی|مَکّی]] یا [[سوره مدنی|مَدَنی]] بودنِ این سوره اختلاف است و از ظاهر آن برمی‌آید که در [[مکه|مکّه]] نازل شده باشد. بعضی از مفسران برای جمع بین این دو نظر، بیان کرده‌اند که شاید این سوره دو بار — یک بار در مکه و یک بار هم در مدینه — نازل شده باشد.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۷۰|ک=ترجمهٔ تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۶۳۷–۶۳۸}}</ref><ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۶۸–۳۶۹|رف=نمونه ۲۷}}</ref> به‌گزارش [[تفسیر (قرآن)|مفسر]] [[شیعه]]، [[فضل بن حسن طبرسی|طَبْرِسی]] در ''[[تفسیر مجمع‌البیان|مجمع‌البیان]]'' و مفسر [[اهل سنت]]، [[شهاب‌الدین آلوسی|آلوسی]] در ''[[روح‌المعانی|روح المعانی]]''، [[ابن عباس]] و [[کلبی|کَلْبی]] سورهٔ کوثر را مکی، و [[عکرمه|عَکرَمه]] و [[ضحاک (راوی)|ضحّاک]] مدنی می‌دانند.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۰۸}}</ref><ref>{{پک|آلوسی|۱۴۱۵|ک=تفسیر روح المعانی|ج=۱۵|ص=۴۷۸}}</ref> [[ابراهیم رفعت‌پاشا|رفعت‌پاشا]]، نویسنده سنی مذهب در کتابش ''[[مراة‌الحرمین]]'' مکان نزول سوره کوثر را منطقه‌ای در میانه [[سرزمین منا]] دانسته که امروزه به [[مسجد کوثر]] شهره است.<ref>{{پک|نصیرپور|۱۳۷۲|ک=زندگانی فاطمه زهرا|ص=۱۲۰}}</ref> به‌گفتهٔ [[محمدهادی معرفت]]، قرآن پژوه شیعه، این سوره طبق [[ترتیب نزول سوره‌های قرآن|ترتیب نزول]] مبتنی بر روایت [[ابن عباس]] در جایگاه پانزدهم، پس از سوره [[عادیات]] و قبل از [[تکاثر|تَکاثُر]]، نازل شده است.<ref>{{پک|معرفت|۱۳۸۱|ک=علوم قرآنی|ص=۹۰}}</ref> [[وهبه زحیلی]]، مفسر سنی، نیز مکّی بودن این سوره را به قول مشهور نسبت داده است.<ref>{{پک|زحیلی|۱۹۲۳|ک=التفسیر المنیر|ص=۴۲۸|ج=۳۰}}</ref>  
در [[سوره مکی|مَکّی]] یا [[سوره مدنی|مَدَنی]] بودنِ این سوره اختلاف است و از ظاهر آن برمی‌آید که در [[مکه|مکّه]] نازل شده باشد. بعضی از مفسران برای جمع بین این دو نظر، بیان کرده‌اند که شاید این سوره دو بار — یک بار در مکه و یک بار هم در مدینه — نازل شده باشد.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۷۰|ک=ترجمهٔ تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۶۳۷–۶۳۸}}</ref><ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۶۸–۳۶۹|رف=نمونه ۲۷}}</ref> به‌گزارش [[تفسیر (قرآن)|مفسر]] [[شیعه]]، [[فضل بن حسن طبرسی|طَبْرِسی]] در ''[[تفسیر مجمع‌البیان|مجمع‌البیان]]'' و مفسر [[اهل سنت]]، [[شهاب‌الدین آلوسی|آلوسی]] در ''[[روح‌المعانی|روح المعانی]]''، [[ابن‌عباس]] و [[کلبی|کَلْبی]] سورهٔ کوثر را مکی، و [[عکرمه|عَکرَمه]] و [[ضحاک (راوی)|ضحّاک]] مدنی می‌دانند.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۰۸}}</ref><ref>{{پک|آلوسی|۱۴۱۵|ک=تفسیر روح المعانی|ج=۱۵|ص=۴۷۸}}</ref> [[ابراهیم رفعت‌پاشا|رفعت‌پاشا]]، نویسنده سنی مذهب در کتابش ''[[مراةالحرمین]]'' مکان نزول سوره کوثر را منطقه‌ای در میانه [[سرزمین منا]] دانسته که امروزه به [[مسجد کوثر]] شهره است.<ref>{{پک|نصیرپور|۱۳۷۲|ک=زندگانی فاطمه زهرا|ص=۱۲۰}}</ref> به‌گفتهٔ [[محمدهادی معرفت]]، قرآن پژوه شیعه، این سوره طبق [[ترتیب نزول سوره‌های قرآن|ترتیب نزول]] مبتنی بر روایت [[ابن‌عباس]] در جایگاه پانزدهم، پس از سوره [[عادیات]] و قبل از [[تکاثر|تَکاثُر]]، نازل شده است.<ref>{{پک|معرفت|۱۳۸۱|ک=علوم قرآنی|ص=۹۰}}</ref> [[وهبه زحیلی]]، مفسر سنی، نیز مکّی بودن این سوره را به قول مشهور نسبت داده است.<ref>{{پک|زحیلی|۱۹۲۳|ک=التفسیر المنیر|ص=۴۲۸|ج=۳۰}}</ref>


در احادیث آمده سورهٔ کوثر در ماجرای کنایه زدن شخصی به نام عاص بن وائل به پیامبر اسلام دربارهٔ بی‌دنباله بودن وی پس از درگذشتِ [[قاسم بن محمد|قاسم]] و [[عبدالله بن محمد|عبدالله]]، فرزندان پیامبر اسلام نازل شده است.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۷۰|ک=ترجمهٔ تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۶۳۷–۶۳۸}}</ref><ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۱۰–۳۱۱}}</ref><ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۶۸–۳۶۹|رف=نمونه ۲۷}}</ref> محدث و مفسر [[اهل سنت]]، [[ابن ابی‌حاتم]] در کتاب تفسیرش، در تفسیر آیه آخر این موضوع را ذکر می کند.<ref>{{پک|ابن ابی‌حاتم|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۱۰|ص=۳۴۷۱}}</ref> [[جلال الدین محلی|محلّی]]، مفسر اهل سنت، در ''[[تفسیر جلالین|تفسیر الجلالین]]'' شأن نزول آیهٔ آخر را دربارهٔ کنایهٔ عاص بن وائل به پیامبر پس از فوتِ [[قاسم بن محمد]] می‌داند.<ref>{{پک|محلی|سیوطی|۱۴۱۶|ک=تفسیر الجلالین|ص=۶۰۵}}</ref> مفسرانِ شیعه بر این عقیده‌اند که با توجه به آیهٔ آخرِ آن و از سوی دیگر با درنظرگرفتن روایاتِ گوناگون دربارهٔ داستانِ کنایه‌زنی‌ها به پیامبر اسلام، این سوره دلالت بر [[فاطمه زهرا|فاطمه]] و فرزندانِ او و کثرتِ نسلِ پیامبر از طریقِ فاطمه زهرا دارد.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۷۰|ک=ترجمهٔ تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۶۳۷–۶۳۸}}</ref><ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۶۸–۳۶۹|رف=نمونه ۲۷}}</ref> به‌گزارش محمدهادی معرفت، بعضی از مفسران شیعه مانند [[طبرسی]] روایتی را از [[انس بن مالک]] نقل کرده‌اند که سورهٔ کوثر در مدینه و در هنگامِ خواب بر پیامبر نازل شده‌است.<ref group="یادداشت">قال أنس: «بینا رسول الله صلی الله علیه و آله ذات یوم بین أظهرنا إذ أغفی إغفاء ثم رفع رأسه مبتسما فقلت ما أضحکک یا رسول الله قال أنزلت علی آنفا سوره فقرأ سوره الکوثر» {{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۱۰–۳۱۱}}</ref> معرفت در ادامه، این حدیث را نادرست می‌شمارد و می‌گوید هیچ آیه و سوره‌ای در خواب نازل نشده است، مگر اینکه آیه یا سوره‌ای که پیشتر نازل شده و در خواب بازگو شده باشد.<ref>{{پک|معرفت|۱۳۸۱|ک=علوم قرآنی|ص=۹۵}}</ref> این در حالی است که انس، در منابع شیعه به جعل روایت شهره و از جهت اعتبار [[علم حدیث|رجالی]]، ضعیف است.<ref>{{پک|سلیم|۱۳۸۰|ف=انس بن مالک|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی|ج=۱۰|ص=۳۸۱–۳۸۲}}</ref>  
در احادیث آمده سورهٔ کوثر در ماجرای کنایه زدن شخصی به نام عاص بن وائل به پیامبر اسلام دربارهٔ بی‌دنباله بودن وی پس از درگذشتِ [[قاسم بن محمد|قاسم]] و [[عبدالله بن محمد|عبدالله]]، فرزندان پیامبر اسلام نازل شده است.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۷۰|ک=ترجمهٔ تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۶۳۷–۶۳۸}}</ref><ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۱۰–۳۱۱}}</ref><ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۶۸–۳۶۹|رف=نمونه ۲۷}}</ref> محدث و مفسر [[اهل سنت]]، [[ابن ابی‌حاتم]] در کتاب تفسیرش، در تفسیر آیه آخر این موضوع را ذکر می‌کند.<ref>{{پک|ابن ابی‌حاتم|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۱۰|ص=۳۴۷۱}}</ref> [[جلال الدین محلی|محلّی]]، مفسر اهل سنت، در ''[[تفسیر جلالین|تفسیر الجلالین]]'' شأن نزول آیهٔ آخر را دربارهٔ کنایهٔ عاص بن وائل به پیامبر پس از فوتِ [[قاسم بن محمد]] می‌داند.<ref>{{پک|محلی|سیوطی|۱۴۱۶|ک=تفسیر الجلالین|ص=۶۰۵}}</ref> مفسرانِ شیعه بر این عقیده‌اند که با توجه به آیهٔ آخرِ آن و از سوی دیگر با درنظرگرفتن روایاتِ گوناگون دربارهٔ داستانِ کنایه‌زنی‌ها به پیامبر اسلام، این سوره دلالت بر [[فاطمه زهرا|فاطمه]] و فرزندانِ او و کثرتِ نسلِ پیامبر از طریقِ فاطمه زهرا دارد.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۷۰|ک=ترجمهٔ تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۶۳۷–۶۳۸}}</ref><ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۶۸–۳۶۹|رف=نمونه ۲۷}}</ref> به‌گزارش محمدهادی معرفت، بعضی از مفسران شیعه مانند [[طبرسی]] روایتی را از [[انس بن مالک]] نقل کرده‌اند که سورهٔ کوثر در مدینه و در هنگامِ خواب بر پیامبر نازل شده است.<ref group="یادداشت">قال أنس: «بینا رسول‌الله صلی الله علیه و آله ذات یوم بین أظهرنا إذ أغفی إغفاء ثم رفع رأسه مبتسما فقلت ما أضحکک یا رسول‌الله قال أنزلت علی آنفا سوره فقرأ سوره الکوثر» {{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۱۰–۳۱۱}}</ref> معرفت در ادامه، این حدیث را نادرست می‌شمارد و می‌گوید هیچ آیه و سوره‌ای در خواب نازل نشده است، مگر اینکه آیه یا سوره‌ای که پیشتر نازل شده و در خواب بازگو شده باشد.<ref>{{پک|معرفت|۱۳۸۱|ک=علوم قرآنی|ص=۹۵}}</ref> این در حالی است که انس، در منابع شیعه به جعل روایت شهره و از جهت اعتبار [[علم حدیث|رجالی]]، ضعیف است.<ref>{{پک|سلیم|۱۳۸۰|ف=انس بن مالک|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی|ج=۱۰|ص=۳۸۱–۳۸۲}}</ref>


=== رابطه سوره کوثر و ماعون ===
=== رابطه سوره کوثر و ماعون ===
[[فخر رازی]]، مفسر اهل سنت، سوره کوثر را مکملی برای سوره‌های قبل از جمله [[ماعون]] دانسته‌است. بنابر آنچه رازی معتقد است، خداوند در سوره ماعون، صفات تکذیب‌کنندگان دین و در سوره کوثر صفات مومنان (که [[محمد|پیامبر اسلام]] در صدر آنان است) را متذکر می‌شود. رازی در ادامه به شرح تفاوت صفات این دو دسته پرداخته است. وی در این تحقیق، صفتِ بخلِ مکذبین دین را در مقابل صفتِ عطاء و بخشندگیِ مؤمنان، صفتِ ترک و کوچک شمردنِ نماز را در مقابل برپاییِ نمازِ مومنان و صفتِ ریاکاریِ مکذبین را در مقابلِ اخلاصِ مومنان قرار داده‌است.<ref>{{پک|شریعتی|۱۳۵۵|ک=تفسیر نوین|ص=۳۶۷-۳۶۸}}</ref>
[[فخر رازی]]، مفسر اهل سنت، سوره کوثر را مکملی برای سوره‌های قبل از جمله [[ماعون]] دانسته است. بنابر آنچه رازی معتقد است، خداوند در سوره ماعون، صفات تکذیب‌کنندگان دین و در سوره کوثر صفات مؤمنان (که [[محمد|پیامبر اسلام]] در صدر آنان است) را متذکر می‌شود. رازی در ادامه به شرح تفاوت صفات این دو دسته پرداخته است. وی در این تحقیق، صفتِ بخلِ مکذبین دین را در مقابل صفتِ عطاء و بخشندگیِ مؤمنان، صفتِ ترک و کوچک شمردنِ نماز را در مقابل برپاییِ نمازِ مؤمنان و صفتِ ریاکاریِ مکذبین را در مقابلِ اخلاصِ مؤمنان قرار داده است.<ref>{{پک|شریعتی|۱۳۵۵|ک=تفسیر نوین|ص=۳۶۷–۳۶۸}}</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
خط ۳۵: خط ۳۵:


