آیه ۳۴ سوره نازعات
| مشخصات قرآنی | |||||
|---|---|---|---|---|---|
| نام سوره | نازعات | ||||
| تعداد آیات سوره | ۴۶ | ||||
| شماره آیه | ۳۴ | ||||
| شماره جزء | ۳۰ | ||||
| شماره حزب | ۱۱۷ | ||||
| اطلاعات دیگر | |||||
|
|
||||
آیه ۳۴ سوره نازعات سی و چهارمین آیه از هفتاد و نهمین سوره قرآن است و از آیات مکی آن به‌شمار می‌آید. موضوع این آیه و آیات بعدی بار دیگر مسئله معاد است و متذکر می‌شود هنگامی که قیامت رخ دهد؛ نیکوکاران و بدکاران هر کدام به جزای اعمال خویش می‌رسند.
متن
متن آیه را فخر رازی، از مفسران سنی مذهب و محمدحسین طباطبایی، مفسر شیعه، چنین گزارش کرده‌اند:[۱][۲]
فَإِذَا جَاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرَىٰ
ترجمه
محمدگل گمشادزهی، مترجم سنی حنفی مذهب در ترجمه آیه آورده است:[۳]
«هنگامی‌که بزرگ‌ترین حادثه فرا می‌رسد»
بهاءالدین خرمشاهی، مترجم شیعه امامی مذهب در ترجمه این آیه آورده است:[۴]
«آنگاه که هنگامه بزرگ فرارسد»
محتوا
مکارم شیرازی از مفسران شیعه گزارش می‌کند که موضوع این آیه و آیات بعدی بار دیگر مسئله معاد است و متذکر می‌شود هنگامی که قیامت رخ دهد؛ نیکوکاران و بدکاران هر کدام به جزای اعمال خویش می‌رسند.[۵]
شأن نزول و ترتیب
به گزارش فرهنگ‌نامه علوم قرآن، سوره نازعات، هفتاد و نهمین سوره قرآن است. این سوره را در ترتیب نزول، هشتاد و یکمین سوره نازل شده بر پیامبر اسلام دانسته‌اند که پس از سوره نبأ و پیش از سوره انفطار نازل شد. این سوره را مکی دانسته‌اند.[۶]
پانویس
ارجاعات
- ↑ رازی، تفسیر کبیر، ۳۱: ۴۷.
- ↑ طباطبایی، تفسیر المیزان، ۲۰: ۲۸۷.
- ↑ گمشادزهی، ترجمه معانی قرآن کریم، ۵۸۴.
- ↑ خرمشاهی، ترجمه خرمشاهی، ۵۸۴.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۶: ۱۰۴.
- ↑ دفتر تبلیغات اسلامی، «سوره نازعات»، فرهنگ‌نامه علوم قرآن، ۲۸۸۱.
منابع
- خرمشاهی، بهاءالدین (۱۳۹۳). ترجمه قرآن کریم استاد خرمشاهی (به فارسی-عربی). قم: موسسه تبیان.
- دفتر تبلیغات اسلامی (۱۳۸۸). فرهنگ‌نامه علوم قرآن. تهران: دفتر تبلیغات اسلامی.
- رازی، محمد بن عمر (۱۴۲۰). مفاتیح الغیب، تفسیر کبیر. سوم (به عربی). بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
- گمشادزهی، محمدگل (۱۳۹۴). ترجمه معانی قرآن کریم. به کوشش کتابخانه عقیده. مجموعه موحدین.
- طباطبایی، محمدحسین (۱۳۹۵). ترجمه تفسیر المیزان. ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی. قم: دفتر انتشارات اسلامی.
- مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۴). تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب اسلامیه.
