آیه ولایت: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ابرابزار)
 
(۴۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات آیه|عنوان=آیه ولایت|شرح تصویر=|image=Memorial stone Imam Reza.jpg|تصویر=|اندازه تصویر=|image_size=|alt=|توضیح تصویر=سنگ مقامی مربوط به یکی از قدمگاه‌های علی بن موسی الرضا که بر حاشیه آن، آیه ولایت حکاکی شده‌است|حزب=۱۲|رکوع=|حروف مقطعه=ندارد|عدد آیه=۵۵|حرف=۸۲|شأن نزول=دارد|کتابت=|کلمه=۱۴|اختلاف=شأن نزول|نام‌های دیگر=|سجده=|جزء=۶|محل نزول=[[مدینه]]|سال نزول=|نام سوره=[[مائده]]|نام آیه=آیه ولایت|پیوند تصویر=|متن آیه=ref>«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»|ترجمه=ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و زکات می‌دهند در حالی که در رکوع نمازند.|زیرنویس=|کاربری=}}
{{جعبه اطلاعات آیه نامدار|عنوان=آیه ولایت|شرح تصویر=|image=Memorial stone Imam Reza.jpg|تصویر=|اندازه تصویر=|image_size=|alt=|توضیح تصویر=سنگ مقامی مربوط به یکی از قدمگاه‌های علی بن موسی الرضا که بر حاشیه آن، آیه ولایت حکاکی شده است|حزب=۱۲|رکوع=|حروف مقطعه=ندارد|عدد آیه=۵۵|حرف=۸۲|شأن نزول=دارد|کتابت=|کلمه=۱۴|اختلاف=شأن نزول|نام‌های دیگر=|سجده=|جزء=۶|محل نزول=[[مدینه]]|سال نزول=|نام سوره=[[مائده]]|نام آیه=آیه ولایت|پیوند تصویر=|متن آیه=ref>«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»|ترجمه=ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و زکات می‌دهند در حالی که در رکوع نمازند.|زیرنویس=|کاربری=}}
{{قرآن۲}}
{{قرآن۲}}
آیه ۵۵ سوره [[مائده]] از قرآن به '''آیه ولایت''' معروف است که توسط [[علی بن موسی الرضا]] نامگذاری شده‌است. در تمام کتاب‌های تفسیری در مورد این آیه صحبت شده‌است و از اهمیت خاصی نزد شیعه و سنی برخوردار است. به باور شیعیان این آیه در بیان مقام ولایت و امامت [[محمد]] و [[علی بن ابی‌طالب|علی]] است و معتقدند علاوه بر خدا و رسول دسته سومی هم شامل این آیه می‌شوند که [[امامان شیعه]] هستند داستان وارد شده برای نزول آیه به این شرح است که در سال‌های اولیه اسلام بعد از هجرت محمد به مدینه فقیری وارد مسجد می‌شود و درخواست کمک می‌کند ولی هیچ‌کس به او کمکی نکرده و در این بین تنها علی در حالی که در رکوع نماز بود به فقیر اشاره کرد تا انگشتری را از انگشت کوچک دست راستش درآورد و برای خود بردارد پس [[جبرئیل]] نازل شد و آیه ولایت را بر محمد خواند.
'''آیه ۵۵ سوره [[مائده]]''' از قرآن به '''آیه ولایت''' معروف است. مشهور است که [[علی بن موسی الرضا]] آیه را به این نام، نامگذاری کرده است. در تمام کتاب‌های تفسیری در مورد این آیه صحبت شده است و از اهمیت خاصی نزد [[شیعه]] و [[سنی]] برخوردار است. به باور شیعیان این آیه در بیان مقام [[ولایت]] و [[امامت]] [[محمد]] و [[علی بن ابی‌طالب|علی]] است و معتقدند علاوه بر خدا و رسول دسته سومی هم شامل این آیه می‌شوند که [[دوازده امام|امامان شیعه]] هستند. در اهل سنت، با رد استدلال‌های شیعی، معتقد هستند که آیه در بیان نصرت و یاوری رساندن مؤمنان به یکدیگر است.


ماجرا و علت نزول مورد اتفاق همه مسلمانان است در معنی کلمه ولی و افاده حصر انما دانشمندان شیعه و سنی نظر متفاوتی دارند و نتایج مختلفی از آیه گرفته‌اند شیعیان انما را حصر دانسته‌اند و ولایت را به معنی سرپرستی و اولی به تصرف و قربت گرفته‌اند و آیه را اینگونه معنا کرده‌اند ولی و سرپرست شما فقط خدا و رسول و کسانی هستند که نماز می‌خوانند و در حال رکوع زکات می‌دهند اما اهل سنت نظریات متفاوتی ارائه کرده‌اند برخی مانند فخر رازی ولی را به معنی دوست یا مانند رشید رضا به معنی ولایت در نصرت گرفتند عده ای انما را منحصر به علی نمی‌دانند دسته‌ای دیگر ایرادات فقهی به اعطای زکات در نماز گرفته‌اند؛ در نهایت آیه معروف به ولایت یکی از آیه‌های مهم برای شیعیان است و علت آن مهر تأییدی است که خداوند به اعطای زکات در نماز به عمل علی بن ابیطالب زده‌است. چه در آیه توصیه به ولایت علی شده باشد، یا به دوستی علی این آیه برای شیعیان برگ برنده ای تلقی می‌شود.
در روایتی که در خصوص علت نزول این آیه آمده است، اینچنین است: در سال‌های اولیه اسلام بعد از هجرت محمد به مدینه فقیری وارد [[مسجد النبی|مسجد]] می‌شود و درخواست کمک می‌کند ولی هیچ‌کس به او کمکی نکرده و در این بین تنها علی در حالی که در [[رکوع]] نماز بود به فقیر اشاره کرد تا انگشتری را از انگشت کوچک دست راستش درآورد و برای خود بردارد پس [[جبرئیل]] نازل شد و آیه ولایت را بر محمد خواند.


== نام‌گذاری ==
اختلافات در خصوص این آیه در میان تفاسیر شیعه و سنی، بر روی کلمات «رکوع»، «انما»، «اولیائکم»، «زکات» و جمع استعمال شدن «الذین آمنوا» می‌باشد. شیعیان «انما» را حصر دانسته‌اند و «ولایت» را به معنی سرپرستی و اولی به تصرف و قربت گرفته‌اند و آیه را اینگونه معنا کرده‌اند: «ولی و سرپرست شما فقط خدا و رسول و کسانی هستند که نماز می‌خوانند و در حال رکوع زکات می‌دهند» اما اهل سنت نظریات متفاوتی ارائه کرده‌اند برخی مانند فخر رازی «ولی» را به معنی دوست گرفته‌اند. عده‌ای «انما» را منحصر به علی نمی‌دانند دسته‌ای دیگر ایرادات فقهی به اعطای زکات در نماز گرفته‌اند.
[[آیه]] ۵۵ از [[سوره]] [[مائده]] در کتاب‌های حدیثی و تفاسیر شیعی به نام آیه ولایت شهرت یافته‌است<ref>{{پک|موسوی عاملی|بی‌تا|ک=المراجعات|ص=137}}</ref> که علت این نامگذاری وجود کلمه ''"ولیّکم"'' در این آیه دانسته شده‌است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طیب حسینی، محمود، دایرة المعارف قرآن کریم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم}}</ref> دردانشنامه امام رضا چنین آمده‌است که امام هشتم شیعیان [[علی بن موسی الرضا]] این آیه را با نام ولایت خوانده و مصداق آن را [[علی بن ابی‌طالب|علی بن ابیطالب]] دانسته‌است.<ref name=":1">{{یادکرد کتاب|عنوان=سید عباس، صادقی فدکی، دانشنامه امام رضا، شماره۱، ص۲۹۷}}</ref>
 
این آیه به جهت مفهوم ولایت در آن، با وجود اختلاف در معنای دقیق آن نزد شیعه و سنی، کاربردهای [[علم کلام|کلامی]] بسیاری داشته و در آثار کلامی فراوانی از شیعه و سنی مورد استناد و بررسی قرار گرفته است. شیعیان سعی دارند تا از آن در اثبات امامت علی و فرزندانش استفاده کنند و اهل سنت نیز به پاسخ به استدلال‌های آنها پرداخته‌اند. این آیه علاوه بر علم کلام، در ادبیات و شعر نیز به کار برده شده است. قدیمی‌ترین شعر منسوب به [[حسان بن ثابت]] است که آیه را در شأن علی بن ابی‌طالب می‌داند.
 
== نام ==
[[آیه]] ۵۵ از [[سوره]] [[سوره مائده|مائده]]، در منابع [[شیعه|شیعی]] با نام آیه ولایت مشهور است.<ref>{{پک|موسوی عاملی|بی‌تا|ک=المراجعات|ص=۱۳۷}}</ref><ref>{{پک|مرکز فرهنگ و معارف قرآن و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی|۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۱۲|ج=۱}}</ref><ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> بر اساس گزارش‌هایی در منابع شیعی، اولین بار [[علی بن موسی الرضا]] — امام هشتم [[شیعیان دوازده‌امامی]] — این آیه را با نام آیه ولایت به کار برده است.<ref>{{پک|1=صادقی فدکی|2=۱۳۹۴|ک=دانشنامه امام رضا|ف=آیه ولایت}}</ref>


== محتوا و ساختار ==
== محتوا و ساختار ==
=== متن و ترجمه ===
=== متن و ترجمه ===
[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]، مفسر [[شیعه]] مذهب، متن و ترجمه آیه ولایت را اینگونه شرح داده‌است:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، ناشر دار الکتب الاسلامیه}}</ref><blockquote>متن:
[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]، مفسر شیعه مذهب، متن و ترجمه آیه ولایت را اینگونه گزارش کرده است:<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۱|ج=۴}}</ref><blockquote>متن:


{{color|green|«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»}}
{{color|green|«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»}}
خط ۱۶: خط ۲۰:
ترجمه:
ترجمه:


{{color|purple|«سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند. .»}}</blockquote>
{{color|purple|«سرپرست و رهبر شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند و نماز را برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌پردازند.»}}</blockquote>


=== محتوا ===
=== محتوا ===
این آیه از ۱۴ کلمه و ۸۲ حرف تشکیل شده‌است. در مورد سیاق آیات، برخی از مفسرین شیعه از جمله [[سید محمدحسین طباطبایی|طباطبایی]] در ''[[تفسیر المیزان]]'' و [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] در ''[[تفسیر نمونه]]'' معتقدند آیه ۵۵ به همراه آیه بعدی{{color|green|«وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»}} آیه ولایت نام‌گذاری شده و آیه ۵۶ تکمیل کننده آیه قبل است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صادقی فرد، غلامرضا، آیه ولایت،انتشارات مهام توس،1390، ص130}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ترجمه مکارم شیرازی، چاپ چهارم1370، ج6، ص2}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه1353، ج4، ص433}}</ref>ابن کثیر دانشمند شافعی مذهب در تفسیر ''القرآن العظیم'' آورده‌است محمد پس از اینکه آیه ''انما ولیکم''... را خواند تکبیر گفت و آیه ''ومن یتول''... را در شأن علی قرائت کرد.<ref name=":6">{{یادکرد کتاب|عنوان=ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم (تفسیر ابن کثیر)، دارالکتب العلمیه،1419ق، بیروت، ج3، ص126}}</ref>
بر اساس تعریف شیعه، در آیه مذکور، ولی مسلمانان، [[خدا]]، [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و [[مومن|مومنانی]] که [[نماز]] به پا می‌دارند و در [[رکوع]] [[زکات]] می‌دهند عنوان شده است.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> از دیدگاه شیعه و برخی از مفسرین [[سنی]]، این آیه قصد دارد تا مراتب [[ولایت]] را بیان کند.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> بعضی از مفسران اهل سنت، این آیه را با آیات قبل و بعدش در [[سیاق]] شرکت داده‌اند و معنای آن بیان یکی از وظائف مسلمین می‌دانند. از دیدگاه این [[مفسر قرآن|مفسران]]، آن وظیفه عبارت است از اینکه مسلمین باید دست از یاری [[یهود]] و [[نصارا]] و [[کافر|کفار]] بردارند، و منحصراً خدا و رسول و مؤمنین را یاری کنند، البته مؤمنینی که نماز بپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند، نه هر کس که در سلک [[اسلام]] درآمده باشد، پس [[منافق|منافقینی]] که در دل کافرند نیز مانند کفار نباید یاری نمود.<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=۱۳۷۸|ک=المیزان|ص=۳|ج=۶}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۲|ج=۱۲}}</ref>
 
محمد حسین طباطبایی از مفسران معاصر شیعه در تفسیر المیزان خود با رد ارتباط آیات ۵۵و۵۶ با آیات قبل و بعد سوره، معتقد است ولایت در این دو آیه ارتباطی با دوستی و نصرت کفار و اهل کتاب نداردو معنای مستقلی دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طباطبایی، المیزان، ج6، ص4}}</ref>


== شأن، مکان و زمان نزول ==
== شأن، مکان و زمان نزول ==
[[شهاب‌الدین آلوسی|آلوسی]] از فقهای [[شافعی]] مذهب گزارش می‌کند که بیشتر [[اخباری‌گری|اخباری‌ها]] بر این باورند که آیه در شأن [[علی بن ابی‌طالب|علی بن ابیطالب]] نازل شده‌است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آلوسی، محمودبن عبدالله، روح المعانی، دارالکتب العلمیه، بیروت،1415، ج۳، ص۳۴۴}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حسینی میلانی، سیدعلی، جواهرالکلام فی معرفةالامامه و الامام،انتشارات الحقایق، چاپ اول1390، ج2، ص324}}</ref> به شهادت اکثر مفسران شیعه و سنی این آیه مدنی و در شان علی بن ابیطالب است<ref name=":1"/><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=محمودبن عبدالله، آلوسی، روح المعانی، ج3، ص335}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طبری، محمدبن جریر، تفسیر طبری، ترجمه مترجمان،انتشارات طوس، تهران 1356، ج2، ص411}}</ref><ref name=":6"/> مفسران شیعه با استناد به این آیه مقام ولایت مطلق پیامبر اسلام را به همه امامان تعمیم می‌دهند و معتقدند علاوه بر خدا و پیامبرش، دسته سومی که شامل این آیه می‌شوند امامان هستند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن1383، تهران، ج3، ص113}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی،انتشارات رادنگار، 1388، ص123}}</ref> [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] مفسر شیعه در ''تفسیر نمونه'' شأن نزول آیه را دربارهٔ علی بن ابیطالب آورده و ماجرا را اینگونه گزارش می‌کند که [[ابوذر غفاری]] — از [[صحابه|صحابه محمد]] — گوید که روزی از روزها با پیامبر اسلام در [[مسجد النبی|مسجد]] نماز می‌خواندم که سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد اما کسی جوابش را نداد؛ او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ولی کسی جواب مساعد به من نداد، در همین حال علی بن ابیطالب که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست او بیرون آورد. محمد نیز که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد، هنگامی که از نماز فارغ شد سر به سوی آسمان بلند کرد و چنین گفت: خدایا برادرم [[موسی]] از تو تقاضا کرد روحش را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان سازی و گره از زبانش بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند؛ و نیز موسی درخواست کرد برادرش هارون را وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیله او بر توانش بیفزایی و او را در کارهایش شریک قرار دهی؛ خدایا من محمد پیامبر و برگزیده توأم سینه مرا گشاده گردان کارها را بر من آسان ساز و از خاندانم علی را وزیرم گردان تا به وسیله او پشتم قوی و محکم گردد؛ ابوذر می‌گوید هنوز دعای محمد پایان نیافته بود که [[جبرئیل]] آیه ولایت را نازل کرد؛<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ج4، ص422}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج3، ص324_325}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طباطبایی، تفسیر المیزان، ج6، ص28}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حسینی میلانی، سیدعلی، جواهرالکلام، ج2، ص319}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فخر رازی، محدبن عمر، تفسیر رازی (مفاتیح الغیب)، داراحیاءالتراث العربی، بیروت، چاپ سوم1420، ج12، ص26}}</ref> این شأن نزول با اختصار و تفصیل در منابع روایی و تفسیری و کلامی [[مذاهب اسلامی]] نقل شده‌است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=امینی نجفی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۹۱}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهدالتنزیل، مجمع احیاءالثقافه الاسلامیه، ج۱، ص۲۲۹_۲۳۱}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حلی، ابن بطریق، خصایص الوحی المبین، تهران، وزارت ارشاد۱۴۰۶، ص۴۴}}</ref> ابن تیمیه گفته‌است این آیه دربارهٔ عامه مؤمنان نازل شده‌است<ref name=":7">{{یادکرد کتاب|عنوان=پژوهشنامه امامیه، سال سوم، شماره پنجم، بهار و تابستان ۹۶، ص۵۷_۸۰}}</ref><ref name=":8">{{یادکرد کتاب|عنوان=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین، ابراهیم ابراهیمی، محمد تیموری، اصغر طهماسبی بلداجی}}</ref>برخی شأن نزول آن را [[عبادة بن صامت]] ذکر کرده‌اند.<ref name=":1"/> در این میان ابن تیمیه سند حدیث اعطای انگشتر توسط علی بن ابیطالب را ضعیف و مخدوش می‌داند در حالیکه در منابع متعدد اهل سنت با راویان متعدد ذکر شده‌است.<ref name=":7"/><ref name=":8"/>
=== زمان و مکان نزول آیه ===
به اتفاق شیعه و سنی سوره [[مائده]]، از سوره‌های [[سوره مدنی|مدنی]] است<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۲۴۱|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۲۷۶|ج=۱۱}}</ref> عمده مفسران [[مذاهب اسلامی]] نیز این آیه را مدنی می‌دانند.<ref>{{پک|1=صادقی فدکی|2=۱۳۹۴|ک=دانشنامه امام رضا|ف=آیه ولایت}}</ref> سوره مائده، جزو آخرین سوره‌هایی است که بر [[محمد]] نازل شده است؛ نزول این سوره به سال‌های آخر زندگانی پیامبر اسلام نسبت داده می‌شود.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۲۴۱|ج=۴}}</ref>