=== اعطای کوثر ===
=== اعطای کوثر ===
دیدگاه مفسران اهل سنت به این صورت است: [[محمد بن ابی حاتم|ابن ابی‌حاتَم]] در ''[[تفسیر القرآن العظیم|تَفسیرُ الْقُرآنِ الْعَظیم]]''، احادیثی را گزارش می‌کند که در آن‌ها، کوثر رودی در بهشت، پوشیده از طلا و جاری بر مروارید، سفیدتر از شیر و شیرین‌تر از عسل بیان شده است. سپس بعضی اقوال را دربارهٔ کوثر از قبیل: نبوّت، خیر و قرآن بیان می‌کند.<ref>{{پک|ابن ابی‌حاتم|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۱۰|ص=۳۴۷۰}}</ref> مفسّرِ [[معتزله|مُعْتَزِلی]]، [[جارالله زمخشری|زَمَخْشَری]] در ''[[تفسیر کشاف|اَلْکَشّاف]]''، احادیث مرتبط با کوثر را بیان می‌کند که در آن‌ها، کوثر رودی در بهشت و خیر کثیر توصیف شده و درباره‌اش آمده شیرین‌تر از عسل، سفیدتر از شیر، خنک‌تر از برف، نرم‌تر از کف و حباب، پوشیده از [[زبرجد|زَبَرجَد]] و ظرف‌هایش از نقره به شمارهٔ ستارگان آسمان است و نوشیدن از آن هیچ‌گاه تشنگی نخواهد آورد.<ref>{{پک|زمخشری|۱۴۰۷|ک=الکشاف|ج=۴|ص=۸۰۶–۸۰۷}}</ref> [[ابن کثیر]] از مفسرانِ [[سلفی|سَلَفیِ]]، در ''[[تفسیر ابن کثیر|تَفسیرُ الْقُرآنِ الْعَظیم]]'' نیز، به‌تفصیل احادیثِ مختلف دربارهٔ کوثر را بیان می‌کند و می‌گوید این تفاسیر عموماً بر نهر دلالت دارند و کوثر خیر کثیر است. او در ادامه به مصادیقِ کوثر در اقوال گوناگون مانند نبوّت، قرآن و ثوابِ آخرت اشاره می‌کند.<ref>{{پک|ابن کثیر قرشی|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۸|ص=۴۷۲–۴۷۵}}</ref> [[جلال‌الدین محلی|جلال‌الدّین مَحَلّی]] در ''[[تفسیر جلالین|تفسیرُ الْجَلالَیْن]]''، کوثر را نهری در بهشت، حوضی که اُمَّتِ پیامبر به آن بازمی‌گردند و نیز خیر کثیری از نبوّت و قرآن و [[شفاعت]] و مانند اینها می‌دانند.<ref>{{پک|محلی|سیوطی|۱۴۱۶|ک=تفسیر الجلالین|ص=۶۰۵}}</ref> فخر رازی نیز با جمع دیدگاه‌های مفسرین سنی مذهب، علاوه بر موارد گذشته، موارد دیگری چون کثرت اولاد، علماء امت، نبوت، قرآن، اسلام، کثرت مسلمانان، فضائل کثیر، بلندمرتبه کردن ذکر و یاد، علم، حسن خلق، مقام محمود، نعمت‌های الهی و خود سوره کوثر که با وجود کوچکی از جمیع منافع بهره‌مند است؛ را از تفاسیر مطرح‌شده برای کلمه کوثر یاد کرده‌است.<ref>{{پک|رازی|۱۴۲۰|ک=تفسیر کبیر|ص=۳۱۳-۳۱۶|ج=۳۲}}</ref>  
دیدگاه مفسران اهل سنت به این صورت است: [[محمد بن ابی حاتم|ابن ابی‌حاتَم]] در ''[[تفسیر القرآن العظیم|تَفسیرُ الْقُرآنِ الْعَظیم]]''، احادیثی را گزارش می‌کند که در آن‌ها، کوثر رودی در بهشت، پوشیده از طلا و جاری بر مروارید، سفیدتر از شیر و شیرین‌تر از عسل بیان شده است. سپس بعضی اقوال را دربارهٔ کوثر از قبیل: نبوّت، خیر و قرآن بیان می‌کند.<ref>{{پک|ابن ابی‌حاتم|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۱۰|ص=۳۴۷۰}}</ref> مفسّرِ [[معتزله|مُعْتَزِلی]]، [[جارالله زمخشری|زَمَخْشَری]] در ''[[تفسیر کشاف|اَلْکَشّاف]]''، احادیث مرتبط با کوثر را بیان می‌کند که در آن‌ها، کوثر رودی در بهشت و خیر کثیر توصیف شده و درباره‌اش آمده شیرین‌تر از عسل، سفیدتر از شیر، خنک‌تر از برف، نرم‌تر از کف و حباب، پوشیده از [[زبرجد|زَبَرجَد]] و ظرف‌هایش از نقره به شمارهٔ ستارگان آسمان است و نوشیدن از آن هیچ‌گاه تشنگی نخواهد آورد.<ref>{{پک|زمخشری|۱۴۰۷|ک=الکشاف|ج=۴|ص=۸۰۶–۸۰۷}}</ref> [[ابن کثیر]] از مفسرانِ [[سلفی|سَلَفیِ]]، در ''[[تفسیر ابن کثیر|تَفسیرُ الْقُرآنِ الْعَظیم]]'' نیز، به‌تفصیل احادیثِ مختلف دربارهٔ کوثر را بیان می‌کند و می‌گوید این تفاسیر عموماً بر نهر دلالت دارند و کوثر خیر کثیر است. او در ادامه به مصادیقِ کوثر در اقوال گوناگون مانند نبوّت، قرآن و ثوابِ آخرت اشاره می‌کند.<ref>{{پک|ابن کثیر قرشی|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۸|ص=۴۷۲–۴۷۵}}</ref> [[جلال‌الدین محلی|جلال‌الدّین مَحَلّی]] در ''[[تفسیر جلالین|تفسیرُ الْجَلالَیْن]]''، کوثر را نهری در بهشت، حوضی که اُمَّتِ پیامبر به آن بازمی‌گردند و نیز خیر کثیری از نبوّت و قرآن و [[شفاعت]] و مانند اینها می‌دانند.<ref>{{پک|محلی|سیوطی|۱۴۱۶|ک=تفسیر الجلالین|ص=۶۰۵}}</ref> فخر رازی نیز با جمع دیدگاه‌های مفسرین سنی مذهب، علاوه بر موارد گذشته، موارد دیگری چون کثرت اولاد، علماء امت، نبوت، قرآن، اسلام، کثرت مسلمانان، فضائل کثیر، بلندمرتبه کردن ذکر و یاد، علم، حسن خلق، مقام محمود، نعمت‌های الهی و خود سوره کوثر که با وجود کوچکی از جمیع منافع بهره‌مند است؛ را از تفاسیر مطرح‌شده برای کلمه کوثر یاد کرده است.<ref>{{پک|رازی|۱۴۲۰|ک=تفسیر کبیر|ص=۳۱۳–۳۱۶|ج=۳۲}}</ref>


آرای مفسران شیعه در این خصوص بدین شرح است: [[شیخ طوسی]]، [[فقیه]] و مفسر و محدّثِ [[شیعه]]، در ''[[التبیان فی تفسیر القرآن|اَلتِّبْیانُ فی تَفسیرِ الْقُرآن]]''، کوثر را خیرِ کثیر می‌داند و در گزارش احادیث می‌آورد که در آن‌ها، کوثر رودی در بهشت، با [[گنبد|قُبّه]]‌هایی از [[مروارید|دُرّ]] و [[یاقوت]] در دو طرفش است؛ و نیز حوض کوثر — که متعلق به پیامبر است — سیراب‌کنندهٔ مؤمنان به هنگامِ ورود به بهشت، معرفی شده است.<ref>{{پک|طوسی|۱۴۰۵|ک=التبیان|ج=۱۰|ص=۴۱۷–۴۱۸}}</ref> طبرسی در ''[[تفسیر مجمع‌البیان|مَجمَعُ الْبَیان]]''، افرون بر موارد فوق، می‌آورد که کوثر رودی در بهشت است که به جبرانِ عبدالله — فرزند پیامبر که در کودکی درگذشت — به پیامبر عطا شد، و سپس نظراتِ مفسران را دربارهٔ کوثر بیان می‌کند از قبیل: خیر فراوان، نبوّتِ پیامبر و قرآن، کثرتِ اصحاب و پیروان، و فراوانیِ نسل و ذُرّیه، شفاعت؛ و در پایان بر درنظرگرفتن همهٔ این گفته‌ها تأکید می‌کند و می‌گوید چنانکه خدا بر پیامبر خیر فراوان در دنیا و آخرت داده و سپس همهٔ این اقوال را خلاصه در یک عبارتِ «خیر بسیار در دنیا و آخرت» می‌داند.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۱۱}}</ref> [[فخرالدین طریحی|طُرَیْحی]]، در ''[[مجمع البحرین و مطلع النیرین|مَجمَعُ الْبَحرَیْن]]'' به احادیث دربارهٔ نهر بهشتی بودنِ کوثر اشاره، و نیز کثرتِ نسل از طریقِ فاطمه زهرا را ذکر می‌کند.<ref>{{پک|طریحی|۱۳۷۵|ک=مجمع البحرین|ج=۳|ص=۴۶۹–۴۷۱}}</ref> [[علامه طباطبایی]] در ''[[تفسیر المیزان|تفسیر اَلْمیزان]]''، پس از آنکه منظور از کوثر را فاطمه زهرا دانسته‌است؛ می‌گوید عجیب آن است که مفسران در بیان مصداق آن، اختلاف فراوانی دارند. بعضی «خیر کثیر» گفته‌اند؛ و بعضی معانی دیگر عبارتند از: ۱. نهری در بهشت؛ ۲. حوض مخصوص پیامبر در بهشت و یا در محشر؛ ۳. فرزندان پیامبر؛ ۴. اصحاب و پیروان پیامبر تا روز [[قیامت]]؛ ۵. علمای امت پیامبر؛ ۶. قرآن و فضائل فراوان آن؛ ۷. مقام [[نبوت]]؛ ۸. تَیْسیر<ref group="یادداشت">آسان کردن، سهل کردن</ref> قرآن و تخفیفِ [[شرایع]] و احکام؛ ۹. [[اسلام]]؛ ۱۰. [[توحید (اسلام)|توحید]]؛ ۱۱. علم و حکمت؛ ۱۲. فضائل پیامبر اسلام؛ ۱۳. مقامِ محمود؛ ۱۴. نور قلب پیامبر اسلام؛ و ازاین‌دست معانی که به بیست و شش معنی می‌رسد. طباطبایی می‌گوید استدلال قائلان به دو معنی نخست — یعنی نهری در بهشت یا حوض پیامبر در بهشت — بعضی روایات در این زمینه است، اما دیگر معانی هیچ استدلالی ندارند.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۷۰|ک=ترجمهٔ تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۸۴۹–۸۵۰}}</ref> [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] در ''[[تفسیر نمونه]]''، به گزارش احادیث دربارهٔ کوثر می‌پردازد که دربردارندهٔ همان احادیث ''مجمع‌البیان'' است.<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۷۱–۳۷۲|رف=نمونه ۲۷}}</ref> او در ادامه، به اقوال مختلف دربارهٔ کوثر می‌پردازد و پس از بیان آن‌ها، [[فاطمه زهرا]] را از روشن‌ترین مصادیق آن بیان می‌کند و در ادامه به کثرتِ نسل پیامبر از طریق فاطمه زهرا اشاره می‌کند.<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۷۵–۳۷۶|رف=نمونه ۲۷}}</ref> اما [[مرتضی مطهری]] مقصود از «کوثر» را در دو معنا محتمل می‌داند: معنای اول آنکه به معنای خیر کثیر باشد؛ معنای دوم آنکه به معنای منشا خیر کثیر باشد. (گرچه این هم خودش خیر است.) وی سپس معنای دوم را می‌پذیرد.<ref>{{پک|مطهری|1391|ک=آشنایی با قرآن|ص=227|زبان=fa|ج=14}}</ref>
آرای مفسران شیعه در این خصوص بدین شرح است: [[شیخ طوسی]]، [[فقیه]] و مفسر و محدّثِ [[شیعه]]، در ''[[التبیان فی تفسیر القرآن|اَلتِّبْیانُ فی تَفسیرِ الْقُرآن]]''، کوثر را خیرِ کثیر می‌داند و در گزارش احادیث می‌آورد که در آن‌ها، کوثر رودی در بهشت، با [[گنبد|قُبّه]]‌هایی از [[مروارید|دُرّ]] و [[یاقوت]] در دو طرفش است؛ و نیز حوض کوثر — که متعلق به پیامبر است — سیراب‌کنندهٔ مؤمنان به هنگامِ ورود به بهشت، معرفی شده است.<ref>{{پک|طوسی|۱۴۰۵|ک=التبیان|ج=۱۰|ص=۴۱۷–۴۱۸}}</ref> طبرسی در ''[[تفسیر مجمع‌البیان|مَجمَعُ الْبَیان]]''، افرون بر موارد فوق، می‌آورد که کوثر رودی در بهشت است که به جبرانِ عبدالله — فرزند پیامبر که در کودکی درگذشت — به پیامبر عطا شد، و سپس نظراتِ مفسران را دربارهٔ کوثر بیان می‌کند از قبیل: خیر فراوان، نبوّتِ پیامبر و قرآن، کثرتِ اصحاب و پیروان، و فراوانیِ نسل و ذُرّیه، شفاعت؛ و در پایان بر درنظرگرفتن همهٔ این گفته‌ها تأکید می‌کند و می‌گوید چنان‌که خدا بر پیامبر خیر فراوان در دنیا و آخرت داده و سپس همهٔ این اقوال را خلاصه در یک عبارتِ «خیر بسیار در دنیا و آخرت» می‌داند.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۱۱}}</ref> [[فخرالدین طریحی|طُرَیْحی]]، در ''[[مجمع البحرین و مطلع النیرین|مَجمَعُ الْبَحرَیْن]]'' به احادیث دربارهٔ نهر بهشتی بودنِ کوثر اشاره، و نیز کثرتِ نسل از طریقِ فاطمه زهرا را ذکر می‌کند.<ref>{{پک|طریحی|۱۳۷۵|ک=مجمع البحرین|ج=۳|ص=۴۶۹–۴۷۱}}</ref> [[علامه طباطبایی]] در ''[[تفسیر المیزان|تفسیر اَلْمیزان]]''، پس از آنکه منظور از کوثر را فاطمه زهرا دانسته است؛ می‌گوید عجیب آن است که مفسران در بیان مصداق آن، اختلاف فراوانی دارند. بعضی «خیر کثیر» گفته‌اند؛ و بعضی معانی دیگر عبارتند از: ۱. نهری در بهشت؛ ۲. حوض مخصوص پیامبر در بهشت یا در محشر؛ ۳. فرزندان پیامبر؛ ۴. اصحاب و پیروان پیامبر تا روز [[قیامت]]؛ ۵. علمای امت پیامبر؛ ۶. قرآن و فضائل فراوان آن؛ ۷. مقام [[نبوت]]؛ ۸. تَیْسیر<ref group="یادداشت">آسان کردن، سهل کردن</ref> قرآن و تخفیفِ [[شرایع]] و احکام؛ ۹. [[اسلام]]؛ ۱۰. [[توحید (اسلام)|توحید]]؛ ۱۱. علم و حکمت؛ ۱۲. فضائل پیامبر اسلام؛ ۱۳. مقامِ محمود؛ ۱۴. نور قلب پیامبر اسلام؛ و ازاین‌دست معانی که به بیست و شش معنی می‌رسد. طباطبایی می‌گوید استدلال قائلان به دو معنی نخست — یعنی نهری در بهشت یا حوض پیامبر در بهشت — بعضی روایات در این زمینه است، اما دیگر معانی هیچ استدلالی ندارند.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۷۰|ک=ترجمهٔ تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۸۴۹–۸۵۰}}</ref> [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] در ''[[تفسیر نمونه]]''، به گزارش احادیث دربارهٔ کوثر می‌پردازد که دربردارندهٔ همان احادیث ''مجمع‌البیان'' است.<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۷۱–۳۷۲|رف=نمونه ۲۷}}</ref> او در ادامه، به اقوال مختلف دربارهٔ کوثر می‌پردازد و پس از بیان آن‌ها، [[فاطمه زهرا]] را از روشن‌ترین مصادیق آن بیان می‌کند و در ادامه به کثرتِ نسل پیامبر از طریق فاطمه زهرا اشاره می‌کند.<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۷۵–۳۷۶|رف=نمونه ۲۷}}</ref> اما [[مرتضی مطهری]] مقصود از «کوثر» را در دو معنا محتمل می‌داند: معنای اول آنکه به معنای خیر کثیر باشد؛ معنای دوم آنکه به معنای منشأ خیر کثیر باشد. (گرچه این هم خودش خیر است.) وی سپس معنای دوم را می‌پذیرد.<ref>{{پک|مطهری|1391|ک=آشنایی با قرآن|ص=227|زبان=fa|ج=14}}</ref>


به‌گفتهٔ [[جوزف هورویتز|هورویتز]] و [[لوئیس گاردت|گاردت]] در ''[[دانشنامه اسلام|دانشنامهٔ اسلام]]''، برخی از نخستین [[مفسر|مفسرانِ]] اهل سنت مانند [[ابن هشام]] و [[محمد بن جریر طبری|طَبَری]]، کوثر را در قرآن، «خیر فراوان» تفسیر کرده‌اند. معنایِ لغویِ این واژه، هرچند که کاملاً از میان نرفت، اما راه را برای تفسیرِ سنتی باز کرد. با توجه به این موضوع، [[پیامبر اسلام]] کوثر را — به‌عنوان نامی مخصوص برای رودی در [[بهشت]] — به خویشتن نسبت داد، و یا به‌عنوان حوضی که در هنگامِ [[معراج]] به او نشان، و برای او اختصاص داده شد. این معنای آخرِ نقل‌شده از طبری قابل اعتمادتر است. کوثر پس از آن، تبدیل به چیزی تقریباً مترادف با «حوضِ پیامبر» شد که در آن، مؤمنان تشنگیِ خود را در هنگام ورود به بهشت فرومی‌نشانند. وجود آن در چندین «درجه از مراتبِ [[ایمان]]» تأیید شده است. اما اغلب کوثر رودی است که حوض را سیراب می‌کند. با توجه به نظر بعدی، تمام رودهای بهشت به «حوضِ کوثر» راه می‌یابند، که «نهر محمد» هم نامیده می‌شود و اختصاصاً متعلق به پیامبر است. نخستین سوره‌ها به «چشمه» (عَیْن) و «چشمهٔ زندگی» (عَینٌ جاریَةٌ) که آب‌های بهشت از آن می‌گذرد اشاره می‌کنند، اما [[سوره‌های مدنی]] با جزئیات بیشتری «رودها» (اَلْاَنْهار) را شرح می‌دهند. به‌عنوان مثال در آیهٔ ۱۵ از [[سوره محمد|سورهٔ محمّد]] آمده است: «در آن نهرهایی است از آبی که [رنگ و بو و طعمش] برنگشته و جوی‌هایی از شیری که مزه‌اش دگرگون نشود و رودهایی از باده‌ای که برای نوشندگان لذتی است و جویبارهایی از عسل ناب». این شرح، رودهای بهشت در [[فرجام‌شناسی|فرجام‌شناسیِ]] [[فرجام‌شناسی یهودی|یهودی]]–[[فرجام‌شناسی مسیحی|مسیحی]] را به ذهن می‌آورد که با روغن، شیر، شراب و عسل جریان دارند؛ با این تفاوت که روغن به‌جای «آب فسادناپذیر» (غَیْرِآسِنٍ) جایگزین شده است، که در بیابان‌های [[عربستان]] بسیار ارزشمند است. احادیث و تفاسیر در توصیفِ کوثر از این مدلِ مشابه بهره می‌برند. اما با درنظرگرفتن مفهومِ ریشهٔ «فراوانی»، کوثر — «رود پیامبر» — خود را به‌عنوان جوهره و اصلِ رودهای بهشت معرفی می‌کند. در بعضی نسخه‌های نقل‌شده از ''[[تفسیر طبری]]'' گفته شده است: «آب‌های آن سفیدتر از برف و شیرین‌تر از عسل است» یا «آب‌های آن شراب است». فراتر از توصیف قرآنی، آن را با «گنجینه‌های طلا» و یا تخت «جواهر و مروارید» با عطری «خوشبوتر از مشک» توصیف کرده است. تفاسیرِ عقلانی یا مدرن به‌راحتی به این جزئیات معنایی استعاری می‌دهند.<ref dir=ltr>{{پک|Horovitz|Gardet|1997|ف=Kawṯẖwar|ک=Encyclopedia of Islam|زبان=en}}</ref>
به‌گفتهٔ [[جوزف هورویتز|هورویتز]] و [[لوئیس گاردت|گاردت]] در ''[[دانشنامه اسلام|دانشنامهٔ اسلام]]''، برخی از نخستین [[مفسر|مفسرانِ]] اهل سنت مانند [[ابن هشام]] و [[محمد بن جریر طبری|طَبَری]]، کوثر را در قرآن، «خیر فراوان» تفسیر کرده‌اند. معنایِ لغویِ این واژه، هرچند که کاملاً از میان نرفت، اما راه را برای تفسیرِ سنتی باز کرد. با توجه به این موضوع، [[پیامبر اسلام]] کوثر را — به‌عنوان نامی مخصوص برای رودی در [[بهشت]] — به خویشتن نسبت داد، یا به‌عنوان حوضی که در هنگامِ [[معراج]] به او نشان، و برای او اختصاص داده شد. این معنای آخرِ نقل‌شده از طبری قابل اعتمادتر است. کوثر پس از آن، تبدیل به چیزی تقریباً مترادف با «حوضِ پیامبر» شد که در آن، مؤمنان تشنگیِ خود را در هنگام ورود به بهشت فرومی‌نشانند. وجود آن در چندین «درجه از مراتبِ [[ایمان]]» تأیید شده است. اما اغلب کوثر رودی است که حوض را سیراب می‌کند. با توجه به نظر بعدی، تمام رودهای بهشت به «حوضِ کوثر» راه می‌یابند، که «نهر محمد» هم نامیده می‌شود و اختصاصاً متعلق به پیامبر است. نخستین سوره‌ها به «چشمه» (عَیْن) و «چشمهٔ زندگی» (عَینٌ جاریَةٌ) که آب‌های بهشت از آن می‌گذرد اشاره می‌کنند، اما [[سوره‌های مدنی]] با جزئیات بیشتری «رودها» (اَلْاَنْهار) را شرح می‌دهند. به‌عنوان مثال در آیهٔ ۱۵ از [[سوره محمد|سورهٔ محمّد]] آمده است: «در آن نهرهایی است از آبی که [رنگ و بو و طعمش] برنگشته و جوی‌هایی از شیری که مزه‌اش دگرگون نشود و رودهایی از باده‌ای که برای نوشندگان لذتی است و جویبارهایی از عسل ناب». این شرح، رودهای بهشت در [[فرجام‌شناسی|فرجام‌شناسیِ]] [[فرجام‌شناسی یهودی|یهودی]]–[[فرجام‌شناسی مسیحی|مسیحی]] را به ذهن می‌آورد که با روغن، شیر، شراب و عسل جریان دارند؛ با این تفاوت که روغن به‌جای «آب فسادناپذیر» (غَیْرِآسِنٍ) جایگزین شده است، که در بیابان‌های [[عربستان]] بسیار ارزشمند است. احادیث و تفاسیر در توصیفِ کوثر از این مدلِ مشابه بهره می‌برند. اما با درنظرگرفتن مفهومِ ریشهٔ «فراوانی»، کوثر — «رود پیامبر» — خود را به‌عنوان جوهره و اصلِ رودهای بهشت معرفی می‌کند. در بعضی نسخه‌های نقل‌شده از ''[[تفسیر طبری]]'' گفته شده است: «آب‌های آن سفیدتر از برف و شیرین‌تر از عسل است» یا «آب‌های آن شراب است». فراتر از توصیف قرآنی، آن را با «گنجینه‌های طلا» یا تخت «جواهر و مروارید» با عطری «خوشبوتر از مشک» توصیف کرده است. تفاسیرِ عقلانی یا مدرن به‌راحتی به این جزئیات معنایی استعاری می‌دهند.<ref dir=ltr>{{پک|Horovitz|Gardet|1997|ف=Kawṯẖwar|ک=Encyclopedia of Islam|زبان=en}}</ref>


مفسران شیعه، [[شیخ طوسی]] در ''التبیان'' و طبرسی در ''مجمع‌البیان''، می‌گویند «اِعطاء» دو گونه است: بخشش با قیدِ تَملیک و بخشش با غیرِ قیدِ تملیک (اباحه تصرف)؛ و اعطاءِ کوثر، بخشش با تملیک است.<ref>{{پک|طوسی|۱۴۰۵|ک=التبیان|ج=۱۰|ص=۴۱۷}}</ref><ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۰۹}}</ref>
مفسران شیعه، [[شیخ طوسی]] در ''التبیان'' و طبرسی در ''مجمع‌البیان''، می‌گویند «اِعطاء» دو گونه است: بخشش با قیدِ تَملیک و بخشش با غیرِ قیدِ تملیک (اباحه تصرف)؛ و اعطاءِ کوثر، بخشش با تملیک است.<ref>{{پک|طوسی|۱۴۰۵|ک=التبیان|ج=۱۰|ص=۴۱۷}}</ref><ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۰۹}}</ref>
خط ۴۹: خط ۴۹:


=== شانئ و ابتر ===
=== شانئ و ابتر ===
[[پرونده:Alkawthar.jpg|بندانگشتی|قرآن اثرِ [[احمد نیریزی|میرزا احمد نیریزی]]؛ کتابت: ۱۱۱۷ ه‍.ق، اواخر [[هنر دوره صفوی|دورهٔ صفوی]]؛ نگاه‌داری‌شده در [[کاخ گلستان|کتابخانهٔ کاخ گلستان]]؛ معروف به قرآن آریامهری یا پهلوی]]
[[پرونده:Alkawthar.jpg|بندانگشتی|قرآن اثرِ [[احمد نیریزی|میرزا احمد نیریزی]]؛ کتابت: ۱۱۱۷ ه‍. ق، اواخر [[هنر دوره صفوی|دورهٔ صفوی]]؛ نگاه‌داری‌شده در [[کاخ گلستان|کتابخانهٔ کاخ گلستان]]؛ معروف به قرآن آریامهری یا پهلوی]]
مفسران اهل سنت در این خصوص می گویند: [[محمد بن ابی‌حاتم|ابن ابی‌حاتم]] در ''تفسیر القرآن العظیم'' به داستان کنایه‌هایی که به پیامبر زده می‌شد، می‌پردازد و می‌گوید [[عاص بن وائل]] به پیامبر اَبتَر گفت و در ادامه، اقوال دیگر دربارهٔ کیستی آن فرد مانند [[ابوجهل]] یا [[عقبه بن ابی معیط|عُقبَة بن ابی‌مُعیط]] را بیان می‌کند.<ref>{{پک|ابن ابی‌حاتم|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۱۰|ص=۳۴۷۰–۳۴۷۱}}</ref><ref>{{پک|ابن عاشور|۱۹۵۶|ک=التحریر و التنویر|ص=۵۷۶|ج=۳۰}}</ref> [[جارالله زمخشری|زمخشری]]، مفسر معتزلی در ''[[تفسیر کشاف|الکشاف]]'' در ادامهٔ مباحثی، داستان کنایه به پیامبر را بیان می‌کند و اینکه فردِ مذکور یعنی [[عاص بن وائل]] (پدر [[عمرو عاص]]) ابتر و بی‌دنباله است.<ref>{{پک|زمخشری|۱۴۰۷|ک=الکشاف|ج=۴|ص=۸۰۷–۸۰۸}}</ref> ابن کثیر در ''تفسیر القرآن العظیم'' می‌گوید که به گفتهٔ [[ابن عباس]] و شِمْر بن عَطیّه، مشرکین به پیامبر ابتر گفتند چون گمان کردند پس از درگذشت، نامش از میان می‌رود و می‌گوید از نادانی‌شان گمان می‌کردند که چون فرزندانِ پسرِ پیامبر درگذشتند، یادش از بین می‌رود، درحالی‌که نامش همچنان پابرجاست.<ref>{{پک|ابن کثیر قرشی|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۸|ص=۴۷۷}}</ref> [[جلال الدین محلی|محلّی]]، مفسر اهل سنت، در ''[[تفسیر جلالین|تفسیر الجلالین]]''، می‌گوید ابتر، یعنی کسی که همهٔ خیرها از او منقطع شده یا کسی که بلاعقب است.<ref>{{پک|محلی|سیوطی|۱۴۱۶|ک=تفسیر الجلالین|ص=۶۰۵}}</ref>
مفسران اهل سنت در این خصوص می‌گویند: [[محمد بن ابی‌حاتم|ابن ابی‌حاتم]] در ''تفسیر القرآن العظیم'' به داستان کنایه‌هایی که به پیامبر زده می‌شد، می‌پردازد و می‌گوید [[عاص بن وائل]] به پیامبر اَبتَر گفت و در ادامه، اقوال دیگر دربارهٔ کیستی آن فرد مانند [[ابوجهل]] یا [[عقبه بن ابی معیط|عُقبَة بن ابی‌مُعیط]] را بیان می‌کند.<ref>{{پک|ابن ابی‌حاتم|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۱۰|ص=۳۴۷۰–۳۴۷۱}}</ref><ref>{{پک|ابن عاشور|۱۹۵۶|ک=التحریر و التنویر|ص=۵۷۶|ج=۳۰}}</ref> [[جارالله زمخشری|زمخشری]]، مفسر معتزلی در ''[[تفسیر کشاف|الکشاف]]'' در ادامهٔ مباحثی، داستان کنایه به پیامبر را بیان می‌کند و اینکه فردِ مذکور یعنی [[عاص بن وائل]] (پدر [[عمرو عاص]]) ابتر و بی‌دنباله است.<ref>{{پک|زمخشری|۱۴۰۷|ک=الکشاف|ج=۴|ص=۸۰۷–۸۰۸}}</ref> ابن کثیر در ''تفسیر القرآن العظیم'' می‌گوید که به گفتهٔ [[ابن‌عباس]] و شِمْر بن عَطیّه، مشرکین به پیامبر ابتر گفتند چون گمان کردند پس از درگذشت، نامش از میان می‌رود و می‌گوید از نادانی‌شان گمان می‌کردند که چون فرزندانِ پسرِ پیامبر درگذشتند، یادش از بین می‌رود، درحالی‌که نامش همچنان پابرجاست.<ref>{{پک|ابن کثیر قرشی|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۸|ص=۴۷۷}}</ref> [[جلال الدین محلی|محلّی]]، مفسر اهل سنت، در ''[[تفسیر جلالین|تفسیر الجلالین]]''، می‌گوید ابتر، یعنی کسی که همهٔ خیرها از او منقطع شده یا کسی که بلاعقب است.<ref>{{پک|محلی|سیوطی|۱۴۱۶|ک=تفسیر الجلالین|ص=۶۰۵}}</ref>