==== راویان خبر از صحابه و تابعین ====
=== شأن نزول ===
راویان این خبر [[میر حامدحسین|میرحامد حسین هندی]] در ''[[عبقات الانوار]]'' و [[سید علی میلانی]] در ''جواهرالکلام'' را تعدادی از صحابه و تابعین هستند که عبارتند از: [[علی بن ابی‌طالب|علی بن ابیطالب]]، [[مقداد بن اسود|مقداد بن اسود کِندی]]، [[عمار یاسر|عمار بن یاسر]]، [[عبدالله بن عباس|عبدلله بن عباس]]، [[ابوذر غفاری]]، [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدلله انصاری]]، [[ابو رافع]]، [[انس بن مالک]]، [[حسان بن ثابت|حسان بن ثابت انصاری]]، [[محمد حنفیه|محمد بن حنفیه]]، [[ابن جریح|ابن جریح مکی]]، [[سعید بن جبیر]]، [[عطاء بن یسار|عطاء]]، [[مجاهد بن جبر|مجاهد]]، [[اسماعیل بن عبدالرحمن کوفی|سدّی]]، [[مقاتل بن سلیمان|مقاتل]]، [[ضحاک بن مزاحم|ضحاک]].<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=هندی، میرحامد حسین، عبقات الانوار، ترجمه محسن احتشامی نیا،انتشارات نباء، تهران، ۱۳۹۲، ص۱۳}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام، جلد دوم، ص۲۵۳}}</ref> [[سید بن طاووس]]، فقیه شیعه، این خبر را از نود طریق ذکر کرده‌است،<ref name=":1"/> از میان دانشمندان غیر شیعه که شأن نزول آیه را تنها علی بن ابی‌طالب می‌دانند می‌توان به [[قاضی عضد ایجی]]، [[میر شریف جرجانی]] در ''شرح مواقف''، [[تفتازانی|سعد الدین تفتازانی]] در ''شرح المقاصد''، [[قوشچی سمرقندی]]، [[محمد بن السائب بن بشر کلبی|کلبی]]،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=هندی، میر حامد حسین، عبقات الانوار، ص۶۳}}</ref> [[محمد بن جریر طبری|ابن جریر طبری]] در ''[[تفسیر طبری|الجامع البیان عن تاویل القرآن]]'' ،[[جارالله زمخشری|زمخشری]] در ''[[تفسیر کشاف|الکشاف]]''، [[ابوالحسن علی واحدی|واحدی نیشابوری]] در ''احکام القرآن''،[[حاکم حسکانی]] در ''[[شواهد التنزیل لقواعد التفضیل|شواهد التنزیل]]''، [[ابن عساکر]] در ''[[تاریخ مدینه الدمشق]]''، [[جلال‌الدین سیوطی|جلال الدین سیوطی]] در ''[[اسباب النزول]]'' اشاره کرد. [[عبدالحسین امینی|علامه امینی]]، از نویسندگان شیعه در جلد سوم کتاب ''[[الغدیر]]'' اسامی دیگری را نیز ذکر می‌کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=باقری، علی اوسط، نقد و بررسی تفسیر رشید رضا از آیه ولایت، نشریه معرفت، شماره۴۸، ص۶۹}}</ref>
روایات بسیاری در خصوص [[شأن نزول]] آیه ولایت در منابع شیعه و سنی گزارش شده‌اند. بیشتر این روایت‌ها، شأن نزول آیه را اعطای انگشتر به فقیر در حال نماز توسط [[علی بن ابی‌طالب]] دانسته‌اند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> [[سید هاشم بحرانی]]، نویسنده شیعه در کتاب ''[[غایة المرام]]'' تعداد ۲۴ حدیث دربارهٔ شأن نزول آیه که دربارهٔ علی بن ابی‌طالب است از منابع اهل سنت و تعداد ۱۹ حدیث نیز از منابع شیعه گزارش شده است.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref><ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۴|ج=۴}}</ref> حاکم حسکانی، از مفسران اهل سنت نیز این سبب نزول را با ۲۶ طریق گزارش کرده است.<ref>{{پک|1=حسکانی|2=۱۴۱۱|ک=شواهد التنزیل|ص=۲۱۰_۲۳۵|ج=۱}}</ref> [[علی میلانی]]، فقیه شیعه، در یک بررسی، ۳۶ عالم سنی مذهب را در اعصار مختلف گزارش می‌کند که روایت مربوط به شأن نزول علی بن ابی‌طالب را مطرح کرده‌اند.<ref>{{پک|1=میلانی|2=۱۳۹۰|ک=جواهر الکلام فی معرفة الامام|ص=۲۵۴|ج=۲}}</ref>


====== زمان و مکان نزول آیه ======
بنابر گزارش ''دایرةالمعارف قرآن،'' جمعی از متکلمین اهل سنت که برای این شأن نزول ادعای [[اجماع]] کرده‌اند عبارتند از [[قوشچی حنفی]] در ''شرح تجرید''، [[قاضی عضدالدین ایجی]]، در ''[[شرح مواقف فی علم الکلام]]''، [[میر سیدشریف جرجانی]] در ''شرح مواقف'' و [[سعدالدین تفتازانی]] در ''شرح مقاصد''.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> به گواه [[ابن‌عاشور]] در شرح ''[[تفسیر ثعلبی]]''، [[طبرانی]]، [[حاکم حسکانی|حاکم]]، [[زمخشری]]، [[طبری]] و [[واحدی]] از مفسران اهل سنتی هستند که این اجماع را گزارش کرده‌اند.<ref>{{پک|1=ثعلبی|2=۱۴۲۲|ک=الکشف و البیان|ص=۸۱|ج=۴}}</ref> [[شهاب‌الدین آلوسی|آلوسی]]، از فقهای [[شافعی]] مذهب گزارش می‌کند که بیشتر محدثین (اخباریون) و شیعیان امامیه و جمع زیادی از صوفیان، بر این باورند که آیه در شأن [[علی بن ابی‌طالب|علی بن ابیطالب]] نازل شده است.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۵۲ و ۳۳۴|ج=۳}}</ref> به گزارش طهرانی، مجتهد شیعه، مفسران و محدثان شیعه برای این شأن نزول اجماع دارند.<ref>{{پک|1=حسینی طهرانی|2=۱۴۲۶|ک=امام‌شناسی|ص=۲۰۰|ج=۵}}</ref> [[ابوالعباس احمد بن ابراهیم]] از علمای [[زیدیه]] نیز به [[حدیث متواتر|روایات متواتری]] اشاره می‌کند که در اثبات شأن نزول آیه برای علی بن ابی‌طالب، تردیدی باقی نمی‌گذارند.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref>
به اتفاق شیعه و سنی سوره [[مائده]]، از سوره‌های [[سوره مدنی|مدنی]] است و جزو آخرین سوره‌هایی است که بر [[محمد]] نازل شده‌است؛ نزول این سوره به سال‌های آخر عمر محمدبن عبدالله نسبت داده می‌شود که آیه ولایت از آیات این سوره از قرآن است.<ref name=":3">{{یادکرد کتاب|عنوان=مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ج4، ص241}}</ref> در سوره مائده به امر ولایت بر تمام مؤمنان به‌طور ویژه پرداخته شده‌است؛ همه مؤمنان مورد خطاب مستقیم این آیه هستند و این خطاب به زمان خاصی اختصاص ندارد.<ref name=":2">{{یادکرد کتاب|عنوان=صادقی فرد، غلامرضا، آیه ولایت، ص133}}</ref>


== تفسیر ==
در ''[[دایرةالمعارف قرآن کریم|دایرةالمعارف قرآن]]'' از تفسیر ''[[مجمع‌البیان|مجمع البیان]]<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref>'' و در منابع دیگری از شیعه و سنی گزارش شده است که [[ابوذر غفاری]] — از [[صحابه|صحابه محمد]] — گفته است که: «روزی از روزها با پیامبر اسلام در [[مسجد النبی|مسجد]] نماز می‌خواندم که سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد اما کسی جوابش را نداد؛ او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ولی کسی جواب مساعد به من نداد، در همین حال علی بن ابیطالب که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست او بیرون آورد. محمد نیز که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد، هنگامی که از نماز فارغ شد سر به سوی آسمان بلند کرد و چنین گفت: خدایا برادرم [[موسی]] از تو تقاضا کرد روحش را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان سازی و گره از زبانش بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند؛ و نیز موسی درخواست کرد برادرش [[هارون]] را وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیله او بر توانش بیفزایی و او را در کارهایش شریک قرار دهی؛ خدایا من محمد پیامبر و برگزیده توأم سینه مرا گشاده گردان کارها را بر من آسان ساز و از خاندانم، علی را وزیرم گردان تا به وسیله او پشتم قوی و محکم گردد» ابوذر می‌گوید هنوز دعای محمد پایان نیافته بود که [[جبرئیل]] آیه ولایت را نازل کرد.<ref>{{پک|1=طبرسی|2=۱۴۰۸|ک=مجمع البیان|ص=۳۲۴_۳۲۵|ج=۳}}</ref><ref>{{پک|1=ثعلبی|2=۱۴۲۲|ک=الکشف و البیان|ص=۸۱|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۲|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۳|ج=۱۲}}</ref>
=== در تفاسیر شیعی ===
[[پرونده:تصویر آیه ولایت در مسجد بالای سر حرم رضوی.jpg|بندانگشتی|تصویر کتیبه آیه ولایت واقع در مسجد بالای سر حرم علی بن موسی الرضا که از قدیمیترین اماکن حرم رضوی و مربوط به عهد غزنویان است.]]
به گزارش مکارم شیرازی، مفسر شیعه، این آیه با کلمه «اِنَّما» شروع شده‌است که در [[زبان عربی]] برای انحصار کاربرد دارد و در فارسی مترادف کلمه «فقط» است. به عقیده همو، آمدن «اِنَّما» در ابتدای این آیه مشخص کرده‌است که ولی و سرپرست و متصرف در امور شما سه کس هستند که عبارتند از خدا، پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌اند و نماز را به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج4، ص423 و 422</ref>


«ولی» در آیه به معنی «قرب»،<ref name=":1"/><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صادقی فرد، غلامرضا، آیه ولایت، ص}}</ref> «سرپرستی»، «تصرف» و «رهبری مادی و معنوی» است<ref name=":5">{{یادکرد کتاب|عنوان=مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج4، ص423}}</ref> واژه «ولی» در کتب لغوی قرن اول فقط به معنای «سرپرست» به کار بسته می‌شد و معنای «دوست» بعدها افزوده شده‌است. «ولی» در اصطلاح فقها و مفسران بیشتر به معنای «متولی» و «اولی به تصرف» به کار رفته‌است. در لغت عرب «ولی» به معنای محب، دوست، یاور، همسایه، هم سوگند، پیرو، داماد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی، ص۱۲۳}}</ref> و قرب است. «ولی» کسی است که امر دیگری را به عهده گیرد و «ولایت» در این‌جا همان «اولی به تصرف» معنی می‌دهد. برای اثبات این ادعا به صورت طبیعی معانی داماد، هم‌پیمان، همسایه و پیرو حذف می‌شود. با توجه به واژه «انما» که افاده حصر (فقط برای یک نفر مصداق دارد) می‌کند، معانی دوست و محب و یاور هم حذف می‌شود؛ چون این معانی بار بر افراد خاصی از مؤمنان نمی‌شود، چرا که قرآن همه مؤمنان را محب و دوست یکدیگر می‌داند. پس فقط معنی اولی به تصرف در این آیه صدق می‌کند. شیعیان معتقدند با توجه به آیه علی حتی در زمان حیات محمد هم که زمان نزول آیه بوده اولی به تصرف بوده‌است و آنچه آیه در صدد اثبات آن است وجود مقام ولایت است نه اعمال آن مقام.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نور، ج3، ص112}}</ref> همان‌طور که ولایت پیامبر با ولایت خدا قابل جمع است ولایت علی نیز با ولایت محمد منافات ندارد. پس علی در زمان حیات محمد هم ولایت و اولویت در تصرف داشته، اما این ولایت را به خصوص در مقابل محمد اعمال نمی‌کرده‌است. از منظر شیعیان مقام ولایت با مقام خلافت و زمامداری متفاوت است و مقصود از ولایت در آیه فوق امارت نیست. هرچند طبری دانشمند اهل سنت این آیه را نصی بر خلافت علی می‌داند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ترجمه تفسیر طبری، ج2، ص412}}</ref>
==== بررسی راویان ====
[[سید بن طاووس]]، فقیه شیعه، گزارش می‌کند که این شأن نزول از نود طریق به ما رسیده است.<ref>{{پک|1=صادقی فدکی|2=۱۳۹۴|ک=دانشنامه امام رضا|ف=آیه ولایت}}</ref> علی میلانی، فقیه شیعه در ''[[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام|جواهرالکلام]]'' صحابه‌ای که این شأن نزول را روایت کرده‌اند را چنین برمی‌شمرد: [[علی بن ابی‌طالب|علی بن ابیطالب]]، [[مقداد بن اسود|مقداد بن اسود کِندی]]، [[عمار یاسر|عمار بن یاسر]]، [[عبدالله بن عباس|عبدلله بن عباس]]، [[ابوذر غفاری]]، [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدلله انصاری]]، [[ابو رافع]]، [[انس بن مالک]]، [[حسان بن ثابت|حسان بن ثابت انصاری]] و [[عبدالله بن سلام]].<ref>{{پک|1=میلانی|2=۱۳۹۰|ک=جواهر الکلام فی معرفة الامام|ص=۲۵۳|ج=۲}}</ref><ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> حاکم حسکانی، محدث سنی نیز این فهرست را به عنوان صحابه نقل کننده روایت گزارش می‌کند، با این اختلاف که ابورافع و انس بن مالک را جزء صحابه گزارش نمی‌کند.<ref>{{پک|1=حسکانی|2=۱۴۱۱|ک=شواهد التنزیل|ص=۲۲۳_۲۳۶|ج=۱}}</ref> میلانی، تابعین ناقل این شأن نزول را نیز چنین گزارش می‌کند: [[محمد حنفیه|محمد بن حنفیه]]، [[ابن جریح|ابن جریح مکی]]، [[سعید بن جبیر]]، [[عطاء بن یسار|عطاء]]، [[مجاهد بن جبر|مجاهد]]، [[اسماعیل بن عبدالرحمن کوفی|سدّی]]، [[مقاتل بن سلیمان|مقاتل]] و [[ضحاک بن مزاحم|ضحاک]].<ref>{{پک|1=میلانی|2=۱۳۹۰|ک=جواهر الکلام فی معرفة الامام|ص=۲۵۳|ج=۲}}</ref> طباطبایی، مفسر شیعه، در جمع روایات که گواهی بر شأن نزول آیه ولایت برای علی بن ابی‌طالب است، چند روایت را گزارش می‌کند. این روایت‌ها از [[ابی‌جارود]] به نقل از [[موسی کاظم]]، [[ابوحمزه ثمالی]] از موسی کاظم، ابورافع از پیامبر اسلام، عمار یاسر، [[مفضل بن صالح]]، ابوجمیله، [[ابوسعید وراق]] از [[جعفر صادق]]، ابوذر غفاری از علی بن ابی‌طالب، [[علی النقی|علی بن محمد هادی]]، [[حسن بن ابی‌العلا]] از جعفر صادق، [[احمد بن عیسی]] از جعفر صادق، [[عبایة بن ربعی]] هستند.<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=۱۳۷۸|ک=المیزان|ص=۱۹_۲۹|ج=۶}}</ref>


نظر دانشمندان ادبیات عرب در مورد «انما» :وقتی کتاب‌های دانشمندان ادبیات عرب را بررسی می‌کنیم، ابن هشام تفتازانی و ابوحیان معتقدند انما از ادات حصر می‌باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی،انتشارات رادنگار، ۱۳۸۸، ص۱۴۷}}</ref>
از میان منابع اهل سنت، زحیلی، بیضاوی و جزائری، شأن نزول آیه را بدون سند از علی بن ابی‌طالب گزارش کرده‌اند. ابن کثیر و حسکانی نیز با ذکر سند، این روایت را از علی نقل کرده‌اند. قنوجی، قرطبی در ''[[جامع لاحکام القرآن]]'' و آلوسی در ''[[روح المعانی]]''، روایت را به نقل از ابن‌عباس آورده‌اند. [[حسن بن محمد نیشابوری قمی|نیشابوری]] در ''[[غرائب القرآن و رغائب الفرقان|غرائب القرآن]]'' و ثعلبی در ''[[الکشف و البیان|کشف البیان]]'' نیز روایتی از ابوذر غفاری گزارش کرده‌اند. [[عبدالعزیز بن عبدالسلام|سلطان العلما]] در ''[[تفسیر القرآن (سلطان العلماء)|تفسیر القرآن]]'' و سیوطی در ''[[اسباب النزول|اسباب]]''، روایت را از عمار نقل می‌کنند. نیشابوری روایت دیگری را از مقداد گزارش کرده است. ابن جوزی در ''[[تذکرة الخواص]]'' روایت را از غالب بن عبدالله، و سلطان العلما و [[عبیدالله حسکانی|حسکانی]] در ''[[شواهد التنزیل لقواعد التفضیل|شواهد التنزیل]]'' روایت را از جابر بن عبدالله نقل می‌کند. سیوطی در ''[[درالمنثور فی تفسیر بالمأثور|درالمنثور]]'' و ابن کثیر در ''[[تفسیر القرآن العظیم]]''، روایتی از اسلم ابورافع و فخر رازی روایت را از عبدالله بن سلام نقل می‌کنند. [[محمد بن یوسف گنجی|گنجی]] در ''[[کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی‌طالب]]'' و حسکانی روایت را از انس بن مالک نقل حدیث می‌کنند. از میان تابعینی که روایت شأن نزول از آنها در منابع اهل سنت نقل شده است می‌توان به سلمة بن کهیل، مجاهد بن جبیر، اسماعیل بن عبدالرحمن سدی، عتبة بن ابی حکیم، عطاء بن سائب و عبدالملک بن جریج مکی اشاره کرد.<ref>{{پک|1=مرتضوی|2=۱۳۸۴|ف=بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت|ک=مطالعات اسلامی}}</ref><ref>{{پک|1=حسکانی|2=۱۴۱۱|ک=شواهد التنزیل|ص=۲۱۰_۲۳۵|ج=۱}}</ref> به گزارش طباطبایی، مفسر شیعه، در میان منابع اهل سنت، نیز روایاتی که گواهی بر این شأن نزول می‌دهند در کتاب‌های ''[[صحیح نسائی]]'' به نقل از ابن سلام، [[ابن مغازی شافعی]] به نقل از ابن‌عباس، [[حمویی]] به نقل از مالک بن انس و [[حافظ بن ابی‌نعیم]] به نقل از عبدالله بن سلام نقل شده است.<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=۱۳۷۸|ک=المیزان|ص=۲۹_۳۰|ج=۶}}</ref> ابن کثیر روایت‌هایی که دلالت بر شأن نزول آیه درباره علی بن ابی‌طالب است را اینگونه گزارش می‌کند: [[ابن ابی‌حاتم]] به نقل از [[عبتة بن ابی حکیم]]، [[ابوسعید اشج]] به نقل از [[سلمة بن کهیل]]، ابن جریر به نقل از مجاهد، عبدالرزاق به نقل از ابن‌عباس، [[ابن مردویه]] به نقل از ابن‌عباس به دو طریق مختلف، ابن مردویه از علی بن ابی‌طالب و عمار یاسر و ابورافع و [[میمون بن مهران]]، ابن جریر از ابی‌جعفر. ابن کثیر پس از نقل این روایات، به برخی از آنها نقدهایی وارد می‌کند و سه روایت ابن مردویه از علی، عمار و ابورافع را به‌طور کلی نامعتبر می‌داند اما دیگر روایات ابن مردویه را معتبر می‌داند.<ref>{{پک|1=ابن‌کثیر|2=۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ص=۱۲۶_۱۲۷|ج=۳}}</ref><ref>{{پک|1=میلانی|2=۱۳۹۰|ک=جواهر الکلام فی معرفة الامام|ص=۲۷۰|ج=۲}}</ref>


«زکات» :اغلب کاربردهای زکات در قرآن به معنی صدقه واجب نیست، بلکه معنی انفاق و صدقه نیز می‌دهد، مثل مریم/ ۳۱ «وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا». حتی در آیات مکی هم زکات به معنی صدقه و انفاق است. بسیاری از مفسران اهل سنت مثل قرطبی نیز مانند شیعیان قائل هستند چه صدقه مستحبی و چه زکات واجب هر دو در قرآن زکات نامیده شده‌است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی، رادنگار، ۱۳۸۸، ص۱۶۳}}</ref>
==== دیگر شأن نزول‌ها ====
فخر رازی، از مفسران اهل سنت، بعد از بیان چند ایراد تفسیری<ref group="یادداشت">رک: بخش ''تفسیر'' مقاله حاضر.</ref> در خصوص شأن نزول این حدیث را مخل توجه مؤمن در نماز و این کار را مصداق [[فعل کثیر]] می‌داند که باعث بطلان نماز می‌شود.<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref> منابع شیعی، این شأن نزول را مخل توجه مؤمن نمی‌داند و آن را [[عبادت]] در ضمن عبادت توصیف می‌کند.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۸|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|1=میلانی|2=۱۳۹۰|ک=جواهر الکلام فی معرفة الامام|ص=۳۳۳|ج=۲}}</ref> [[ابن تیمیه]]، از سلفیان اهل سنت، گفته است این آیه دربارهٔ عامه مؤمنان نازل شده است<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> و روایت شأن نزول در مورد علی بن ابی‌طالب را از [[جعل حدیث|جعلیات]] می‌داند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=میلانی|2=۱۳۹۰|ک=جواهر الکلام فی معرفة الامام|ص=۳۲۱|ج=۲}}</ref> او اولین کسی است که به صراحت تمام، شأن نزول آیه برای علی را انکار می‌کند. او برای سخن خود، ادعای اجماع می‌کند و می‌گوید: «اهل علم بر این مطلب که آیه در خصوص علی به صورت مخصوص نازل نشده است، اجماع دارند و علی در نمازش صدقه نداده است. او بر این باور است که سند حدیث اعطای انگشتر توسط علی، [[حدیث ضعیف|ضعیف]] و مخدوش است.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> [[مکارم شیرازی]]، مفسر شیعه در ''[[تفسیر نمونه]]''، برخی از علمای اهل سنت را به [[تعصب مذهبی|تعصب]] متهم می‌کند و این تعصب را عامل رد کردن شأن نزول آیه در مورد علی بن ابی‌طالب می‌داند.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۵|ج=۴}}</ref>


«رکوع» :رکوع در لغت به معنی انحنا و در اصطلاح به معنی جزئی از اجزاء نماز است. مکارم شیرازی مفسر شیعه می‌گوید کلمه رکوع در این آیه به معنای رکوع نماز است و نه به معنی خضوع. ذکر جمله یقیمون الصلوة خود شاهدی بر این موضوع است، چرا که در هیچ جای قرآن نیامده زکات را با خضوع بدهید بلکه باید با اخلاص نیت و عدم منت داد. پس آوردن رکوع و نماز در کنار هم تبیین کننده کاربرد اصطلاحی رکوع است.<ref name=":5"/>
از دیدگاه شیعیان، تردیدی در خصوص نزول آیه در شأن علی بن ابی‌طالب وجود ندارد، اما از دیدگاه اهل سنت، اختلاف‌هایی گزارش شده است.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> [[ابن عطیه]]، از مفسران اهل سنت، به نقل از [[سدی]]، نقل می‌کند که هر چند مصداق آیه عام است، اما این علی بن ابی‌طالب بود که بخشش انگشتر در نماز برای او گزارش شده است. ابن عطیه نیز خود این ماجرا را مورد اجماع مفسران گزارش می‌کند. ابن عطیه همچنین با نقل نظر مجاهد که آیه را در شأن علی دانسته است، این سخن را محل تأمل می‌داند. ابن عطیه شأن نزول دیگری را گزارش می‌کند مبنی بر اینکه، گروهی از اهل کتاب که مسلمان شده بودند، برای شکایت از سختی‌های رواداشته شده بر آنها توسط طایفه خود، به نزد پیامبر اسلام آمدند و این آیه در دلداری از آنها نازل شد.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref> آلوسی نیز روایتی شبیه به روایت پیشین را به نقل از ابن‌عباس گزارش می‌کند، که بر اساس آن، ابن سلام و گروهی از قومش به اسلام گرویدند و به نزد محمد آمدند و او را در جریان سختی‌هایی که قومشان به آنها به علت اعتقادشان به اسلام روا می‌دارند، شکایت کردند. محمد آیه «انما ولیکم الله و الرسول» را برایشان خواند. سپس محمد به مسجد رفت و در آنجا سائلی را دید. از او پرسید آیا کسی به تو کمک کرده است؛ سائل گفت بله؛ و انگشتر نقره‌ای را نشان داد. محمد از او پرسید چه کسی چنین عطایی به او کرده است؟ او به علی اشاره کرد که ایستاده بود. محمد از او پرسید او در چه حالتی به تو این انگشتر را داد، سائل گفت در حال رکوع بود. همان‌جا محمد آیه را به‌طور کامل برای دیگران خواند. بر اساس این روایت، در همان لحظه [[حسان بن ثابت|حسان]]، این آیه و رویداد را به شعر درآورد.<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۴|ج=۳}}</ref>


«الذین آمنوا» :در ادبیات عرب مکرر دیده می‌شود که لفظ جمع برای مفرد به کار رفته‌است؛<ref name=":4">{{یادکرد کتاب|عنوان=مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ج4، ص427}}</ref> با توجه به کلمه «الذین» و «آمنوا» که جمع آمده‌اند و مصداق آن علی بن ابیطالب است به این نکته توجه می‌شود که حمل جمع بر مفرد در قرآن بارها ذکر شده‌است که به چند نمونه از این آیات اشاره می‌کنیم:
طبری، دیگر مفسر اهل سنت، پس از گزارش چهار روایت در مورد شأن نزول آیه و علی بن ابی‌طالب، روایتی دیگر که در آن، شأن نزول آیه [[عبادة بن صامت]] ذکر است را گزارش می‌کند.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref> [[ابن کثیر]]، مفسر سنی مذهب، از کسانی است که شأن نزول را برای عبادة بن صامت ترجیح داده است. دلیل ابن کثیر، هماهنگی شأن نزول آیات قبلی و بعدی عنوان شده است.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref><ref>{{پک|1=ابن‌کثیر|2=۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ص=۱۲۶_۱۲۷|ج=۳}}</ref> [[ثعلبی]]، از مفسران سنی، در تفسیر خود، ماجرای عبادة بن صامت یا [[سعد بن عبادة بن صامت|سعد]] فرزند او را چنین گزارش می‌کند در جریان حمله پیامبر اسلام به قبیله یهودی [[بنی‌نضیر]] و [[بنی‌قریظه]]، عباده یا فرزندش دچار تردید شدند و نزد پیامبر آمدند و این آیه برای تسلی قلب آنان نازل شد. ثعلبی این روایت را به دو طریق از ابن‌عباس و [[جابر بن عبدالله انصاری]] گزارش می‌کند. از دیگر احادیثی که در مورد شأن نزول آیه در روایات اهل سنت گزارش شده است، نزول آیه در شأن [[ابوبکر]] است که روایتش را ثعلبی به نقل از ابن‌عباس گزارش می‌کند.<ref>{{پک|1=ثعلبی|2=۱۴۲۲|ک=الکشف و البیان|ص=۸۰_۸۱|ج=۴}}</ref> آلوسی نیز شأن نزول را مورد اختلاف میان مفسران گزارش می‌کند و از [[ابوبکر نقاش]] نقل می‌کند که [[محمد باقر]]، آیه را در شأن [[مهاجرین]] و [[انصار]] می‌داند. او و رازی به روایت [[عکرمه]] در مورد شأن نزول آیه در خصوص ابوبکر نیز اشاره می‌کند.<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۵|ج=۳}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۲|ج=۱۲}}</ref>
* آیه ۶۱ سوره آل عمران که به آیه مباهله مشهور است: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ» در این آیه نیز کلمه نِساءَنا و أَنفُسَنا به صورت جمع آمده در حالیکه فقط بر یک نفر (نِساءَنا [[فاطمه زهرا|فاطمه]] دختر محمد) و (أَنفُسَنا علی بن ابیطالب) دلالت دارد.
* آیه ۱۷۲ سوره آل عمران: «الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ ۚ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ» که شأن نزول این آیه هم برمیگردد به داستان جنگ اُحد و «نعیم ابن مسعود» که تنها یک نفر است.
* آیه ۵۲ سوره [[مائده]]: «فَتَرَی الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَیٰ أَنْ تُصِیبَنَا دَائِرَةٌ ۚ فَعَسَی اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلَیٰ مَا أَسَرُّوا فِی أَنْفُسِهِمْ نَادِمِینَ» در حالیکه آیه دربارهٔ «عبدالله ابی» وارد شده‌است.
* آیه ۸ سوره منافقون: «یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَی الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طباطبایی، المیزان، ج6، ص9}}</ref><ref name=":4"/>


علامه امینی در الغدیر بیست آیه از قرآن را ذکر کرده‌است که در آن لفظ جمع آورده شده ولی اراده یک نفر را دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی، ص۱۵۵}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=امینی نجفی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۱۶۳}}</ref>
== تفسیر ==
 
=== واژه انما ===
====== وصف مقوم و وصف مشیر ======
موحدی، پژوهشگر شیعه گزارش می‌کند که واژه «انما» در ادبیات عرب، به عنوان ادات حصر استفاده می‌شود. او در این خصوص به نظر تفتازانی و ابوحیان، دو ادیب اهل سنت اشاره می‌کند که این واژه را ادات حصر دانسته‌اند.<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۴۷}}</ref> مکارم شیرازی، مفسر شیعه نیز این واژه را دلالت بر حصر می‌داند که در فارسی مترادف کلمه «فقط» است. از نظر او مفهوم آیه با توجه به استفاده از این عبارت، چنین است: «ولی و سرپرست و متصرف در امور شما سه کس هستند که عبارتند از خدا، پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌اند و نماز را به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.»<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۳|ج=۴}}</ref>
وصف مقوم وصفیست که دلیل و ملاک حکم راهم بیان می‌کند. وصف مشیر وصفیست که تنها مصداق مورد نظر را معین می‌سازد و دلیل حکم را بیان نمی‌کند. در آیه ولایت وصف ''الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون'' برای موصوف ''الذین آمنوا'' وصف مشیر است. چرا که زکات دادن در حالت نماز نمی‌تواند دلیل ایمان باشد. پس وصف مقوم نیست. در این آیه با به کار بردن وصف مشیر ولی مؤمنان که با توجه به شأن نزول علی بوده‌است، مشخص می‌شود.<ref name=":9"/>
 
درآیه فوق باید دید مشار الیه وصف مشیر کیست، تا مصداق آن پیدا شود و با توجه به روایات وارده امامان از مصادیق آن هستند؛ ثانیاً ولایت سایر ائمه با ادله استوار در جای خود ثابت شده‌است و امامان نیز واردبر این ولایت می‌شوند مثل پذیرش ولایت پیامبران الهی از سوی اهل ادیان که در طول پذیرش ولایت خداوند است اینجا نیز ولایت اهل بیت در طول ولایت خدا، رسول و علی بن ابیطالب است.<ref name=":9">{{یادکرد کتاب|عنوان=موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی، ص۱۲۵_۱۳۰}}</ref>
 
=== در تفاسیر اهل سنت ===
فخر رازی کلمه انما را در این آیه مفید حصر نمی‌داند پس آیه را چنین ترجمه می‌کند که دوست و یاور شما خدا، رسول و مؤمنان هستند و این مؤمنان نماز می‌خوانند و زکات می‌دهند؛ یعنی همه مؤمنان، و از نظر او «و هم راکعون» هم جمله حالیه نیست. وی دربارهٔ کلمه رکوع می‌گوید: به منظور تأکید و تشریف آمده‌است و در این آیه به معنی لغوی یعنی خضوع و خشوع است. پس معنی آیه چنین می‌شود در هنگام اقامه نماز و ادای زکات خاضع و خاشع اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی، ص۱۶۵}}</ref>همچنین به نظر او اگر معنی ولی در این آیه را اولی به تصرف بگیریم، سیاق آیات مختل می‌شود؛ چرا که در آیات قبل و بعد، ولی به معنی دوست و ناصر به کار رفته‌است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی،انتشارات رادنگار، ۱۳۸۸، ص۱۴۱}}</ref>
 
یکی دیگر از ایراداتی که فخر رازی برای حمل آیه بر علی بن ابیطالب می‌گیرد، این است که می‌گوید: در این آیه در ۷ موضع صیغه جمع به کار رفته و این دلیلی است بر این که این آیه مختص علی نیست. وی همچنین معتقد است علی در حین نزول آیه یعنی زمان حیات پیامبر امام نبوده و حق تصرف نداشته‌است، بلکه فقط پس از محمد می‌شود برای علی امامت قائل شد. پس اگر شیعه ولایت را در آیه فوق ولایت در تصرف و امامت معنا کند برای خدا و رسول ثبوت فعل دارد ولی برای علی در زمان نزول آیه ثابت نیست، که این با ظاهر آیه در منافات است، ولی اگر ولایت به معنی یاری و محبت معنا شود، برای هر سه دسته ثبوت فعل دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی،انتشارات رادنگار، ۱۳۸۸، ص۱۵۲}}</ref>
 
همچنین فخر رازی می‌گوید کلمه زکات در قرآن برای عمل واجب به کار می‌روداما عمل علی نمی‌تواند ادای زکات واجب باشد، زیرا در آن صورت باید قائل شویم که او ادای زکات را تا آن وقت به تأخیر انداخته‌است و این یعنی معصیت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دژآباد، حامد، بررسی شبهه سیاق دربارهٔ آیه ولایت با تأکید بر دیدگاه فخررازی، نشریه تحقیقات کلامی، شماره۴، بهار ۹۳}}</ref>
 
رشید رضا دانشمند اهل سنت معتقد است ولایت در آیه به معنی ولایت در نصرت است. این مورد را با توجه به سیاق آیات ذکر می‌کند. همچنین دربارهٔ معنای رکوع می‌گوید به معنی خضوع و ضعف است و عرب هر که را به خدا ایمان داشته و بت نمی‌پرستد را راکع می‌گویند وی منبع خود را در این ادعا اساس البلاغه ذکر می‌کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=باقری، علی اوسط، نشریه معرفت آذر ۱۳۸۳، نقد و بررسی تفسیر رشید رضا از آیه ولایت، ص۸۹}}</ref>او همچنین معتقد است مراد از ''الذین آمنوا'' مؤمنان راستین هستند اینکه حمل مفرد، برای جمع از فصاحت به دور است.


== احتجاج به آیه ولایت ==
در مقابل، فخر رازی، مفسر سنی، واژه «انما» را دلالت بر حصر نمی‌داند.<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref><ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت دربارهٔ «آیهٔ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref> او برای مدعای خود، آیاتی چون آیه ۲۴ [[سوره یونس]] و ۳۶ [[سوره محمد]] را نمونه می‌آورد که واژه «انما» در آنها به صورت حصر به کار نرفته است.<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref>
علی بن ابی طالب در طول حیات خود بارها با استناد به این آیه برتری خود را نسبت به سایر اصحاب بیان نمود:
* مثل روز شورا و پیش از انتخاب عثمان برای تصدی خلافت با استناد به این آیه و آیه مباهله<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج4، ص431}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=جلاییان اکبرنیا، علی، نشریه الهیات و حقوق، شماره ۲۹، ص۹۱}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طبرسی، احتجاج، ج ۱، ص۱۳۹}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طبری، محمدبن جریر، المسترشد فی الامامه،1415ق، ص353}}</ref> و…
* احتجاج با ابوبکر پس از رحلت محمد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طبرسی، احتجاج، ترجمه جعفری، ج۱، ص۲۵۶}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=میرزایی، مهدی، تاریخ مختصر امیرالمؤمنین،انتشارات نیک معارف،1398،}}</ref>
* احتجاج با مهاجرین و انصار<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طبرسی، احتجاج، ترجمه جعفری، ج۱، ص۳۰۵}}</ref>
* احتجاج در میدان صفین و در حضور مهاجرین و انصار برای اثبات حقانیت خود به این آیه و آیات دیگر<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج4، ص431}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=امینی نجفی، الغدیر، ج1، ص337و338}}</ref>


== آیه ولایت در ادبیات ==
=== واژه ولی ===
نخستین شعر سروده شده در این باب به صحابی شاعر [[حسان بن ثابت]] برمیگردد که سروده‌است:
«ولی» در لغت به معنای سرپرست، قرب، باران پس از خشکسالی، [[مولی]] (بنده آزاد شده)، یاور، دوست، اولی به تصرف و رهبر به کار رفته شده است. این لغت در اصطلاح [[فقیه|فقها]] و [[مفسر قرآن|مفسران]]، بیشتر به معنای «متولی» و «اولی به تصرف» به کار رفته است.<ref>{{پک|1=صادقی فدکی|2=۱۳۹۴|ک=دانشنامه امام رضا|ف=آیه ولایت}}</ref> مکارم شیرازی، مفسر شیعه بر این باور است که «ولی» در این آیه به معنای «سرپرستی»، «تصرف» و «رهبری مادی و معنوی» به کار رفته است. از نظر او، به کار رفتن این واژه به معنای محب و ناصر، به جهت آنکه همه مؤمنان نسبت به یکدیگر دوست و یاور هستند، و با توجه به حصر ابتدای آیه، صحیح نیست.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۴|ج=۴}}</ref> شیعیان معتقدند با توجه به این آیه، علی حتی در زمان حیات محمد نیز «اولی به تصرف» بوده است و آنچه آیه در صدد اثبات آن است وجود مقام [[ولایت]] و نه اعمال آن مقام بوده است. به عبارت دیگر، آیه تنها علی را به عنوان «ولی بالقوه بعد از پیامبر» و نه «ولی بالفعل در زمان نزول آیه» گزارش می‌کند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت دربارهٔ «آیهٔ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref> بر اساس روایتی از [[جعفر صادق]] که در کتاب ''[[اصول کافی|کافی]]'' نقل شده است؛ معنای عبارت «ولیکم» در این آیه، «شایسته‌ترین بر شما» است.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref>


و انت الذی اعطیت اذ کنت راکعا زکاه فدتک النفس یا خیر راکع
فخرالدین رازی، مفسر اهل سنت، بر این باور است که معنای کلمه «ولی» در آیه، محب و ناصر (دوست و یاور) است و به معنای سرپرست نمی‌باشد. دلیل او برای این مدعا، قرائن قرآنی و آیات قبل و بعد این آیه است؛ بنابراین استدلال، از آنجا که کلمه «اولیاء» در آیه ۵۱ و آیه ۵۷ سوره مائده به معنای دوست و یاور است، کلمه «ولیکم» در آیه محل مناقشه نیز، به همین معنا به کار رفته است.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۴|ج=۱۲}}</ref> به نظر مفسران سنیِ هم‌نظر با رازی، همچون آلوسی، اگر ولی به معنای اولی به تصرف در نظر گرفته شود، سیاق آیات مختل خواهد شد.<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=۱۳۷۸|ک=المیزان|ص=۴|ج=۶}}</ref><ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۵|ج=۳}}</ref> فخر رازی همچنین معتقد است علی در حین نزول آیه یعنی زمان حیات پیامبر امام نبوده و حق تصرف نداشته است، بلکه فقط پس از محمد می‌شود برای علی [[امامت]] قائل شد. پس اگر شیعه «ولایت» را در آیه، ولایت در تصرف و امامت معنا کند برای خدا و رسول ثبوت فعل دارد ولی برای علی در زمان نزول آیه ثابت نیست، این با ظاهر آیه در منافات است، ولی اگر ولایت به معنی یاری و محبت معنا شود، برای هر سه دسته ثبوت فعل دارد.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۴|ج=۱۲}}</ref> آلوسی، دیگر مفسر اهل سنت، این احتمال را مطرح می‌کند که ممکن است خبر جمله، حذف شده باشد. بر اساس این تقدیر، عبارت اینگونه بوده است: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا أولیاؤکم» و کلمه «اولیائکم» به جهت قرینه و تکرار، حذف شده است. احتمال بعدی آلوسی، ارتباط آیه با آیه قبل است. به عقیده او، مفهوم آیه ۵۵ با آیات قبل چنین است که: «لا تتخذوا أولئک أولیاء لأن بعضهم أولیاء بعض ولیسوا بأولیائکم إنما أولیاؤکم الله تعالی ورسوله والمؤمنون». به عقیده آلوسی، آیه به ترتیب در حال بیان سیر ولایت است؛ به این معنا که ولایت ذاتی برای خداوند است؛ پس از آن پیامبران و بعد از آنان مومنانی که نماز می‌خوانند و زکات می‌دهند (به معنای مؤمنان مطیع).<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۳_۳۳۴|ج=۳}}</ref>


فانزل فیک الله خیر ولایت و بینّها فی محکمات الشرایع
=== واژه زکات ===
فخر رازی معتقد است که کلمه «[[زکات در قرآن|زکات]]» در قرآن برای عمل [[واجب]] به کار می‌رود اما عمل علی نمی‌تواند ادای زکات واجب باشد، زیرا در آن صورت باید قائل شویم که او ادای زکات را تا آن وقت به تأخیر انداخته است و این از نظر بسیاری [[معصیت]] بوده و جایز نیست. اگر بخواهیم زکات در این عبارت را به معنای [[صدقه]] مستحبی بدانیم، خلاف اصل کلی است که زکات همواره در امور واجب استعمال شده است.<ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت دربارهٔ «آیهٔ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref> به عقیده فخر رازی، علی به مقدار زیادی مال نداشته است که زکات بر او واجب شود. او میزان اموال علی را با استناد به شأن نزول [[آیه اطعام]]، ناچیز دانسته است که به سبب مورد توجه قرار گرفتنش برای بخشش سه قرص نان شده است. بنابر این استدلال، حمل آیه برای علی بن ابی‌طالب به جهت دادت زکات واجب در نماز، ممتنع است.<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref>