مفسران شیعه در این خصوص می گویند: شانِئْ به‌معنای کینه‌توز است.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۰۹}}</ref><ref>{{پک|ابن عاشور|۱۹۵۶|ک=التحریر و التنویر|ص=۵۷۷|ج=۳۰}}</ref> شیخ طوسی و طبرسی می‌گویند یعنی دشمنِ کینه‌توزِ پیامبر از خیر بُریده است که در اینجا منظور عاص بن وائل است.<ref>{{پک|طوسی|۱۴۰۵|ک=التبیان|ج=۱۰|ص=۴۱۷–۴۱۸}}</ref><ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۱۵}}</ref> مرتضی مطهری می‌گوید وقتی که عاص این سخن را گفت، چندین فرزند پسر داشت، ولی یک قرن و دو سه نسل بیشتر از او نگذشت که نسل او به کلی منقطع شد و کسی از او باقی نماند.<ref>{{پک|مطهری|1391|ک=آشنایی با قرآن|ص=231|زبان=fa|ج=14}}</ref> علامه طباطبایی می‌گوید کلمهٔ «ابتر» در آخر آیهٔ سوم، به‌معنی بی‌دنباله است و با توجه به محتوای آیه، چنین به‌نظر می‌رسد که منظور از کوثر، تنها فراوانیِ نسلِ پیامبر اسلام است و یا اینکه هم خیر کثیر منظور است و هم کثرت نسل. او در ادامه به داستان شأنِ نزول سوره می‌پردازد و می‌گوید با این توضیح، اینکه مفسری منظور گویندهٔ ابتر را، «بریدگی از مردم یا خیر» دانسته و در ادامه نیز بر این عقیده بوده که خدا در ردِّ گفتهٔ آن گوینده، خودِ آن شخص را «بریده از هر چیزی نامیده»، نادرست است.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۷۰|ک=ترجمهٔ تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۸۵۴–۸۵۵}}</ref> مکارم شیرازی در تفسیر این آیه، می‌گوید «شانِئْ» به‌معنی فردِ کینه‌توز و بدخُلق و «ابتر» به‌معنی حیوانِ دُم‌بریده است. و در ادامه با بیان داستانِ کنایه‌زنی به پیامبر، به کثرت نسل پیامبر از طریق فاطمه زهرا می‌پردازد و گفتهٔ مفسر [[اهل سنت]]، [[فخر رازی]] در ''[[تفسیر کبیر]]'' را نقل می‌کند:
مفسران شیعه در این خصوص می‌گویند: شانِئْ به‌معنای کینه‌توز است.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۰۹}}</ref><ref>{{پک|ابن عاشور|۱۹۵۶|ک=التحریر و التنویر|ص=۵۷۷|ج=۳۰}}</ref> شیخ طوسی و طبرسی می‌گویند یعنی دشمنِ کینه‌توزِ پیامبر از خیر بُریده است که در اینجا منظور عاص بن وائل است.<ref>{{پک|طوسی|۱۴۰۵|ک=التبیان|ج=۱۰|ص=۴۱۷–۴۱۸}}</ref><ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۱۵}}</ref> مرتضی مطهری می‌گوید وقتی که عاص این سخن را گفت، چندین فرزند پسر داشت، ولی یک قرن و دو سه نسل بیشتر از او نگذشت که نسل او به کلی منقطع شد و کسی از او باقی نماند.<ref>{{پک|مطهری|1391|ک=آشنایی با قرآن|ص=231|زبان=fa|ج=14}}</ref> علامه طباطبایی می‌گوید کلمهٔ «ابتر» در آخر آیهٔ سوم، به‌معنی بی‌دنباله است و با توجه به محتوای آیه، چنین به‌نظر می‌رسد که منظور از کوثر، تنها فراوانیِ نسلِ پیامبر اسلام است یا اینکه هم خیر کثیر منظور است و هم کثرت نسل. او در ادامه به داستان شأنِ نزول سوره می‌پردازد و می‌گوید با این توضیح، اینکه مفسری منظور گویندهٔ ابتر را، «بریدگی از مردم یا خیر» دانسته و در ادامه نیز بر این عقیده بوده که خدا در ردِّ گفتهٔ آن گوینده، خودِ آن شخص را «بریده از هر چیزی نامیده»، نادرست است.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۷۰|ک=ترجمهٔ تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۸۵۴–۸۵۵}}</ref> مکارم شیرازی در تفسیر این آیه، می‌گوید «شانِئْ» به‌معنی فردِ کینه‌توز و بدخُلق و «ابتر» به‌معنی حیوانِ دُم‌بریده است. و در ادامه با بیان داستانِ کنایه‌زنی به پیامبر، به کثرت نسل پیامبر از طریق فاطمه زهرا می‌پردازد و گفتهٔ مفسر [[اهل سنت]]، [[فخر رازی]] در ''[[تفسیر کبیر]]'' را نقل می‌کند:
{{گفتاورد بزرگ}}قول سوم این است که این سوره به‌عنوان ردّ بر کسانی نازل شده که عدمِ وجودِ اولاد را بر پیغمبر اکرم خُرده می‌گرفتند، بنابراین معنیِ سوره این است که خداوند به او نسلی می‌دهد که در طول زمان باقی می‌مانَد، ببین چه اندازه از [[اهل بیت]] را [[شهید]] کردند، در عین حال جهان مَملو از آنهاست، این در حالی است که از [[بنی‌امیه]] — که دشمنان اسلام بودند — شخص قابل ذکری در دنیا باقی نمانْد، سپس بنگر و ببین چقدر از علمای بزرگ در میان آنهاست مانند [[محمد باقر|باقر]] و [[جعفر صادق|صادق]] و [[علی بن موسی الرضا|رضا]] و [[محمد ابن عبدالله نفس زکیه|نَفْسِ زَکیّه]].<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۷۴–۳۷۶|رف=نمونه ۲۷}}</ref><ref>{{پک|رازی|۱۴۲۰|ک=تفسیر کبیر|ص=۳۱۳|ج=۳۲}}</ref>
{{گفتاورد بزرگ}}قول سوم این است که این سوره به‌عنوان ردّ بر کسانی نازل شده که عدمِ وجودِ اولاد را بر پیغمبر اکرم خُرده می‌گرفتند، بنابراین معنیِ سوره این است که خداوند به او نسلی می‌دهد که در طول زمان باقی می‌مانَد، ببین چه اندازه از [[اهل بیت]] را [[شهید]] کردند، در عین حال جهان مَملو از آنهاست، این در حالی است که از [[بنی‌امیه]] — که دشمنان اسلام بودند — شخص قابل ذکری در دنیا باقی نمانْد، سپس بنگر و ببین چقدر از علمای بزرگ در میان آنهاست مانند [[محمد باقر|باقر]] و [[جعفر صادق|صادق]] و [[علی بن موسی الرضا|رضا]] و [[محمد ابن عبدالله نفس زکیه|نَفْسِ زَکیّه]].<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۷۴–۳۷۶|رف=نمونه ۲۷}}</ref><ref>{{پک|رازی|۱۴۲۰|ک=تفسیر کبیر|ص=۳۱۳|ج=۳۲}}</ref>
{{پایان گفتاورد بزرگ}}
{{پایان گفتاورد بزرگ}}


== منزلت ==
== منزلت ==
[[پرونده:Quran_-_year_1874_-_Page_125.jpg|پیوند=https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Quran_-_year_1874_-_Page_125.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|366x366پیکسل|تصویری از قرآنی خطی مربوط به سال ۱۸۷۴ میلادی که «سوره کوثر» در آن بدون ذکر [[سوره مکی|مکی]] یا [[سوره مدنی|مدنی]] بودن، ذکر شده‌است.]]
[[پرونده:Quran_-_year_1874_-_Page_125.jpg|پیوند=https://fa.wikipedia.org/wiki/پرونده:Quran_-_year_1874_-_Page_125.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|366x366پیکسل|تصویری از قرآنی خطی مربوط به سال ۱۸۷۴ میلادی که «سوره کوثر» در آن بدون ذکر [[سوره مکی|مکی]] یا [[سوره مدنی|مدنی]] بودن، ذکر شده است.]]
* به‌نقل از منابعِ اهل سنت و شیعه، در حدیثی از [[پیامبر اسلام]] آمده است: {{نقل قول|هرکس آن را تلاوت کند خداوند او را از نهرهای بهشتی سیراب خواهد کرد و به عدد هر [[قربانی کردن|قربانی]] که بندگان خدا در روز [[عید قربان]] قربانی می‌کنند، و همچنین قربانی‌هایی که [[اهل کتاب]] و [[مشرک|مشرکان]] دارند، به عدد هر یک از آنان اجری به او می‌دهد.<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۶۹|رف=نمونه ۲۷}}</ref>}}
* به‌نقل از منابعِ اهل سنت و شیعه، در حدیثی از [[پیامبر اسلام]] آمده است: {{نقل قول|هرکس آن را تلاوت کند خداوند او را از نهرهای بهشتی سیراب خواهد کرد و به عدد هر [[قربانی کردن|قربانی]] که بندگان خدا در روز [[عید قربان]] قربانی می‌کنند، و همچنین قربانی‌هایی که [[اهل کتاب]] و [[مشرک|مشرکان]] دارند، به عدد هر یک از آنان اجری به او می‌دهد.<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۶۹|رف=نمونه ۲۷}}</ref>}}
* در حدیثی مشابه از [[پیامبر اسلام]] در منابعِ سنی آمده است: {{نقل قول|کسی که سوره کوثر را قرائت کند، خداوند از هر رودی در بهشت، او را سیراب می‌کند و برای او به عدد هر قربانیِ که در روز عید قربان، قربانی شده یا قربانی می‌شود، ده حَسَنه می‌دهد.<ref>{{پک|زمخشری|1415|ک=الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل|ص=808|زبان=ar|ج=4}}</ref>||}}
* در حدیثی مشابه از [[پیامبر اسلام]] در منابعِ سنی آمده است: {{نقل قول|کسی که سوره کوثر را قرائت کند، خداوند از هر رودی در بهشت، او را سیراب می‌کند و برای او به عدد هر قربانیِ که در روز عید قربان، قربانی شده یا قربانی می‌شود، ده حَسَنه می‌دهد.<ref>{{پک|زمخشری|1415|ک=الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل|ص=808|زبان=ar|ج=4}}</ref>||}}
* در حدیثی از [[جعفر صادق]] در منابعِ شیعه آمده است: {{نقل قول|کسی که اِنّا اَعْطَیْناکَ الْکَوْثَر را در نمازهای واجب و مستحبّی بخواند، خداوند او را در [[روز قیامت]] از کوثر سیراب نماید و جایگاهش در نزد محمد خواهد بود.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمه تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۰۸}}</ref>}}
* در حدیثی از [[جعفر صادق]] در منابعِ شیعه آمده است: {{نقل قول|کسی که اِنّا اَعْطَیْناکَ الْکَوْثَر را در نمازهای واجب و مستحبّی بخواند، خداوند او را در [[روز قیامت]] از کوثر سیراب نماید و جایگاهش در نزد محمد خواهد بود.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمه تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۰۸}}</ref>}}
* در منابع اهل سنت از [[علی بن ابی‌طالب]] منقول است که یکی از سوره‌های خوانده‌شده توسط [[محمد]] در نمازهایش، سوره کوثر بوده‌است.<ref group="یادداشت">قال علی بن ابی‌طالب: «كان رسول الله يوتر بتسع سور: في الركعة الأولى "ألهاكم التكاثر" و"إنا أنزلناه في ليلة القدر" و"إذا زلزلت الأرض"، وفي الثانية "العصر" و"إذا جاء نصر الله والفتح" و"إنا أعطيناك الكوثروفي الثالثة "قل ياأيها الكافرون" و"تبت" و"قل هو الله أحد"» {{پک|التمیمی|۱۴۱۰|ک=مسند ابی‌یعلی الموصلی|ص=۳۵۶}}</ref><ref>{{پک|التمیمی|۱۴۱۰|ک=مسند ابی‌یعلی الموصلی|ص=۳۵۶}}</ref>
* در منابع اهل سنت از [[علی بن ابی‌طالب]] منقول است که یکی از سوره‌های خوانده‌شده توسط [[محمد]] در نمازهایش، سوره کوثر بوده است.<ref group="یادداشت">قال علی بن ابی‌طالب: «کان رسول‌الله یوتر بتسع سور: فی الرکعة الأولی "ألهاکم التکاثر" و"إنا أنزلناه فی لیلة القدر" و"إذا زلزلت الأرض"، وفی الثانیة "العصر" و"إذا جاء نصر الله والفتح" و"إنا أعطیناک الکوثروفی الثالثة "قل یاأیها الکافرون" و"تبت" و"قل هو الله أحد"» {{پک|التمیمی|۱۴۱۰|ک=مسند ابی‌یعلی الموصلی|ص=۳۵۶}}</ref><ref>{{پک|التمیمی|۱۴۱۰|ک=مسند ابی‌یعلی الموصلی|ص=۳۵۶}}</ref>