تو بودی که در حال رکوع زکات بخشیدی، جان به فدای تو باد ای بهترین رکوع کنندگان
موحدی، پژوهشگر شیعه، اغلب کاربردهای «زکات» در قرآن را به عنوان «صدقه واجب» نمی‌داند. به عقیده او، این عبارت در آیات متعددی به معنای انفاق و صدقه مستحبی به کار رفته است. برای نمونه در آیه ۳۱ سوره مریم چنین آمده است: «وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا». به گزارش همو، حتی در آیات مکی نیز «زکات» به معنی صدقه و انفاق آمده است. بسیاری از مفسران اهل سنت مثل قرطبی، بر اینباورند که، صدقه مستحبی و زکات واجب، هر دو در قرآن زکات نامیده شده است.<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۶۳}}</ref> دژآباد گزارش می‌کند که، کاربرد زکات در آیات مکی، به معنای مستحبی آن بوده است؛ چرا که تا پیش از سال دوم هجری در مدینه، حکم زکات وضع نشده بود.<ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت دربارهٔ «آیهٔ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref>


و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را دربارهٔ تو نازل کرد و در ضمن قرآن مجید آن را ثبت نمود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حسینی میلانی، سیدعلی، جواهرالکلام، ج2ص347}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهدالتنزیل، ج۱، ص236}}</ref>
بر اساس روایتی از [[جعفر صادق]] در کتاب ''[[اصول کافی|کافی]]''، آنچه که علی در هنگام نماز بخشیده است، «[[حله|حُله]]» بوده است که هزار [[دینار]] ارزش داشته است. بنابر این روایت، آن سائل، یکی از [[فرشته|فرشتگان]] بود که قصد آزمودن داشته است. در روایات دیگری نیز نوع بخشش و جنس بخشیده شده توسط علی بن ابی‌طالب مورد اختلاف گزارش شده است.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref> مکارم شیرازی با افسانه‌ای خواندن روایتی که در ''[[تفسیر البرهان]]'' در خصوص ارزش انگشتر علی بن ابی‌طالب آمده است، آن را [[حدیث مرسل|مرسل]] دانسته و ضعف یا افسانه‌ای بودن این روایت را دلیلی بر ضعف و اخلال به دیگر روایات اصل قضیه شأن نزول نمی‌داند.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۳۲|ج=۴}}</ref>


فدس الیه خاتما و هو راکع و مازال اواها الی الخیر داعیا
=== واژه رکوع ===
«[[رکوع]]» در لغت به معنی انحنا و [[خضوع]] و در اصطلاح [[فقه|فقهی]] به معنی جزئی از [[اجزاء نماز]] است.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref><ref>{{پک|1=صادقی فدکی|2=۱۳۹۴|ک=دانشنامه امام رضا|ف=آیه ولایت}}</ref> [[ابوحیان]]، از مفسران اهل سنت، منظور از «و هم راکعون» در آیه را به دو حالت وصفی و حالی بیان می‌کند. در این میان مفسرانی چون ابن عطیه، این واژه را مجازی دانسته‌اند. در فرض وصفی بودن، این عبارت یک جمله اسمیه است که صفت سومی «رکوع یا خضوع» را برای مؤمنان در نظر می‌گیرد. در صورت حالیه بودن، «واو» حرف حالیه و عبارت «راکعون» به معنای حالت پرداخت زکات بوده است.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref>


فبشر [[جبرئیل|جبرییل]] النبی محمدا بذاک و جا الوحی فی ذاک
در این بین، مفسران اهل سنت همچون زمخشری و قاسمی، منظور از عبارت «راکعون» را «خاضعون» دانسته‌اند. آلوسی در علت اتخاذ چنین دیدگاهی توسط برخی مفسران سنی مذهب را، عدم جواز پرداخت زکات در هنگام نماز دانسته است.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> به نظر می‌رسد که اولین بار، [[ابومسلم اصفهانی]] (د ۳۲۲ قمری) از مفسران [[معتزله|معتزلی]] مذهب، رکوع در آیه را به معنای خضوع دانسته است. ابن عطیه، دیگر مفسر سنی مذهب نیز کاربرد رکوع در آیه را مجازی می‌داند؛ او معتقد است که چون رکوع، یکی از ارکان نماز است، در اینجا رکوع به معنای نماز می‌باشد و معنای آیه، توصیف مؤمنان به زیاد نمازگزاردن است.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref> شبیه به این مطلب را ثعلبی در صورت پذیرش شأن نزول آیه در خصوص عبادة بن صامت عنوان می‌کند.<ref>{{پک|1=ثعلبی|2=۱۴۲۲|ک=الکشف و البیان|ص=۸۰|ج=۴}}</ref> به عقیده ابوحیان، لازمه این دیدگاه، تکرار مفهوم نماز در آیه است؛ چرا که یک مرتبه با عبارت «یقیمون الصلاة» به نماز اشاره شده است و نیاز به تکرار نبوده است، مگر آنکه اهمیت نماز، مورد تأکید قرار گرفته باشد. او همچنین گزارش می‌کند به نظر برخی از مفسران (از جمله ابن عاشور)، «یقیمون الصلاة» به نماز واجب و عبارت «هم راکعون» به نماز مستحب اشاره دارد. مراغی دیگر مفسر سنی مذهب، به نقل از زمخشری در ''[[اساس البلاغه]]''، معقتد است که هرکسی را که به خدا ایمان آورده و بت نپرسد، راکع نامیده می‌شود و منظور از رکوع در این عبارت را، خضوع و ایمان در برابر خدا می‌داند.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref> آلوسی مفسر [[اشاعره|اشعری]] مذهب اهل تسنن نیز با پذیرش حالیه بودن رکوع برای زکات و نماز، آن را به معنای خشوع می‌داند. با این وجود از قولی گزارش می‌کند که رکوع، به نماز اختصاص دارد و منظور همان اصطلاح فقهی است و نشانه علاقه و نهایت میل مؤمنان در امور نیکوکارانه است.<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۴|ج=۳}}</ref> به عقیده طیب حسینی، از نقل قول آلوسی چنین برداشت می‌شود که کار خیری که پس از صرف زمان، موقعیت آن از بین برود، به طریق اولی باید با سرعت بیشتری انجام شود، حتی اگر نماز به عنوان یک مهم دینی، مانع آن باشد.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref> ابن کثیر نیز با توجه به دیدگاه ابومسلم اصفهانی، عبارت «و هم راکعون» را حال برای عبارت «یوتون الزکات» نمی‌داند و در صورتی که چنین باشد، لزوم ارجحیت پرداخت زکات در حالت نماز بر دیگر حالت‌ها را مطرح می‌کند. به عقیده او چون فقیهان به چنین ارجحیتی حکم نکردند، چنین حالیتی برای عبارت، صحیح نیست.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref><ref>{{پک|1=ابن‌کثیر|2=۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ص=۱۲۶_۱۲۷|ج=۳}}</ref> فخر رازی، سه معنا در مورد رکوع در آیه را محتمل دانسته است. اول آنکه رکوع به معنای خضوع باشد و وصف مؤمنان در حالت نماز و صدقه. دوم آنکه منظور از عبارت رکوع در آیه، بیان شأن مؤمنان، یعنی اقامه نماز باشد. سوم آنکه عبارت رکوع، حالت مؤمنان در هنگام نزول آیه را بیان کرده باشد. به این معنا که در هنگام نزول آیه، برخی از مؤمنان در حال نماز، برخی در حال رکوع و برخی در حال پرداخت زکات بوده‌اند.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۲|ج=۱۲}}</ref> رازی همچنین منظور از آوردن کلمه رکوع را به منظور تأکید و تشریف می‌داند و بر این اساس، معنی آیه چنین می‌شود: «در هنگام اقامه نماز و ادای زکات خاضع و خاشع‌اند.»<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref> کشاف و بیضاوی نیز این نظر را پذیرفته‌اند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref>


[[سید رضی]] می‌گوید:
تمام مفسران شیعه با توجه به روایات در خصوص شأن نزول آیه که مربوط به اعطای انگشتر توسط علی در حالت رکوع نماز است، کلمه رکوع را به معنای رکوع اصطلاحی در نماز می‌دانند. [[شیخ طوسی|طوسی]] در اینباره، هرگونه تفسیر عبارت رکوع به احتمالات دیگر را به جهت بدون قرینه بودن و مجازی بودنش رد می‌کند. [[شیخ طبرسی|طبرسی]] نیز به نقد دلایل معتقدان به معانی مجازی رکوع پرداخته است. دیگر مفسران شیعه نیز، جز گزارش انتقادات طبرسی و طوسی و شرح و بسط آنها، چیز جدیدی گزارش نکرده‌اند.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref> مکارم شیرازی، مفسر شیعه معقتد است که کلمه «رکوع» در این آیه به معنای رکوع اصطلاحی در نماز و نه به معنی خضوع است. ذکر جمله «یقیمون الصلوة» خود شاهدی بر این موضوع است، چرا که در هیچ جای قرآن نیامده زکات را با خضوع بدهید بلکه باید با اخلاص نیت و عدم منت داد. پس آوردن رکوع و نماز در کنار هم تبیین کننده کاربرد اصطلاحی رکوع است.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۳|ج=۴}}</ref> مفسران شیعه استدلال کرده‌اند که اگر بخواهد رکوع به معنای خضوع به کار رود، باید به همراه قرینه باشد که در این آیه قرینه‌ای بر این مبنا وجود ندارد.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> ضمن اینکه روایات در خصوص شأن نزول، خود قرینه‌ای بر این مطلب است که رکوع در آیه، به معنای مصطلح آن، یعنی خمیدگی در نماز است.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> تنها مفسر شیعه که معنای رکوع را، خضوع دانسته است، مصطفوی در ''[[تفسیر روشن]]'' است. مصطفوی این خضوع را وصف برای زکات و نماز، و نشانه [[ایمان]] خالص است. به عقیده مصطفوی این ایمان خالص، سبب مقام ولایت نسبت به افراد نیازمند خواهد شد و این ولایت سرانجام به [[جانشینی پیامبر|جانشینی پیامبران]] می‌انجامد.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref>


و من سمحت بخاتمه یمین تضن بکل عالیه الکعاب
=== عبارت الذین آمنوا ===
فخر رازی معتقد است که با توجه به روایت عبدالله بن سلام و پذیرش ولایت مؤمنان در آن رویداد، منظور از عبارت «الذین آمنوا»، همه مؤمنان است. او بر این اساس، صفت‌های بعدی را وصف همه مؤمنان دانسته و وجه بیان این صفات را تمایز دادن مؤمن و منافق می‌داند.<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۲|ج=۱۲}}</ref> فخر رازی با توجه به اینکه در ۷ موضع از این آیه، صیغه جمع به کار رفته است و این دلیلی است بر این که این آیه مختص به یک نفر نیست، در مورد اختصاص معنای آیه به علی بن ابی‌طالب، تردیدهایی را مطرح می‌کند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref>


و علی آن کسی است که دست پر جودش انگشتری را بخشید، آن دستی که بر هر صاحب فضیلت و شرافتی برتری داشت.
به عقیده طبرسی، اگر معنای «الذین آمنوا»، با وجود جمع بودنش، همه مؤمنان باشد، این آیه دچار اشکال در مفهوم خواهد شد. به این صورت که، تمام مؤمنان به عنوان مخاطب آیه به ولایت تمام مؤمنان موظف شدند که این امر محال است، چرا که مضاف و مضاف الیه یکی خواهند شد.<ref>{{پک|1=طبرسی|2=۱۴۰۸|ک=مجمع البیان|ص=۳۲۷|ج=۳}}</ref> ابراهیمی گزارش می‌کند که در آیه ولایت، ادعای مفسران و متلکمان شیعه، عام بودن آیه و دلالت بر مفهومی خاص نیست؛ بلکه ادعا، عام بودن آیه و وجود تنها یک مصداق است که این مصداق توسط روایات مشخص می‌شود. به‌طور کلی، عام بودن الفاظ آیه با خاص بودن مصادیق آن در تنافی نیست.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> به عقیده و گزارش موحدی، پژوهشگر شیعه، وصف مقوم وصفیست که دلیل و ملاک حکم راهم بیان می‌کند. وصف مشیر وصفیست که تنها مصداق مورد نظر را معین می‌سازد و دلیل حکم را بیان نمی‌کند. در آیه ولایت وصف ''الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون'' برای موصوف ''الذین آمنوا'' وصف مشیر است. چرا که زکات دادن در حالت نماز نمی‌تواند دلیل ایمان باشد. پس وصف مقوم نیست. در این آیه با به کار بردن وصف مشیر، ولیِ مؤمنان که با توجه به شأن نزول علی بوده است، مشخص می‌شود.<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۲۵_۱۳۰}}</ref>


[[دعبل خزاعی|دعبل]] شاعر شیعه در مورد خاتم بخشی علی چنین انشا نموده‌است:
معتقدان به نزول آیه برای حاتم بخشی علی بن ابی‌طالب جمع آمدن آیه را توجیه می‌کنند. زمخشری در انتقاد به فخر رازی معتقد است که به کار بردن صیغه جمع در آیه، برای دعوت دیگر مؤمنان به چنین کاریست که علی انجام داده است. این احتمال که صیغه جمع در آیه برای بزرگ شمردن اقدام علی صورت گرفته است نیز از جانب برخی مفسران گزارش شده است.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> به گزارش مکارم شیرازی، در ادبیات عرب مکرر دیده می‌شود که لفظ جمع برای مفرد به کار رفته است؛<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۶_۴۲۷|ج=۴}}</ref> [[علامه امینی|امینی]] در ''[[الغدیر]]'' بیست آیه از قرآن را ذکر کرده است که در آن لفظ جمع آورده شده ولی اراده یک نفر را دارد.<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۵۵}}</ref> به نظر طباطبایی، با توجه به کلمه «الذین» و «آمنوا» که جمع آمده‌اند و مصداق آن علی بن ابیطالب است به این نکته توجه می‌شود که حمل جمع بر مفرد در قرآن بارها ذکر شده است. نمونه‌ای از این موارد، آیه ۱ [[سوره ممتحنه]]، آیه ۸ [[سوره منافقون]] است. همچنین در قرآن بارها از عبارت «یسئلون» استفاده شده است که مراد آن تنها یک نفر بوده است.<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=۱۳۷۸|ک=المیزان|ص=۱۰|ج=۶}}</ref> به عقیده مکارم شیرازی، آیه ۶۱ [[سوره آل عمران]] مشهور به [[آیه مباهله]] است که در آن، کلمه «نِساءَنا» و «أَنفُسَنا» به صورت جمع آمده در حالیکه تنها بر یک نفر دلالت دارد.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۷|ج=۴}}</ref>


اذ جاءه المسکین حال صلوته فامتد طوعا بالذراع و بالید
=== آیه ۵۶ سوره مائده ===
در مورد سیاق آیات، برخی از مفسرین شیعه از جمله [[سید محمدحسین طباطبایی|طباطبایی]] در ''[[تفسیر المیزان]]'' و [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] در ''[[تفسیر نمونه]]'' معتقدند آیه ۵۶ (آیه بعدی) تکمیل کننده آیه قبل می‌باشد. در این آیه آمده است که: {{color|green|«وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»}} ترجمه: «و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند (پیروزند زیرا) حزب و جمعیت خدا پیروز می‌باشد».<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=۱۳۷۸|ک=المیزان|ص=۶_۷|ج=۶}}</ref><ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۳۳|ج=۴}}</ref> مکارم شیرازی در تفسیر این آیه آورده است که خدا در این آیه، به مسلمانان بشارت می‌دهد که اگر ولایت کسانی که در آیه قبل مورد اشاره قرار گرفته‌اند را بپذیرند، پیروز خواهند شد؛ چرا که در آن صورت در حزب خدا خواهند بود و حزب خدا، پیروز است. به عقیده مکارم، عبارت پیروزی حزب‌الله که در آیه مورد اشاره است، به حکومت اسلامی اشاره دارد که خود گواهی بر معنای سرپرستی در کلمه ولی در آیه گذشته است؛ چرا که یک دوستی ساده، نمی‌تواند سبب پیروزی حزب شود.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۳۳|ج=۴}}</ref> شبیه به این استدلال را طباطبایی نیز بیان می‌کند و معتقد است این مفهوم، با سیاق آیه قبل در صورتی که منظور از ولایت، دوستی و نصرت باشد، هماهنگی و مناسبت ندارد.<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=۱۳۷۸|ک=المیزان|ص=۷|ج=۶}}</ref>


فتناول المسکین منه خاتما هبط الکریم الاجودی الاجود
== کاربردهای کلامی ==
آیه ولایت از جمله آیاتی است که بین فرقه‌های اسلامی، خصوصاً شیعه و سنی، مورد اختلاف‌های بزرگ کلامی قرار گرفته است و همین امر سبب نگارش تفاسیر متنوع و متعدد بر این آیه شده است.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref>


در آن هنگامیکه مسکینی در حال نماز او به سوی او آمدو او از روی میل و رغبت ذراع و دست خود را به سوی او دراز کرد
=== اثبات امامت و برتری علی ===
به گزارش آلوسی، شیعیان برای اثبات امامت و برتری علی بر دیگران، از این آیه استفاده کرده‌اند.<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۴|ج=۳}}</ref> در کتاب ''[[تلخیص الشافی]]'' از این آیه با عنوان قوی‌ترین دلیل بر اثبات [[امامت علی بن ابی‌طالب]] یاد شده است.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> مفسران شیعه با استناد به این آیه، مقام [[ولایت مطلقه|ولایت مطلق]] پیامبر اسلام را به همه امامان تعمیم می‌دهند و معتقدند علاوه بر خدا و پیامبرش، دسته سومی که شامل این آیه می‌شوند امامان هستند.<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۲۳}}</ref> کیفیت استدلال به این آیه از جانب شیعیان چنین است که، عبارت «انما»، دلیل بر حصر است و عبارت «ولی» در آیه نیز دلالت بر سرپرستی می‌کند. به این ترتیب، پذیرش «ولایت علی» همچون پذیرش «ولایت محمد و خدا» بر مسلمانان واجب فرض شده است.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۴|ج=۳}}</ref> شیعیان در خصوص احتمال اینکه معنای ولی چیز دیگری غیر از سرپرست باشد، با توجه به قرینه‌های حالی و مقالی، مدعی‌اند که چون عبارت ولایت پس از ولایت خدا و رسول آمده است، معنایی غیر از سرپرست نخواهد داشت.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref>


در این وقت آن مسکین انگشتری را از او گرفت و جبراییل که گرامی‌ترین افراد گرامیست نازل شد.
در نقطه مقابل، اهل سنت، بر این باورند که عبارت «ولی» در آیه، به معنای دوست است. آنان با توجه به آیه ۵۱ سوره مائده که واژه «اولیاء» را به معنای دوست به کار برده است، به عنوان وحدت سیاق، این کلمه را نیز به معنای دوست ترجمه می‌کنند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> همچنین برخی از اهل سنت سبب نزول آیه را ماجرای بخشیدن انگشتر به فقیر توسط علی بن ابی‌طالب نمی‌دانند و برخی مفاد آیه را به‌طور عام برای همه مؤمنان دانسته‌اند.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> آلوسی در اینباره معتقد است که ادعای وقوع بخشش انگشتر در حالت رکوع، فقط برای علی بن ابی‌طالب رخ داده است، دلیلی برای اثبات ولایت او نیست؛ چرا که منظور از رکوع در آیه، مشخصا خشوع و نه رکوع اصطلاحی بوده است.<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۵|ج=۳}}</ref> فخر رازی بر این باورست که استدلال‌ها برای اثبات امامت [[ابوبکر]] در آیه ۵۴ سوره مائده، کفایت می‌کند تا آیه ۵۴ با تفاسیرش در تناقض با آیه ۵۵ با تفاسیر شیعی باشد. از نظر او این تناقض خود یکی از دلایل نقض استدلال شیعیان در اثبات امامت علی است.<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۵|ج=۱۲}}</ref>


[[خزیمة بن ثابت|خزیمه بن ثابت]] در این مورد سروده‌است:
=== احتجاج‌ها به آیه ===
فخر رازی در خصوص عدم دلالت این آیه بر ولایت علی بن ابی‌طالب، معتقد است که اگر کسی بخواهد از این آیه برای اثبات ولایت برای علی استفاده کند، خود علی بن ابی‌طالب بر همگان اولویت داشته است؛ چرا که او از همگان به [[تفسیر قرآن]] آگاه‌تر بوده است. به عقیده او، چون علی خود به این آیه احتجاج نکرده است، بنابراین شأن نزول و احتجاج شیعه در اینباره صحیح نیست.<ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت دربارهٔ «آیهٔ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۵|ج=۱۲}}</ref> در مقابل این دیدگاه، منابع شیعی مدعی هستند که علی بن ابی‌طالب در طول حیات خود بارها با استناد به این آیه برتری خود را نسبت به سایر اصحاب را متذکر شده است. شیعیان مدعی هستند که این استدلال‌ها بعضاً در منابع اهل سنت نیز گزارش شده‌اند.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref><ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> برخی از آنها عبارتند از:
* روز شورا و پیش از انتخاب [[عثمان]] برای تصدی خلافت<ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت دربارهٔ «آیهٔ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref><ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۳۱|ج=۴}}</ref>
* احتجاج با ابوبکر پس از [[درگذشت محمد]]<ref>{{پک|1=طبرسی|2=۱۴۳۰|ک=الاحتجاج|ص=۱۳۵|ج=۱|ف=الاحتجاج علی الابی بکر}}</ref>
* احتجاج با مهاجرین و انصار. [[قندوزی حنفی]]، از راویان این حدیث در منابع اهل سنت است.<ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت دربارهٔ «آیهٔ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref>
* احتجاج در میدان [[نبرد صفین|صفین]] و در حضور مهاجرین و انصار<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۳۱|ج=۴}}</ref>
[[علی بن موسی الرضا]]، از دیگر احتجاج کنندگان به این آیه برای اثبات ولایت و امامت [[اهل بیت]] پیامبر بود. او در استدلالی، معتقد است که ولایت اهل بیت پیامبر، با ولایت خدا و پیامبرش، در این آیه پیوند خورده است و ولایت این دو از یکدیگر غیرقابل انفکاک است. یه عقیده او، تمام وظایف و حقوق ولایت پیامبر و خدا برای اهل بیت او نیز مقرر است. از نظر علی الرضا، عبارت جمع «و الذین آمنوا»، دربرگیرنده باقی [[دوازده امام|امامان شیعه]] بوده و به همین خاطر جمع بیان شده است. برخی از شارحان این روایت بر این عقیده هستند که وظیفه مسلمانان اطاعت از رهبری است که در راس نمازگزاران است. برخی نیز بر این باورند که همه امامان شیعه، در حال رکوع، صدقه داده‌اند. برخی دیگر نیز به انتقال القاب و صفات از پدر به فرزند اشاره کردند.<ref>{{پک|1=صادقی فدکی|2=۱۳۹۴|ک=دانشنامه امام رضا|ف=آیه ولایت}}</ref> به گزارش مرتضوی، پژوهشگر شیعه، غیر از شیعیان، [[عمروعاص]] نیز در نامه‌ای به شأن نزول آیه در مورد علی بن ابی‌طالب استناد می‌کند تا اولویت علی در جانشینی محمد را برای [[معاویه]] به اثبات برساند.<ref>{{پک|1=مرتضوی|2=۱۳۸۴|ف=بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت|ک=مطالعات اسلامی}}</ref>


صدق خاتمه راکعا فاحسن بفعل امام الوری
=== نفی امامت از دیگر امامان ===
آلوسی از مفسران سنی مذهب، پس از بیان نظرات شیعیان در خصوص حصر ولایت برای علی بن ابی‌طالب بر اساس دیدگاه شیعیان، این مفهوم را مخالف با عقیده شیعه و سنی می‌داند. بنابر استدلال او، چون شیعیان به حصر ولایت برای علی باور دارند، بنابراین امامت امامان دیگرشان چون [[حسن مجتبی|حسن]]، [[حسین بن علی|حسین]] و… و امامت خلفا چون [[ابوبکر]]، [[عمر]] و [[عثمان]]، از دیدگاه سنی مورد نفی قرار می‌گیرد.<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۴|ج=۳}}</ref> این شائبه نیز وجود دارد که اگر روایات، دال بر امامت امامان بعدی از جانب شیعیان اقامه شود، این روایات به جهت تعارض با آیه قرآن، از اعتبار ساقط شود. با این وجود، حسن بگی، از محققان شیعه، در تحقیقش در اینباره، روایات مورد اشاره شیعیان در خصوص روایات مورد اشاره شیعیان برای اثبات امامت امامان بعدی را، مخصص آیه و نه مخالف با آن می‌داند و از این جهت اعتبار آنها را پابرجا می‌داند. به عقیده او، تمام این اختلاف بر سر آن است که حصر در انما را حصر حقیقی تلقی شود.<ref>{{پک|1=حسن‌بگی|2=۱۳۹۸|ف=پاسخ به شبهه آلوسی|ک=مطالعات تفسیری}}</ref>


اوست که در رکوع نماز انگشتری خود را صدقه داد، پس چقدر نیکوست این عمل در مقابل همه خلایق عالم.
== کاربرد در هنر و ادبیات ==
[[پرونده:تصویر آیه ولایت در مسجد بالای سر حرم رضوی.jpg|بندانگشتی|تصویر کتیبه آیه ولایت واقع در مسجد بالای سر حرم علی بن موسی الرضا که از قدیمی‌ترین اماکن حرم رضوی و مربوط به عهد غزنویان است.]]


[[سید حمیری]] از شعرای بزرگ صدر اسلام در دیوان خود چنین بیان می‌دارد:
=== در شعر و ادبیات ===
بر اساس روایتی از ابن‌عباس، در همان لحظه وقوع رویداد و انشاء آیه توسط محمد، شعری سروده شده است<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۴|ج=۳}}</ref> که متعلق است به صحابی شاعر [[حسان بن ثابت]]. او چنین سروده است:<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=حسکانی|2=۱۴۱۱|ک=شواهد التنزیل|ص=۲۳۶|ج=۱}}</ref><ref>{{پک|1=طبرسی|2=۱۴۰۸|ک=مجمع البیان|ص=۳۲۵|ج=۳}}</ref>


من ذا بخاتمه تصدق راکعا فاثابه ذوالعرش منه ولاءا
{{شعر}}
{{ب|و انت الذی اعطیت اذ کنت راکعا|زکاه فدتک النفس یا خیر راکع}}
{{ب|فانزل فیک الله خیر ولایة|و بینّها فی محکمات الشرایع}}
{{ب|تو بودی که در حال رکوع زکات بخشیدی|جان به فدای تو باد ای بهترین رکوع کنندگان}}
{{ب|و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را دربارهٔ تو نازل کرد|و در ضمن قرآن مجید آن را ثبت نمود}}
{{پایان شعر}}


کیست آنکه انگشتری خود را در حال رکوع صدقه داد و بدین جهت خداوند صاحب عرش ولای خود را جزای او داد.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=اشعار شعرای صدر اسلام راجع به صدقه دادن انگشتری: امام‌شناسی جلد 5 متقین {{!}} کتابخانه {{!}}|نشانی=https://motaghin.com/fa_booksPage_1464.aspx?gid=214|وبگاه=motaghin.com|بازبینی=2022-05-30}}</ref>
از برای او شعر دیگری نیز در این خصوص<ref>{{پک|1=حسکانی|2=۱۴۱۱|ک=شواهد التنزیل|ص=۲۳۷|ج=۱}}</ref> در ''[[دیوان حمیری]]'' گزارش شده است.<ref>{{پک|1=حسینی طهرانی|2=۱۴۲۶|ک=امام‌شناسی|ص=۲۱۱|ج=۵}}</ref> [[خزیمة بن ثابت]] دیگر صحابی است که این آیه و شأن نزولش را به شعر درآورده است و در چندین جا استفاده کرده است. یکی از سروده‌های او چنین است:<ref>{{پک|1=مرتضوی|2=۱۳۸۴|ف=بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت|ک=مطالعات اسلامی}}</ref><ref>{{پک|1=حسینی طهرانی|2=۱۴۲۶|ک=امام‌شناسی|ص=۲۰۹|ج=۵}}</ref>


[[شهریار (شاعر)|شهریار]] تبریزی شاعر معاصرنیز در [[غزل]] معروف «علی ای همای رحمت» با اشاره ای به این آیه چنین سروده:
{{شعر}}
{{ب|فدیتُ علیاً امامَ الوَری|سِراجَ البریَّهِ ماوی التُّقی}}
{{ب|تَصَدَّقَ خاتَمهُ راکِعاً|فَاحسِن بِفِعل امامِ الوَری}}
{{ب|فدای علی شوم که امام عالمین است|چراغ خلایق است و معدن پاکیزگیست}}
{{ب|اوست که در رکوع نماز انگشترش را صدقه داد|پس چقدر نیکوست این عمل در مقابل عالمیان}}
{{پایان شعر}}


برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
از دیگر شاعرانی که در این خصوص اشعاری سروده‌اند می‌توان به [[سید رضی]]، [[حمیری]]، [[دعبل خزائی]]<ref>{{پک|1=حسینی طهرانی|2=۱۴۲۶|ک=امام‌شناسی|ص=۲۱۱_۲۱۵|ج=۵}}</ref> و [[صاحب بن عباد]] اشاره کرد.<ref>{{پک|1=حسینی طهرانی|2=۱۴۲۶|ک=امام‌شناسی|ص=۲۱۱_۲۱۵|ج=۵}}</ref><ref>{{پک|1=حسکانی|2=۱۴۱۱|ک=شواهد التنزیل|ص=۲۳۷|ج=۱}}</ref>


== کتاب‌شناسی ==
== کتاب‌شناسی ==
''در زمینه آیه ولایت کتابهای بیشماری تألیف شده‌است که در این نوشتار به چند نمونه از آنها اشاره می‌کنیم:تأملی در معنای رکوع در آیه ولایت''اثر جواد علاالمحدثین. ''تجلی امامت در آیه ولایت'' اثر محمدرضا کریمی؛ ''جستاری در معنای واژه ولی'' اثر محمدرضا جعفری و حسین حائری؛''بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت''اثر سید محمد مرتضوی؛''بررسی دیدگاه‌های فخر رازی پیرامون آیه ۵۵سوره مائده''اثر علی اصغر ایمان دوست؛''آیه الولایة''اثر حیدر الوکیل به زبان عربی؛''آیه ولایت و نظریه اندیشمندان و مفسران شیعه و اهل سنت''اثر علیرضا عظیمی فر؛''انما (آیه ولایت)'' اثر محسن میر باقری؛''آیه ولایة فی آثار مفکری و مفسری الشیعه الامامیه و اهل السنة''اثر علیرضا عظیمی فربه زبان عربی؛ ''آیه‌ها جلد ۸'' اثر محمدعلی انصاری.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=پرتال جامع علوم و معارف قرآن|نشانی=http://www.maarefquran.com:80/|وبگاه=www.maarefquran.com|بازبینی=2022-05-19|کد زبان=fa}}</ref>
مفسران شیعه و سنی، از قرون نخستین سعی نمودند تا تفسیر صحیح از آیه ولایت را در آثار خود منعکس کنند. از آثار تک‌نگاری شده در موضوع این آیه، می‌توان به کتاب بررسی تطبیقی آیات ولایت در دیدگاه فریقین اثر نجارزادگان اشاره کرد. نویسنده سعی کرده است تا در اثر نقطه نظرات شیعه و سنی را منعکس کرده و در نهایت مناقشات را با برتری دادن نظرات شیعه بر سنی، پاسخ دهد.<ref>{{پک|ابراهیمی|تیموری|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه|طهماسبی|۱۳۹۶}}</ref> دیگر آثار با این موضوع عبارتند از ''تأملی در معنای رکوع در آیه ولایت'' اثر جواد علاالمحدثین؛ ''تجلی امامت در آیه ولایت'' اثر محمدرضا کریمی؛ ''جستاری در معنای واژه ولی'' اثر محمدرضا جعفری و حسین حائری؛ ''بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت'' اثر سید محمد مرتضوی؛ ''بررسی دیدگاه‌های فخر رازی پیرامون آیه ۵۵ سوره مائده'' اثر علی‌اصغر ایمان دوست؛ ''آیه الولایة'' اثر حیدر الوکیل؛ ''آیه ولایت و نظریه اندیشمندان و مفسران شیعه و اهل سنت'' اثر علیرضا عظیمی‌فر؛ ''انما (آیه ولایت)'' اثر محسن میرباقری؛ ''آیه ولایة فی آثار مفکری و مفسری الشیعه الامامیه و اهل السنة'' اثر علیرضا عظیمی‌فر.


== تجزیه و ترکیب ==
== تجزیه و ترکیب ==
{| class="wikitable center"
{| class="wikitable center"
|+تجزیه و ترکیب آیه ولایت<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درویش، محی الدین، اعراب القرآن الکریم، ج2، ص507_508}}</ref><ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=غلامرضا صادقی فرد، آیه ولایت،143_318}}</ref>
|+تجزیه و ترکیب آیه ولایت<ref>{{پک|1=طنطاوی|2=۱۳۹۰|ک=معجم الاعراب|ص=۱۳۸}}</ref>
| bgcolor="#fcda6c" |'''شماره آیه'''
| bgcolor="#fcda6c" |'''شماره آیه'''
| bgcolor="#fcda6c" |'''متن آیه'''
| bgcolor="#fcda6c" |'''متن آیه'''
خط ۱۳۳: خط ۱۳۸:
|۵۵
|۵۵
|{{color|green|«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»}}
|{{color|green|«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»}}
|إِنَّمَا از حروف مشبهةُ بالفعل و کافة و مکفوفة، وَلِی بر وزن فعیل صفت مشبه، کُم ضمیر متصل جمع مذکر مخاطب، وَلِیُّکُم خبر مقدم، إِنَّمَاوَلِیُّکُمُ اللّهُ مبتدا و خبر، وَ واو عطف، وَرسولُهُ مضاف و مضافُ الیه و عطف به الله، اَلَذینَ اسم موصول جمع مذکر، آمَنوا فعل ماضی جمع مذکر غایب، یقیمونَ جمع مذکر غایب از فعل مضارع، الصلاة مفعولُ به، یُؤتُون الزکاة جمع مذکر غایب از فعل مضارع، وهُم و واو حالیه ضمیر جمع مذکر غایب منفصل و متصل، راکعون و جمع مذکر سالم از اسم فاعل، وَ هُم راکِعون وَهُم مبتدا راکِعون خبر جمله حالیه یا واو عاطفه و جمله معطوف
|{{color|green|إِنَّمَا}} از حروف کافة و مکفوفة، {{color|green|وَلِیُّکُمُ}} مبتدا و ضمیر کم مضاف الیه، {{color|green|اللّهُ}} خبر آن. {{color|green|وَ}} حرف عطف، {{color|green|رَسُولُهُ}} مضاف و مضاف الیه و معطوف. {{color|green|وَ}} حرف عطف، {{color|green|الَّذِینَ}} معطوف. {{color|green|آمَنُواْ}} فعل ماضی مبنی بر ضم و واو آن فاعلش. {{color|green|الَّذِینَ}} بدل {{color|green|یُقِیمُونَ}} فعل مضارع مرفوع به نون و واو فاعل آن. {{color|green|الصَّلاَةَ}} مفعول به. {{color|green|وَ}} حرف عطف. {{color|green|یُؤْتُونَ}} فعل مضارع مرفوع به نون و واو فاعل آن. {{color|green|الزَّکَاةَ}} مفعول به. {{color|green|وَ}} واو حالیه. {{color|green|هُمْ}} مبتدا. {{color|green|رَاکِعُونَ}} خبر.


|}
|}


== پی‌نوشت ==
== پی‌نوشت ==
{{یادداشت‌ها}}
{{پانویس|گروه=یادداشت|اندازه=کوچک|۲}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۳}}


== منابع ==
== منابع ==
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=آلوسی|نام=محمود بن عبدالله|عنوان=روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی|سال=۱۴۱۶|مکان=بیروت|ناشر=دارالکتب العلمیه|پیوند نویسنده=آلوسی|پیوند=http://lib.eshia.ir/41932/3/3|کوشش=شمس‌الدین، ابراهیم؛ عبدالباری عطیه، علی؛ و شمس‌الدین، سناء بزیع}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=ابراهیمی|نام=ابراهیم|نام خانوادگی۲=تیموری|نام۲=محمد|نام خانوادگی۳=طهماسبی|نام۳=اصغر|عنوان=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ژورنال=پژوهشنامه امامیه|مکان=قم|شماره=۵|تاریخ=۱۳۹۶|صفحه=۵۷_۸۰|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1289232/|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=ابن‌کثیر|نام=اسماعیل بن عمر|عنوان=تفسیر القرآن العظیم|سال=۱۴۱۹|مکان=بیروت|ناشر=دارالکتب العلمیة|پیوند نویسنده=ابن‌کثیر|پیوند=http://lib.eshia.ir/41719/1/1|شابک=2-7451-2221-5|کوشش=شمس‌الدین، محمدحسین}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=ثعلبی|نام=احمد بن محمد|عنوان=الکشف و البیان عن تفسیر القرآن|سال=۱۴۲۲|مکان=بیروت|ناشر=دار احیاء التراث العربی|پیوند نویسنده=ثعلبی|پیوند=http://lib.eshia.ir/15381/4/4|کوشش=ساعدی، نظیر؛ و ابن‌عاشور، ابی‌محمد}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=حسکانی|نام=عبیدالله بن عبدالله|عنوان=شواهد التنزیل لقواعد التفضیل|سال=۱۴۱۱|مکان=تهران|ناشر=مؤسسة الطبع و النشر|پیوند نویسنده=حاکم حسکانی|پیوند=http://lib.eshia.ir/16046|کوشش=محمودی، محمدباقر}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=حسن‌بگی|نام=علی|عنوان=پاسخ به شبهه آلوسی بر امامت امامان علیهم السّلام براساس نقش «انّما» در آیه ولایت|ژورنال=مطالعات تفسیری|مکان=قم|شماره=۳۹|تاریخ=۱۳۹۸|صفحه=۷۵_۸۲|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1543971|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=حسینی طهرانی|نام=محمدحسین|عنوان=امام‌شناسی|سال=۱۴۲۶|مکان=مشهد|ناشر=علامه طباطبایی|پیوند نویسنده=محمدحسین طهرانی|شابک=964-6533-02-7|پیوند=https://noorlib.ir/book/view/3767}}
* {{یادکرد کتاب|عنوان=دائرة المعارف قرآن کریم.|نام=علی|نام خانوادگی=خراسانی|ناشر=بوستان کتاب|سال=۱۳۸۲|مکان=قم|پیوند مدخل=https://noorlib.ir/book/view/5014/دائرة-المعارف-قرآن-کریم?pageNumber=435&viewType=html&query=آیه%20ولایت|مدخل=آیه ولایت}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=دژآباد|نام=حامد|نام خانوادگی۲=صادقی|نام۲=علیرضا|نام خانوادگی۳=فرامرزی|نام۳=مهدی|عنوان=پاسخ‌های نقضی به شبهات اهل سنت دربارهٔ «آیهٔ ولایت»|ژورنال=پژوهشنامه کلام|مکان=مشهد|شماره=۱۳|تاریخ=۱۳۹۹|صفحه=۹۷_۱۱۶|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1757570|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]}}
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=صادقی فدکی|نام=عباس|کوشش=برحی، یعقوب‌علی|مدخل=آیه ولایت|دانشنامه=دانشنامه امام رضا علیه السلام|سال=۱۳۹۴|ناشر=[[مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی]]|مکان=قم|شابک=۹۷۸۶۰۰۴۲۹۰۰۳۶}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=طباطبایی|نام=محمدحسین|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|سال=۱۳۷۸|مکان=قم|ناشر=دفتر تبلیغات اسلامی|پیوند نویسنده=محمدحسین طباطبایی|پیوند=http://lib.eshia.ir/50081/1/7|مترجم=موسوی همدانی، محمدباقر}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=طبرسی|نام=فضل بن حسن|عنوان=مجمع البیان فی تفسیر القرآن|سال=۱۴۰۸|مکان=بیروت|ناشر=دارالمعرفه|پیوند نویسنده=شیخ طبرسی|پیوند=http://lib.eshia.ir/86854/3/2|کوشش=رسولی محلاتی، هاشم و یزدی طباطبایی، فضل‌الله}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=طبرسی|نام=احمد بن علی|عنوان=الاحتجاج|سال=۱۴۳۰|مکان=بیروت|ناشر=موسسة الاعلمی للمطبوعات|پیوند نویسنده=احمد بن علی طبرسی}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=طنطاوی|نام=محمد سید|عنوان=[[معجم اعراب الفاظ القرآن الکریم]]|سال=۱۳۹۰|مکان=قم|ناشر=ژکان|پیوند نویسنده=محمد سید طنطاوی|شابک=978-600-5833-11-9}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=فخر رازی|نام=محمد بن عمر|عنوان=التفسیر الکبیر|سال=۱۴۲۰|مکان=بیروت|ناشر=دار احیاء التراث العربی|پیوند نویسنده=فخر رازی|پیوند=http://lib.eshia.ir/41730/1/21|کوشش=مکتب تحقیق دار احیاء التراث العربی}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|نام=ناصر|عنوان=تفسیر نمونه|سال=۱۳۷۴|مکان=تهران|ناشر=دارالکتب الاسلامیه|پیوند نویسنده=ناصر مکارم شیرازی|پیوند=http://lib.eshia.ir/50082/4/1|شابک=964-440-030-5}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=محمود|نام=طیب‌حسینی|عنوان=بازخوانی معنای «رکوع» در آیه ولایت از منظر فریقین|ژورنال=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی|مکان=قم|شماره=۸|تاریخ=۱۳۹۷|صفحه=۲۱۵_۲۳۸|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1462665|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]}}
* {{یادکرد کتاب|عنوان=دائرة المعارف قرآن کریم.|نام=|نام خانوادگی=مرکز فرهنگ و معارف قرآن و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی|ناشر=بوستان کتاب|پیوند=https://noorlib.ir/book/view/5014/|سال=1382|مکان=قم}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=موحدی|نام=عبدالعلی|عنوان=[[امامت تطبیقی: پژوهشی در مفهوم امامت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن]]|سال=۱۳۸۸|مکان=تهران|ناشر=رادنگار|شابک=9789649659824}}
* {{یادکرد کتاب|عنوان=المراجعات|نام=عبدالحسین شرف‌الدین|نام خانوادگی=موسوی عاملی|ناشر=دارالاسلامیه|پیوند=http://lib.eshia.ir/10428/1/0|کوشش=حسین الراضی|سال=بی‌تا}}
* {{یادکرد کتاب|عنوان=المراجعات|نام=عبدالحسین شرف‌الدین|نام خانوادگی=موسوی عاملی|ناشر=دارالاسلامیه|پیوند=http://lib.eshia.ir/10428/1/0|کوشش=حسین الراضی|سال=بی‌تا}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=میلانی|نام=علی|عنوان=جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام|سال=۱۳۹۰|مکان=قم|ناشر=الحقایق|پیوند نویسنده=علی میلانی|شابک=978-600-5348-42-2}}