== ویژگی‌ها ==
== ویژگی‌ها ==
خط ۷۵: خط ۷۵:
|-
|-
|{{color|green|إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ}}
|{{color|green|إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ}}
|<div>
|<div>
{{color|green|إِنَّا}} از حروف مشبهه بالفعل و [[ضمیر]] «نا» در محل نصب و اسمش، {{color|green|أَعْطَيْنَاكَ}} [[فعل]] و [[فاعل (دستور زبان)|فاعل]] و ضمیر «کاف» در محل نصب و [[مفعول|مفعول‌به]] اول، {{color|green|الکوثرَ}} مفعول‌به دوم «اعطینا»، {{color|green|أَعْطَيْنَاكَ الکوثرَ}} محلا مرفوع و خبر «اِنَّ»، {{color|green|إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الکوثرَ}} محلی از اعراب ندارد و ابتدائیه است.
{{color|green|إِنَّا}} از حروف مشبهه بالفعل و [[ضمیر]] «نا» در محل نصب و اسمش، {{color|green|أَعْطَیْنَاکَ}} [[فعل]] و [[فاعل (دستور زبان)|فاعل]] و ضمیر «کاف» در محل نصب و [[مفعول|مفعول‌به]] اول، {{color|green|الکوثرَ}} مفعول‌به دوم «اعطینا»، {{color|green|أَعْطَیْنَاکَ الکوثرَ}} محلا مرفوع و خبر «اِنَّ»، {{color|green|إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الکوثرَ}} محلی از اعراب ندارد و ابتدائیه است.
</div>
</div>
|-
|-
|{{color|green|فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ}}
|{{color|green|فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ}}
|{{color|green|فـ}} عاطفه سببیه، {{color|green|صَلِّ}} فعل و ضمیر مستتر «اَنتَ» فاعل آن، {{color|green|لِرَبِّكَ}} جار و مجرور و مضاف و مضاف‌الیه و متعلق به «صَلِّ»، {{color|green|صَلِّ لِرَبِّكَ}} محلی از اعراب ندارد و عطف بر جمله «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الکوثرَ» (آیه اول) است. {{color|green|وَ}} عاطفه {{color|green|انْحَرْ}} عطف بر جمله «صَلِّ» شده و مانند آن ترکیب می‌شود.
|{{color|green|فـ}} عاطفه سببیه، {{color|green|صَلِّ}} فعل و ضمیر مستتر «اَنتَ» فاعل آن، {{color|green|لِرَبِّکَ}} جار و مجرور و مضاف و مضاف‌الیه و متعلق به «صَلِّ»، {{color|green|صَلِّ لِرَبِّکَ}} محلی از اعراب ندارد و عطف بر جمله «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الکوثرَ» (آیه اول) است. {{color|green|وَ}} عاطفه {{color|green|انْحَرْ}} عطف بر جمله «صَلِّ» شده و مانند آن ترکیب می‌شود.
|-
|-
|{{color|green|إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ}}
|{{color|green|إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ}}
|{{color|green|إِنَّ}} از حروف مشبهه بالفعل، {{color|green|شَانِئَكَ}} [[اضافه|مضاف و مضاف‌الیه]] و اسم «اِنَّ» {{color|green|هُوَ}} ضمیر فصل و یا در محل رفع و [[مبتدا]] {{color|green|الْأَبْتَرُ}} خبر «اِنَّ» (در صورتی که «هو» ضمیر فصل باشد) و یا خبر (در صورتی که «هو» مبتدا باشد؛ بنابر این فرض، جمله {هو الأبتر} خبر برای إنَّ می‌باشد.)، {{color|green|إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ}} مستأنفه است.
|{{color|green|إِنَّ}} از حروف مشبهه بالفعل، {{color|green|شَانِئَکَ}} [[اضافه|مضاف و مضاف‌الیه]] و اسم «اِنَّ» {{color|green|هُوَ}} ضمیر فصل یا در محل رفع و [[مبتدا]] {{color|green|الْأَبْتَرُ}} خبر «اِنَّ» (در صورتی که «هو» ضمیر فصل باشد) یا خبر (در صورتی که «هو» مبتدا باشد؛ بنابر این فرض، جمله {هو الأبتر} خبر برای إنَّ می‌باشد.)، {{color|green|إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ}} مستأنفه است.
|}
|}


== بلاغت ==
== بلاغت ==
در قرآن به جهت تعظیم، سوره با صیغه جمع یعنی {{color|green|إِنَّا}} آغاز شده و به جهت تاکید، حرف {{color|green|إِنَّ}} (که خودش نیز معنای تاکیدی دارد) را در محل قَسَم قرار داده شده‌است. چراکه اصل آن «اِنَّ وَ نَحنُ» بوده. فعل {{color|green|أَعْطَيْنَاكَ}} نیز به صیغه ماضی استعمال شده نه آینده؛ علت آن این است که در تحقق وعده خدا به پیامبرش، مبالغه شود به نحوی که گویا آن خیر کثیر هم‌اکنون واقع شده است. {{color|green|الْكَوْثَرَ}} نیز به صیغه مبالغه آورده شده و بین آن با کلمه {{color|green|الْأَبْتَرُ}} (کلمه آخر سوره) به جهت معنایی مطابقت وجود دارد؛ زیرا {{color|green|الْكَوْثَرَ}} به معنی خیر کثیر و {{color|green|الْأَبْتَرُ}} به معنی منقطع از خیر کثیر است. آیه {{color|green|إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ}} نیز معنای حصر را افاده می‌کند و تقدیرش نیز چنین است: «إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ لا اَنتَ؟»<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۱۰}}</ref><ref>{{پک|زحیلی|۱۹۲۳|ک=التفسیر المنیر|ص=۴۳۲|ج=۳۰}}</ref>
در قرآن به جهت تعظیم، سوره با صیغه جمع یعنی {{color|green|إِنَّا}} آغاز شده و به جهت تأکید، حرف {{color|green|إِنَّ}} (که خودش نیز معنای تأکیدی دارد) را در محل قَسَم قرار داده شده است. چراکه اصل آن «اِنَّ وَ نَحنُ» بوده. فعل {{color|green|أَعْطَیْنَاکَ}} نیز به صیغه ماضی استعمال شده نه آینده؛ علت آن این است که در تحقق وعده خدا به پیامبرش، مبالغه شود به نحوی که گویا آن خیر کثیر هم‌اکنون واقع شده است. {{color|green|الْکَوْثَرَ}} نیز به صیغه مبالغه آورده شده و بین آن با کلمه {{color|green|الْأَبْتَرُ}} (کلمه آخر سوره) به جهت معنایی مطابقت وجود دارد؛ زیرا {{color|green|الْکَوْثَرَ}} به معنی خیر کثیر و {{color|green|الْأَبْتَرُ}} به معنی منقطع از خیر کثیر است. آیه {{color|green|إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ}} نیز معنای حصر را افاده می‌کند و تقدیرش نیز چنین است: «إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ لا اَنتَ؟»<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۱۰}}</ref><ref>{{پک|زحیلی|۱۹۲۳|ک=التفسیر المنیر|ص=۴۳۲|ج=۳۰}}</ref>


== جستارهای وابسته ==
== همچنین ببینید ==
* [[سوره‌های قرآن]]
* [[سوره‌های قرآن]]


== یادداشت‌ها ==
== یادداشت‌ها ==
{{پانویس|گروه=یادداشت}}
{{پانویس|گروه=یادداشت}}


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
{{آغاز پانویس|30em}}
{{آغاز پانویس|30em}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=آشتیانی |نام=محمدرضا |پیوند نویسنده=رضا آشتیانی عراقی |نام خانوادگی۲=امامی |نام۲=محمدجعفر |پیوند نویسنده۲=محمدجعفر امامی |نام خانوادگی۳=حسنی |نام۳=عبدالرسول |پیوند نویسنده۳=عبدالرسول حسنی |نام خانوادگی۴=شجاعی |نام۴=سید حسن |پیوند نویسنده۴=سید حسن شجاعی کیاسری |نام خانوادگی۵=طباطبایی‌نژاد |نام۵=سید نورالله |پیوند نویسنده۵=سید نورالله طباطبایی‌نژاد |نام خانوادگی۶=عبداللهی |نام۶=محمود |پیوند نویسنده۶=محمود عبداللهی |نام خانوادگی۷=قرائتی |نام۷=محسن |پیوند نویسنده۷=محسن قرائتی |نام خانوادگی۸=محمدی اشتهاردی |نام۸=محمد |پیوند نویسنده۸=محمد محمدی اشتهاردی |سال=۱۳۶۶ |نام خانوادگی ویراستار=مکارم شیرازی |نام ویراستار=ناصر |پیوند ویراستار=ناصر مکارم شیرازی |عنوان=[[تفسیر نمونه]] |جلد=۲۷ |مکان=تهران |ناشر=دارالکتب السلامیة |شابک=۹۶۴-۴۴۰-۰۳۰-۵ |ref=نمونه ۲۷}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=آشتیانی |نام=محمدرضا |پیوند نویسنده=رضا آشتیانی عراقی |نام خانوادگی۲=امامی |نام۲=محمدجعفر |پیوند نویسنده۲=محمدجعفر امامی |نام خانوادگی۳=حسنی |نام۳=عبدالرسول |پیوند نویسنده۳=عبدالرسول حسنی |نام خانوادگی۴=شجاعی |نام۴=سید حسن |پیوند نویسنده۴=سید حسن شجاعی کیاسری |نام خانوادگی۵=طباطبایی‌نژاد |نام۵=سید نورالله |پیوند نویسنده۵=سید نورالله طباطبایی‌نژاد |نام خانوادگی۶=عبداللهی |نام۶=محمود |پیوند نویسنده۶=محمود عبداللهی |نام خانوادگی۷=قرائتی |نام۷=محسن |پیوند نویسنده۷=محسن قرائتی |نام خانوادگی۸=محمدی اشتهاردی |نام۸=محمد |پیوند نویسنده۸=محمد محمدی اشتهاردی |سال=۱۳۶۶ |نام خانوادگی ویراستار=مکارم شیرازی |نام ویراستار=ناصر |پیوند ویراستار=ناصر مکارم شیرازی |عنوان=[[تفسیر نمونه]] |جلد=۲۷ |مکان=تهران |ناشر=دارالکتب السلامیة |شابک=۹۶۴-۴۴۰-۰۳۰-۵ |ref=نمونه ۲۷}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=آلوسی|سال=۱۴۱۵|زبان=عربی|مکان=بیروت|ناشر=دارالکتب العلمیه|نام=شهاب‌الدین|کوشش=علی عبدالباری عطیه|عنوان=روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني|پیوند نویسنده=شهاب‌الدین آلوسی|پیوند=http://lib.efatwa.ir/45711/15/1}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=آلوسی|سال=۱۴۱۵|زبان=عربی|مکان=بیروت|ناشر=دارالکتب العلمیه|نام=شهاب‌الدین|کوشش=علی عبدالباری عطیه|عنوان=روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی|پیوند نویسنده=شهاب‌الدین آلوسی|پیوند=http://lib.efatwa.ir/45711/15/1}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=ابن عاشور|سال=۱۹۵۶|شابک=|مترجم=|پی‌نوشت=|گفتاورد=|زبان=عربی|مکان=تونس|ناشر=(نسخه خطی)|سری=|نام=محمد طاهر|ویرایش=|کوشش=|عنوان=التحریر و التنویر|پیوند ویراستار=|پیوند نویسنده۲=|پیوند نویسنده=محمد الطاهر بن عاشور|پیوند=http://lib.eshia.ir/41675/1/5}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=ابن عاشور|سال=۱۹۵۶|شابک=|مترجم=|پی‌نوشت=|گفتاورد=|زبان=عربی|مکان=تونس|ناشر=(نسخه خطی)|سری=|نام=محمد طاهر|ویرایش=|کوشش=|عنوان=التحریر و التنویر|پیوند ویراستار=|پیوند نویسنده۲=|پیوند نویسنده=محمد الطاهر بن عاشور|پیوند=http://lib.eshia.ir/41675/1/5}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=ابن ابی‌حاتم |نام=عبدالرحمن بن محمد |پیوند نویسنده=محمد بن ابی‌حاتم |عنوان=[[تفسیر ابن ابی‌حاتم|تفسیر القرآن العظیم]] |نام ویراستار=اسعد محمد |نام خانوادگی ویراستار=طیب |جلد=۱۰ |سال=۱۴۱۹ |ناشر=مکتبة نزار مصطفی الباز |مکان=ریاض |شابک=}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=ابن ابی‌حاتم |نام=عبدالرحمن بن محمد |پیوند نویسنده=محمد بن ابی‌حاتم |عنوان=[[تفسیر ابن ابی‌حاتم|تفسیر القرآن العظیم]] |نام ویراستار=اسعد محمد |نام خانوادگی ویراستار=طیب |جلد=۱۰ |سال=۱۴۱۹ |ناشر=مکتبة نزار مصطفی الباز |مکان=ریاض |شابک=}}
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=فیروزآبادی |نام=محمد بن یعقوب |پیوند نویسنده=مجدالدین فیروزآبادی |عنوان=[[القاموس المحیط]] |جلد= ۲ |سال=۱۴۱۵ |ناشر=دارالکتب العلمیّة، منشورات محمّد علی بیضون |مکان=بیروت}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=فیروزآبادی |نام=محمد بن یعقوب |پیوند نویسنده=مجدالدین فیروزآبادی |عنوان=[[القاموس المحیط]] |جلد= ۲ |سال=۱۴۱۵ |ناشر=دارالکتب العلمیّة، منشورات محمّد علی بیضون |مکان=بیروت}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=محلی |نام۱=جلال‌الدین |پیوند نویسنده۱=جلال‌الدین محلی |نام خانوادگی۲=سیوطی |نام۲=جلال‌الدین |پیوند نویسنده۲=جلال‌الدین سیوطی |عنوان=[[تفسیر جلالین|تفسیر الجلالین]] |سال=۱۴۱۶ |ناشر=مؤسسة النور للمطبوعات |مکان=بیروت}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=محلی |نام۱=جلال‌الدین |پیوند نویسنده۱=جلال‌الدین محلی |نام خانوادگی۲=سیوطی |نام۲=جلال‌الدین |پیوند نویسنده۲=جلال‌الدین سیوطی |عنوان=[[تفسیر جلالین|تفسیر الجلالین]] |سال=۱۴۱۶ |ناشر=مؤسسة النور للمطبوعات |مکان=بیروت}}
* {{یادکرد کتاب|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|پیوند نویسنده=مرتضی مطهری|عنوان=[[ آشنایی با قرآن]]|جلد=14|کد زبان=fa|ناشر=صدرا|مکان=تهران|شابک=978-964-7299-13-8|سال=۱۳۹1}}
* {{یادکرد کتاب|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|پیوند نویسنده=مرتضی مطهری|عنوان=[[آشنایی با قرآن]]|جلد=14|کد زبان=fa|ناشر=صدرا|مکان=تهران|شابک=978-964-7299-13-8|سال=۱۳۹1}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=معرفت |نام=محمدهادی |پیوند نویسنده=محمدهادی معرفت |عنوان=علوم قرآنی |سال=۱۳۸۱ |ناشر=التمهید |مکان=قم |شابک=۹۶۴-۳۳۰-۰۶۳-۳}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=معرفت |نام=محمدهادی |پیوند نویسنده=محمدهادی معرفت |عنوان=علوم قرآنی |سال=۱۳۸۱ |ناشر=التمهید |مکان=قم |شابک=۹۶۴-۳۳۰-۰۶۳-۳}}
* {{یادکرد کتاب|نام=محمدقاسم|نام خانوادگی=نصیرپور|عنوان=زندگانی فاطمه زهرا سلام الله علیها|کد زبان=fa|ناشر=دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی|مکان=تهران|سال=۱۳۷۲|پیوند=https://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/64869/1}}
* {{یادکرد کتاب|نام=محمدقاسم|نام خانوادگی=نصیرپور|عنوان=زندگانی فاطمه زهرا سلام الله علیها|کد زبان=fa|ناشر=دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی|مکان=تهران|سال=۱۳۷۲|پیوند=https://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/64869/1}}
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:
{{فاطمه-افقی}}
{{فاطمه-افقی}}
{{قرآن}}
{{قرآن}}
{{درجه‌بندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده=خیر|نیازمند جعبه اطلاعات=خیر|نیازمند تصویر=خیر|نیازمند استانداردسازی=خیر|نیازمند ویراستاری=خیر|مقابله نشده با دانشنامه‌ها=تاحدودی|تاریخ خوبیدگی=|تاریخ برگزیدگی=|توضیحات=}}