== پیوند به بیرون ==
== پیوندهای بیرونی ==
{{درگاه|اسلام|تشیع}}
{{درگاه|اسلام|تشیع}}
* [https://civilica.com/doc/516651/ بررسی و مطالعه آیه ولایت]
*[https://civilica.com/doc/516651/ بررسی و مطالعه آیه ولایت]


{{قرآن}}
{{قرآن}}
{{علی بن ابی‌طالب-افقی}}
{{علی بن ابی‌طالب-افقی}}
{{درجه‌بندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده=خیر|نیازمند جعبه اطلاعات=خیر|نیازمند تصویر=خیر|نیازمند استانداردسازی=خیر|نیازمند ویراستاری=خیر|مقابله نشده با دانشنامه‌ها=تاحدودی|تاریخ خوبیدگی=|تاریخ برگزیدگی=|توضیحات=}}


[[رده:آیه‌های قرآن]]
[[رده:آیه‌های قرآن]]
[[رده:آیه‌های نام‌دار قرآن]]
[[رده:آیه‌های نام‌دار قرآن]]
[[رده:امامت]]
[[رده:امامت]]
[[رده:تسنن]]
[[رده:تشیع]]
[[رده:تشیع]]
[[رده:سنی]]
[[رده:علی بن ابی‌طالب در قرآن]]
[[رده:علی بن ابی‌طالب در قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۴

آیه ولایت
سنگ مقامی مربوط به یکی از قدمگاه‌های علی بن موسی الرضا که بر حاشیه آن، آیه ولایت حکاکی شده است
مشخصات قرآنی
نام آیهآیه ولایت
نام سورهمائده
شماره آیه۵۵
محل نزولمدینه
شأن نزولدارد
شماره جزء۶
شماره حزب۱۲
اختلاف درشأن نزول
اطلاعات دیگر
شماره کلمه۱۴
شماره حرف۸۲
حروف مقطعهندارد
متن آیهref>«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»
ترجمه آیهولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و زکات می‌دهند در حالی که در رکوع نمازند.

آیه ۵۵ سوره مائده از قرآن به آیه ولایت معروف است. مشهور است که علی بن موسی الرضا آیه را به این نام، نامگذاری کرده است. در تمام کتاب‌های تفسیری در مورد این آیه صحبت شده است و از اهمیت خاصی نزد شیعه و سنی برخوردار است. به باور شیعیان این آیه در بیان مقام ولایت و امامت محمد و علی است و معتقدند علاوه بر خدا و رسول دسته سومی هم شامل این آیه می‌شوند که امامان شیعه هستند. در اهل سنت، با رد استدلال‌های شیعی، معتقد هستند که آیه در بیان نصرت و یاوری رساندن مؤمنان به یکدیگر است.

در روایتی که در خصوص علت نزول این آیه آمده است، اینچنین است: در سال‌های اولیه اسلام بعد از هجرت محمد به مدینه فقیری وارد مسجد می‌شود و درخواست کمک می‌کند ولی هیچ‌کس به او کمکی نکرده و در این بین تنها علی در حالی که در رکوع نماز بود به فقیر اشاره کرد تا انگشتری را از انگشت کوچک دست راستش درآورد و برای خود بردارد پس جبرئیل نازل شد و آیه ولایت را بر محمد خواند.

اختلافات در خصوص این آیه در میان تفاسیر شیعه و سنی، بر روی کلمات «رکوع»، «انما»، «اولیائکم»، «زکات» و جمع استعمال شدن «الذین آمنوا» می‌باشد. شیعیان «انما» را حصر دانسته‌اند و «ولایت» را به معنی سرپرستی و اولی به تصرف و قربت گرفته‌اند و آیه را اینگونه معنا کرده‌اند: «ولی و سرپرست شما فقط خدا و رسول و کسانی هستند که نماز می‌خوانند و در حال رکوع زکات می‌دهند» اما اهل سنت نظریات متفاوتی ارائه کرده‌اند برخی مانند فخر رازی «ولی» را به معنی دوست گرفته‌اند. عده‌ای «انما» را منحصر به علی نمی‌دانند دسته‌ای دیگر ایرادات فقهی به اعطای زکات در نماز گرفته‌اند.

این آیه به جهت مفهوم ولایت در آن، با وجود اختلاف در معنای دقیق آن نزد شیعه و سنی، کاربردهای کلامی بسیاری داشته و در آثار کلامی فراوانی از شیعه و سنی مورد استناد و بررسی قرار گرفته است. شیعیان سعی دارند تا از آن در اثبات امامت علی و فرزندانش استفاده کنند و اهل سنت نیز به پاسخ به استدلال‌های آنها پرداخته‌اند. این آیه علاوه بر علم کلام، در ادبیات و شعر نیز به کار برده شده است. قدیمی‌ترین شعر منسوب به حسان بن ثابت است که آیه را در شأن علی بن ابی‌طالب می‌داند.

نام

آیه ۵۵ از سوره مائده، در منابع شیعی با نام آیه ولایت مشهور است.[۱][۲][۳][۴] بر اساس گزارش‌هایی در منابع شیعی، اولین بار علی بن موسی الرضا — امام هشتم شیعیان دوازده‌امامی — این آیه را با نام آیه ولایت به کار برده است.[۵]

محتوا و ساختار

متن و ترجمه

مکارم شیرازی، مفسر شیعه مذهب، متن و ترجمه آیه ولایت را اینگونه گزارش کرده است:[۶]

متن:

«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»

ترجمه:

«سرپرست و رهبر شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند و نماز را برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌پردازند.»

محتوا

بر اساس تعریف شیعه، در آیه مذکور، ولی مسلمانان، خدا، پیامبر و مومنانی که نماز به پا می‌دارند و در رکوع زکات می‌دهند عنوان شده است.[۷] از دیدگاه شیعه و برخی از مفسرین سنی، این آیه قصد دارد تا مراتب ولایت را بیان کند.[۸] بعضی از مفسران اهل سنت، این آیه را با آیات قبل و بعدش در سیاق شرکت داده‌اند و معنای آن بیان یکی از وظائف مسلمین می‌دانند. از دیدگاه این مفسران، آن وظیفه عبارت است از اینکه مسلمین باید دست از یاری یهود و نصارا و کفار بردارند، و منحصراً خدا و رسول و مؤمنین را یاری کنند، البته مؤمنینی که نماز بپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند، نه هر کس که در سلک اسلام درآمده باشد، پس منافقینی که در دل کافرند نیز مانند کفار نباید یاری نمود.[۹][۱۰]

شأن، مکان و زمان نزول

زمان و مکان نزول آیه

به اتفاق شیعه و سنی سوره مائده، از سوره‌های مدنی است[۱۱][۱۲] عمده مفسران مذاهب اسلامی نیز این آیه را مدنی می‌دانند.[۱۳] سوره مائده، جزو آخرین سوره‌هایی است که بر محمد نازل شده است؛ نزول این سوره به سال‌های آخر زندگانی پیامبر اسلام نسبت داده می‌شود.[۱۴]

شأن نزول

روایات بسیاری در خصوص شأن نزول آیه ولایت در منابع شیعه و سنی گزارش شده‌اند. بیشتر این روایت‌ها، شأن نزول آیه را اعطای انگشتر به فقیر در حال نماز توسط علی بن ابی‌طالب دانسته‌اند.[۱۵] سید هاشم بحرانی، نویسنده شیعه در کتاب غایة المرام تعداد ۲۴ حدیث دربارهٔ شأن نزول آیه که دربارهٔ علی بن ابی‌طالب است از منابع اهل سنت و تعداد ۱۹ حدیث نیز از منابع شیعه گزارش شده است.[۱۶][۱۷][۱۸] حاکم حسکانی، از مفسران اهل سنت نیز این سبب نزول را با ۲۶ طریق گزارش کرده است.[۱۹] علی میلانی، فقیه شیعه، در یک بررسی، ۳۶ عالم سنی مذهب را در اعصار مختلف گزارش می‌کند که روایت مربوط به شأن نزول علی بن ابی‌طالب را مطرح کرده‌اند.[۲۰]

بنابر گزارش دایرةالمعارف قرآن، جمعی از متکلمین اهل سنت که برای این شأن نزول ادعای اجماع کرده‌اند عبارتند از قوشچی حنفی در شرح تجرید، قاضی عضدالدین ایجی، در شرح مواقف فی علم الکلام، میر سیدشریف جرجانی در شرح مواقف و سعدالدین تفتازانی در شرح مقاصد.[۲۱][۲۲] به گواه ابن‌عاشور در شرح تفسیر ثعلبی، طبرانی، حاکم، زمخشری، طبری و واحدی از مفسران اهل سنتی هستند که این اجماع را گزارش کرده‌اند.[۲۳] آلوسی، از فقهای شافعی مذهب گزارش می‌کند که بیشتر محدثین (اخباریون) و شیعیان امامیه و جمع زیادی از صوفیان، بر این باورند که آیه در شأن علی بن ابیطالب نازل شده است.[۲۴][۲۵] به گزارش طهرانی، مجتهد شیعه، مفسران و محدثان شیعه برای این شأن نزول اجماع دارند.[۲۶] ابوالعباس احمد بن ابراهیم از علمای زیدیه نیز به روایات متواتری اشاره می‌کند که در اثبات شأن نزول آیه برای علی بن ابی‌طالب، تردیدی باقی نمی‌گذارند.[۲۷]

در دایرةالمعارف قرآن از تفسیر مجمع البیان[۲۸] و در منابع دیگری از شیعه و سنی گزارش شده است که ابوذر غفاری — از صحابه محمد — گفته است که: «روزی از روزها با پیامبر اسلام در مسجد نماز می‌خواندم که سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد اما کسی جوابش را نداد؛ او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ولی کسی جواب مساعد به من نداد، در همین حال علی بن ابیطالب که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست او بیرون آورد. محمد نیز که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد، هنگامی که از نماز فارغ شد سر به سوی آسمان بلند کرد و چنین گفت: خدایا برادرم موسی از تو تقاضا کرد روحش را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان سازی و گره از زبانش بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند؛ و نیز موسی درخواست کرد برادرش هارون را وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیله او بر توانش بیفزایی و او را در کارهایش شریک قرار دهی؛ خدایا من محمد پیامبر و برگزیده توأم سینه مرا گشاده گردان کارها را بر من آسان ساز و از خاندانم، علی را وزیرم گردان تا به وسیله او پشتم قوی و محکم گردد» ابوذر می‌گوید هنوز دعای محمد پایان نیافته بود که جبرئیل آیه ولایت را نازل کرد.[۲۹][۳۰][۳۱][۳۲]

بررسی راویان

سید بن طاووس، فقیه شیعه، گزارش می‌کند که این شأن نزول از نود طریق به ما رسیده است.[۳۳] علی میلانی، فقیه شیعه در جواهرالکلام صحابه‌ای که این شأن نزول را روایت کرده‌اند را چنین برمی‌شمرد: علی بن ابیطالب، مقداد بن اسود کِندی، عمار بن یاسر، عبدلله بن عباس، ابوذر غفاری، جابر بن عبدلله انصاری، ابو رافع، انس بن مالک، حسان بن ثابت انصاری و عبدالله بن سلام.[۳۴][۳۵] حاکم حسکانی، محدث سنی نیز این فهرست را به عنوان صحابه نقل کننده روایت گزارش می‌کند، با این اختلاف که ابورافع و انس بن مالک را جزء صحابه گزارش نمی‌کند.[۳۶] میلانی، تابعین ناقل این شأن نزول را نیز چنین گزارش می‌کند: محمد بن حنفیه، ابن جریح مکی، سعید بن جبیر، عطاء، مجاهد، سدّی، مقاتل و ضحاک.[۳۷] طباطبایی، مفسر شیعه، در جمع روایات که گواهی بر شأن نزول آیه ولایت برای علی بن ابی‌طالب است، چند روایت را گزارش می‌کند. این روایت‌ها از ابی‌جارود به نقل از موسی کاظم، ابوحمزه ثمالی از موسی کاظم، ابورافع از پیامبر اسلام، عمار یاسر، مفضل بن صالح، ابوجمیله، ابوسعید وراق از جعفر صادق، ابوذر غفاری از علی بن ابی‌طالب، علی بن محمد هادی، حسن بن ابی‌العلا از جعفر صادق، احمد بن عیسی از جعفر صادق، عبایة بن ربعی هستند.[۳۸]

از میان منابع اهل سنت، زحیلی، بیضاوی و جزائری، شأن نزول آیه را بدون سند از علی بن ابی‌طالب گزارش کرده‌اند. ابن کثیر و حسکانی نیز با ذکر سند، این روایت را از علی نقل کرده‌اند. قنوجی، قرطبی در جامع لاحکام القرآن و آلوسی در روح المعانی، روایت را به نقل از ابن‌عباس آورده‌اند. نیشابوری در غرائب القرآن و ثعلبی در کشف البیان نیز روایتی از ابوذر غفاری گزارش کرده‌اند. سلطان العلما در تفسیر القرآن و سیوطی در اسباب، روایت را از عمار نقل می‌کنند. نیشابوری روایت دیگری را از مقداد گزارش کرده است. ابن جوزی در تذکرة الخواص روایت را از غالب بن عبدالله، و سلطان العلما و حسکانی در شواهد التنزیل روایت را از جابر بن عبدالله نقل می‌کند. سیوطی در درالمنثور و ابن کثیر در تفسیر القرآن العظیم، روایتی از اسلم ابورافع و فخر رازی روایت را از عبدالله بن سلام نقل می‌کنند. گنجی در کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی‌طالب و حسکانی روایت را از انس بن مالک نقل حدیث می‌کنند. از میان تابعینی که روایت شأن نزول از آنها در منابع اهل سنت نقل شده است می‌توان به سلمة بن کهیل، مجاهد بن جبیر، اسماعیل بن عبدالرحمن سدی، عتبة بن ابی حکیم، عطاء بن سائب و عبدالملک بن جریج مکی اشاره کرد.[۳۹][۴۰] به گزارش طباطبایی، مفسر شیعه، در میان منابع اهل سنت، نیز روایاتی که گواهی بر این شأن نزول می‌دهند در کتاب‌های صحیح نسائی به نقل از ابن سلام، ابن مغازی شافعی به نقل از ابن‌عباس، حمویی به نقل از مالک بن انس و حافظ بن ابی‌نعیم به نقل از عبدالله بن سلام نقل شده است.[۴۱] ابن کثیر روایت‌هایی که دلالت بر شأن نزول آیه درباره علی بن ابی‌طالب است را اینگونه گزارش می‌کند: ابن ابی‌حاتم به نقل از عبتة بن ابی حکیم، ابوسعید اشج به نقل از سلمة بن کهیل، ابن جریر به نقل از مجاهد، عبدالرزاق به نقل از ابن‌عباس، ابن مردویه به نقل از ابن‌عباس به دو طریق مختلف، ابن مردویه از علی بن ابی‌طالب و عمار یاسر و ابورافع و میمون بن مهران، ابن جریر از ابی‌جعفر. ابن کثیر پس از نقل این روایات، به برخی از آنها نقدهایی وارد می‌کند و سه روایت ابن مردویه از علی، عمار و ابورافع را به‌طور کلی نامعتبر می‌داند اما دیگر روایات ابن مردویه را معتبر می‌داند.[۴۲][۴۳]

دیگر شأن نزول‌ها

فخر رازی، از مفسران اهل سنت، بعد از بیان چند ایراد تفسیری[یادداشت ۱] در خصوص شأن نزول این حدیث را مخل توجه مؤمن در نماز و این کار را مصداق فعل کثیر می‌داند که باعث بطلان نماز می‌شود.[۴۴] منابع شیعی، این شأن نزول را مخل توجه مؤمن نمی‌داند و آن را عبادت در ضمن عبادت توصیف می‌کند.[۴۵][۴۶] ابن تیمیه، از سلفیان اهل سنت، گفته است این آیه دربارهٔ عامه مؤمنان نازل شده است[۴۷] و روایت شأن نزول در مورد علی بن ابی‌طالب را از جعلیات می‌داند.[۴۸][۴۹] او اولین کسی است که به صراحت تمام، شأن نزول آیه برای علی را انکار می‌کند. او برای سخن خود، ادعای اجماع می‌کند و می‌گوید: «اهل علم بر این مطلب که آیه در خصوص علی به صورت مخصوص نازل نشده است، اجماع دارند و علی در نمازش صدقه نداده است. او بر این باور است که سند حدیث اعطای انگشتر توسط علی، ضعیف و مخدوش است.[۵۰] مکارم شیرازی، مفسر شیعه در تفسیر نمونه، برخی از علمای اهل سنت را به تعصب متهم می‌کند و این تعصب را عامل رد کردن شأن نزول آیه در مورد علی بن ابی‌طالب می‌داند.[۵۱]

از دیدگاه شیعیان، تردیدی در خصوص نزول آیه در شأن علی بن ابی‌طالب وجود ندارد، اما از دیدگاه اهل سنت، اختلاف‌هایی گزارش شده است.[۵۲] ابن عطیه، از مفسران اهل سنت، به نقل از سدی، نقل می‌کند که هر چند مصداق آیه عام است، اما این علی بن ابی‌طالب بود که بخشش انگشتر در نماز برای او گزارش شده است. ابن عطیه نیز خود این ماجرا را مورد اجماع مفسران گزارش می‌کند. ابن عطیه همچنین با نقل نظر مجاهد که آیه را در شأن علی دانسته است، این سخن را محل تأمل می‌داند. ابن عطیه شأن نزول دیگری را گزارش می‌کند مبنی بر اینکه، گروهی از اهل کتاب که مسلمان شده بودند، برای شکایت از سختی‌های رواداشته شده بر آنها توسط طایفه خود، به نزد پیامبر اسلام آمدند و این آیه در دلداری از آنها نازل شد.[۵۳] آلوسی نیز روایتی شبیه به روایت پیشین را به نقل از ابن‌عباس گزارش می‌کند، که بر اساس آن، ابن سلام و گروهی از قومش به اسلام گرویدند و به نزد محمد آمدند و او را در جریان سختی‌هایی که قومشان به آنها به علت اعتقادشان به اسلام روا می‌دارند، شکایت کردند. محمد آیه «انما ولیکم الله و الرسول» را برایشان خواند. سپس محمد به مسجد رفت و در آنجا سائلی را دید. از او پرسید آیا کسی به تو کمک کرده است؛ سائل گفت بله؛ و انگشتر نقره‌ای را نشان داد. محمد از او پرسید چه کسی چنین عطایی به او کرده است؟ او به علی اشاره کرد که ایستاده بود. محمد از او پرسید او در چه حالتی به تو این انگشتر را داد، سائل گفت در حال رکوع بود. همان‌جا محمد آیه را به‌طور کامل برای دیگران خواند. بر اساس این روایت، در همان لحظه حسان، این آیه و رویداد را به شعر درآورد.[۵۴]

طبری، دیگر مفسر اهل سنت، پس از گزارش چهار روایت در مورد شأن نزول آیه و علی بن ابی‌طالب، روایتی دیگر که در آن، شأن نزول آیه عبادة بن صامت ذکر است را گزارش می‌کند.[۵۵] ابن کثیر، مفسر سنی مذهب، از کسانی است که شأن نزول را برای عبادة بن صامت ترجیح داده است. دلیل ابن کثیر، هماهنگی شأن نزول آیات قبلی و بعدی عنوان شده است.[۵۶][۵۷] ثعلبی، از مفسران سنی، در تفسیر خود، ماجرای عبادة بن صامت یا سعد فرزند او را چنین گزارش می‌کند در جریان حمله پیامبر اسلام به قبیله یهودی بنی‌نضیر و بنی‌قریظه، عباده یا فرزندش دچار تردید شدند و نزد پیامبر آمدند و این آیه برای تسلی قلب آنان نازل شد. ثعلبی این روایت را به دو طریق از ابن‌عباس و جابر بن عبدالله انصاری گزارش می‌کند. از دیگر احادیثی که در مورد شأن نزول آیه در روایات اهل سنت گزارش شده است، نزول آیه در شأن ابوبکر است که روایتش را ثعلبی به نقل از ابن‌عباس گزارش می‌کند.[۵۸] آلوسی نیز شأن نزول را مورد اختلاف میان مفسران گزارش می‌کند و از ابوبکر نقاش نقل می‌کند که محمد باقر، آیه را در شأن مهاجرین و انصار می‌داند. او و رازی به روایت عکرمه در مورد شأن نزول آیه در خصوص ابوبکر نیز اشاره می‌کند.[۵۹][۶۰]

تفسیر

واژه انما

موحدی، پژوهشگر شیعه گزارش می‌کند که واژه «انما» در ادبیات عرب، به عنوان ادات حصر استفاده می‌شود. او در این خصوص به نظر تفتازانی و ابوحیان، دو ادیب اهل سنت اشاره می‌کند که این واژه را ادات حصر دانسته‌اند.[۶۱] مکارم شیرازی، مفسر شیعه نیز این واژه را دلالت بر حصر می‌داند که در فارسی مترادف کلمه «فقط» است. از نظر او مفهوم آیه با توجه به استفاده از این عبارت، چنین است: «ولی و سرپرست و متصرف در امور شما سه کس هستند که عبارتند از خدا، پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌اند و نماز را به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.»[۶۲]

در مقابل، فخر رازی، مفسر سنی، واژه «انما» را دلالت بر حصر نمی‌داند.[۶۳][۶۴] او برای مدعای خود، آیاتی چون آیه ۲۴ سوره یونس و ۳۶ سوره محمد را نمونه می‌آورد که واژه «انما» در آنها به صورت حصر به کار نرفته است.[۶۵]

واژه ولی

«ولی» در لغت به معنای سرپرست، قرب، باران پس از خشکسالی، مولی (بنده آزاد شده)، یاور، دوست، اولی به تصرف و رهبر به کار رفته شده است. این لغت در اصطلاح فقها و مفسران، بیشتر به معنای «متولی» و «اولی به تصرف» به کار رفته است.[۶۶] مکارم شیرازی، مفسر شیعه بر این باور است که «ولی» در این آیه به معنای «سرپرستی»، «تصرف» و «رهبری مادی و معنوی» به کار رفته است. از نظر او، به کار رفتن این واژه به معنای محب و ناصر، به جهت آنکه همه مؤمنان نسبت به یکدیگر دوست و یاور هستند، و با توجه به حصر ابتدای آیه، صحیح نیست.[۶۷] شیعیان معتقدند با توجه به این آیه، علی حتی در زمان حیات محمد نیز «اولی به تصرف» بوده است و آنچه آیه در صدد اثبات آن است وجود مقام ولایت و نه اعمال آن مقام بوده است. به عبارت دیگر، آیه تنها علی را به عنوان «ولی بالقوه بعد از پیامبر» و نه «ولی بالفعل در زمان نزول آیه» گزارش می‌کند.[۶۸][۶۹] بر اساس روایتی از جعفر صادق که در کتاب کافی نقل شده است؛ معنای عبارت «ولیکم» در این آیه، «شایسته‌ترین بر شما» است.[۷۰]

فخرالدین رازی، مفسر اهل سنت، بر این باور است که معنای کلمه «ولی» در آیه، محب و ناصر (دوست و یاور) است و به معنای سرپرست نمی‌باشد. دلیل او برای این مدعا، قرائن قرآنی و آیات قبل و بعد این آیه است؛ بنابراین استدلال، از آنجا که کلمه «اولیاء» در آیه ۵۱ و آیه ۵۷ سوره مائده به معنای دوست و یاور است، کلمه «ولیکم» در آیه محل مناقشه نیز، به همین معنا به کار رفته است.[۷۱][۷۲] به نظر مفسران سنیِ هم‌نظر با رازی، همچون آلوسی، اگر ولی به معنای اولی به تصرف در نظر گرفته شود، سیاق آیات مختل خواهد شد.[۷۳][۷۴] فخر رازی همچنین معتقد است علی در حین نزول آیه یعنی زمان حیات پیامبر امام نبوده و حق تصرف نداشته است، بلکه فقط پس از محمد می‌شود برای علی امامت قائل شد. پس اگر شیعه «ولایت» را در آیه، ولایت در تصرف و امامت معنا کند برای خدا و رسول ثبوت فعل دارد ولی برای علی در زمان نزول آیه ثابت نیست، این با ظاهر آیه در منافات است، ولی اگر ولایت به معنی یاری و محبت معنا شود، برای هر سه دسته ثبوت فعل دارد.[۷۵][۷۶] آلوسی، دیگر مفسر اهل سنت، این احتمال را مطرح می‌کند که ممکن است خبر جمله، حذف شده باشد. بر اساس این تقدیر، عبارت اینگونه بوده است: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا أولیاؤکم» و کلمه «اولیائکم» به جهت قرینه و تکرار، حذف شده است. احتمال بعدی آلوسی، ارتباط آیه با آیه قبل است. به عقیده او، مفهوم آیه ۵۵ با آیات قبل چنین است که: «لا تتخذوا أولئک أولیاء لأن بعضهم أولیاء بعض ولیسوا بأولیائکم إنما أولیاؤکم الله تعالی ورسوله والمؤمنون». به عقیده آلوسی، آیه به ترتیب در حال بیان سیر ولایت است؛ به این معنا که ولایت ذاتی برای خداوند است؛ پس از آن پیامبران و بعد از آنان مومنانی که نماز می‌خوانند و زکات می‌دهند (به معنای مؤمنان مطیع).[۷۷]

واژه زکات

فخر رازی معتقد است که کلمه «زکات» در قرآن برای عمل واجب به کار می‌رود اما عمل علی نمی‌تواند ادای زکات واجب باشد، زیرا در آن صورت باید قائل شویم که او ادای زکات را تا آن وقت به تأخیر انداخته است و این از نظر بسیاری معصیت بوده و جایز نیست. اگر بخواهیم زکات در این عبارت را به معنای صدقه مستحبی بدانیم، خلاف اصل کلی است که زکات همواره در امور واجب استعمال شده است.[۷۸][۷۹] به عقیده فخر رازی، علی به مقدار زیادی مال نداشته است که زکات بر او واجب شود. او میزان اموال علی را با استناد به شأن نزول آیه اطعام، ناچیز دانسته است که به سبب مورد توجه قرار گرفتنش برای بخشش سه قرص نان شده است. بنابر این استدلال، حمل آیه برای علی بن ابی‌طالب به جهت دادت زکات واجب در نماز، ممتنع است.[۸۰]

موحدی، پژوهشگر شیعه، اغلب کاربردهای «زکات» در قرآن را به عنوان «صدقه واجب» نمی‌داند. به عقیده او، این عبارت در آیات متعددی به معنای انفاق و صدقه مستحبی به کار رفته است. برای نمونه در آیه ۳۱ سوره مریم چنین آمده است: «وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا». به گزارش همو، حتی در آیات مکی نیز «زکات» به معنی صدقه و انفاق آمده است. بسیاری از مفسران اهل سنت مثل قرطبی، بر اینباورند که، صدقه مستحبی و زکات واجب، هر دو در قرآن زکات نامیده شده است.[۸۱] دژآباد گزارش می‌کند که، کاربرد زکات در آیات مکی، به معنای مستحبی آن بوده است؛ چرا که تا پیش از سال دوم هجری در مدینه، حکم زکات وضع نشده بود.[۸۲]

بر اساس روایتی از جعفر صادق در کتاب کافی، آنچه که علی در هنگام نماز بخشیده است، «حُله» بوده است که هزار دینار ارزش داشته است. بنابر این روایت، آن سائل، یکی از فرشتگان بود که قصد آزمودن داشته است. در روایات دیگری نیز نوع بخشش و جنس بخشیده شده توسط علی بن ابی‌طالب مورد اختلاف گزارش شده است.[۸۳] مکارم شیرازی با افسانه‌ای خواندن روایتی که در تفسیر البرهان در خصوص ارزش انگشتر علی بن ابی‌طالب آمده است، آن را مرسل دانسته و ضعف یا افسانه‌ای بودن این روایت را دلیلی بر ضعف و اخلال به دیگر روایات اصل قضیه شأن نزول نمی‌داند.[۸۴]

واژه رکوع

«رکوع» در لغت به معنی انحنا و خضوع و در اصطلاح فقهی به معنی جزئی از اجزاء نماز است.[۸۵][۸۶] ابوحیان، از مفسران اهل سنت، منظور از «و هم راکعون» در آیه را به دو حالت وصفی و حالی بیان می‌کند. در این میان مفسرانی چون ابن عطیه، این واژه را مجازی دانسته‌اند. در فرض وصفی بودن، این عبارت یک جمله اسمیه است که صفت سومی «رکوع یا خضوع» را برای مؤمنان در نظر می‌گیرد. در صورت حالیه بودن، «واو» حرف حالیه و عبارت «راکعون» به معنای حالت پرداخت زکات بوده است.[۸۷]

در این بین، مفسران اهل سنت همچون زمخشری و قاسمی، منظور از عبارت «راکعون» را «خاضعون» دانسته‌اند. آلوسی در علت اتخاذ چنین دیدگاهی توسط برخی مفسران سنی مذهب را، عدم جواز پرداخت زکات در هنگام نماز دانسته است.[۸۸] به نظر می‌رسد که اولین بار، ابومسلم اصفهانی (د ۳۲۲ قمری) از مفسران معتزلی مذهب، رکوع در آیه را به معنای خضوع دانسته است. ابن عطیه، دیگر مفسر سنی مذهب نیز کاربرد رکوع در آیه را مجازی می‌داند؛ او معتقد است که چون رکوع، یکی از ارکان نماز است، در اینجا رکوع به معنای نماز می‌باشد و معنای آیه، توصیف مؤمنان به زیاد نمازگزاردن است.[۸۹] شبیه به این مطلب را ثعلبی در صورت پذیرش شأن نزول آیه در خصوص عبادة بن صامت عنوان می‌کند.[۹۰] به عقیده ابوحیان، لازمه این دیدگاه، تکرار مفهوم نماز در آیه است؛ چرا که یک مرتبه با عبارت «یقیمون الصلاة» به نماز اشاره شده است و نیاز به تکرار نبوده است، مگر آنکه اهمیت نماز، مورد تأکید قرار گرفته باشد. او همچنین گزارش می‌کند به نظر برخی از مفسران (از جمله ابن عاشور)، «یقیمون الصلاة» به نماز واجب و عبارت «هم راکعون» به نماز مستحب اشاره دارد. مراغی دیگر مفسر سنی مذهب، به نقل از زمخشری در اساس البلاغه، معقتد است که هرکسی را که به خدا ایمان آورده و بت نپرسد، راکع نامیده می‌شود و منظور از رکوع در این عبارت را، خضوع و ایمان در برابر خدا می‌داند.[۹۱] آلوسی مفسر اشعری مذهب اهل تسنن نیز با پذیرش حالیه بودن رکوع برای زکات و نماز، آن را به معنای خشوع می‌داند. با این وجود از قولی گزارش می‌کند که رکوع، به نماز اختصاص دارد و منظور همان اصطلاح فقهی است و نشانه علاقه و نهایت میل مؤمنان در امور نیکوکارانه است.[۹۲] به عقیده طیب حسینی، از نقل قول آلوسی چنین برداشت می‌شود که کار خیری که پس از صرف زمان، موقعیت آن از بین برود، به طریق اولی باید با سرعت بیشتری انجام شود، حتی اگر نماز به عنوان یک مهم دینی، مانع آن باشد.[۹۳] ابن کثیر نیز با توجه به دیدگاه ابومسلم اصفهانی، عبارت «و هم راکعون» را حال برای عبارت «یوتون الزکات» نمی‌داند و در صورتی که چنین باشد، لزوم ارجحیت پرداخت زکات در حالت نماز بر دیگر حالت‌ها را مطرح می‌کند. به عقیده او چون فقیهان به چنین ارجحیتی حکم نکردند، چنین حالیتی برای عبارت، صحیح نیست.[۹۴][۹۵] فخر رازی، سه معنا در مورد رکوع در آیه را محتمل دانسته است. اول آنکه رکوع به معنای خضوع باشد و وصف مؤمنان در حالت نماز و صدقه. دوم آنکه منظور از عبارت رکوع در آیه، بیان شأن مؤمنان، یعنی اقامه نماز باشد. سوم آنکه عبارت رکوع، حالت مؤمنان در هنگام نزول آیه را بیان کرده باشد. به این معنا که در هنگام نزول آیه، برخی از مؤمنان در حال نماز، برخی در حال رکوع و برخی در حال پرداخت زکات بوده‌اند.[۹۶][۹۷] رازی همچنین منظور از آوردن کلمه رکوع را به منظور تأکید و تشریف می‌داند و بر این اساس، معنی آیه چنین می‌شود: «در هنگام اقامه نماز و ادای زکات خاضع و خاشع‌اند.»[۹۸] کشاف و بیضاوی نیز این نظر را پذیرفته‌اند.[۹۹]

تمام مفسران شیعه با توجه به روایات در خصوص شأن نزول آیه که مربوط به اعطای انگشتر توسط علی در حالت رکوع نماز است، کلمه رکوع را به معنای رکوع اصطلاحی در نماز می‌دانند. طوسی در اینباره، هرگونه تفسیر عبارت رکوع به احتمالات دیگر را به جهت بدون قرینه بودن و مجازی بودنش رد می‌کند. طبرسی نیز به نقد دلایل معتقدان به معانی مجازی رکوع پرداخته است. دیگر مفسران شیعه نیز، جز گزارش انتقادات طبرسی و طوسی و شرح و بسط آنها، چیز جدیدی گزارش نکرده‌اند.[۱۰۰] مکارم شیرازی، مفسر شیعه معقتد است که کلمه «رکوع» در این آیه به معنای رکوع اصطلاحی در نماز و نه به معنی خضوع است. ذکر جمله «یقیمون الصلوة» خود شاهدی بر این موضوع است، چرا که در هیچ جای قرآن نیامده زکات را با خضوع بدهید بلکه باید با اخلاص نیت و عدم منت داد. پس آوردن رکوع و نماز در کنار هم تبیین کننده کاربرد اصطلاحی رکوع است.[۱۰۱] مفسران شیعه استدلال کرده‌اند که اگر بخواهد رکوع به معنای خضوع به کار رود، باید به همراه قرینه باشد که در این آیه قرینه‌ای بر این مبنا وجود ندارد.[۱۰۲] ضمن اینکه روایات در خصوص شأن نزول، خود قرینه‌ای بر این مطلب است که رکوع در آیه، به معنای مصطلح آن، یعنی خمیدگی در نماز است.[۱۰۳] تنها مفسر شیعه که معنای رکوع را، خضوع دانسته است، مصطفوی در تفسیر روشن است. مصطفوی این خضوع را وصف برای زکات و نماز، و نشانه ایمان خالص است. به عقیده مصطفوی این ایمان خالص، سبب مقام ولایت نسبت به افراد نیازمند خواهد شد و این ولایت سرانجام به جانشینی پیامبران می‌انجامد.[۱۰۴]

عبارت الذین آمنوا

فخر رازی معتقد است که با توجه به روایت عبدالله بن سلام و پذیرش ولایت مؤمنان در آن رویداد، منظور از عبارت «الذین آمنوا»، همه مؤمنان است. او بر این اساس، صفت‌های بعدی را وصف همه مؤمنان دانسته و وجه بیان این صفات را تمایز دادن مؤمن و منافق می‌داند.[۱۰۵] فخر رازی با توجه به اینکه در ۷ موضع از این آیه، صیغه جمع به کار رفته است و این دلیلی است بر این که این آیه مختص به یک نفر نیست، در مورد اختصاص معنای آیه به علی بن ابی‌طالب، تردیدهایی را مطرح می‌کند.[۱۰۶]

به عقیده طبرسی، اگر معنای «الذین آمنوا»، با وجود جمع بودنش، همه مؤمنان باشد، این آیه دچار اشکال در مفهوم خواهد شد. به این صورت که، تمام مؤمنان به عنوان مخاطب آیه به ولایت تمام مؤمنان موظف شدند که این امر محال است، چرا که مضاف و مضاف الیه یکی خواهند شد.[۱۰۷] ابراهیمی گزارش می‌کند که در آیه ولایت، ادعای مفسران و متلکمان شیعه، عام بودن آیه و دلالت بر مفهومی خاص نیست؛ بلکه ادعا، عام بودن آیه و وجود تنها یک مصداق است که این مصداق توسط روایات مشخص می‌شود. به‌طور کلی، عام بودن الفاظ آیه با خاص بودن مصادیق آن در تنافی نیست.[۱۰۸] به عقیده و گزارش موحدی، پژوهشگر شیعه، وصف مقوم وصفیست که دلیل و ملاک حکم راهم بیان می‌کند. وصف مشیر وصفیست که تنها مصداق مورد نظر را معین می‌سازد و دلیل حکم را بیان نمی‌کند. در آیه ولایت وصف الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون برای موصوف الذین آمنوا وصف مشیر است. چرا که زکات دادن در حالت نماز نمی‌تواند دلیل ایمان باشد. پس وصف مقوم نیست. در این آیه با به کار بردن وصف مشیر، ولیِ مؤمنان که با توجه به شأن نزول علی بوده است، مشخص می‌شود.[۱۰۹]