[[رده:سوره کوثر| ]]
[[رده:سوره‌های جزء ۳۰ قرآن]]
[[رده:سوره‌های حزب ۱۲۰ قرآن]]
[[رده:سوره‌های قرآن]]
[[رده:سوره‌های قرآن]]
[[رده:سوره‌های مکی قرآن]]
[[رده:سوره‌های مکی قرآن]]
[[رده:فاطمه در قرآن]]
[[رده:فاطمه زهرا در قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۰

سورهٔ قرآن
سوره کوثر
دسته‌بندیمکی(مورد اختلاف)
اطلاعات آماری
شمارهٔ نزول۱۵
جزء۳۰
شمار آیه‌ها۳
شمار واژه‌ها۱۰
شمار حرف‌ها۴۳
متن سوره
متن سوره با خط عثمانی
ماعون
کافرون

کوثر (عربی: الْکَوْثَر) صد و هشتمین سوره قرآن بر اساس ترتیب مصحف عثمانی و دارای سه آیه است. کوثر در جزء سی‌ام قرار دارد و جایگاهش در ترتیب نزول بر اساس نظر محمدهادی معرفت مبتنی بر روایت ابن‌عباس سورهٔ پانزدهم، پس از عادیات و پیش از تکاثُر است. اغلب مفسران سورهٔ کوثر را مکّی دانسته‌اند، اما بعضی مفسران نظر بر مدنی بودنش دارند.

کوثر را در قرآن، «خیر فراوان» معنی کرده‌اند. در تفسیرِ کوثر، بیست و شش معنیِ مختلف آمده است. در تفاسیر، احادیثی گزارش شده است که در آن‌ها، کوثر رودی در بهشت، پوشیده از طلا و جاری بر مروارید، سفیدتر از شیر و شیرین‌تر از عسل، با قُبّه‌هایی از دُرّ و یاقوت در دو طرفش، پوشیده از زَبَرجَد و ظرف‌هایش از نقره به شمارهٔ ستارگانِ آسمان است و نوشیدن از آن هیچ‌گاه تشنگی نخواهد آورد؛ و نیز حوض کوثر — که متعلق به محمد، پیامبر اسلام است — سیراب‌کنندهٔ مؤمنان به هنگامِ ورود به بهشت، معرفی شده است. تفاسیری مانند نبوّتِ پیامبر و قرآن، کثرتِ اصحاب و پیروان محمد، فراوانیِ نسل و ذُرّیه وی و شفاعت نیز درباره‌اش گفته شده است. در دیدگاه شیعه، فاطمه زهرا به عنوان تأویل کوثر معرفی شده و به کثرتِ نسل پیامبر از طریق فاطمه زهرا اشاره شده است.

طبق تفاسیر و با توجه به احادیث، منظور از صَلاة در این سوره، نماز صبح به جماعت یا نمازِ عید قربان است و مراد از نَحر، قربانی کردن در مِنا، به‌سوی قبله ایستادن در وقتِ نماز و نیز بلند کردنِ دست‌ها در هنگامِ تکبیر تا مقابل گلوگاه و صورت است. دربارهٔ شانِئْ و اَبتَر در تفاسیر، به داستانِ کنایه‌ها به پیامبر دربارهٔ بی‌نسل ماندنش پرداخته، و دشمنِ کینه‌توزِ پیامبر از خیر بُریده معرفی می‌شود. ابتر، یعنی کسی که همهٔ خیرها از او منقطع شده، یا کسی که بلاعقب است. به‌گفتهٔ مفسرانِ شیعه، کلمهٔ «ابتر» در آخرِ آیهٔ سوم، به‌معنیِ بی‌دنباله است و با توجه به محتوای آیه، چنین به‌نظر می‌رسد که منظور از کوثر، تنها فراوانیِ نسلِ پیامبر اسلام است یا اینکه هم خیر کثیر منظور است و هم کثرت نسل. بعضی از کلمات این سوره مانند «کوثر»، «نحر» و «ابتر» تنها یک بار در قرآن آمده‌اند. در فضیلتِ سورهٔ کوثر آمده تلاوت‌کننده‌اش پاداشی به‌اندازهٔ شمارِ قربانی‌ها در عید قربان و قربانی‌های اهل کتاب و مشرکان دارد و از نهرهای بهشتی سیراب خواهد شد و نزد پیامبر اسلام جایگاه دارد.

نام‌ها

نام این سوره از اولین آیهٔ آن گرفته شده است. کلمهٔ «کوثر»، تنها یک بار در قرآن مورد استفاده قرار گرفته است. این کلمه از ریشهٔ «ک‌ث‌ر» مشتق شده که بر وزن «فَوْعَل» به معنای فراوانی‌ای است که کم نمی‌شود. کوثر در اشعار نخستینِ عربی به‌معنای «فراوانی» به‌کار برده می‌شود.[۱] راغب اصفهانی در مُفرَدات به قولِ «نهر بهشتی» اشاره می‌کند که سرچشمهٔ دیگر نهرهاست و ادامه می‌دهد که کوثر به‌معنیِ خیرِ بزرگی است که به پیامبر عطا شد؛ و نیز مردِ سَخیّ و کریم را کوثر گویند.[۲] طُرَیْحی در مَجمَعُ الْبَحرَیْن و ثَعالِبی در فِقهُ اللُّغَة کوثر را «سَرورِ پر خیر»[یادداشت ۱] معنا می‌کند.[۳][۴] ابن منظور در لِسانُ الْعَرَب معنای کوثر را «خیر زیاد در هر چیز» دانسته و به بیان معانی و تفاسیرِ مختلفِ کوثر می‌پردازد.[یادداشت ۲][۵] فیروزآبادی در اَلْقاموسُ الْمُحیط کوثر را «فراوان از هر چیز» معنی می‌کند و به معانیِ دیگر مانند «نهر» یا «مردِ بخشنده» اشاره می‌کند.[۶]

با وجود آنکه ابن‌عاشور، مفسر اهل سنت، تنها نام سوره را «کوثر» می‌داند؛ اما از دو نام «سوره نحر» و «سوره انا اعطیناک الکوثر» نیز یاد کرده است.[۷]

محتوا و ساختار

این سوره کوتاه‌ترین و یکصدوهشتمین سورهٔ قرآن است.[۸] این سوره از بخشش کوثر به پیامبر از جانب خداوند، دستور به نماز و قربانی به شکرانهٔ این بخشش، و بی‌دنباله بودنِ دشمنِ پیامبر سخن می‌گوید.[۹] این سوره مشتمل بر سه آیه، ده کلمه و چهل و دو حرف است که متن آن به شرح ذیل می‌باشد:[۱۰][۱۱]

﴿بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ، إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ﴾ ۱ ﴿فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ﴾ ۲ ﴿إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ﴾ ۳

بهاءالدین خرمشاهی، مترجم شیعه، در ترجمه این سوره آورده است:[۱۲]

﴿به نام خداوند بخشنده مهربان، ما به تو کوثر بخشیده‌ایم﴾ ۱ ﴿پس برای پروردگارت نماز بگزار و قربانی کن‏﴾ ۲ ﴿بی‌گمان دشمن تو بی‌سرانجام [و بلاعقب‏] است﴾ ۳

شأن نزول و ترتیب

در مَکّی یا مَدَنی بودنِ این سوره اختلاف است و از ظاهر آن برمی‌آید که در مکّه نازل شده باشد. بعضی از مفسران برای جمع بین این دو نظر، بیان کرده‌اند که شاید این سوره دو بار — یک بار در مکه و یک بار هم در مدینه — نازل شده باشد.[۱۳][۱۴] به‌گزارش مفسر شیعه، طَبْرِسی در مجمع‌البیان و مفسر اهل سنت، آلوسی در روح المعانی، ابن‌عباس و کَلْبی سورهٔ کوثر را مکی، و عَکرَمه و ضحّاک مدنی می‌دانند.[۱۵][۱۶] رفعت‌پاشا، نویسنده سنی مذهب در کتابش مراةالحرمین مکان نزول سوره کوثر را منطقه‌ای در میانه سرزمین منا دانسته که امروزه به مسجد کوثر شهره است.[۱۷] به‌گفتهٔ محمدهادی معرفت، قرآن پژوه شیعه، این سوره طبق ترتیب نزول مبتنی بر روایت ابن‌عباس در جایگاه پانزدهم، پس از سوره عادیات و قبل از تَکاثُر، نازل شده است.[۱۸] وهبه زحیلی، مفسر سنی، نیز مکّی بودن این سوره را به قول مشهور نسبت داده است.[۱۹]

در احادیث آمده سورهٔ کوثر در ماجرای کنایه زدن شخصی به نام عاص بن وائل به پیامبر اسلام دربارهٔ بی‌دنباله بودن وی پس از درگذشتِ قاسم و عبدالله، فرزندان پیامبر اسلام نازل شده است.[۲۰][۲۱][۲۲] محدث و مفسر اهل سنت، ابن ابی‌حاتم در کتاب تفسیرش، در تفسیر آیه آخر این موضوع را ذکر می‌کند.[۲۳] محلّی، مفسر اهل سنت، در تفسیر الجلالین شأن نزول آیهٔ آخر را دربارهٔ کنایهٔ عاص بن وائل به پیامبر پس از فوتِ قاسم بن محمد می‌داند.[۲۴] مفسرانِ شیعه بر این عقیده‌اند که با توجه به آیهٔ آخرِ آن و از سوی دیگر با درنظرگرفتن روایاتِ گوناگون دربارهٔ داستانِ کنایه‌زنی‌ها به پیامبر اسلام، این سوره دلالت بر فاطمه و فرزندانِ او و کثرتِ نسلِ پیامبر از طریقِ فاطمه زهرا دارد.[۲۵][۲۶] به‌گزارش محمدهادی معرفت، بعضی از مفسران شیعه مانند طبرسی روایتی را از انس بن مالک نقل کرده‌اند که سورهٔ کوثر در مدینه و در هنگامِ خواب بر پیامبر نازل شده است.[یادداشت ۳] معرفت در ادامه، این حدیث را نادرست می‌شمارد و می‌گوید هیچ آیه و سوره‌ای در خواب نازل نشده است، مگر اینکه آیه یا سوره‌ای که پیشتر نازل شده و در خواب بازگو شده باشد.[۲۷] این در حالی است که انس، در منابع شیعه به جعل روایت شهره و از جهت اعتبار رجالی، ضعیف است.[۲۸]

رابطه سوره کوثر و ماعون

فخر رازی، مفسر اهل سنت، سوره کوثر را مکملی برای سوره‌های قبل از جمله ماعون دانسته است. بنابر آنچه رازی معتقد است، خداوند در سوره ماعون، صفات تکذیب‌کنندگان دین و در سوره کوثر صفات مؤمنان (که پیامبر اسلام در صدر آنان است) را متذکر می‌شود. رازی در ادامه به شرح تفاوت صفات این دو دسته پرداخته است. وی در این تحقیق، صفتِ بخلِ مکذبین دین را در مقابل صفتِ عطاء و بخشندگیِ مؤمنان، صفتِ ترک و کوچک شمردنِ نماز را در مقابل برپاییِ نمازِ مؤمنان و صفتِ ریاکاریِ مکذبین را در مقابلِ اخلاصِ مؤمنان قرار داده است.[۲۹]

تفسیر

زندگی
نام‌ها و القاب · زندگی زناشویی · اختلاف مالی فاطمه و عباس با خلافت · خطبه فدکیه · رویداد خانهٔ فاطمه · درگذشت
در قرآن
سوره انسان · سوره قدر · سوره کوثر · آیه مباهله · آیات نور · آیه تطهیر · آیه مودت · آیه اطعام
جای‌ها
در مکهمحله بنی‌هاشم · شعب ابی‌طالب
در مدینهبقیع · بیت‌الاحزان · درخت کنار · روضه نبوی · سقیفه · مسجد النبی
در شمال حجازفدک
افراد
خانوادهمحمد · خدیجه · علی
فرزندانحسن · حسین · زینب · ام‌کلثوم · محسن
همراهانفضه · ام ایمن · اسماء  · سلمان
دیگرانقنفذ · مغیره · عمر · ابوبکر
آثار
خطبه فدکیه · خطبه عیادت · دعای نور · مصحف فاطمه · لوح فاطمه
مرتبط
تسبیحات فاطمه · رویداد مباهله · ایام فاطمیه

اعطای کوثر

دیدگاه مفسران اهل سنت به این صورت است: ابن ابی‌حاتَم در تَفسیرُ الْقُرآنِ الْعَظیم، احادیثی را گزارش می‌کند که در آن‌ها، کوثر رودی در بهشت، پوشیده از طلا و جاری بر مروارید، سفیدتر از شیر و شیرین‌تر از عسل بیان شده است. سپس بعضی اقوال را دربارهٔ کوثر از قبیل: نبوّت، خیر و قرآن بیان می‌کند.[۳۰] مفسّرِ مُعْتَزِلی، زَمَخْشَری در اَلْکَشّاف، احادیث مرتبط با کوثر را بیان می‌کند که در آن‌ها، کوثر رودی در بهشت و خیر کثیر توصیف شده و درباره‌اش آمده شیرین‌تر از عسل، سفیدتر از شیر، خنک‌تر از برف، نرم‌تر از کف و حباب، پوشیده از زَبَرجَد و ظرف‌هایش از نقره به شمارهٔ ستارگان آسمان است و نوشیدن از آن هیچ‌گاه تشنگی نخواهد آورد.[۳۱] ابن کثیر از مفسرانِ سَلَفیِ، در تَفسیرُ الْقُرآنِ الْعَظیم نیز، به‌تفصیل احادیثِ مختلف دربارهٔ کوثر را بیان می‌کند و می‌گوید این تفاسیر عموماً بر نهر دلالت دارند و کوثر خیر کثیر است. او در ادامه به مصادیقِ کوثر در اقوال گوناگون مانند نبوّت، قرآن و ثوابِ آخرت اشاره می‌کند.[۳۲] جلال‌الدّین مَحَلّی در تفسیرُ الْجَلالَیْن، کوثر را نهری در بهشت، حوضی که اُمَّتِ پیامبر به آن بازمی‌گردند و نیز خیر کثیری از نبوّت و قرآن و شفاعت و مانند اینها می‌دانند.[۳۳] فخر رازی نیز با جمع دیدگاه‌های مفسرین سنی مذهب، علاوه بر موارد گذشته، موارد دیگری چون کثرت اولاد، علماء امت، نبوت، قرآن، اسلام، کثرت مسلمانان، فضائل کثیر، بلندمرتبه کردن ذکر و یاد، علم، حسن خلق، مقام محمود، نعمت‌های الهی و خود سوره کوثر که با وجود کوچکی از جمیع منافع بهره‌مند است؛ را از تفاسیر مطرح‌شده برای کلمه کوثر یاد کرده است.[۳۴]

آرای مفسران شیعه در این خصوص بدین شرح است: شیخ طوسی، فقیه و مفسر و محدّثِ شیعه، در اَلتِّبْیانُ فی تَفسیرِ الْقُرآن، کوثر را خیرِ کثیر می‌داند و در گزارش احادیث می‌آورد که در آن‌ها، کوثر رودی در بهشت، با قُبّه‌هایی از دُرّ و یاقوت در دو طرفش است؛ و نیز حوض کوثر — که متعلق به پیامبر است — سیراب‌کنندهٔ مؤمنان به هنگامِ ورود به بهشت، معرفی شده است.[۳۵] طبرسی در مَجمَعُ الْبَیان، افرون بر موارد فوق، می‌آورد که کوثر رودی در بهشت است که به جبرانِ عبدالله — فرزند پیامبر که در کودکی درگذشت — به پیامبر عطا شد، و سپس نظراتِ مفسران را دربارهٔ کوثر بیان می‌کند از قبیل: خیر فراوان، نبوّتِ پیامبر و قرآن، کثرتِ اصحاب و پیروان، و فراوانیِ نسل و ذُرّیه، شفاعت؛ و در پایان بر درنظرگرفتن همهٔ این گفته‌ها تأکید می‌کند و می‌گوید چنان‌که خدا بر پیامبر خیر فراوان در دنیا و آخرت داده و سپس همهٔ این اقوال را خلاصه در یک عبارتِ «خیر بسیار در دنیا و آخرت» می‌داند.[۳۶] طُرَیْحی، در مَجمَعُ الْبَحرَیْن به احادیث دربارهٔ نهر بهشتی بودنِ کوثر اشاره، و نیز کثرتِ نسل از طریقِ فاطمه زهرا را ذکر می‌کند.[۳۷] علامه طباطبایی در تفسیر اَلْمیزان، پس از آنکه منظور از کوثر را فاطمه زهرا دانسته است؛ می‌گوید عجیب آن است که مفسران در بیان مصداق آن، اختلاف فراوانی دارند. بعضی «خیر کثیر» گفته‌اند؛ و بعضی معانی دیگر عبارتند از: ۱. نهری در بهشت؛ ۲. حوض مخصوص پیامبر در بهشت یا در محشر؛ ۳. فرزندان پیامبر؛ ۴. اصحاب و پیروان پیامبر تا روز قیامت؛ ۵. علمای امت پیامبر؛ ۶. قرآن و فضائل فراوان آن؛ ۷. مقام نبوت؛ ۸. تَیْسیر[یادداشت ۴] قرآن و تخفیفِ شرایع و احکام؛ ۹. اسلام؛ ۱۰. توحید؛ ۱۱. علم و حکمت؛ ۱۲. فضائل پیامبر اسلام؛ ۱۳. مقامِ محمود؛ ۱۴. نور قلب پیامبر اسلام؛ و ازاین‌دست معانی که به بیست و شش معنی می‌رسد. طباطبایی می‌گوید استدلال قائلان به دو معنی نخست — یعنی نهری در بهشت یا حوض پیامبر در بهشت — بعضی روایات در این زمینه است، اما دیگر معانی هیچ استدلالی ندارند.[۳۸] مکارم شیرازی در تفسیر نمونه، به گزارش احادیث دربارهٔ کوثر می‌پردازد که دربردارندهٔ همان احادیث مجمع‌البیان است.[۳۹] او در ادامه، به اقوال مختلف دربارهٔ کوثر می‌پردازد و پس از بیان آن‌ها، فاطمه زهرا را از روشن‌ترین مصادیق آن بیان می‌کند و در ادامه به کثرتِ نسل پیامبر از طریق فاطمه زهرا اشاره می‌کند.[۴۰] اما مرتضی مطهری مقصود از «کوثر» را در دو معنا محتمل می‌داند: معنای اول آنکه به معنای خیر کثیر باشد؛ معنای دوم آنکه به معنای منشأ خیر کثیر باشد. (گرچه این هم خودش خیر است.) وی سپس معنای دوم را می‌پذیرد.[۴۱]

به‌گفتهٔ هورویتز و گاردت در دانشنامهٔ اسلام، برخی از نخستین مفسرانِ اهل سنت مانند ابن هشام و طَبَری، کوثر را در قرآن، «خیر فراوان» تفسیر کرده‌اند. معنایِ لغویِ این واژه، هرچند که کاملاً از میان نرفت، اما راه را برای تفسیرِ سنتی باز کرد. با توجه به این موضوع، پیامبر اسلام کوثر را — به‌عنوان نامی مخصوص برای رودی در بهشت — به خویشتن نسبت داد، یا به‌عنوان حوضی که در هنگامِ معراج به او نشان، و برای او اختصاص داده شد. این معنای آخرِ نقل‌شده از طبری قابل اعتمادتر است. کوثر پس از آن، تبدیل به چیزی تقریباً مترادف با «حوضِ پیامبر» شد که در آن، مؤمنان تشنگیِ خود را در هنگام ورود به بهشت فرومی‌نشانند. وجود آن در چندین «درجه از مراتبِ ایمان» تأیید شده است. اما اغلب کوثر رودی است که حوض را سیراب می‌کند. با توجه به نظر بعدی، تمام رودهای بهشت به «حوضِ کوثر» راه می‌یابند، که «نهر محمد» هم نامیده می‌شود و اختصاصاً متعلق به پیامبر است. نخستین سوره‌ها به «چشمه» (عَیْن) و «چشمهٔ زندگی» (عَینٌ جاریَةٌ) که آب‌های بهشت از آن می‌گذرد اشاره می‌کنند، اما سوره‌های مدنی با جزئیات بیشتری «رودها» (اَلْاَنْهار) را شرح می‌دهند. به‌عنوان مثال در آیهٔ ۱۵ از سورهٔ محمّد آمده است: «در آن نهرهایی است از آبی که [رنگ و بو و طعمش] برنگشته و جوی‌هایی از شیری که مزه‌اش دگرگون نشود و رودهایی از باده‌ای که برای نوشندگان لذتی است و جویبارهایی از عسل ناب». این شرح، رودهای بهشت در فرجام‌شناسیِ یهودیمسیحی را به ذهن می‌آورد که با روغن، شیر، شراب و عسل جریان دارند؛ با این تفاوت که روغن به‌جای «آب فسادناپذیر» (غَیْرِآسِنٍ) جایگزین شده است، که در بیابان‌های عربستان بسیار ارزشمند است. احادیث و تفاسیر در توصیفِ کوثر از این مدلِ مشابه بهره می‌برند. اما با درنظرگرفتن مفهومِ ریشهٔ «فراوانی»، کوثر — «رود پیامبر» — خود را به‌عنوان جوهره و اصلِ رودهای بهشت معرفی می‌کند. در بعضی نسخه‌های نقل‌شده از تفسیر طبری گفته شده است: «آب‌های آن سفیدتر از برف و شیرین‌تر از عسل است» یا «آب‌های آن شراب است». فراتر از توصیف قرآنی، آن را با «گنجینه‌های طلا» یا تخت «جواهر و مروارید» با عطری «خوشبوتر از مشک» توصیف کرده است. تفاسیرِ عقلانی یا مدرن به‌راحتی به این جزئیات معنایی استعاری می‌دهند.[۴۲]

مفسران شیعه، شیخ طوسی در التبیان و طبرسی در مجمع‌البیان، می‌گویند «اِعطاء» دو گونه است: بخشش با قیدِ تَملیک و بخشش با غیرِ قیدِ تملیک (اباحه تصرف)؛ و اعطاءِ کوثر، بخشش با تملیک است.[۴۳][۴۴]

صلاة و نحر

دیدگاه مفسران اهل سنت در خصوص این آیه بدین شرح است: ابن ابی‌حاتم گزارش می‌کند که منظور از صَلاة، نمازِ صبح به جماعت یا نماز عید و مراد از نَحر، قربانی کردن در مِنا است.[۴۵] زمخشری بر این عقیده است که منظور از نحر، قربانی کردن در منا است.[۴۶] ابن کثیر دربارهٔ این آیه می‌گوید یعنی آنچنانکه به پیامبر کوثر عطا شد، پس پیامبر باید نمازِ واجب و نافله و قربانی‌اش را برای پروردگارش خالص گرداند و عبادتِ او کند و به نام پروردگارش و برای او قربانی کند. ابن کثیر در ادامه، احادیثِ دربارهٔ این آیه را نیز بیان می‌کند.[۴۷] محلّی و سیوطی، بر این عقیده‌اند که منظور از نماز، نماز عید قربان و مراد از نحر، قربانی کردن در همان روز است.[۴۸]

نظر مفسران شیعه در مورد این آیه به این صورت است: شیخ طوسی در التبیان نیز تفاسیر مختلف مانند قربانیِ خالصانه برای خدا و نماز عید و قربانی آن را گزارش می‌کند.[۴۹] طبرسی می‌گوید یعنی خداوند او را به نماز و قربانی برای شُکرِ نعمتِ کوثر امر کرد؛ و در ادامه به احادیث دربارهٔ به‌سوی قبله ایستادن در وقتِ نماز و نیز بلند کردنِ دست‌ها در هنگامِ تکبیر تا مقابل گلوگاه و صورت می‌پردازد.[۵۰] علامه طباطبایی در المیزان با توجه به سیاق آیات، امر به نماز و نحرِ شتر را برای شکرِ نعمتِ اعطاءِ کوثر می‌داند و در ادامه می‌گوید با توجه به احادیث، منظور از نحر بلند کردن دست به‌هنگام تکبیر در نماز است.[۵۱] مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می‌گوید از ظاهر آیه برمی‌آید که مفهوم گسترده‌ای را دربردارد و نماز و قربانی عید قربان، یکی از مصادیقش است و در ادامه به دیگر تفاسیر در این‌باره مانند به‌سوی قبله ایستادن در وقت نماز و نیز بلند کردنِ دست‌ها در هنگام تکبیر تا مقابل گلوگاه و صورت اشاره می‌کند، اما می‌گوید بهترین تفسیر، نماز و عبادت و قربانیِ خالصانه برای خداست، و البته جمع بین همهٔ این معانی نیز امکان دارد.[۵۲]

شانئ و ابتر

قرآن اثرِ میرزا احمد نیریزی؛ کتابت: ۱۱۱۷ ه‍. ق، اواخر دورهٔ صفوی؛ نگاه‌داری‌شده در کتابخانهٔ کاخ گلستان؛ معروف به قرآن آریامهری یا پهلوی

مفسران اهل سنت در این خصوص می‌گویند: ابن ابی‌حاتم در تفسیر القرآن العظیم به داستان کنایه‌هایی که به پیامبر زده می‌شد، می‌پردازد و می‌گوید عاص بن وائل به پیامبر اَبتَر گفت و در ادامه، اقوال دیگر دربارهٔ کیستی آن فرد مانند ابوجهل یا عُقبَة بن ابی‌مُعیط را بیان می‌کند.[۵۳][۵۴] زمخشری، مفسر معتزلی در الکشاف در ادامهٔ مباحثی، داستان کنایه به پیامبر را بیان می‌کند و اینکه فردِ مذکور یعنی عاص بن وائل (پدر عمرو عاص) ابتر و بی‌دنباله است.[۵۵] ابن کثیر در تفسیر القرآن العظیم می‌گوید که به گفتهٔ ابن‌عباس و شِمْر بن عَطیّه، مشرکین به پیامبر ابتر گفتند چون گمان کردند پس از درگذشت، نامش از میان می‌رود و می‌گوید از نادانی‌شان گمان می‌کردند که چون فرزندانِ پسرِ پیامبر درگذشتند، یادش از بین می‌رود، درحالی‌که نامش همچنان پابرجاست.[۵۶] محلّی، مفسر اهل سنت، در تفسیر الجلالین، می‌گوید ابتر، یعنی کسی که همهٔ خیرها از او منقطع شده یا کسی که بلاعقب است.[۵۷]