معتقدان به نزول آیه برای حاتم بخشی علی بن ابی‌طالب جمع آمدن آیه را توجیه می‌کنند. زمخشری در انتقاد به فخر رازی معتقد است که به کار بردن صیغه جمع در آیه، برای دعوت دیگر مؤمنان به چنین کاریست که علی انجام داده است. این احتمال که صیغه جمع در آیه برای بزرگ شمردن اقدام علی صورت گرفته است نیز از جانب برخی مفسران گزارش شده است.[۱۱۰] به گزارش مکارم شیرازی، در ادبیات عرب مکرر دیده می‌شود که لفظ جمع برای مفرد به کار رفته است؛[۱۱۱] امینی در الغدیر بیست آیه از قرآن را ذکر کرده است که در آن لفظ جمع آورده شده ولی اراده یک نفر را دارد.[۱۱۲] به نظر طباطبایی، با توجه به کلمه «الذین» و «آمنوا» که جمع آمده‌اند و مصداق آن علی بن ابیطالب است به این نکته توجه می‌شود که حمل جمع بر مفرد در قرآن بارها ذکر شده است. نمونه‌ای از این موارد، آیه ۱ سوره ممتحنه، آیه ۸ سوره منافقون است. همچنین در قرآن بارها از عبارت «یسئلون» استفاده شده است که مراد آن تنها یک نفر بوده است.[۱۱۳] به عقیده مکارم شیرازی، آیه ۶۱ سوره آل عمران مشهور به آیه مباهله است که در آن، کلمه «نِساءَنا» و «أَنفُسَنا» به صورت جمع آمده در حالیکه تنها بر یک نفر دلالت دارد.[۱۱۴]

آیه ۵۶ سوره مائده

در مورد سیاق آیات، برخی از مفسرین شیعه از جمله طباطبایی در تفسیر المیزان و مکارم شیرازی در تفسیر نمونه معتقدند آیه ۵۶ (آیه بعدی) تکمیل کننده آیه قبل می‌باشد. در این آیه آمده است که: «وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» ترجمه: «و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند (پیروزند زیرا) حزب و جمعیت خدا پیروز می‌باشد».[۱۱۵][۱۱۶] مکارم شیرازی در تفسیر این آیه آورده است که خدا در این آیه، به مسلمانان بشارت می‌دهد که اگر ولایت کسانی که در آیه قبل مورد اشاره قرار گرفته‌اند را بپذیرند، پیروز خواهند شد؛ چرا که در آن صورت در حزب خدا خواهند بود و حزب خدا، پیروز است. به عقیده مکارم، عبارت پیروزی حزب‌الله که در آیه مورد اشاره است، به حکومت اسلامی اشاره دارد که خود گواهی بر معنای سرپرستی در کلمه ولی در آیه گذشته است؛ چرا که یک دوستی ساده، نمی‌تواند سبب پیروزی حزب شود.[۱۱۷] شبیه به این استدلال را طباطبایی نیز بیان می‌کند و معتقد است این مفهوم، با سیاق آیه قبل در صورتی که منظور از ولایت، دوستی و نصرت باشد، هماهنگی و مناسبت ندارد.[۱۱۸]

کاربردهای کلامی

آیه ولایت از جمله آیاتی است که بین فرقه‌های اسلامی، خصوصاً شیعه و سنی، مورد اختلاف‌های بزرگ کلامی قرار گرفته است و همین امر سبب نگارش تفاسیر متنوع و متعدد بر این آیه شده است.[۱۱۹]

اثبات امامت و برتری علی

به گزارش آلوسی، شیعیان برای اثبات امامت و برتری علی بر دیگران، از این آیه استفاده کرده‌اند.[۱۲۰] در کتاب تلخیص الشافی از این آیه با عنوان قوی‌ترین دلیل بر اثبات امامت علی بن ابی‌طالب یاد شده است.[۱۲۱] مفسران شیعه با استناد به این آیه، مقام ولایت مطلق پیامبر اسلام را به همه امامان تعمیم می‌دهند و معتقدند علاوه بر خدا و پیامبرش، دسته سومی که شامل این آیه می‌شوند امامان هستند.[۱۲۲] کیفیت استدلال به این آیه از جانب شیعیان چنین است که، عبارت «انما»، دلیل بر حصر است و عبارت «ولی» در آیه نیز دلالت بر سرپرستی می‌کند. به این ترتیب، پذیرش «ولایت علی» همچون پذیرش «ولایت محمد و خدا» بر مسلمانان واجب فرض شده است.[۱۲۳][۱۲۴] شیعیان در خصوص احتمال اینکه معنای ولی چیز دیگری غیر از سرپرست باشد، با توجه به قرینه‌های حالی و مقالی، مدعی‌اند که چون عبارت ولایت پس از ولایت خدا و رسول آمده است، معنایی غیر از سرپرست نخواهد داشت.[۱۲۵][۱۲۶]

در نقطه مقابل، اهل سنت، بر این باورند که عبارت «ولی» در آیه، به معنای دوست است. آنان با توجه به آیه ۵۱ سوره مائده که واژه «اولیاء» را به معنای دوست به کار برده است، به عنوان وحدت سیاق، این کلمه را نیز به معنای دوست ترجمه می‌کنند.[۱۲۷] همچنین برخی از اهل سنت سبب نزول آیه را ماجرای بخشیدن انگشتر به فقیر توسط علی بن ابی‌طالب نمی‌دانند و برخی مفاد آیه را به‌طور عام برای همه مؤمنان دانسته‌اند.[۱۲۸] آلوسی در اینباره معتقد است که ادعای وقوع بخشش انگشتر در حالت رکوع، فقط برای علی بن ابی‌طالب رخ داده است، دلیلی برای اثبات ولایت او نیست؛ چرا که منظور از رکوع در آیه، مشخصا خشوع و نه رکوع اصطلاحی بوده است.[۱۲۹] فخر رازی بر این باورست که استدلال‌ها برای اثبات امامت ابوبکر در آیه ۵۴ سوره مائده، کفایت می‌کند تا آیه ۵۴ با تفاسیرش در تناقض با آیه ۵۵ با تفاسیر شیعی باشد. از نظر او این تناقض خود یکی از دلایل نقض استدلال شیعیان در اثبات امامت علی است.[۱۳۰]

احتجاج‌ها به آیه

فخر رازی در خصوص عدم دلالت این آیه بر ولایت علی بن ابی‌طالب، معتقد است که اگر کسی بخواهد از این آیه برای اثبات ولایت برای علی استفاده کند، خود علی بن ابی‌طالب بر همگان اولویت داشته است؛ چرا که او از همگان به تفسیر قرآن آگاه‌تر بوده است. به عقیده او، چون علی خود به این آیه احتجاج نکرده است، بنابراین شأن نزول و احتجاج شیعه در اینباره صحیح نیست.[۱۳۱][۱۳۲] در مقابل این دیدگاه، منابع شیعی مدعی هستند که علی بن ابی‌طالب در طول حیات خود بارها با استناد به این آیه برتری خود را نسبت به سایر اصحاب را متذکر شده است. شیعیان مدعی هستند که این استدلال‌ها بعضاً در منابع اهل سنت نیز گزارش شده‌اند.[۱۳۳][۱۳۴] برخی از آنها عبارتند از:

علی بن موسی الرضا، از دیگر احتجاج کنندگان به این آیه برای اثبات ولایت و امامت اهل بیت پیامبر بود. او در استدلالی، معتقد است که ولایت اهل بیت پیامبر، با ولایت خدا و پیامبرش، در این آیه پیوند خورده است و ولایت این دو از یکدیگر غیرقابل انفکاک است. یه عقیده او، تمام وظایف و حقوق ولایت پیامبر و خدا برای اهل بیت او نیز مقرر است. از نظر علی الرضا، عبارت جمع «و الذین آمنوا»، دربرگیرنده باقی امامان شیعه بوده و به همین خاطر جمع بیان شده است. برخی از شارحان این روایت بر این عقیده هستند که وظیفه مسلمانان اطاعت از رهبری است که در راس نمازگزاران است. برخی نیز بر این باورند که همه امامان شیعه، در حال رکوع، صدقه داده‌اند. برخی دیگر نیز به انتقال القاب و صفات از پدر به فرزند اشاره کردند.[۱۴۰] به گزارش مرتضوی، پژوهشگر شیعه، غیر از شیعیان، عمروعاص نیز در نامه‌ای به شأن نزول آیه در مورد علی بن ابی‌طالب استناد می‌کند تا اولویت علی در جانشینی محمد را برای معاویه به اثبات برساند.[۱۴۱]

نفی امامت از دیگر امامان

آلوسی از مفسران سنی مذهب، پس از بیان نظرات شیعیان در خصوص حصر ولایت برای علی بن ابی‌طالب بر اساس دیدگاه شیعیان، این مفهوم را مخالف با عقیده شیعه و سنی می‌داند. بنابر استدلال او، چون شیعیان به حصر ولایت برای علی باور دارند، بنابراین امامت امامان دیگرشان چون حسن، حسین و… و امامت خلفا چون ابوبکر، عمر و عثمان، از دیدگاه سنی مورد نفی قرار می‌گیرد.[۱۴۲] این شائبه نیز وجود دارد که اگر روایات، دال بر امامت امامان بعدی از جانب شیعیان اقامه شود، این روایات به جهت تعارض با آیه قرآن، از اعتبار ساقط شود. با این وجود، حسن بگی، از محققان شیعه، در تحقیقش در اینباره، روایات مورد اشاره شیعیان در خصوص روایات مورد اشاره شیعیان برای اثبات امامت امامان بعدی را، مخصص آیه و نه مخالف با آن می‌داند و از این جهت اعتبار آنها را پابرجا می‌داند. به عقیده او، تمام این اختلاف بر سر آن است که حصر در انما را حصر حقیقی تلقی شود.[۱۴۳]

کاربرد در هنر و ادبیات

تصویر کتیبه آیه ولایت واقع در مسجد بالای سر حرم علی بن موسی الرضا که از قدیمی‌ترین اماکن حرم رضوی و مربوط به عهد غزنویان است.

در شعر و ادبیات

بر اساس روایتی از ابن‌عباس، در همان لحظه وقوع رویداد و انشاء آیه توسط محمد، شعری سروده شده است[۱۴۴] که متعلق است به صحابی شاعر حسان بن ثابت. او چنین سروده است:[۱۴۵][۱۴۶][۱۴۷]

و انت الذی اعطیت اذ کنت راکعازکاه فدتک النفس یا خیر راکع
فانزل فیک الله خیر ولایةو بینّها فی محکمات الشرایع
تو بودی که در حال رکوع زکات بخشیدیجان به فدای تو باد ای بهترین رکوع کنندگان
و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را دربارهٔ تو نازل کردو در ضمن قرآن مجید آن را ثبت نمود

از برای او شعر دیگری نیز در این خصوص[۱۴۸] در دیوان حمیری گزارش شده است.[۱۴۹] خزیمة بن ثابت دیگر صحابی است که این آیه و شأن نزولش را به شعر درآورده است و در چندین جا استفاده کرده است. یکی از سروده‌های او چنین است:[۱۵۰][۱۵۱]

فدیتُ علیاً امامَ الوَریسِراجَ البریَّهِ ماوی التُّقی
تَصَدَّقَ خاتَمهُ راکِعاًفَاحسِن بِفِعل امامِ الوَری
فدای علی شوم که امام عالمین استچراغ خلایق است و معدن پاکیزگیست
اوست که در رکوع نماز انگشترش را صدقه دادپس چقدر نیکوست این عمل در مقابل عالمیان

از دیگر شاعرانی که در این خصوص اشعاری سروده‌اند می‌توان به سید رضی، حمیری، دعبل خزائی[۱۵۲] و صاحب بن عباد اشاره کرد.[۱۵۳][۱۵۴]

کتاب‌شناسی

مفسران شیعه و سنی، از قرون نخستین سعی نمودند تا تفسیر صحیح از آیه ولایت را در آثار خود منعکس کنند. از آثار تک‌نگاری شده در موضوع این آیه، می‌توان به کتاب بررسی تطبیقی آیات ولایت در دیدگاه فریقین اثر نجارزادگان اشاره کرد. نویسنده سعی کرده است تا در اثر نقطه نظرات شیعه و سنی را منعکس کرده و در نهایت مناقشات را با برتری دادن نظرات شیعه بر سنی، پاسخ دهد.[۱۵۵] دیگر آثار با این موضوع عبارتند از تأملی در معنای رکوع در آیه ولایت اثر جواد علاالمحدثین؛ تجلی امامت در آیه ولایت اثر محمدرضا کریمی؛ جستاری در معنای واژه ولی اثر محمدرضا جعفری و حسین حائری؛ بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت اثر سید محمد مرتضوی؛ بررسی دیدگاه‌های فخر رازی پیرامون آیه ۵۵ سوره مائده اثر علی‌اصغر ایمان دوست؛ آیه الولایة اثر حیدر الوکیل؛ آیه ولایت و نظریه اندیشمندان و مفسران شیعه و اهل سنت اثر علیرضا عظیمی‌فر؛ انما (آیه ولایت) اثر محسن میرباقری؛ آیه ولایة فی آثار مفکری و مفسری الشیعه الامامیه و اهل السنة اثر علیرضا عظیمی‌فر.

تجزیه و ترکیب

تجزیه و ترکیب آیه ولایت[۱۵۶]
شماره آیه متن آیه تجزیه و ترکیب
۵۵ «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» إِنَّمَا از حروف کافة و مکفوفة، وَلِیُّکُمُ مبتدا و ضمیر کم مضاف الیه، اللّهُ خبر آن. وَ حرف عطف، رَسُولُهُ مضاف و مضاف الیه و معطوف. وَ حرف عطف، الَّذِینَ معطوف. آمَنُواْ فعل ماضی مبنی بر ضم و واو آن فاعلش. الَّذِینَ بدل یُقِیمُونَ فعل مضارع مرفوع به نون و واو فاعل آن. الصَّلاَةَ مفعول به. وَ حرف عطف. یُؤْتُونَ فعل مضارع مرفوع به نون و واو فاعل آن. الزَّکَاةَ مفعول به. وَ واو حالیه. هُمْ مبتدا. رَاکِعُونَ خبر.

پی‌نوشت

  1. رک: بخش تفسیر مقاله حاضر.

پانویس

  1. موسوی عاملی، المراجعات، ۱۳۷.
  2. مرکز فرهنگ و معارف قرآن و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۱۲.
  3. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  4. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  5. صادقی فدکی، «آیه ولایت»، دانشنامه امام رضا.
  6. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۱.
  7. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  8. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  9. طباطبایی، المیزان، ۶:‎ ۳.
  10. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۲.
  11. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۲۴۱.
  12. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۱:‎ ۲۷۶.
  13. صادقی فدکی، «آیه ولایت»، دانشنامه امام رضا.
  14. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۲۴۱.
  15. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  16. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  17. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  18. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۴.
  19. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱:‎ ۲۱۰_۲۳۵.
  20. میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲:‎ ۲۵۴.
  21. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  22. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  23. ثعلبی، الکشف و البیان، ۴:‎ ۸۱.
  24. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  25. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۵۲ و ۳۳۴.
  26. حسینی طهرانی، امام‌شناسی، ۵:‎ ۲۰۰.
  27. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  28. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  29. طبرسی، مجمع البیان، ۳:‎ ۳۲۴_۳۲۵.
  30. ثعلبی، الکشف و البیان، ۴:‎ ۸۱.
  31. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۲.
  32. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۳.
  33. صادقی فدکی، «آیه ولایت»، دانشنامه امام رضا.
  34. میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲:‎ ۲۵۳.
  35. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  36. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱:‎ ۲۲۳_۲۳۶.
  37. میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲:‎ ۲۵۳.
  38. طباطبایی، المیزان، ۶:‎ ۱۹_۲۹.
  39. مرتضوی، «بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت»، مطالعات اسلامی.
  40. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱:‎ ۲۱۰_۲۳۵.
  41. طباطبایی، المیزان، ۶:‎ ۲۹_۳۰.
  42. ابن‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۳:‎ ۱۲۶_۱۲۷.
  43. میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲:‎ ۲۷۰.
  44. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۶.
  45. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۸.
  46. میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲:‎ ۳۳۳.
  47. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  48. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  49. میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲:‎ ۳۲۱.
  50. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  51. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۵.
  52. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  53. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  54. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۴.
  55. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  56. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  57. ابن‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۳:‎ ۱۲۶_۱۲۷.
  58. ثعلبی، الکشف و البیان، ۴:‎ ۸۰_۸۱.
  59. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۵.
  60. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۲.
  61. موحدی، امامت تطبیقی، ۱۴۷.
  62. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۳.
  63. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۶.
  64. دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت دربارهٔ «آیهٔ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
  65. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۶.
  66. صادقی فدکی، «آیه ولایت»، دانشنامه امام رضا.
  67. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۴.
  68. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  69. دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت دربارهٔ «آیهٔ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
  70. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  71. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  72. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۴.
  73. طباطبایی، المیزان، ۶:‎ ۴.
  74. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۵.
  75. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  76. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۴.
  77. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۳_۳۳۴.
  78. دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت دربارهٔ «آیهٔ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
  79. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۶.
  80. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۶.
  81. موحدی، امامت تطبیقی، ۱۶۳.
  82. دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت دربارهٔ «آیهٔ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
  83. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  84. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۳۲.
  85. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  86. صادقی فدکی، «آیه ولایت»، دانشنامه امام رضا.
  87. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  88. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  89. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  90. ثعلبی، الکشف و البیان، ۴:‎ ۸۰.
  91. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  92. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۴.
  93. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  94. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  95. ابن‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۳:‎ ۱۲۶_۱۲۷.
  96. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  97. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۲.
  98. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۶.
  99. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  100. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  101. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۳.
  102. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  103. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  104. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  105. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۲.
  106. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  107. طبرسی، مجمع البیان، ۳:‎ ۳۲۷.
  108. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  109. موحدی، امامت تطبیقی، ۱۲۵_۱۳۰.
  110. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  111. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۶_۴۲۷.
  112. موحدی، امامت تطبیقی، ۱۵۵.
  113. طباطبایی، المیزان، ۶:‎ ۱۰.
  114. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۷.
  115. طباطبایی، المیزان، ۶:‎ ۶_۷.
  116. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۳۳.
  117. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۳۳.
  118. طباطبایی، المیزان، ۶:‎ ۷.
  119. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  120. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۴.
  121. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  122. موحدی، امامت تطبیقی، ۱۲۳.
  123. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  124. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۴.
  125. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  126. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  127. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  128. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  129. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۵.
  130. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۵.
  131. دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت دربارهٔ «آیهٔ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
  132. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۵.
  133. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  134. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  135. دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت دربارهٔ «آیهٔ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
  136. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۳۱.
  137. طبرسی، «الاحتجاج علی الابی بکر»، الاحتجاج، ۱:‎ ۱۳۵.
  138. دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت دربارهٔ «آیهٔ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
  139. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۳۱.
  140. صادقی فدکی، «آیه ولایت»، دانشنامه امام رضا.
  141. مرتضوی، «بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت»، مطالعات اسلامی.
  142. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۴.
  143. حسن‌بگی، «پاسخ به شبهه آلوسی»، مطالعات تفسیری.
  144. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۴.
  145. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  146. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱:‎ ۲۳۶.
  147. طبرسی، مجمع البیان، ۳:‎ ۳۲۵.
  148. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱:‎ ۲۳۷.
  149. حسینی طهرانی، امام‌شناسی، ۵:‎ ۲۱۱.
  150. مرتضوی، «بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت»، مطالعات اسلامی.
  151. حسینی طهرانی، امام‌شناسی، ۵:‎ ۲۰۹.
  152. حسینی طهرانی، امام‌شناسی، ۵:‎ ۲۱۱_۲۱۵.
  153. حسینی طهرانی، امام‌شناسی، ۵:‎ ۲۱۱_۲۱۵.
  154. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱:‎ ۲۳۷.
  155. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  156. طنطاوی، معجم الاعراب، ۱۳۸.

منابع

پیوندهای بیرونی