مفسران شیعه در این خصوص می‌گویند: شانِئْ به‌معنای کینه‌توز است.[۵۸][۵۹] شیخ طوسی و طبرسی می‌گویند یعنی دشمنِ کینه‌توزِ پیامبر از خیر بُریده است که در اینجا منظور عاص بن وائل است.[۶۰][۶۱] مرتضی مطهری می‌گوید وقتی که عاص این سخن را گفت، چندین فرزند پسر داشت، ولی یک قرن و دو سه نسل بیشتر از او نگذشت که نسل او به کلی منقطع شد و کسی از او باقی نماند.[۶۲] علامه طباطبایی می‌گوید کلمهٔ «ابتر» در آخر آیهٔ سوم، به‌معنی بی‌دنباله است و با توجه به محتوای آیه، چنین به‌نظر می‌رسد که منظور از کوثر، تنها فراوانیِ نسلِ پیامبر اسلام است یا اینکه هم خیر کثیر منظور است و هم کثرت نسل. او در ادامه به داستان شأنِ نزول سوره می‌پردازد و می‌گوید با این توضیح، اینکه مفسری منظور گویندهٔ ابتر را، «بریدگی از مردم یا خیر» دانسته و در ادامه نیز بر این عقیده بوده که خدا در ردِّ گفتهٔ آن گوینده، خودِ آن شخص را «بریده از هر چیزی نامیده»، نادرست است.[۶۳] مکارم شیرازی در تفسیر این آیه، می‌گوید «شانِئْ» به‌معنی فردِ کینه‌توز و بدخُلق و «ابتر» به‌معنی حیوانِ دُم‌بریده است. و در ادامه با بیان داستانِ کنایه‌زنی به پیامبر، به کثرت نسل پیامبر از طریق فاطمه زهرا می‌پردازد و گفتهٔ مفسر اهل سنت، فخر رازی در تفسیر کبیر را نقل می‌کند:

قول سوم این است که این سوره به‌عنوان ردّ بر کسانی نازل شده که عدمِ وجودِ اولاد را بر پیغمبر اکرم خُرده می‌گرفتند، بنابراین معنیِ سوره این است که خداوند به او نسلی می‌دهد که در طول زمان باقی می‌مانَد، ببین چه اندازه از اهل بیت را شهید کردند، در عین حال جهان مَملو از آنهاست، این در حالی است که از بنی‌امیه — که دشمنان اسلام بودند — شخص قابل ذکری در دنیا باقی نمانْد، سپس بنگر و ببین چقدر از علمای بزرگ در میان آنهاست مانند باقر و صادق و رضا و نَفْسِ زَکیّه.[۶۴][۶۵]

منزلت

تصویری از قرآنی خطی مربوط به سال ۱۸۷۴ میلادی که «سوره کوثر» در آن بدون ذکر مکی یا مدنی بودن، ذکر شده است.
  • به‌نقل از منابعِ اهل سنت و شیعه، در حدیثی از پیامبر اسلام آمده است:

    هرکس آن را تلاوت کند خداوند او را از نهرهای بهشتی سیراب خواهد کرد و به عدد هر قربانی که بندگان خدا در روز عید قربان قربانی می‌کنند، و همچنین قربانی‌هایی که اهل کتاب و مشرکان دارند، به عدد هر یک از آنان اجری به او می‌دهد.[۶۶]

  • در حدیثی مشابه از پیامبر اسلام در منابعِ سنی آمده است:

    کسی که سوره کوثر را قرائت کند، خداوند از هر رودی در بهشت، او را سیراب می‌کند و برای او به عدد هر قربانیِ که در روز عید قربان، قربانی شده یا قربانی می‌شود، ده حَسَنه می‌دهد.[۶۷]

  • در حدیثی از جعفر صادق در منابعِ شیعه آمده است:

    کسی که اِنّا اَعْطَیْناکَ الْکَوْثَر را در نمازهای واجب و مستحبّی بخواند، خداوند او را در روز قیامت از کوثر سیراب نماید و جایگاهش در نزد محمد خواهد بود.[۶۸]

  • در منابع اهل سنت از علی بن ابی‌طالب منقول است که یکی از سوره‌های خوانده‌شده توسط محمد در نمازهایش، سوره کوثر بوده است.[یادداشت ۵][۶۹]

ویژگی‌ها

بعضی از کلمات این سوره مانند «کوثر»، «نحر» و «ابتر» تنها یک بار در قرآن آمده‌اند.[۷۰] این سوره، از لحاظ تعداد حروف و کلمات کوتاه‌ترین سوره قرآن است.[۷۱]

تجزیه و ترکیب

تجزیه و ترکیب سوره کوثر[۷۲]
شماره آیه متن آیه تجزیه و ترکیب
۱ إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ

إِنَّا از حروف مشبهه بالفعل و ضمیر «نا» در محل نصب و اسمش، أَعْطَیْنَاکَ فعل و فاعل و ضمیر «کاف» در محل نصب و مفعول‌به اول، الکوثرَ مفعول‌به دوم «اعطینا»، أَعْطَیْنَاکَ الکوثرَ محلا مرفوع و خبر «اِنَّ»، إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الکوثرَ محلی از اعراب ندارد و ابتدائیه است.

۲ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ فـ عاطفه سببیه، صَلِّ فعل و ضمیر مستتر «اَنتَ» فاعل آن، لِرَبِّکَ جار و مجرور و مضاف و مضاف‌الیه و متعلق به «صَلِّ»، صَلِّ لِرَبِّکَ محلی از اعراب ندارد و عطف بر جمله «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الکوثرَ» (آیه اول) است. وَ عاطفه انْحَرْ عطف بر جمله «صَلِّ» شده و مانند آن ترکیب می‌شود.
۳ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ إِنَّ از حروف مشبهه بالفعل، شَانِئَکَ مضاف و مضاف‌الیه و اسم «اِنَّ» هُوَ ضمیر فصل یا در محل رفع و مبتدا الْأَبْتَرُ خبر «اِنَّ» (در صورتی که «هو» ضمیر فصل باشد) یا خبر (در صورتی که «هو» مبتدا باشد؛ بنابر این فرض، جمله {هو الأبتر} خبر برای إنَّ می‌باشد.)، إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ مستأنفه است.

بلاغت

در قرآن به جهت تعظیم، سوره با صیغه جمع یعنی إِنَّا آغاز شده و به جهت تأکید، حرف إِنَّ (که خودش نیز معنای تأکیدی دارد) را در محل قَسَم قرار داده شده است. چراکه اصل آن «اِنَّ وَ نَحنُ» بوده. فعل أَعْطَیْنَاکَ نیز به صیغه ماضی استعمال شده نه آینده؛ علت آن این است که در تحقق وعده خدا به پیامبرش، مبالغه شود به نحوی که گویا آن خیر کثیر هم‌اکنون واقع شده است. الْکَوْثَرَ نیز به صیغه مبالغه آورده شده و بین آن با کلمه الْأَبْتَرُ (کلمه آخر سوره) به جهت معنایی مطابقت وجود دارد؛ زیرا الْکَوْثَرَ به معنی خیر کثیر و الْأَبْتَرُ به معنی منقطع از خیر کثیر است. آیه إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ نیز معنای حصر را افاده می‌کند و تقدیرش نیز چنین است: «إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ لا اَنتَ؟»[۷۳][۷۴]

همچنین ببینید

یادداشت‌ها

  1. «السید الکثیر الخیر»
  2. موارد مورد اشاره ابن منظور در لسان العرب برای معانی کوثر عبارتند از: نهری در بهشت، قرآن، نبوت، اسلام و شفاعت. (رک: ابن منظور، لسان العرب، ۵:‎ ۱۳۳.)
  3. قال أنس: «بینا رسول‌الله صلی الله علیه و آله ذات یوم بین أظهرنا إذ أغفی إغفاء ثم رفع رأسه مبتسما فقلت ما أضحکک یا رسول‌الله قال أنزلت علی آنفا سوره فقرأ سوره الکوثر» طبرسی، ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان، ۲۷:‎ ۳۱۰–۳۱۱.
  4. آسان کردن، سهل کردن
  5. قال علی بن ابی‌طالب: «کان رسول‌الله یوتر بتسع سور: فی الرکعة الأولی "ألهاکم التکاثر" و"إنا أنزلناه فی لیلة القدر" و"إذا زلزلت الأرض"، وفی الثانیة "العصر" و"إذا جاء نصر الله والفتح" و"إنا أعطیناک الکوثر"، وفی الثالثة "قل یاأیها الکافرون" و"تبت" و"قل هو الله أحد"» التمیمی، مسند ابی‌یعلی الموصلی، ۳۵۶.

پانویس

  1. Horovitz and Gardet, “Kawṯẖwar”, Encyclopedia of Islam.
  2. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ۷۰۳.
  3. طریحی، مجمع البحرین، ۳:‎ ۴۶۹–۴۷۱.
  4. ثعالبی، فقه اللغة، ۱۸۲.
  5. ابن منظور، لسان العرب، ۵:‎ ۱۳۳.
  6. فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۲:‎ ۲۱۲.
  7. ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰:‎ ۵۷۱.
  8. Horovitz and Gardet, “Kawṯẖwar”, Encyclopedia of Islam.
  9. رضایی، «تفسیر سورهٔ کوثر»، قرآنی کوثر.
  10. امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۵:‎ ۳۳۱.
  11. ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۰:‎ ۳۰۷.
  12. خرمشاهی، ترجمه خرمشاهی، ۶۰۲.
  13. طباطبایی، ترجمهٔ تفسیر المیزان، ۲۰:‎ ۶۳۷–۶۳۸.
  14. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۷:‎ ۳۶۸–۳۶۹.
  15. طبرسی، ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان، ۲۷:‎ ۳۰۸.
  16. آلوسی، تفسیر روح المعانی، ۱۵:‎ ۴۷۸.
  17. نصیرپور، زندگانی فاطمه زهرا، ۱۲۰.
  18. معرفت، علوم قرآنی، ۹۰.
  19. زحیلی، التفسیر المنیر، ۳۰:‎ ۴۲۸.
  20. طباطبایی، ترجمهٔ تفسیر المیزان، ۲۰:‎ ۶۳۷–۶۳۸.
  21. طبرسی، ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان، ۲۷:‎ ۳۱۰–۳۱۱.
  22. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۷:‎ ۳۶۸–۳۶۹.
  23. ابن ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۰:‎ ۳۴۷۱.
  24. محلی و سیوطی، تفسیر الجلالین، ۶۰۵.
  25. طباطبایی، ترجمهٔ تفسیر المیزان، ۲۰:‎ ۶۳۷–۶۳۸.
  26. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۷:‎ ۳۶۸–۳۶۹.
  27. معرفت، علوم قرآنی، ۹۵.
  28. سلیم، «انس بن مالک»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۰:‎ ۳۸۱–۳۸۲.
  29. شریعتی، تفسیر نوین، ۳۶۷–۳۶۸.
  30. ابن ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۰:‎ ۳۴۷۰.
  31. زمخشری، الکشاف، ۴:‎ ۸۰۶–۸۰۷.
  32. ابن کثیر قرشی، تفسیر القرآن العظیم، ۸:‎ ۴۷۲–۴۷۵.
  33. محلی و سیوطی، تفسیر الجلالین، ۶۰۵.
  34. رازی، تفسیر کبیر، ۳۲:‎ ۳۱۳–۳۱۶.
  35. طوسی، التبیان، ۱۰:‎ ۴۱۷–۴۱۸.
  36. طبرسی، ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان، ۲۷:‎ ۳۱۱.
  37. طریحی، مجمع البحرین، ۳:‎ ۴۶۹–۴۷۱.
  38. طباطبایی، ترجمهٔ تفسیر المیزان، ۲۰:‎ ۸۴۹–۸۵۰.
  39. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۷:‎ ۳۷۱–۳۷۲.
  40. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۷:‎ ۳۷۵–۳۷۶.
  41. مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۴:‎ ۲۲۷.
  42. Horovitz and Gardet, “Kawṯẖwar”, Encyclopedia of Islam.
  43. طوسی، التبیان، ۱۰:‎ ۴۱۷.
  44. طبرسی، ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان، ۲۷:‎ ۳۰۹.
  45. ابن ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۰:‎ ۳۴۷۰.
  46. زمخشری، الکشاف، ۴:‎ ۸۰۷.
  47. ابن کثیر قرشی، تفسیر القرآن العظیم، ۸:‎ ۴۷۶.
  48. محلی و سیوطی، تفسیر الجلالین، ۶۰۵.
  49. طوسی، التبیان، ۱۰:‎ ۴۱۸.
  50. طبرسی، ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان، ۲۷:‎ ۳۱۳–۳۱۵.
  51. طباطبایی، ترجمهٔ تفسیر المیزان، ۲۰:‎ ۸۵۱–۸۵۳.
  52. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۷:‎ ۳۷۳–۳۷۴.
  53. ابن ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۰:‎ ۳۴۷۰–۳۴۷۱.
  54. ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰:‎ ۵۷۶.
  55. زمخشری، الکشاف، ۴:‎ ۸۰۷–۸۰۸.
  56. ابن کثیر قرشی، تفسیر القرآن العظیم، ۸:‎ ۴۷۷.
  57. محلی و سیوطی، تفسیر الجلالین، ۶۰۵.
  58. طبرسی، ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان، ۲۷:‎ ۳۰۹.
  59. ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰:‎ ۵۷۷.
  60. طوسی، التبیان، ۱۰:‎ ۴۱۷–۴۱۸.
  61. طبرسی، ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان، ۲۷:‎ ۳۱۵.
  62. مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۴:‎ ۲۳۱.
  63. طباطبایی، ترجمهٔ تفسیر المیزان، ۲۰:‎ ۸۵۴–۸۵۵.
  64. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۷:‎ ۳۷۴–۳۷۶.
  65. رازی، تفسیر کبیر، ۳۲:‎ ۳۱۳.
  66. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۷:‎ ۳۶۹.
  67. زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ٤:‎ ٨٠٨.
  68. طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع‌البیان، ۲۷:‎ ۳۰۸.
  69. التمیمی، مسند ابی‌یعلی الموصلی، ۳۵۶.
  70. رضایی، «تفسیر سورهٔ کوثر»، قرآنی کوثر.
  71. ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰:‎ ۵۷۲.
  72. رضوانی خراسانی، اعراب القرآن الکریم، ۵:‎ ۸۳۰، ۸۳۱.
  73. طبرسی، ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان، ۲۷:‎ ۳۱۰.
  74. زحیلی، التفسیر المنیر، ۳۰:‎ ۴۳۲.

منابع

  • Horovitz, Josef; Gardet, Louis (1997). "Kawṯẖwar". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. 4 (2nd ed.). Leiden: E. J. Brill. {{cite encyclopedia}}: Invalid |دسترسی پیوند=آبونمان (help)